تبوک در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶٬۱۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۴
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = جنگ تبوک
| موضوع مرتبط = تبوک
| عنوان مدخل  = تبوک
| عنوان مدخل  = تبوک
| مداخل مرتبط = [[تبوک در قرآن]] - [[تبوک در تاریخ اسلامی]] - [[تبوک در معارف و سیره نبوی]] - [[تبوک در معارف و سیره علوی]]
| مداخل مرتبط = [[تبوک در قرآن]] - [[تبوک در تاریخ اسلامی]] - [[تبوک در معارف و سیره نبوی]] - [[تبوک در معارف و سیره علوی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
'''تبوک''' نام منطقه‌ای در شمال [[سوریه]] و هم مرز با [[روم]] شرقی در زمان [[پیامبر خدا]] {{صل}} بود. در سال ۹ هجری به [[رسول خدا]] {{صل}} گزارش رسید [[ارتش]] [[روم]] آماده حمله به [[مسلمانان]] شده‌اند. حضرت [[سپاه]] عظیمی فراهم آورد و راه طولانی [[مدینه]] تا تبوک را با زحمت بسیار طی کردند. وقتی به آنجا رسیدند، خبری از [[دشمن]] نبود و درگیری پیش نیامد، امّا موقعیت [[پیامبر خدا]] در یک اعزام نیروی گسترده در بیرون از مرزهای [[حجاز]] و انعکاس خبر آن در همه‌جا و [[ترس]] [[دشمنان]] و [[آزمایش]] نیروهای خود و شناخته شدن چهره‌های [[منافق]]، به نوعی [[پیروزی]] به شمار می‌آمد. در طول مسیر، پیمان‌های متعددی با [[قبایل]] اطراف بسته شد و به تثبیت [[حاکمیت]] [[نظام اسلامی]] کمک کرد.
'''تبوک''' نام منطقه‌ای در شمال [[سوریه]] و هم مرز با [[روم]] شرقی در زمان [[پیامبر خدا]] {{صل}} بود. در سال ۹ هجری به [[رسول خدا]] {{صل}} گزارش رسید [[ارتش]] [[روم]] آماده حمله به [[مسلمانان]] شده‌اند. حضرت [[سپاه]] عظیمی فراهم آورد و راه طولانی [[مدینه]] تا تبوک را با زحمت بسیار طی کردند. وقتی به آنجا رسیدند، خبری از [[دشمن]] نبود و درگیری پیش نیامد، امّا موقعیت [[پیامبر خدا]] در یک اعزام نیروی گسترده در بیرون از مرزهای [[حجاز]] و انعکاس خبر آن در همه‌جا و [[ترس]] [[دشمنان]] و [[آزمایش]] نیروهای خود و شناخته شدن چهره‌های [[منافق]]، به نوعی [[پیروزی]] به شمار می‌آمد. در طول مسیر، پیمان‌های متعددی با [[قبایل]] اطراف بسته شد و به تثبیت [[حاکمیت]] [[نظام اسلامی]] کمک کرد.


خط ۲۷: خط ۲۸:
گرمای هوا و حرکت به سوی منطقه‌ای که بیش از ۶۰۰ کیلومتر تا [[مدینه]] فاصله دارد، برای همه کس مقدور نبود. این در حالی بود که بسیاری از [[رزمندگان]] [[سپاه اسلام]] حتی مرکب سواری نداشتند و با پای پیاده در [[جنگ]] شرکت کرده بودند. هرچند تعداد نفرات [[ارتش]] [[اسلام]] بیشتر از قبل بود، ولی تعداد [[منافقین]] نیز هر [[روز]] بیشتر و بیشتر می‌شد. آنها حالا تشکلی به هم زده بودند و [[حزب]] [[نفاق]] را کاملاً منسجم کرده بودند. منافقین به طور پنهانی با یکدیگر جلساتی داشتند و برنامه‌ای دقیق را برای شکستن اسلام و [[رسول اکرم]] {{صل}} دنبال می‌کردند.
گرمای هوا و حرکت به سوی منطقه‌ای که بیش از ۶۰۰ کیلومتر تا [[مدینه]] فاصله دارد، برای همه کس مقدور نبود. این در حالی بود که بسیاری از [[رزمندگان]] [[سپاه اسلام]] حتی مرکب سواری نداشتند و با پای پیاده در [[جنگ]] شرکت کرده بودند. هرچند تعداد نفرات [[ارتش]] [[اسلام]] بیشتر از قبل بود، ولی تعداد [[منافقین]] نیز هر [[روز]] بیشتر و بیشتر می‌شد. آنها حالا تشکلی به هم زده بودند و [[حزب]] [[نفاق]] را کاملاً منسجم کرده بودند. منافقین به طور پنهانی با یکدیگر جلساتی داشتند و برنامه‌ای دقیق را برای شکستن اسلام و [[رسول اکرم]] {{صل}} دنبال می‌کردند.


مجموعه اینها شرایط [[سختی]] را برای رسول اکرم {{صل}} در حرکت به سمت [[تبوک]] به وجود آورده بود. سم‌پاشی و [[تفرقه‌افکنی]] منافقین بر علیه [[رسول خدا]] {{صل}} به حدی بود که ایشان هنگام حرکت، [[علی]] {{ع}} را به جای خود در [[مدینه]] قرار دادند و به سوی تبوک حرکت کردند. در همین [[زمان]] بود که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از عدم [[همراهی]] با [[سپاه اسلام]] ابراز [[ناراحتی]] کرد و به رسول خدا {{صل}} عرضه داشت آیا مرا با [[زنان]] و [[کودکان]] در [[شهر]] تنها می‌گذارید؟ که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنْتَ‏ مِنِّي‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ه. ق)، ج۸، ص۱۰۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۶۳؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۷.</ref>
مجموعه اینها شرایط [[سختی]] را برای رسول اکرم {{صل}} در حرکت به سمت [[تبوک]] به وجود آورده بود. سم‌پاشی و [[تفرقه‌افکنی]] منافقین بر علیه [[رسول خدا]] {{صل}} به حدی بود که ایشان هنگام حرکت، [[علی]] {{ع}} را به جای خود در [[مدینه]] قرار دادند و به سوی تبوک حرکت کردند. در همین [[زمان]] بود که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از عدم [[همراهی]] با [[سپاه اسلام]] ابراز [[ناراحتی]] کرد و به رسول خدا {{صل}} عرضه داشت آیا مرا با [[زنان]] و [[کودکان]] در [[شهر]] تنها می‌گذارید؟ که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنْتَ‏ مِنِّي‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ﻫ.ق)، ج۸، ص۱۰۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۶۳؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۷.</ref>


سپاه [[مسلمان]] پس از رسیدن به تبوک، [[آگاه]] شدند خبری که در مورد اعزام نیرو از طرف امپراتور روم به مناطق مرزی داده شده بود، درست نبوده است. دوری راه، کمبود تدارکات و خستگی مسلمانان، از جمله اموری بود که سبب شد رسول خدا {{صل}} به پیشروی ادامه ندهد. آن حضرت بیست [[روز]] در تبوک توقف کرد در این مدت با [[فرمانروایان]] مرزی که تحت [[سلطه]] [[پادشاه روم]] بودند، [[معاهدات]] و قراردادهایی بست و سریه‌هایی به اطراف اعزام کرد. [[صلح]] با [[یوحنا بن روبه|یُوحَنّا بن رُؤبه]] [[حاکم]] اَیلَه (بندر عَقَبه کنونی) و همچنین صلح با [[اکیدر بن عبدالملک|اُکَیدِر بن عبدالملک]]، [[پادشاه]] [[دومة الجندل]]، از جمله اقدامات [[رسول خدا]] {{صل}} در این [[سفر]] بود<ref>ابن کثیر، ج۵، ص۱۷.</ref>.
سپاه [[مسلمان]] پس از رسیدن به تبوک، [[آگاه]] شدند خبری که در مورد اعزام نیرو از طرف امپراتور روم به مناطق مرزی داده شده بود، درست نبوده است. دوری راه، کمبود تدارکات و خستگی مسلمانان، از جمله اموری بود که سبب شد رسول خدا {{صل}} به پیشروی ادامه ندهد. آن حضرت بیست [[روز]] در تبوک توقف کرد در این مدت با [[فرمانروایان]] مرزی که تحت [[سلطه]] [[پادشاه روم]] بودند، [[معاهدات]] و قراردادهایی بست و سریه‌هایی به اطراف اعزام کرد. [[صلح]] با [[یوحنا بن روبه|یُوحَنّا بن رُؤبه]] [[حاکم]] اَیلَه (بندر عَقَبه کنونی) و همچنین صلح با [[اکیدر بن عبدالملک|اُکَیدِر بن عبدالملک]]، [[پادشاه]] [[دومة الجندل]]، از جمله اقدامات [[رسول خدا]] {{صل}} در این [[سفر]] بود<ref>ابن کثیر، ج۵، ص۱۷.</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۱:
دسته دوم این مصلحت‌جویان، کسانی بودند که ابتدا اظهار [[همراهی با پیامبر]] نموده و با [[سپاه]] مدینه همراه شده و به عنوان جنگ از [[شهر]] بیرون رفتند، اما از وسط راه بازگشته و عده سپاه اسلام را شکستند. پاره‌ای از مورخان تعداد این کسان را به اندازه همه کسانی می‌دانند که همراه پیامبر به [[جهاد]] رفتند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۶۹؛ سبل الهدی، ج۵، ص۴۷۴.</ref>.
دسته دوم این مصلحت‌جویان، کسانی بودند که ابتدا اظهار [[همراهی با پیامبر]] نموده و با [[سپاه]] مدینه همراه شده و به عنوان جنگ از [[شهر]] بیرون رفتند، اما از وسط راه بازگشته و عده سپاه اسلام را شکستند. پاره‌ای از مورخان تعداد این کسان را به اندازه همه کسانی می‌دانند که همراه پیامبر به [[جهاد]] رفتند<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۶۹؛ سبل الهدی، ج۵، ص۴۷۴.</ref>.


این عدد بسیار گزاف است و وجود این مقدار [[منافق]] در مدینه ممکن نبود. ما در گذشته نظیر این عمل را از منافقان در [[غزوه احد]] هم دیده‌ایم، ولی تعداد آنها سیصد نفر بوده است<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴؛ الاکتفاء، ج۲، ص۸۹.</ref>. در [[جنگ تبوک]] هم این دسته از منافقان که شاید تعدادشان در حدود همان منافقان [[جنگ احد]] یا کمی بیشتر بود، از اردوگاه [[سپاهیان]] [[اسلام]] جدا شده و به [[مدینه]] بازگشته بودند؛ لذا حتماً این مقدار از [[منافقان]]، مربوط به اهالی مدینه نبوده است. شاید بتوان گفت تازه مسلمانانی که با [[قدرت]] یافتن اسلام به خیل [[مسلمین]] پیوسته و با فاصله زمانی کوتاهی نیز برای نبردی چنین بزرگ، از اطراف و اکناف [[جزیرة العرب]] به مدینه فراخوان شده بودند، سیاهی [[لشکر]] منافقان سابقه‌دار مدینه شده و توانستند این طور تعداد [[سپاه اسلام]] را ناقص کرده و با بازگشت به مدینه، خطر جدی جدیدی برای مرکز [[حکومت اسلامی]] بیافرینند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۵۷.</ref>.
این عدد بسیار گزاف است و وجود این مقدار [[منافق]] در مدینه ممکن نبود. ما در گذشته نظیر این عمل را از منافقان در [[غزوه احد]] هم دیده‌ایم، ولی تعداد آنها سیصد نفر بوده است<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴؛ الاکتفاء، ج۲، ص۸۹.</ref>. در [[جنگ تبوک]] هم این دسته از منافقان که شاید تعدادشان در حدود همان منافقان [[جنگ احد]] یا کمی بیشتر بود، از اردوگاه [[سپاهیان اسلام]] جدا شده و به [[مدینه]] بازگشته بودند؛ لذا حتماً این مقدار از [[منافقان]]، مربوط به اهالی مدینه نبوده است. شاید بتوان گفت تازه مسلمانانی که با [[قدرت]] یافتن اسلام به خیل [[مسلمین]] پیوسته و با فاصله زمانی کوتاهی نیز برای نبردی چنین بزرگ، از اطراف و اکناف [[جزیرة العرب]] به مدینه فراخوان شده بودند، سیاهی [[لشکر]] منافقان سابقه‌دار مدینه شده و توانستند این طور تعداد [[سپاه اسلام]] را ناقص کرده و با بازگشت به مدینه، خطر جدی جدیدی برای مرکز [[حکومت اسلامی]] بیافرینند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۵۷.</ref>.


== تحرکات و خطر جدی منافقان ==
== تحرکات و خطر جدی منافقان ==
خط ۱۱۲: خط ۱۱۳:


شمار افرادی که قصد داشته‌اند در گردنه نسبت به پیامبر [[سوء قصد]] کنند سیزده نفر بوده است که پیامبر نام‌های آنها را به حذیفه و [[عمار]] فرموده است<ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۴۲.</ref> و در برخی منابع تاریخی مکتب امامت ضبط شده است<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۴.</ref>.
شمار افرادی که قصد داشته‌اند در گردنه نسبت به پیامبر [[سوء قصد]] کنند سیزده نفر بوده است که پیامبر نام‌های آنها را به حذیفه و [[عمار]] فرموده است<ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۴۲.</ref> و در برخی منابع تاریخی مکتب امامت ضبط شده است<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۴.</ref>.
==[[تبوک]]==
تبوک را مکانی بین [[وادی القری]] و [[شام]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۴.</ref> و فاصله آن تا [[مدینه]] را [[دوازده]] مرحله راه گفته‌اند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵.</ref>تبوک در آثار برخی دیگر از [[صاحب‌نظران]]، چشمه آبی معرفی شده در اطراف شام در [[دیار]] [[قضاعه]] و تحت [[حاکمیت]] [[روم]]. این مکان، [[شاهد]] وقوع یکی از بزرگترین و مشهورترین [[غزوات پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} با همین نام در [[سال نهم هجری]] بوده است.<ref>ر. ک. واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۸۹ به بعد؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۱۴-۵۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۰۰-۱۰۵.</ref> امروزه تبوک در طول جغرافیایی ۳۲/۳۶ و عرض جغرافیایی۲۷/۲۸ و در ارتفاع ۲۵۴۳ پا از سطح دریا، در ۲۳۸ کیلومتری شمال [[شهر]] [[معان]] قرار دارد. این مکان صحرایی به نام [[بنی عطیه]] دارد که دور تا دور آن را احاطه کرده است. در حال حاضر، تبوک به یکی از شهرهای اصلی شمال [[حجاز]] تبدیل شده و به فاصله ۷۷۸ کیلومتری شمال مدینه (در جاده‌ای سنگفرش که از [[خیبر]] و [[تیماء]] می‌‌گذرد) واقع است.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص ۵۹-۶۰.</ref>
==[[غزوه]] تبوک‌<ref>غزوه تبوک در رجب سال نهم هجری اتفاق افتاد.</ref>==
[[دولت اسلامی]] به نظامی تبدیل شد که همه قدرت‌ها از آن حساب می‌بردند و [[مسلمانان]] باید به [[حراست]] از [[مرز]] و بوم و [[سرزمین]] این [[نظام]] می‌پرداختند تا [[رسالت اسلامی]] به سراسر [[گیتی]] راه یابد.
[[رسول خدا]]{{صل}} مسلمانان را از سراسر نقاط [[سرزمین دولت اسلامی]] جهت [[آمادگی]] برای [[جنگ]] با [[روم]] فراخواند؛ زیرا [[اخبار]] و اطلاعات رسیده تأکید داشت که [[رومیان]] خود را برای [[حمله]] به [[جزیرة العرب]] و ساقط کردن [[دولت]] و از بین‌بردن [[دین اسلام]]، مهیا ساخته‌اند. اتفاقا آن سال با [[خشکسالی]] و کمبود محصولات و تابستانی گرم، مصادف شد که خود، بر [[دشواری]] خروج از [[شهر]] و [[رویارویی]] با [[دشمن]] نیرومند و کارآزموده، که از سازوبرگ و نیروی فراوانی برخوردار بود، می‌افزود. افراد [[سست‌عنصر]] و بی‌روحیه، از رفتن به جنگ خودداری کردند و یک‌بار دیگر [[نفاق]] چهره خود را آشکار ساخت تا در تصمیم و [[اراده مردم]] خلل ایجاد کند و دست از [[یاری دین خدا]] بردارند. برخی در اثر [[وابستگی]] شدید به [[دنیا]]، دسته‌ای دیگر به بهانه شدت [[گرما]]، از پیوستن به [[سپاه]]، خودداری کردند و گروهی به جهت عدم [[توانایی]] و [[قدرت]] و اندک بودن امکانات موجود رسول خدا{{صل}} برای همراه بردن آنان، از رفتن بازماندند، با اینکه [[مؤمنان راستین]]، [[اموال]] و [[دارایی]] خود را برای [[جهاد در راه خدا]] [[هزینه]] کرده بودند.
به [[پیامبر]]{{صل}} خبر رسید [[منافقان]] در [[خانه]] یکی از [[یهودیان]] گرد آمده و [[مردم]] را از تصمیم خود منصرف می‌کنند و آنان را از جنگ می‌ترسانند. حضرت به شدت با آنان برخورد کرد و به عده‌ای [[مأموریت]] داد تا خانه‌ای را که منافقان در آن دست به [[توطئه]] می‌زدند بر سرشان خراب کنند تا برای دیگران درس [[عبرت]] شود.
[[خداوند]] با فروفرستادن آیاتی، از نقشه‌های منافقان پرده برداشت و خودداری‌کنندگان از جنگ را [[نکوهش]] کرد و افراد [[ضعیف]] را معذور دانست.
تعداد [[سپاهیان اسلام]]- حداقل- به سی هزار [[رزمنده]] بالغ گردید.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[کاردانی]] و [[حسن تدبیر]] و [[یقین]] بالایی که از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} سراغ داشت وی را [[جانشین]] خود در [[مدینه]] قرار داد؛ زیرا از [[اعمال]] تخریب‌گرانه [[منافقان]] در مدینه، بیمناک بود. ازاین‌رو، به علی{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنَّ الْمَدِينَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِي أَوْ بِكَ}}؛<ref>ارشاد مفید، ج۱، ص۱۱۵؛ انساب الأشراف، ج۱، ص۹۴- ۹۵؛ کنز العمال، ج۱۱، باب فضائل علی{{ع}}؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۹۹؛ صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۵۹، حدیث ۳۵۰۳؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۲۳، حدیث ۲۴۰۴؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۲، حدیث ۱۱۵.</ref>
ای علی! [[اداره امور]] مدینه تنها به دست من یا تو سامان می‌یابد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۴۵.</ref>
==بیان [[جایگاه علی]]{{ع}} نزد [[پیامبر]]{{صل}}‌==
منافقان و [[بیماردلان]] در مورد حضور علی بن ابی طالب{{ع}} در مدینه، دست به [[شایعه‌پراکنی]] زدند و گفتند: چون [[رسول خدا]]{{صل}} از علی افسرده‌خاطر و به او بی‌اعتنا شده، وی را با خود نبرده است. اینان به [[امید]] این که فضای مدینه برایشان بازبماند، دست به این تحریکات زدند. به همین سبب، علی{{ع}} در نزدیکی مدینه خود را به رسول خدا{{صل}} رساند و عرضه داشت: «ای [[پیامبر خدا]]! منافقان مدعی‌اند که حضور مرا ناگوار دانسته نخواسته‌ای مرا با خود همراه ببری و بدین‌ترتیب به من [[بی‌اعتنایی]] کرده‌ای».
حضرت فرمود:
{{متن حدیث|كَذَبُوا وَ لَكِنِّي خَلَّفْتُكَ لِمَا تَرَكْتُ وَرَائِي فَاخْلُفْنِي فِي أَهْلِي وَ أَهْلِكَ أَفَلَا تَرْضَى يَا عَلِيُّ أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}؛
آنان [[دروغ]] گفته‌اند، من تو را برای رسیدگی به کارهایی که به جای نهادم، جانشین خود ساختم، اکنون به مدینه بازگرد و در [[خانواده]] من و خانواده خود، جانشینم باش مگر [[خشنود]] نیستی که نسبت تو به من نسبت [[هارون]] به [[موسی]] باشد، با این تفاوت که پس از من [[پیامبری]] نخواهد آمد؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۴۷.</ref>
==[[سپاه]] «عسرت» ([[سختی]])==
[[سپاه مسلمانان]] در مسیری ناهموار و طولانی به حرکت درآمد و رسول خدا{{صل}} برخلاف جنگ‌های گذشته، [[هدف]] از این حرکت را برای آنان روشن ساخت. در مسیر راه یکی از کسانی که از [[مدینه]] وی را [[همراهی]] می‌کرد، از راه بازماند. حضرت به [[یاران]] خود فرمود: او را به حال خود وانهید، اگر در او خیری باشد [[خدا]] وی را به شما ملحق خواهد کرد و اگر نباشد، [[خداوند]] شما را از وجود او راحت کرده است».
زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به ویرانه‌های [[قوم صالح]] رسید، [[سپاه]] خود را به سرعت عبور داد و با [[پند]] و [[موعظه]] یاران خود را مخاطب ساخت و فرمود: به خانه‌های ویران [[ستم‌پیشگان]] وارد نشوید، مگر اینکه از [[بیم]] دچارشدن سرنوشتی مانند [[سرنوشت]] آنان، گریان شوید.
حضرت، آنان را از برداشتن آب از آن منطقه [[نهی]] فرمود و از اهمیت شرایط جوّی آن سامان بدانان هشدار داد.<ref>سیره نبوی، ج۲، ص۵۲۱؛ سیره حلبی، ج۳، ص۱۳۴.</ref> این سپاه به جهت [[مشکلات]] و دشواری‌هایی که درخصوص آب و غذا و [[هزینه]] و مرکب با آن روبه‌رو بود، «جیش العسرة» نامیده شد.
[[مسلمانان]] به سپاه [[روم]] که دچار ازهم‌پاشیدگی شده بودند، دست نیافتند، ازاین‌رو، [[فرستاده خدا]] و [[رهبر]] مسلمانان، برای [[گزینش]] یکی از دو کار: تعقیب [[دشمن]] یا بازگشت به مدینه، با یارانش به [[مشورت]] پرداخت، آنها در پاسخ عرضه داشتند: اگر برای تعقیب دشمن، [[مأموریت]] داری، ما حاضریم. حضرت فرمود: «اگر [[مأمور]] به انجام این کار بودم با شما مشورت نمی‌کردم».<ref>مغازی، ج۳، ص۱۰۱۹.</ref> بدین‌ترتیب، [[رسول اکرم]]{{صل}} تصمیم گرفت به مدینه بازگردد.
[[پیامبر]]{{صل}} با [[فرمانروایان]] مناطق شمالی [[جزیرة العرب]] ارتباط برقرار ساخت و با آنان [[پیمان]] عدم تعرّض بست و از بیم اینکه مبادا فرمانروای «[[دومة الجندل]]» در هجومی دیگر دست [[همکاری]] به [[رومیان]] دهد، [[خالد بن ولید]] را به سوی آنان گسیل داشت. و مسلمانان در این درگیری موفق شدند فرمانروای آنان را دستگیر کنند و غنیمت‌های فراوانی با خود همراه بیاورند<ref>طبقات کبری، ج۲، ص۱۶۶؛ بحار الأنوار، ج۲۱، ص۲۴۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۴۸.</ref>
==نقشه [[ترور]] پیامبر{{صل}}‌==
رسول اکرم{{صل}} و مسلمانان پس از اقامتی بیش از ده [[روز]] در [[تبوک]]، به مدینه بازگشتند. در این فاصله [[شیطان]]، جمعی از کسانی را که به [[خدا]] و [[رسول]] او [[ایمان]] نیاورده بودند به [[وسوسه]] انداخت و تصمیم به [[ترور رسول خدا]]{{صل}} گرفتند. نقشه آنان این‌گونه بود که هنگامی [[رسول خدا]]{{صل}} از نزدیک آنها عبور می‌کند شتر او را رم دهند تا حضرت در درّه موجود در مسیر راه [[سقوط]] کند.
[[سپاه اسلام]] به گردنه (بین [[مدینه]] و [[شام]]) که رسید رسول خدا{{صل}} فرمود:
هریک از شما بخواهد می‌تواند مسیر خود را از وسط درّه که وسیع‌تر است [[انتخاب]] کند. و خود، راه گردنه را برگزید، مهار شتر حضرت در دست [[عمار یاسر]] بود و از پشت‌سر [[حذیفه یمانی]] شتر را می‌راند.
[[رسول اکرم]]{{صل}} در [[روشنایی]] مهتاب، سواران نقابداری را [[مشاهده]] کرد که در حرکتی مشکوک از پشت‌سر، خود را به وی رساندند. حضرت به [[خشم]] آمد و بر آنها بانگ زد و به [[حذیفه]] [[فرمان]] داد شتران آنها را دور کند؛ [[رعب]] و [[وحشت]] بر سواران چیره شد و دریافتند که رسول خدا{{صل}} از تصمیم و [[توطئه]] آنها [[آگاه]] شده است ازاین‌رو، به‌سرعت گردنه را ترک کردند تا به میان [[مردم]] رفته و [[هویت]] آنها مشخص نشود. حذیفه که آنان را از شترهایشان شناخته بود از رسول خدا{{صل}} درخواست کرد شخصی را جهت کشتن آنان اعزام دارد ولی [[پیامبر]] [[رحمت]] آنان را مورد [[عفو]] و [[بخشش]] قرار داد و به خدا واگذار نمود<ref>مغازی، ج۳، ص۱۰۴۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۴۶؛ بحار الأنوار، ج۲۱، ص۲۴۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۴۹.</ref>
==نتایج [[غزوه]] تبوک‌==
# [[مسلمانان]] به عنوان قدرتی بزرگ و سازمان‌یافته که از [[اعتقادی]] [[راستین]] برخوردار بودند، ظاهر شدند. کشورهای مجاور و دیگر [[ادیان]] از آنها حساب بردند و این خود، برای قدرت‌های خارج و داخل [[سرزمین‌های اسلامی]]، زنگ خطر و هشداری جدّی تلقّی می‌شد تا مسلمانان و [[اسلام]] را مورد تعرض قرار ندهند.
# مسلمانان از طریق امضای [[قرارداد]]، با [[فرمانروایان]] مناطق مرزی (شمال)، [[امنیت]] این منطقه را تضمین نمودند.
# مسلمانان از [[قدرت]] و توان خویش برای [[بسیج]] سپاهی گران از [[نیروی انسانی]] و تجهیزات، بهره بردند و در زمینه‌سازمان دادن و [[آماده‌سازی]]، [[مهارت]] آنان افزایش یافت و [[سفر]] به [[تبوک]] به منزله کسب خبر عملیاتی شمار می‌آمد که [[مسلمانان]] توانستند در مراحل بعدی از آن بهره بگیرند.
# [[غزوه تبوک]]، آزمونی برای [[روحیه]] مسلمانان و [[شناخت]] [[منافقان]] و جداسازی آنها از مسلمانان به‌شمار می‌آمد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۵۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۱۸: خط ۱۵۹:
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']]
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']]
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']]
# [[پرونده:151911.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۲۵: خط ۱۶۸:
{{غزوه‌ها}}
{{غزوه‌ها}}


[[رده:غزوه‌ها]]
[[رده:جنگ تبوک]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]
۱۱۸٬۰۷۸

ویرایش