رازداری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

راز به‌معنای سرّ، امر نهانی، پوشیده، پنهانی و رازداری به مفهوم حفظ سرّ است. راز امری مهم است که باید پوشیده بماند. گستره معنایی واژه راز گاهی شامل رازهای بشری و گاه شامل اسرار الهی است. رازداری از موضوعاتی است که در نهج البلاغه نسبت به اهمیت ان اشاره شده است. از منظر نهج البلاغه یکی از ویژگی‌های مهم مرد، رازداری و کتمان سرّ است[۱]. امام علی (ع) می‌فرماید: زبان سلاحی است که تا سخنی بر آن رانده نشده است در بند توست. اگر سخنی بر زبانت رانده شد، تو در بند آن خواهی بود[۲]. پس باید از زبان مراقبت کرد تا باعث افشای رازهای انسان نشود[۳].

منشأ رازداری

در منظر امام علی (ع) منشأ رازداری در دو فضیلت پدیدار می‌شود: عقل و تدبر. از این‌رو در حکمتی فرمود: سینه فرد عاقل صندوق اسرار و رازهای اوست[۴]. در فرازی دیگر انسان‌ها را به دوراندیشی و تدبر فرامی‌خواند. حاصل دوراندیشی حضور اندیشه و نظر در آدمی است. اندیشه و نظر نیز به مثابه رازی است که نباید فاش شود[۵].[۶]

اثر رازداری

نزد امام رازداری از جمله عواملی است که موجب می‌شود اختیار آدمی در دست خویش باشد. از این‌رو فرمود: آن‌که راز خود را نهان داشت، اختیار را به‌دست خویش گذاشت[۷]. باید توجه داشت که راز تا زمانی که گفته نشود و افشا نشود، راز خواهد بود. اگر کسی راز خود را فاش کرد و پس از مدتی راز او منتشر شد نباید کسی جز خود را سرزنش کند، زیرا وقتی خود او در نگه داشتن رازش کم‌حوصله است از دیگران نباید انتظاری داشته باشد.

امام (ع) تأکید دارد حتی در صورت رفاقت و دوستی نزدیک با افراد نیز باید حریم اسرار خویش را حفظ کرد. ایشان به فرزند خویش نیز سفارش می‌کند حریم راز را با نزدیک‌ترین افراد نیز حفظ کند، چه، ممکن است نزدیک‌ترین کسان نیز روزی با تو دشمنی ورزند و آن‌گاه اسرار پنهان تو را فاش کنند[۸]. در عین حال امام از کشف اسرار و گشودن رازها به‌ویژه در نزد برخی افراد تأکید می‌کند که از آن جمله‌اند:

  1. افرادی که بیش از حد محتاط‌اند. امام علی (ع) می‌فرماید: "رازهای خود را به انسان محتاط مسپار که می‌لغزد"[۹].
  2. فرد جاهل که در امانت خیانت می‌کند و نیز زنان و سخن‌چینان. امام علی (ع) می‌فرماید: نزد سه تن رازهای خود را فاش مکن: زن، سخن‌چین و احمق[۱۰].

اما گاه بنا به شرایط و ضرورت‌هایی آدمی مجبور است راز خود را با کسانی در میان بگذارد. امام در این حال شرایطی را بیان می‌دارد که در آن شرایط نیز امنیت فرد و اسرار او را حفظ می‌کند. می‌فرماید: زیرکی این است که انسان رازش را برای شخصی فاش کند که او نیز نزد تو رازی به امانت گذاشته باشد. بنابراین انسان نباید رازهای خود را فاش کند و بهترین مکان برای ذخیره رازها سینه انسان است. اما اگر مجبور به افشای اسرار شود باید آن‌ها را برای افراد مورد اعتماد باز گوید که خود نیز از آن‌ها اسراری در دل دارد[۱۱].

راز‌پوشی

راز پوشی، در استحکام روابط اجتماعی بسیار مهم است. انسان نباید راز دیگری را فاش کرده، آبرویش را ببرد؛ زیرا این کار تخریب شخصیت فرد است و موجب سلب اعتماد مردم از چنین افرادی می‌شود. پیامبر رحمت فرمود: هر که بر عیب برادر مسلمانش در دنیا پرده پوشد و او را رسوا نسازد، خداوند در قیامت عیبش را بپوشاند: « مَنْ سَتَرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فِي الدُّنْيَا فَلَمْ يَفْضَحَهُ سَتَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ»[۱۲].

در سیره پیامبر اسلام آمده است، حضرت هر که نزد وی میآمد و سخنی می‌‌گفت، به سخنان او گوش فرا می‌داد و رازش را هم با دیگری در میان نمی‌گذاشت. این امر بهانه‌ای برای عده‌ای از منافقین شد و آنان گفتند: پیامبر بسیار خوش باور است، سخن هر که را میشنود آن را تصدیق می‌کند.[۱۳] حضرت فرمود: هر کسی رازدار برادر مؤمن خود باشد، خدا در دنیا و آخرت رازدار او خواهد بود[۱۴].[۱۵]

افشای راز

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ"»
  2. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۳: «"الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ"»
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۲۶.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۵: «"صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ"»
  5. نهج البلاغه، حکمت ۴۵: «"الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ"»
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۲۶- ۴۲۷.
  7. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۲: «مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ، كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ».
  8. «وَالْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ...»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  9. «إنفرد بسرّك و لا تودعه حازما فيزلّ و لا جاهلا فيخون»؛ جلوه‌های حکمت / ۲۹۰.
  10. غررالحکم، ص ۳۳۰:«"ثَلَاثٌ لَا يُسْتَوْدَعْنَ سِرّاً: الْمَرْأَةُ، وَ النَّمَّامُ، وَ الْأَحْمَق‏"».
  11. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۲۷.
  12. سیره نبوی، ج۳، ص۱۸۱.
  13. مضمون این سخن در آیه ۶۱ سوره توبه آمده است: وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ... «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست.».. سوره توبه، آیه ۶۱.
  14. نهج الفصاحه، ح۲۷۶۴.
  15. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۹۲-۹۳.