همسرداری در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[همسرداری]]''' است. "'''[[همسرداری]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = همسرداری
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[همسرداری در قرآن]] - [[همسرداری در حدیث]] - [[همسرداری در معارف و سیره نبوی]] - [[همسرداری در معارف و سیره فاطمی]]</div>
| عنوان مدخل = همسرداری
| مداخل مرتبط = [[همسرداری در معارف و سیره نبوی]] - [[همسرداری در معارف و سیره فاطمی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==[[همسرداری]]==
== مقدمه ==
بی‌شک [[زن]] در [[زندگی]] [[خانوادگی]] نقش محوری و تعیین کننده دارد. زن به عنوان رکن اساسی [[خانواده]] و نیز به لحاظ ظرافت و [[لطافت]] ویژه‌ای که [[خداوند]] در ساختار [[روحی]] او به [[ودیعت]] نهاده است، عامل مهر و [[الفت]] و [[عشق]] و [[دوستی]] در محیط خانواده است. [[قرآن کریم]] با اشاره به همین لطافت روحی، که موجب سکون و [[آرامش]] خانواده می‌گردد، می‌فرماید:
بی‌شک [[زن]] در [[زندگی]] [[خانوادگی]] نقش محوری و تعیین کننده دارد. زن به عنوان رکن اساسی [[خانواده]] و نیز به لحاظ ظرافت و لطافت ویژه‌ای که [[خداوند]] در ساختار [[روحی]] او به ودیعت نهاده است، عامل مهر و [[الفت]] و [[عشق]] و [[دوستی]] در محیط خانواده است. [[قرآن کریم]] با اشاره به همین لطافت روحی، که موجب سکون و [[آرامش]] خانواده می‌گردد، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>.
{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>.


[[حضرت زهرا]]{{س}} به عنوان نمونه بارز و [[مظهر]] کامل یک زن، [[بهترین]] و روشن‌ترین مصداق [[آیه کریمه]] فوق می‌باشد. بی‌شک در این [[ازدواج]] [[الهی]] اهداف و مقاصدی بیش از آنچه در ازدواج‌های معمولی منظور است، در نظر بوده است. پیشبرد [[اهداف رسالت]] و [[پشتیبانی]] [[فکری]]، [[معنوی]]، [[سیاسی]] و [[عاطفی]] از [[مقام ولایت]] در راه [[دشواری]] که در پیش دارد، می‌تواند از جمله این اهداف باشد.
[[حضرت زهرا]] {{س}} به عنوان نمونه بارز و مظهر کامل یک زن، [[بهترین]] و روشن‌ترین مصداق [[آیه کریمه]] فوق می‌باشد. بی‌شک در این [[ازدواج]] [[الهی]] اهداف و مقاصدی بیش از آنچه در ازدواج‌های معمولی منظور است، در نظر بوده است. پیشبرد [[اهداف رسالت]] و [[پشتیبانی]] [[فکری]]، [[معنوی]]، [[سیاسی]] و [[عاطفی]] از [[مقام ولایت]] در راه [[دشواری]] که در پیش دارد، می‌تواند از جمله این اهداف باشد.


[[حضرت فاطمه]]{{س}} نه سال درخانه علی{{ع}} زندگی کرد. آنچه از این زندگی مشترک در [[تاریخ]] ثبت شده نشان‌دهنده [[هماهنگی]] کامل [[فاطمه]]{{س}} با علی{{ع}} در ایفای [[مأموریت الهی]] آن [[حضرت]] است. [[تعاون]] بر [[تقوا]] و [[نیکی]] در زندگی این دو زوج نمونه و [[اسوه]]، در اوج قرار داشت. بلکه می‌توان گفت آنچه در این خانواده گذشت و در گفتار و [[رفتار]] این دو [[انسان]] [[ملکوتی]] تجلی پیدا کرد [[برتر]] و بالاتر از تعاون، که [[ایثار]] بود. در ادامه بحث، جلوه‌هایی از این ایثار را در آیینه وجود و رفتار زهرا{{س}} نسبت به همسرش علی{{ع}} به نظاره می‌نشینیم.
[[حضرت فاطمه]] {{س}} نه سال درخانه علی {{ع}} زندگی کرد. آنچه از این زندگی مشترک در [[تاریخ]] ثبت شده نشان‌دهنده [[هماهنگی]] کامل [[فاطمه]] {{س}} با علی {{ع}} در ایفای مأموریت الهی آن حضرت است. [[تعاون]] بر [[تقوا]] و [[نیکی]] در زندگی این دو زوج نمونه و [[اسوه]]، در اوج قرار داشت. بلکه می‌توان گفت آنچه در این خانواده گذشت و در گفتار و [[رفتار]] این دو [[انسان]] [[ملکوتی]] تجلی پیدا کرد [[برتر]] و بالاتر از تعاون، که [[ایثار]] بود. در ادامه بحث، جلوه‌هایی از این ایثار را در آیینه وجود و رفتار زهرا {{س}} نسبت به همسرش علی {{ع}} به نظاره می‌نشینیم.  


===نخست: [[بهترین همسر]]===
=== نخست: بهترین همسر ===
زهرا{{س}} علی{{ع}} را بهترین همسر می‌دانست و همواره به [[وظایف]] همسری خود عمل می‌کرد. [[پیامبر]]{{صل}} چند [[روز]] پس از [[زندگی]] مشترک [[فاطمه]] و علی{{عم}} نزد آنان رفت و ضمن [[گفت‌وگو]] با ایشان از فاطمه{{س}} پرسید: {{متن حدیث|كَيْفَ رَأَيْتِ زَوْجَكِ‌؟}} «دخترم! شوهرت را چگونه یافتی؟» فاطمه{{س}} در پاسخ گفت: {{متن حدیث|يَا أَبَتِ خَيْرُ زَوْجٍ}}؛ «[[پدر]] [[جان]]! [[بهترین]] [[همسر]]»<ref>بخارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۳.</ref>.
زهرا {{س}} علی {{ع}} را بهترین همسر می‌دانست و همواره به [[وظایف]] همسری خود عمل می‌کرد. [[پیامبر]] {{صل}} چند [[روز]] پس از [[زندگی]] مشترک [[فاطمه]] و علی {{عم}} نزد آنان رفت و ضمن گفت‌وگو با ایشان از فاطمه {{س}} پرسید: {{متن حدیث|كَيْفَ رَأَيْتِ زَوْجَكِ‌؟}} «دخترم! شوهرت را چگونه یافتی؟» فاطمه {{س}} در پاسخ گفت: {{متن حدیث|يَا أَبَتِ خَيْرُ زَوْجٍ}}؛ «پدر [[جان]]! [[بهترین]] [[همسر]]»<ref>بخارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۳.</ref>.


===دوم: [[محبت شدید به همسر]]===
=== دوم: محبت شدید به همسر ===
فاطمه{{س}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بسیار علاقه‌مند بود؛ به حدی که خود را فدایی وی می‌دانست و با تعبیر {{متن حدیث|روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء}}<ref>الکوکب الدری، ص۱۹۸.</ref>؛ «جانم فدایت و سپر بلایت» از او یاد می‌کرد.
فاطمه {{س}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بسیار علاقه‌مند بود؛ به حدی که خود را فدایی وی می‌دانست و با تعبیر {{متن حدیث|روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء}}<ref>الکوکب الدری، ص۱۹۸.</ref>؛ «جانم فدایت و سپر بلایت» از او یاد می‌کرد.


[[حضرت فاطمه]]{{س}} روی محبتی که به علی{{ع}} داشت هرگز برخلاف رضای او گام برنداشت و برخوردها و رفتارش با مولا در جهت جلب [[رضایت]] وی و زدودن غم‌ها و غصه‌ها از [[دل]] او بود، به گونه‌ای که خود [[حضرت امیر]]{{ع}} دراین باره می‌فرماید:
[[حضرت فاطمه]] {{س}} روی محبتی که به علی {{ع}} داشت هرگز برخلاف رضای او گام برنداشت و برخوردها و رفتارش با مولا در جهت جلب [[رضایت]] وی و زدودن غم‌ها و غصه‌ها از [[دل]] او بود، به گونه‌ای که خود [[حضرت امیر]] {{ع}} دراین باره می‌فرماید: {{متن حدیث|لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>؛ هرگاه به چهره فاطمه می‌نگرم غم‌ها و غصه‌ها از دلم زدوده می‌شود.
{{متن حدیث|لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>؛
هرگاه به چهره فاطمه می‌نگرم غم‌ها و غصه‌ها از دلم زدوده می‌شود.


از گویاترین جلوه‌های این محبت، آنکه [[حضرت زهرا]]{{س}} در طول زندگی پر فراز و نشیب خود با علی{{ع}} هیچ‌گاه از وی تقاضایی نکرد که برآوردنش برای آن [[حضرت]]، مشکل و باعث [[رنج]] و [[ناراحتی]] وی باشد.  
از گویاترین جلوه‌های این محبت، آنکه [[حضرت زهرا]] {{س}} در طول زندگی پر فراز و نشیب خود با علی {{ع}} هیچ‌گاه از وی تقاضایی نکرد که برآوردنش برای آن حضرت، مشکل و باعث [[رنج]] و [[ناراحتی]] وی باشد.  


[[لباس]]، [[زینت]]، اثاث [[خانه]]، امکانات اولیه زندگی و امثال آن، خواسته‌هایی است که معمولاً هر زنی به خود اجازه می‌دهد برای تأمین آنها به همسرش مراجعه کند و از او بخواهد؛ اما زهرا{{س}} هرگز [[فکر]] و [[اندیشه]] همسرش را بدین چیزها مشغول ساخت و این درسی بود که از [[پیامبر]]{{صل}} آموخته بود.
[[لباس]]، [[زینت]]، اثاث [[خانه]]، امکانات اولیه زندگی و امثال آن، خواسته‌هایی است که معمولاً هر زنی به خود اجازه می‌دهد برای تأمین آنها به همسرش مراجعه کند و از او بخواهد؛ اما زهرا {{س}} هرگز [[فکر]] و [[اندیشه]] همسرش را بدین چیزها مشغول ساخت و این درسی بود که از [[پیامبر]] {{صل}} آموخته بود.


وقتی علی{{ع}} متوجه شد سه [[روز]] است در خانه چیزی برای خوردن وجود ندارد از همسرش پرسید: «چرا به من نگفتی؟» زهرا{{س}} پاسخ داد: «پدرم مرا [[نهی]] کرده است از اینکه از تو چیزی بخواهم و می‌فرمود: اگر چیزی به خانه آورد که هیچ وگرنه از پسر عمویت چیزی مخواه»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.</ref> و نیز می‌فرمود: «من از [[خدا]] [[شرم]] دارم که بر تو چیزی را [[تحمیل]] کنم که [[قدرت]] برآوردن آن را نداری»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۹.</ref>.
وقتی علی {{ع}} متوجه شد سه [[روز]] است در خانه چیزی برای خوردن وجود ندارد از همسرش پرسید: «چرا به من نگفتی؟» زهرا {{س}} پاسخ داد: «پدرم مرا [[نهی]] کرده است از اینکه از تو چیزی بخواهم و می‌فرمود: اگر چیزی به خانه آورد که هیچ وگرنه از پسر عمویت چیزی مخواه»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.</ref> و نیز می‌فرمود: «من از [[خدا]] [[شرم]] دارم که بر تو چیزی را [[تحمیل]] کنم که [[قدرت]] برآوردن آن را نداری»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۹.</ref>.


زهرا{{س}} دردها و رنج‌هایش را از علی{{ع}} پنهان می‌کرد تا مبادا او آزرده شود. حتی در بستر [[بیماری]] و در واپسین ساعات عمرش به [[فکر]] علی{{ع}} و رنج‌های او بود و بر [[مظلومیت]] آن [[حضرت]] می‌گریست. علی{{ع}} پرسید: «بانوی گرامی! چه چیز تو را به [[گریه]] واداشته است؟» پاسخ داد: «[[مصیبت‌ها]] و مرارت‌هایی که بعد از من به تو می‌رسد»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸.</ref>.
زهرا {{س}} دردها و رنج‌هایش را از علی {{ع}} پنهان می‌کرد تا مبادا او آزرده شود. حتی در بستر [[بیماری]] و در واپسین ساعات عمرش به [[فکر]] علی {{ع}} و رنج‌های او بود و بر مظلومیت آن حضرت می‌گریست. علی {{ع}} پرسید: «بانوی گرامی! چه چیز تو را به [[گریه]] واداشته است؟» پاسخ داد: «[[مصیبت‌ها]] و مرارت‌هایی که بعد از من به تو می‌رسد»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸.</ref>.


[[حضرت فاطمه]]{{س}} همواره - حتی برای پس از مرگش - در [[اندیشه]] [[آرامش]] و [[آسایش]] [[حضرت علی]]{{ع}} بود. از این رو، [[وصیت]] کرد پس از درگذشت او [[ازدواج]] کند و حتی [[خواهر]] زاده‌اش، اُمامه<ref>امامه - به ضم همزه - دختر ابوالعاص بن ربیع و مادرش زینب، دختر رسول خدا{{صل}} بود (سفینة البحار، ج۱، ص۱۳۷).</ref> را هم معرفی کرد. او می‌گفت: [[همسر]] برای مردان امری ضروری است»<ref>جلاء العیون، سید عبد الله شبر، ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
[[حضرت فاطمه]] {{س}} همواره - حتی برای پس از مرگش - در [[اندیشه]] [[آرامش]] و [[آسایش]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود. از این رو، [[وصیت]] کرد پس از درگذشت او [[ازدواج]] کند و حتی خواهر زاده‌اش، اُمامه<ref>امامه - به ضم همزه - دختر ابوالعاص بن ربیع و مادرش زینب، دختر رسول خدا {{صل}} بود (سفینة البحار، ج۱، ص۱۳۷).</ref> را هم معرفی کرد. او می‌گفت: [[همسر]] برای مردان امری ضروری است»<ref>جلاء العیون، سید عبد الله شبر، ج۱، ص۲۱۸.</ref>.


به [[راستی]] که [[لقب]] «[[حانیه]]»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷.</ref> - کسی که به همسر و فرزندانش بسیار [[مهربان]] است - زیبنده [[فاطمه]]{{س}} است؛ چراکه او به علی{{ع}} و فرزندانش [[عشق]] می‌ورزید و همه [[سختی‌ها]] و مرارت‌ها را در راه [[رضایت]] آنان که [[رضایت خدا]] در آن بود [[تحمل]] می‌کرد.
به [[راستی]] که [[لقب]] «حانیه»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷.</ref> - کسی که به همسر و فرزندانش بسیار [[مهربان]] است - زیبنده [[فاطمه]] {{س}} است؛ چراکه او به علی {{ع}} و فرزندانش [[عشق]] می‌ورزید و همه [[سختی‌ها]] و مرارت‌ها را در راه [[رضایت]] آنان که [[رضایت خدا]] در آن بود تحمل می‌کرد.


===سوم: [[بهترین یاور علی]]===
=== سوم: بهترین یاور [[علی]] ===
فاطمه{{س}} پیش از آنکه با علی{{ع}} ازدواج کند، [[مسئولیت]] خطیر او در [[پاسداری از اسلام]] و [[حمایت]] از بنیانگذار آن را به خوبی [[درک]] می‌کرد و می‌دانست اگر مجاهدت‌های علی{{ع}} و حضور وی در عرصه‌های مختلف نباشد، [[پیشرفت]] [[اسلام]] در آن موقعیت حساس با مشکل جدی مواجه خواهد شد. از این رو، رنج‌های ناشی از [[تهی‌دستی]] و [[فقر]] در محیط [[خانواده]] و [[کار در خانه]] و گاه بیرون از [[خانه]] را تحمل می‌کرد تا همسرش فرصتی بیش‌تر بیابد و به مسئولیت‌های [[دینی]] و اجتماعی‌اش بپردازد.
فاطمه {{س}} پیش از آنکه با علی {{ع}} ازدواج کند، [[مسئولیت]] خطیر او در [[پاسداری از اسلام]] و حمایت از بنیانگذار آن را به خوبی [[درک]] می‌کرد و می‌دانست اگر مجاهدت‌های علی {{ع}} و حضور وی در عرصه‌های مختلف نباشد، [[پیشرفت]] [[اسلام]] در آن موقعیت حساس با مشکل جدی مواجه خواهد شد. از این رو، رنج‌های ناشی از [[تهی‌دستی]] و [[فقر]] در محیط [[خانواده]] و کار در خانه و گاه بیرون از [[خانه]] را تحمل می‌کرد تا همسرش فرصتی بیش‌تر بیابد و به مسئولیت‌های [[دینی]] و اجتماعی‌اش بپردازد.


فاطمه{{س}} در کشاکش [[زندگی]] نه تنها همفکر علی{{ع}} و همگام با او، که یاور و مددکار او در ایفای مسئولیت دینی‌اش بود؛ چندان که وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} از علی{{ع}} پرسید: «همسرت را چگونه یافتی؟» گفت: {{متن حدیث|نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ}}<ref>مناقب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۶؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۷.</ref>؛ «خوب [[یاوری]] برای [[طاعت]] [[خداوند]] است».  
فاطمه {{س}} در کشاکش [[زندگی]] نه تنها همفکر علی {{ع}} و همگام با او، که یاور و مددکار او در ایفای مسئولیت دینی‌اش بود؛ چندان که وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} از علی {{ع}} پرسید: «همسرت را چگونه یافتی؟» گفت: {{متن حدیث|نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ}}<ref>مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۷.</ref>؛ «خوب [[یاوری]] برای [[طاعت]] [[خداوند]] است».  


بدین‌سان [[حضرت زهرا]]{{س}} [[شریک]] مجاهدت‌های [[اجتماعی]] [[همسر]] بزرگوارش علی{{ع}} بود و این می‌تواند به نوبه خود دستورالعمل [[زندگی]] برای همه [[همسران]] باشد.
بدین‌سان [[حضرت زهرا]] {{س}} [[شریک]] مجاهدت‌های [[اجتماعی]] [[همسر]] بزرگوارش علی {{ع}} بود و این می‌تواند به نوبه خود دستورالعمل [[زندگی]] برای همه [[همسران]] باشد.


===چهارم: [[مدیریت کانون خانه]]===
=== چهارم: مدیریت کانون خانه ===
کانون خانه، هسته مرکزی [[جامعه]] و مقدس‌ترین محیط برای [[رشد]] [[انسان‌ها]] است. بدین روی کسانی که با فراگیری اصول صحیح [[انسانی]] و [[تربیتی]] از این آموزشگاه فارغ التحصیل می‌شوند، با پا نهادن در محیط [[اجتماع]]، می‌توانند سهم مهمی در [[اصلاح خود]] و جامعه بر گردن گیرند. در این میان نقش مدیریت و [[سازندگی]] [[زن]] در رشد و [[تکامل]] اعضای [[خانواده]]، تعیین کننده است و هر چه مدیریت و [[تدبیر]] او در حسن اداره [[شئون]] مختلف زندگی، قوی‌تر و مطلوب‌تر باشد، محیط خانواده لطیف‌تر و اعضای آن در پیشبرد اهداف زندگی مشترک، هماهنگ‌تر خواهند بود.
کانون خانه، هسته مرکزی [[جامعه]] و مقدس‌ترین محیط برای [[رشد]] [[انسان‌ها]] است. بدین روی کسانی که با فراگیری اصول صحیح [[انسانی]] و [[تربیتی]] از این آموزشگاه فارغ التحصیل می‌شوند، با پا نهادن در محیط [[اجتماع]]، می‌توانند سهم مهمی در [[اصلاح خود]] و جامعه بر گردن گیرند. در این میان نقش مدیریت و [[سازندگی]] [[زن]] در رشد و [[تکامل]] اعضای [[خانواده]]، تعیین کننده است و هر چه مدیریت و [[تدبیر]] او در حسن اداره [[شئون]] مختلف زندگی، قوی‌تر و مطلوب‌تر باشد، محیط خانواده لطیف‌تر و اعضای آن در پیشبرد اهداف زندگی مشترک، هماهنگ‌تر خواهند بود.


حضرت زهرا{{س}} هر چند در سنین [[جوانی]] به [[خانه علی]]{{ع}} رفت و از همان آغاز با [[مشکلات]] فراوان [[اقتصادی]] مواجه بود و در خانه محقر یکی از [[انصار]] سکونت گزید و به حداقل امکانات زندگی بسنده کرد، اما با مدیریت صحیح، خانه‌داری می‌نمود و بدین وسیله [[رضایت]] علی{{ع}} را فراهم ساخت، به گونه‌ای که علی{{ع}} با [[صراحت]] در پیشگاه [[خدا]] عرضه داشت:
حضرت زهرا {{س}} هر چند در سنین [[جوانی]] به [[خانه علی]] {{ع}} رفت و از همان آغاز با [[مشکلات]] فراوان [[اقتصادی]] مواجه بود و در خانه محقر یکی از [[انصار]] سکونت گزید و به حداقل امکانات زندگی بسنده کرد، اما با مدیریت صحیح، خانه‌داری می‌نمود و بدین وسیله [[رضایت]] علی {{ع}} را فراهم ساخت، به گونه‌ای که علی {{ع}} با [[صراحت]] در پیشگاه [[خدا]] عرضه داشت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ}}<ref>خصال، ج۲، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۵۶.</ref>؛ خداوندا! من از دختر پیامبرت [[راضی]] هستم.
{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ}}<ref>خصال، ج۲، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۵۶.</ref>؛
خداوندا! من از دختر پیامبرت [[راضی]] هستم.


از شئون [[مدیریتی]] حضرت زهرا{{س}} [[رازداری]] وی و رعایت [[حرمت]] خانواده و [[حفظ]] آبروی علی{{ع}} است. او تمام مشکلات و کمبودها را [[تحمل]] کرد؛ اما خم به ابرو نیاورد و هرگز [[محرومیت]] رفاهی خویش را به رخ علی{{ع}} نکشید و در غیاب شوهر از خانه و [[فرزندان]] او به خوبی نگهداری کرد و زمانی که علی{{ع}} میهمانی را به [[منزل]] [[دعوت]] می‌کرد، زهرا{{س}} با اینکه می‌دانست در خانه چیزی وجود ندارد به [[احترام]] شوهر از میهمان به گرمی استقبال می‌کرد و اگر لازم بود، [[کودکان]] خود را گرسنه می‌خوابانید و مختصر غذای آنان را به میهمان شوهر می‌داد<ref>ر.ک: درس دوازدهم.</ref> و بدین‌گونه آبروی [[خانواده]] را [[حفظ]] می‌کرد.
از شئون [[مدیریتی]] حضرت زهرا {{س}} [[رازداری]] وی و رعایت [[حرمت]] خانواده و [[حفظ]] آبروی علی {{ع}} است. او تمام مشکلات و کمبودها را [[تحمل]] کرد؛ اما خم به ابرو نیاورد و هرگز [[محرومیت]] رفاهی خویش را به رخ علی {{ع}} نکشید و در غیاب شوهر از خانه و [[فرزندان]] او به خوبی نگهداری کرد و زمانی که علی {{ع}} میهمانی را به [[منزل]] [[دعوت]] می‌کرد، زهرا {{س}} با اینکه می‌دانست در خانه چیزی وجود ندارد به [[احترام]] شوهر از میهمان به گرمی استقبال می‌کرد و اگر لازم بود، [[کودکان]] خود را گرسنه می‌خوابانید و مختصر غذای آنان را به میهمان شوهر می‌داد<ref>ر.ک: درس دوازدهم.</ref> و بدین‌گونه آبروی [[خانواده]] را [[حفظ]] می‌کرد.
از مطالعه [[سیره]] زهرا{{س}} چنین بر می‌آید که وی از طرح [[مشکلات]] و نارسایی‌های [[زندگی]] حتی نزد پدرش ابا داشت مگر آن‌گاه که خود آن [[حضرت]] از وی می‌پرسید<ref>ر.ک: درس دهم.</ref>.


روزی [[فاطمه]]{{س}} به حضور پدرش رسید؛ در حالی که آثار [[ضعف]] و [[گرسنگی]] در رخسارش نمایان بود. [[پیامبر]]{{صل}} وقتی این حالت را دید، دختر خود را در آغوش گرفت و دست‌های خود را به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ رَافِعَ الْوَضَعَةِ وَ مُشْبِعَ الْجَاعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ نَبِيِّكَ}}؛ «ای خدایی که هر [[پستی]] را [[رفعت]] می‌بخشی و هر گرسنه‌ای را [[سیر]] می‌کنی، گرسنگی دختر محمد را به سیری تبدیل کن!»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۷.</ref>.
از مطالعه [[سیره]] زهرا {{س}} چنین بر می‌آید که وی از طرح [[مشکلات]] و نارسایی‌های [[زندگی]] حتی نزد پدرش ابا داشت مگر آن‌گاه که خود آن [[حضرت]] از وی می‌پرسید<ref>ر.ک: درس دهم.</ref>.


از دیگر [[شئون]] [[مدیریتی]] فاطمه{{س}} در محیط خانواده، تقسیم کار و [[وظایف]] ناشی از زندگی مشترک است. [[زمان]] زیادی از [[ازدواج علی]] و فاطمه{{عم}} نگذشته بود که [[خدمت]] پیامبر{{صل}} رسیدند و از او خواستند تا کارهای [[خانه]] را میان آن دو قسمت کند. [[رسول خدا]]{{صل}} کارهای خانه را به فاطمه{{س}} سپرد و مسئولیت‌های بیرون خانه را به علی{{ع}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.</ref>، و بدین ترتیب علی{{ع}} هیزم و آب می‌آورد و زهرا{{س}} آرد را خمیر می‌کرد و نان می‌پخت<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵.</ref>. بر پایه توافقی دیگر، [[مسئولیت]] [[نظافت]] و جارو زدن خانه را نیز فاطمه{{س}} بر عهده گرفته بود<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.</ref>.
روزی [[فاطمه]] {{س}} به حضور پدرش رسید؛ در حالی که آثار [[ضعف]] و [[گرسنگی]] در رخسارش نمایان بود. [[پیامبر]] {{صل}} وقتی این حالت را دید، دختر خود را در آغوش گرفت و دست‌های خود را به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ رَافِعَ الْوَضَعَةِ وَ مُشْبِعَ الْجَاعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ نَبِيِّكَ}}؛ «ای خدایی که هر [[پستی]] را [[رفعت]] می‌بخشی و هر گرسنه‌ای را [[سیر]] می‌کنی، گرسنگی دختر محمد را به سیری تبدیل کن!»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۷.</ref>.


از آنجا که بیشتر وقت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در مأموریت‌های نظامی و [[تبلیغاتی]] خارج از [[شهر]] سپری می‌شد، به طور قهری در بسیاری اوقات، فاطمه{{س}} علاوه بر انجام دادن کارهای خانه، ناگزیر از سامان دادن امور خارج از خانه نیز بود. بدین جهت امیرمؤمنان{{ع}} فرموده است: «فاطمه آنقدر با [[مشک]] آب کشید که آثار بند مشک بر بدنش پیدا بود»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲.</ref>.
از دیگر [[شئون]] [[مدیریتی]] فاطمه {{س}} در محیط خانواده، تقسیم کار و [[وظایف]] ناشی از زندگی مشترک است. [[زمان]] زیادی از [[ازدواج علی]] و فاطمه {{عم}} نگذشته بود که [[خدمت]] پیامبر {{صل}} رسیدند و از او خواستند تا کارهای [[خانه]] را میان آن دو قسمت کند. [[رسول خدا]] {{صل}} کارهای خانه را به فاطمه {{س}} سپرد و مسئولیت‌های بیرون خانه را به علی {{ع}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.</ref>، و بدین ترتیب علی {{ع}} هیزم و آب می‌آورد و زهرا {{س}} آرد را خمیر می‌کرد و نان می‌پخت<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵.</ref>. بر پایه توافقی دیگر، [[مسئولیت]] [[نظافت]] و جارو زدن خانه را نیز فاطمه {{س}} بر عهده گرفته بود<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.</ref>.


از سوی دیگر علی{{ع}} نیز در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کرد. در [[روایت]] آمده است که روزی [[رسول خدا]]{{صل}} وارد [[خانه]] دخترش زهرا{{س}} شد و دید [[فاطمه]] و علی{{عم}} مشغول کارند و به کمک یکدیگر گندم یا جو آسیاب می‌کنند. رسول خدا{{صل}} خواست به آنان کمک کند و پرسید: «کدام‌یک خسته‌ترید» علی عرض کرد: «یا [[رسول الله]]! فاطمه». [[پیامبر]]{{صل}} به جای فاطمه{{س}} نشست و کار او را انجام داد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۰ - ۵۱.</ref>.  
از آنجا که بیشتر وقت [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در مأموریت‌های نظامی و [[تبلیغاتی]] خارج از [[شهر]] سپری می‌شد، به طور قهری در بسیاری اوقات، فاطمه {{س}} علاوه بر انجام دادن کارهای خانه، ناگزیر از سامان دادن امور خارج از خانه نیز بود. بدین جهت امیرمؤمنان {{ع}} فرموده است: «فاطمه آنقدر با [[مشک]] آب کشید که آثار بند مشک بر بدنش پیدا بود»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲.</ref>.


[[مقام معظم رهبری]] در بیانی [[زیبا]] [[مسئولیت]] [[شوهرداری]] [[حضرت زهرا]]{{س}} را چنین تحلیل می‌کند:
از سوی دیگر علی {{ع}} نیز در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کرد. در [[روایت]] آمده است که روزی [[رسول خدا]] {{صل}} وارد [[خانه]] دخترش زهرا {{س}} شد و دید [[فاطمه]] و علی {{عم}} مشغول کارند و به کمک یکدیگر گندم یا جو آسیاب می‌کنند. رسول خدا {{صل}} خواست به آنان کمک کند و پرسید: «کدام‌یک خسته‌ترید» علی عرض کرد: «یا [[رسول الله]]! فاطمه». [[پیامبر]] {{صل}} به جای فاطمه {{س}} نشست و کار او را انجام داد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۰ - ۵۱.</ref>.  
شما ببینید شوهرداری [[فاطمه زهرا]]{{س}} چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر{{صل}} در [[مدینه]] بودند، حدود نه سالش حضرت زهرا{{س}} و [[حضرت علی]]{{ع}} با همدیگر [[زن]] و شوهر بودند. در این نه سال، جنگ‌های کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند (حدود شصت [[جنگ]] اتفاق افتاد) در اغلب آنها [[امیرالمؤمنین]] هم بوده است.


حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در [[جبهه]] است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند این قدر جبهه وابسته به او است. از لحاظ [[زندگی]] هم وضع رو به راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم:
[[مقام معظم رهبری]] در بیانی [[زیبا]] [[مسئولیت]] [[شوهرداری]] [[حضرت زهرا]] {{س}} را چنین تحلیل می‌کند: شما ببینید شوهرداری [[فاطمه زهرا]] {{س}} چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر {{صل}} در [[مدینه]] بودند، حدود نه سالش حضرت زهرا {{س}} و [[حضرت علی]] {{ع}} با همدیگر [[زن]] و شوهر بودند. در این نه سال، جنگ‌های کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند (حدود شصت [[جنگ]] اتفاق افتاد) در اغلب آنها [[امیرالمؤمنین]] هم بوده است.
{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>؛ یعنی حقیقتاً زندگی فقیرانه محض داشتند، در حالی که دختر [[رهبر]] است، [[دختر پیامبر]] است، یک نوع [[احساس مسئولیت]] هم می‌کند.
 
حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در [[جبهه]] است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند این قدر جبهه وابسته به او است. از لحاظ [[زندگی]] هم وضع رو به راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>؛ یعنی حقیقتاً زندگی فقیرانه محض داشتند، در حالی که دختر [[رهبر]] است، [[دختر پیامبر]] است، یک نوع [[احساس مسئولیت]] هم می‌کند.


ببینید [[انسان]] چه [[روحیه]] قوی‌ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را [[تجهیز]] کند، [[دل]] او را از [[وسوسه]] [[اهل]] و عیال و گرفتاری‌های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه‌ها را به آن خوبی [[تربیت]] کند. حالا شما بگویید [[امام حسن]] و [[امام حسین]] [[امام]] بودند و [[طینت]] [[امامت]] داشتند؛ [[زینب]] که امام نبود.  
ببینید [[انسان]] چه [[روحیه]] قوی‌ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را [[تجهیز]] کند، [[دل]] او را از [[وسوسه]] [[اهل]] و عیال و گرفتاری‌های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه‌ها را به آن خوبی [[تربیت]] کند. حالا شما بگویید [[امام حسن]] و [[امام حسین]] [[امام]] بودند و [[طینت]] [[امامت]] داشتند؛ [[زینب]] که امام نبود.  
فاطمه زهرا{{س}} این‌گونه خانه‌داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی [[فامیل]] ماندگار در [[تاریخ]] قرار گرفتند. آیا اینها نمی‌تواند برای یک دختر [[جوان]]، یک خانم خانه‌دار یا مشرف به خانه‌داری [[الگو]] باشد؟ اینها خیلی مهم است.


===پنجم: [[همسرداری فاطمه]]{{س}} در نگاه امام علی{{ع}}===
فاطمه زهرا {{س}} این‌گونه خانه‌داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی [[فامیل]] ماندگار در [[تاریخ]] قرار گرفتند. آیا اینها نمی‌تواند برای یک دختر [[جوان]]، یک خانم خانه‌دار یا مشرف به خانه‌داری [[الگو]] باشد؟ اینها خیلی مهم است.
گرچه در ضمن فصل اشاراتی به دیدگاه‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره خانه‌داری و [[شوهرداری]] [[فاطمه]]{{س}} شد، لیکن برای تکمیل بحث به بخشی دیگر از نظرات ایشان در این باره اشاره می‌کنیم.


وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} [[رحلت]] کرد، علی{{ع}} گفت: «این یکی از دو تکیه‌گاه من بود که فرو ریخت». و چون فاطمه{{س}} از دستش رفت فرمود: «این نیز تکیه‌گاه دوم بود»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۳.</ref>.
=== پنجم: [[همسرداری فاطمه]] {{س}} در نگاه امام علی {{ع}} ===
گرچه در ضمن فصل اشاراتی به دیدگاه‌های [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} درباره خانه‌داری و [[شوهرداری فاطمه]] {{س}} شد، لکن برای تکمیل بحث به بخشی دیگر از نظرات ایشان در این باره اشاره می‌کنیم.


روزی [[امام علی]]{{ع}} خطاب به یکی از مردان [[بنی‌اسد]] فرمود: «می‌خواهی از [[زندگی]] خود و فاطمه برایت سخن بگویم؟: او محبوب‌ترین افراد [[خانواده]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} بود؛ با این حال در [[خانه]] من آن‌قدر [[مشک]] آب به دوش کشید که جای آن بر بدنش ماند و آن‌قدر با دستانش آرد کرد که دست‌هایش تاول برداشت و آنقدر در [[نظافت]] و [[پاکیزگی]] محیط زندگی جارو زد که رنگ لباس‌هایش [[تغییر]] کرد و آن‌قدر با هیزم، [[آتش]] زیر دیگ‌ها روشن کرد که رنگ لباس‌هایش به تیرگی‌گرایید و از این بابت [[رنج]] و آسیب فراوانی متحمل شد»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲.</ref>.
وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} [[رحلت]] کرد، علی {{ع}} گفت: «این یکی از دو تکیه‌گاه من بود که فرو ریخت». و چون فاطمه {{س}} از دستش رفت فرمود: «این نیز تکیه‌گاه دوم بود»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۳.</ref>.


زهرا{{س}} مایه [[آرامش]] و انس علی{{ع}} بود و علی{{ع}} با نگاه به او رنج‌هایش را از یاد می‌برد. اگر علی{{ع}} به خانه می‌آمد و فاطمه{{س}} را نمی‌دید، [[غم]] بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد و بر او بسیار سخت می‌گذشت<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۱.</ref>.
روزی [[امام علی]] {{ع}} خطاب به یکی از مردان [[بنی‌اسد]] فرمود: «می‌خواهی از [[زندگی]] خود و فاطمه برایت سخن بگویم؟: او محبوب‌ترین افراد [[خانواده]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} بود؛ با این حال در [[خانه]] من آن‌قدر [[مشک]] آب به دوش کشید که جای آن بر بدنش ماند و آن‌قدر با دستانش آرد کرد که دست‌هایش تاول برداشت و آنقدر در [[نظافت]] و [[پاکیزگی]] محیط زندگی جارو زد که رنگ لباس‌هایش [[تغییر]] کرد و آن‌قدر با هیزم، [[آتش]] زیر دیگ‌ها روشن کرد که رنگ لباس‌هایش به تیرگی‌گرایید و از این بابت [[رنج]] و آسیب فراوانی متحمل شد»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲.</ref>.


زهرا{{س}} تکیه‌گاه علی{{ع}} و تسلی‌بخش [[دل]] پر از رنج و درد او بود. از این رو، وقتی خبر [[شهادت]] او را در [[مسجد]] شنید، از پا افتاد و بی‌هوش شد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۴.</ref>. او بر اساس [[نقلی]] دیگر وقتی خبر شهادت زهرا{{س}} را از [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} شنید بر رو افتاد و گفت: «به چه کسی از این [[مصیبت]] [[پناه]] ببریم ای [[دختر رسول خدا]]{{صل}}؟! هر حادثه‌ای رخ می‌داد به تو پناه می‌بردیم و آرامش پیدا می‌کردیم. پس از تو چه کسی تسلی‌بخش دل ما خواهد بود؟!»<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۷.</ref>.
زهرا {{س}} مایه [[آرامش]] و انس علی {{ع}} بود و علی {{ع}} با نگاه به او رنج‌هایش را از یاد می‌برد. اگر علی {{ع}} به خانه می‌آمد و فاطمه {{س}} را نمی‌دید، [[غم]] بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد و بر او بسیار سخت می‌گذشت<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۱.</ref>.


زهرا{{س}} همواره مایه [[افتخار]] و [[مباهات]] علی{{ع}} بود و با [[صراحت]] می‌فرمود:
زهرا {{س}} تکیه‌گاه علی {{ع}} و تسلی‌بخش [[دل]] پر از رنج و درد او بود. از این رو، وقتی خبر [[شهادت]] او را در [[مسجد]] شنید، از پا افتاد و بی‌هوش شد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۴.</ref>. او بر اساس [[نقلی]] دیگر وقتی خبر شهادت زهرا {{س}} را از [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} شنید بر رو افتاد و گفت: «به چه کسی از این [[مصیبت]] [[پناه]] ببریم ای [[دختر رسول خدا]] {{صل}}؟! هر حادثه‌ای رخ می‌داد به تو پناه می‌بردیم و آرامش پیدا می‌کردیم. پس از تو چه کسی تسلی‌بخش دل ما خواهد بود؟!»<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۷.</ref>.
{{متن حدیث|وَ لِيَ الْفَضْلُ بِفَاطِمْ وَ أَبِیهَا ثُمَ فَخْرِي بِرَسُولِ اللَّهِ إِذْ زَوَّجَنِيهَا}}<ref>فاطمة الزهراء{{س}}، بهجة قلب المصطفی، ص۱۱۹.</ref>.
من به [[فاطمه]] و پدرش افتخار می‌کنم و افتخار می‌کنم به [[رسول خدا]]{{صل}} که فاطمه را به همسری من برگزید.


و نیز در خطابه‌اش در [[مسجد]] در جمع [[مسلمانان]] فرمود: «من [[وصی پیامبر]]{{صل}} و [[همسر]] دختر او فاطمه [[سرور زنان]] جهانیان هستم»<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۴۸.</ref>. و در نامه‌ای در پاسخ یاوه سرایی‌های [[معاویه]] نوشت: {{متن حدیث|مِنَّا خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ مِنْكُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ‌}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۸.</ref>؛ [[بهترین زنان]] جهانیان از ما است؛ در حالی که [[حمالة الحطب]] [عمه [[معاویه]] و [[همسر ابولهب]]] از شما است».
زهرا {{س}} همواره مایه [[افتخار]] و [[مباهات]] علی {{ع}} بود و با [[صراحت]] می‌فرمود: {{متن حدیث|وَ لِيَ الْفَضْلُ بِفَاطِمْ وَ أَبِیهَا ثُمَ فَخْرِي بِرَسُولِ اللَّهِ إِذْ زَوَّجَنِيهَا}}<ref>فاطمة الزهراء {{س}}، بهجة قلب المصطفی، ص۱۱۹.</ref>. من به [[فاطمه]] و پدرش افتخار می‌کنم و افتخار می‌کنم به [[رسول خدا]] {{صل}} که فاطمه را به همسری من برگزید.
 
و نیز در خطابه‌اش در [[مسجد]] در جمع [[مسلمانان]] فرمود: «من [[وصی پیامبر]] {{صل}} و [[همسر]] دختر او فاطمه [[سرور زنان]] جهانیان هستم»<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۴۸.</ref>. و در نامه‌ای در پاسخ یاوه سرایی‌های [[معاویه]] نوشت: {{متن حدیث|مِنَّا خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ مِنْكُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ‌}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۸.</ref>؛ [[بهترین زنان]] جهانیان از ما است؛ در حالی که [[حمالة الحطب]] [عمه [[معاویه]] و [[همسر ابولهب]]] از شما است».


و نیز به عنوان [[مفاخر]] خود در خطبه‌اش در [[کوفه]] پس از مراجعت از [[نهروان]] فرمود: «من همسر [[بتول]]، سرور زنان جهانیان، فاطمه [[پرهیزگار]]، پاکدامن، خود ساخته، [[نیکوکار]]، [[هدایت]] شده، [[محبوب]] [[حبیب خدا]] و [[بهترین]] [[دختران]] او و گل بوستان [[محمدی]] هستم»<ref>معانی الأخبار، ص۵۸ - ۵۹.</ref>.
و نیز به عنوان [[مفاخر]] خود در خطبه‌اش در [[کوفه]] پس از مراجعت از [[نهروان]] فرمود: «من همسر [[بتول]]، سرور زنان جهانیان، فاطمه [[پرهیزگار]]، پاکدامن، خود ساخته، [[نیکوکار]]، [[هدایت]] شده، [[محبوب]] [[حبیب خدا]] و [[بهترین]] [[دختران]] او و گل بوستان [[محمدی]] هستم»<ref>معانی الأخبار، ص۵۸ - ۵۹.</ref>.
فقدان زهرا{{س}} برای علی{{ع}} بسیار سنگین و جانکاه بود. از این رو، با آنکه فاطمه{{س}} از قبل، او را به [[آرامش]] و [[بردباری]] [[دعوت]] کرده بود<ref>ر.ک: چشمه در بستر، ص۲۶۲ – ۲۶۳.</ref>، در [[فراق]] او [[ضجه]] می‌زد و با سوز و گداز زمزمه می‌کرد: {{متن حدیث|نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ‌ لَا خَيْرَ بَعْدَكِ فِي الْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا أَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۳.</ref>.
 
فقدان زهرا {{س}} برای علی {{ع}} بسیار سنگین و جانکاه بود. از این رو، با آنکه فاطمه {{س}} از قبل، او را به [[آرامش]] و [[بردباری]] [[دعوت]] کرده بود<ref>ر.ک: چشمه در بستر، ص۲۶۲ – ۲۶۳.</ref>، در [[فراق]] او [[ضجه]] می‌زد و با سوز و گداز زمزمه می‌کرد: {{متن حدیث|نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ‌ لَا خَيْرَ بَعْدَكِ فِي الْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا أَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۳.</ref>.


«[[جان]] من در پس آهها و ناله‌های عمیقش [[محبوس]] است. ای کاش این جان با آن ناله‌ها بیرون آمده بود. پس از تو [[زندگی]] من فایده‌ای ندارد و [[گریه]] من بیشتر از این جهت است که می‌ترسم زندگی‌ام به طول انجامد».
«[[جان]] من در پس آهها و ناله‌های عمیقش [[محبوس]] است. ای کاش این جان با آن ناله‌ها بیرون آمده بود. پس از تو [[زندگی]] من فایده‌ای ندارد و [[گریه]] من بیشتر از این جهت است که می‌ترسم زندگی‌ام به طول انجامد».


و هر [[روز]] به [[زیارت]] [[قبر]] او می‌رفت<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۸۸؛ الفصول المهمة، ص۱۴۸.</ref> و تا پایان [[عمر]] هرگاه نام فاطمه{{س}} را می‌شنید محزون و [[غمگین]] می‌شد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۲۶۹.</ref>.
و هر [[روز]] به [[زیارت]] [[قبر]] او می‌رفت<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۸۸؛ الفصول المهمة، ص۱۴۸.</ref> و تا پایان [[عمر]] هرگاه نام فاطمه {{س}} را می‌شنید محزون و [[غمگین]] می‌شد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۲۶۹.</ref>.


[[سخنان امام]] خطاب به رسول خدا{{صل}} پس از [[خاک‌سپاری]] [[فاطمه]]{{س}} ترسیم کننده [[زندگی]] و حالات [[روحی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} پس از [[شهادت حضرت زهرا]]{{س}} و فقدان این [[همسر]] [[محبوب]] و [[فداکار]] است:
[[سخنان امام]] خطاب به رسول خدا {{صل}} پس از [[خاک‌سپاری فاطمه]] {{س}} ترسیم کننده [[زندگی]] و [[حالات روحی امیرمؤمنان]] {{ع}} پس از [[شهادت حضرت زهرا]] {{س}} و فقدان این [[همسر]] [[محبوب]] و [[فداکار]] است: [[درود]] بر تو ای [[رسول خدا]]! از من و دخترت که در جوار تو آرمیده و خیلی زود به تو پیوسته است. ای رسول خدا! [[مرگ]] دختر گرامی‌ات، عنان [[شکیبایی]] از کفم ربوده و توان خویشتنداری‌ام نمانده است... [[امانت]] باز گردانده شد و گروگان به صاحبش رسید، ولی در این [[مصیبت]]، کار همیشگی‌ام [[اندوه]] بوده، شبم به [[بیداری]] خواهد گذشت تا اینکه [[خداوند]] خانه‌ای را که تو در آن به سر می‌بری برایم برگزیند و مرا به تو ملحق کند.»..<ref>نهج البلاغه، خ ۲۰۲، ص۴۳۳ – ۴۳۴.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص۱۲۳.</ref>
[[درود]] بر تو ای [[رسول خدا]]! از من و دخترت که در جوار تو آرمیده و خیلی زود به تو پیوسته است. ای رسول خدا! [[مرگ]] دختر گرامی‌ات، عنان [[شکیبایی]] از کفم ربوده و توان خویشتنداری‌ام نمانده است... [[امانت]] باز گردانده شد و گروگان به صاحبش رسید، ولی در این [[مصیبت]]، کار همیشگی‌ام [[اندوه]] بوده، شبم به [[بیداری]] خواهد گذشت تا اینکه [[خداوند]] خانه‌ای را که تو در آن به سر می‌بری برایم برگزیند و مرا به تو ملحق کند.»..<ref>نهج البلاغه، خ ۲۰۲، ص۴۳۳ – ۴۳۴.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۲۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[سبک زندگی حضرت فاطمه]]
* [[سیره اخلاقی حضرت فاطمه]]
* [[سیره عبادی حضرت فاطمه]]
* [[سیره خانوادگی حضرت فاطمه]]
* [[سیره تربیتی حضرت فاطمه]]
* [[سیره اجتماعی حضرت فاطمه]]
* [[سیره علمی حضرت فاطمه]]
* [[سیره تبلیغی حضرت فاطمه]]
* [[سیره سیاسی حضرت فاطمه]]
* [[سیره اقتصادی حضرت فاطمه]]
* [[سیره فرهنگی حضرت فاطمه]]
* [[سیره مدیریتی حضرت فاطمه]]
* [[سیره نظامی حضرت فاطمه]]
* [[سیره قضایی حضرت فاطمه]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۰۵: خط ۱۱۷:


[[رده:همسرداری]]
[[رده:همسرداری]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:حضرت فاطمه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۲

مقدمه

بی‌شک زن در زندگی خانوادگی نقش محوری و تعیین کننده دارد. زن به عنوان رکن اساسی خانواده و نیز به لحاظ ظرافت و لطافت ویژه‌ای که خداوند در ساختار روحی او به ودیعت نهاده است، عامل مهر و الفت و عشق و دوستی در محیط خانواده است. قرآن کریم با اشاره به همین لطافت روحی، که موجب سکون و آرامش خانواده می‌گردد، می‌فرماید: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱].

حضرت زهرا (س) به عنوان نمونه بارز و مظهر کامل یک زن، بهترین و روشن‌ترین مصداق آیه کریمه فوق می‌باشد. بی‌شک در این ازدواج الهی اهداف و مقاصدی بیش از آنچه در ازدواج‌های معمولی منظور است، در نظر بوده است. پیشبرد اهداف رسالت و پشتیبانی فکری، معنوی، سیاسی و عاطفی از مقام ولایت در راه دشواری که در پیش دارد، می‌تواند از جمله این اهداف باشد.

حضرت فاطمه (س) نه سال درخانه علی (ع) زندگی کرد. آنچه از این زندگی مشترک در تاریخ ثبت شده نشان‌دهنده هماهنگی کامل فاطمه (س) با علی (ع) در ایفای مأموریت الهی آن حضرت است. تعاون بر تقوا و نیکی در زندگی این دو زوج نمونه و اسوه، در اوج قرار داشت. بلکه می‌توان گفت آنچه در این خانواده گذشت و در گفتار و رفتار این دو انسان ملکوتی تجلی پیدا کرد برتر و بالاتر از تعاون، که ایثار بود. در ادامه بحث، جلوه‌هایی از این ایثار را در آیینه وجود و رفتار زهرا (س) نسبت به همسرش علی (ع) به نظاره می‌نشینیم.

نخست: بهترین همسر

زهرا (س) علی (ع) را بهترین همسر می‌دانست و همواره به وظایف همسری خود عمل می‌کرد. پیامبر (ص) چند روز پس از زندگی مشترک فاطمه و علی (ع) نزد آنان رفت و ضمن گفت‌وگو با ایشان از فاطمه (س) پرسید: «كَيْفَ رَأَيْتِ زَوْجَكِ‌؟» «دخترم! شوهرت را چگونه یافتی؟» فاطمه (س) در پاسخ گفت: «يَا أَبَتِ خَيْرُ زَوْجٍ»؛ «پدر جان! بهترین همسر»[۲].

دوم: محبت شدید به همسر

فاطمه (س) به امیرالمؤمنین (ع) بسیار علاقه‌مند بود؛ به حدی که خود را فدایی وی می‌دانست و با تعبیر «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء»[۳]؛ «جانم فدایت و سپر بلایت» از او یاد می‌کرد.

حضرت فاطمه (س) روی محبتی که به علی (ع) داشت هرگز برخلاف رضای او گام برنداشت و برخوردها و رفتارش با مولا در جهت جلب رضایت وی و زدودن غم‌ها و غصه‌ها از دل او بود، به گونه‌ای که خود حضرت امیر (ع) دراین باره می‌فرماید: «لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ»[۴]؛ هرگاه به چهره فاطمه می‌نگرم غم‌ها و غصه‌ها از دلم زدوده می‌شود.

از گویاترین جلوه‌های این محبت، آنکه حضرت زهرا (س) در طول زندگی پر فراز و نشیب خود با علی (ع) هیچ‌گاه از وی تقاضایی نکرد که برآوردنش برای آن حضرت، مشکل و باعث رنج و ناراحتی وی باشد.

لباس، زینت، اثاث خانه، امکانات اولیه زندگی و امثال آن، خواسته‌هایی است که معمولاً هر زنی به خود اجازه می‌دهد برای تأمین آنها به همسرش مراجعه کند و از او بخواهد؛ اما زهرا (س) هرگز فکر و اندیشه همسرش را بدین چیزها مشغول ساخت و این درسی بود که از پیامبر (ص) آموخته بود.

وقتی علی (ع) متوجه شد سه روز است در خانه چیزی برای خوردن وجود ندارد از همسرش پرسید: «چرا به من نگفتی؟» زهرا (س) پاسخ داد: «پدرم مرا نهی کرده است از اینکه از تو چیزی بخواهم و می‌فرمود: اگر چیزی به خانه آورد که هیچ وگرنه از پسر عمویت چیزی مخواه»[۵] و نیز می‌فرمود: «من از خدا شرم دارم که بر تو چیزی را تحمیل کنم که قدرت برآوردن آن را نداری»[۶].

زهرا (س) دردها و رنج‌هایش را از علی (ع) پنهان می‌کرد تا مبادا او آزرده شود. حتی در بستر بیماری و در واپسین ساعات عمرش به فکر علی (ع) و رنج‌های او بود و بر مظلومیت آن حضرت می‌گریست. علی (ع) پرسید: «بانوی گرامی! چه چیز تو را به گریه واداشته است؟» پاسخ داد: «مصیبت‌ها و مرارت‌هایی که بعد از من به تو می‌رسد»[۷].

حضرت فاطمه (س) همواره - حتی برای پس از مرگش - در اندیشه آرامش و آسایش حضرت علی (ع) بود. از این رو، وصیت کرد پس از درگذشت او ازدواج کند و حتی خواهر زاده‌اش، اُمامه[۸] را هم معرفی کرد. او می‌گفت: همسر برای مردان امری ضروری است»[۹].

به راستی که لقب «حانیه»[۱۰] - کسی که به همسر و فرزندانش بسیار مهربان است - زیبنده فاطمه (س) است؛ چراکه او به علی (ع) و فرزندانش عشق می‌ورزید و همه سختی‌ها و مرارت‌ها را در راه رضایت آنان که رضایت خدا در آن بود تحمل می‌کرد.

سوم: بهترین یاور علی

فاطمه (س) پیش از آنکه با علی (ع) ازدواج کند، مسئولیت خطیر او در پاسداری از اسلام و حمایت از بنیانگذار آن را به خوبی درک می‌کرد و می‌دانست اگر مجاهدت‌های علی (ع) و حضور وی در عرصه‌های مختلف نباشد، پیشرفت اسلام در آن موقعیت حساس با مشکل جدی مواجه خواهد شد. از این رو، رنج‌های ناشی از تهی‌دستی و فقر در محیط خانواده و کار در خانه و گاه بیرون از خانه را تحمل می‌کرد تا همسرش فرصتی بیش‌تر بیابد و به مسئولیت‌های دینی و اجتماعی‌اش بپردازد.

فاطمه (س) در کشاکش زندگی نه تنها همفکر علی (ع) و همگام با او، که یاور و مددکار او در ایفای مسئولیت دینی‌اش بود؛ چندان که وقتی رسول خدا (ص) از علی (ع) پرسید: «همسرت را چگونه یافتی؟» گفت: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ»[۱۱]؛ «خوب یاوری برای طاعت خداوند است».

بدین‌سان حضرت زهرا (س) شریک مجاهدت‌های اجتماعی همسر بزرگوارش علی (ع) بود و این می‌تواند به نوبه خود دستورالعمل زندگی برای همه همسران باشد.

چهارم: مدیریت کانون خانه

کانون خانه، هسته مرکزی جامعه و مقدس‌ترین محیط برای رشد انسان‌ها است. بدین روی کسانی که با فراگیری اصول صحیح انسانی و تربیتی از این آموزشگاه فارغ التحصیل می‌شوند، با پا نهادن در محیط اجتماع، می‌توانند سهم مهمی در اصلاح خود و جامعه بر گردن گیرند. در این میان نقش مدیریت و سازندگی زن در رشد و تکامل اعضای خانواده، تعیین کننده است و هر چه مدیریت و تدبیر او در حسن اداره شئون مختلف زندگی، قوی‌تر و مطلوب‌تر باشد، محیط خانواده لطیف‌تر و اعضای آن در پیشبرد اهداف زندگی مشترک، هماهنگ‌تر خواهند بود.

حضرت زهرا (س) هر چند در سنین جوانی به خانه علی (ع) رفت و از همان آغاز با مشکلات فراوان اقتصادی مواجه بود و در خانه محقر یکی از انصار سکونت گزید و به حداقل امکانات زندگی بسنده کرد، اما با مدیریت صحیح، خانه‌داری می‌نمود و بدین وسیله رضایت علی (ع) را فراهم ساخت، به گونه‌ای که علی (ع) با صراحت در پیشگاه خدا عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ»[۱۲]؛ خداوندا! من از دختر پیامبرت راضی هستم.

از شئون مدیریتی حضرت زهرا (س) رازداری وی و رعایت حرمت خانواده و حفظ آبروی علی (ع) است. او تمام مشکلات و کمبودها را تحمل کرد؛ اما خم به ابرو نیاورد و هرگز محرومیت رفاهی خویش را به رخ علی (ع) نکشید و در غیاب شوهر از خانه و فرزندان او به خوبی نگهداری کرد و زمانی که علی (ع) میهمانی را به منزل دعوت می‌کرد، زهرا (س) با اینکه می‌دانست در خانه چیزی وجود ندارد به احترام شوهر از میهمان به گرمی استقبال می‌کرد و اگر لازم بود، کودکان خود را گرسنه می‌خوابانید و مختصر غذای آنان را به میهمان شوهر می‌داد[۱۳] و بدین‌گونه آبروی خانواده را حفظ می‌کرد.

از مطالعه سیره زهرا (س) چنین بر می‌آید که وی از طرح مشکلات و نارسایی‌های زندگی حتی نزد پدرش ابا داشت مگر آن‌گاه که خود آن حضرت از وی می‌پرسید[۱۴].

روزی فاطمه (س) به حضور پدرش رسید؛ در حالی که آثار ضعف و گرسنگی در رخسارش نمایان بود. پیامبر (ص) وقتی این حالت را دید، دختر خود را در آغوش گرفت و دست‌های خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ رَافِعَ الْوَضَعَةِ وَ مُشْبِعَ الْجَاعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ نَبِيِّكَ»؛ «ای خدایی که هر پستی را رفعت می‌بخشی و هر گرسنه‌ای را سیر می‌کنی، گرسنگی دختر محمد را به سیری تبدیل کن!»[۱۵].

از دیگر شئون مدیریتی فاطمه (س) در محیط خانواده، تقسیم کار و وظایف ناشی از زندگی مشترک است. زمان زیادی از ازدواج علی و فاطمه (ع) نگذشته بود که خدمت پیامبر (ص) رسیدند و از او خواستند تا کارهای خانه را میان آن دو قسمت کند. رسول خدا (ص) کارهای خانه را به فاطمه (س) سپرد و مسئولیت‌های بیرون خانه را به علی (ع)[۱۶]، و بدین ترتیب علی (ع) هیزم و آب می‌آورد و زهرا (س) آرد را خمیر می‌کرد و نان می‌پخت[۱۷]. بر پایه توافقی دیگر، مسئولیت نظافت و جارو زدن خانه را نیز فاطمه (س) بر عهده گرفته بود[۱۸].

از آنجا که بیشتر وقت امیرمؤمنان (ع) در مأموریت‌های نظامی و تبلیغاتی خارج از شهر سپری می‌شد، به طور قهری در بسیاری اوقات، فاطمه (س) علاوه بر انجام دادن کارهای خانه، ناگزیر از سامان دادن امور خارج از خانه نیز بود. بدین جهت امیرمؤمنان (ع) فرموده است: «فاطمه آنقدر با مشک آب کشید که آثار بند مشک بر بدنش پیدا بود»[۱۹].

از سوی دیگر علی (ع) نیز در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کرد. در روایت آمده است که روزی رسول خدا (ص) وارد خانه دخترش زهرا (س) شد و دید فاطمه و علی (ع) مشغول کارند و به کمک یکدیگر گندم یا جو آسیاب می‌کنند. رسول خدا (ص) خواست به آنان کمک کند و پرسید: «کدام‌یک خسته‌ترید» علی عرض کرد: «یا رسول الله! فاطمه». پیامبر (ص) به جای فاطمه (س) نشست و کار او را انجام داد[۲۰].

مقام معظم رهبری در بیانی زیبا مسئولیت شوهرداری حضرت زهرا (س) را چنین تحلیل می‌کند: شما ببینید شوهرداری فاطمه زهرا (س) چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر (ص) در مدینه بودند، حدود نه سالش حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نه سال، جنگ‌های کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاد) در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است.

حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند این قدر جبهه وابسته به او است. از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۲۱]؛ یعنی حقیقتاً زندگی فقیرانه محض داشتند، در حالی که دختر رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می‌کند.

ببینید انسان چه روحیه قوی‌ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری‌های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه‌ها را به آن خوبی تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب که امام نبود.

فاطمه زهرا (س) این‌گونه خانه‌داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند. آیا اینها نمی‌تواند برای یک دختر جوان، یک خانم خانه‌دار یا مشرف به خانه‌داری الگو باشد؟ اینها خیلی مهم است.

پنجم: همسرداری فاطمه (س) در نگاه امام علی (ع)

گرچه در ضمن فصل اشاراتی به دیدگاه‌های امیرالمؤمنین (ع) درباره خانه‌داری و شوهرداری فاطمه (س) شد، لکن برای تکمیل بحث به بخشی دیگر از نظرات ایشان در این باره اشاره می‌کنیم.

وقتی رسول خدا (ص) رحلت کرد، علی (ع) گفت: «این یکی از دو تکیه‌گاه من بود که فرو ریخت». و چون فاطمه (س) از دستش رفت فرمود: «این نیز تکیه‌گاه دوم بود»[۲۲].

روزی امام علی (ع) خطاب به یکی از مردان بنی‌اسد فرمود: «می‌خواهی از زندگی خود و فاطمه برایت سخن بگویم؟: او محبوب‌ترین افراد خانواده نزد پیامبر (ص) بود؛ با این حال در خانه من آن‌قدر مشک آب به دوش کشید که جای آن بر بدنش ماند و آن‌قدر با دستانش آرد کرد که دست‌هایش تاول برداشت و آنقدر در نظافت و پاکیزگی محیط زندگی جارو زد که رنگ لباس‌هایش تغییر کرد و آن‌قدر با هیزم، آتش زیر دیگ‌ها روشن کرد که رنگ لباس‌هایش به تیرگی‌گرایید و از این بابت رنج و آسیب فراوانی متحمل شد»[۲۳].

زهرا (س) مایه آرامش و انس علی (ع) بود و علی (ع) با نگاه به او رنج‌هایش را از یاد می‌برد. اگر علی (ع) به خانه می‌آمد و فاطمه (س) را نمی‌دید، غم بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد و بر او بسیار سخت می‌گذشت[۲۴].

زهرا (س) تکیه‌گاه علی (ع) و تسلی‌بخش دل پر از رنج و درد او بود. از این رو، وقتی خبر شهادت او را در مسجد شنید، از پا افتاد و بی‌هوش شد[۲۵]. او بر اساس نقلی دیگر وقتی خبر شهادت زهرا (س) را از امام حسن و امام حسین (ع) شنید بر رو افتاد و گفت: «به چه کسی از این مصیبت پناه ببریم ای دختر رسول خدا (ص)؟! هر حادثه‌ای رخ می‌داد به تو پناه می‌بردیم و آرامش پیدا می‌کردیم. پس از تو چه کسی تسلی‌بخش دل ما خواهد بود؟!»[۲۶].

زهرا (س) همواره مایه افتخار و مباهات علی (ع) بود و با صراحت می‌فرمود: «وَ لِيَ الْفَضْلُ بِفَاطِمْ وَ أَبِیهَا ثُمَ فَخْرِي بِرَسُولِ اللَّهِ إِذْ زَوَّجَنِيهَا»[۲۷]. من به فاطمه و پدرش افتخار می‌کنم و افتخار می‌کنم به رسول خدا (ص) که فاطمه را به همسری من برگزید.

و نیز در خطابه‌اش در مسجد در جمع مسلمانان فرمود: «من وصی پیامبر (ص) و همسر دختر او فاطمه سرور زنان جهانیان هستم»[۲۸]. و در نامه‌ای در پاسخ یاوه سرایی‌های معاویه نوشت: «مِنَّا خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ مِنْكُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ‌»[۲۹]؛ بهترین زنان جهانیان از ما است؛ در حالی که حمالة الحطب [عمه معاویه و همسر ابولهب] از شما است».

و نیز به عنوان مفاخر خود در خطبه‌اش در کوفه پس از مراجعت از نهروان فرمود: «من همسر بتول، سرور زنان جهانیان، فاطمه پرهیزگار، پاکدامن، خود ساخته، نیکوکار، هدایت شده، محبوب حبیب خدا و بهترین دختران او و گل بوستان محمدی هستم»[۳۰].

فقدان زهرا (س) برای علی (ع) بسیار سنگین و جانکاه بود. از این رو، با آنکه فاطمه (س) از قبل، او را به آرامش و بردباری دعوت کرده بود[۳۱]، در فراق او ضجه می‌زد و با سوز و گداز زمزمه می‌کرد: «نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ‌ لَا خَيْرَ بَعْدَكِ فِي الْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا أَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي»[۳۲].

«جان من در پس آهها و ناله‌های عمیقش محبوس است. ای کاش این جان با آن ناله‌ها بیرون آمده بود. پس از تو زندگی من فایده‌ای ندارد و گریه من بیشتر از این جهت است که می‌ترسم زندگی‌ام به طول انجامد».

و هر روز به زیارت قبر او می‌رفت[۳۳] و تا پایان عمر هرگاه نام فاطمه (س) را می‌شنید محزون و غمگین می‌شد[۳۴].

سخنان امام خطاب به رسول خدا (ص) پس از خاک‌سپاری فاطمه (س) ترسیم کننده زندگی و حالات روحی امیرمؤمنان (ع) پس از شهادت حضرت زهرا (س) و فقدان این همسر محبوب و فداکار است: درود بر تو ای رسول خدا! از من و دخترت که در جوار تو آرمیده و خیلی زود به تو پیوسته است. ای رسول خدا! مرگ دختر گرامی‌ات، عنان شکیبایی از کفم ربوده و توان خویشتنداری‌ام نمانده است... امانت باز گردانده شد و گروگان به صاحبش رسید، ولی در این مصیبت، کار همیشگی‌ام اندوه بوده، شبم به بیداری خواهد گذشت تا اینکه خداوند خانه‌ای را که تو در آن به سر می‌بری برایم برگزیند و مرا به تو ملحق کند.»..[۳۵].[۳۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  2. بخارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۳.
  3. الکوکب الدری، ص۱۹۸.
  4. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.
  5. بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.
  6. بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۹.
  7. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸.
  8. امامه - به ضم همزه - دختر ابوالعاص بن ربیع و مادرش زینب، دختر رسول خدا (ص) بود (سفینة البحار، ج۱، ص۱۳۷).
  9. جلاء العیون، سید عبد الله شبر، ج۱، ص۲۱۸.
  10. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷.
  11. مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۷.
  12. خصال، ج۲، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۵۶.
  13. ر.ک: درس دوازدهم.
  14. ر.ک: درس دهم.
  15. بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۷.
  16. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.
  17. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵.
  18. بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.
  19. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲.
  20. بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۰ - ۵۱.
  21. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  22. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۳.
  23. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۲.
  24. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۱.
  25. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۴.
  26. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۷.
  27. فاطمة الزهراء (س)، بهجة قلب المصطفی، ص۱۱۹.
  28. بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۴۸.
  29. نهج البلاغه، نامه ۳۸.
  30. معانی الأخبار، ص۵۸ - ۵۹.
  31. ر.ک: چشمه در بستر، ص۲۶۲ – ۲۶۳.
  32. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۳.
  33. فرائد السمطین، ج۲، ص۸۸؛ الفصول المهمة، ص۱۴۸.
  34. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۲۶۹.
  35. نهج البلاغه، خ ۲۰۲، ص۴۳۳ – ۴۳۴.
  36. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۱۲۳.