فضیلت اخلاقی
فضایل اخلاقی هر فعل و حالتی است که موجب کمالی برای نفس انسان میشود. برخی از مهمترین عوامل شد فضائل اخلاقی عبارت است از: وراثت؛ محیط خانواده؛ محیط اجتماعی؛ فیض و اراده الهی؛ عزم؛ تفکر و تعقل؛ شناخت عیوب؛ دعا؛ انجام فرائض و دستورات شریعت و انس با قرآن و توسل به اهل بیت. موانع رشد فضایل اخلاقی نیز عبارت است از: خودخواهی و حب نفس؛ حب دنیا: نقص در ایمان و غفلت.
مقدمه
منظور از فضایل اخلاقی هر فعل و حالتی است که موجب کمالی برای نفس گردد. در زبان عربی فضیلت به معنای زیاده و فزونی است[۱] چه نیک و چه بد؛ لکن به تدریج معنای مثبت آن غلبه کرده و به معنای فزونی و پیشی در صفت خوب به کار برده شده است. در یک تقسیمبندی که از قدیمالأیام در کتب اخلاقی وجود داشته است فضایل به دو بخش فضایل عقلانی و فضائل اخلاقی تقسیم شده است[۲]. فضائل عقلی اموری مانند شناخت علمی، توانایی عملی (فنی و هنر)، عقل شهودی و حکمت نظری را شامل میشود و فضایل اخلاقی اموری مانند شجاعت، خویشتنداری، عدالت، شکیبایی را شامل میگردد.
با توجه به تعریف اخلاق: «صفات و ویژگیهای پایدار در نفس که موجب میشوند کارهای متناسب با آن صفات بدون نیاز به تأمل از انسان صادر شود»؛ اگر این حالت نفسانی به گونهای باشد که کارهای زیبا و پسندیده از انسان صادر شود آن را «فضیلت اخلاقی» و اگر افعال زشت و ناپسند از وی صادر شود آن را «رذایل اخلاقی» گویند[۳].
عوامل رشد فضایل اخلاقی
منظور از عوامل رشد فضایل اخلاقی هر علتی است که میتواند موجب زیبنده شدن انسان به صفتی گردد که از آن صفت افعال و حالاتی صادر گردد که موجب قرب انسان به خداوند گردد. در یک تقسیمبندی میتوان این عوامل را به دو دسته عوامل بیرونی و درونی تقسیم نمود.
برخی از مهمترین این عوامل عبارتاند از:
عوامل بیرونی
- وراثت: بدون تردید یکی از عوامل مؤثر بر شکلگیری شخصیت انسان عامل وراثت میباشد که در آیات[۴] و روایات[۵] نیز به آن اشاره شده است.
- محیط خانواده: محیط خانواده یکی از عوامل بسیار مهم در رشد فضائل اخلاقی افراد خانواده است. خانواده کوچکترین واحد اجتماع است و سعادت اجتماعی در گرو سلامت واحدهای اجتماعی است.
- محیط اجتماعی: اجتماع به معنای عام آنکه شامل محیط زندگی، محیط کار، محیط تحصیل است، نقش تعیین کنندهای در رشد فضایل اخلاقی دارد. یکی از اهداف بزرگ تشکیل حکومت اسلامی ترویج و رشد اخلاق الهی در جامعه است[۶]. محیط آموزش باید بهگونهای باشد که انسان متخلق به اخلاق الهی تربیت کند، تربیتی که مطابق با فطرت پاک انسانی باشد و در نتیجه جامعه یک محیط نورانی و مستعد برای تربیت انسانها مطابق با فطرتالله گردد[۷].[۸]
- مربی: جهان هستی مدرسهای است که معلمین اصلی آن انبیاء الهی هستند و ایشان برای این مبعوث شدهاند که انسان متخلق به اخلاق الهی تربیت نمایند و بشر را از زشتیها، پلیدیها، فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و با فضائل و آداب حسنه آشنا کنند[۹]. قوه عاقله به تنهایی برای رشد فضائل کافی نیست و تربیت انبیاء و اولیاء به کمک عقل میآید[۱۰].
- اسوه: در هر اجتماعی افراد زبده و برجسته مورد توجه قرار میگیرند و توجه سایرین را به خود جلب میکنند. به طور طبیعی رفتار این قبیل افراد در روحیه دیگران مؤثر خواهد بود. بر همین اساس در قرآن کریم خداوند با ستودن انبیاء و اولیاء الهی و مؤمنین سعی در برجسته کردن این افراد به عنوان افرادی که شایسته است الگوی دیگران قرار گیرد مینماید. انبیاء الهی و ائمه اطهار و معصومین شایسته این هستند که بهعنوان اسوه و الگو قرار گیرند و نیز برخی از علما، شهداء، جانبازان، مجاهدین در راه حق و... .
- فیض و اراده الهی: از عوامل بسیار مهم در فرهنگ توحیدی که نقش مهمی در تربیت انسان ایفاء مینماید، امور غیبی و دستگیری الهی است و بدون توجه خداوند و دستگیری او امکان رشد اخلاقی غیرممکن خواهد بود. برای رهایی از معاصی و تخلق به اخلاق الهی لازم است از خداوند تبارک و تعالی مدد گرفت و پیامبر اکرم و اهل بیت او را شفیع قرار داد تا از انسان دستگیری نمایند[۱۱].[۱۲]
عوامل درونی
- عزم: منظور از عزم در این مقام عبارت است از بناگذاری و تصمیم بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات و در نهایت عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید که شرع و عقل به حسب ظاهر حکم کنند که این شخص انسان است[۱۳]. این مهم حاصل نخواهد شد تا زمانیکه انسان با اراده قوی اقدام به اصلاح خود بنماید و در صورتیکه این عزم حاصل نشود دیگر عوامل نمیتوانند مؤثر قرار گیرند[۱۴].
- تفکر و تعقل: تفکر باعث میشود که انسان از خواب غفلت بیدار شود، به خود بیاید و جایگاه خود را در جهان هستی دریابد. شرط اول مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی تفکر است. با تفکر هدف از خلقت انسان مشخص خواهد شد و جایگاه او معین میگردد[۱۵].
- شناخت عیوب: بعد از تفکر بیداری لازم است و تنبه به این نکته که انسان دارای عیوبی است که مانع رشد و کمال او خواهند شد و کسی که عیوب او بر او مخفی باشد در صدد رفع آن برنمیآید و توجه به صفات و اعمال نیکو میتواند حجابی باشد که شخص عیوب خود را نبیند[۱۶].
- تذکر: از اموری که نقش بسیار مهمی در رشد فضائل اخلاقی و دوری از رذائل اخلاقی دارد، تذکر است و از مهمترین مصادیق تذکر یاد خداوند تبارک و تعالی و نعمتهایی است که به انسان مرحمت فرموده است که میتواند موجب عظمت خدای تبارک و تعالی در نزد انسان گردد و انسان را نسبت به نعماتی که به او ارزانی داشته شاکر گرداند[۱۷].
- معرفة الله: معرفت و شناخت خداوند در عین اینکه هدف رشد فضایل اخلاقی است، خود منشأ همه فضایل اخلاقی است. معرفت خداوند موجب حب خواهد شد و هنگامی که حب، شدید گردد انسان از خود منقطع خواهد شد همچنین از همه عالم و لذا چشم طمع به خود و دیگران نبندد و از رجس شیطان و رجس طبیعت پاکیزه شود و نور ازل در باطن قلب او طلوع کند و از باطن به ظاهر سرایت کند و فعل و قول او نورانی شود و تمام قوا و اعضاء او الهی و نورانی شود[۱۸].
- دعا: دعا و راز و نیاز با معبود و مناجات خالصانه با معشوق، یکی از عوامل رشد فضایل اخلاقی و دفع رذایل اخلاقی از جان آدمی است. برای غلبه بر هواهای نفسانی یکی از راههایی که توصیه میشود پناه بردن به خدای تبارک و تعالی و تضرع و زاری به درگاه خداوند متعال میباشد[۱۹].
- انجام فرائض و دستورات شریعت: رشد فضائل اخلاقی و صفای باطن در گرو انجام فرائض و رعایت ظواهر شریعت و تقیّد به انجام فرائض دینی شرط اولیه برای رسیدن به اخلاق حسنه است.
- انس با قرآن و توسل به اهل بیت: اعتصام به قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت از عوامل بسیار مهمی است که بدون این مهم، امکان تخلق به اخلاق الهی غیرممکن میباشد[۲۰].
موانع رشد فضایل اخلاقی
- خودخواهی و حب نفس: حب نفس و خودخواهی عبارت است از تبعیت از هواهای نفسانی بدون توجه به حکم عقل و شرع و تنها نیازهای بُعد حیوانی را محور رفتار و اعمال قرار دادن و به عبارت دیگر حاکم کردن قوه غضبیه و شهویه و واهمه بر قوه عاقله. از آثار حب نفس دور شدن از خداوند و بنده هواهای نفسانی شدن را میتوان برشمرد و به هر اندازه که از خدا فاصله گرفته شود به همان میزان به بندگی نفس قرب حاصل خواهد شد.
- حب دنیا: یکی از موانع بزرگ رشد فضایل اخلاقی در انسان حب دنیاست. در این خصوص در کتب اخلاقی مطالب گرانسنگی آمده است.
- نقص در ایمان: کلیه مفاسد اخلاقی و اعمالی، از این است که قلب بیخبر از ایمان است و آنچه عقل او به واسطه برهان عقلی یا اخبار انبیاء درک کرده، به قلب نرسیده و دل از او بیخبر است[۲۱]. بسیاری معتقدند نظام جهان نظام احسن است و همه امور به دست خداوند است و خداوند براساس مصالح نعمات و آمال و ارزاق را تقسیم مینماید لکن این اعتقاد به قلب انسان رسوخ ننموده و ایمان قلبی به آن تعلق نگرفته لذا ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی همین نقص در ایمان است.
- غفلت: غفلت میتواند بروز و جلوههای گوناگونی داشته باشد و هر کدام میتواند مانع بزرگی برای رشد فضائل اخلاقی باشد، از آن جمله است، غفلت از آخرت[۲۲]، غفلت از فرصتهای محدود بشری، فراموش کردن این مهم که انسان برای رسیدن به مقصد فرصت کوتاهی دارد و این فرصتها بهسرعت از بین خواهد رفت[۲۳] و همچنین غفلت از خداوند تبارک و تعالی و غفلت از حقیقت و مقصد خود[۲۴] و غفلت از نعمات الهی و... که همه میتواند از موانع مهم رشد فضائل اخلاقی و تزکیه نفس گردد[۲۵].
روشهای تثبیت فضائل اخلاقی
راههای تداوم و تثبیت تهذیب نفس و فضایل اخلاقی، مشارطه، مراقبه، و محاسبه است که به اختصار بیان میگردد:
- مشارطه: گام اول در خودسازی اخلاقی، مشارطه است. مقصود از مشارطه این است که انسان برای خود شرط کند که برخلاف رضای الهی کاری انجام ندهد و مرتکب رذایل اخلاقی نگردد، و میتواند آن را از مقدار کم شروع نماید مثلاً شرط نماید که امروز برخلاف رضای الهی کاری انجام ندهد و در صورتی که انسان، عزم کند و اراده چنین کاری نماید کار برای او ساده میشود[۲۶].
- مراقبه: پس از مشارطه، باید انسان مراقب باشد که در تمام مدت شرط، متوجه شرطی که نموده، باشد و خود را ملزم به انجام آن بداند و در صورتی که عواملی درونی و بیرونی بخواهند او را از انجام شرط منصرف کنند با آنها مقابله نماید و به فکر نعمتهای خدا بر خود باشد[۲۷].
- محاسبه: در انتها لازم است انسان در وقت مناسبی فعالیتها و اعمال خود را محاسبه کند و ببینید آیا شرطی که با خداوند نموده بود را توانسته به خوبی انجام دهد یا در انجام شرط کوتاهی و غفلت داشته؟ اگر موفق به انجام شرط شده بود لازم است شکر خداوند بهجا آورد و امید داشته باشد که با راهنمایی و کمک خداوند متعال بتواند قدمهای بعدی را بردارد، تا جایی که این عمل برای او ملکه شود و لذت اطاعت از فرامین الهی را در همین جهان بچشد. و در صورتی که نتوانسته باشد به شرط خود عمل نماید نباید مأیوس گردد و لازم است از خداوند تبارک و تعالی عذرخواهی نموده و خود را ملزم کند که آن شرط را تحقق بخشد. و این کار را ادامه دهد تا خداوند تبارک و تعالی توفیق و سعادت را به روی انسان بگشاید[۲۸].[۲۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ص۲۸۰ ماده فضل.
- ↑ ارسطو، اخلاق نیکو ماخوس، ص۵۴.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۳۵۲.
- ↑ ﴿وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا * إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴾ «و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار * که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه میکنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمیآورند» سوره نوح، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ آمدی، غررالحکم، ج۳، ص۳۹۲.
- ↑ امام خمینی، کتاب ولایت فقیه، ص۲۹.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۳-۳۲.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۳۵۴.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۲.
- ↑ اردبیلی، عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام، ج۳، ص۳۶۶.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۳۵۴ ـ ۳۵۶.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۷ و ۸.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۵، ص۷۰ - ۶۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵-۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۲۴۶.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۰.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۲.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۳۵۷ ـ ۳۶۰.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۴-۱۷۵.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۴-۱۷۵.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۳.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ص۳۶۱ ـ ۳۶۴.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۹، حدیث اول.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۳۶۵.