←محاصره تنگ نظامی در کربلا
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
|||
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = کربلا | |||
| عنوان مدخل = کربلا | |||
| مداخل مرتبط = [[کربلا در تاریخ اسلامی]] - [[کربلا در معارف و سیره حسینی]] - [[کربلا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==از شهرهای [[مقدس]] [[شیعه]] و [[ | == از شهرهای [[مقدس]] [[شیعه]] و محل دفن [[امام حسین]] {{ع}} و [[شهدای عاشورا]] == | ||
«[[کربلا]]» نام یکی از شهرهای مهم [[کشور عراق]] و مرکز استانی به همین نام در نواحی مرکزی آن [[کشور]] است. این [[شهر]] در جانب غربی [[رود فرات]] و در حدود ۱۰۰ کیلومتری جنوب [[غرب]] [[بغداد]] و حدود ۸۰ کیلومتری شمال غرب [[نجف]] واقع است. در اطراف شهر، نخلستانها، باغها و مزارع وجود دارد. این شهر به جهت آنکه محل وقوع [[واقعه عاشورا]] بوده و [[مدفن]] [[امام حسین]]{{ع}} و دیگر شهدای عاشورا است، از دیرباز نزد [[شیعیان]] [[قداست]] و [[حرمت]] خاصی داشته است. [[حرم امام حسین]]{{ع}} در [[شرق]] این شهر و [[حرم]] [[حضرت عباس]]{{ع}} نیز در فاصله ۳۵۰ متری شمال شرقی آن حرم قرار دارد. | «[[کربلا]]» نام یکی از شهرهای مهم [[کشور عراق]] و مرکز استانی به همین نام در نواحی مرکزی آن [[کشور]] است. این [[شهر]] در جانب غربی [[رود فرات]] و در حدود ۱۰۰ کیلومتری جنوب [[غرب]] [[بغداد]] و حدود ۸۰ کیلومتری شمال غرب [[نجف]] واقع است. در اطراف شهر، نخلستانها، باغها و مزارع وجود دارد. این شهر به جهت آنکه محل وقوع [[واقعه عاشورا]] بوده و [[مدفن]] [[امام حسین]] {{ع}} و دیگر شهدای عاشورا است، از دیرباز نزد [[شیعیان]] [[قداست]] و [[حرمت]] خاصی داشته است. [[حرم امام حسین]] {{ع}} در [[شرق]] این شهر و [[حرم]] [[حضرت عباس]] {{ع}} نیز در فاصله ۳۵۰ متری شمال شرقی آن حرم قرار دارد. | ||
در وجه تسمیه کربلا اختلافنظر وجود دارد؛ برخی گفتهاند کربلا لفظی آرامی است که از واژه آشوری «کربلاتو» به معنای دستار و سربند گرفته شده است. از نظر برخی دیگر، کربلا از واژه آرامی «[[کرب]] ایلو» گرفته شده که از دو جزء «کرب» و «ایلو» (ال یا ایلا) تشکیل شده و به معنای پرستشگاه [[خدا]] است. قول دیگر این است که کربلا از واژه بابلی «کوربابل» (کورد + [[بابل]]) گرفته شده که به معنای شعلههای حرارت صحرا یا به معنای مجموع قریههای بابل است. برخی هم بر این نظرند که کربلا واژهای در اصل [[عربی]] است و در این باره سه نظر وجود دارد: کربلا همان «کربَلَه» به معنای نرم و [[سست]] است و چون [[زمین]] کربلا چنین است به این نام نامیده شده؛ همچنانکه امروزه منطقهای با نام کربله در جنوب شرقی کربلای کنونی وجود دارد که میتواند شاهدی بر [[صحت]] این قول باشد. نظر دوم این است که کربلا از «الکربل» گرفته شده که نام گیاهی است که در آن منطقه میروید و به آن «حماض» هم میگویند. نظر سوم هم این است که کربلا از «غربل» گرفته شده و این نام اشاره به آن دارد که چون [[کربلا]] سرزمینی هموار و بدون سنگ است، گویی [[خاک]] آن را [[غربال]] کردهاند. حتی گفته شده کربلا واژهای [[فارسی]] است که در اصل «کاربالا» یعنی ترکیبی از کار (عمل) و بالا (بلند) بوده است که منظور از آن عمل آسمانی است. در ریشهشناسی عامیانه، کربلا را ترکیبی از «[[کرب]]» و «[[بلا]]» دانستهاند که احتمالاً مأخوذ است از روایتی از [[امام حسین]]{{ع}} که پس از شنیدن نام کربلا فرمود: {{متن حدیث|إِنَّهَا ذَاتُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ}} (به [[راستی]] آن، [[سرزمین]] [[اندوه]] و [[دشواری]] است)؛ درحالی که از این [[روایت]]، وجه تسمیه کربلا استفاده نمیشود. «طَفّ» (یا طفوف) و «[[حائر]]» از دیگر اسامی کربلا هستند و از این رو بسیاری از [[منسوبان]] به کربلا به «[[حائری]]» [[شهرت]] دارند. البته مراد از حائر، [[حرم حسینی]] است و نه [[شهر]] کربلا و [[طف]] هم اشارهای عامتر به سرزمینی است که [[حرم امام حسین]]{{ع}} در آن قرار دارد. به شهر کربلا «[[مشهد]] الحسین» نیز گفته میشود. | در وجه تسمیه کربلا اختلافنظر وجود دارد؛ برخی گفتهاند کربلا لفظی آرامی است که از واژه آشوری «کربلاتو» به معنای دستار و سربند گرفته شده است. از نظر برخی دیگر، کربلا از واژه آرامی «[[کرب]] ایلو» گرفته شده که از دو جزء «کرب» و «ایلو» (ال یا ایلا) تشکیل شده و به معنای پرستشگاه [[خدا]] است. قول دیگر این است که کربلا از واژه بابلی «کوربابل» (کورد + [[بابل]]) گرفته شده که به معنای شعلههای حرارت صحرا یا به معنای مجموع قریههای بابل است. برخی هم بر این نظرند که کربلا واژهای در اصل [[عربی]] است و در این باره سه نظر وجود دارد: کربلا همان «کربَلَه» به معنای نرم و [[سست]] است و چون [[زمین]] کربلا چنین است به این نام نامیده شده؛ همچنانکه امروزه منطقهای با نام کربله در جنوب شرقی کربلای کنونی وجود دارد که میتواند شاهدی بر [[صحت]] این قول باشد. نظر دوم این است که کربلا از «الکربل» گرفته شده که نام گیاهی است که در آن منطقه میروید و به آن «حماض» هم میگویند. نظر سوم هم این است که کربلا از «غربل» گرفته شده و این نام اشاره به آن دارد که چون [[کربلا]] سرزمینی هموار و بدون سنگ است، گویی [[خاک]] آن را [[غربال]] کردهاند. حتی گفته شده کربلا واژهای [[فارسی]] است که در اصل «کاربالا» یعنی ترکیبی از کار (عمل) و بالا (بلند) بوده است که منظور از آن عمل آسمانی است. در ریشهشناسی عامیانه، کربلا را ترکیبی از «[[کرب]]» و «[[بلا]]» دانستهاند که احتمالاً مأخوذ است از روایتی از [[امام حسین]] {{ع}} که پس از شنیدن نام کربلا فرمود: {{متن حدیث|إِنَّهَا ذَاتُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ}} (به [[راستی]] آن، [[سرزمین]] [[اندوه]] و [[دشواری]] است)؛ درحالی که از این [[روایت]]، وجه تسمیه کربلا استفاده نمیشود. «طَفّ» (یا طفوف) و «[[حائر]]» از دیگر اسامی کربلا هستند و از این رو بسیاری از [[منسوبان]] به کربلا به «[[حائری]]» [[شهرت]] دارند. البته مراد از حائر، [[حرم حسینی]] است و نه [[شهر]] کربلا و [[طف]] هم اشارهای عامتر به سرزمینی است که [[حرم امام حسین]] {{ع}} در آن قرار دارد. به شهر کربلا «[[مشهد]] الحسین» نیز گفته میشود. | ||
منطقه کربلا در دوره [[خلافت ابوبکر]] در [[سال ۱۲ ق]] به دست [[خالد بن عرفطة]] - از [[سرداران سپاه]] [[سعد بن ابیوقاص]] - [[فتح]] شد. مدتی این سرزمین مقر [[سپاهیان]] [[مسلمان]] بود تا اینکه [[کوفه]] [[لشکرگاه]] آنان شد. [[زمان]] ورود امام حسین{{ع}} به کربلا، در دوم [[محرم]] ۶۱ق، در این منطقه هیچ شهری نبود؛ اما چند دهکده در اطراف آن وجود داشت مانند «[[غاضریه]]» (واقع در حدود ۵۰۰ متری شمال شرقی شهر کربلای کنونی) و «نینوی» (که در [[قرن سوم]] در کنار نهر علقمی بوده است). گاهی از نام این دو دهکده نیز برای اشاره به کربلا استفاده میشود. بنابر نقل فخرالدین طریحی و [[محدث نوری]]، امام حسین{{ع}} زمینی که امروزه [[حرم]] ایشان را در برگرفته، از اهالی نینوی و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری کرده و سپس آن [[زمین]] را به خود آنان [[انفاق]] کرد؛ با این شرط که [[زائران]] قبرش را [[راهنمایی]] کنند و سه [[روز]] از آنان [[پذیرایی]] کنند. البته این [[روایت]] نادر در اصل بخشی از کتاب الزیارات (المزار) اثر [[محمد بن احمد بن داوود قمی]] (؟ -۳۶۸ق) بوده که امروزه در دست نیست. | منطقه کربلا در دوره [[خلافت ابوبکر]] در [[سال ۱۲ ق]] به دست [[خالد بن عرفطة]] - از [[سرداران سپاه]] [[سعد بن ابیوقاص]] - [[فتح]] شد. مدتی این سرزمین مقر [[سپاهیان]] [[مسلمان]] بود تا اینکه [[کوفه]] [[لشکرگاه]] آنان شد. [[زمان]] ورود امام حسین {{ع}} به کربلا، در دوم [[محرم]] ۶۱ق، در این منطقه هیچ شهری نبود؛ اما چند دهکده در اطراف آن وجود داشت مانند «[[غاضریه]]» (واقع در حدود ۵۰۰ متری شمال شرقی شهر کربلای کنونی) و «نینوی» (که در [[قرن سوم]] در کنار نهر علقمی بوده است). گاهی از نام این دو دهکده نیز برای اشاره به کربلا استفاده میشود. بنابر نقل فخرالدین طریحی و [[محدث نوری]]، امام حسین {{ع}} زمینی که امروزه [[حرم]] ایشان را در برگرفته، از اهالی نینوی و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری کرده و سپس آن [[زمین]] را به خود آنان [[انفاق]] کرد؛ با این شرط که [[زائران]] قبرش را [[راهنمایی]] کنند و سه [[روز]] از آنان [[پذیرایی]] کنند. البته این [[روایت]] نادر در اصل بخشی از کتاب الزیارات (المزار) اثر [[محمد بن احمد بن داوود قمی]] (؟ -۳۶۸ق) بوده که امروزه در دست نیست. | ||
بعد از [[واقعه عاشورا]]، [[پیکر امام حسین]]{{ع}} و دیگر [[شهدا]] (به جز [[حر بن یزید ریاحی]] که پیکرش به حومه [[کربلا]] منتقل شد) در محل کنونی [[حرم حسینی]] [[دفن]] شد؛ به این صورت که [[حضرت]] علی اکبر در پایین پای پدرش و سایر [[شهدای بنیهاشم]] در کنار وی و سایر شهدا در پایین پای آنان دفن شدند. شش گوشه بودن [[ضریح]] فعلی و پیشین [[امام حسین]]{{ع}} نیز به جهت مشخص کردن محل [[قبر]] [[علی اکبر]] است. قبر [[حبیب بن مظاهر]] جدا از بقیه شهدا و امروزه در رواقی از [[حرم]] در جنوب [[ضریح امام حسین]]{{ع}} قرار دارد و بر فراز آن ضریح مستقلی [[نصب]] شده است. | بعد از [[واقعه عاشورا]]، [[پیکر امام حسین]] {{ع}} و دیگر [[شهدا]] (به جز [[حر بن یزید ریاحی]] که پیکرش به حومه [[کربلا]] منتقل شد) در محل کنونی [[حرم حسینی]] [[دفن]] شد؛ به این صورت که [[حضرت]] علی اکبر در پایین پای پدرش و سایر [[شهدای بنیهاشم]] در کنار وی و سایر شهدا در پایین پای آنان دفن شدند. شش گوشه بودن [[ضریح]] فعلی و پیشین [[امام حسین]] {{ع}} نیز به جهت مشخص کردن محل [[قبر]] [[علی اکبر]] است. قبر [[حبیب بن مظاهر]] جدا از بقیه شهدا و امروزه در رواقی از [[حرم]] در جنوب [[ضریح امام حسین]] {{ع}} قرار دارد و بر فراز آن ضریح مستقلی [[نصب]] شده است. | ||
در قرون گذشته قبر [[حضرت عباس]]{{ع}} نزدیک یکی از شاخههای منشعب از رودخانه [[فرات]] به نام «[[نهر علقمه]] (علقمی)» بوده است؛ ولی امروزه اثری از آن نهر وجود ندارد. غازانخان - سلطان ایلخانی - که به [[اسلام]] گروید، دو نهر از فرات برای کربلا منشعب کرد و دستور داد نهر علقمه را نیز لایروبی کنند. [[کارگزاران]] ایلخان [[مغول]]، بخش بالای نهر علقمه را جدا کرده و به نهر دیگری که از بالای [[شهر]] حله از فرات جدا شده و به سمت کربلا میآمد، پیوند دادند. آنان به جهت تغییرات فراوانی که در مسیر نهر علقمه ایجاد کرده بودند، نام [[علقمه]] را از آن برداشتند و آن را «نهر غازانی بالا» نامیدند که همین نهر [[حسینیه]] کنونی است. این نهر در سال ۹۴۱ق به دستور سلطان سلیمان قانونی بهسازی شد و از این رو، به نام «نهر سلیمانی» نیز شناخته میشد. | در قرون گذشته قبر [[حضرت عباس]] {{ع}} نزدیک یکی از شاخههای منشعب از رودخانه [[فرات]] به نام «[[نهر علقمه]] (علقمی)» بوده است؛ ولی امروزه اثری از آن نهر وجود ندارد. غازانخان - سلطان ایلخانی - که به [[اسلام]] گروید، دو نهر از فرات برای کربلا منشعب کرد و دستور داد نهر علقمه را نیز لایروبی کنند. [[کارگزاران]] ایلخان [[مغول]]، بخش بالای نهر علقمه را جدا کرده و به نهر دیگری که از بالای [[شهر]] حله از فرات جدا شده و به سمت کربلا میآمد، پیوند دادند. آنان به جهت تغییرات فراوانی که در مسیر نهر علقمه ایجاد کرده بودند، نام [[علقمه]] را از آن برداشتند و آن را «نهر غازانی بالا» نامیدند که همین نهر [[حسینیه]] کنونی است. این نهر در سال ۹۴۱ق به دستور سلطان سلیمان قانونی بهسازی شد و از این رو، به نام «نهر سلیمانی» نیز شناخته میشد. | ||
نخستین گزارش از [[زیارت قبر امام حسین]]{{ع}} مربوط به [[زیارت]] [[جابر بن عبدالله انصاری]] در روز بیستم صفر ([[اربعین]]) [[سال ۶۱ ق]] است. بعد از آن نیز نقل شده که [[توابین]] به [[زیارت قبر امام حسین]]{{ع}} رفتند. این گزارش نشان میدهد که چهار سال بعد از [[عاشورا]] آثار [[قبر]] مشخص بوده و برخی به [[زیارت]] آن میرفتهاند. گفته شده که [[مصعب بن زبیر]] نیز در [[سال ۷۱ق]] یا ۷۲ ق بر سر [[قبر امام حسین]]{{ع}} آمده است. در دوره [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} [[زیارت کربلا]] مورد تأکید قرار گرفت و از [[روایات]] اینگونه [[استنباط]] میشود که در اواخر دوره [[اموی]]، بنایی مسقف بر روی قبر امام حسین{{ع}} بوده است. در خبری آمده که درخت سدری در نزدیکی قبر [[حضرت]]، علامتی برای [[راهنمایی]] [[مردم]] بوده است؛ اما در [[زمان]] [[خلافت]] هارون، عمال [[خلافت عباسی]] آن درخت را کندند. در دوره خلافت [[متوکل]] از رفتن [[زائران]] به [[کربلا]] جلوگیری میشد و در [[سال ۲۳۶ ق]] آثار قبر امام حسین{{ع}} به دستور [[خلیفه]] ویران شد. حتی آب بر [[زمین]] [[مرقد]] بستند تا اثری از قبر باقی نماند. | نخستین گزارش از [[زیارت قبر امام حسین]] {{ع}} مربوط به [[زیارت]] [[جابر بن عبدالله انصاری]] در روز بیستم صفر ([[اربعین]]) [[سال ۶۱ ق]] است. بعد از آن نیز نقل شده که [[توابین]] به [[زیارت قبر امام حسین]] {{ع}} رفتند. این گزارش نشان میدهد که چهار سال بعد از [[عاشورا]] آثار [[قبر]] مشخص بوده و برخی به [[زیارت]] آن میرفتهاند. گفته شده که [[مصعب بن زبیر]] نیز در [[سال ۷۱ق]] یا ۷۲ ق بر سر [[قبر امام حسین]] {{ع}} آمده است. در دوره [[امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} [[زیارت کربلا]] مورد تأکید قرار گرفت و از [[روایات]] اینگونه [[استنباط]] میشود که در اواخر دوره [[اموی]]، بنایی مسقف بر روی قبر امام حسین {{ع}} بوده است. در خبری آمده که درخت سدری در نزدیکی قبر [[حضرت]]، علامتی برای [[راهنمایی]] [[مردم]] بوده است؛ اما در [[زمان]] [[خلافت]] هارون، عمال [[خلافت عباسی]] آن درخت را کندند. در دوره خلافت [[متوکل]] از رفتن [[زائران]] به [[کربلا]] جلوگیری میشد و در [[سال ۲۳۶ ق]] آثار قبر امام حسین {{ع}} به دستور [[خلیفه]] ویران شد. حتی آب بر [[زمین]] [[مرقد]] بستند تا اثری از قبر باقی نماند. [[اهالی کوفه]] در همان زمان متوکل مرقد [[امام حسین]] {{ع}} را تجدید بنا کردند و مجدداً کربلا مرکز تجمع زائران شد و بازار بزرگی در آن تأسیس شد. مجدداً متوکل در [[سال ۲۴۷ ق]] [[مزار امام حسین]] {{ع}} را ویران کرد و زمین آن را شخم زد. [[منتصر عباسی]] - که با کشتن پدرش متوکل به خلافت رسید - در مدت خلافت [[شش ماهه]] خود، مرقد امام حسین {{ع}} را بازسازی کرد. | ||
ابراهیم بن [[محمد بن موسی بن جعفر]]{{ع}} مشهور به «ابراهیم مجاب» در سال ۲۴۷ ق (احتمالاً پس از کشته شدن متوکل) به [[حائر]] [[هجرت]] کرد و تا آخر عمر مجاور [[حرم حسینی]] بود و ظاهراً او نخستین مجاور این [[حرم]] بوده است. وی در حرم حسینی مدفون است و اکنون ضریحی بر فراز قبر وی قرار دارد. | ابراهیم بن [[محمد بن موسی بن جعفر]] {{ع}} مشهور به «ابراهیم مجاب» در سال ۲۴۷ ق (احتمالاً پس از کشته شدن متوکل) به [[حائر]] [[هجرت]] کرد و تا آخر عمر مجاور [[حرم حسینی]] بود و ظاهراً او نخستین مجاور این [[حرم]] بوده است. وی در حرم حسینی مدفون است و اکنون ضریحی بر فراز قبر وی قرار دارد. | ||
در نیمه دوم [[قرن سوم]]، [[علویان]] [[طبرستان]] در توسعه و عمارت حرم حسینی بسیار تلاش کردند. با روی کارآمدن [[آلبویه]] وتسلط آنان بر [[بغداد]]، کربلا آباد شد. عضدالدوله - امیردیلمی – در سال ۳۷۱ ق به [[کربلا]] [[سفر]] کرد و مبالغ فراوانی [[خرج]] عمارت [[حرم حسینی]] و [[شیعیان]] این [[شهر]] کرد. او بازارهای اطراف حرم حسینی را تعمیر کرد و دور شهر دیوار بلندی کشید و موقوفاتی هم برای کربلا اختصاص داد. ساخت اولین بنای [[حرم]] [[حضرت عباس]]{{ع}} را نیز به عضدالدوله نسبت دادهاند. | در نیمه دوم [[قرن سوم]]، [[علویان]] [[طبرستان]] در توسعه و عمارت حرم حسینی بسیار تلاش کردند. با روی کارآمدن [[آلبویه]] وتسلط آنان بر [[بغداد]]، کربلا آباد شد. عضدالدوله - امیردیلمی – در سال ۳۷۱ ق به [[کربلا]] [[سفر]] کرد و مبالغ فراوانی [[خرج]] عمارت [[حرم حسینی]] و [[شیعیان]] این [[شهر]] کرد. او بازارهای اطراف حرم حسینی را تعمیر کرد و دور شهر دیوار بلندی کشید و موقوفاتی هم برای کربلا اختصاص داد. ساخت اولین بنای [[حرم]] [[حضرت عباس]] {{ع}} را نیز به عضدالدوله نسبت دادهاند. | ||
ابنمازه (۵۱۱ - ۵۶۶ق) که در سال ۵۵۲ ق به [[سفر حج]] رفته، برای کربلا از لفظ «دیه» (ده) استفاده کرده، اما درباره [[حرم امام حسین]]{{ع}} نوشته است: «مشهدی [[عظیم]] با [[نور]] است و آراسته». آلجلایر که از ۷۲۶ ق تا ۸۱۴ ق بر [[عراق]] [[حکومت]] داشتند، نسبت به عمارت حرمهای [[امام حسین]]{{ع}} و حضرت عباس{{ع}} اقداماتی انجام دادند؛ مثلاً [[سلطان احمد جلایری]] در سال ۷۸۶ ق دو مناره برای حرم حسینی بنا کرد. [[سلاطین]] صفوی و قاجار نیز به عمارت این دو حرم بسیار توجه داشتند. گنبد حرم حسینی از آثار عصر صفوی است و طلاکاری آن به دستور آغامحمدخان قاجار انجام شده است. البته همه اقدامات عمرانی این دو حرم، از جانب شاهان و [[رجال]] دولتی نبوده است و تجار [[دوازده امامی]] [[ایرانی]] و [[هندی]] و نیز بُهرههای هندی در این زمینه فعال بودهاند. | ابنمازه (۵۱۱ - ۵۶۶ق) که در سال ۵۵۲ ق به [[سفر حج]] رفته، برای کربلا از لفظ «دیه» (ده) استفاده کرده، اما درباره [[حرم امام حسین]] {{ع}} نوشته است: «مشهدی [[عظیم]] با [[نور]] است و آراسته». آلجلایر که از ۷۲۶ ق تا ۸۱۴ ق بر [[عراق]] [[حکومت]] داشتند، نسبت به عمارت حرمهای [[امام حسین]] {{ع}} و حضرت عباس {{ع}} اقداماتی انجام دادند؛ مثلاً [[سلطان احمد جلایری]] در سال ۷۸۶ ق دو مناره برای حرم حسینی بنا کرد. [[سلاطین]] صفوی و قاجار نیز به عمارت این دو حرم بسیار توجه داشتند. گنبد حرم حسینی از آثار عصر صفوی است و طلاکاری آن به دستور آغامحمدخان قاجار انجام شده است. البته همه اقدامات عمرانی این دو حرم، از جانب شاهان و [[رجال]] دولتی نبوده است و تجار [[دوازده امامی]] [[ایرانی]] و [[هندی]] و نیز بُهرههای هندی در این زمینه فعال بودهاند. | ||
از حوادث تلخ [[تاریخ]] کربلا، [[حمله وهابیان]] به این شهر در سال ۱۲۱۶ ق به [[فرماندهی]] [[سعود بن عبدالعزیز]] است که منجر به [[ویرانی حرم حسینی]] و [[غارت]] نفایس آن و کشته شدن دو تا پنج هزار نفر (که حتی برخی اقوال تا ۲۰ هزار نفر هم گفتهاند) از اهالی کربلا شد. اما با وجود اینکه کربلا در آن [[زمان]] تحت [[حاکمیت]] [[امپراتوری عثمانی]] بود، فتحعلی شاه قاجار حرم حسینی و حرم عباس{{ع}} را بازسازی کرد. ناصرالدین شاه نیز در ۱۲۷۳ ق بخشی از طلاکاری گنبد حرم حسینی را نوسازی کرد و در ۱۲۸۳ ق [[صحن]] آن حرم را توسعه داد. طلاکاری گنبد حرم حضرت عباس{{ع}} جدیدتر است و مربوط است به ۱۳۷۵ ق که محمد [[فاضل]] جمالی – نخستوزیر وقت [[عراق]] - بنا به درخواست یکی از علمای [[کربلا]] به نام [[محمد خطیب]] (۱۳۰۱-۱۳۸۰ق) دستور به انجام آن داد. | از حوادث تلخ [[تاریخ]] کربلا، [[حمله وهابیان]] به این شهر در سال ۱۲۱۶ ق به [[فرماندهی]] [[سعود بن عبدالعزیز]] است که منجر به [[ویرانی حرم حسینی]] و [[غارت]] نفایس آن و کشته شدن دو تا پنج هزار نفر (که حتی برخی اقوال تا ۲۰ هزار نفر هم گفتهاند) از اهالی کربلا شد. اما با وجود اینکه کربلا در آن [[زمان]] تحت [[حاکمیت]] [[امپراتوری عثمانی]] بود، فتحعلی شاه قاجار حرم حسینی و حرم عباس {{ع}} را بازسازی کرد. ناصرالدین شاه نیز در ۱۲۷۳ ق بخشی از طلاکاری گنبد حرم حسینی را نوسازی کرد و در ۱۲۸۳ ق [[صحن]] آن حرم را توسعه داد. طلاکاری گنبد حرم حضرت عباس {{ع}} جدیدتر است و مربوط است به ۱۳۷۵ ق که محمد [[فاضل]] جمالی – نخستوزیر وقت [[عراق]] - بنا به درخواست یکی از علمای [[کربلا]] به نام [[محمد خطیب]] (۱۳۰۱-۱۳۸۰ق) دستور به انجام آن داد. | ||
حادثه تلخ دیگر در [[تاریخ]] کربلا، [[حمله]] [[سپاه]] [[محمد نجیب پاشا]] - [[والی بغداد]] - به کربلا در ۱۲۵۸ ق است که در جریان آن [[مردم]] [[پناه]] گرفته در [[حرم حسینی]] از تعرض مصون ماندند، اما در [[صحن]] [[حرم]] [[حضرت عباس]]{{ع}} [[کشتار]] فجیعی صورت گرفت و بسیاری از مردم [[شهر]] که شمارشان را ۱۴ تا ۲۴ هزار نفر گفتهاند، در آن حمله کشته شدند. [[زینالعابدین]] شیروانی- که پیش از حمله نجیب پاشا مدتها در کربلا بوده و [[نگارش]] کتاب بستان السیاحه را در ۱۲۴۸ ق به پایان برده - درباره اوضاع این شهر در آن [[زمان]] مینویسد: «[[قریب]] چهار [[هزار باب]] [[خانه]] در اوست... و [[طوایف]] مختلفه و گروه متفرقه در آنجا سکونت دارند و از [[اهل]] [[هند]] و سند و کشمیر و کابل و [[ایران]] و غیره بسیارند. عموماً [[شیعی]] [[مذهب]] و [[قوم عرب]] و قلیلی [[اهل سنت]] و جماعتاند». | حادثه تلخ دیگر در [[تاریخ]] کربلا، [[حمله]] [[سپاه]] [[محمد نجیب پاشا]] - [[والی بغداد]] - به کربلا در ۱۲۵۸ ق است که در جریان آن [[مردم]] [[پناه]] گرفته در [[حرم حسینی]] از تعرض مصون ماندند، اما در [[صحن]] [[حرم]] [[حضرت عباس]] {{ع}} [[کشتار]] فجیعی صورت گرفت و بسیاری از مردم [[شهر]] که شمارشان را ۱۴ تا ۲۴ هزار نفر گفتهاند، در آن حمله کشته شدند. [[زینالعابدین]] شیروانی- که پیش از حمله نجیب پاشا مدتها در کربلا بوده و [[نگارش]] کتاب بستان السیاحه را در ۱۲۴۸ ق به پایان برده - درباره اوضاع این شهر در آن [[زمان]] مینویسد: «[[قریب]] چهار [[هزار باب]] [[خانه]] در اوست... و [[طوایف]] مختلفه و گروه متفرقه در آنجا سکونت دارند و از [[اهل]] [[هند]] و سند و کشمیر و کابل و [[ایران]] و غیره بسیارند. عموماً [[شیعی]] [[مذهب]] و [[قوم عرب]] و قلیلی [[اهل سنت]] و جماعتاند». | ||
پس از حملات [[وهابیان]] و نجیب پاشا، با کمکهای ناصرالدین شاه به کربلا، این شهر مجدداً رونق یافت؛ چنانکه عضدالملک قاجار در سفرنامه خود کربلا را در ۱۲۸۴ ق از نظر [[جمعیت]] و وسعت و [[نعمت]]، بسیار [[برتر]] از [[نجف]] | پس از حملات [[وهابیان]] و نجیب پاشا، با کمکهای ناصرالدین شاه به کربلا، این شهر مجدداً رونق یافت؛ چنانکه عضدالملک قاجار در سفرنامه خود کربلا را در ۱۲۸۴ ق از نظر [[جمعیت]] و وسعت و [[نعمت]]، بسیار [[برتر]] از [[نجف]] وصف کرده است. در دوره ناصری، اکثر ساکنان کربلا، [[ایرانی]] بودند. در نخستین سالهای میانی [[قرن سیزدهم هجری]]، کربلا با ۵۰ هزار نفر جمعیت از مهمترین شهرهای عراق بود و بیش از نیمی از ساکنان آن بلکه دو سوم اهالی آن ایرانی و باقی [[عرب]] بودند. در ۱۹۸۵م کربلا بیش از ۱۸۴ هزار نفر جمعیت داشت که نیمی از این جمعیت ایرانی و بسیاری هم [[هندی]] و پاکستانی و باقی عرب بودند. کثرت جمعیت [[ایرانیان]] در کربلا و رواج [[زبان فارسی]] در این شهر تا زمان [[اخراج]] ایرانیان از عراق در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۴ش ادامه داشت؛ به نحوی که صدام حسین در [[زمان]] [[اخراج]] [[ایرانیان]] گفته بود: «گویی [[کربلا]] مستعمره ایرانیان است». | ||
در سال ۱۹۷۷م (۱۳۵۶ش)، [[زیارت اربعین]] که در آن جمع کثیری از [[شیعیان]] [[نجف]] و برخی مناطق اطراف کربلا پیاده عازم آن [[شهر]] بودند، به جنبشی بزرگ علیه [[رژیم بعث]] [[عراق]] تبدیل شد که با شدت [[سرکوب]] شد و تعداد بسیاری از [[شیعیان عراق]] کشته شده با دستگیر شدند. در انتفاضه ۱۹۹۱ م شیعیان عراق (۱۳۷۰ش) نیز [[رژیم]] صدام به کربلا [[حمله]] کرد و بخش عمدهای از دیوارها و گنبد حرمین را با شلیک گلوله توپ مورد اصابت قرار داد. در آن واقعه نیز شمار زیادی از شیعیان کربلا به [[شهادت]] رسیدند. پس از ماجرای انتفاضه ۱۹۹۱م تمام بناهای مسکونی و [[تجاری]] میان دو [[حرم]] از سوی رژیم وقت [[تخریب]] شد و فضای بینالحرمین فعلی پدید آمد. از زمان [[سقوط]] رژیم صدام در سال ۲۰۰۳م ایرانیان [[فعالیتهای عمرانی]] در کربلا را از سر گرفتهاند که از جمله این فعالیتها باید به ساخت [[ضریح]] جدید [[مرقد]] [[امام حسین]]{{ع}} و [[نصب]] آن (در [[تاریخ]] ۱۵ اسفند ۱۳۹۱) اشاره کرد. | در سال ۱۹۷۷م (۱۳۵۶ش)، [[زیارت اربعین]] که در آن جمع کثیری از [[شیعیان]] [[نجف]] و برخی مناطق اطراف کربلا پیاده عازم آن [[شهر]] بودند، به جنبشی بزرگ علیه [[رژیم بعث]] [[عراق]] تبدیل شد که با شدت [[سرکوب]] شد و تعداد بسیاری از [[شیعیان عراق]] کشته شده با دستگیر شدند. در انتفاضه ۱۹۹۱ م شیعیان عراق (۱۳۷۰ش) نیز [[رژیم]] صدام به کربلا [[حمله]] کرد و بخش عمدهای از دیوارها و گنبد حرمین را با شلیک گلوله توپ مورد اصابت قرار داد. در آن واقعه نیز شمار زیادی از شیعیان کربلا به [[شهادت]] رسیدند. پس از ماجرای انتفاضه ۱۹۹۱م تمام بناهای مسکونی و [[تجاری]] میان دو [[حرم]] از سوی رژیم وقت [[تخریب]] شد و فضای بینالحرمین فعلی پدید آمد. از زمان [[سقوط]] رژیم صدام در سال ۲۰۰۳م ایرانیان [[فعالیتهای عمرانی]] در کربلا را از سر گرفتهاند که از جمله این فعالیتها باید به ساخت [[ضریح]] جدید [[مرقد]] [[امام حسین]] {{ع}} و [[نصب]] آن (در [[تاریخ]] ۱۵ اسفند ۱۳۹۱) اشاره کرد. | ||
کربلا در طول تاریخ خود به ویژه در قرون اخیر از مراکز [[علمی]] [[شیعه]] محسوب میشود. البته حوزه کربلا، معمولاً در سایه [[حوزه نجف]] بوده است؛ جز در نیمه دوم [[قرن دوازدهم]] و اوایل [[قرن سیزدهم هجری]] که عالم بزرگ اخباری یوسف [[بحرانی]](۱۱۰۷-۱۱۸۶ق) و [[مجدد]] اصول [[محمد باقر]] بن محمد اکمل اصفهانی بهبهانی [[حائری]] مشهور به «[[وحید]] | کربلا در طول تاریخ خود به ویژه در قرون اخیر از مراکز [[علمی]] [[شیعه]] محسوب میشود. البته حوزه کربلا، معمولاً در سایه [[حوزه نجف]] بوده است؛ جز در نیمه دوم [[قرن دوازدهم]] و اوایل [[قرن سیزدهم هجری]] که عالم بزرگ اخباری یوسف [[بحرانی]](۱۱۰۷-۱۱۸۶ق) و [[مجدد]] اصول [[محمد باقر]] بن محمد اکمل اصفهانی بهبهانی [[حائری]] مشهور به «[[وحید بهبهانی]]» (۱۱۱۷-۱۲۰۵ق) در کربلا بودند. | ||
بنابر روایاتی از برخی از [[امامان شیعه]]{{عم}} [[زمین]] کربلا [[افضل]] از [[مکه]] و [[کعبه]] است. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده که: «فضل مکه در کنار فضل کربلا مانند مقدار بسیار اندکی آب است که روی سوزنی میماند که در دریا فرو برند». در [[روایات]] دیگری از امام صادق{{ع}} آمده که: «[[خدا]] کربلا را حرم [[امن]] و [[مبارک]] قرار داد، پیش از آنکه [[مکه]] را [[حرم]] قرار دهد» و نیز: «[[کربلا]] و [[فرات]] اولین [[زمین]] و نخستین آبی بودند که [[خدا]] به آنها [[قداست]] و [[شرافت]] بخشید». در [[روایات نبوی]] هم کربلا «[[پاکترین]] و محترمترین بقعه روی زمین و قطعهای از [[بهشت]]» معرفی شده است. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} همچنین آمده که محل [[قبر امام حسین]]{{ع}} «[[باغی]] از باغهای بهشت» است. در روایاتی مرسل و بدون ذکر اسناد که در [[بحارالانوار]] نقل شده از حضور برخی [[انبیاء]] ([[آدم]]{{ع}}، [[نوح]]{{ع}}، ابراهیم{{ع}}، [[اسماعیل]]{{ع}}، [[موسی]]{{ع}}، [[سلیمان]]{{ع}} و [[عیسی]]{{ع}} در کربلا و مطلع شدن آنان از کیفیت [[شهادت امام حسین]]{{ع}} در این منطقه خبر داده شده است. | بنابر روایاتی از برخی از [[امامان شیعه]] {{عم}} [[زمین]] کربلا [[افضل]] از [[مکه]] و [[کعبه]] است. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده که: «فضل مکه در کنار فضل کربلا مانند مقدار بسیار اندکی آب است که روی سوزنی میماند که در دریا فرو برند». در [[روایات]] دیگری از امام صادق {{ع}} آمده که: «[[خدا]] کربلا را حرم [[امن]] و [[مبارک]] قرار داد، پیش از آنکه [[مکه]] را [[حرم]] قرار دهد» و نیز: «[[کربلا]] و [[فرات]] اولین [[زمین]] و نخستین آبی بودند که [[خدا]] به آنها [[قداست]] و [[شرافت]] بخشید». در [[روایات نبوی]] هم کربلا «[[پاکترین]] و محترمترین بقعه روی زمین و قطعهای از [[بهشت]]» معرفی شده است. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} همچنین آمده که محل [[قبر امام حسین]] {{ع}} «[[باغی]] از باغهای بهشت» است. در روایاتی مرسل و بدون ذکر اسناد که در [[بحارالانوار]] نقل شده از حضور برخی [[انبیاء]] ([[آدم]] {{ع}}، [[نوح]] {{ع}}، ابراهیم {{ع}}، [[اسماعیل]] {{ع}}، [[موسی]] {{ع}}، [[سلیمان]] {{ع}} و [[عیسی]] {{ع}} در کربلا و مطلع شدن آنان از کیفیت [[شهادت امام حسین]] {{ع}} در این منطقه خبر داده شده است. | ||
کربلا، از مضامین و مفاهیم پربسامد در [[ادبیات شیعی]] است. [[عقبة بن عمرو]] سهمی از نخستین شاعرانی است که درباره کربلا [[شعر]] سرودهاند. وی در اواخر [[قرن اول هجری]] برای [[زیارت امام حسین]]{{ع}} به کربلا رفت و شعری را سرود که مطلعش این است: {{عربی|مَرَرْتُ عَلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ بِكَرْبَلَاءَ *** فَفَاضَ عَلَيْهِ مِنْ دُمُوعِي غَزِيرُهَا}}. در [[ادب]] متقدم [[شیعی]]، به کربلا با رویکردی تراژیک توجه شده است. چنانکه در اشعار [[سید حمیری]]، [[منصور نمری]]، [[دیک الجن]]، [[دعبل]]، [[ابوفراس]]، [[سید رضی]]، [[سید مرتضی]] و [[مهیار دیلمی]]، کربلا نماد [[حزن]] و [[مظلومیت]] است. کربلا با نامهای مختلف و به ویژه [[طف]] در [[دیوان]] [[ابوالقاسم]] صنوبری (؟ -۳۳۴ق) نیز حضور پرنگی دارد و شاعر در یکی از شعرهایش کربلا را مخاطب قرار میدهد و قسم یاد میکند که این [[سرزمین]] سینهها را آکنده از [[ماتم]] و [[اندوه]] کرده است. در اشعار شعرای متأخر نیز کربلا با اندوه ملازم است؛ مثلاً در شعری از [[سید]] صادق اعرجی (؟-۱۲۰۴ق) چنین آمده: {{عربی|يا كربلا ما أنت إلا كربة *** عظمت على الأحشاء و الأكباد}} یا مشابه آن در شعری از [[محمد بن ادریس مطرحلی]] (؟-۱۲۴۷ق): {{عربی|هي كربلا لا تنقضي حسراتها *** حتى تبين من النفوس حياتها / يا كربلا ما أنت إلا كربة *** عظمت على أهل الهدى كرباتها}}. البته علاوه بر [[اندوه]] و [[مظلومیت]]، مضامین دیگری نظیر [[شرافت]] و [[قداست]] نیز در [[ادب]] [[شیعی]] درباره [[کربلا]] مطرح شده است. برای نمونه در شعری [[عرفانی]] به [[زبان فارسی]] از [[مهدی الهی قمشهای]] (۱۲۸۳-۱۳۵۲ش) از تعابیری چون «[[تربت]] [[عشق]]»، «[[قبله]] [[اهل]] [[صفا]]»، «[[عرش الهی]]»، «بزم الست»، «وادی سینا» و «[[کعبه]] ارباب [[یقین]]» درباره کربلا استفاده شده است. همچنین مضامین حماسی مانند نماد [[ستمستیزی]]، [[عزت]] و [[کرامت]] درباره کربلا به کار رفته است؛ برای نمونه میتوان به شعری با عنوان «کربلا، فریاد [[خون]]، فریاد [[اشک]]» از شاعر معاصر [[بهرام]] سیاره متخلص به «پریش» اشاره کرد. منظومه [[فارسی]] «کربلانامه» سروده میرمظفر علیخان [[اسیر]] [[لکهنوی]] در ۱۲۹۵ ق نیز از جمله سرودههای مشهور درباره کربلا است. | کربلا، از مضامین و مفاهیم پربسامد در [[ادبیات شیعی]] است. [[عقبة بن عمرو]] سهمی از نخستین شاعرانی است که درباره کربلا [[شعر]] سرودهاند. وی در اواخر [[قرن اول هجری]] برای [[زیارت امام حسین]] {{ع}} به کربلا رفت و شعری را سرود که مطلعش این است: {{عربی|مَرَرْتُ عَلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ بِكَرْبَلَاءَ *** فَفَاضَ عَلَيْهِ مِنْ دُمُوعِي غَزِيرُهَا}}. در [[ادب]] متقدم [[شیعی]]، به کربلا با رویکردی تراژیک توجه شده است. چنانکه در اشعار [[سید حمیری]]، [[منصور نمری]]، [[دیک الجن]]، [[دعبل]]، [[ابوفراس]]، [[سید رضی]]، [[سید مرتضی]] و [[مهیار دیلمی]]، کربلا نماد [[حزن]] و [[مظلومیت]] است. کربلا با نامهای مختلف و به ویژه [[طف]] در [[دیوان]] [[ابوالقاسم]] صنوبری (؟ -۳۳۴ق) نیز حضور پرنگی دارد و شاعر در یکی از شعرهایش کربلا را مخاطب قرار میدهد و قسم یاد میکند که این [[سرزمین]] سینهها را آکنده از [[ماتم]] و [[اندوه]] کرده است. در اشعار شعرای متأخر نیز کربلا با اندوه ملازم است؛ مثلاً در شعری از [[سید]] صادق اعرجی (؟ -۱۲۰۴ق) چنین آمده: {{عربی|يا كربلا ما أنت إلا كربة *** عظمت على الأحشاء و الأكباد}} یا مشابه آن در شعری از [[محمد بن ادریس مطرحلی]] (؟ -۱۲۴۷ق): {{عربی|هي كربلا لا تنقضي حسراتها *** حتى تبين من النفوس حياتها / يا كربلا ما أنت إلا كربة *** عظمت على أهل الهدى كرباتها}}. البته علاوه بر [[اندوه]] و [[مظلومیت]]، مضامین دیگری نظیر [[شرافت]] و [[قداست]] نیز در [[ادب]] [[شیعی]] درباره [[کربلا]] مطرح شده است. برای نمونه در شعری [[عرفانی]] به [[زبان فارسی]] از [[مهدی الهی قمشهای]] (۱۲۸۳-۱۳۵۲ش) از تعابیری چون «[[تربت]] [[عشق]]»، «[[قبله]] [[اهل]] [[صفا]]»، «[[عرش الهی]]»، «بزم الست»، «وادی سینا» و «[[کعبه]] ارباب [[یقین]]» درباره کربلا استفاده شده است. همچنین مضامین حماسی مانند نماد [[ستمستیزی]]، [[عزت]] و [[کرامت]] درباره کربلا به کار رفته است؛ برای نمونه میتوان به شعری با عنوان «کربلا، فریاد [[خون]]، فریاد [[اشک]]» از شاعر معاصر [[بهرام]] سیاره متخلص به «پریش» اشاره کرد. منظومه [[فارسی]] «کربلانامه» سروده میرمظفر علیخان [[اسیر]] [[لکهنوی]] در ۱۲۹۵ ق نیز از جمله سرودههای مشهور درباره کربلا است. | ||
کربلا شهری زیارتی است و زیارتگاههای آن محدود به حرمین نمیشود. در اطراف حرمین، چند [[زیارتگاه]] دیگر وجود دارد که مکانهای نمادینی از [[واقعه عاشورا]] محسوب میشوند. یکی «[[خیمهگاه]]» که بنایی مجلل است با چند گنبد و در محل تقریبی [[خیمهگاه امام حسین]]{{ع}} در [[روز عاشورا]] ساخته شده است، دومی و سومی، دو بنای یادبود در محلهای فرضی قطع شدن دستهای [[حضرت عباس]]{{ع}} - که به «کف العباس» مشهور شدهاند - و چهارمی «تل [[زینبیه]]» در نزدیکی «باب القبله» ی [[حرم حسینی]] که قبلاً اتاقی کوچک بود، اما در ۱۳۹۸ق ساختمانی با حدوداً پنج متر ارتفاع از سطح خیابان در آن ساخته شده است. البته کفالعباسها و تل زینبیه گرچه نزد [[عامه]] [[مردم]] محترماند، اما مستند [[تاریخی]] ندارند. | کربلا شهری زیارتی است و زیارتگاههای آن محدود به حرمین نمیشود. در اطراف حرمین، چند [[زیارتگاه]] دیگر وجود دارد که مکانهای نمادینی از [[واقعه عاشورا]] محسوب میشوند. یکی «[[خیمهگاه]]» که بنایی مجلل است با چند گنبد و در محل تقریبی [[خیمهگاه امام حسین]] {{ع}} در [[روز عاشورا]] ساخته شده است، دومی و سومی، دو بنای یادبود در محلهای فرضی قطع شدن دستهای [[حضرت عباس]] {{ع}} - که به «کف العباس» مشهور شدهاند - و چهارمی «تل [[زینبیه]]» در نزدیکی «باب القبله» ی [[حرم حسینی]] که قبلاً اتاقی کوچک بود، اما در ۱۳۹۸ق ساختمانی با حدوداً پنج متر ارتفاع از سطح خیابان در آن ساخته شده است. البته کفالعباسها و تل زینبیه گرچه نزد [[عامه]] [[مردم]] محترماند، اما مستند [[تاریخی]] ندارند. | ||
از دیگر زیارتگاههای کربلا، [[مقام]] [[امام صادق]]{{ع}} و [[مقام امام زمان]]{{ع}} است که هر دو در جوار نهر [[حسینیه]] قرار دارند و هیچ کدام [[سندیت]] تاریخی ندارند. زیارتگاهی نیز در حومه جنوب شرقی کربلا وجود دارد که اهالی منطقه آن را [[مرقد]] [[اسماعیل]] و [[امکلثوم]] - [[فرزندان حضرت زینب]]{{س}} - میدانند؛ اما چنین نسبتی درست نیست. دیگر زیارتگاه حومه کربلا، [[مزار]] [[حر بن یزید ریاحی]] در روستای [[حر]] در هفت کیلومتری شمال غربی [[کربلا]] است که [[دفن]] پیکر وی در آن محل مورد [[تأیید]] علمایی چون [[شهید]] | از دیگر زیارتگاههای کربلا، [[مقام]] [[امام صادق]] {{ع}} و [[مقام امام زمان]] {{ع}} است که هر دو در جوار نهر [[حسینیه]] قرار دارند و هیچ کدام [[سندیت]] تاریخی ندارند. زیارتگاهی نیز در حومه جنوب شرقی کربلا وجود دارد که اهالی منطقه آن را [[مرقد]] [[اسماعیل]] و [[امکلثوم]] - [[فرزندان حضرت زینب]] {{س}} - میدانند؛ اما چنین نسبتی درست نیست. دیگر زیارتگاه حومه کربلا، [[مزار]] [[حر بن یزید ریاحی]] در روستای [[حر]] در هفت کیلومتری شمال غربی [[کربلا]] است که [[دفن]] پیکر وی در آن محل مورد [[تأیید]] علمایی چون [[شهید اول]] و [[محدث نوری]] است. در ۱۱ کیلومتری [[حرم حسینی]] در [[مسیر کربلا]] به [[بغداد]]، زیارتگاهی منسوب به [[عون بن عبدالله]] وجود دارد که گفته میشود [[عون پسر عبدالله بن جعفر طیار]] و [[حضرت زینب]] {{س}} در آن دفن شده است؛ اما ظاهراً [[قبر]] متعلق به عون بن عبدالله از [[نوادگان امام حسن]] {{ع}} است. زیارتگاهی هم در محلهای به نام «الابتر» در اطراف کربلا است که [[مدفن]] [[محمد بن ابی]] الفتح مشهور به «الاخرس» از نوادههای [[امام کاظم]] {{ع}} است. | ||
در [[فرهنگ شیعی]]، [[زیارت کربلا]] جایگاه [[ارزشمندی]] دارد و [[شیعیان]] و بسیاری از دیگر [[مسلمانان]] [[آرزو]] دارند در [[طول عمر]] خود حداقل یک بار به کربلا بروند و [[ضریح امام حسین]]{{ع}} را از نزدیک ببینند. نزد بسیاری از شیعیان، زیارت کربلا بزرگترین [[سعادت]] است و حتی از [[زیارت]] [[مکه]] و [[مدینه]] و [[نجف]] اهمیت و جذابیت بیشتری دارد. تجلی این آرزو را میتوان در چاووشی مشهور «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» یا چاووشی «هر که دارد [[هوس]] کرببلا [[بسم الله]] / هرکه دارد سر [[همراهی]] ما، بسم الله» و نیز در بسیاری از نوحهها و اشعار مورد استفاده در مداحیها و [[روضهخوانیها]] (مانند «کربلا کربلا ما داریم میآییم») [[شاهد]] بود. در [[زمان]] [[جنگ]] [[عراق]] با [[ایران]] نیز رسیدن به کربلا و آزادسازی آن از دست [[رژیم بعث]] عراق الهامبخش [[رزمندگان]] ایران و از مضامین اصلی [[تبلیغات]] جنگ و نوحههای [[سیاسی]] آن دوره بود. در گذشته که زیارت کربلا برای همه افراد به [[راحتی]] میسر نبود، از کسانی که به زیارت کربلا میرفتند، با عنوان «کربلایی» یاد میشد. هنوز هم استفاده از این عنوان که همراه با امتیازاتی [[اجتماعی]] است، در برخی مناطق مانند افغانستان رایج است. در دوره اخیر شلوغترین ایام در کربلا ایام منتهی به [[اربعین حسینی]] (۲۰ صفر) است که میلیونها [[زائر]] از نقاط مختلف [[عراق]] و از کشورهای [[همسایه]] و از اقصی نقاط [[جهان]] به [[زیارت کربلا]] میروند. علاوه بر دو [[ماه محرم]] و صفر به ویژه روزهای [[عاشورا]] و اربعین، [[شب]] و [[روز عرفه]] هم از ایامی است که [[زائران]] بسیاری به [[کربلا]] رهسپار میشوند. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} به بیتوته در کربلا در [[شب عرفه]] توصیه شده است. همچنین در منابع [[شیعی]]، عموم شبهای [[جمعه]] از ایام زیارتی [[امام حسین]]{{ع}} دانسته شدهاند. نقل شده که [[محقق حلی]] پنجشنبهها درس نمیداده و از حله به کربلا میرفته تا [[زیارت امام حسین]]{{ع}} در [[شب جمعه]] را [[درک]] کند. از آنجا که [[دعا]] در [[حائر]] به ویژه زیر گنبد [[حرم امام حسین]]{{ع}} (اصطلاحاً «تحت [[قبه]]») بسیار سفارش شده و دعا در آن مکان [[مستجاب]] دانسته شده است، زائران با حضور در آن محل، [[حاجات]] خود را از [[خدا]] میطلبند و به امام حسین{{ع}} [[توسل]] میجویند. حتی [[روایت]] شده که [[امام هادی]]{{ع}} فردی را به حائر فرستاد تا برای آن [[حضرت]] در آنجا دعا کند. | در [[فرهنگ شیعی]]، [[زیارت کربلا]] جایگاه [[ارزشمندی]] دارد و [[شیعیان]] و بسیاری از دیگر [[مسلمانان]] [[آرزو]] دارند در [[طول عمر]] خود حداقل یک بار به کربلا بروند و [[ضریح امام حسین]] {{ع}} را از نزدیک ببینند. نزد بسیاری از شیعیان، زیارت کربلا بزرگترین [[سعادت]] است و حتی از [[زیارت]] [[مکه]] و [[مدینه]] و [[نجف]] اهمیت و جذابیت بیشتری دارد. تجلی این آرزو را میتوان در چاووشی مشهور «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» یا چاووشی «هر که دارد [[هوس]] کرببلا [[بسم الله]] / هرکه دارد سر [[همراهی]] ما، بسم الله» و نیز در بسیاری از نوحهها و اشعار مورد استفاده در مداحیها و [[روضهخوانیها]] (مانند «کربلا کربلا ما داریم میآییم») [[شاهد]] بود. در [[زمان]] [[جنگ]] [[عراق]] با [[ایران]] نیز رسیدن به کربلا و آزادسازی آن از دست [[رژیم بعث]] عراق الهامبخش [[رزمندگان]] ایران و از مضامین اصلی [[تبلیغات]] جنگ و نوحههای [[سیاسی]] آن دوره بود. در گذشته که زیارت کربلا برای همه افراد به [[راحتی]] میسر نبود، از کسانی که به زیارت کربلا میرفتند، با عنوان «کربلایی» یاد میشد. هنوز هم استفاده از این عنوان که همراه با امتیازاتی [[اجتماعی]] است، در برخی مناطق مانند افغانستان رایج است. در دوره اخیر شلوغترین ایام در کربلا ایام منتهی به [[اربعین حسینی]] (۲۰ صفر) است که میلیونها [[زائر]] از نقاط مختلف [[عراق]] و از کشورهای [[همسایه]] و از اقصی نقاط [[جهان]] به [[زیارت کربلا]] میروند. علاوه بر دو [[ماه محرم]] و صفر به ویژه روزهای [[عاشورا]] و اربعین، [[شب]] و [[روز عرفه]] هم از ایامی است که [[زائران]] بسیاری به [[کربلا]] رهسپار میشوند. در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} به بیتوته در کربلا در [[شب عرفه]] توصیه شده است. همچنین در منابع [[شیعی]]، عموم شبهای [[جمعه]] از ایام زیارتی [[امام حسین]] {{ع}} دانسته شدهاند. نقل شده که [[محقق حلی]] پنجشنبهها درس نمیداده و از حله به کربلا میرفته تا [[زیارت امام حسین]] {{ع}} در [[شب جمعه]] را [[درک]] کند. از آنجا که [[دعا]] در [[حائر]] به ویژه زیر گنبد [[حرم امام حسین]] {{ع}} (اصطلاحاً «تحت [[قبه]]») بسیار سفارش شده و دعا در آن مکان [[مستجاب]] دانسته شده است، زائران با حضور در آن محل، [[حاجات]] خود را از [[خدا]] میطلبند و به امام حسین {{ع}} [[توسل]] میجویند. حتی [[روایت]] شده که [[امام هادی]] {{ع}} فردی را به حائر فرستاد تا برای آن [[حضرت]] در آنجا دعا کند. | ||
بسیاری از [[شیعیان]]، مبالغ فراوانی را در قالب نذورات و [[خیرات]] داخل [[ضریح حرم حسینی]] میریزند یا به [[مدیریت]] [[حرم]] تحویل میدهند و در مقابل، قبض و اشیای متبرک مانند تکههای پارچه یا قدری برنج و نمک دریافت میکنند. در حرم [[حضرت عباس]]{{ع}} بسیاری از زائران به یاد [[مجاهدت]] سقای کربلا آب مینوشند و بر امام حسین{{ع}} و شهدای تشنهلب کربلا [[درود]] میفرستند. از این رو در ورودی حرم، تعدادی ظروف نگهدارنده آب قرار داده شده است. دونالدسن در نیمه اول قرن بیستم میلادی به رواج این سخن نزد شیعیان که «خطرناکترین محل برای [[سوگند دروغ]] [[خوردن]] [[مرقد]] حضرت عباس{{ع}} است، اشاره کرده است. به استناد [[روایات]] متعدد، [[خاک]] اطراف [[قبر امام حسین]]{{ع}} - که به آن «[[تربت]]» گفته میشود - و حتی خاک دیگر بخشهای کربلا نزد [[شیعیان]] [[حرمت]] و [[قداست]] ویژهای دارد و [[فضیلتها]] و [[خواص]] بسیاری (از جمله [[شفابخشی]]) برای آن فرض میشود. | بسیاری از [[شیعیان]]، مبالغ فراوانی را در قالب نذورات و [[خیرات]] داخل [[ضریح حرم حسینی]] میریزند یا به [[مدیریت]] [[حرم]] تحویل میدهند و در مقابل، قبض و اشیای متبرک مانند تکههای پارچه یا قدری برنج و نمک دریافت میکنند. در حرم [[حضرت عباس]] {{ع}} بسیاری از زائران به یاد [[مجاهدت]] سقای کربلا آب مینوشند و بر امام حسین {{ع}} و شهدای تشنهلب کربلا [[درود]] میفرستند. از این رو در ورودی حرم، تعدادی ظروف نگهدارنده آب قرار داده شده است. دونالدسن در نیمه اول قرن بیستم میلادی به رواج این سخن نزد شیعیان که «خطرناکترین محل برای [[سوگند دروغ]] [[خوردن]] [[مرقد]] حضرت عباس {{ع}} است، اشاره کرده است. به استناد [[روایات]] متعدد، [[خاک]] اطراف [[قبر امام حسین]] {{ع}} - که به آن «[[تربت]]» گفته میشود - و حتی خاک دیگر بخشهای کربلا نزد [[شیعیان]] [[حرمت]] و [[قداست]] ویژهای دارد و [[فضیلتها]] و [[خواص]] بسیاری (از جمله [[شفابخشی]]) برای آن فرض میشود. | ||
شیعیان [[باور]] دارند که [[دفن]] اموات در جوار [[امام حسین]]{{ع}} موجب [[آمرزش گناهان]] متوفی خواهد شد. این باور ریشه در برخی حکایات مذهبی دارد. مثلاً [[محدث نوری]] در دارالسلام نقل میکند که [[وحید]] | شیعیان [[باور]] دارند که [[دفن]] اموات در جوار [[امام حسین]] {{ع}} موجب [[آمرزش گناهان]] متوفی خواهد شد. این باور ریشه در برخی حکایات مذهبی دارد. مثلاً [[محدث نوری]] در دارالسلام نقل میکند که [[وحید بهبهانی]] در [[عالم رؤیا]] [[خدمت]] امام حسین {{ع}} رسیده و پرسیده است: آیا از کسی که در جوار شما به [[خاک]] سپرده شود سؤال میشود؟ و [[حضرت]] فرموده: کدام [[مَلِک]] است که جرأت کند از او سؤال کند. در همان کتاب، از [[سید]] علی [[صاحب ریاض]] - داماد و خواهرزاده وحید بهبهانی- نقل شده که وی در [[خواب]] دیده هاتفی به [[زبان فارسی]] میگوید: «خوشا به حال کسی که در این [[زمین]] [[مقدس]] مدفون شود؛ اگرچه با هزاران [[گناه]] باشد از هول [[قیامت]] سالم میماند و هیهات که از هول قیامت [[سلامت]] باشد کسی که در این زمین دفن نشود». بر همین اساس و با وجود آنکه برخی [[فقها]] مانند [[محمدباقر مجلسی]] و [[جعفر شوشتری]] انتقال [[جسد]] به شهرهای دور را جایز نمیدانستند، حمل جنازه اموات برای [[دفن در کربلا]] از دیرباز رایج بوده است. چنانکه ژان دیولافوا در سفرنامهاش از انتقال جنازهها از سراسر [[ایران]] و حتی از [[هندوستان]] به [[کربلا]] خبر داده است. دونالدسن هم در کتابش - که در ۱۹۳۳م به چاپ رسیده - از دفن جنازههای حمل شده به کربلا در دو [[سرداب]] حرمین خبر داده است و اشاره کرده که در آن [[زمان]] دفن اجساد در این دو محل حداقل ۵۰۰ روپیه هزینه داشته است. سیفالدوله قاجار در سفرنامه خود درباره کربلا مینویسد: «از جهت تنگی مکان، کثرت [[مردم]] [و] بسیاری دفن اموات همیشه هوای این [[ولایت]] متعفن است... در واقع این [[ملک]] [[مدفن]] است نه مَسکن». از آنجا که برخی نسبت به دفن جسدشان در کربلا [[وصیت]] میکردند و گاهی امکان چنین کاری وجود نداشت، نظر به [[وجوب]] عمل به [[وصیت]]، بستگان فرد متوفا به [[زحمت]] میافتادند و گاهی بعد از چند سال [[دفن]] امانی در محل دیگر، [[نبش قبر]] کرده و باقی مانده پیکر را به [[کربلا]] منتقل میکردند. | ||
[[علما]]، شاهان و [[رجال | [[علما]]، شاهان و [[رجال شیعه]] بسیاری در [[حرم حسینی]] دفن شدهاند. از علمای مدفون در آنجا میتوان به [[سید رضی]]، [[سید مرتضی]]، یوسف [[بحرانی]]، [[وحید بهبهانی]] و [[حسین قلی همدانی]] اشاره کرد که برخی از آنها در کربلا درگذشتهاند و پیکر برخی هم به کربلا حمل شده است. شاهان [[آلبویه]]، نخستین شاهان مدفون در [[حرم امام حسین]] {{ع}} محسوب میشوند. چند تن از آنان در [[صحن]] کوچک در داخل بقعهای دفن شده بودند که قبلاً بر فراز [[قبر]] آنان وجود داشت و در میان [[مردم]] به «بقعه آلبویه» [[شهرت]] داشت؛ اما امروزه اثری از آن بقعه وجود ندارد و صحن کوچک هم بخشی از صحن اصلی شده است. از رجال مشهور دوره قاجار نیز مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه، ظلالسلطان و امیرکبیر در حرم حسینی مدفوناند<ref>[[سعید طاووسی مسرور|طاووسی مسرور، سعید]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «کربلا»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص۴۰۴.</ref>. | ||
==[[ | ==محاصره تنگ نظامی در [[کربلا]]== | ||
در [[ | کربلا [[سرزمین]] [[سختی]] و [[بلا]] بود، اسم با مسمی سازگار بود، [[رنج]] از [[زمین]] میجوشید و بلا از [[آسمان]] میبارید. [[روز]] [[پنجشنبه]] [[دوم محرم]] بود که [[امام]] را در کربلا پیاده کردند. روز [[سوم محرم]] اولین برق جهنده [[محنت]] در اعزام [[عمر سعد]] به کربلا جرقه زد و این جرثومه [[ناپاکی]] و [[طمع]] با چهار هزار [[نیروی مسلح]] به کربلا آمدند و در برابر خیام [[سیدالشهداء]] [[خیمه]] زدند. [[ابن زیاد]] برای عمر سعد پیغام داد که من برای تو از نظر [[لشکر]] و تجهیزات بهانهای نگذاشتهام و هر صبح و [[شام]] [[چشم به راه]] گزارش کار تو هستم، مردانه باش و درنگ روا مدار. | ||
لذا عمر سعد اول تصمیم گرفت نمایندهای نزد امام بفرستد و انگیزه آمدن حضرت را به [[کوفه]] جویا شود، گرچه هیچ کس از سران [[سپاه]] حاضر به [[نمایندگی]] از عمر سعد برای سؤال از امام نشدند؛ زیرا به دلیل [[نامهنگاری]] و [[دعوت]] از امام [[شرم]] داشتند، سرانجام مردی به نام [[کثیر بن عبیدالله]] که بیپروا و [[بیباک]] بود خدمت امام رسید و سؤال کرد برای چه به کربلا آمدهای؟ امام جواب داد: دعوت [[کوفیان]]، [[مردم]] [[شهر]] به من نوشتند به اینجا بیایم! پس اگر آمدن مرا خوش ندارید الان مرا [[آزاد]] بگذارید تا به [[حجاز]] بروم. جواب به ابن زیاد منتقل شد، عبیدالله جواب داد: «باید [[حسین بن علی]] و همراهان او دست به دست تو بدهند و برای یزید [[بیعت]] کنند، اگر بیعت کردند اطلاع بده تا [[رأی]] خود را در این باره بگویم»<ref>ارشاد، ص۲۰۹.</ref>. | |||
[[ | امام سعی دارد بدون [[خونریزی]] از صحنه محاصره با [[حفظ عظمت]] و [[مصالح اسلام]] و بدون [[مصالحه]] با [[ظلم]]، خداحافظی کند. ولی عبیدالله جلاد، بعکس [[اصرار]] به [[خونریزی]] دارد. امام بعد از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} در [[زمان معاویه]] ده سال از شیوه [[مسالمتآمیز]] [[پیروی]] کرد، «تا نهال [[افکار]] بلندش را به بلندی [[حکومت]] حقه بپروراند» با اینکه طرز [[تفکر]] او درست نقیض تفکر معاویه بود از نظر [[زندگی اجتماعی]] ده سال با معاویه [[مسالمت]] کرد، بدون اینکه [[انحرافات]] او را تصویب یا [[تأیید]] کند، بلکه گاهی هم انتقادات شدید مینمود، همین [[امام حسین]]{{ع}} در [[زمان]] پسرش یزید وقتی که میبیند امکان [[پیروزی]] نظامی نیست و شرایط تحقق آرزوی دیرینه او برای [[تشکیل حکومت]] مناسب نیست، همان [[روح]] [[مسالمتآمیز]]، ادامه [[جنگ سرد]] را برای [[آگاهی]] بخشیدن به تودهها در پیش میگیرد ولی نیروهای خام و [[جوان]] و مغروری مثل یزید و عبیدالله جز به [[فکر]] [[حکومت]] و رقیب و اشباع [[رذیله]] [[حب جاه]] نبودند. | ||
در [[روز]] [[پنجم محرم]] وقتی جواب عبیدالله به [[عمر سعد]] رسید، عین [[حکم]] را عمر سعد برای [[امام]] فرستاد و جواب آن حضرت این بود که «ممکن نیست من [[تسلیم]] شوم! فهل هو الا الموت فمرحبا به آخرین ضربهای که میتوانند به من بزنند ضربه [[مرگ]] است، آفرین به مرگ»<ref>اخبار الطوال، ص۲۲۷.</ref>. | |||
عمر سعد عین جواب امام را برای عبیدالله فرستاد، جواب مردانه امام مثل پتک بر [[مغز]] [[ابن زیاد]] کوبنده بود، او از این جواب [[شجاعانه]] امام سخت [[خشمگین]] شد، او فکر میکرد امام در محاصره پنج هزار سرباز مرعوب و تسلیم میشود. در این صورت بود که عبیدالله [[غضبناک]] به فکر تقویت نیروهای خود شد، عدهای از [[نظامیان]] با سابقه خود را در بیرون [[شهر]] در [[لشکرگاه]] [[نخیله]] مستقر کرد، تا نیروهای جدیدی را زیر نظر خود اعزام و به [[کربلا]] ملحق کند. | |||
بیشتر [[مردم کوفه]] از [[جنگ با امام]] به خاطر علاقه [[قلبی]] به [[فرزند پیامبر]] اجتناب میکردند و لذا وقتی از لشکرگاه نخیله به طرف کربلا اعزام میشدند تا میتوانستند مخفیانه [[فرار]] میکردند و مخفی میشدند. عبیدالله چون وضع را چنین دید، یک ستون [[سوارهنظام]] را به [[کوفه]] فرستاد تا هر متخلفی را بیابند به نخیله نزد [[امیر]] بفرستند. مأموران مردی را از [[اهل شام]] یافتند که برای مطالبه ارثی به کوفه آمده بود، بیدرنگ او را دستگیر کردند و به [[نخیله]] نزد [[امیر]] فرستادند. امیر [[فرمان]] داد او را بیمحاکمه [[اعدام]] کردند تا دیگر [[مردم]] [[حساب]] کار خود را بکشند<ref>اخبار الطوال، ص۲۸.</ref>. | |||
به این شکل مردم غیر نظامی را تا آمار سی هزار نفر به [[کربلا]] اعزام کردند. شاید در ابتدای امر کسی [[فکر]] کند مگر در اردوگاه [[حسینی]] چقدر نیرو وجود دارد که اینها ابتدائاً با چهار هزار نفر [[لشکرکشی]] کردهاند؟ ولی [[کفر]] و [[نفاق]] همیشه برای [[سرکوب]] [[جبهه حق]] از [[ترس]] اینکه مبادا دنیایش را از دست بدهد و دیگری به سودای خیالی این سرایش چشم نداشته باشد سنگ تمام میگذارد، ولی به این همه بسنده نکردند، روزانه چند تیپ نیرو به کربلا اعزام میشد. | |||
# [[شبث بن ربعی]] با چهار هزار نفر | |||
# [[عروه بن قیس]] با چهار هزار نیرو | |||
# [[سنان بن انس]] با ۴ هزار نیرو | |||
# [[حصین بن نمیر]] با ۴ هزار نفر | |||
# [[شمر بن ذی الجوشن]] با ۴ هزار نفر | |||
# [[مضایر بن رهینه]] با سه هزار نفر | |||
# [[یزید بن رکاب کلبی]] با ۲ هزار نفر | |||
# [[نضر بن خرشه]] با ۲ هزار نیرو | |||
# [[محمد بن اشعث]] با ۳ هزار نیرو | |||
# [[عبدالله حصین]] با هزار نیرو | |||
# [[خولی بن یزید]] با ۱۰ هزار نیرو | |||
# [[کعب بن طلحه]] با ۳ هزار نیرو | |||
# [[حجار بن ابجر]] با هزار نیرو | |||
# [[حر بن یزید ریاحی]] با ۳ هزار نیرو | |||
[[ابیمخنف]] [[لشکر]] را هشتاد هزار دانسته، [[لهوف]] لشکر [[عمر سعد]] را بیست هزار، ابن شهر اشوب ۳۵ هزار دانسته، اعصم [[کوفی]] بیست هزار نفر دانسته و [[علامه مجلسی]] نیز بیست هزار نفر دانسته است. از [[روز]] [[سوم محرم]] تا روز دهم هر روزی میگذشت فوجی از نیرو را [[ابن زیاد]] روانه کربلا میکرد و حسین{{ع}} و یارانش را مثل [[نگین انگشتری]] در محاصره میگرفتند. در این اعزام نیروها خوب است از نظر [[روحی]] و روانی مداقهای بر [[احساسات]] [[پاک]] و زلال ۶۴ یا ۸۴ [[زن]] و [[کودک]] همراه [[سید الشهداء]] داشته باشیم! | |||
به [[راستی]] در اردوگاهی که [[کودک]] ۶ ماهه «[[علی اصغر]]» و سه ساله «[[امام باقر]]» و شش ساله «رقیه» تا نوجوانها و [[زنان]] محترمهای که کانون [[احساسات]] و [[عواطف]] میباشند و در برخورد با [[رنجها]] و [[بلایا]] و محنتها از نظر [[عاطفی]] اثرپذیر و بیشتر از مردان تحت تأثیر قرار میگیرند، وقتی این موج فزاینده اعزام نیروهای تا دندان [[مسلح]] را به قصد [[جنگ]] و [[خونریزی]] [[مشاهده]] میکنند چه حالی پیدا میکنند؟ | |||
قومی که بعضاً با کینههای کهنه آمدهاند {{عربی|بغضا لأبيك}} هنوز [[دشمنی با علی]]{{ع}} را پس از بیست سال از [[شهادت]] حضرت فراموش نکردهاند. بعضی به [[طمع]] [[غنائم]] و عطای [[امیر]] آمدهاند {{عربی|خفنا العطاء}} چهرههای [[بیهویتی]] که اینگونه [[حکومتهای جور]] تربیتشان کرده که عطای ملوکانه را بگیرند و در [[جبهه جنگ]] قصابی کنند، گر چه صف مقابلشان [[فرزندان]] و [[ذریه]] [[پاک]] [[رسول الله]]{{صل}} باشند! بعضی [[کورکورانه]] به [[تقلید]] از [[رئیس قبیله]] آمدهاند تا [[فرمان]] شیوخ خودفروخته را [[اجرا]] و [[اطاعت]] کنند. | |||
در این آشفته [[بازار]] [[اندیشهها]] و اهداف مختلف هیچ گوشی بدهکار [[حقانیت]] و [[کلام]] جذاب [[سیدالشهداء]] و یارانش نیست. گاهی کلام آنچنان جذاب بود که تمام [[سپاهیان عمر سعد]] را به [[سکوت]] مرگباری وا میداشت، ولی در پایان [[سخن امام]]، چهره [[پلیدی]] مثل [[شمر]] سخن [[زشتی]] از [[قلبی]] [[خبیث]] سر میداد و تمام رشتهها را میگسست.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۱، ص ۱۶۹.</ref> | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[ | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100827.jpg|22px]] [[سعید طاووسی مسرور|طاووسی مسرور، سعید]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|'''مقاله «کربلا»، فرهنگ سوگ شیعی''']] | # [[پرونده:1100827.jpg|22px]] [[سعید طاووسی مسرور|طاووسی مسرور، سعید]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|'''مقاله «کربلا»، فرهنگ سوگ شیعی''']] | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM010710.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:کربلا]] | [[رده:کربلا]] | ||