شهادت امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۷: خط ۲۷:
==به سوی دوست‌==
==به سوی دوست‌==
[[حال]] [[امام]]{{ع}} به وخامت‌گرایید و دردش شدت یافت و در آستانه [[احتضار]] قرار گرفت و پی برد که دقایقی بیش، از [[زندگی]] گرانمایه‌اش باقی نمانده است، رو به اعضای خانواده‌اش کرد و فرمود: مرا به [[حیات]] [[خانه]] ببرید تا [[ملکوت آسمان‌ها]] را بنگرم.
[[حال]] [[امام]]{{ع}} به وخامت‌گرایید و دردش شدت یافت و در آستانه [[احتضار]] قرار گرفت و پی برد که دقایقی بیش، از [[زندگی]] گرانمایه‌اش باقی نمانده است، رو به اعضای خانواده‌اش کرد و فرمود: مرا به [[حیات]] [[خانه]] ببرید تا [[ملکوت آسمان‌ها]] را بنگرم.
�او را به حیات خانه بردند چون اندکی [[آرامش]] یافت، سر به [[آسمان]] برداشت و با [[تضرّع]] و [[زاری]] با خدای خود به [[راز و نیاز]] پرداخت و عرضه داشت:
او را به حیات خانه بردند چون اندکی [[آرامش]] یافت، سر به [[آسمان]] برداشت و با [[تضرّع]] و [[زاری]] با خدای خود به [[راز و نیاز]] پرداخت و عرضه داشت:
خدایا! [[جان]] خود را به پیشگاهت عرضه می‌دارم، جانی که چیزی گرانمایه‌تر از آن در [[اختیار]] ندارم، خدایا! به هنگام [[مرگ]] همدمم باش و در [[تنهایی]] [[قبر]]، تنهایم مگذار.
خدایا! [[جان]] خود را به پیشگاهت عرضه می‌دارم، جانی که چیزی گرانمایه‌تر از آن در [[اختیار]] ندارم، خدایا! به هنگام [[مرگ]] همدمم باش و در [[تنهایی]] [[قبر]]، تنهایم مگذار.
سپس فریبکاری‌ها و پیمان‌شکنی‌ها و سوءقصدهایی را که معاویه درباره‌اش داشت در نظر آورد و فرمود:
سپس فریبکاری‌ها و پیمان‌شکنی‌ها و سوءقصدهایی را که معاویه درباره‌اش داشت در نظر آورد و فرمود:
خط ۳۴: خط ۳۴:
امام{{ع}} به [[تلاوت آیات]] [[قرآن]] [[حکیم]] پرداخت و با [[معبود]] خویش در [[نیایش]] و راز و نیاز بود تا [[روح]] پاکش به [[بهشت]] جاودان پر کشید. روان مقدسی به [[رفیق]] [[اعلی]] پیوست که نظیر او در گذشته و [[آینده]]، در [[بردباری]] و [[بخشندگی]] و [[دانش]] و [[دوستی]] و [[مهربانی]] بر افق حیات ندرخشید.
امام{{ع}} به [[تلاوت آیات]] [[قرآن]] [[حکیم]] پرداخت و با [[معبود]] خویش در [[نیایش]] و راز و نیاز بود تا [[روح]] پاکش به [[بهشت]] جاودان پر کشید. روان مقدسی به [[رفیق]] [[اعلی]] پیوست که نظیر او در گذشته و [[آینده]]، در [[بردباری]] و [[بخشندگی]] و [[دانش]] و [[دوستی]] و [[مهربانی]] بر افق حیات ندرخشید.
بدین‌ترتیب، [[بردبارترین]] [[مسلمانان]] و پیشوای [[جوانان]] [[بهشتی]] و گل خوشبوی [[پیامبر]] و [[نور]] دیده [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، [[جهان]] از فقدانش در [[تاریکی]] فرو رفت و [[آخرت]] به فروغ مقدمش روشنی یافت<ref>تاریخ‌نگاران در سال وفات امام حسن{{ع}} اختلاف دارند، به گفته ابن اثیر و ابن حجر در تهذیب التهذیب شهادت آن بزرگوار در سال ۴۹ه رخ داده و خطیب بغدادی در تاریخ خود و ابن قتیبه در الامامة و السیاسة، آن را در سال ۵۱ هجری دانسته‌اند. در ماه شهادت حضرت نیز اختلاف وجود دارد، برخی آن را ۲۵ ربیع الأول و جمعی ۲۸ صفر و عده‌ای شهادت حضرت را روز دهم محرم سال ۴۵ه می‌دانند چنان‌که در «المسامرات» ص۲۶ آمده است گفته‌ای دیگر شهادت امام حسن{{ع}} را هفتم ماه صفر بیان کرده است.</ref>.
بدین‌ترتیب، [[بردبارترین]] [[مسلمانان]] و پیشوای [[جوانان]] [[بهشتی]] و گل خوشبوی [[پیامبر]] و [[نور]] دیده [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، [[جهان]] از فقدانش در [[تاریکی]] فرو رفت و [[آخرت]] به فروغ مقدمش روشنی یافت<ref>تاریخ‌نگاران در سال وفات امام حسن{{ع}} اختلاف دارند، به گفته ابن اثیر و ابن حجر در تهذیب التهذیب شهادت آن بزرگوار در سال ۴۹ه رخ داده و خطیب بغدادی در تاریخ خود و ابن قتیبه در الامامة و السیاسة، آن را در سال ۵۱ هجری دانسته‌اند. در ماه شهادت حضرت نیز اختلاف وجود دارد، برخی آن را ۲۵ ربیع الأول و جمعی ۲۸ صفر و عده‌ای شهادت حضرت را روز دهم محرم سال ۴۵ه می‌دانند چنان‌که در «المسامرات» ص۲۶ آمده است گفته‌ای دیگر شهادت امام حسن{{ع}} را هفتم ماه صفر بیان کرده است.</ref>.
 
شیون و [[زاری]] و فریاد [[آه]] و فغان از خانه‌های [[بنی هاشم]] و [[مردم مدینه]] بلند شد. [[ابو هریره]] گریان و سراسیمه، شتابان خود را به [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} رساند و با صدای بلند فریاد می‌زد، «ای [[مردم]]! [[محبوب]] [[دل]] [[پیامبر خدا]] از [[دنیا]] رفت، همه گریان شوید»<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۱؛ تاریخ ابن عساکر، ج۴، ص۲۲۷.</ref>.
شیون و [[زاری]] و فریاد [[آه]] و فغان از خانه‌های [[بنی هاشم]] و [[مردم مدینه]] بلند شد. [[ابو هریره]] گریان و سراسیمه، شتابان خود را به [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} رساند و با صدای بلند فریاد می‌زد، «ای [[مردم]]! [[محبوب]] [[دل]] [[پیامبر خدا]] از [[دنیا]] رفت، همه گریان شوید»<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۱؛ تاریخ ابن عساکر، ج۴، ص۲۲۷.</ref>.
سخنان وی [[دل‌ها]] را آزرده کرد و [[غم]] و [[اندوه]] به [[جان‌ها]] راه یافت. ساکنان [[مدینه]]، گروهی خاموش و دسته‌ای ناله‌کنان، سراسیمه و سردرگم وعده‌ای با شیون و [[افغان]] و با دل‌هایی پر از غم و اندوه برای از دست‌دادن پیشوای بزرگشان که در [[سختی‌ها]] و [[دشواری‌ها]] و [[مصیبت‌ها]]، [[ملجأ]] و پناهشان بود، شتابان خود را به [[خانه امام]]{{ع}} رساندند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۲۵۷.</ref>
سخنان وی [[دل‌ها]] را آزرده کرد و [[غم]] و [[اندوه]] به [[جان‌ها]] راه یافت. ساکنان [[مدینه]]، گروهی خاموش و دسته‌ای ناله‌کنان، سراسیمه و سردرگم وعده‌ای با شیون و [[افغان]] و با دل‌هایی پر از غم و اندوه برای از دست‌دادن پیشوای بزرگشان که در [[سختی‌ها]] و [[دشواری‌ها]] و [[مصیبت‌ها]]، [[ملجأ]] و پناهشان بود، شتابان خود را به [[خانه امام]]{{ع}} رساندند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۲۵۷.</ref>
۷۳٬۰۱۷

ویرایش