وفای به عهد
وفای به عهد یکی از بدیهیترین ارزشهای اجتماعی است که جایگاهی والا داشته و از مصادیق مسئولیتپذیری انسان بهشمار میرود و از دو بُعد فردی و اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. این موضوع در آیات و روایات فراوانی مورد تاکید قرار گرفته است: وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا. راستگویی؛ همسویی سخن و عمل؛ نفی خیانت و بیوفایی از لوازم پایبندی به پیمان شمرده شده است.
مقدمه
وفای به عهد و پیمان در فرهنگ دینی، جایگاهی والا دارد و از مصادیق مسئولیتپذیری انسان بهشمار میرود. وفای به عهد از دو بُعد فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. همبستگی این صفت با کمال روحی و انسانیَت انسان در ارتباط مستقیم است. انسان هرقدر از کمال انسانی برخوردار باشد، نسبت به عهده و پیمان خویش پایبندی بیشتری دارد. از دیگر سو، پایبند نبودن به عهد و پیمان، پایههای ایمان را متزلزل میکند. از دیگر سو، وفای به عهد بهدلیل ارزش اجتماعی آن در روابط اجتماعی و تثبیت بنیاد جامعه تأثیر میگذارد.
امام علی (ع) میفرماید: "اگر با دشمن پیمانی بستی یا او را امان دادی، پیمان را وفا کن و امان را ادا، و از دل و جان بر سر آن باش؛ زیرا مردم (با وجود گوناگونیِ خواستها و اختلافنظرهاشان) اتفاق نظری که در اهمیت وفای به عهد دارند، در هیچ یک از فرایض دیگر الهی ندارند. حتی مشرکان هم آن را رعایت میکنند؛ زیرا عواقب پیمانشکنی را میدانند"[۱].[۲]
معناشناسی
"وفای به عهد مترادف پیمان داری، صدق وعده، وفاداری و وفای به وعده است"[۳]. یکی از بدیهیترین ارزشهای اجتماعی پایبندی به تعهد است که مقبولیت عمومی دارد و همه عقلا بر آن متفقاند تا آنجا که برخی از دانشمندان غربی ریشه همه ارزشهای اجتماعی را در قراردادها و تعهدات، اعم از قراردادهای آگاهانه و رسمی یا قراردادهای ارتکازی و ضمنی خلاصه کردهاند[۴].[۵]
وفای به عهد در قرآن
در قرآن کریم بر لزوم عمل به تعهدات فردی و اجتماعی تأکید شده است:
- وفای به عهد و پیمانها از جمله ویژگیهای خداوند: وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ...[۶].
- وفای به عهد از اوصاف مؤمنان راستین: ...وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا... أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۷]؛ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ[۸].
- امر مؤمنان به وفای به پیمانها: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[۹]؛ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ...[۱۰].
- برخی آیات نیز مؤمنان را به رعایت پیمانهای خویش با مشرکان توصیه و ترغیب فرموده است[۱۱]. سؤال و بازخواست اخروی از عود و پیمانها[۱۲] و وعده دریافت پاداش عظیم به وفاداران به پیمانهای الهی[۱۳] نیز در آیاتی نوید داده شده است.
- نقض پیمان خداوند از جمله اعمال فاسقان: ...وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ * الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ...[۱۴].[۱۵]
معصومین (ع) و وفای به عهد
پیشوایان معصوم بارزترین مصادیق عملکنندگان به عهد و پیمان بودند و همواره پیروان خود را نیز در عمل به عهد و پیمان سفارش میکردند:
- پیامبر اکرم (ص) تا اندازهای بر این اصل تأکید میکرد و میفرمود: «لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَهُ»[۱۶].
- امام رضا (ع) میفرمود: ما خاندانی هستیم که وعدههای خود را قرضی بر گردن خود میدانیم؛ چنان که رسول خدا (ص) چنین بود[۱۷].
- امام باقر (ع) در سخنی میفرماید: «سه چیز است که خداوند برای کسی در آن رخصت قرار نداده است: ردکردن امانت به افراد نیک و بد و وفای به پیمان با نیک و فاجر و نیکی به پدر و مادر، چه خوب باشند چه بدکردار»[۱۸].
- حضرت رسول (ص) وقتی قرارداد صلح حدیبیه را بستند، طبق آن عمل کردند و مکه را حتی بدون انجام مراسم عمره ترک کردند[۱۹]، با اینکه طرف مقابل مشرک بود. # علی (ع) بعد از اینکه قرارداد آتش بس را با معاویه امضا کرد، در برابر فشار و خواست خوارج مبنی بر فسخ آن، مقاومت و از آن دفاع کرد[۲۰].
- هنگامی که صلح تحمیلی میان امام حسن (ع) و معاویه بسته شد، ایشان به طور کامل به این پیمان و قرارداد وفا کرد. امام حسین (ع) نیز تا زمانی که معاویه زنده بود، به این قرارداد احترام گذاشت.
این مضمون در اخبار متعددی آمده است. در خبری امام صادق (ع) یکی از علائم دینداری را وفای به عهد میشمارد[۲۱].[۲۲]
مقابله با خیانت در عهد
وفای به عهد و پیمان مرز نمیشناسد و جزو ارزشهای اجتماعیای است که اسلام برای آن ارزش زیادی قائل است؛ تفاوتی هم ندارد طرف مقابل مسلمان باشد یا کافر. در اسلام وقتی عهد و پیمانی بسته میشود، باید طبق آن عمل شود؛ مگر اینکه طرف مقابل آن را نقض کند. رسول خدا (ع) تا زمانی که یهود مدینه (بنی نضیر، بنی قینقاع و بنی قریظه) به پیمان خود پایبند بودند، با آنان کار نداشت؛ اما زمانی که عهدشکنی کردند، مجبور به جنگ با آنان شد[۲۳]. این دستور قرآن است که در برابر خیانت باید ایستاد[۲۴].[۲۵]
لوازم پایبندی به پیمان
برای اینکه بتوان به عهد و پیمان، پایبند بود و از عهده این مهم به درستی بر آمد، باید لوازم آن را شناخت و درصدد عمل کردن هر چه بیشتر و بهتر به آن بود؛ از لوازم پایبندی به عهد و پیمان میتوان به این موارد اشاره کرد: راستگویی؛ همسویی سخن و عمل؛ نفی خیانت و بیوفایی.
راستگویی
پیامبر (ص) هنگام اعزام معاذ بن جبل به یمن به او فرمودند: "من به تو سفارش میکنم که تقوا را پیشه خود سازی، راستگو باشی، به عهدت وفا کنی، در ادای امانت کوتاهی نکنی، از خیانت کردن بپرهیزی و..."[۲۶].
رسول خدا (ص) فرمودهاند: "نشانه شخص صادق، چهار چیز است: به راستی سخن میگوید؛ به بیم و نوید الهی ایمان دارد؛ به عهد و پیمان خویش وفادار است و از حیله و خیانت پرهیز میکند[۲۷]. همچنین میفرمود: "سه چیز است که در هر انسانی باشد، او دورو و دو چهره است؛ اگر چه روزه بدارد و نماز بخواند و حج و عمره به جا آورد و بگوید من مسلمانم؛ نخست، کسی که وقتی سخن گفت، دروغ بگوید و آن گاه که وعده داد، عهد خود را بشکند و زمانی که به وی اعتماد و امانتی به او سپرده شد، خیانت کند"[۲۸]. همچنین فرموده است: "بر شما باد که از دروغ بپرهیزید؛ زیرا دروغ، خواه جدی یا شوخی، کاری نادرست و ناسازگار با ایمان است. انسان نباید به کودک خویش وعده بدهد و آن گاه به آن وفا نکند. بیگمان، دروغ، انسان را به بدکاری و بدکاری انسان را به سوی آتش سوزان دوزخ میکشد و بیگمان، راستی، انسان را به نیکوکاری و نیکوکاری انسان را به سوی بهشت پر طراوات و زیبای خدا راهنمایی میکند"[۲۹].
با دقت در این احادیث متوجه میشویم که راست گویی و وفای به عهد در کنار هم آمدهاند که این مسئله نشان دهنده اهمیت این موضوع است و نیز اینکه این دو، مکمل یکدیگرند. در حدیث اخیر، اهمیت وفای به عهد تا حدی دانسته شده که افراد حتی از خلف وعده به کودک هم منع شدهاند و این، بیانگر اهمیت والای وفای به عهد و پیمان در اسلام است[۳۰].
همسویی سخن و عمل
از لوازم اصلی مدیریت بر قلوب، همسویی سخن و عمل و پرهیز از دوگانگی قول و فعل است. رسول خدا (ص) که نیکوترین نمونه برای تأسی است چنان بود که هرگز مردم را به چیزی دعوت نکرد؛ مگر آنکه خود بدان عمل کرده بود و آنها را از چیزی نهی نکرد، جز آنکه خود از آن دوری کرده بود. تربیت یافتگان سیره آن حضرت نیز چنین بودهاند[۳۱]. رسول خدا (ص) فرموده است: «مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَد»[۳۲]؛ هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید به وعدهاش وفا کند. خداوند متعال در نکوهش و تهدید کسانی که سخن و کردارشان یکی نیست و وعده میدهند و عمل نمیکنند، میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ[۳۳].[۳۴]
بیوفایی و عهدشکنی
لازمه پایبندی به عهد و پیمان آن است که خیانت و بیوفایی، در افراد وجود داشته باشد و لازمه عمل به سنت رسول خدا (ص) نیز همین است. خیانت و بیوفایی از نظر هر کسی مذموم و مطرود است و هیچ انسانی آن را تأیید نمیکند، هرچند که کمترین بهره از انسانیت را داشته باشد؛ اما با وجود این، وقتی پای هوا و هوس پیش آید و منافع بر مصالح، مقدم و قدرتطلبی بر حقیقت جویی چیره میشود، انسان با زیر پا گذاشتن ندای فطرت و وجدان؛ خیانت، فریب و بیوفایی را توجیه میکند و تا انسان به پستترین مراتب سقوط نکند، چنین نمیکند[۳۵].
رسول خدا (ص) فرمود: "مردم هرگز هلاک نمیشوند؛ مگر آنکه به خیانت و پیمانشکنی بپردازند"[۳۶]. نمونه آن عهدشکنی یهود بنی قینقاع و بنی نضیر و سرنوشت آنهاست. پیامبر (ص) سخت به عهد و پیمانها پایبند بودند و در این باره به اصحاب و یاران خود تأکید و توصیه و با پیمان شکنان - به ویژه زمانی که پای مصالح عمومی جامعه در میان بود - به شدت بر افراد خشمگین شدند[۳۷].
جستارهای وابسته
منابع
- ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه
- ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور
- بختیاری، زهرا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم
- شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم
- احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه
- دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲
پانویس
- ↑ «وَإِنْ عَقَدْتَ بَيْنَکَ وَبَيْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالاَمَانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ، وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ، مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ. وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، [دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۸۹۰ ـ ۸۹۱.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۲۲۷.
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۷.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۵۵ ـ ۲۵۹.
- ↑ «و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ «و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند... آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ «و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.
- ↑ «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.
- ↑ «و نذرهاشان را بجای آورند» سوره حج، آیه ۲۹.
- ↑ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بستهاید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاستهاند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکردهاند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بیگمان خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۴؛ كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونهای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.
- ↑ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا «تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.
- ↑ «...و جز نافرمانان را با آن بیراه نمیگرداند * همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن میشکنند» سوره بقره، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص۴۴۰.
- ↑ «آنکه وفا ندارد دین ندارد». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۶.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۷.
- ↑ «ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً: أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۷۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۴.
- ↑ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۱۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۳۹.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۶۷؛ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص۲۴۶.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۱، ۴۱۵ و ۴۳۴.
- ↑ وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن» سوره انفال، آیه ۵۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۶۷.
- ↑ حسنبن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۵ - ۲۶ و بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۲۹.
- ↑ «أَمَّا عَلَامَةُ الصَّادِقِ فَأَرْبَعَةٌ يَصْدُقُ فِي قَوْلِهِ وَ يُصَدِّقُ وَعْدَ اللَّهِ وَ وَعِيدَهُ وَ يُوفِي بِالْعَهْدِ وَ يَجْتَنِبُ الْغَدْر»؛ تحف العقول، ص۲۰ و بحار الانوار، ج ۱، ص۱۲۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۲، ص۲۹۰ - ۲۹۱؛ مسند احمد، ج ۲، ص۵۳۶؛ المصنّف، ج ۶، ص۱۲۴ و جعفر بن محمد الفریابی، صفة المنافق، ص۵۱.
- ↑ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص۳۹۹.
- ↑ بختیاری، زهرا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۶۷۸-۶۸۰.
- ↑ مصطفی دلشاد تهرانی، سیرة نبوی "منطق عملی"، ج ۳، ص۴۵۷.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۲۶۴ و تحف العقول، ص۴۵.
- ↑ «ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟ نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمیدهید» سوره صف، آیه ۲-۳.
- ↑ بختیاری، زهرا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۶۸۰.
- ↑ سیره نبوی "منطق علمی"، ص۴۶۱.
- ↑ کنزالعمال، ج ۳، ص۵۱۸.
- ↑ زهرا بختیاری|بختیاری، زهرا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۶۸۰ ـ ۶۸۱.