فرو خوردن خشم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از کظم غیظ)

مقدمه

  • قرآن کریم می‌فرماید: ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ[۱].
  • پیامبر (ص) می‌فرمایند: "هیچ بنده‌ای جرعه‌ای نیاشامید که اجر آن بیشتر از جرعه غیظی که برای خدای تعالی فرو برده است، باشد"[۲].
  • امام سجاد (ع) می‌فرمایند: "هیچ جرعه‌ای محبوب‌تر از جرعه خشمی که طرف را بدان کیفر ندهم، ننوشیده‌ام"[۳].
  • جا دارد قبل از پرداختن به اصل "کظم الغیظ" به موضوع خشم از نظر روانشناسان و علمای اخلاق اسلامی نیز توجه بنماییم.
  • "خشم به معنای غضب، غیظ، قهر، سخط، و مقابل خشنودی است"[۴][۵]
  • خشم یک حالت نفسانی است که موجب حرکت روحی حیوانی (صفات درندگان) از داخل به خاج می‌شود تا بر طرف مقابل غالب شود و از او انتقام گیرد[۶].
  • خشم، یکی از قوای درونی انسان است که اگر از حد اعتدال خارج شود، باعث شقاوت و بدبختی انسان برای همیشه می‌گردد، مانند زمانی که این آتش شعله‌ور، و انسان مرتکب قتل بی‌گناهی می‌گردد و این امر برای شقاوت ابدی کافی است؛ چنان‌که در جریان هابیل و قابیل اتفاق افتاد[۷].
  • حجاب خشم دیده عقل را بسته، قوه ادراک و تمیز را از وی سلب می‌کند، شخص خشمگین گاهی مرتکب اعمال و جنایات هولناکی می‌گردد که حتی ممکن است خود را دچار خسران ابدی ساخته، هنگامی متوجه می‌شود که به عواقب ناشی از آن برخورده و در عمیق‌ترین دره بدبختی سرنگون شده است.
  • خشم دارای انواعی است که از آن جمله می‌توان: خشم پوشیده و نقابدار، ریایی، همراه با سوءظن، ناگهانی، عمدی، اعتیادی، اخلاقی و خشم از خود، را نام برد[۸].
  • خشم دارای آثار جسمانی فراوانی است از آن جمله: ترشح هورمون آدرنالین، تسریع تنفس، افزایش ضربان قلب و فشار خون، انتقال جریان خون از پوست، کبد، معده و روده‌ها به سمت قلب و دستگاه عصبی و عضلات، متوقف شدن دستگاه گوارش، آزاد گشتن ذخایر گلوکز کبد و در نتیجه افزایش انرژی و گرمای بدن، ترشح کورتیزول و سرکوب دستگاه ایمنی بدن، افزایش هورمون تستسترون در مردان، تسریع و تشدید حرکات و گفتار، سخت شدن عضلات، افزایش دقت، تیزی و حساسیت حواس پنجگانه، گشاد شدن چشم‌ها، سرخ شدن چهره و...[۹].
  • هر انسانی به طور طبیعی نسبت به کسی که به او اهانت نموده، احساس خشم و تنفر می‌کند، ولی خشم وقتی ادامه یابد بحرانی می‌شود و تأثیر آن بر فرد خشمگین که به او اهانت شده است نه فرد اهانت کننده برمی‌گردد؛ زیرا آسایش را از او سلب، زندگی‌اش را تلخ و توازن او را بر هم می‌زند[۱۰].
  • در فرهنگ‌های مختلف دستوراتی برای غلبه بر خشم وجود دارد. پیامبر (ص) فرمودند: هرگاه یکی از شما در خود احساس غضب کرد اگر ایستاده است بنشیند، اگر نشسته است بخوابد، چنانچه با این کار خشمش فرو ننشت با آب سرد وضو بگیرد یا غسل کند که آتش را چیزی جز آب خاموش نمی‌کند[۱۱][۱۲]
  • در چین قدیم، رسم چنین بود که هرگاه شخص دچار غضب می‌شود فوراً ظرف آبی به دست او می‌دادند و او مجبور بود که آن را قطره قطره سر بکشد و با این عمل تشنجات روحی آن مرد که در حال اشتعال بود فروکش کرده پس از سرکشیدن آخرین جرعه بر اعصاب خود مسلط می‌شد[۱۳].
  • "کظم"[۱۴] در لغت، به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به کنایه، در مورد کسانی که از خشم و غضب خودداری مینماید به کار می‌رود. "غیظ" به معنای شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق‌العاده روحی است که پس از مشاهده ناملایمات به انسان دست می‌دهد[۱۵].
  • شجاع جوانمرد کسی است که آتش غضب خود را به حلم و بردباری خاموش می‌کند حلم وی بر غضب وی غالب می‌گردد و در حال شدت غضب نیز از جای در نمی‌رود و حرکات ناهنجار از او بروز نمی‌کند و در آن حال عمل و تمیز را به کار می‌اندازد[۱۶].
  • حلم آرامش نفس است به طوری که غضب به آسانی آدمی را حرکت ندهد و ناملایمات او را بزودی آشفته و مضطرب نسازد و حلم ضد حقیقی غضب است، زیرا مانع از پدیدآمدن غضب یا هیجان آن است؛ و کظم غیظ (فرو بردن خشم) نیز غضب را ضعیف و دفع می‌کند و از این جهت ضد آن است[۱۷].
  • به نظر می‌رسد که حلم ضد حقیقی غضب است[۱۸]، چرا که این صفت در آدمی باعث می‌شود که اساساً غضب و خشم نکوهیده در آدمی به وجود نیاید، حال آن‌که کظم غیظ زمانی به وقوع می‌پیوندد که خشم و غضب به وجود آمده ولکن با کظم آن اثرات مخربش دفع می‌گردد[۱۹]
  • ناگفته نماند که حلم عام است و کظم غیظ (فرو بردن خشم) خاص؛ و بین آن‌ها رابطه عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر کظم الغیظی حلم است، ولی هر حلمی کظم‌الغیظ نیست... حلم دفع خشم است و کظم غیظ رفع آن؛ پس حلم افضل و اشرف است[۲۰][۲۱]

فرو خوردن خشم در صحیفه سجادیه

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
  2. مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۳۶۳.
  3. مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۳۶۴.
  4. لغت‌نامه دهخدا، ماده خشم.
  5. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۸۵.
  6. محمد حسین قدیری، مدیریت خشم، معرفت، ۹۷(دی ٨۴)، ص٩۴.
  7. محمد حسین قدیری، مدیریت خشم، معرفت، ۹۷(دی ٨۴)، ص٩۴.
  8. محمد حسین قدیری، مدیریت خشم، معرفت، ۹۷ (دی ۸۴)، ص۹۷ - ۹۸.
  9. محمد حسین قدیری، مدیریت خشم، معرفت، ۹۷(دی ٨۴)، ص۹۵.
  10. محمد جواد مغنیه، فلسفه اخلاق در اسلام، ترجمه عبدالحسین صافی، ص۳۷۸.
  11. محمد غزالی، احیاء العلوم الدین، به کوشش محمد خوارزمی، ج۳، ص۳۵۹ – ۳۶۰.
  12. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۸۷.
  13. عبدالمجید رشیدپور، پیشگیری از خشم، مکتب اسلام، ٧ (اسفند ۴٢)‌، ص٣۵ – ۳۶.
  14. منصور خاکسار، فرهنگ صحیفه سجادیه، ص۳۳۳.
  15. ناصر مکارم شیرازی، و همکاری جمعی از نویسندگان. تفسیر نمونه، ج۳، ص۹۷.
  16. احمد ابن محمد ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ترجمه حاجیه خانم امین، ص۳۳۴.
  17. مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۳۶۰.
  18. شخصی به خواجه نصیر الدین طوسی نامه‌ای نوشت و او را کلب بن کلب خطاب نمود. خواجه در جوابش نوشت: من سگ نیستم؛ چون سگ با چهار دست و پا راه می‌رود و من با دو پا، سگ چنگال دارد؛ ولی من انگشت. سگ استخوان... این نوع حلم، انسان سنگ‌دل را هم نرم می‌کند. (محمدعلی، جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص۱۷۲ - ۱۷۳).
  19. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۸۸.
  20. محمد علی جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص۱۷۱.
  21. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۸۹.
  22. «اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ»
  23. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ، وَ سُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ، وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِي النِّفَاقِ حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِداً، وَ لَنَا فِي الدُّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدِّي حُدُودِكَ ذَائِداً، وَ لِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً»
  24. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۸۹.
  25. «كُلُّ ذَلِكَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْكَ، وَ فِي جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّي عَلَى مَعَاصِيكَ، لَمْ تَمْنَعْكَ إِسَاءَتِي عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِكَ، وَ لَا حَجَرَنِي ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ، لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ»
  26. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۰.
  27. «وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ أَنَاتُكَ عَنِّي، وَ إِبْطَاؤُكَ عَنْ مُعَاجَلَتِي، وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ كَرَمِي عَلَيْكَ، بَلْ تَأَنِّياً مِنْكَ لِي، وَ تَفَضُّلًا مِنْكَ عَلَيَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ، وَ أُقْلِعَ عَنْ سَيِّئَاتِيَ الْمُخْلِقَةِ، وَ لِأَنَّ عَفْوَكَ عَنِّي أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتِي»
  28. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ»
  29. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۱-۱۹۲.
  30. احمد بن محمد ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ترجمه حاجیه خانم امین، ص۲۰۲ - ۲۰۳.
  31. محمد حسین قدیری، مدیریت خشم، معرفت، ۹۷ (دی ۸۴)، ص۹۹.
  32. مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۴۱.
  33. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۲-۱۹۳.
  34. محمد حسین قدیری، مدیریت خشم، معرفت، ۹۷ (دی ۸۴)، ص۹۹.
  35. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِي عَلَيْهِ عَدْوَى حَاضِرَةً، تَكُونُ مِنْ غَيْظِي بِهِ شِفَاءً، وَ مِنْ حَنَقِي عَلَيْهِ وَفَاءً»
  36. در قرآن کریم سوره فتح آیه ۲۹ آمده است: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ... «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند».
  37. محمد حسین قدیری، ص۱۰.
  38. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۹۳-۱۹۴.