گرایشهای انسانی
مقدمه
"گرایش" به معنای میل و رغبت آدمی به چیزی است[۱] و مراد از آن در اصطلاح علم کلام، اعتقادات، باورها اعمال و رفتارهایی ویژه است که آدمی به آنها میل درونی دارد.
گرایشهای انسان بر دو دستهاند: مادی و معنوی[۲]. از تفاوتهای انسان با حیوان این است که او در اعمال و رفتار خویش مجبور نیست و از نیروی غریزه فرمان نمیگیرد. انسان، مختار است و میتواند از روی آگاهی راه خویش را در زندگی بیابد. در منابع روایی شیعه آمده است که خداوند به فرشتگان تنها عقل بخشیده است و در حیوانات، تنها شهوت برنهاده است و انسان را از هر دو نصیب داده است. اگر عقل او بر شهوتش غالب آید، از فرشتگان برتر میشود و اگر شهوت بر عقلش پیروز شود، از حیوان پستتر میگردد[۳].
تعالیم اسلامی، میل به مادیات را از گرایشهای ذاتی انسان میدانند و با آنها به مقابله برنمیخیزند؛ بلکه به او میآموزند که از راهنمایی عقل خویش بهره گیرد و مادیات را- آن گونه که خداوند رخصت داده است- به خدمت گمارد و گرایشهای معنوی خود را بپروراند. دیگر آنکه خداوند انسان را مختار آفریده است و از این رو، او میتواند با آزادی، راه خویش را برگزیند.
قرآن کریم با نظرداشت این حقیقت است که انسانها را دو دسته میداند: دستهای تنها در پی گرایشهای مادی و لذت و قدرت و ثروتاند و ستمگری و نادانی میکنند و از در ناسپاسی با پروردگار خویش در میآیند[۴] و عجول و شتابگرند[۵] و حریص و بخیلاند[۶]. دسته دیگر به گرایشهای والای معنوی تن میدهند. قرآن این دسته را مسجود فرشتگان میداند[۷] و امانتدار الهی[۸] و با کرامت و شرافت ذاتی[۹] و کسانی که خداوند آنچه را در زمین است، برای آنان آفریده است[۱۰]. گاه "گرایش" با "بینش" مترادف گرفته میشود و مراد از آن، جهانبینی است. در این معنا، گرایش و بینش و جهانبینی در برابر روش، کنش و ایدئولوژی جای دارند[۱۱]. اما درست آن است که گرایش را معنایی وسیعتر از جهانبینی است. گرایش بسیاری از تمایلات فکری و عملی آدمی را در بر میگیرد[۱۲].
گرایشهای متعالی انسان
مهمترین آنها عبارتاند از:
- حقیقتجویی: فطرت انسان رو به سوی حقیقت دارد و مشتاق است تا حقیقت را آن سان که هست، بازشناسد. این میل درونی، اثری ژرف در خداجویی انسان دارد و او را به سوی معرفت خداوند- که حقیقت مطلق است- برمیانگیزد. در برخی ادعیه منسوب به بزرگان معصوم (ع) از خداوند استدعا شده است که حقیقت اشیاء را- آن گونه که هست- برایشان آشکار سازد[۱۳].
- گرایش به خیر و فضیلت اخلاقی: این گرایش، گاه تخلق انسان به فضیلتهای اخلاقی فردی را سامان میبخشد؛ مانند میل او به پرهیزگاری یا نظم و انضباط و گاه دیگر، او را به سوی فضیلتهای اخلاقی اجتماعی راه مینماید؛ مانند میل به تعاون و همیاری.
- زیباییگرایی: در جان انسان حسی وجود دارد که او را به سوی زیبایی میکشاند. او هم زیبایی را دوست دارد و هم زیبایی میآفریند. این گرایش باطنی ریشه در کمالخواهی انسان دارد و والاترین نمود آن، در گرایش او به شناخت آفریدگار زیباییها پدیدار میشود.
- نوگرایی و بدیعطلبی: مراد این است که انسان مایل است نادانستهها را بداند و قفلهای ناگشوده را باز کند و افقهایی نو در پیش خود بگشاید و کارهای نو انجام دهد.
- پرستش: در ضمیر انسان میلی ذاتی نهفته است که او را به تقدیس و پرستش حقیقتی برترین و خضوع و خشوع در برابر او وا میدارد[۱۴].[۱۵]
گرایشهای مادی انسان
آیین آسمانی اسلام با این دسته از گرایشها سر ناسازگاری ندارد به شرط آنکه انسان را از گرایشهای متعالی باز ندارند و مانع تکامل او نشوند. میل به زندگی مرفه، جنس مخالف، خوردن، آشامیدن و... اگر در چارچوب قوانین و مقررات شریعت اسلامی جای گیرند، نه تنها ناپسند نیستند که انسان را برای پرورانیدن گرایشهای معنوی و متعالی، یاری نیز میبخشند. با این حال، گاه گرایشهای مادی انسان از این چارچوب بیرون میروند و صفات و امیال ناپسندی پدید میآورند که مهمترین آنها عبارتاند از:
- حب دنیا: از موانع رشد انسان و بدین معنا است که انسان به لذتهای دنیوی میلی فراوان پیدا میکند و گرایشهای متعالی خویش را به فراموشی میسپارد. قرآن کریم حب دنیا را ناپسند شمرده و آنان را که دنیا را بر آخرت خویش ترجیح میدهند، سخت نکوهیده است[۱۶].
- خودپرستی: حب ذات از ریشهدارترین امیال باطنی انسان است و حافظ جان او است. با این حال، اگر راه افراط در پیش گیرد و از راه خویش بیرون رود، سر از خودپرستی درمیآورد و راه را بر تکامل انسان برمیبندد. قرآن کریم نیز خودپرستی و در پیش گرفتن هوا و هوس را مذمت کرده است[۱۷].
- جاهطلبی: عبارت است از میل شدید انسان به مقام و ریاست که اسلام به سختی آن را مذمت کرده است و در برخی روایات مایه تباهی آدمی شمرده شده است[۱۸].
- ثروتطلبی: میل به مالکیت در آموزههای اسلامی ناپسند نیست؛ اما اگر از حد بیرون رود و هدف انسان شود، از صفات و امیال مذموم شمرده میشود و با خود، خسران و زیان میآورد و انسان را به گناهکاری میاندازد و قلب او را سیاه میکند[۱۹].[۲۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ۱۱/ ۱۶۷۷۵.
- ↑ فلسفه اخلاق، ۱۸۰.
- ↑ علل الشرائع، ۴.
- ↑ وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ ؛ سوره حج، آیه ۶۶.
- ↑ وَيَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً ؛ سوره اسراء، آیه ۱۱.
- ↑ إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ؛ سوره معارج، آیه ۱۹.
- ↑ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ؛ سوره بقره، آیه ۳۴.
- ↑ إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ؛ سوره اسراء، آیه ۷.
- ↑ هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ؛ سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ جهانبینی اسلامی، ۱۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۸۹-۳۹۰.
- ↑ ر. ک: عوالی اللئالی، ۴/ ۱۳۲.
- ↑ مجموعه آثار استاد مطهری، ۳/ ۵۰۱- ۴۹۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۹۰.
- ↑ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ ؛ سوره توبه، آیه ۳۸.
- ↑ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ؛ سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ الاصول من الکافی، ۲/ ۲۲۵.
- ↑ غرر الحکم، ۴/ ۵۹۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۹۱.