ثروت‌اندوزی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یکی از آفت‌های اجتماعی، ثروت‌اندوزی و انباشتن مال است که به آن "کنز" هم گفته می‌شود و قرآن کریم از انباشتن طلا و نقره و انفاق نکردن آن نکوهش کرده و وعدۀ عذاب داده است: ﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا[۱].

حضرت امیر (ع) که الگوی حکومت قسط و عدل را ارائه کرد، با ثروت‌اندوزی مخالف بود و خود چیزی نمی‌اندوخت: «فو اللّه ما کنزت من دنیاکم تبرا...»[۲] و نه ثروت‌های انباشته و بادآورده را مشروع می‌دانست و در کنار هر "ثروت موفوره"ای، حقّ تباه شده‌ای را می‌دید و در زمانه‌ای می‌زیست که گرایش به مال‌اندوزی، آفت اجتماعی بود و بسیاری از عدل علوی می‌گریختند و به "سفرۀ اموی" می‌پیوستند. هشدارهای فراوان آن حضرت در نهج البلاغه و دعوت به زهد و پارسایی و نکوهش از مال و دنیازدگی برای مقابله با آن آفت بود[۳]. ثروت‌اندوزی‌های طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، عثمان، عمروعاص، معاویه و دیگران، آن هم از بیت‌المال، گواه این انحراف است. مسعودی نقل می‌کند: عثمان هنگام مرگ، ۱۵۰ هزار دینار و یک میلیون درهم نزد خزانه‌دار خود داشت. زبیر، خانه‌هایی در بصره، کوفه، مصر و اسکندریه داشت و علاوه‌بر ۵۰ هزار دینار ثروت، هزار اسب و هزار غلام و کنیز برجای نهاد. عبد الرحمان بن عوف نیز صد اسب، هزار شتر و ۱۰ هزار گوسفند داشت و یک هشتم دارایی‌اش به ۸۴ هزار می‌رسید و کسان دیگری نیز در همین حدود ثروت اندوخته بودند[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. سوره توبه آیه ۳۴ و ۳۵.
  2. نهج البلاغه نامه ۴۵ به عثمان بن حنیف.
  3. ر.ک: سیری در نهج البلاغه بخش هفتم؛ بحث دنیا و دنیا پرستی.
  4. مروج الذهب ج۲ ص۳۳۲.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۷.