شهادت در راه خدا در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
تنها در سه [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه  رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و  تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref> آن را به کشته‌ شدن در راه خدا [[تفسیر]] کرده‌اند، گرچه برخی نیز مخالف این تفسیرند.<ref>نک: جامع البیان، ج۴، ص۶۹ - ۷۰؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۵.</ref>
تنها در سه [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه  رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و  تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref> آن را به کشته‌ شدن در راه خدا [[تفسیر]] کرده‌اند، گرچه برخی نیز مخالف این تفسیرند.<ref>نک: جامع البیان، ج۴، ص۶۹ - ۷۰؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۵.</ref>


بنابراین از این معنا در قرآن بیشتر با عبارت {{متن قرآن|قْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند » سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> یاد می‌شود. <ref>برای نمونه نک: بقره / ۲، ۱۵۴؛ آل‌عمران / ۳، ۱۵۷ و ۱۶۹ و ۱۹۵)</ref> مفسران <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶ - ۸۴۷.</ref> [[آیات]] دیگری، مانند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد  و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>،  {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>، ل{{متن قرآن|ا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref> را نیز با موضوع شهادت (کشته شدن در راه خدا) مرتبط دانسته‌اند. در این آیات به مباحثی مانند [[فضیلت]] شهادت، [[آرزوی شهادت]] و انگیزه‌های شهادت و ویژگی‌های [[شهدا]] اشاره شده است.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 529-531.</ref>  
بنابراین از این معنا در قرآن بیشتر با عبارت {{متن قرآن|قْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند » سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> یاد می‌شود. <ref>برای نمونه نک: بقره / ۲، ۱۵۴؛ آل‌عمران / ۳، ۱۵۷ و ۱۶۹ و ۱۹۵)</ref> مفسران <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶ - ۸۴۷.</ref> [[آیات]] دیگری، مانند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد  و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>،  {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>، ل{{متن قرآن|ا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref> را نیز با موضوع شهادت (کشته شدن در راه خدا) مرتبط دانسته‌اند. در این آیات به مباحثی مانند [[فضیلت]] شهادت، [[آرزوی شهادت]] و انگیزه‌های شهادت و ویژگی‌های [[شهدا]] اشاره شده است<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۲۹-۵۳۱.</ref>.


==[[جهاد]] و [[شهادت]] در فرهنگ دینی==
==[[جهاد]] و [[شهادت]] در فرهنگ دینی==
خط ۲۷: خط ۲۷:
#[[مؤمن]] [[آل یاسین]] ([[حبیب نجار]])<ref>روض الجنان، ج۱۶، ص۱۴۶؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۸۳؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۴۸.</ref> نیز بر اثر [[دعوت]] [[مردم]] به [[پیروی]] از فرستادگان [[عیسی]] سنگباران شد<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۲۱؛ الدر المنثور، ج۵، ص۲۶۱.</ref> و به شهادت رسید.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۲۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۱۹.</ref>.
#[[مؤمن]] [[آل یاسین]] ([[حبیب نجار]])<ref>روض الجنان، ج۱۶، ص۱۴۶؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۸۳؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۴۸.</ref> نیز بر اثر [[دعوت]] [[مردم]] به [[پیروی]] از فرستادگان [[عیسی]] سنگباران شد<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۲۱؛ الدر المنثور، ج۵، ص۲۶۱.</ref> و به شهادت رسید.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۲۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۱۹.</ref>.
#[[یاران]] [[طالوت]] نیز از کسانی بودند که [[یقین]] داشتند<ref>کنز الدقائق، ج۲، ص۳۸۷؛ البحر المدید، ج۱، ص۲۷۷؛ الوجیز، ج۱، ص۲۰۲.</ref> یا [[گمان]] می‌کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۱۳؛ البحر المحیط، ج۲، ص۵۹۱.</ref> در راه [[دفاع از دین]] به شهادت<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۱۶۴؛ تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۱۸.</ref> و در نتیجه به لقای [[پروردگار]] می‌رسند. آنان بر ایمان خود [[استوار]] بودند و برای احقاق آن می‌کوشیدند و از کم‌شمار بودنشان نمی‌هراسیدند:  {{متن قرآن| فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.</ref>  
#[[یاران]] [[طالوت]] نیز از کسانی بودند که [[یقین]] داشتند<ref>کنز الدقائق، ج۲، ص۳۸۷؛ البحر المدید، ج۱، ص۲۷۷؛ الوجیز، ج۱، ص۲۰۲.</ref> یا [[گمان]] می‌کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۱۳؛ البحر المحیط، ج۲، ص۵۹۱.</ref> در راه [[دفاع از دین]] به شهادت<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۱۶۴؛ تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۱۸.</ref> و در نتیجه به لقای [[پروردگار]] می‌رسند. آنان بر ایمان خود [[استوار]] بودند و برای احقاق آن می‌کوشیدند و از کم‌شمار بودنشان نمی‌هراسیدند:  {{متن قرآن| فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.</ref>  
#از شهدای [[عصر پیامبر]] در همه [[غزوه‌ها]] (جنگ‌هایی که [[پیامبر]] شخصاً در آنها حضور داشت و [[فرماندهی]] [[جنگ]] را برعهده داشت) و [[سرایا]] (جنگ‌هایی که شخص پیامبر در آنها حضور نداشت و فرماندهی جنگ بر عهده یکی از [[اصحاب]] بود) نیز به [[نیکی]] یاد شده است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> از مجموع این [[آیات]] می‌توان نتیجه گرفت که [[مجاهدت]] و [[جانفشانی]] [[متدینان]] موجب [[تقویت دین]] و در مقابل، [[ترس]] از [[شهادت]] یا تعلق خاطر نداشتن به آن، موجب شکل‌گیری و گسترش مظاهر [[فساد]]، مانند [[فقر]]، [[تبعیض]]، [[ظلم]] و [[ذلت]] در [[جامعه دینی]] می‌شود<ref>مطالعات فرهنگی و ارتباطات، س۱۳۸۸، ش۱۴، ص۱۱۲، «چالش‌های ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه».</ref> و هستی آن را به خطر می‌اندازد، از این رو [[خداوند]] [[مجاهدان]] را [[مؤمنان حقیقی]]{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.</ref> و [[دوستان]] یکدیگر دانسته و آنان را از [[دوستی]] کسانی که با [[جان]] و مالشان [[جهاد]] نمی‌کنند [[نهی]] کرده و کمک به آنان را جز در جهت [[یاری دین خدا]] جایز ندانسته است:{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.<ref>نک: تفسیر مقاتل، ج۲، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۳۶ - ۳۷.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 531-533.</ref>
#از شهدای [[عصر پیامبر]] در همه [[غزوه‌ها]] (جنگ‌هایی که [[پیامبر]] شخصاً در آنها حضور داشت و [[فرماندهی]] [[جنگ]] را برعهده داشت) و [[سرایا]] (جنگ‌هایی که شخص پیامبر در آنها حضور نداشت و فرماندهی جنگ بر عهده یکی از [[اصحاب]] بود) نیز به [[نیکی]] یاد شده است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> از مجموع این [[آیات]] می‌توان نتیجه گرفت که [[مجاهدت]] و [[جانفشانی]] [[متدینان]] موجب [[تقویت دین]] و در مقابل، [[ترس]] از [[شهادت]] یا تعلق خاطر نداشتن به آن، موجب شکل‌گیری و گسترش مظاهر [[فساد]]، مانند [[فقر]]، [[تبعیض]]، [[ظلم]] و [[ذلت]] در [[جامعه دینی]] می‌شود<ref>مطالعات فرهنگی و ارتباطات، س۱۳۸۸، ش۱۴، ص۱۱۲، «چالش‌های ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه».</ref> و هستی آن را به خطر می‌اندازد، از این رو [[خداوند]] [[مجاهدان]] را [[مؤمنان حقیقی]]{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.</ref> و [[دوستان]] یکدیگر دانسته و آنان را از [[دوستی]] کسانی که با [[جان]] و مالشان [[جهاد]] نمی‌کنند [[نهی]] کرده و کمک به آنان را جز در جهت [[یاری دین خدا]] جایز ندانسته است:{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.<ref>نک: تفسیر مقاتل، ج۲، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۳۶ - ۳۷.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۳۱-۵۳۳.</ref>


==ارکان [[شهادت]]==
==ارکان [[شهادت]]==
خط ۳۴: خط ۳۴:
#کشته شدن در راه خدا آگاهانه [[انتخاب]] شود.<ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲۴، ص۴۴۹، «قیام و انقلاب مهدی عج»؛ نیز نک: علوم اجتماعی و انسانی، ش۴۲، ص۲۰، «شهید و شهادت در عرفان اسلامی».</ref> براین اساس به [[جان]] باختن دو گروه شهادت گفته می‌شود:
#کشته شدن در راه خدا آگاهانه [[انتخاب]] شود.<ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۲۴، ص۴۴۹، «قیام و انقلاب مهدی عج»؛ نیز نک: علوم اجتماعی و انسانی، ش۴۲، ص۲۰، «شهید و شهادت در عرفان اسلامی».</ref> براین اساس به [[جان]] باختن دو گروه شهادت گفته می‌شود:
##کسی که در میدان [[جهاد در راه خدا]] و [[دفاع]] از [[حریم]] و کیان دین، به فرمان [[معصوم]] یا نایبش کشته شود: «وَ لاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون» (آل‌عمران / ۳، ۱۶۹)؛{{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>
##کسی که در میدان [[جهاد در راه خدا]] و [[دفاع]] از [[حریم]] و کیان دین، به فرمان [[معصوم]] یا نایبش کشته شود: «وَ لاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون» (آل‌عمران / ۳، ۱۶۹)؛{{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>
##کسی که هنگام [[انجام وظیفه]] [[شرعی]] ([[واجب]] یا [[مستحب]]) کشته شود: «{{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> [[مفسران]]، {{متن قرآن|مُتُّمْ}} در آیه را [[مرگ]] کسانی دانسته‌اند که برای [[نبرد]] با [[دشمن]] از [[دیار]] خود حرکت کرده و پیش از آنکه به معرکه نبرد برسند به [[مرگ طبیعی]] بمیرند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۶۷؛ عقود المرجان، ج۱، ص۳۸۲؛ بیان المعانی، ج۵، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 533-534.</ref>  
##کسی که هنگام [[انجام وظیفه]] [[شرعی]] ([[واجب]] یا [[مستحب]]) کشته شود: «{{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> [[مفسران]]، {{متن قرآن|مُتُّمْ}} در آیه را [[مرگ]] کسانی دانسته‌اند که برای [[نبرد]] با [[دشمن]] از [[دیار]] خود حرکت کرده و پیش از آنکه به معرکه نبرد برسند به [[مرگ طبیعی]] بمیرند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۶۷؛ عقود المرجان، ج۱، ص۳۸۲؛ بیان المعانی، ج۵، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۳۳-۵۳۴.</ref>  


==برخورداران از [[پاداش]] [[شهدا]]==
==برخورداران از [[پاداش]] [[شهدا]]==
برپایه روایتی از [[پیامبر]]{{صل}}، بسیارند کسانی که در بستر خویش با مرگ طبیعی می‌میرند؛ اما «صِدِّیق» و «[[شهید]]» هستند.<ref>حلیة الاولیاء، ج۸، ص۲۵۱.</ref> به نظر می‌رسد [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن به [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> نظر داشته‌اند.<ref>در این باره نک: الدر المنثور، ج۲، ص۱۸۲.</ref> در [[روایات]] از گروه‌های دیگری یاد شده که به مثابه [[شهید]] و مرگشان به‌سان [[شهادت]] دانسته شده است. <ref>برای نمونه، نک: وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۹؛ الشهید و الشهاده فی القرآن و الحدیث، ص۲۷ - ۶۰.</ref> براین اساس، شهادت مفهومی گسترده دارد و [[مرگ]] کسانی چون زائو،<ref>سنن الدارمی، ج۲، ص۲۰۷ - ۲۰۸.</ref> [[غریب]]، غریق،<ref>مسند احمد، ج۲، ص۳۱۰؛ ج۵، ص۳۱۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۹؛ حلیة الاولیاء، ج۸، ص۲۰۳.</ref> مدافع از [[جان]] و [[خانواده]] و [[دین]] و [[مال]] خود،<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۹۵؛ سنن الترمزی، ج۲، ص۴۳۵ - ۴۳۶؛ سنن النسائی، ج۷، ص۱۱۶.</ref> به [[آتش]] گرفتار شده، زیر آوار رفته،<ref>مسند احمد، ج۵، ص۴۴۶؛ المستدرک، ج۱، ص۳۵۲.</ref> مبطون ([[ناتوان]] از کنترل دفع)، گرفتار در سیل و [[مبتلا]] به [[طاعون]] <ref>مسند احمد، ج ۲، ص۳۱۰؛ ج ۴، ص۳۹۵؛ ج ۵، ص۳۱۷.</ref> شهادت دانسته شده است.
برپایه روایتی از [[پیامبر]]{{صل}}، بسیارند کسانی که در بستر خویش با مرگ طبیعی می‌میرند؛ اما «صِدِّیق» و «[[شهید]]» هستند.<ref>حلیة الاولیاء، ج۸، ص۲۵۱.</ref> به نظر می‌رسد [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن به [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> نظر داشته‌اند.<ref>در این باره نک: الدر المنثور، ج۲، ص۱۸۲.</ref> در [[روایات]] از گروه‌های دیگری یاد شده که به مثابه [[شهید]] و مرگشان به‌سان [[شهادت]] دانسته شده است. <ref>برای نمونه، نک: وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۹؛ الشهید و الشهاده فی القرآن و الحدیث، ص۲۷ - ۶۰.</ref> براین اساس، شهادت مفهومی گسترده دارد و [[مرگ]] کسانی چون زائو،<ref>سنن الدارمی، ج۲، ص۲۰۷ - ۲۰۸.</ref> [[غریب]]، غریق،<ref>مسند احمد، ج۲، ص۳۱۰؛ ج۵، ص۳۱۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۹؛ حلیة الاولیاء، ج۸، ص۲۰۳.</ref> مدافع از [[جان]] و [[خانواده]] و [[دین]] و [[مال]] خود،<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۹۵؛ سنن الترمزی، ج۲، ص۴۳۵ - ۴۳۶؛ سنن النسائی، ج۷، ص۱۱۶.</ref> به [[آتش]] گرفتار شده، زیر آوار رفته،<ref>مسند احمد، ج۵، ص۴۴۶؛ المستدرک، ج۱، ص۳۵۲.</ref> مبطون ([[ناتوان]] از کنترل دفع)، گرفتار در سیل و [[مبتلا]] به [[طاعون]] <ref>مسند احمد، ج ۲، ص۳۱۰؛ ج ۴، ص۳۹۵؛ ج ۵، ص۳۱۷.</ref> شهادت دانسته شده است.


در برخی روایات نیز برای برخی کارها [[پاداش شهادت]] در نظر گرفته شده است؛ برای مثال، [[خداوند]] به کسی که [[خشم]] خود را فرو نشاند در حالی‌که بر اقدام علیه مخالفش تواناست [[پاداش شهید]] می‌دهد<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶.</ref> و کسی که با اعطای مال و [[زیارت]] [[خویشان]]، [[صله رحم]] کند [[اجر]] یکصد شهید دارد.<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶؛ الامالی، ص۵۱۷.</ref> در بیشتر این روایات، موارد یادشده مصداق‌هایی از {{متن قرآن|الشُّهَدَاءُ}} در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref> به شمار آمده‌اند.<ref>نک: دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۱۷ - ۲۱۸؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۶۷؛ تفسیر ثعالبی، ج۵، ص۳۸۸.</ref> [[مفسران]] نیز تحت تأثیر این روایات بر این باورند که افراد و گروه‌های یادشده به منزله [[صدیقین]] و [[شهداء]] هستند.<ref>تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۳۵؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۵۰.</ref> به هر روی، این مباحث فراتر از عنوان مدخل شهادت‌اند و در این مقال نمی‌گنجند.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 534-535.</ref>  
در برخی روایات نیز برای برخی کارها [[پاداش شهادت]] در نظر گرفته شده است؛ برای مثال، [[خداوند]] به کسی که [[خشم]] خود را فرو نشاند در حالی‌که بر اقدام علیه مخالفش تواناست [[پاداش شهید]] می‌دهد<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶.</ref> و کسی که با اعطای مال و [[زیارت]] [[خویشان]]، [[صله رحم]] کند [[اجر]] یکصد شهید دارد.<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶؛ الامالی، ص۵۱۷.</ref> در بیشتر این روایات، موارد یادشده مصداق‌هایی از {{متن قرآن|الشُّهَدَاءُ}} در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref> به شمار آمده‌اند.<ref>نک: دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۱۷ - ۲۱۸؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۶۷؛ تفسیر ثعالبی، ج۵، ص۳۸۸.</ref> [[مفسران]] نیز تحت تأثیر این روایات بر این باورند که افراد و گروه‌های یادشده به منزله [[صدیقین]] و [[شهداء]] هستند.<ref>تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۳۵؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۵۰.</ref> به هر روی، این مباحث فراتر از عنوان مدخل شهادت‌اند و در این مقال نمی‌گنجند<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۳۴-۵۳۵.</ref>.


==[[فضیلت]] [[شهادت]]==
==[[فضیلت]] [[شهادت]]==
در نگاه [[قرآن]]، پایان [[زندگی]] طبیعی همه [[انسان‌ها]] [[مرگ]] و گردآمدن نزد خداست و در آنجا هر کس برپایه [[استحقاق]] خویش از [[نعمت]] و [[پاداش الهی]] برخوردار خواهد بود یا دچار [[عذاب الهی]] خواهد گشت؛<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۶۷.</ref> چه طبیعی بمیرند یا در [[جهاد]] کشته شوند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>؛ اما شهادت که با کشته شدن در جهاد و در [[راه خدا]] حاصل می‌شود، <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۶۷؛ روض الجنان، ج۵، ص۱۲۲.</ref> برای [[مؤمنان]] [[ارزش]] و فضیلت بالایی دارد و قرآن آن را بهتر از هر چیزی (ثروتی) دانسته که غیر مؤمنان برای گردآوری آن می‌کوشند. [[قرآن کریم]] شهادت را دادوستدی پرسود برای مؤمنان دانسته که صاحب کالا مؤمنان و خریدار [[خداوند]] و کالا در این سوداگری [[جان]] مؤمنان و بهای آن [[بهشت]] است.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۵۰.</ref> این گونه دادوستد برای مؤمنان چنان [[سود]] و ارزشی دارد که [[خدا]] بدان سبب به آنان شادباش گفته و از آن به «[[کامیابی]] بزرگ» یاد کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه 111.</ref> و حتی [[شهدا]] در [[خاکسپاری]] با دیگر [[مردگان]] تفاوت دارند، چنان‌که [[فقها]] تصریح کرده‌اند کسی که در میدان [[نبرد]] با [[دشمن]] کشته شود، به [[غسل]] و [[کفن]] نیازی ندارد و می‌توان او را با بدن و [[لباس]] خون‌آلود [[دفن]] کرد.<ref>الخلاف، ج۱، ص۷۱۱ - ۷۱۳؛ غنیة النزوع، ص۱۰۲؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۲۵۸.</ref> بر اساس [[نقلی]]، آن‌گاه که خداوند از جایگاه شهدا و [[تکریم]] آنان به پیامبرش{{صل}}خبر داد، [[مسلمانان]] [[آرزو]] می‌کردند نبردی دیگر رخ دهد تا آنان در آن نبرد با [[شهادت در راه خدا]]، به [[برادران]] [[مؤمن]] خود ملحق شوند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref> وقتی [[نبرد احد]] پیش آمد، جز شمار اندکی، اغلب گریختند.<ref> مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶؛ نک: زاد المسیر، ج۱، ص۳۳۰.</ref> گروهی اندک از [[مؤمنان]] نیز که [[صادقانه]] با [[خدا]] [[پیمان]] بسته بودند، یا در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیدند یا به [[انتظار]] نشستند تا در دیگر میدان‌ها به شهادت برسند:{{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> به گفته برخی، این [[آیه]] در باره برخی از [[صحابه پیامبر]] نازل شده که در [[نبرد بدر]] [[غیبت]] داشته و شهادت نصیب آنان نشده بود و [[آرزو]] می‌کردند تا در نبردی دیگر به شهادت برسند که در نبرد احد[[شهید]] شدند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۹؛ زاد المسیر، ج۳، ص۴۵۶.</ref> شهادت امری [[نیکو]] برای مؤمنان بوده است، از همین رو خدا به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] می‌دهد تا به [[منافقان]] بگوید نتیجه [[جنگ]] با [[کافران]] هرچه باشد، چه [[پیروزی]] و [[غنیمت]] در [[دنیا]] و چه [[شهادت در راه خدا]] همراه با [[ثواب]] همیشگی در [[قیامت]]، همواره او و مؤمنان [[پیروز]] میدان نبردند،<ref>نک: المیزان، ج۹، ص۳۰۷ - ۳۰۸.</ref> زیرا هریک از دو نتیجه به [[سود]] آنان و خوشایند آنان است و در مقابل، منافقان یا دچار [[عذاب الهی]] گشته و بدان واسطه هلاک می‌شوند یا به دست مؤمنان کشته شده و [[عذاب]] خواهند شد: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ}}<ref>«بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی  را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.</ref>، از این رو کشته شدن در راه خدا[[شکست]] نیست و مؤمنان در جنگ دو راه پیش روی دارند: راهی به سوی شهادت که اوج [[افتخار]] [[مؤمن]] و موهبتی [[الهی]] است و راهی دیگر، [[پیروزی]] بر [[دشمن]] که سبب [[نابودی کفر]] و پاکسازی [[زندگی]] از [[شر]] [[ظالمان]] است.<ref>نمونه، ج۷، ص۴۴۴؛ المیزان، ج۹، ص۳۰۷ - ۳۰۸.</ref> [[فضیلت]] شهادت در [[روایات]] نیز گسترده و با عباراتی گوناگون بیان شده است؛ مانند اینکه [[شهادت]] [[برترین]] نیکی‌هاست<ref>دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و [[گناهان]] [[شهید]] را [[پوشش]] می‌دهد<ref>سنن الدارمی، ج۲، ص۲۰۷.</ref> و [[شهید]] با شهادتش در شمار شفیعانی همچون [[پیامبران]] و [[دانشمندان]] قرار می‌گیرد<ref>قرب الاسناد، ص۶۴؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۳.</ref> و در [[قیامت]] دست‌کم ۷۰ نفر از [[خویشان]] خود را [[شفاعت]] خواهد کرد.<ref>المحاسن، ج۱، ص۶۲؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۴۱.</ref> شهید، نخستین کسی است که در [[بهشت]] گام می‌نهد <ref>مسند احمد، ج۲، ص۴۲۵.</ref> و [[بهترین انسان]]، مؤمنی است که با [[جان]] و مالش در [[راه خدا]] [[جهاد]] می‌کند<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۲۰۰.</ref> و چون شهید در قیامت [[فضیلت]] شهادت را می‌یابد، در میان کسانی که به بهشت می‌روند، تنها کسی است که [[آرزو]] دارد دوباره به [[دنیا]] بازگردد و ۱۰ بار دیگر در راه خدا کشته شود. <ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۲۰۲ - ۲۰۳، ۲۰۸.</ref> بر اساس روایتی، [[پیامبر]] دیدند کسی در [[دعا]] از [[خدا]] می‌خواهد، بهترین چیزی را که تاکنون از او خواسته شده و بهترین چیزی که به [[بندگان]] شایسته‌اش عطا کرده به او عطا کند. پیامبر{{صل}}فرمودند اگر دعایت [[مستجاب]] شود، خونت در راه خدا ریخته خواهد شد و به شهادت خواهی رسید.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۳ - ۱۴.</ref> شهادت در عین آنکه برای [[مؤمنان]] فضیلت است، یکی از دو امر [[نیکو]] و فوزی عظیم و آزمونی برای آنان است، چنان‌که [[خداوند]] در [[جنگ اُحُد]] [[مسلمانان]] را با آن آزمود. براین اساس، سخت شدن [[کارزار]] بر مسلمانان و [[به شهادت رسیدن]] گروهی از آنان در [[جنگ احد]]، آزمایشی [[الهی]] برای جدا ساختن [[مؤمنان واقعی]] از [[مدعیان دروغین]] [[ایمان]] دانسته شده است: {{متن قرآن|إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه  رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و  تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.</ref>.<ref>نک: مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۵؛ الکشاف، ج۱، ص۴۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۳۷۴.</ref> در [[آیه]] بعدی نیز به مسلمانان آرزومند [[شهادت در راه خدا]]، یادآوری کرده که [[سنت الهی]] بر [[آزمون]] [[استوار]] است و به صرف ادعا و ابراز [[ایمان]] نمی‌توان به بهشت دست یافت.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶؛ روض الجنان، ج۵، ص۸۹.</ref> در [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref> نیز بر این معنا تأکید شده و اینکه [[مسلمانان]] در [[نبرد]] [[اُحُد]] شهیدانی را در [[راه خدا]] دادند، برای [[آزمودن]] و جدا کردن [[مؤمنان]] از [[منافقان]] دانسته شده است.. گفتنی است کشته‌ شدنی [[شهادت]] و [[فضیلت]] است و {{متن قرآن|َ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} و {{متن قرآن|إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ}} به شمار می‌رود و [[منافع]] بزرگی در پی دارد که در [[نبرد با کافران]] و مشرکانی حاصل شود که از سر [[ستیز]] با [[اسلام]] و مسلمانان درآمده و برای [[نابودی اسلام]] می‌کوشند. <ref>نک: بقره / ۲، ۱۹۰؛ نساء / ۴، ۷۴؛ [[توبه]] / ۹، ۱۲ و ۲۹ و ۱۲۳؛ ممتحنه / ۶۰، ۸.</ref> براین اساس، کشته شدن در هر میدانی شهادت نیست، بلکه اگر کسی در [[دفاع از جان]]، [[مال]]، [[ناموس]] یا در نبردی که با انگیزه‌ای خدایی و به [[فرمان پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]] [[معصوم]] (به [[اعتقاد شیعه]]) [[جان]] خود را از دست بدهد [[شهید]] به شمار می‌رود و گرنه خود را هلاک کرده که [[قرآن]] به صراحت از آن [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> بنابراین کشتگانی که در نبردهای خونین میان [[طوایف]] و گروه‌های [[مسلمان]] و برای ارضای [[هواهای نفسانی]] جان خود را از دست می‌دهند، [[شهید]] به شمار نمی‌روند، مگر آنکه کسی در [[جهاد دفاعی]] کشته شود.<ref>نک: احکام القرآن، ج۲، ص۳۱۷ - ۳۱۸؛ ترجمان فرقان، ج۱، ص۱۳۵ - ۱۳۶.</ref> قرآن، مؤمنان را از متهم کردن به [[کفر]] کسی که [[مسلمانی]] ابراز می‌کند، برحذر داشته و به آنان [[فرمان]] داده برای روشن شدن [[حقیقت]] بررسی کنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند  نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار  این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> بر اساس [[شأن]] نزولی که برای این [[آیه]] گفته شده، [[پیامبر اکرم]]{{صل}}کسی را که مسلمانی را کشته بود، به [[گمان]] اینکه از [[ترس]] جانش به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[اقرار]] کرده، به شدت [[نکوهش]] کرد.<ref>اسباب النزول، ص۱۷۶.</ref> این معنا را با آیاتی دیگر از [[قرآن]] نیز می‌توان [[تأیید]] کرد؛ از جمله اینکه قرآن [[مؤمنان]] را [[برادران]] یکدیگر دانسته و به [[برقراری صلح]] میان آنان [[فرمان]] داده {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و تنها در صورتی [[جنگ]] با [[مسلمانان]] را جایز می‌داند که دو گروه یا [[طایفه]] از مسلمانان به جنگ با یکدیگر بپردازند و به رغم آنکه برای برقراری صلح میان آنان اقدام شده، یک گروه به [[حق]] [[تمکین]] نکرده و نسبت به برادران دینیش، به [[تجاوزگری]] خود ادامه دهد؛ اما به محض آنکه گروه [[متجاوز]] در برابر حق [[تسلیم]] شد باید میان آنان [[صلح]] برقرار کرد {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>، از این‌رو اغلب [[مفسران]] میان [[جهاد با کافران]] و [[جهاد با منافقان]] در آیاتی که با یک فرمان به جهاد با کافران و [[منافقان]] دستور داده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> تفاوت قائل شده و جهاد با کافران را با [[شمشیر]] و جهاد با منافقان را با گفتار و [[راهنمایی]] آنان به حق دانسته‌اند، نه جنگ مصطلح.<ref>تفسیر مقاتل، ج۴، ص۳۷۹؛ جامع البیان، ج۲۸، ص۱۰۹؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۸.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 535-538.</ref>  
در نگاه [[قرآن]]، پایان [[زندگی]] طبیعی همه [[انسان‌ها]] [[مرگ]] و گردآمدن نزد خداست و در آنجا هر کس برپایه [[استحقاق]] خویش از [[نعمت]] و [[پاداش الهی]] برخوردار خواهد بود یا دچار [[عذاب الهی]] خواهد گشت؛<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۶۷.</ref> چه طبیعی بمیرند یا در [[جهاد]] کشته شوند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>؛ اما شهادت که با کشته شدن در جهاد و در [[راه خدا]] حاصل می‌شود، <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۶۷؛ روض الجنان، ج۵، ص۱۲۲.</ref> برای [[مؤمنان]] [[ارزش]] و فضیلت بالایی دارد و قرآن آن را بهتر از هر چیزی (ثروتی) دانسته که غیر مؤمنان برای گردآوری آن می‌کوشند. [[قرآن کریم]] شهادت را دادوستدی پرسود برای مؤمنان دانسته که صاحب کالا مؤمنان و خریدار [[خداوند]] و کالا در این سوداگری [[جان]] مؤمنان و بهای آن [[بهشت]] است.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۵۰.</ref> این گونه دادوستد برای مؤمنان چنان [[سود]] و ارزشی دارد که [[خدا]] بدان سبب به آنان شادباش گفته و از آن به «[[کامیابی]] بزرگ» یاد کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> و حتی [[شهدا]] در [[خاکسپاری]] با دیگر [[مردگان]] تفاوت دارند، چنان‌که [[فقها]] تصریح کرده‌اند کسی که در میدان [[نبرد]] با [[دشمن]] کشته شود، به [[غسل]] و [[کفن]] نیازی ندارد و می‌توان او را با بدن و [[لباس]] خون‌آلود [[دفن]] کرد.<ref>الخلاف، ج۱، ص۷۱۱ - ۷۱۳؛ غنیة النزوع، ص۱۰۲؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۲۵۸.</ref> بر اساس [[نقلی]]، آن‌گاه که خداوند از جایگاه شهدا و [[تکریم]] آنان به پیامبرش{{صل}}خبر داد، [[مسلمانان]] [[آرزو]] می‌کردند نبردی دیگر رخ دهد تا آنان در آن نبرد با [[شهادت در راه خدا]]، به [[برادران]] [[مؤمن]] خود ملحق شوند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref> وقتی [[نبرد احد]] پیش آمد، جز شمار اندکی، اغلب گریختند.<ref> مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶؛ نک: زاد المسیر، ج۱، ص۳۳۰.</ref> گروهی اندک از [[مؤمنان]] نیز که [[صادقانه]] با [[خدا]] [[پیمان]] بسته بودند، یا در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیدند یا به [[انتظار]] نشستند تا در دیگر میدان‌ها به شهادت برسند:{{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> به گفته برخی، این [[آیه]] در باره برخی از [[صحابه پیامبر]] نازل شده که در [[نبرد بدر]] [[غیبت]] داشته و شهادت نصیب آنان نشده بود و [[آرزو]] می‌کردند تا در نبردی دیگر به شهادت برسند که در نبرد احد[[شهید]] شدند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۹؛ زاد المسیر، ج۳، ص۴۵۶.</ref> شهادت امری [[نیکو]] برای مؤمنان بوده است، از همین رو خدا به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] می‌دهد تا به [[منافقان]] بگوید نتیجه [[جنگ]] با [[کافران]] هرچه باشد، چه [[پیروزی]] و [[غنیمت]] در [[دنیا]] و چه [[شهادت در راه خدا]] همراه با [[ثواب]] همیشگی در [[قیامت]]، همواره او و مؤمنان [[پیروز]] میدان نبردند،<ref>نک: المیزان، ج۹، ص۳۰۷ - ۳۰۸.</ref> زیرا هریک از دو نتیجه به [[سود]] آنان و خوشایند آنان است و در مقابل، منافقان یا دچار [[عذاب الهی]] گشته و بدان واسطه هلاک می‌شوند یا به دست مؤمنان کشته شده و [[عذاب]] خواهند شد: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ}}<ref>«بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی  را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.</ref>، از این رو کشته شدن در راه خدا[[شکست]] نیست و مؤمنان در جنگ دو راه پیش روی دارند: راهی به سوی شهادت که اوج [[افتخار]] [[مؤمن]] و موهبتی [[الهی]] است و راهی دیگر، [[پیروزی]] بر [[دشمن]] که سبب [[نابودی کفر]] و پاکسازی [[زندگی]] از [[شر]] [[ظالمان]] است.<ref>نمونه، ج۷، ص۴۴۴؛ المیزان، ج۹، ص۳۰۷ - ۳۰۸.</ref> [[فضیلت]] شهادت در [[روایات]] نیز گسترده و با عباراتی گوناگون بیان شده است؛ مانند اینکه [[شهادت]] [[برترین]] نیکی‌هاست<ref>دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و [[گناهان]] [[شهید]] را [[پوشش]] می‌دهد<ref>سنن الدارمی، ج۲، ص۲۰۷.</ref> و [[شهید]] با شهادتش در شمار شفیعانی همچون [[پیامبران]] و [[دانشمندان]] قرار می‌گیرد<ref>قرب الاسناد، ص۶۴؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۳.</ref> و در [[قیامت]] دست‌کم ۷۰ نفر از [[خویشان]] خود را [[شفاعت]] خواهد کرد.<ref>المحاسن، ج۱، ص۶۲؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۴۱.</ref> شهید، نخستین کسی است که در [[بهشت]] گام می‌نهد <ref>مسند احمد، ج۲، ص۴۲۵.</ref> و [[بهترین انسان]]، مؤمنی است که با [[جان]] و مالش در [[راه خدا]] [[جهاد]] می‌کند<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۲۰۰.</ref> و چون شهید در قیامت [[فضیلت]] شهادت را می‌یابد، در میان کسانی که به بهشت می‌روند، تنها کسی است که [[آرزو]] دارد دوباره به [[دنیا]] بازگردد و ۱۰ بار دیگر در راه خدا کشته شود. <ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۲۰۲ - ۲۰۳، ۲۰۸.</ref> بر اساس روایتی، [[پیامبر]] دیدند کسی در [[دعا]] از [[خدا]] می‌خواهد، بهترین چیزی را که تاکنون از او خواسته شده و بهترین چیزی که به [[بندگان]] شایسته‌اش عطا کرده به او عطا کند. پیامبر{{صل}}فرمودند اگر دعایت [[مستجاب]] شود، خونت در راه خدا ریخته خواهد شد و به شهادت خواهی رسید.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۳ - ۱۴.</ref> شهادت در عین آنکه برای [[مؤمنان]] فضیلت است، یکی از دو امر [[نیکو]] و فوزی عظیم و آزمونی برای آنان است، چنان‌که [[خداوند]] در [[جنگ اُحُد]] [[مسلمانان]] را با آن آزمود. براین اساس، سخت شدن [[کارزار]] بر مسلمانان و [[به شهادت رسیدن]] گروهی از آنان در [[جنگ احد]]، آزمایشی [[الهی]] برای جدا ساختن [[مؤمنان واقعی]] از [[مدعیان دروغین]] [[ایمان]] دانسته شده است: {{متن قرآن|إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه  رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و  تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.</ref>.<ref>نک: مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۵؛ الکشاف، ج۱، ص۴۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۳۷۴.</ref> در [[آیه]] بعدی نیز به مسلمانان آرزومند [[شهادت در راه خدا]]، یادآوری کرده که [[سنت الهی]] بر [[آزمون]] [[استوار]] است و به صرف ادعا و ابراز [[ایمان]] نمی‌توان به بهشت دست یافت.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶؛ روض الجنان، ج۵، ص۸۹.</ref> در [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref> نیز بر این معنا تأکید شده و اینکه [[مسلمانان]] در [[نبرد]] [[اُحُد]] شهیدانی را در [[راه خدا]] دادند، برای [[آزمودن]] و جدا کردن [[مؤمنان]] از [[منافقان]] دانسته شده است.. گفتنی است کشته‌ شدنی [[شهادت]] و [[فضیلت]] است و {{متن قرآن|َ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} و {{متن قرآن|إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ}} به شمار می‌رود و [[منافع]] بزرگی در پی دارد که در [[نبرد با کافران]] و مشرکانی حاصل شود که از سر [[ستیز]] با [[اسلام]] و مسلمانان درآمده و برای [[نابودی اسلام]] می‌کوشند. <ref>نک: بقره / ۲، ۱۹۰؛ نساء / ۴، ۷۴؛ [[توبه]] / ۹، ۱۲ و ۲۹ و ۱۲۳؛ ممتحنه / ۶۰، ۸.</ref> براین اساس، کشته شدن در هر میدانی شهادت نیست، بلکه اگر کسی در [[دفاع از جان]]، [[مال]]، [[ناموس]] یا در نبردی که با انگیزه‌ای خدایی و به [[فرمان پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]] [[معصوم]] (به [[اعتقاد شیعه]]) [[جان]] خود را از دست بدهد [[شهید]] به شمار می‌رود و گرنه خود را هلاک کرده که [[قرآن]] به صراحت از آن [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> بنابراین کشتگانی که در نبردهای خونین میان [[طوایف]] و گروه‌های [[مسلمان]] و برای ارضای [[هواهای نفسانی]] جان خود را از دست می‌دهند، [[شهید]] به شمار نمی‌روند، مگر آنکه کسی در [[جهاد دفاعی]] کشته شود.<ref>نک: احکام القرآن، ج۲، ص۳۱۷ - ۳۱۸؛ ترجمان فرقان، ج۱، ص۱۳۵ - ۱۳۶.</ref> قرآن، مؤمنان را از متهم کردن به [[کفر]] کسی که [[مسلمانی]] ابراز می‌کند، برحذر داشته و به آنان [[فرمان]] داده برای روشن شدن [[حقیقت]] بررسی کنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند  نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار  این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> بر اساس [[شأن]] نزولی که برای این [[آیه]] گفته شده، [[پیامبر اکرم]]{{صل}}کسی را که مسلمانی را کشته بود، به [[گمان]] اینکه از [[ترس]] جانش به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[اقرار]] کرده، به شدت [[نکوهش]] کرد.<ref>اسباب النزول، ص۱۷۶.</ref> این معنا را با آیاتی دیگر از [[قرآن]] نیز می‌توان [[تأیید]] کرد؛ از جمله اینکه قرآن [[مؤمنان]] را [[برادران]] یکدیگر دانسته و به [[برقراری صلح]] میان آنان [[فرمان]] داده {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و تنها در صورتی [[جنگ]] با [[مسلمانان]] را جایز می‌داند که دو گروه یا [[طایفه]] از مسلمانان به جنگ با یکدیگر بپردازند و به رغم آنکه برای برقراری صلح میان آنان اقدام شده، یک گروه به [[حق]] [[تمکین]] نکرده و نسبت به برادران دینیش، به [[تجاوزگری]] خود ادامه دهد؛ اما به محض آنکه گروه [[متجاوز]] در برابر حق [[تسلیم]] شد باید میان آنان [[صلح]] برقرار کرد {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>، از این‌رو اغلب [[مفسران]] میان [[جهاد با کافران]] و [[جهاد با منافقان]] در آیاتی که با یک فرمان به جهاد با کافران و [[منافقان]] دستور داده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> تفاوت قائل شده و جهاد با کافران را با [[شمشیر]] و جهاد با منافقان را با گفتار و [[راهنمایی]] آنان به حق دانسته‌اند، نه جنگ مصطلح.<ref>تفسیر مقاتل، ج۴، ص۳۷۹؛ جامع البیان، ج۲۸، ص۱۰۹؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۸.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۳۵-۵۳۸.</ref>  


==[[شهادت]] در نگاه [[منافقان]]==
==[[شهادت]] در نگاه [[منافقان]]==
در نگاه منافقان، شهادت نه تنها [[فضیلت]] و [[ارزش]] نیست، همانند دیگر مرگ‌هاست، از این رو آنان به [[دوستان]] خود که در [[نبرد]] [[اُحُد]] شرکت نکرده بودند، در باره کسانی که در [[احد]] به شهادت رسیده بودند، چنین می‌گفتند: «اگر آنان از ما [[پیروی]] می‌کردند و در [[خانه]] می‌نشستند، کشته نمی‌شدند».<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۱۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۲۴.</ref> [[خداوند]] در این باره به [[پیامبر]] [[فرمان]] می‌دهد به آنان بگوید اگر راست می‌گویند [[مرگ]] را از خود باز دارند. [[قرآن]] به رغم آنان در [[آیه]] بعد به پیامبر یا [[مؤمنان]] و هر کس که قرآن را می‌شنود، گفته است مبادا کسانی را که در [[راه خدا]] کشته شده‌اند مرده بپندارند،<ref>الکشاف، ج۱، ص۴۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۲۵؛ نک: المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۴۰.</ref> بلکه آنان زندگانی هستند که نزد [[خدا]] روزی می‌خورند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«(همان) کسانی که (خود از جنگ، پس) نشستند و درباره همگنان (شهید) خویش گفتند: اگر (آنها هم) از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خویش برانید» سوره آل عمران، آیه ۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> خداوند در [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند است که زنده می‌گرداند و می‌میراند و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> نیز مؤمنان را [[پرهیز]] داده از اینکه مانند منافقان درباره برادرانشان - که در حال [[سفر]] یا [[پیکار]] مرده یا کشته شدند - بگویند «اگر نزد ما بودند کشته نمی‌شدند یا نمی‌مردند» و [[ثواب]] کشته شدن و نیز مردن به [[مرگ طبیعی]] در راه خدا را [[غفران]] و [[رحمت الهی]] دانسته که بهتر از هر چیزی است که [[کافران]] در پی آن‌اند و آنان چه بمیرند و چه کشته شوند نزد خدا گرد خواهند آمد. [[مفسران]]، [[مرگ طبیعی]] در این [[آیات]] را در [[مرگ]] در راه [[جهاد]] منحصر نکرده و حتی مردن در بستر را با [[خشنودی خدا]] از مصادیق [[آیه]] و دارای پاداشی همانند [[پاداش]] کشته‌ شدگان در میدان [[نبرد]] دانسته‌اند.<ref>کشف الاسرار، ج۲، ص۳۲۳؛ نک: تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۴۵؛ منهج الصادقین، ج۲، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص .538-539</ref>  
در نگاه منافقان، شهادت نه تنها [[فضیلت]] و [[ارزش]] نیست، همانند دیگر مرگ‌هاست، از این رو آنان به [[دوستان]] خود که در [[نبرد]] [[اُحُد]] شرکت نکرده بودند، در باره کسانی که در [[احد]] به شهادت رسیده بودند، چنین می‌گفتند: «اگر آنان از ما [[پیروی]] می‌کردند و در [[خانه]] می‌نشستند، کشته نمی‌شدند».<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۱۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۲۴.</ref> [[خداوند]] در این باره به [[پیامبر]] [[فرمان]] می‌دهد به آنان بگوید اگر راست می‌گویند [[مرگ]] را از خود باز دارند. [[قرآن]] به رغم آنان در [[آیه]] بعد به پیامبر یا [[مؤمنان]] و هر کس که قرآن را می‌شنود، گفته است مبادا کسانی را که در [[راه خدا]] کشته شده‌اند مرده بپندارند،<ref>الکشاف، ج۱، ص۴۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۲۵؛ نک: المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۴۰.</ref> بلکه آنان زندگانی هستند که نزد [[خدا]] روزی می‌خورند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«(همان) کسانی که (خود از جنگ، پس) نشستند و درباره همگنان (شهید) خویش گفتند: اگر (آنها هم) از ما پیروی می‌کردند کشته نمی‌شدند؛ بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خویش برانید» سوره آل عمران، آیه ۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> خداوند در [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند است که زنده می‌گرداند و می‌میراند و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> نیز مؤمنان را [[پرهیز]] داده از اینکه مانند منافقان درباره برادرانشان - که در حال [[سفر]] یا [[پیکار]] مرده یا کشته شدند - بگویند «اگر نزد ما بودند کشته نمی‌شدند یا نمی‌مردند» و [[ثواب]] کشته شدن و نیز مردن به [[مرگ طبیعی]] در راه خدا را [[غفران]] و [[رحمت الهی]] دانسته که بهتر از هر چیزی است که [[کافران]] در پی آن‌اند و آنان چه بمیرند و چه کشته شوند نزد خدا گرد خواهند آمد. [[مفسران]]، [[مرگ طبیعی]] در این [[آیات]] را در [[مرگ]] در راه [[جهاد]] منحصر نکرده و حتی مردن در بستر را با [[خشنودی خدا]] از مصادیق [[آیه]] و دارای پاداشی همانند [[پاداش]] کشته‌ شدگان در میدان [[نبرد]] دانسته‌اند.<ref>کشف الاسرار، ج۲، ص۳۲۳؛ نک: تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۴۵؛ منهج الصادقین، ج۲، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۳۸-۵۳۹.</ref>  


==ویژگی‌های [[شهدا]]==
==ویژگی‌های [[شهدا]]==
خط ۵۶: خط ۵۶:
#[[شهدا]] از [[رکوع]] کنندگان و [[سجده]] کنندگان به شمار رفته‌اند: {{متن قرآن|الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ}}. به گفته برخی، مراد از آن کسانی است که نمازهای پنج‌گانه را برپا می‌دارند و نسبت به رکوع و سجده آنها و نیز [[خشوع]] در آنها و انجام آنها در وقت خودش مواظب‌اند.<ref>مناهج البیان، ج۲، ص۲۸۸.</ref>
#[[شهدا]] از [[رکوع]] کنندگان و [[سجده]] کنندگان به شمار رفته‌اند: {{متن قرآن|الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ}}. به گفته برخی، مراد از آن کسانی است که نمازهای پنج‌گانه را برپا می‌دارند و نسبت به رکوع و سجده آنها و نیز [[خشوع]] در آنها و انجام آنها در وقت خودش مواظب‌اند.<ref>مناهج البیان، ج۲، ص۲۸۸.</ref>
#[[شهدا]] [[آمران به معروف]] و ناهیان از منکرند. [[مفسران]]، گام اول را در تبیین {{متن قرآن|الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان ، نمازگزاران، سجده‌کنندگان ، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref> [[شناخت]] [[معروف‌ها]] و [[منکرها]] دانسته و [[باور]] دارند شهدایی که [[خدا]] بر سر [[جان]] آنان [[معامله]] کرده و خریدار جان آنان شده کسانی هستند که هم معروف‌ها و منکرها را به خوبی می‌شناسند و هم دیگران را به معروف فراخوانده و از منکر بازمی‌دارند.<ref> الصافی، ج۲، ص۳۸۲.</ref> به گفته برخی، بر اساس همین ویژگی، [[مؤمنان]] با [[کافران]] و [[مخالفان دین]] می‌جنگند که به طور طبیعی [[شهادت]] در همین راه حاصل خواهد شد.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۵۴ - ۱۵۵.</ref>
#[[شهدا]] [[آمران به معروف]] و ناهیان از منکرند. [[مفسران]]، گام اول را در تبیین {{متن قرآن|الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان ، نمازگزاران، سجده‌کنندگان ، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref> [[شناخت]] [[معروف‌ها]] و [[منکرها]] دانسته و [[باور]] دارند شهدایی که [[خدا]] بر سر [[جان]] آنان [[معامله]] کرده و خریدار جان آنان شده کسانی هستند که هم معروف‌ها و منکرها را به خوبی می‌شناسند و هم دیگران را به معروف فراخوانده و از منکر بازمی‌دارند.<ref> الصافی، ج۲، ص۳۸۲.</ref> به گفته برخی، بر اساس همین ویژگی، [[مؤمنان]] با [[کافران]] و [[مخالفان دین]] می‌جنگند که به طور طبیعی [[شهادت]] در همین راه حاصل خواهد شد.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۵۴ - ۱۵۵.</ref>
#نگهدارندگان [[حدود الهی]] باشند: {{متن قرآن|الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ}}<ref> سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref>. به گفته برخی، «حدود» در این [[آیه]] گستره وسیعی دارد و همه [[احکام]] [[جوارحی]] و [[اعمال]] [[قلبی]] را در برمی‌گیرد. بنابراین، [[شهید]] کسی است که هم خود را از توجه قلبی به [[گناهان]] نگه می‌دارد، هم با اعضا و جوارحش مرتکب آنها نمی‌شود و هم به [[حفظ حدود]] از سوی دیگران اهتمام دارد.<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 539-542.</ref>  
#نگهدارندگان [[حدود الهی]] باشند: {{متن قرآن|الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ}}<ref> سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref>. به گفته برخی، «حدود» در این [[آیه]] گستره وسیعی دارد و همه [[احکام]] [[جوارحی]] و [[اعمال]] [[قلبی]] را در برمی‌گیرد. بنابراین، [[شهید]] کسی است که هم خود را از توجه قلبی به [[گناهان]] نگه می‌دارد، هم با اعضا و جوارحش مرتکب آنها نمی‌شود و هم به [[حفظ حدود]] از سوی دیگران اهتمام دارد.<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۳۹-۵۴۲.</ref>  


==آرزوی شهادت==
==آرزوی شهادت==
براساس [[آیات قرآن]]، می‌توان گفت مؤمنان واقعی و پیشرو همواره آرزوی شهادت دارند: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> به گفته [[مفسران]]، مراد از {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ}} در این [[آیه]] مؤمنانی است که با شهادتشان از [[جنگ]] فارغ شده و به لقای [[پروردگار]] پیوسته‌اند و مراد از {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ}} مؤمنانی است که همواره در آرزوی شهادت و منتظرند در نبردی دیگر آنان نیز به [[شهادت]] برسند و مانند آنچه [[شهیدان]] دریافت کرده‌اند دریابند. <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۹.</ref> [[صداقت]] در [[عهد]] از سوی [[مؤمنان]] به این معناست که آنان [[بیعت]] کردند در هر صورت از [[نبرد]] با [[دشمن]] [[فرار]] نکنند و چون بر این عهد [[استوار]] و [[وفادار]] ماندند، [[خدا]] آنان را [[تأیید]] کرده و [[راستگو]] دانسته است.<ref>روض الجنان، ج۱۵، ص۳۸۰؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۳۶.</ref> در این باره که مراد از این مؤمنان چه گروهی بوده، مفسران به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته‌اند: برخی آنان را ۷۰ نفری دانسته‌اند که [[اهل]] [[بیعت عقبه]] بودند.<ref>المحرر الوجیز، ج۴، ص۳۷۸.</ref> به گفته برخی، مراد از آیه، مؤمنان نخستین‌اند که بر اساس [[فطرت]] اولیه با [[پیامبر]]{{صل}}بیعت کردند و از تجمع گروه‌های مختلف و پرشماری آنان نهراسیده و به خود تردید راه ندادند و بر عهد خود وفادار ماندند.<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۱۵۳.</ref> برخی نیز آنان را مردانی از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} دانسته‌اند که [[نذر]] کردند هر گاه در نبردی همراه آن حضرت حضور یابند [[ثابت قدم]] و وفادار باشند تا به شهادت برسند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۳۱ - ۵۳۲؛ نک: تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۲۲۹؛ منهج الصادقین، ج۷، ص۲۷۱.</ref> براین اساس، در جمله {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ}} دو احتمال مطرح کرده‌اند: یکی اینکه آنان با شهادت از [[دنیا]] رفتند و دیگر اینکه آنان در نذر خود استوار ماندند. در نتیجه، معنای جمله {{متن قرآن|وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}} این خواهد بود که چه آنان‌که به [[شهادت]] رسیدند و چه کسانی که در [[انتظار]] شهادت نشسته‌اند، [[نذر]] خود را تبدیل نکردند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۳۲؛ جوامع الجامع، ج۳، ص۳۰۹.</ref> [[انس بن نضر]] این [[آیه]] را در [[شأن]] عموی خود نازل می‌داند که چون در [[نبرد بدر]] که نخستین [[نبرد]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[کافران]] بود حضور نداشت، بر او گران آمد، از این رو تصمیم جدی گرفت که اگر در نبردی همراه پیامبر{{صل}}حضور یابد، جدی نبرد کند. او در [[جنگ احد]] [[توفیق]] حضور یافت و پیش از نبرد از استشمام بوی [[بهشت]] سخن گفت.<ref>جامع البیان، ج۲۱، ص۹۳؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۱.</ref> در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref> آمده است که پس از نبرد بدر، برخی از [[اصحاب]] که موفق به حضور در نبرد نشدند تا به شهادت برسند، [[آرزو]] می‌کردند نبردی دیگر رخ دهد تا با حضور در آن، بر [[دشمن]] [[پیروز]] شده یا به [[فیض]] شهادت برسند.<ref>المغازی، ج۱، ص۳۲۱.</ref> آن‌گونه که از [[ظاهر آیه]] برمی‌آید، [[مسلمانان]] به رغم آنکه [[آرزوی شهادت]] داشتند در [[نبرد احد]] جز شمار اندکی که در کنار پیامبر{{صل}}می‌جنگیدند بیشتر مسلمانان به [[فکر]] [[نجات جان]] خویش بوده و از صحنه نبرد گریختند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶، ۸۴۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۳۳۰؛ نک: تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۷۷۷ - ۷۷۸.</ref>. [[خداوند]] این کار مسلمانان را تقبیح کرده و ضمن تأکید بر [[رسالت حضرت محمد]]{{صل}}دست برداشتن آنان از [[دین]] را به [[ضرر]][دین] [[خدا]] ندانست: {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 542-543.</ref>
براساس [[آیات قرآن]]، می‌توان گفت مؤمنان واقعی و پیشرو همواره آرزوی شهادت دارند: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> به گفته [[مفسران]]، مراد از {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ}} در این [[آیه]] مؤمنانی است که با شهادتشان از [[جنگ]] فارغ شده و به لقای [[پروردگار]] پیوسته‌اند و مراد از {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ}} مؤمنانی است که همواره در آرزوی شهادت و منتظرند در نبردی دیگر آنان نیز به [[شهادت]] برسند و مانند آنچه [[شهیدان]] دریافت کرده‌اند دریابند. <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۹.</ref> [[صداقت]] در [[عهد]] از سوی [[مؤمنان]] به این معناست که آنان [[بیعت]] کردند در هر صورت از [[نبرد]] با [[دشمن]] [[فرار]] نکنند و چون بر این عهد [[استوار]] و [[وفادار]] ماندند، [[خدا]] آنان را [[تأیید]] کرده و [[راستگو]] دانسته است.<ref>روض الجنان، ج۱۵، ص۳۸۰؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۳۶.</ref> در این باره که مراد از این مؤمنان چه گروهی بوده، مفسران به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته‌اند: برخی آنان را ۷۰ نفری دانسته‌اند که [[اهل]] [[بیعت عقبه]] بودند.<ref>المحرر الوجیز، ج۴، ص۳۷۸.</ref> به گفته برخی، مراد از آیه، مؤمنان نخستین‌اند که بر اساس [[فطرت]] اولیه با [[پیامبر]]{{صل}}بیعت کردند و از تجمع گروه‌های مختلف و پرشماری آنان نهراسیده و به خود تردید راه ندادند و بر عهد خود وفادار ماندند.<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۱۵۳.</ref> برخی نیز آنان را مردانی از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} دانسته‌اند که [[نذر]] کردند هر گاه در نبردی همراه آن حضرت حضور یابند [[ثابت قدم]] و وفادار باشند تا به شهادت برسند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۳۱ - ۵۳۲؛ نک: تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۲۲۹؛ منهج الصادقین، ج۷، ص۲۷۱.</ref> براین اساس، در جمله {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ}} دو احتمال مطرح کرده‌اند: یکی اینکه آنان با شهادت از [[دنیا]] رفتند و دیگر اینکه آنان در نذر خود استوار ماندند. در نتیجه، معنای جمله {{متن قرآن|وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}} این خواهد بود که چه آنان‌که به [[شهادت]] رسیدند و چه کسانی که در [[انتظار]] شهادت نشسته‌اند، [[نذر]] خود را تبدیل نکردند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۳۲؛ جوامع الجامع، ج۳، ص۳۰۹.</ref> [[انس بن نضر]] این [[آیه]] را در [[شأن]] عموی خود نازل می‌داند که چون در [[نبرد بدر]] که نخستین [[نبرد]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[کافران]] بود حضور نداشت، بر او گران آمد، از این رو تصمیم جدی گرفت که اگر در نبردی همراه پیامبر{{صل}}حضور یابد، جدی نبرد کند. او در [[جنگ احد]] [[توفیق]] حضور یافت و پیش از نبرد از استشمام بوی [[بهشت]] سخن گفت.<ref>جامع البیان، ج۲۱، ص۹۳؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۱.</ref> در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref> آمده است که پس از نبرد بدر، برخی از [[اصحاب]] که موفق به حضور در نبرد نشدند تا به شهادت برسند، [[آرزو]] می‌کردند نبردی دیگر رخ دهد تا با حضور در آن، بر [[دشمن]] [[پیروز]] شده یا به [[فیض]] شهادت برسند.<ref>المغازی، ج۱، ص۳۲۱.</ref> آن‌گونه که از [[ظاهر آیه]] برمی‌آید، [[مسلمانان]] به رغم آنکه [[آرزوی شهادت]] داشتند در [[نبرد احد]] جز شمار اندکی که در کنار پیامبر{{صل}}می‌جنگیدند بیشتر مسلمانان به [[فکر]] [[نجات جان]] خویش بوده و از صحنه نبرد گریختند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۶، ۸۴۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۳۳۰؛ نک: تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۷۷۷ - ۷۷۸.</ref>. [[خداوند]] این کار مسلمانان را تقبیح کرده و ضمن تأکید بر [[رسالت حضرت محمد]]{{صل}}دست برداشتن آنان از [[دین]] را به [[ضرر]][دین] [[خدا]] ندانست: {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۴۲-۵۴۳.</ref>


==[[انگیزه‌ها]] و عوامل [[شهادت‌طلبی]]==
==انگیزه‌ها و عوامل [[شهادت‌طلبی]]==
[[مفسران]] در این باره که چه انگیزه‌هایی سبب می‌شدند [[مؤمنان]] [[آرزوی شهادت]] کنند، اموری را مطرح کرده‌اند؛ از جمله:
[[مفسران]] در این باره که چه انگیزه‌هایی سبب می‌شدند [[مؤمنان]] آرزوی شهادت کنند، اموری را مطرح کرده‌اند؛ از جمله:
#[[ایمان به خدا]] و [[پیامبران]] و [[حفظ]] [[ارزش‌های الهی]] و همچنین [[بخشودگی گناهان]] با [[شهادت]] و ورود به بهشت‌هایی که در آنها جویبارهایی جاری‌اند {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>، سبب می‌شود مؤمنان از [[دشمن]] نهراسند و [[جان]] خود را در این راه [[فدا]] کنند، چنان‌که [[آسیه همسر فرعون]] که به دست [[فرعون]] [[شکنجه]] می‌شد تا از [[ایمان]] به خدای [[موسی]] دست بردارد، بر ایمان خود پافشاری کرد و از فرعون و [[کردار]] او [[بیزاری]] جست و از [[خدا]] خواست با شهادت او را از این [[دنیا]] ببرد<ref>نک: مفاهیم القرآن، ج۹، ص۲۷۳ - ۲۷۴.</ref> و دعایش [[مستجاب]] شد و او نمونه و الگویی برای همه مؤمنان شد: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>
#[[ایمان به خدا]] و [[پیامبران]] و [[حفظ]] [[ارزش‌های الهی]] و همچنین [[بخشودگی گناهان]] با [[شهادت]] و ورود به بهشت‌هایی که در آنها جویبارهایی جاری‌اند {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>، سبب می‌شود مؤمنان از [[دشمن]] نهراسند و [[جان]] خود را در این راه [[فدا]] کنند، چنان‌که [[آسیه همسر فرعون]] که به دست [[فرعون]] [[شکنجه]] می‌شد تا از [[ایمان]] به خدای [[موسی]] دست بردارد، بر ایمان خود پافشاری کرد و از فرعون و [[کردار]] او [[بیزاری]] جست و از [[خدا]] خواست با شهادت او را از این [[دنیا]] ببرد<ref>نک: مفاهیم القرآن، ج۹، ص۲۷۳ - ۲۷۴.</ref> و دعایش [[مستجاب]] شد و او نمونه و الگویی برای همه مؤمنان شد: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>
#[[جلب رضایت الهی]] از دیگر انگیزه‌هایی است که مؤمنان را به سوی شهادت‌طلبی سوق می‌دهد، چنان‌که در برخی [[آیات]] به صراحت برخی مؤمنان را کسانی دانسته که جان خود را برای دستیابی به [[خشنودی خدا]] فدا می‌کنند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد  و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> گرچه [[شأن]] نزول‌های متفاوتی برای این [[آیه]] گفته شده،<ref>اسباب النزول، ص۶۷ - ۶۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۷۲.</ref> بر اساس روایاتی صحیح، این آیه درباره [[امام علی]]{{ع}}هنگام [[خوابیدن]] در بستر [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[لیله‌المبیت]] نازل شده است؛<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۵.</ref> اما مورد [[نزول]] مخصص نیست و هر [[انسانی]] که از جان خود در راه [[رضای خدا]] بگذرد می‌تواند مصداقی از این آیه باشد. براین اساس، همان‌گونه که برخی گفته‌اند، این آیه از کسانی سخن می‌گوید که در مقابل [[منافقان]] [[خودخواه]]، لجوج و معاند که در میان [[مردم]] با نفاقشان [[آبرو]] کسب کرده و درون آنان از [[ایمان به خدا]] تهی بود قرار دارند. {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر  بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۶.</ref> آنان [[مؤمنان حقیقی]] هستند که با [[انتخاب]] راه [[شهادت]]، با [[خدا]] [[معامله]] کرده و هر چه دارند، حتی [[جان]] خود را برای به دست آوردن [[خشنودی خدا]] به او می‌فروشند و با [[فداکاری]] و [[ایثار]] خود [[دین]] و [[دنیا]] را [[اصلاح]] کرده و [[حق]] را زنده و [[پایدار]] نگه می‌دارند؛<ref>المیزان، ج۲، ص۹۸؛ نمونه، ج۲، ص۷۹.</ref> مؤمنانی همچون [[حمزه عموی پیامبر]]، [[مصعب بن عمیر]]، [[سعد بن ربیع]]، [[عبداللّه بن جحش]]، [[عمرو بن جموح]]، [[عبداللّه بن جبیر]] و [[حنظله غسیل الملائکه]] که در [[نبرد]] [[اُحُد]] تا آخرین لحظات از [[پیامبر]]{{صل}} [[دفاع]] کردند و به شهادت رسیدند.<ref>المغازی، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۰۷ و نیز نک: امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۴۴ - ۱۵۰.</ref>
#[[جلب رضایت الهی]] از دیگر انگیزه‌هایی است که مؤمنان را به سوی شهادت‌طلبی سوق می‌دهد، چنان‌که در برخی [[آیات]] به صراحت برخی مؤمنان را کسانی دانسته که جان خود را برای دستیابی به [[خشنودی خدا]] فدا می‌کنند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد  و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> گرچه [[شأن]] نزول‌های متفاوتی برای این [[آیه]] گفته شده،<ref>اسباب النزول، ص۶۷ - ۶۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۷۲.</ref> بر اساس روایاتی صحیح، این آیه درباره [[امام علی]]{{ع}}هنگام [[خوابیدن]] در بستر [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[لیله‌المبیت]] نازل شده است؛<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۵.</ref> اما مورد [[نزول]] مخصص نیست و هر [[انسانی]] که از جان خود در راه [[رضای خدا]] بگذرد می‌تواند مصداقی از این آیه باشد. براین اساس، همان‌گونه که برخی گفته‌اند، این آیه از کسانی سخن می‌گوید که در مقابل [[منافقان]] [[خودخواه]]، لجوج و معاند که در میان [[مردم]] با نفاقشان [[آبرو]] کسب کرده و درون آنان از [[ایمان به خدا]] تهی بود قرار دارند. {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر  بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۶.</ref> آنان [[مؤمنان حقیقی]] هستند که با [[انتخاب]] راه [[شهادت]]، با [[خدا]] [[معامله]] کرده و هر چه دارند، حتی [[جان]] خود را برای به دست آوردن [[خشنودی خدا]] به او می‌فروشند و با [[فداکاری]] و [[ایثار]] خود [[دین]] و [[دنیا]] را [[اصلاح]] کرده و [[حق]] را زنده و [[پایدار]] نگه می‌دارند؛<ref>المیزان، ج۲، ص۹۸؛ نمونه، ج۲، ص۷۹.</ref> مؤمنانی همچون [[حمزه عموی پیامبر]]، [[مصعب بن عمیر]]، [[سعد بن ربیع]]، [[عبداللّه بن جحش]]، [[عمرو بن جموح]]، [[عبداللّه بن جبیر]] و [[حنظله غسیل الملائکه]] که در [[نبرد]] [[اُحُد]] تا آخرین لحظات از [[پیامبر]]{{صل}} [[دفاع]] کردند و به شهادت رسیدند.<ref>المغازی، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۰۷ و نیز نک: امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۴۴ - ۱۵۰.</ref>
#انگیزه دیگر، دستیابی به [[مقامات معنوی]] و [[اجر]] [[اخروی]] است. بر اساس برخی [[آیات]] نیز می‌توان گفت چون [[مؤمنان]] از سویی به این نکته [[اذعان]] دارند که چه بمیرند و چه کشته شوند در [[قیامت]] نزد [[خداوند]] گرد خواهند آمد{{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> و از سوی دیگر می‌دانند [[ارتحال]] از دنیا با شهادت، موجب می‌شود [[شهید]] [[حیات]] دائمی بیابد {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> و همواره نزد خدای متعالی از [[رزق و روزی]] او بهره‌مند گردد {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> و از اجر {{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> و فوزی عظیم برخوردار شود که تنها از آنِ مؤمنانی است که در [[راه خدا]] جنگیده و به شهادت رسیده‌اند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>، [[مرگ]] با شهادت را بر می‌گزینند، چنان‌که گفته شده پس از آنکه مؤمنان از جایگاه و امتیازات شهدای [[نبرد بدر]] در [[بهشت]] [[آگاه]] شدند، رغبتشان به شهادت افزایش یافت؛ آن‌گونه که [[دعا]] می‌کردند [[جنگی]] رخ دهد تا در آن به شهادت برسند و خدا [[جنگ احد]] را به آنان نمایاند.<ref>الاصفی، ج۱، ص۱۷۴ - ۱۷۵.</ref>
#انگیزه دیگر، دستیابی به [[مقامات معنوی]] و [[اجر]] [[اخروی]] است. بر اساس برخی [[آیات]] نیز می‌توان گفت چون [[مؤمنان]] از سویی به این نکته [[اذعان]] دارند که چه بمیرند و چه کشته شوند در [[قیامت]] نزد [[خداوند]] گرد خواهند آمد{{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> و از سوی دیگر می‌دانند [[ارتحال]] از دنیا با شهادت، موجب می‌شود [[شهید]] [[حیات]] دائمی بیابد {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> و همواره نزد خدای متعالی از [[رزق و روزی]] او بهره‌مند گردد {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> و از اجر {{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> و فوزی عظیم برخوردار شود که تنها از آنِ مؤمنانی است که در [[راه خدا]] جنگیده و به شهادت رسیده‌اند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>، [[مرگ]] با شهادت را بر می‌گزینند، چنان‌که گفته شده پس از آنکه مؤمنان از جایگاه و امتیازات شهدای [[نبرد بدر]] در [[بهشت]] [[آگاه]] شدند، رغبتشان به شهادت افزایش یافت؛ آن‌گونه که [[دعا]] می‌کردند [[جنگی]] رخ دهد تا در آن به شهادت برسند و خدا [[جنگ احد]] را به آنان نمایاند.<ref>الاصفی، ج۱، ص۱۷۴ - ۱۷۵.</ref>
#[[فرمان]] به [[قسط]] از عواملی است که شهادت مؤمنان را رقم می‌زند. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> [[شهدا]] را کسانی می‌داند که به سبب فراخوانی دیگران به [[قسط و عدل]] به [[شهادت]] رسیده‌اند. برخی بر اساس همین [[آیه]]، [[امر]] به [[عدالت]] را مهم‌تر از [[حفظ نفس]] دانسته و امر به عدالت را در برخی موارد جایز و در مواردی [[واجب]] دانسته‌اند، هرچند [[مکلف]] بداند که فرجام آن [[قتل]] است و در این راه به شهادت می‌رسد.<ref>نک: البلاغ، ص۵۲.</ref> به گفته [[مفسران]]، چون [[کافران]] [[تحمل]] [[اجرای عدالت]] را نداشتند، هرکس آنان را به اجرای عدالت فرا می‌خواند به شهادت می‌رساندند.<ref>نک: تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۲۰۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۷۲۰ - ۷۲۱؛ نمونه، ج۲، ص۴۷۹ - ۴۸۱.</ref> برخی بر اساس همین آیه، [[مقام]] [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]] را که در حال [[ترس]] از [[جان]] به [[وظیفه]] خود عمل می‌کنند، در ردیف مقام [[انبیا]] دانسته‌اند، چنان‌که در برخی [[روایات]] [[سخن]] [[حق]] گفتن نزد [[حاکم جائر]] [[برترین]] [[جهاد]] به شمار رفته است.<ref>التبيان، ج۲، ص۴۲۲؛ التفسير الكبير، ج۷، ص۱۷۷.</ref>
#[[فرمان]] به [[قسط]] از عواملی است که شهادت مؤمنان را رقم می‌زند. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> [[شهدا]] را کسانی می‌داند که به سبب فراخوانی دیگران به [[قسط و عدل]] به [[شهادت]] رسیده‌اند. برخی بر اساس همین [[آیه]]، [[امر]] به [[عدالت]] را مهم‌تر از [[حفظ نفس]] دانسته و امر به عدالت را در برخی موارد جایز و در مواردی [[واجب]] دانسته‌اند، هرچند [[مکلف]] بداند که فرجام آن [[قتل]] است و در این راه به شهادت می‌رسد.<ref>نک: البلاغ، ص۵۲.</ref> به گفته [[مفسران]]، چون [[کافران]] [[تحمل]] [[اجرای عدالت]] را نداشتند، هرکس آنان را به اجرای عدالت فرا می‌خواند به شهادت می‌رساندند.<ref>نک: تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۲۰۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۷۲۰ - ۷۲۱؛ نمونه، ج۲، ص۴۷۹ - ۴۸۱.</ref> برخی بر اساس همین آیه، [[مقام]] [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]] را که در حال [[ترس]] از [[جان]] به [[وظیفه]] خود عمل می‌کنند، در ردیف مقام [[انبیا]] دانسته‌اند، چنان‌که در برخی [[روایات]] [[سخن]] [[حق]] گفتن نزد [[حاکم جائر]] [[برترین]] [[جهاد]] به شمار رفته است.<ref>التبيان، ج۲، ص۴۲۲؛ التفسير الكبير، ج۷، ص۱۷۷.</ref>
#[[صبر]] و [[شکیبایی]] در برابر [[ناملایمات]] از دیگر عواملی است که [[مؤمنان]] از جراحت و یا شهادتی که در [[راه خدا]] به آنها می‌رسد [[سستی]] به خود راه ندهند و همواره بر راه حقی که دارند [[استقامت]] کنند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref> برخی مفسران، «قَاتَلَ» را در این آیه «قُتِل» خوانده و برآن‌اند که این آیه، کشته شدن [[ربانیون]] بسیاری را در [[جهاد با دشمن]]، همراه [[پیامبران]] گزارش کرده است.<ref>جامع البيان، ج۴، ص۷۶؛ مجمع البيان، ج۲، ص۸۵۴ ؛ تفسير ابن كثير، ج۲، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 543-545.</ref>  
#[[صبر]] و [[شکیبایی]] در برابر [[ناملایمات]] از دیگر عواملی است که [[مؤمنان]] از جراحت و یا شهادتی که در [[راه خدا]] به آنها می‌رسد [[سستی]] به خود راه ندهند و همواره بر راه حقی که دارند [[استقامت]] کنند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref> برخی مفسران، «قَاتَلَ» را در این آیه «قُتِل» خوانده و برآن‌اند که این آیه، کشته شدن [[ربانیون]] بسیاری را در [[جهاد با دشمن]]، همراه [[پیامبران]] گزارش کرده است.<ref>جامع البيان، ج۴، ص۷۶؛ مجمع البيان، ج۲، ص۸۵۴ ؛ تفسير ابن كثير، ج۲، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۴۳-۵۴۵.</ref>
 
==پاداش شهادت==
کشته شدگان در [[راه خدا]] از مقامی ممتاز نزد [[خدا]] برخوردارند<ref>نک: نمونه، ج۳، ص۱۷۲ - ۱۷۳.</ref> و در نگاه برخی، مقام آنان بر مقام [[اولیاء]] [[برتری]] دارد.<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص۱۷۷.</ref> [[خداوند]] کارهای کسانی را که در راه او کشته شوند، هرگز ضایع نخواهد کرد و راه را به آنان خواهد نمود و کار آنان را [[اصلاح]] خواهد کرد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>« و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ}}<ref>«به زودی آنان را راهنمایی می‌کند و حالشان را نیکو می‌گرداند» سوره محمد، آیه ۵.</ref> در شماری از [[آیات قرآن]] [[شهادت]] را داد و ستدی پرسود با خدا دانسته و به سبب چنین داد و ستدی به آنان شادباش گفته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> در [[آیه]]  {{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> نیز از اعطای [[اجر]] و پاداشی عظیم در [[قیامت]] به [[شهدا]] خبر داده است. براین اساس، خداوند برای شهدا و کشته شدگان در راه خدا پاداش‌هایی قرار داده است<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۴۵.</ref>:


==[[پاداش شهادت]]==
کشته شدگان در [[راه خدا]] از مقامی ممتاز نزد [[خدا]] برخوردارند<ref>نک: نمونه، ج۳، ص۱۷۲ - ۱۷۳.</ref> و در نگاه برخی، [[مقام]] آنان بر مقام [[اولیاء]] [[برتری]] دارد.<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص۱۷۷.</ref> [[خداوند]] کارهای کسانی را که در راه او کشته شوند، هرگز ضایع نخواهد کرد و راه را به آنان خواهد نمود و کار آنان را [[اصلاح]] خواهد کرد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>« و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ}}<ref>«به زودی آنان را راهنمایی می‌کند و حالشان را نیکو می‌گرداند» سوره محمد، آیه ۵.</ref> در شماری از [[آیات قرآن]] [[شهادت]] را داد و ستدی پرسود با خدا دانسته و به سبب چنین داد و ستدی به آنان شادباش گفته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> در [[آیه]]  {{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> نیز از اعطای [[اجر]] و پاداشی عظیم در [[قیامت]] به [[شهدا]] خبر داده است. براین اساس، خداوند برای شهدا و کشته شدگان در راه خدا پاداش‌هایی قرار داده است<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص .545</ref> :
===[[آمرزش الهی]]===
===[[آمرزش الهی]]===
بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>، چنانچه [[مؤمنان]] در راه خدا کشته شوند یا بمیرند از [[آمرزش]] و [[رحمت الهی]] برخوردار خواهند بود و به طور قطع آمرزش و [[رحمت خداوند]]، از هرآنچه [[کافران]] و [[منافقان]] برای این [[دنیا]] جمع می‌کنند، بهتر است؛ زیرا مؤمنان به سوی خدای [[رحیم]] که رحمتش گسترده است<ref>الکشاف، ج ۱، ص۴۳۱؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۴۰۶؛ لباب التاویل، ج ۱، ص۳۱۱.</ref> [[محشور]] خواهند شد؛ نیز [[خداوند]] [[وعده]] داده است [[بدی‌ها]] و [[گناهان]] کسانی را که در [[راه خدا]] [[هجرت]] کرده و از دیارشان بیرون [[رانده شده]] و در این راه از دست [[دشمنان]] [[آزار]] دیده و جنگیده و به [[شهادت]] رسیده‌اند، بیامرزد: {{متن قرآن|فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> برخی {{متن قرآن|لَأُكَفِّرَنَّ}} در [[آیه]] را به معنای «لاََستُرنَّ» گرفته و گفته‌اند خداوند در [[آخرت]] همه گناهان صغیر و کبیر آنان را خواهد پوشاند و آنان به سبب گناهانشان [[توبیخ]] و [[کیفر]] نخواهند شد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۴، ص۳۱۹؛ تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۱۳۵.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 545-546.</ref>  
بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>، چنانچه [[مؤمنان]] در راه خدا کشته شوند یا بمیرند از [[آمرزش]] و [[رحمت الهی]] برخوردار خواهند بود و به طور قطع آمرزش و [[رحمت خداوند]]، از هرآنچه [[کافران]] و [[منافقان]] برای این [[دنیا]] جمع می‌کنند، بهتر است؛ زیرا مؤمنان به سوی خدای [[رحیم]] که رحمتش گسترده است<ref>الکشاف، ج ۱، ص۴۳۱؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۴۰۶؛ لباب التاویل، ج ۱، ص۳۱۱.</ref> [[محشور]] خواهند شد؛ نیز [[خداوند]] [[وعده]] داده است [[بدی‌ها]] و [[گناهان]] کسانی را که در [[راه خدا]] [[هجرت]] کرده و از دیارشان بیرون [[رانده شده]] و در این راه از دست [[دشمنان]] [[آزار]] دیده و جنگیده و به [[شهادت]] رسیده‌اند، بیامرزد: {{متن قرآن|فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> برخی {{متن قرآن|لَأُكَفِّرَنَّ}} در [[آیه]] را به معنای «لاََستُرنَّ» گرفته و گفته‌اند خداوند در [[آخرت]] همه گناهان صغیر و کبیر آنان را خواهد پوشاند و آنان به سبب گناهانشان [[توبیخ]] و [[کیفر]] نخواهند شد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۴، ص۳۱۹؛ تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۱۳۵.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۴۵-۵۴۶.</ref>  


===[[حیات]] ویژه===
===حیات ویژه===
بر اساس [[آیات قرآن]]، هرکس در راه خدا کشته شود، از حیاتی ویژه و دائمی برخوردار می‌گردد؛ اما این گونه [[زندگی]] برای ما [[انسان‌ها]] ادراک‌پذیر نیست: {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> برخی [[سبب نزول آیه]] را شهدای [[نبرد بدر]] می‌دانند که برخی آنان را نام می‌بردند و می‌گفتند «فلانی مُرد» و «فلانی مُرد». [[خدا]] از این گفتار [[خشنود]] نبود و [[مسلمانان]] را از آن [[نهی]] کرد.<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۲۰۹؛ روض الجنان، ج۲، ص۲۳۶.</ref> در [[نقلی]] دیگر گفته شده که فراق [[برادران]] و [[خویشان]] بر [[مؤمنان]] بسیار گران بود. آیه برای [[تسلی]] خاطر آنان نازل شد تا هم از حال [[شهیدان]] خبر داده و [[مقام شهیدان]] بزرگ داشته شده باشد و هم مؤمنان به جای [[غم]] و [[اندوه]] بر فراق آنان به [[مقام]] آنان [[غبطه]] خورده و [[آرزوی شهادت]] کنند.<ref>المحرر الوجیز، ج۱، ص۲۲۷؛ نیز نک: التسهیل، ج۱، ص۱۰۲ - ۱۰۳.</ref> به هرحال [[شهدا]] نه تنها در [[عالم برزخ]] حیاتی ویژه دارند، از روزی‌هایی که نزد [[پروردگار]] برای آنان فراهم است بهره می‌برند. آنان از اینکه خداوند چنین نعمت‌هایی به آنان داده است شادمان‌اند و نسبت به کسانی که هنوز به [[فیض]] شهادت نرسیده‌اند<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۱۳.</ref> مسرورند که نه ترسی بر آنهاست و نه [[اندوهگین]] خواهند بود: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> [[مفسران]] در باره [[زندگی]] [[شهیدان]] پس از [[شهادت]] دیدگاه‌هایی ارائه کرده‌اند: بسیاری از مفسرانِ نخستین، مانند [[ابن عباس]] و [[قتاده]] <ref>در این باره نک: مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۳ - ۴۳۴؛ المنتخب من تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱.</ref> و به تبع آنان اغلب مفسران بعدی بر این باورند که زندگی شهیدان [[زندگی حقیقی]] است تا [[روز قیامت]] برپا شود.<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۶۰.</ref> بر اساس [[نقلی]] از بلخی، [[آیه]] در پاسخ به سخن [[مشرکان]] است که ادعا می‌کردند [[یاران پیامبر]]{{صل}}خودشان را در [[جنگ‌ها]] به کشتن می‌دهند و با [[مرگ]] از بین می‌روند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۲۶؛ لباب التأویل، ج۱، ص۹۳.</ref> برخی نیز با استناد به آیه {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> که [[گمراهی]] را با مرگ و [[هدایت]] را با [[حیات]] مساوی قرار داده است، بر این باورند که حیات شهیدان به [[طاعت]] و [[هدایت الهی]] است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۱، ص۲۰۹؛ تفسیر العزبن عبدالسلام، ج ۱، ص۵۸.</ref> برخی نیز زندگی آنان را به باقی ماندن نام [[نیکو]] و [[تحسین]] آنان در میان [[مؤمنان]] دانسته <ref>نک: المیزان، ج۱، ص۳۴۵.</ref> و در این باره به سخنی از علی{{ع}} [[استدلال]] کرده‌اند که گردآورندگان [[اموال]] را نابود و [[دانشمندان]] را تا دهر باقی است باقی می‌داند و بقای آنان را نه به بقای اعیانشان که به بقای آثارشان در دل‌های مؤمنان می‌داند. <ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۳ - ۴۳۴.</ref> [[طبرسی]] خود [[باور]] دارد که حیات شهیدان حیاتی [[حقیقی]] و [[واقعی]] است و از همین رو در پایان آیه {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> [[انسان‌ها]] را از [[ادراک]] آن عاجز دانسته است. به گفته وی، اگر حیات شهیدان واقعی نمی‌بود، به جمله {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}} نیازی نبود.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۴.</ref> [[شأن]] نزولی که در باره [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> آمده نیز مؤید این معناست. پس از [[غزوه اُحُد]] برای نخستین بار که [[مسلمانان]] با بسیاریِ شهیدان و [[تبلیغات سوء]] [[منافقان]] (اگر [[شهیدان]] با ما بودند کشته نمی‌شدند) روبه‌رو شدند، [[آرزو]] داشتند از حال [[برادران]] شهیدشان [[آگاه]] شوند.<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص۱۱۴؛ روض‌الجنان، ج ۵، ص۱۴۶.</ref> [[خداوند]] در پاسخ به آنان و درباره [[برتری]] [[مقام شهیدان]] [[اُحُد]] این [[آیات]] را نازل<ref>اسباب النزول، ص۱۳۲ - ۱۳۴.</ref> و آنان را از اینکه کشته شدگان در [[راه خدا]] را مرده بپندارند، [[نهی]] کرد. بر اساس [[نقلی]] دیگر، این آیات درباره مقام شهیدان[[بدر]] و اُحُد نازل شده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۰.</ref> البته این به آن معنا نیست که تنها [[شهدای احد]] و [[بدر]] از این [[مقام]] برخوردارند، بلکه همان‌گونه که [[مفسران]] در [[تفسیر]] بسیاری از آیات، مورد را مخصص نمی‌دانند،<ref>المیزان، ج۲، ص۴۰۱.</ref> همه کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند از چنین مقامی برخوردارند،<ref>الاشارات الالهیه، ص۷۲.</ref> ازاین‌رو آن‌گاه که [[رسول خدا]]{{صل}} در برابر شهیدان اُحُد قرار گرفت، چنین فرمود: «من بر شهیدان گواهم که هیچ کس در راه خدا زخمی برنمی‌دارد، مگر آنکه خداوند وی را در [[قیامت]] بر می‌انگیزد، در حالی که از زخمش خونی می‌چکد که رنگ آن مانند [[خون]] و بوی آن همچون [[مشک]] باشد».<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۹۸.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 546-548.</ref>  
بر اساس [[آیات قرآن]]، هرکس در راه خدا کشته شود، از حیاتی ویژه و دائمی برخوردار می‌گردد؛ اما این گونه [[زندگی]] برای ما [[انسان‌ها]] ادراک‌پذیر نیست: {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> برخی [[سبب نزول آیه]] را شهدای [[نبرد بدر]] می‌دانند که برخی آنان را نام می‌بردند و می‌گفتند «فلانی مُرد» و «فلانی مُرد». [[خدا]] از این گفتار [[خشنود]] نبود و [[مسلمانان]] را از آن [[نهی]] کرد.<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۲۰۹؛ روض الجنان، ج۲، ص۲۳۶.</ref> در [[نقلی]] دیگر گفته شده که فراق [[برادران]] و [[خویشان]] بر [[مؤمنان]] بسیار گران بود. آیه برای [[تسلی]] خاطر آنان نازل شد تا هم از حال [[شهیدان]] خبر داده و [[مقام شهیدان]] بزرگ داشته شده باشد و هم مؤمنان به جای [[غم]] و [[اندوه]] بر فراق آنان به [[مقام]] آنان [[غبطه]] خورده و [[آرزوی شهادت]] کنند.<ref>المحرر الوجیز، ج۱، ص۲۲۷؛ نیز نک: التسهیل، ج۱، ص۱۰۲ - ۱۰۳.</ref> به هرحال [[شهدا]] نه تنها در [[عالم برزخ]] حیاتی ویژه دارند، از روزی‌هایی که نزد [[پروردگار]] برای آنان فراهم است بهره می‌برند. آنان از اینکه خداوند چنین نعمت‌هایی به آنان داده است شادمان‌اند و نسبت به کسانی که هنوز به [[فیض]] شهادت نرسیده‌اند<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۱۳.</ref> مسرورند که نه ترسی بر آنهاست و نه [[اندوهگین]] خواهند بود: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> [[مفسران]] در باره [[زندگی]] [[شهیدان]] پس از [[شهادت]] دیدگاه‌هایی ارائه کرده‌اند: بسیاری از مفسرانِ نخستین، مانند [[ابن عباس]] و [[قتاده]] <ref>در این باره نک: مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۳ - ۴۳۴؛ المنتخب من تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱.</ref> و به تبع آنان اغلب مفسران بعدی بر این باورند که زندگی شهیدان [[زندگی حقیقی]] است تا [[روز قیامت]] برپا شود.<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۶۰.</ref> بر اساس [[نقلی]] از بلخی، [[آیه]] در پاسخ به سخن [[مشرکان]] است که ادعا می‌کردند [[یاران پیامبر]]{{صل}}خودشان را در [[جنگ‌ها]] به کشتن می‌دهند و با [[مرگ]] از بین می‌روند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۲۶؛ لباب التأویل، ج۱، ص۹۳.</ref> برخی نیز با استناد به آیه {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> که [[گمراهی]] را با مرگ و [[هدایت]] را با حیات مساوی قرار داده است، بر این باورند که حیات شهیدان به [[طاعت]] و [[هدایت الهی]] است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۱، ص۲۰۹؛ تفسیر العزبن عبدالسلام، ج ۱، ص۵۸.</ref> برخی نیز زندگی آنان را به باقی ماندن نام [[نیکو]] و [[تحسین]] آنان در میان [[مؤمنان]] دانسته <ref>نک: المیزان، ج۱، ص۳۴۵.</ref> و در این باره به سخنی از علی{{ع}} [[استدلال]] کرده‌اند که گردآورندگان [[اموال]] را نابود و [[دانشمندان]] را تا دهر باقی است باقی می‌داند و بقای آنان را نه به بقای اعیانشان که به بقای آثارشان در دل‌های مؤمنان می‌داند. <ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۳ - ۴۳۴.</ref> [[طبرسی]] خود [[باور]] دارد که حیات شهیدان حیاتی [[حقیقی]] و [[واقعی]] است و از همین رو در پایان آیه {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.</ref> [[انسان‌ها]] را از [[ادراک]] آن عاجز دانسته است. به گفته وی، اگر حیات شهیدان واقعی نمی‌بود، به جمله {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ}} نیازی نبود.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۴.</ref> [[شأن]] نزولی که در باره [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> آمده نیز مؤید این معناست. پس از [[غزوه اُحُد]] برای نخستین بار که [[مسلمانان]] با بسیاریِ شهیدان و [[تبلیغات سوء]] [[منافقان]] (اگر [[شهیدان]] با ما بودند کشته نمی‌شدند) روبه‌رو شدند، [[آرزو]] داشتند از حال [[برادران]] شهیدشان [[آگاه]] شوند.<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص۱۱۴؛ روض‌الجنان، ج ۵، ص۱۴۶.</ref> [[خداوند]] در پاسخ به آنان و درباره [[برتری]] [[مقام شهیدان]] [[اُحُد]] این [[آیات]] را نازل<ref>اسباب النزول، ص۱۳۲ - ۱۳۴.</ref> و آنان را از اینکه کشته شدگان در [[راه خدا]] را مرده بپندارند، [[نهی]] کرد. بر اساس [[نقلی]] دیگر، این آیات درباره مقام شهیدان[[بدر]] و اُحُد نازل شده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۰.</ref> البته این به آن معنا نیست که تنها [[شهدای احد]] و [[بدر]] از این [[مقام]] برخوردارند، بلکه همان‌گونه که [[مفسران]] در [[تفسیر]] بسیاری از آیات، مورد را مخصص نمی‌دانند،<ref>المیزان، ج۲، ص۴۰۱.</ref> همه کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند از چنین مقامی برخوردارند،<ref>الاشارات الالهیه، ص۷۲.</ref> ازاین‌رو آن‌گاه که [[رسول خدا]]{{صل}} در برابر شهیدان اُحُد قرار گرفت، چنین فرمود: «من بر شهیدان گواهم که هیچ کس در راه خدا زخمی برنمی‌دارد، مگر آنکه خداوند وی را در [[قیامت]] بر می‌انگیزد، در حالی که از زخمش خونی می‌چکد که رنگ آن مانند [[خون]] و بوی آن همچون [[مشک]] باشد».<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۹۸.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۴۶-۵۴۸.</ref>  


=== برخورداری از [[نعمت‌های الهی]]===
=== برخورداری از [[نعمت‌های الهی]]===
در برخی آیات، [[شهدا]] را به همراه گروه‌هایی دیگر مانند [[انبیا]]، [[صادقان]] و [[صالحان]]، از نعمت‌های الهی برخوردار دانسته و هرکس را که از [[پیامبر خدا]] [[اطاعت]] کند نیز همراه آنان دانسته است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بسیاری از [[مفسران]]، مراد از «[[شهداء]]» در [[آیه]] یادشده را کشته شدگان در [[راه خدا]] دانسته‌اند،<ref>التبیان، ج۳، ص۲۵۰؛ التحریر و التنویر، ج۴، ص۱۸۲.</ref> چنان‌که در آیه {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref> نیز برخی از مفسران مقصود از «شهداء» را [[شهیدان]] راه خدا دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۹۳.</ref> بر اساس آنچه در آیه {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> آمده است، [[شهدا]] از نعمت‌هایی که [[خداوند]] از فضل خود، پس از [[شهادت]] به آنان می‌دهد خوشحال و شادمان‌اند و همچنین برای [[برادران]] [[مؤمن]] خود که پس از آنان به ایشان ملحق خواهند شد [[شادمانی]]<ref>در ترجمه «یستبشرون» نک: روض الجنان، ج ۵، ص۱۵۴؛ نیز: ترجمه‌های قرآن.</ref> می‌کنند: {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> به گفته برخی، اطلاق فضل و [[نعمت]] و [[رزق]] در [[آیات]] بالا برای آن است که مخاطب تا آنجا که می‌تواند آن را تخیل و تصور کند؛ نیز [[خوف]] و [[حزن]] مبهم آمده‌اند تا ضمن دلالت آیه بر عموم، بفهماند که کشته شدگان در راه خدا هیچ گونه [[ترس]] و اندوهی ندارند. <ref>المیزان، ج۴، ص۶۱؛ نمونه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۱.</ref> وقتی [[خدا]] برای همه [[مجاهدان]]، اعم از کسانی که با مالشان در راه خدا [[مجاهده]] می‌کنند و کسانی که شخصاً در [[جنگ]] و [[جهاد با دشمن]] شرکت می‌کنند، [[برترین]] درجه و [[پاداش]] را در نظر گرفته {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.</ref>، به طریق اولی برترین آن را برای مجاهدانی که در راه خدا به شهادت می‌رسند می‌توان ثابت کرد و گفت همه [[نعمت‌ها]] و بشارت‌هایی که در [[آیات قرآن]] به مجاهدان داده شده {{متن قرآن|يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ}}<ref>«پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است  نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.</ref> برای شهیدان در راه خدا نیز هست؛ زیرا در آیه {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.</ref> به صراحت آمده است که [[خداوند]] [[اعمال]] [[شهیدان]] را ضایع نخواهد کرد. و زحمات و [[رنج‌ها]] و [[ایثار]] شهیدان نزد [[خدا]] محفوظ است و بدان سبب به آنان [[پاداش]] می‌دهد.<ref>نمونه، ج۲۱، ص۴۰۳ - ۴۰۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۴۸.</ref> خدا آنان را به منازل [[سعادت]] و [[کرامت]] [[هدایت]] و امورشان را با [[آمرزش]] و [[عفو]] گناهانشان [[اصلاح]] می‌کند<ref>المیزان، ج۱۸، ص۲۲۶؛ نیز نک: تفسیر مراغی، ج۲۶، ص۵۱ - ۵۲.</ref> تا [[پاک]] شوند و به [[بهشتی]] که از پیش، به آنان شناسانده شده بود، وارد شده و از نعمت‌های آن بهره‌مند گردند: {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ}}<ref>«به زودی آنان را راهنمایی می‌کند و حالشان را نیکو می‌گرداند» سوره محمد، آیه 5.</ref>، {{متن قرآن|وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ}}<ref>«و آنان را به بهشتی درمی‌آورد که به آنان شناسانده است» سوره محمد، آیه 6.</ref> برخی، مراد از {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ}} را هدایت به [[ثواب]] و [[بهشت]] و {{متن قرآن|يُصْلِحُ بَالَهُمْ}} را اصلاح امورشان در [[دنیا]] دانسته‌اند؛ به این معنا که خداوند در آستانه [[شهادت]] به شهیدان آرامشی [[روحی]] و نشاطی [[معنوی]] می‌بخشد. <ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۲۹۸؛ کنز العرفان، ج۱، ص۳۶۶؛ تنزیه القرآن عن المطاعن، ص۴۰۲.</ref> در [[روایات]]، مطالب فراوانی در باره برخورداری شهیدان از [[نعمت‌های الهی]] آمده است؛ برای نمونه، در [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}آمده است که ضربات [[دشمن]] بر پیکر [[شهید]]، ساده‌تر و گواراتر از [[نوشیدن آب]] خنک در [[روز]] گرم تابستان است و هنگامی که شهید از مرکب فرومی‌افتد، پیش از آنکه به [[زمین]] برسد، [[همسر]] بهشتی او (حوریه) به استقبال او می‌شتابد و از نعمت‌های بزرگی که خداوند برای او فراهم ساخته است، با او سخن می‌گوید و آن‌گاه که شهید بر زمین قرار می‌گیرد و [[روح]] [[پاکیزه]] او از بدن پاکیزه‌اش به پرواز در می‌آید، خدا به او آفرین می‌گوید و او را به نعمت‌هایی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر [[قلب]] هیچ [[انسانی]] خطور نکرده است، [[بشارت]] می‌دهد.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۴؛ صحیفة الامام الرضا، ص۲۶۸.</ref> بر اساس آنچه در ادامه روایت آمده است، خداوند خود را [[سرپرست]] بازماندگان شهید معرفی کرده و فرموده است هر کس بازماندگان شهیدان را [[خشنود]] کند خدا را خشنود کرده و هر کس آنها را به [[خشم]] آورد خدا را به خشم آورده است،<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۱.</ref> از این رو [[رسول خدا]]{{صل}}به دیدار بازماندگان [[شهیدان]] می‌رفت و از آنان [[دلجویی]] می‌کرد.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۶۸.</ref> شاید بتوان [[آیه]] {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ}}<ref>«به زودی آنان را راهنمایی می‌کند و حالشان را نیکو می‌گرداند» سوره محمد، آیه 5.</ref> را در این راستا [[تفسیر]] کرد؛ آن‌گونه که برخی [[مفسران]]، [[اصلاح امور]] شهیدان در این آیه را به اصلاح امور [[دنیایی]] آنان تفسیر کرده‌اند.<ref> کنز العرفان، ج۱، ص۳۶۶؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۲۹۸.</ref> براین اساس، شهیدان نیز به سبب تعلقی که به [[خانواده]] خود دارند به [[آرامش]] نیاز دارند که [[خدا]] با رفع نگرانی‌های دنیایی آنان، امورشان را [[اصلاح]] می‌کند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۲۹۸؛ کنز العرفان، ج۱، ص۳۶۶؛ بیان المعانی، ج۶، ص۲۳.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 548-549.</ref>  
در برخی آیات، [[شهدا]] را به همراه گروه‌هایی دیگر مانند [[انبیا]]، [[صادقان]] و [[صالحان]]، از نعمت‌های الهی برخوردار دانسته و هرکس را که از [[پیامبر خدا]] [[اطاعت]] کند نیز همراه آنان دانسته است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بسیاری از [[مفسران]]، مراد از «[[شهداء]]» در [[آیه]] یادشده را کشته شدگان در [[راه خدا]] دانسته‌اند،<ref>التبیان، ج۳، ص۲۵۰؛ التحریر و التنویر، ج۴، ص۱۸۲.</ref> چنان‌که در آیه {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref> نیز برخی از مفسران مقصود از «شهداء» را [[شهیدان]] راه خدا دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۹۳.</ref> بر اساس آنچه در آیه {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref> آمده است، [[شهدا]] از نعمت‌هایی که [[خداوند]] از فضل خود، پس از [[شهادت]] به آنان می‌دهد خوشحال و شادمان‌اند و همچنین برای [[برادران]] [[مؤمن]] خود که پس از آنان به ایشان ملحق خواهند شد [[شادمانی]]<ref>در ترجمه «یستبشرون» نک: روض الجنان، ج ۵، ص۱۵۴؛ نیز: ترجمه‌های قرآن.</ref> می‌کنند: {{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوسته‌اند شاد می‌شوند  که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref> به گفته برخی، اطلاق فضل و [[نعمت]] و [[رزق]] در [[آیات]] بالا برای آن است که مخاطب تا آنجا که می‌تواند آن را تخیل و تصور کند؛ نیز [[خوف]] و [[حزن]] مبهم آمده‌اند تا ضمن دلالت آیه بر عموم، بفهماند که کشته شدگان در راه خدا هیچ گونه [[ترس]] و اندوهی ندارند. <ref>المیزان، ج۴، ص۶۱؛ نمونه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۱.</ref> وقتی [[خدا]] برای همه [[مجاهدان]]، اعم از کسانی که با مالشان در راه خدا [[مجاهده]] می‌کنند و کسانی که شخصاً در [[جنگ]] و [[جهاد با دشمن]] شرکت می‌کنند، [[برترین]] درجه و [[پاداش]] را در نظر گرفته {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.</ref>، به طریق اولی برترین آن را برای مجاهدانی که در راه خدا به شهادت می‌رسند می‌توان ثابت کرد و گفت همه [[نعمت‌ها]] و بشارت‌هایی که در [[آیات قرآن]] به مجاهدان داده شده {{متن قرآن|يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ}}<ref>«پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است  نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.</ref> برای شهیدان در راه خدا نیز هست؛ زیرا در آیه {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.</ref> به صراحت آمده است که [[خداوند]] [[اعمال]] [[شهیدان]] را ضایع نخواهد کرد. و زحمات و [[رنج‌ها]] و [[ایثار]] شهیدان نزد [[خدا]] محفوظ است و بدان سبب به آنان [[پاداش]] می‌دهد.<ref>نمونه، ج۲۱، ص۴۰۳ - ۴۰۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۴۸.</ref> خدا آنان را به منازل [[سعادت]] و [[کرامت]] [[هدایت]] و امورشان را با [[آمرزش]] و [[عفو]] گناهانشان [[اصلاح]] می‌کند<ref>المیزان، ج۱۸، ص۲۲۶؛ نیز نک: تفسیر مراغی، ج۲۶، ص۵۱ - ۵۲.</ref> تا [[پاک]] شوند و به بهشتی که از پیش، به آنان شناسانده شده بود، وارد شده و از نعمت‌های آن بهره‌مند گردند: {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ}}<ref>«به زودی آنان را راهنمایی می‌کند و حالشان را نیکو می‌گرداند» سوره محمد، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ}}<ref>«و آنان را به بهشتی درمی‌آورد که به آنان شناسانده است» سوره محمد، آیه ۶.</ref> برخی، مراد از {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ}} را هدایت به [[ثواب]] و [[بهشت]] و {{متن قرآن|يُصْلِحُ بَالَهُمْ}} را اصلاح امورشان در [[دنیا]] دانسته‌اند؛ به این معنا که خداوند در آستانه [[شهادت]] به شهیدان آرامشی [[روحی]] و نشاطی [[معنوی]] می‌بخشد. <ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۲۹۸؛ کنز العرفان، ج۱، ص۳۶۶؛ تنزیه القرآن عن المطاعن، ص۴۰۲.</ref> در [[روایات]]، مطالب فراوانی در باره برخورداری شهیدان از [[نعمت‌های الهی]] آمده است؛ برای نمونه، در [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}آمده است که ضربات [[دشمن]] بر پیکر [[شهید]]، ساده‌تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در [[روز]] گرم تابستان است و هنگامی که شهید از مرکب فرومی‌افتد، پیش از آنکه به [[زمین]] برسد، [[همسر]] بهشتی او (حوریه) به استقبال او می‌شتابد و از نعمت‌های بزرگی که خداوند برای او فراهم ساخته است، با او سخن می‌گوید و آن‌گاه که شهید بر زمین قرار می‌گیرد و [[روح]] [[پاکیزه]] او از بدن پاکیزه‌اش به پرواز در می‌آید، خدا به او آفرین می‌گوید و او را به نعمت‌هایی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر [[قلب]] هیچ [[انسانی]] خطور نکرده است، [[بشارت]] می‌دهد.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۴؛ صحیفة الامام الرضا، ص۲۶۸.</ref> بر اساس آنچه در ادامه روایت آمده است، خداوند خود را [[سرپرست]] بازماندگان شهید معرفی کرده و فرموده است هر کس بازماندگان شهیدان را [[خشنود]] کند خدا را خشنود کرده و هر کس آنها را به [[خشم]] آورد خدا را به خشم آورده است،<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۱.</ref> از این رو [[رسول خدا]]{{صل}}به دیدار بازماندگان [[شهیدان]] می‌رفت و از آنان دلجویی می‌کرد.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۶۸.</ref> شاید بتوان [[آیه]] {{متن قرآن|سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ}}<ref>«به زودی آنان را راهنمایی می‌کند و حالشان را نیکو می‌گرداند» سوره محمد، آیه ۵.</ref> را در این راستا [[تفسیر]] کرد؛ آن‌گونه که برخی [[مفسران]]، [[اصلاح امور]] شهیدان در این آیه را به اصلاح امور [[دنیایی]] آنان تفسیر کرده‌اند.<ref> کنز العرفان، ج۱، ص۳۶۶؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۲۹۸.</ref> براین اساس، شهیدان نیز به سبب تعلقی که به [[خانواده]] خود دارند به [[آرامش]] نیاز دارند که [[خدا]] با رفع نگرانی‌های دنیایی آنان، امورشان را [[اصلاح]] می‌کند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۲۹۸؛ کنز العرفان، ج۱، ص۳۶۶؛ بیان المعانی، ج۶، ص۲۳.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۴۸-۵۴۹.</ref>


===[[جاودانگی]] در [[بهشت]]===
===[[جاودانگی]] در [[بهشت]]===
برخی از [[آیات]] از بهشت‌های [[جاودانه]] که جویبارهایی در آن جاری‌اند، به عنوان [[پاداش شهیدان]] [[راه خدا]] یاد کرده است: {{متن قرآن|فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> به گفته برخی، خدا به کسانی که در رکاب [[پیامبر]] جنگیدند تا به [[شهادت]] رسیدند [[وعده]] داده [[گناهان]] آنان را بیامرزد و به آنان [[ثواب]] عظیم عطا کرده و آنان را به بهشت ببرد و این ثواب با [[تعظیم]] آنان همراه باشد.<ref>مراح لبید، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[قرآن]] همه این [[پاداش‌ها]] را در برابر دعای خاص آنان دانسته است: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش  و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> در برخی [[آیات]] به صراحت [[بهشت]] [[پاداش]] [[شهدا]] قرار داده شده {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> و از قرار دادن آنان در جایگاهی خبر داده است که از آن [[راضی]] باشند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا}}<ref>«و آنان که در راه خداوند هجرت گزیدند سپس کشته شدند » سوره حج، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ}}<ref>«به یقین آنان را به جایگاهی که آن را می‌پسندند در می‌آورد و بی‌گمان خداوند بردباری داناست» سوره حج، آیه ۵۹.</ref> برخی در توضیح سبب [[رضایت]] شهدا به آنچه به آنان عطا می‌شود، گفته‌اند در بهشت نعمت‌هایی خواهند دید که در عین حال که دلپذیر و چشم‌نواز است، تا آن هنگام نه چشمی مانند آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه بر [[قلب]] کسی مانند آن خطور کرده است.<ref>روح البیان، ج۶، ص۵۲؛ فتح القدیر، ج۳، ص۵۴۹؛ البحر المدید، ج۳، ص۵۴۷.</ref> شاید از این‌رو که شهدا از ورود به چنین جایگاهی راضی‌اند، در [[آیه]] {{متن قرآن|يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ}}<ref>«پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است  نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.</ref> از آن به [[رضوان]] یاد شده است. البته برخی آن را به رضای [[پروردگار]] معنا کرده‌اند.<ref>تفسیر اثنا عشری، ج۵، ص۴۴؛ زهرة التفاسیر، ج۶، ص۳۲۵۹.</ref> به هرروی، کسانی که با [[مال]] و جانشان در [[راه خدا]] می‌جنگند، [[برترین]] [[مقام]] را نزد [[خدا]] دارند و رستگارند. خدا به آنان [[بشارت]] [[رحمت]] و رضوان خودش و نیز [[بهشتی]] عطا می‌کند که نعمت‌هایی [[پایدار]] دارد و آنان برای همیشه از آن برخوردار خواهند بود. {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ}}<ref>«پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است  نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 550.</ref>  
برخی از [[آیات]] از بهشت‌های [[جاودانه]] که جویبارهایی در آن جاری‌اند، به عنوان پاداش شهیدان [[راه خدا]] یاد کرده است: {{متن قرآن|فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> به گفته برخی، خدا به کسانی که در رکاب [[پیامبر]] جنگیدند تا به [[شهادت]] رسیدند [[وعده]] داده [[گناهان]] آنان را بیامرزد و به آنان [[ثواب]] عظیم عطا کرده و آنان را به بهشت ببرد و این ثواب با [[تعظیم]] آنان همراه باشد.<ref>مراح لبید، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[قرآن]] همه این [[پاداش‌ها]] را در برابر دعای خاص آنان دانسته است: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش  و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> در برخی [[آیات]] به صراحت [[بهشت]] [[پاداش]] [[شهدا]] قرار داده شده {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref> و از قرار دادن آنان در جایگاهی خبر داده است که از آن [[راضی]] باشند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا}}<ref>«و آنان که در راه خداوند هجرت گزیدند سپس کشته شدند » سوره حج، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ}}<ref>«به یقین آنان را به جایگاهی که آن را می‌پسندند در می‌آورد و بی‌گمان خداوند بردباری داناست» سوره حج، آیه ۵۹.</ref> برخی در توضیح سبب [[رضایت]] شهدا به آنچه به آنان عطا می‌شود، گفته‌اند در بهشت نعمت‌هایی خواهند دید که در عین حال که دلپذیر و چشم‌نواز است، تا آن هنگام نه چشمی مانند آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه بر [[قلب]] کسی مانند آن خطور کرده است.<ref>روح البیان، ج۶، ص۵۲؛ فتح القدیر، ج۳، ص۵۴۹؛ البحر المدید، ج۳، ص۵۴۷.</ref> شاید از این‌رو که شهدا از ورود به چنین جایگاهی راضی‌اند، در [[آیه]] {{متن قرآن|يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ}}<ref>«پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است  نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.</ref> از آن به [[رضوان]] یاد شده است. البته برخی آن را به رضای [[پروردگار]] معنا کرده‌اند.<ref>تفسیر اثنا عشری، ج۵، ص۴۴؛ زهرة التفاسیر، ج۶، ص۳۲۵۹.</ref> به هرروی، کسانی که با [[مال]] و جانشان در [[راه خدا]] می‌جنگند، [[برترین]] مقام را نزد [[خدا]] دارند و رستگارند. خدا به آنان [[بشارت]] [[رحمت]] و رضوان خودش و نیز بهشتی عطا می‌کند که نعمت‌هایی [[پایدار]] دارد و آنان برای همیشه از آن برخوردار خواهند بود. {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ}}<ref>«پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است  نوید می‌دهد» سوره توبه، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۵۰.</ref>


==[[کیفر]] به [[شهادت]] رساندن [[مؤمنان]]==
==[[کیفر]] به [[شهادت]] رساندن [[مؤمنان]]==
از آنجا که [[پیامبران الهی]] همواره [[مشرکان]] و [[کافران]] را به [[حق]] فرامی‌خواندند و از آنان می‌خواستند به [[دین الهی]] پایبند باشند، مشرکان آنان را مزاحمانی در برابر [[خواسته‌های نفسانی]] خویش می‌دانستند. در نتیجه، آنان را به ناحق به شهادت می‌رساندند: {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفته‌اند و اینکه پیامبران را ناروا می‌کشتند می‌نویسیم و می‌گوییم: عذاب آتش سوزان  را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref> [[خداوند]] آنان را به [[عذاب]] دردناک [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> عبارت {{متن قرآن|بِغَيْرِ حَقٍّ}} در هر دو [[آیه]] به این معناست که به [[شهادت]] رساندن [[انبیاء]] به دست [[بنی‌اسرائیل]] از روی [[شناخت]] بوده نه از روی [[سهو]] و [[خطا]]. <ref>المیزان، ج۴، ص۸۳؛ مواهب الرحمان، ج۵، ص۱۵۸.</ref> [[مفسران]] از [[زکریا]]، [[یحیی]]، [[اشعیا]]، [[ارمیا]] و... به عنوان پیامبرانی یاد کرده‌اند که به دست بنی‌اسرائیل به ناحق به شهادت رسیده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۱؛ التحریر و التنویر، ج۳، ص۲۹۹؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۵۰.</ref> آنان نه تنها [[انبیا]]، بلکه هر مؤمنی را که آنان را به [[قسط و عدل]] فرا می‌خواند، به شهادت می‌رساندند، از همین رو [[عذاب الهی]] در [[انتظار]] آنان خواهد بود.{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> [[قرآن کریم]] به نمونه‌هایی از کسانی که در رکاب [[پیامبران]] و به [[هدف]] [[حفظ ایمان]]، به شهادت رسیده‌اند، اشاره و [[کیفر]] کسانی را بیان کرده است که [[مؤمنان]] را به شهادت رساندند؛ مانند مؤمنانی که به دست [[اصحاب]] اُخدود زنده زنده در چاله‌هایی پر از [[آتش]] افکنده و سوزانده شدند. خداوند آنان را در [[دنیا]] [[لعنت]] کرده <ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۱۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۰۹ - ۷۱۰.</ref> و آنان را که علیه مؤمنان فتنه‌گری می‌کردند و از کرده خود پشیمان نشدند به عذاب سوزان [[جهنم]] وعده داده است:{{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ }}<ref>«مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند، و با آنان کینه‌توزی نکردند مگر از آن رو که آنان به خداوند پیروزمند ستوده، ایمان داشتند، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است. به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند» سوره بروج، آیه ۴-۱۰.</ref>.<ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۱۸؛ الکشاف، ج۴، ص۷۳۲؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۵۲.</ref> به گفته برخی، وقتی [[ساحران]] [[قوم فرعون]] که پس از دیدن [[معجزه]] [[موسی]] به خدای او [[ایمان]] آوردند از سوی [[فرعون]] به قطع دست و پا و نیز کشتن [[تهدید]] شدند، <ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۷۰.</ref> خداوند نیز آنان را تهدید کرده و فرموده است در [[حقیقت]]، هر کس به نزد پروردگارش [[گنهکار]] رود، [[جهنم]] برای اوست؛ [[جهنمی]] که نه در آن بمیرد و نه [[زندگی]] یابد: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref>؛ همچنین خدای متعالی، مردمی را که به گفته [[مؤمن]] [[آل یاسین]] ([[حبیب نجار]])<ref>روض الجنان، ج۱۶، ص۱۴۶؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۸۳؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۴۸.</ref>،  گوش نداده و او را به [[جرم]] [[دعوت]] [[مردم]] به [[پیروی]] از فرستادگان [[عیسی]] سنگباران کرده <ref>الدر المنثور، ج۵، ص۲۶۱.</ref> و به [[شهادت]] رساندند،<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۲۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۱۹.</ref> نابود کرد؛ اما نه با سپاهی آسمانی، بلکه با بانگی که برآمد <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۹؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۲؛ لباب التاویل، ج۴، ص۷.</ref> و آنان در دمْ سرد و فسرده شدند: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ}}<ref>«و ما پس از وی از آسمان بر قوم او هیچ سپاهی فرو نفرستادیم و بنای فرستادن هم نداشتیم» سوره یس، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ}}<ref>«(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶، ص 550-552.</ref>  
از آنجا که [[پیامبران الهی]] همواره [[مشرکان]] و [[کافران]] را به [[حق]] فرامی‌خواندند و از آنان می‌خواستند به [[دین الهی]] پایبند باشند، مشرکان آنان را مزاحمانی در برابر [[خواسته‌های نفسانی]] خویش می‌دانستند. در نتیجه، آنان را به ناحق به شهادت می‌رساندند: {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفته‌اند و اینکه پیامبران را ناروا می‌کشتند می‌نویسیم و می‌گوییم: عذاب آتش سوزان  را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref> [[خداوند]] آنان را به [[عذاب]] دردناک [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> عبارت {{متن قرآن|بِغَيْرِ حَقٍّ}} در هر دو [[آیه]] به این معناست که به [[شهادت]] رساندن [[انبیاء]] به دست [[بنی‌اسرائیل]] از روی [[شناخت]] بوده نه از روی [[سهو]] و [[خطا]]. <ref>المیزان، ج۴، ص۸۳؛ مواهب الرحمان، ج۵، ص۱۵۸.</ref> [[مفسران]] از [[زکریا]]، [[یحیی]]، [[اشعیا]]، [[ارمیا]] و... به عنوان پیامبرانی یاد کرده‌اند که به دست بنی‌اسرائیل به ناحق به شهادت رسیده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۱؛ التحریر و التنویر، ج۳، ص۲۹۹؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۴۵۰.</ref> آنان نه تنها [[انبیا]]، بلکه هر مؤمنی را که آنان را به [[قسط و عدل]] فرا می‌خواند، به شهادت می‌رساندند، از همین رو [[عذاب الهی]] در [[انتظار]] آنان خواهد بود.{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> [[قرآن کریم]] به نمونه‌هایی از کسانی که در رکاب [[پیامبران]] و به [[هدف]] حفظ ایمان، به شهادت رسیده‌اند، اشاره و [[کیفر]] کسانی را بیان کرده است که [[مؤمنان]] را به شهادت رساندند؛ مانند مؤمنانی که به دست [[اصحاب]] اُخدود زنده زنده در چاله‌هایی پر از [[آتش]] افکنده و سوزانده شدند. خداوند آنان را در [[دنیا]] [[لعنت]] کرده <ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۱۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۰۹ - ۷۱۰.</ref> و آنان را که علیه مؤمنان فتنه‌گری می‌کردند و از کرده خود پشیمان نشدند به عذاب سوزان [[جهنم]] وعده داده است:{{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ }}<ref>«مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند، و با آنان کینه‌توزی نکردند مگر از آن رو که آنان به خداوند پیروزمند ستوده، ایمان داشتند، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است. به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند» سوره بروج، آیه ۴-۱۰.</ref>.<ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۱۸؛ الکشاف، ج۴، ص۷۳۲؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۵۲.</ref> به گفته برخی، وقتی [[ساحران]] [[قوم فرعون]] که پس از دیدن [[معجزه]] [[موسی]] به خدای او [[ایمان]] آوردند از سوی [[فرعون]] به قطع دست و پا و نیز کشتن [[تهدید]] شدند، <ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۷۰.</ref> خداوند نیز آنان را تهدید کرده و فرموده است در [[حقیقت]]، هر کس به نزد پروردگارش [[گنهکار]] رود، [[جهنم]] برای اوست؛ [[جهنمی]] که نه در آن بمیرد و نه [[زندگی]] یابد: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref>؛ همچنین خدای متعالی، مردمی را که به گفته [[مؤمن]] [[آل یاسین]] ([[حبیب نجار]])<ref>روض الجنان، ج۱۶، ص۱۴۶؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۸۳؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۴۸.</ref>،  گوش نداده و او را به [[جرم]] [[دعوت]] [[مردم]] به [[پیروی]] از فرستادگان [[عیسی]] سنگباران کرده <ref>الدر المنثور، ج۵، ص۲۶۱.</ref> و به [[شهادت]] رساندند،<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۲۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۱۹.</ref> نابود کرد؛ اما نه با سپاهی آسمانی، بلکه با بانگی که برآمد <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۹؛ المحرر الوجیز، ج۴، ص۴۵۲؛ لباب التاویل، ج۴، ص۷.</ref> و آنان در دمْ سرد و فسرده شدند: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ}}<ref>«و ما پس از وی از آسمان بر قوم او هیچ سپاهی فرو نفرستادیم و بنای فرستادن هم نداشتیم» سوره یس، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ}}<ref>«(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[شهادت - یوسف‌زاده (مقاله)|مقاله «شهادت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۵۵۰-۵۵۲.</ref>


== [[سفر]] [[شهادت]] در [[آیه]] [[سوره آل عمران]] ==
== [[سفر]] [[شهادت]] در [[آیه]] [[سوره آل عمران]] ==
خط ۹۳: خط ۹۴:
کسانی که در [[راه خدا]] کشته شده‌اند، زنده‌اند و نمرده‌اند و ما نباید بپنداریم که [[شهیدان]] مرده‌اند: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا...}}. این مسئله در شمار مجازگویی نیست، بلکه حقیقتی است در میانه [[نفی]] و [[اثبات]]: نفی مرده پنداشتن شهیدان و اثبات زنده بودن آنان. این تصور در برابر ذهنیت مادی، امری کاملاً جدید است.
کسانی که در [[راه خدا]] کشته شده‌اند، زنده‌اند و نمرده‌اند و ما نباید بپنداریم که [[شهیدان]] مرده‌اند: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا...}}. این مسئله در شمار مجازگویی نیست، بلکه حقیقتی است در میانه [[نفی]] و [[اثبات]]: نفی مرده پنداشتن شهیدان و اثبات زنده بودن آنان. این تصور در برابر ذهنیت مادی، امری کاملاً جدید است.


زندگی، فقط همین فرصت و محدوده کم گستره‌ای نیست که [[انسان]] در این [[دنیا]] در آن به سر می‌برد. حرکت حیوانی خوردن و آشامیدن و مسابقه بر سر [[اموال]] فناشونده این جهانی و زر و زیور دنیا و [[نشاط]] و فعالیت در دایره [[غرایز حیوانی]]، تنها ملاک و معیار زندگی نیست. این گستره کوچک، زودگذر و محدود زندگی است که از [[لهو و لعب]] آکنده است. آنچه در این دنیا در دست [[مردم]] است «همانند سرابی در [[زمین]] هموار است که [[تشنه]]، آن را آب می‌پندارد»<ref>{{متن قرآن|كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً}} «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> وحقیقت زندگی را در بر نگرفته است، اما منبع صافی و زلال زندگی، چیز دیگری است و با آنچه مردم می‌پندارند، [[پاک]] [[اختلاف]] دارد. [[خدای تعالی]] و [[رسول]] او ما را به [[حیات]] نیکوی [[حقیقی]] فرا می‌خوانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید.».. سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>.
زندگی، فقط همین فرصت و محدوده کم گستره‌ای نیست که [[انسان]] در این [[دنیا]] در آن به سر می‌برد. حرکت حیوانی خوردن و آشامیدن و مسابقه بر سر [[اموال]] فناشونده این جهانی و زر و زیور دنیا و [[نشاط]] و فعالیت در دایره [[غرایز حیوانی]]، تنها ملاک و معیار زندگی نیست. این گستره کوچک، زودگذر و محدود زندگی است که از [[لهو و لعب]] آکنده است. آنچه در این دنیا در دست [[مردم]] است «همانند سرابی در [[زمین]] هموار است که [[تشنه]]، آن را آب می‌پندارد»<ref>{{متن قرآن|كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً}} «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> وحقیقت زندگی را در بر نگرفته است، اما منبع صافی و زلال زندگی، چیز دیگری است و با آنچه مردم می‌پندارند، [[پاک]] [[اختلاف]] دارد. [[خدای تعالی]] و [[رسول]] او ما را به [[حیات]] نیکوی [[حقیقی]] فرا می‌خوانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید...» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>.


این [[حیات]] که [[خدای تعالی]] و رسولش ما را بدان فرا می‌خوانند، حیات دیگر غیرآنی است که [[مردمان]] بر سر آن رقابت می‌کنند؛ همان حیات سراسر لهوولعب، [[تفاخر]] و زر و زیور که آکنده است از دوری از [[خدا]] و [[دشمنی]] با او و [[معصیت]] و [[گناه]] و غرق شدگی در [[اموال]] فناشونده این جهانی و دلبستگی به آنها و [[زندگی]] [[مذلت]] بار و [[خوار]] و [[بندگی]] غیر خدا و [[تسلیم]] در برابر هوا و [[هوس‌ها]] و [[شهوت‌ها]].
این [[حیات]] که [[خدای تعالی]] و رسولش ما را بدان فرا می‌خوانند، حیات دیگر غیرآنی است که [[مردمان]] بر سر آن رقابت می‌کنند؛ همان حیات سراسر لهوولعب، [[تفاخر]] و زر و زیور که آکنده است از دوری از [[خدا]] و [[دشمنی]] با او و [[معصیت]] و [[گناه]] و غرق شدگی در [[اموال]] فناشونده این جهانی و دلبستگی به آنها و [[زندگی]] [[مذلت]] بار و [[خوار]] و [[بندگی]] غیر خدا و [[تسلیم]] در برابر هوا و [[هوس‌ها]] و [[شهوت‌ها]].
خط ۱۰۸: خط ۱۰۹:
ارزش و درجه انسان به اندازه بخشی از این هدف است که در این دنیا محقق می‌سازد. قرب الهی، همان معیاری که [[اسلام]] بدان قدر و مرتبه مردم را می‌سنجد. مردم در [[نزدیکی به خدا]] و دوری از او درجات و مراتب مختلفی دارند... تا اینکه انسان به «عندالله» برسد؛ جایی که از آن نزدیک‌تر به خدا وجود ندارد. در قاموس واژگان نیز برای «[[قرب]]» تعبیری قوی‌تر و رساتر از «عند» یافت نمی‌شود، و تو گویی در این درجه از قرب و نزدیکی، تمامی فاصله‌ها از میان می‌روند. حاشا که پروردگارمان با [[آفریدگان]] و [[بندگان]] خویش، ملابست داشته باشد و او [[برتر]] و بلندمرتبه‌تر از آن است که بندگان خویش را تا مرتبه کبریا و عزت و جلال خویش بالا برد، لیک این تعبیری رسا از نزدیک‌ترین درجات [[قرب الهی]] است. در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: «فراتر از هر [[نیکوکاری]]، نیکوکاری دیگری است تا آن هنگام که مرد در [[راه خدا]] کشته شود. پس، چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن [[نیکی]] وجود ندارد»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۱۰.</ref>. نیز از رسول خدا {{صل}} روایت شده است که فرمود: «بالای هر نیکوکاری، [[نیکوکار]] [دیگری] است تا آن‌گاه که مرد در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکی وجود ندارد»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۶۱.</ref>.
ارزش و درجه انسان به اندازه بخشی از این هدف است که در این دنیا محقق می‌سازد. قرب الهی، همان معیاری که [[اسلام]] بدان قدر و مرتبه مردم را می‌سنجد. مردم در [[نزدیکی به خدا]] و دوری از او درجات و مراتب مختلفی دارند... تا اینکه انسان به «عندالله» برسد؛ جایی که از آن نزدیک‌تر به خدا وجود ندارد. در قاموس واژگان نیز برای «[[قرب]]» تعبیری قوی‌تر و رساتر از «عند» یافت نمی‌شود، و تو گویی در این درجه از قرب و نزدیکی، تمامی فاصله‌ها از میان می‌روند. حاشا که پروردگارمان با [[آفریدگان]] و [[بندگان]] خویش، ملابست داشته باشد و او [[برتر]] و بلندمرتبه‌تر از آن است که بندگان خویش را تا مرتبه کبریا و عزت و جلال خویش بالا برد، لیک این تعبیری رسا از نزدیک‌ترین درجات [[قرب الهی]] است. در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: «فراتر از هر [[نیکوکاری]]، نیکوکاری دیگری است تا آن هنگام که مرد در [[راه خدا]] کشته شود. پس، چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن [[نیکی]] وجود ندارد»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۱۰.</ref>. نیز از رسول خدا {{صل}} روایت شده است که فرمود: «بالای هر نیکوکاری، [[نیکوکار]] [دیگری] است تا آن‌گاه که مرد در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکی وجود ندارد»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۶۱.</ref>.


عبارت {{متن قرآن|عِنْدَ رَبِّهِمْ}} [[انسان]] را به درنگی دراز وامی‌دارد؟ آیا کار [[بنده]] فرودست به جایی می‌رسد که این‌گونه، بدون فاصله‌ها و منزل‌ها و با چنین درجه‌ای از قرب باشد {{متن قرآن|عِنْدَ رَبِّهِ}}؟! [[خداوند]] بسی بلند مرتبه‌تر از آن است که با آفریدگان خویش ملابست داشته باشد. برای قرب الهی تعبیری نزدیک به این در [[سوره قمر]] برای [[پرهیزکاران]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۵۵.</ref>. در مناجات شعبانیه نیز می‌خوانیم: «معبودا! مرا [[انقطاع]] کامل به سوی خود عطا فرما و دیده‌های [[دل]] ما را به نوری که با آن [[نور]]، تو را [[مشاهده]] کنند، روشن ساز، تا آنکه دیده‌های دل‌های ما حجاب‌های نور را از هم بدرد و به [[معدن]] عظمت واصل گردد»<ref>قمی، عباس، مفاتیح الجنان، مناجاة الائمة {{عم}} فی شعبان.</ref>.
عبارت {{متن قرآن|عِنْدَ رَبِّهِمْ}} [[انسان]] را به درنگی دراز وامی‌دارد؟ آیا کار [[بنده]] فرودست به جایی می‌رسد که این‌گونه، بدون فاصله‌ها و منزل‌ها و با چنین درجه‌ای از قرب باشد {{متن قرآن|عِنْدَ رَبِّهِ}}؟! [[خداوند]] بسی بلند مرتبه‌تر از آن است که با آفریدگان خویش ملابست داشته باشد. برای قرب الهی تعبیری نزدیک به این در [[سوره قمر]] برای [[پرهیزکاران]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۵۵.</ref>. در مناجات شعبانیه نیز می‌خوانیم: «معبودا! مرا انقطاع کامل به سوی خود عطا فرما و دیده‌های [[دل]] ما را به نوری که با آن [[نور]]، تو را مشاهده کنند، روشن ساز، تا آنکه دیده‌های دل‌های ما حجاب‌های نور را از هم بدرد و به [[معدن]] عظمت واصل گردد»<ref>قمی، عباس، مفاتیح الجنان، مناجاة الائمة {{عم}} فی شعبان.</ref>.


«انقطاع کامل به سوی [[خدا]]» است که [[انسان]] را به [[معدن]] عظمت می‌رساند و حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] میان او و [[خدای تعالی]] را می‌درد. در مناجاتی آمده است: «بارخدایا ما را به راه‌هایی ببر که به تو می‌رسد و برای وارد شدن بر تو، ما را از نزدیک‌ترین راه حرکت ده»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۴، ص۱۴۷.</ref>.
«انقطاع کامل به سوی [[خدا]]» است که [[انسان]] را به [[معدن]] عظمت می‌رساند و حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] میان او و [[خدای تعالی]] را می‌درد. در مناجاتی آمده است: «بارخدایا ما را به راه‌هایی ببر که به تو می‌رسد و برای وارد شدن بر تو، ما را از نزدیک‌ترین راه حرکت ده»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۴، ص۱۴۷.</ref>.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۵:
این عبارت‌ها بر کسی بیشتر از [[شهید]] منطبق نمی‌شود؛ زیرا او از نزدیک‌ترین راه‌ها به سوی خدای تعالی می‌رود و راهی نزدیک‌تر از [[شهادت]] به خدای تعالی وجود ندارد و پس از شهادت است که شهید بر خدا وارد می‌شود.
این عبارت‌ها بر کسی بیشتر از [[شهید]] منطبق نمی‌شود؛ زیرا او از نزدیک‌ترین راه‌ها به سوی خدای تعالی می‌رود و راهی نزدیک‌تر از [[شهادت]] به خدای تعالی وجود ندارد و پس از شهادت است که شهید بر خدا وارد می‌شود.


[[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} می‌فرماید: «همانا خدای را بر روی [[زمین]]، بندگانی است که تو گویی [[بهشتیان]] را در [[بهشت]] و [[دوزخیان]] را در [[دوزخ]] دیده‌اند. آنان با دعاهای خویش به [[خدای سبحان]] [[پناه]] می‌برند. طعم مناجات با خدا و [[لذت]] خلوت با او در کام و دلشان شیرین است. [[خداوند]] به [[عزت و جلال]] خویش [[سوگند]] یاد کرده است که عالی‌ترین مقام در جایگاه [[صدق]]، نزد خویش را به آنان اختصاص دهد»<ref>رستگاری جویباری، یعسوب الدین، تفسیر البصائر، ج۴۲، ص۳۹۱.</ref>.
[[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} می‌فرماید: «همانا خدای را بر روی [[زمین]]، بندگانی است که تو گویی [[بهشتیان]] را در [[بهشت]] و [[دوزخیان]] را در [[دوزخ]] دیده‌اند. آنان با دعاهای خویش به [[خدای سبحان]] پناه می‌برند. طعم مناجات با خدا و [[لذت]] خلوت با او در کام و دلشان شیرین است. [[خداوند]] به عزت و جلال خویش [[سوگند]] یاد کرده است که عالی‌ترین مقام در جایگاه [[صدق]]، نزد خویش را به آنان اختصاص دهد»<ref>رستگاری جویباری، یعسوب الدین، تفسیر البصائر، ج۴۲، ص۳۹۱.</ref>.


اینان همان کسانی هستند که خداوند عالی‌ترین مقام را به آنان اختصاص می‌دهد و [[همسایگی]] خویش در بهشت را روزی آنان می‌سازد و آنان را نزد خویش در جایگاه صدق می‌نشاند و آنان بر خداوند وارد می‌شوند<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا ج۱]]، ص ۳۹۳.</ref>.
اینان همان کسانی هستند که خداوند عالی‌ترین مقام را به آنان اختصاص می‌دهد و [[همسایگی]] خویش در بهشت را روزی آنان می‌سازد و آنان را نزد خویش در جایگاه صدق می‌نشاند و آنان بر خداوند وارد می‌شوند<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا ج۱]]، ص ۳۹۳.</ref>.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۴:
آیا پس از تمامی این نکات، ابهامی در معنای حیاتی که پس از این [[حیات]] و پیش از حیات اخروی است برجای می‌ماند؟ این حیات دوم، حیات [[آخرت]] نیست؛ زیرا حیات آخرت را احدی از [[مؤمنان]] منکر نیست. [[آیه]] هنگامی که ما را از مرده پنداشتن مؤمنان [[نهی]] می‌کند، تقریباً به صراحت می‌گوید که مقصود از این [[زندگی]]، زندگی دیگری غیر زندگی اخروی است. احدی از مؤمنان درباره زندگی اخروی [[شهید]] و غیرشهید تردید روا نمی‌دارد؛ پس، ناگزیر باید مقصود زندگی دیگری میان [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] باشد. این زندگی، همان است که بسیاری از [[مردم]] از آن بی‌خبرند و شهید از زندگی دنیوی، یکراست به آن منتقل می‌شود و در آن در جوار [[پروردگار]] تبارک و تعالی زندگی می‌کند. مردم به شهید همانند پیکری بی‌جان می‌نگرند و [[گمان]] می‌برند که او مرده است، در حالی که او نمرده است، بلکه در جوار پروردگارش از فضل و نعمتی که او در [[بهشت]] برای [[بندگان]] [[صالح]] خویش آماده ساخته، بهره‌مند است تا اینکه در آخرت به جایی که [[خداوند تعالی]] از مراتب [[رحمت]] و فضل خویش در بهشتی به پهنای [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] برای او [[برگزیده]] است، می‌رود.
آیا پس از تمامی این نکات، ابهامی در معنای حیاتی که پس از این [[حیات]] و پیش از حیات اخروی است برجای می‌ماند؟ این حیات دوم، حیات [[آخرت]] نیست؛ زیرا حیات آخرت را احدی از [[مؤمنان]] منکر نیست. [[آیه]] هنگامی که ما را از مرده پنداشتن مؤمنان [[نهی]] می‌کند، تقریباً به صراحت می‌گوید که مقصود از این [[زندگی]]، زندگی دیگری غیر زندگی اخروی است. احدی از مؤمنان درباره زندگی اخروی [[شهید]] و غیرشهید تردید روا نمی‌دارد؛ پس، ناگزیر باید مقصود زندگی دیگری میان [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] باشد. این زندگی، همان است که بسیاری از [[مردم]] از آن بی‌خبرند و شهید از زندگی دنیوی، یکراست به آن منتقل می‌شود و در آن در جوار [[پروردگار]] تبارک و تعالی زندگی می‌کند. مردم به شهید همانند پیکری بی‌جان می‌نگرند و [[گمان]] می‌برند که او مرده است، در حالی که او نمرده است، بلکه در جوار پروردگارش از فضل و نعمتی که او در [[بهشت]] برای [[بندگان]] [[صالح]] خویش آماده ساخته، بهره‌مند است تا اینکه در آخرت به جایی که [[خداوند تعالی]] از مراتب [[رحمت]] و فضل خویش در بهشتی به پهنای [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] برای او [[برگزیده]] است، می‌رود.


در [[احادیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او {{عم}} شواهد بسیاری بر این [[حیات برزخی]] که [[شهیدان]] و بندگان صالح خدا در آن به سر می‌برند و پیش از برانگیخته شدن و حیات اخروی، در [[رحمت الهی]] از آن بهره‌مندند، وجود دارد، برای مثال، رسول خدا {{صل}} در [[حدیثی]] که [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[راوی]] آن است، درباره آنچه که در [[جنگ موته]] پس از [[شهادت]] [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن رواحه انصاری]] برای [[مسلمانان]] پیش آمد سخن می‌گوید: [[حضرت]] این سه نفر را به توالی به [[فرماندهی]] [[منصوب]] ساخته بود که اگر یکی از آنها [[شهید]] شد، دیگری جای او را بگیرد؛ جابر می‌گوید: «روزی که در آن [[جنگ موته]] در گرفت، [[رسول خدا]] {{صل}} [[نماز صبح]] را با ما گزارد، سپس بر [[منبر]] شد و فرمود: [[برادران]] شما برای [[جنگ با مشرکان]] رو به رو شدند. حضرت برای ما از حمله‌های هر یک از دو [[سپاه]] بر یکدیگر سخن گفت تا آنجا که فرمود: هم اکنون [[زید بن حارثه]] کشته شد و [[پرچم]] افتاد. سپس فرمود: اکنون [[جعفر بن ابی طالب]] پرچم را برداشت و پیش رفت تا بجنگد. سپس فرمود: اینک دستش قطع شد، او پرچم را با دست دیگرش گرفت. سپس فرمود: دست دیگرش نیز قطع شد و او پرچم را با سینه‌اش نگاه داشت. سپس فرمود: جعفر بن ابی طالب کشته شد و پرچم بر [[زمین]] افتاد. سپس [[عبدالله بن رواحه]] آن را به دست گرفت و فلان تعداد از [[مشرکان]] و [[مسلمانان]] کشته شدند. از مسلمانان فلانی و فلانی کشته شدند تا اینکه رسول خدا {{صل}} کشته شدگان را یاد کرد، سپس فرمود: عبدالله بن رواحه کشته شد و پرچم را [[خالد بن ولید]] در دست گرفت و مسلمانان بازگشتند. رسول خدا {{صل}} سپس از منبر پایین آمد و به [[خانه]] جعفر رفت و [[عبدالله بن جعفر]] را فرا خواند و او را در آغوش خویش نشاند و بر سرش دست کشید. مادر عبدالله، [[اسماء بنت عمیس]] عرض کرد: ای رسول خدا! تو بر سر او دست می‌کشی که گویا [[یتیم]] است! رسول خدا {{صل}} فرمود: جعفر امروز کشته شد. چشمان رسول خدا {{صل}} به [[اشک]] نشستند، او فرمود: پیش از اینکه شهید شود، دو دستش قطع شد و [[خداوند]] به جای آنها دو بال از زمرد سبز به او داد و او اینک در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] هرگونه که بخواهد پرواز می‌کند»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۴، به نقل از: قطب راوندی، الخرائج، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)| بر آستان عاشورا ج۱]]، ص۳۹۵.</ref>
در [[احادیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او {{عم}} شواهد بسیاری بر این [[حیات برزخی]] که [[شهیدان]] و بندگان صالح خدا در آن به سر می‌برند و پیش از برانگیخته شدن و حیات اخروی، در [[رحمت الهی]] از آن بهره‌مندند، وجود دارد، برای مثال، رسول خدا {{صل}} در [[حدیثی]] که [[جابر بن عبدالله انصاری]] راوی آن است، درباره آنچه که در [[جنگ موته]] پس از [[شهادت]] [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن رواحه انصاری]] برای [[مسلمانان]] پیش آمد سخن می‌گوید: حضرت این سه نفر را به توالی به [[فرماندهی]] [[منصوب]] ساخته بود که اگر یکی از آنها [[شهید]] شد، دیگری جای او را بگیرد؛ جابر می‌گوید: «روزی که در آن [[جنگ موته]] در گرفت، [[رسول خدا]] {{صل}} نماز صبح را با ما گزارد، سپس بر [[منبر]] شد و فرمود: [[برادران]] شما برای [[جنگ با مشرکان]] رو به رو شدند. حضرت برای ما از حمله‌های هر یک از دو [[سپاه]] بر یکدیگر سخن گفت تا آنجا که فرمود: هم اکنون [[زید بن حارثه]] کشته شد و [[پرچم]] افتاد. سپس فرمود: اکنون [[جعفر بن ابی طالب]] پرچم را برداشت و پیش رفت تا بجنگد. سپس فرمود: اینک دستش قطع شد، او پرچم را با دست دیگرش گرفت. سپس فرمود: دست دیگرش نیز قطع شد و او پرچم را با سینه‌اش نگاه داشت. سپس فرمود: جعفر بن ابی طالب کشته شد و پرچم بر [[زمین]] افتاد. سپس [[عبدالله بن رواحه]] آن را به دست گرفت و فلان تعداد از [[مشرکان]] و [[مسلمانان]] کشته شدند. از مسلمانان فلانی و فلانی کشته شدند تا اینکه رسول خدا {{صل}} کشته شدگان را یاد کرد، سپس فرمود: عبدالله بن رواحه کشته شد و پرچم را [[خالد بن ولید]] در دست گرفت و مسلمانان بازگشتند. رسول خدا {{صل}} سپس از منبر پایین آمد و به [[خانه]] جعفر رفت و [[عبدالله بن جعفر]] را فرا خواند و او را در آغوش خویش نشاند و بر سرش دست کشید. مادر عبدالله، [[اسماء بنت عمیس]] عرض کرد: ای رسول خدا! تو بر سر او دست می‌کشی که گویا [[یتیم]] است! رسول خدا {{صل}} فرمود: جعفر امروز کشته شد. چشمان رسول خدا {{صل}} به [[اشک]] نشستند، او فرمود: پیش از اینکه شهید شود، دو دستش قطع شد و [[خداوند]] به جای آنها دو بال از زمرد سبز به او داد و او اینک در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] هرگونه که بخواهد پرواز می‌کند»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۵۴، به نقل از: قطب راوندی، الخرائج، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)| بر آستان عاشورا ج۱]]، ص۳۹۵.</ref>


=={{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}} ==
=={{متن قرآن|فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}} ==
خط ۱۳۶: خط ۱۳۷:


=={{متن قرآن|وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ}} ==
=={{متن قرآن|وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ}} ==
[[شهیدان]] نمی‌میرند و [[مرگ]]، [[آگاهی]] و [[درک]] آنان را محدود نمی‌سازد. شهیدان، [[برادران]] [[مؤمن]] خویش را که هنوز به آنان نپیوسته‌اند و حرکت و مسیرشان را دنبال می‌کنند و [[مردم]] را به سوی خدای تعالی فرا می‌خوانند، می‌بینند. هر [[دیدار]] جدیدی، [[شادمانی]] و [[بشارت]] جدیدی در بر دارد. شهیدان هر [[روز]]، با دیدن [[برادر دینی]] جدید که از میان زبانه‌های [[آتش]] معرکه بر [[خداوند]] وارد می‌شود به آنان روی می‌آورد، بشارتی جدید می‌یابند و با شادی و [[سرور]] از او استقبال می‌کنند.
[[شهیدان]] نمی‌میرند و [[مرگ]]، [[آگاهی]] و [[درک]] آنان را محدود نمی‌سازد. شهیدان، [[برادران]] [[مؤمن]] خویش را که هنوز به آنان نپیوسته‌اند و حرکت و مسیرشان را دنبال می‌کنند و [[مردم]] را به سوی خدای تعالی فرا می‌خوانند، می‌بینند. هر دیدار جدیدی، [[شادمانی]] و [[بشارت]] جدیدی در بر دارد. شهیدان هر [[روز]]، با دیدن [[برادر دینی]] جدید که از میان زبانه‌های [[آتش]] معرکه بر [[خداوند]] وارد می‌شود به آنان روی می‌آورد، بشارتی جدید می‌یابند و با شادی و [[سرور]] از او استقبال می‌کنند.


شهیدان حاضران و [[شاهدان]] معرکه‌اند و با مرگ از آن غایب نمی‌شوند و مرگ برای آنان به منزله عدم حضور نیست. آنان نزد پروردگارشان [[شاهد]] معرکه‌اند و رخدادهای آن را دنبال می‌کنند و برای [[رزمندگان]] دست به [[دعا]] برمی‌دارند و از آمدن برخی از آنان به نزدشان شادمان می‌شوند و حاشا که آنان مرده باشند، بلکه از [[شاهدان]] و حاضران معرکه‌اند. [[مردگان]] آن کسانی هستند که در مسیر [[تاریخ]] و [[حیات]] [[مردم]] و نبرد حق و باطل و [[جهاد]] [[مؤمنان]] غایب‌اند، همانان که [[زندگی]] و عافیت [[دنیا]] را ترجیح می‌دهند و به [[آسایش]] تن می‌سپارند و از جریان عمل، [[جنبش]] و جهاد کناره می‌گیرند و در حاشیه زندگی و تاریخ به سر می‌برند و از دور به نظاره [[نبرد]] نشسته‌اند. آنان به رغم اینکه تنفس می‌کنند و حرکت دارند، لیک مرده‌اند؛ زندگی مردگان که جز حیات حیوان‌وار، برای زندگی معنای دیگری نمی‌شناسند و [[لذت]] کام‌جویی‌شان از زندگی، همان لذت و کامجویی حیوانات است و [[خواسته‌ها]] و آرزوهایشان از خواسته‌ها و آرزوهای حیوانات فراتر نمی‌رود، آنان‌اند که غایب‌اند و مرده.
شهیدان حاضران و [[شاهدان]] معرکه‌اند و با مرگ از آن غایب نمی‌شوند و مرگ برای آنان به منزله عدم حضور نیست. آنان نزد پروردگارشان [[شاهد]] معرکه‌اند و رخدادهای آن را دنبال می‌کنند و برای [[رزمندگان]] دست به [[دعا]] برمی‌دارند و از آمدن برخی از آنان به نزدشان شادمان می‌شوند و حاشا که آنان مرده باشند، بلکه از [[شاهدان]] و حاضران معرکه‌اند. [[مردگان]] آن کسانی هستند که در مسیر [[تاریخ]] و [[حیات]] [[مردم]] و نبرد حق و باطل و [[جهاد]] [[مؤمنان]] غایب‌اند، همانان که [[زندگی]] و عافیت [[دنیا]] را ترجیح می‌دهند و به [[آسایش]] تن می‌سپارند و از جریان عمل، [[جنبش]] و جهاد کناره می‌گیرند و در حاشیه زندگی و تاریخ به سر می‌برند و از دور به نظاره [[نبرد]] نشسته‌اند. آنان به رغم اینکه تنفس می‌کنند و حرکت دارند، لیک مرده‌اند؛ زندگی مردگان که جز حیات حیوان‌وار، برای زندگی معنای دیگری نمی‌شناسند و [[لذت]] کام‌جویی‌شان از زندگی، همان لذت و کامجویی حیوانات است و [[خواسته‌ها]] و آرزوهایشان از خواسته‌ها و آرزوهای حیوانات فراتر نمی‌رود، آنان‌اند که غایب‌اند و مرده.
خط ۱۴۳: خط ۱۴۴:


== نه بیمی دارند نه اندوهی ==
== نه بیمی دارند نه اندوهی ==
این فرمایش [[خدای تعالی]] است: {{متن قرآن|...وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ...}}. آنان به [[برادران]] خویش که هنوز به ایشان نپیوسته‌اند و به مسیر آکنده از [[خون]]، جهاد، پیروزی‌ها، شکست‌ها، دردها و تلخی با این نگاه ربانی می‌نگرند {{متن قرآن|وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}. لیک ما در این دنیا، دیدمان تفاوت دارد. ما از رهگذر تصورات بشری آمیخته با [[ضعف]]، کوته نظری و [[تشویق]] به این مسیر می‌نگریم و هرگاه پیش‌بینی کنیم که در سیر و حرکت‌مان، مصیبتی بر ما فرود آید یا تندبادی به ما زند و هیچ چیزی بر جای ننهد، به [[نگرانی]] و [[اضطراب]] دچار می‌شویم. نیز هرگاه بلایی دامانمان یا مصیبتی گریبانمان را بگیرد و پهنه [[زمین]] بر ما تنگ آید و دردهای [[فراق]] و تلخی‌های ناکامی‌ها و شدت [[ابتلا]] در [[جان]] و [[مال]] و روزی و [[امنیت]] بر ما فشار آورد، [[اندوه]] و درد، ما را در خویش [[غرقه]] می‌سازد؛ بنابراین، مسیر برای ما - از رهگذر تصوراتمان - از [[بیم]] و اندوه آکنده است: بیم از گرفتاری‌هایی که ممکن است در [[آینده]] بر سرمان آید و اندوه از [[گرفتاری‌ها]] و سختی‌هایی که بر سرمان آمده است. کم‌اند انسان‌هایی که در میان این حرکت و مسیر آکنده از [[خون]] و درد، بینشی درست و [[ناب]] دارند که در بیم و اندوه [[زندگی]] نمی‌کنند. اما نگاه [[شهیدان]] به این مسیر و تصورشان از آن با نگاه و تصورات بشری آمیخته به [[ضعف]] و [[سستی]] ما، تفاوت دارد. آنان این نگاه ناب و دوررس را از [[خدا]] گرفته‌اند و آن را از [[اعتماد]] و [[اطمینان]] به [[خدای تعالی]] آکنده‌اند. خدای تعالی این نگاه را از نزد خویش به آنان ارزانی داشته است، همین است که با این اعتماد و اطمینان و با این نگاه ناب و بدون [[هراس]] و [[نگرانی]] و اندوه به این مسیر ربانی بر روی زمین می‌نگرند و از همین جاست که از آمدن برادرانشان که هنوز به آنان نپیوسته‌اند، شادمان می‌شوند. آنان که به کام معرکه فرو رفته‌اند، نباید [[ترس]] و اندوهی به خویش راه دهند و نباید از چیزی که در پیش دارند، بهراسند و بهر چیزی که از دست داده‌اند، اندوه خورند؛ زیرا [[یاری]] [[پروردگار]] که خدای تعالی به [[بندگان]] [[صالح]] خویش [[وعده]] داده است و کمک و [[پیروزی]] و [[تأیید]] و پشتیبانی او در میانه این [[جدال]] آکنده از خون و درد و تلخی و [[رنج]] به آنان خواهد رسید.
این فرمایش [[خدای تعالی]] است: {{متن قرآن|...وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ...}}. آنان به [[برادران]] خویش که هنوز به ایشان نپیوسته‌اند و به مسیر آکنده از [[خون]]، جهاد، پیروزی‌ها، شکست‌ها، دردها و تلخی با این نگاه ربانی می‌نگرند {{متن قرآن|وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}. لیک ما در این دنیا، دیدمان تفاوت دارد. ما از رهگذر تصورات بشری آمیخته با [[ضعف]]، کوته نظری و [[تشویق]] به این مسیر می‌نگریم و هرگاه پیش‌بینی کنیم که در سیر و حرکت‌مان، مصیبتی بر ما فرود آید یا تندبادی به ما زند و هیچ چیزی بر جای ننهد، به نگرانی و [[اضطراب]] دچار می‌شویم. نیز هرگاه بلایی دامانمان یا مصیبتی گریبانمان را بگیرد و پهنه [[زمین]] بر ما تنگ آید و دردهای فراق و تلخی‌های ناکامی‌ها و شدت [[ابتلا]] در [[جان]] و [[مال]] و روزی و [[امنیت]] بر ما فشار آورد، [[اندوه]] و درد، ما را در خویش غرقه می‌سازد؛ بنابراین، مسیر برای ما - از رهگذر تصوراتمان - از [[بیم]] و اندوه آکنده است: بیم از گرفتاری‌هایی که ممکن است در [[آینده]] بر سرمان آید و اندوه از [[گرفتاری‌ها]] و سختی‌هایی که بر سرمان آمده است. کم‌اند انسان‌هایی که در میان این حرکت و مسیر آکنده از [[خون]] و درد، بینشی درست و ناب دارند که در بیم و اندوه [[زندگی]] نمی‌کنند. اما نگاه [[شهیدان]] به این مسیر و تصورشان از آن با نگاه و تصورات بشری آمیخته به [[ضعف]] و [[سستی]] ما، تفاوت دارد. آنان این نگاه ناب و دوررس را از [[خدا]] گرفته‌اند و آن را از اعتماد و [[اطمینان]] به [[خدای تعالی]] آکنده‌اند. خدای تعالی این نگاه را از نزد خویش به آنان ارزانی داشته است، همین است که با این اعتماد و اطمینان و با این نگاه ناب و بدون [[هراس]] و نگرانی و اندوه به این مسیر ربانی بر روی زمین می‌نگرند و از همین جاست که از آمدن برادرانشان که هنوز به آنان نپیوسته‌اند، شادمان می‌شوند. آنان که به کام معرکه فرو رفته‌اند، نباید [[ترس]] و اندوهی به خویش راه دهند و نباید از چیزی که در پیش دارند، بهراسند و بهر چیزی که از دست داده‌اند، اندوه خورند؛ زیرا [[یاری]] [[پروردگار]] که خدای تعالی به [[بندگان]] [[صالح]] خویش [[وعده]] داده است و کمک و [[پیروزی]] و [[تأیید]] و پشتیبانی او در میانه این [[جدال]] آکنده از خون و درد و تلخی و [[رنج]] به آنان خواهد رسید.


{{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم * و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۵-۶.</ref>. پس [[ترس]] و [[نگرانی]] از [[آینده]] و [[اضطراب]] از بهر آن چرا؟ آنان را در [[راه خدا]] هیچ خستگی یا آزاری نخواهد رسید و برای هر بلایی که بر آنان رسد [[خداوند]] [[عمل صالح]] و [[پاداش]] می‌نویسد: {{متن قرآن|...ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ...}}<ref>«مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>.
{{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم * و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۵-۶.</ref>. پس [[ترس]] و نگرانی از [[آینده]] و [[اضطراب]] از بهر آن چرا؟ آنان را در [[راه خدا]] هیچ خستگی یا آزاری نخواهد رسید و برای هر بلایی که بر آنان رسد [[خداوند]] [[عمل صالح]] و [[پاداش]] می‌نویسد: {{متن قرآن|...ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ...}}<ref>«مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>.


بنابراین، چرا از [[گرفتاری‌ها]]، [[رنج‌ها]] و دردهایی که دامنشان را می‌گیرد و مشقت‌هایی که در راه خدا می‌کشند، [[اندوه]] خورند؟ پس، در این مسیر، نه ترسی هست و نه اندوهی و پویندگان این مسیر دشوار و ناهموار نباید بهر گرفتاری‌هایی که گریبان‌گیر آنان می‌شود، بترسند و اندوه خورند. این همان نگاه ربانی و [[ناب]] و مطمئن و دوررس از مسیر [[انسان]] به سوی [[خدای تعالی]] است و بر ماست - ما که در خط [[شهیدان]]، راه خدای تعالی را می‌پوییم - که به این نگاه، مسلح شویم و نگاه سراسر نگرانی و اضطراب و [[هراس]] را به نگاه ربانی آکنده از اعتماد و [[اطمینان]] و دوررس بدل نماییم تا بدین روی بتوانیم بار سنگین [[مسئولیت]] را بر دوش کشیم و به [[سیر]] خویش در راه [[پیامبران]] و فرستادگان ادامه دهیم<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا ج۱]]، ص۳۹۹.</ref>.
بنابراین، چرا از [[گرفتاری‌ها]]، [[رنج‌ها]] و دردهایی که دامنشان را می‌گیرد و مشقت‌هایی که در راه خدا می‌کشند، [[اندوه]] خورند؟ پس، در این مسیر، نه ترسی هست و نه اندوهی و پویندگان این مسیر دشوار و ناهموار نباید بهر گرفتاری‌هایی که گریبان‌گیر آنان می‌شود، بترسند و اندوه خورند. این همان نگاه ربانی و ناب و مطمئن و دوررس از مسیر [[انسان]] به سوی [[خدای تعالی]] است و بر ماست - ما که در خط [[شهیدان]]، راه خدای تعالی را می‌پوییم - که به این نگاه، مسلح شویم و نگاه سراسر نگرانی و اضطراب و [[هراس]] را به نگاه ربانی آکنده از اعتماد و [[اطمینان]] و دوررس بدل نماییم تا بدین روی بتوانیم بار سنگین [[مسئولیت]] را بر دوش کشیم و به [[سیر]] خویش در راه [[پیامبران]] و فرستادگان ادامه دهیم<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا ج۱]]، ص۳۹۹.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۴٬۴۱۷

ویرایش