تجارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اقتصاد | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تجارت در قرآن]] - [[تجارت در حدیث]] - [[تجارت در فقه اسلامی]] - [[تجارت در معارف و سیره معصوم]] - [[تجارت در معارف و سیره نبوی]] - [[تجارت در معارف و سیره علوی]] - [[تجارت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تجارت خارجی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اقتصاد | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تجارت در قرآن]] - [[تجارت در حدیث]] - [[تجارت در فقه اسلامی]] - [[تجارت در معارف و سیره معصوم]] - [[تجارت در معارف و سیره نبوی]] - [[تجارت در معارف و سیره علوی]] - [[تجارت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تجارت خارجی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
'''«تجارت»''' به معنای [[بازرگانی]] و [[خرید و فروش]] آمده است. این واژه در [[فقه]] بیشتر به مطلق [[داد و ستد]] تعریف شده است و شامل [[بیع]]، [[اجاره]]، [[صلح]] و غیر آن میشود. در [[قرآن کریم]] و روایات به تجارت و [[داد و ستد]] [[انسانها]] با یکدیگر اهمیت بسیار داده شده است و [[مسلمانان]] به آن ترغیب شدهاند. مهمترین نکتهای که یک تاجر در [[اسلام]] باید مراعات کند، آشنایی با [[حلال و حرام]] در هنگام کسب است تا گرفتار [[ربا]] و [[کسب درآمد]] از راه [[نامشروع]] و [[حرام]] نشود. | |||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
خط ۹: | خط ۱۰: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
تجارت (مبادله) در کنار [[تولید]] و توزیع، سه رکن اصلی [[اقتصاد]] را تشکیل میدهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر [[تاریخی]] پس از آن دو قرار میگیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست. | تجارت (مبادله) در کنار [[تولید]] و توزیع، سه رکن اصلی [[اقتصاد]] را تشکیل میدهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر [[تاریخی]] پس از آن دو قرار میگیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست. | ||
# '''[[جوامع]] ابتدایی:''' در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون [[خانواده]] تأمین میشد و نیازی به تجارت و مبادله نبود<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۶–۳۴۷.</ref>. با گذر [[زمان]] و [[رشد]] و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰–۱۵۱؛ توینبی، تاریخ تمدن، ۷۱–۷۲.</ref>. با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در [[زندگی]] [[بشر]] معرفی نکردهاند<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۹.</ref>. [[انسانها]] در آغاز بر سر کالاهایی مانند گاو، گوسفند و نمک تجارت میکردند و سپس برای ساختن ابزار، [[سلاح]] و زیورآلات، به [[داد و ستد]] فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱.</ref>. از کشفیات [[تاریخی]] بر میآید که [[ایرانیان]] ۴۵۰۰ سال پیش از | # '''[[جوامع]] ابتدایی:''' در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون [[خانواده]] تأمین میشد و نیازی به تجارت و مبادله نبود<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۶–۳۴۷.</ref>. با گذر [[زمان]] و [[رشد]] و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰–۱۵۱؛ توینبی، تاریخ تمدن، ۷۱–۷۲.</ref>. با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در [[زندگی]] [[بشر]] معرفی نکردهاند<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۹.</ref>. [[انسانها]] در آغاز بر سر کالاهایی مانند گاو، گوسفند و نمک تجارت میکردند و سپس برای ساختن ابزار، [[سلاح]] و زیورآلات، به [[داد و ستد]] فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱.</ref>. از کشفیات [[تاریخی]] بر میآید که [[ایرانیان]] ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح{{ع}}، [[اهل]] داد و ستد بودهاند و روابط تجاری آنان با سرزمینهای مجاور از جمله بینالنهرین به حدود ۳۰۰۰ تا ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد میرسد<ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۴۷–۴۹.</ref>. پیشینه تجارت سازمان یافته به زمان سومریها در [[بابل]] میرسد<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۲.</ref>. فینیقیها با ساختن کشتیهای بزرگ، تجارت دریایی را شکل دادند<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۳–۱۴.</ref>. شکل تجارت در گذر زمان [[تغییر]] یافت و از داد و ستدساده و پایاپای، به معامله با واسطه فلزات گرانقیمت و در مرحله بعد با سکه (طلا و [[نقره]]) تبدیل شد<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۸–۳۰.</ref> | ||
# '''[[دوران جاهلیت]]:''' در دوران جاهلیتِ [[عربها]]، بیشتر تاجران از طریق قراردادهای ربوی و [[مضاربه]]، تجارت میکردند<ref>شریف، مکة و مدینة، ۷۹–۸۳.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز از وجود تجارت در دوران [[پیامبران]]{{ع}} و امتهای گذشته سخن به میان آمده<ref>سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> و زیربنای [[قوانین اسلامی]] در زمینه معاملات و | # '''[[دوران جاهلیت]]:''' در دوران جاهلیتِ [[عربها]]، بیشتر تاجران از طریق قراردادهای ربوی و [[مضاربه]]، تجارت میکردند<ref>شریف، مکة و مدینة، ۷۹–۸۳.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز از وجود تجارت در دوران [[پیامبران]]{{ع}} و امتهای گذشته سخن به میان آمده<ref>سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> و زیربنای [[قوانین اسلامی]] در زمینه معاملات و مبادلات اقتصادی بیان شده است. [[روایات]] [[معصومان]]{{ع}} به تجارت توجه ویژهای کردهاند و آن را افزایش دهنده [[عقل]]، مایه [[عزت]]، [[برکت]] و بینیازی شمردهاند<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۴۸–۱۴۹.</ref>. [[امامان]]{{ع}} در کنار تشویق به تجارت و [[بازرگانی]]، بر یادگیری احکام [[فقهی]] و مراعات [[موازین]] و [[آداب]] شرعیِ تجارت تأکید میکردند<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰–۱۵۵.</ref>. | ||
# '''[[انقلاب]] صنعتی:''' با اختراع ماشین بخار در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکههای پهناور راه و راهآهن پیدا شد و تجارت منطقهای و بینالمللی گسترش یافت<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳.</ref>. در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، همزمان با گسترش [[نظام]] صنعتی | # '''[[انقلاب]] صنعتی:''' با اختراع ماشین بخار در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکههای پهناور راه و راهآهن پیدا شد و تجارت منطقهای و بینالمللی گسترش یافت<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳.</ref>. در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، همزمان با گسترش [[نظام]] صنعتی انگلستان در اروپا و [[توسعه]] [[استعمار]] اروپا در آسیا، [[آفریقا]] و آمریکا، نظام اقتصاد تجارت جهانی به وجود آمد و ویژگیهایی را به همراه آورد. بر اساس این نظام جدید، [[اقتصاد معیشتی]] به [[اقتصاد]] [[سرمایهداری]] تبدیل شد و [[تولید]] انبوه، تقسیم نیروی کار، انباشت [[ثروت]]، اصالت [[بازار]]، رقابت و تجارت نابرابر ([[استعماری]]) و [[تسلط]] بر سرزمینها و منابع دیگران، در دستورکار قرار گرفت<ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۲۷.</ref>. این [[نظام اقتصادی]] در سالهای اخیر با حمایت آمریکا و کشورهای صنعتی غرب و گسترش شرکتهای چندملیتی در کشورهای [[جهان]] سوم، [[جنگ]] تجاری میان قدرتهای صنعتی و تشکیل [[سازمان]] تجارت جهانی، در عرصه تجارت جهانی حضور دارد<ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی نظرپور|نظرپور]] و [[حسین کفشگر جلودار|کفشگر جلودار]]، [[تجارت - نظرپور و کفشگر جلودار (مقاله)|مقاله «تجارت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص۲۳۸ – ۲۴۴.</ref> | ||
== تجارت در قرآن == | == تجارت در قرآن == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۴: | ||
== تجارت در حدیث == | == تجارت در حدیث == | ||
{{اصلی|تجارت در حدیث}} | {{اصلی|تجارت در حدیث}} | ||
کسب و | کسب و تجارت از [[مشاغل]] [[شریف]] و مورد توجه [[اسلام]] است؛ زیرا تجارت و کسب وسیلهای برای تبادل مواد اولیه و تولیدات صنعتی و محصولات [[کشاورزی]] و حیوانی است و این تبادل مواد و آوردن جنسی از کشوری به [[کشور]] دیگری از شهری به [[شهر]] یا دهات دیگر یا از عمده فروش برای خرده فروشی، کار بسیار مهمی است؛ زیرا هر کس نمیتواند به تنهایی هر چه را لازم دارد از منابع اصلی آن تهیه کند؛ لذا تجارت پایه [[زندگی]] همه، از جمله [[مسلمانان]] است و نظام جامعه بر آن [[استوار]] است. در غیر این صورت، [[جامعه]] به [[هرج و مرج]] گرفتار میشود، بیماری جسمی و [[روحی]]، اختلالات و زدوخوردها را به همراه خواهد داشت و این خود باعث نابودی و هلاکت مسلمانان خواهد شد و بیجهت نیست که در اسلام توجه خاصی به آن شده و [[روایات]] بسیار به آن کار ترغیب کرده و آنهایی را که تجارت را ترک کنند مذمت نموده است. برخی از روایات درباره اهمیت تجارت عبارت است از: | ||
# [[امیر المؤمنین]] {{ع}}میفرماید: «به تجارت بپردازید؛ زیرا شما را از [[مردم]] بینیاز میکند. همانا [[خداوند عزوجل]] شاغل [[امین]] را [[دوست]] دارد. مغبون، پسندیده نیست و [[پاداش]] نمیگیرد»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴.</ref>. | # [[امیر المؤمنین]] {{ع}}میفرماید: «به تجارت بپردازید؛ زیرا شما را از [[مردم]] بینیاز میکند. همانا [[خداوند عزوجل]] شاغل [[امین]] را [[دوست]] دارد. مغبون، پسندیده نیست و [[پاداش]] نمیگیرد»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴.</ref>. | ||
# از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است: «[[برکت]] ده جزء دارد، نه جزء آن در | # از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است: «[[برکت]] ده جزء دارد، نه جزء آن در تجارت و یک جزء آن در گوسفند است»<ref>صدوق خصال، ج۲، ص۴۴۵، باب عشره، حدیث ۴۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳.</ref>. | ||
# [[فضیل بن یسار]] میگوید: به امام صادق {{ع}} عرض کردم که دست از تجارت کشیده و از آن خودداری نمودهام. حضرت فرمود: «چرا؟ مگر عاجز از تجارتی؟ همین طور است که [[اموال]] شما از دستتان میرود. نه، تجارت را رها نکنید و با تجارت از فضل خدا کمک بخواهید»<ref>فروع کافی، ج۵، ص۱۴۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۳۸۶.</ref> | # [[فضیل بن یسار]] میگوید: به امام صادق {{ع}} عرض کردم که دست از تجارت کشیده و از آن خودداری نمودهام. حضرت فرمود: «چرا؟ مگر عاجز از تجارتی؟ همین طور است که [[اموال]] شما از دستتان میرود. نه، تجارت را رها نکنید و با تجارت از فضل خدا کمک بخواهید»<ref>فروع کافی، ج۵، ص۱۴۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۳۸۶.</ref> | ||
== اهداف و اصول تجارت == | == اهداف و اصول تجارت == | ||
تجارت و مبادله و [[رشد]] [[ثروت]]، یکی از اصول نخستین [[اقتصاد سالم]] است که خود از شرایط [[اجتماع]] سالم بهشمار میرود. بدون اقتصاد سالم، برخی از [[اهداف]] [[اسلامی]] مانند [[استقلال]] و [[عزتمندی]] [[مسلمانان]] قابل تأمین نیست<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴–۴۰۵.</ref>. تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع [[انسان]]<ref>حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷–۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷.</ref>، [[گشایش]] و [[رفاه]] [[زندگی]]، و [[تکامل]] و تخصصی شدن [[تولید]]<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.</ref> را دنبال میکند؛ با این حال، | تجارت و مبادله و [[رشد]] [[ثروت]]، یکی از اصول نخستین [[اقتصاد سالم]] است که خود از شرایط [[اجتماع]] سالم بهشمار میرود. بدون اقتصاد سالم، برخی از [[اهداف]] [[اسلامی]] مانند [[استقلال]] و [[عزتمندی]] [[مسلمانان]] قابل تأمین نیست<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴–۴۰۵.</ref>. تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع [[انسان]]<ref>حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷–۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷.</ref>، [[گشایش]] و [[رفاه]] [[زندگی]]، و [[تکامل]] و تخصصی شدن [[تولید]]<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.</ref> را دنبال میکند؛ با این حال، روحیه [[زیادهخواهی]] [[انسانها]] و [[تجاوز از حد]] و حدود خود، تجارت را نیز دگرگون و آن را به ابزاری جهت [[بهرهکشی]] تبدیل کرده است. هماکنون تجارت به جای اینکه وسیلهای برای برآوردهکردن نیازهای مردم و واسطه میان تولید و مصرف باشد، واسطه میان تولید و اندوختن شده است<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.</ref>. | ||
اصول تجارت که جدا از اصول کلی [[اقتصاد]] نیست، در مکتبهای گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در [[نظام سرمایهداری]]، | اصول تجارت که جدا از اصول کلی [[اقتصاد]] نیست، در مکتبهای گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در [[نظام سرمایهداری]]، مالکیت خصوصی، بهرهبرداری از ثروت و چگونگی مصرف، جز در مواردی خاص، محدودیتی ندارد<ref>صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵.</ref>. در [[نظام کمونیستی]] با پذیرش [[مالکیت]] اشتراکی، [[آزادی]] [[سرمایهداری]] که مبتنی بر مالکیت خصوصی است، از میان میرود و [[دولت]] بر همه شئون زندگی [[اقتصادی]]، مسلط میشود<ref>صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵.</ref>؛ اما در [[اسلام]]، قلمرو مالکیت و فعالیتهای اقتصادی با محدودیتهایی همراه است و این [[مکتب]] بر [[عدالت اجتماعی]] در تمام زمینهها از جمله اقتصاد و همچنین بر توازن میان [[مصالح]] فردی و [[اجتماعی]] تأکید ویژه دارد<ref>آقانظری، نظریهپردازی اقتصاد اسلامی، ۱۱۱.</ref>.<ref>[[محمد تقی نظرپور|نظرپور]] و [[حسین کفشگر جلودار|کفشگر جلودار]]، [[تجارت - نظرپور و کفشگر جلودار (مقاله)|مقاله «تجارت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص۲۳۸ – ۲۴۴.</ref> | ||
== آداب و شرایط تجارت == | == آداب و شرایط تجارت == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
آداب تجارت به دو بخش الزامی و سُنَن تقسیم میشود: | آداب تجارت به دو بخش الزامی و سُنَن تقسیم میشود: | ||
# '''احکام الزامی:''' غَشّ<ref>جواهر الکلام ۲۲/ ۱۱۱.</ref>، تدلیس<ref>جامع المدارک ۳/ ۲۲۳.</ref>، [[ربا]]<ref>جواهر الکلام ۲۳/ ۳۳۲ ـ ۳۳۸.</ref> و نَجَش<ref>جواهر الکلام ۲۲/ ۴۷۶.</ref> در معامله [[حرام]] است. بنابر قولی [[احتکار]]<ref>جواهر الکلام ۴۷۷ ـ ۴۷۸.</ref>، تلقّی رُکبان<ref>مستند الشیعة ۱۴/ ۳۸.</ref> و [[وکیل]] شدن حَضَری ـ خواه شهرنشین یا روستانشین ـ برای [[بادیه نشین]] بلکه برای هر غریبی نیز حرام است. | # '''احکام الزامی:''' غَشّ<ref>جواهر الکلام ۲۲/ ۱۱۱.</ref>، تدلیس<ref>جامع المدارک ۳/ ۲۲۳.</ref>، [[ربا]]<ref>جواهر الکلام ۲۳/ ۳۳۲ ـ ۳۳۸.</ref> و نَجَش<ref>جواهر الکلام ۲۲/ ۴۷۶.</ref> در معامله [[حرام]] است. بنابر قولی [[احتکار]]<ref>جواهر الکلام ۴۷۷ ـ ۴۷۸.</ref>، تلقّی رُکبان<ref>مستند الشیعة ۱۴/ ۳۸.</ref> و [[وکیل]] شدن حَضَری ـ خواه شهرنشین یا روستانشین ـ برای [[بادیه نشین]] بلکه برای هر غریبی نیز حرام است. | ||
# '''سُنَن:''' سُنن تجارت دو گونه است. پارهای از آنها جنبه فردی دارد، مانند [[استحباب]] [[نیّت]] بینیازی از [[مردم]] و توسعه بر [[خانواده]] در کسب؛ [[توکّل]] بر [[خداوند]]؛ فراگیری احکام [[شرعی]] تجارت؛ ذکر خداوند و خواندن دعاهای وارد شده هنگام ورود به بازار؛ صبح زود به سراغ کار رفتن؛ رها کردن | # '''سُنَن:''' سُنن تجارت دو گونه است. پارهای از آنها جنبه فردی دارد، مانند [[استحباب]] [[نیّت]] بینیازی از [[مردم]] و توسعه بر [[خانواده]] در کسب؛ [[توکّل]] بر [[خداوند]]؛ فراگیری احکام [[شرعی]] تجارت؛ ذکر خداوند و خواندن دعاهای وارد شده هنگام ورود به بازار؛ صبح زود به سراغ کار رفتن؛ رها کردن تجارت هنگام [[نماز]]؛ گفتن شهادتین و سه بار [[تکبیر]] در وقت خرید کالا و تجارت کردن در [[وطن]] خود و [[کراهت]] زودتر از همه به بازار رفتن و دیرتر از همه دست از کار کشیدن. | ||
پارهای از [[سنن]] تجارت، ناظر به چگونگی و تنظیم [[رفتار]] بازرگان با طرف معامله است، مانند [[استحباب]] رعایت [[برابری]] میان خریداران؛ گشادهرویی هنگام معامله؛ آسان گرفتن در معامله؛ پذیرش درخواست فسخ از سوی خریدار و افزودن بر وزن پیمانه هنگام فروش و کم گرفتن در وقت خرید و کراهت [[ستایش]] کالا هنگام فروش و نکوهش آن در [[زمان]] خرید. همچنین [[سوگند]] خوردن هنگام معامله؛ فروختن کالا در محلی که [[عیب]] آن پوشیده میماند، مانند جای تاریک؛ معامله با افراد [[پست]] و سود گرفتن از کسی که به او [[وعده]] ارفاق و [[احسان]] در معامله داده شده است<ref>جواهر الکلام ۲۲/ ۴۶۲ ـ ۴۷۰؛ وسائل الشیعة ۱۷/ ۳۸۱ ـ ۴۶۸.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، ص ۳۴۹- ۳۵۲.</ref> | پارهای از [[سنن]] تجارت، ناظر به چگونگی و تنظیم [[رفتار]] بازرگان با طرف معامله است، مانند [[استحباب]] رعایت [[برابری]] میان خریداران؛ گشادهرویی هنگام معامله؛ آسان گرفتن در معامله؛ پذیرش درخواست فسخ از سوی خریدار و افزودن بر وزن پیمانه هنگام فروش و کم گرفتن در وقت خرید و کراهت [[ستایش]] کالا هنگام فروش و نکوهش آن در [[زمان]] خرید. همچنین [[سوگند]] خوردن هنگام معامله؛ فروختن کالا در محلی که [[عیب]] آن پوشیده میماند، مانند جای تاریک؛ معامله با افراد [[پست]] و سود گرفتن از کسی که به او [[وعده]] ارفاق و [[احسان]] در معامله داده شده است<ref>جواهر الکلام ۲۲/ ۴۶۲ ـ ۴۷۰؛ وسائل الشیعة ۱۷/ ۳۸۱ ـ ۴۶۸.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، ص ۳۴۹- ۳۵۲.</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
به مقتضای این اصل، تجارت خارجی از نوع [[استعماری]]، استثماری و [[اهانت]] بار محکوم و مردود است. ستمکشی در اقتصاد داخلی و تجارت خارجی و به طور کلی در اقتصاد سیاسی ممنوع و [[جرم]] تلقی میشود. بر اساس این اصل، هرگز تجارت خارجی نمیتواند بر بهرهکشی و تحمل [[ستم]] [[استوار]] باشد و نیز قراردادها نمیتوانند ستمکشی و سلطهپذیری را توجیه و سودی را که [[ستمکاران]] از راه قراردادهای [[ظالمانه]] به دست میآورند [[مشروع]] سازند حتی قراردادهایی که ماهیتا بر تحمیل [[ستم]] [[استوار]] است و از بنبستهای ستمکشان برای یک طرف سود میآورد مردود است. | به مقتضای این اصل، تجارت خارجی از نوع [[استعماری]]، استثماری و [[اهانت]] بار محکوم و مردود است. ستمکشی در اقتصاد داخلی و تجارت خارجی و به طور کلی در اقتصاد سیاسی ممنوع و [[جرم]] تلقی میشود. بر اساس این اصل، هرگز تجارت خارجی نمیتواند بر بهرهکشی و تحمل [[ستم]] [[استوار]] باشد و نیز قراردادها نمیتوانند ستمکشی و سلطهپذیری را توجیه و سودی را که [[ستمکاران]] از راه قراردادهای [[ظالمانه]] به دست میآورند [[مشروع]] سازند حتی قراردادهایی که ماهیتا بر تحمیل [[ستم]] [[استوار]] است و از بنبستهای ستمکشان برای یک طرف سود میآورد مردود است. | ||
بُعد بینالمللی تجارت خارجی در مقایسه با ابعاد داخلی آن از اهمیت بیشتر و حساسیت [[برتری]] برخوردار است و دولت باوجود در [[اختیار]] داشتن انحصاری [[برنامهریزی]] و [[نظارت]] بر تجارت خارجی باید به سایر | بُعد بینالمللی تجارت خارجی در مقایسه با ابعاد داخلی آن از اهمیت بیشتر و حساسیت [[برتری]] برخوردار است و دولت باوجود در [[اختیار]] داشتن انحصاری [[برنامهریزی]] و [[نظارت]] بر تجارت خارجی باید به سایر حقوق ملت از یک سو و اصول سیاست خارجی از سوی دیگر توجه دقیق مبذول دارد<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۴۷۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۵
«تجارت» به معنای بازرگانی و خرید و فروش آمده است. این واژه در فقه بیشتر به مطلق داد و ستد تعریف شده است و شامل بیع، اجاره، صلح و غیر آن میشود. در قرآن کریم و روایات به تجارت و داد و ستد انسانها با یکدیگر اهمیت بسیار داده شده است و مسلمانان به آن ترغیب شدهاند. مهمترین نکتهای که یک تاجر در اسلام باید مراعات کند، آشنایی با حلال و حرام در هنگام کسب است تا گرفتار ربا و کسب درآمد از راه نامشروع و حرام نشود.
معناشناسی
«تجارت» به معنای بازرگانی و خرید و فروش[۱] و هر گونه تصرف در سرمایه، برای به دست آوردن سود مادی یا معنوی[۲] آمده است. برخی نیز آن را به انتقال مملوک (مال) به شخص دیگر در برابر عوض معیّن و با رضایت طرفین معنا کردهاند[۳].
تجارت در فقه بیشتر به مطلق داد و ستد، اعم از اینکه سودآوری و قصد آن باشد یا نباشد، تعریف شده است[۴] و شامل بیع، اجاره، صلح و غیر آن میشود[۵]. در اصطلاح حقوقی، تجارت عملیاتی است که تاجران برای دستیابی به سود[۶] و در شکل اجاره یا انتقال مالکیت خدمات و منافع در برابر ثمن انجام میدهند[۷]. بازار نیز در اصطلاح واژگان جدید اقتصادی، منطقهای معین است که تاجران و بازرگانان به تناسب حرفه خود و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد، فردی یا گروهی به داد و ستد مشغولاند[۸].[۹]
پیشینه
تجارت (مبادله) در کنار تولید و توزیع، سه رکن اصلی اقتصاد را تشکیل میدهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر تاریخی پس از آن دو قرار میگیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست.
- جوامع ابتدایی: در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون خانواده تأمین میشد و نیازی به تجارت و مبادله نبود[۱۰]. با گذر زمان و رشد و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد[۱۱]. با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در زندگی بشر معرفی نکردهاند[۱۲]. انسانها در آغاز بر سر کالاهایی مانند گاو، گوسفند و نمک تجارت میکردند و سپس برای ساختن ابزار، سلاح و زیورآلات، به داد و ستد فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند[۱۳]. از کشفیات تاریخی بر میآید که ایرانیان ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع)، اهل داد و ستد بودهاند و روابط تجاری آنان با سرزمینهای مجاور از جمله بینالنهرین به حدود ۳۰۰۰ تا ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد میرسد[۱۴]. پیشینه تجارت سازمان یافته به زمان سومریها در بابل میرسد[۱۵]. فینیقیها با ساختن کشتیهای بزرگ، تجارت دریایی را شکل دادند[۱۶]. شکل تجارت در گذر زمان تغییر یافت و از داد و ستدساده و پایاپای، به معامله با واسطه فلزات گرانقیمت و در مرحله بعد با سکه (طلا و نقره) تبدیل شد[۱۷]
- دوران جاهلیت: در دوران جاهلیتِ عربها، بیشتر تاجران از طریق قراردادهای ربوی و مضاربه، تجارت میکردند[۱۸]. در قرآن کریم نیز از وجود تجارت در دوران پیامبران(ع) و امتهای گذشته سخن به میان آمده[۱۹] و زیربنای قوانین اسلامی در زمینه معاملات و مبادلات اقتصادی بیان شده است. روایات معصومان(ع) به تجارت توجه ویژهای کردهاند و آن را افزایش دهنده عقل، مایه عزت، برکت و بینیازی شمردهاند[۲۰]. امامان(ع) در کنار تشویق به تجارت و بازرگانی، بر یادگیری احکام فقهی و مراعات موازین و آداب شرعیِ تجارت تأکید میکردند[۲۱].
- انقلاب صنعتی: با اختراع ماشین بخار در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکههای پهناور راه و راهآهن پیدا شد و تجارت منطقهای و بینالمللی گسترش یافت[۲۲]. در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، همزمان با گسترش نظام صنعتی انگلستان در اروپا و توسعه استعمار اروپا در آسیا، آفریقا و آمریکا، نظام اقتصاد تجارت جهانی به وجود آمد و ویژگیهایی را به همراه آورد. بر اساس این نظام جدید، اقتصاد معیشتی به اقتصاد سرمایهداری تبدیل شد و تولید انبوه، تقسیم نیروی کار، انباشت ثروت، اصالت بازار، رقابت و تجارت نابرابر (استعماری) و تسلط بر سرزمینها و منابع دیگران، در دستورکار قرار گرفت[۲۳]. این نظام اقتصادی در سالهای اخیر با حمایت آمریکا و کشورهای صنعتی غرب و گسترش شرکتهای چندملیتی در کشورهای جهان سوم، جنگ تجاری میان قدرتهای صنعتی و تشکیل سازمان تجارت جهانی، در عرصه تجارت جهانی حضور دارد[۲۴].[۲۵]
تجارت در قرآن
در برخی از آیات قرآن واژه تجارت استفاده شده است: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ﴾[۲۶]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ﴾[۲۷].
در قرآن کریم به تجارت و داد و ستد انسانها با یکدیگر اهمیت بسیار داده شده است و مسلمانان به آن ترغیب شدهاند و در آیاتی چند با تعبیر «جستجوی فضل الهی» از آن یاد شده است. ﴿أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ﴾[۲۸].
در جزیرة العرب مسئله تجارت امری مرسوم و حائز اهمیت فراوان بوده و بر همین اساس آیات سوره ایلاف اشاره به کوچ تابستانی و زمستانی قریش برای تجارت دارد. از طرف دیگر نیز به رام بودن زمین برای امر تجارت نیز اشاره شده است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ﴾[۲۹]. حتی تجارت کردن به هنگام مناسک حج را نیز امری مباح شمرده و با تعبیر ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[۳۰] به گوشهای از فلسفه حج نیز اشاره فرموده است[۳۱].
تجارت در حدیث
کسب و تجارت از مشاغل شریف و مورد توجه اسلام است؛ زیرا تجارت و کسب وسیلهای برای تبادل مواد اولیه و تولیدات صنعتی و محصولات کشاورزی و حیوانی است و این تبادل مواد و آوردن جنسی از کشوری به کشور دیگری از شهری به شهر یا دهات دیگر یا از عمده فروش برای خرده فروشی، کار بسیار مهمی است؛ زیرا هر کس نمیتواند به تنهایی هر چه را لازم دارد از منابع اصلی آن تهیه کند؛ لذا تجارت پایه زندگی همه، از جمله مسلمانان است و نظام جامعه بر آن استوار است. در غیر این صورت، جامعه به هرج و مرج گرفتار میشود، بیماری جسمی و روحی، اختلالات و زدوخوردها را به همراه خواهد داشت و این خود باعث نابودی و هلاکت مسلمانان خواهد شد و بیجهت نیست که در اسلام توجه خاصی به آن شده و روایات بسیار به آن کار ترغیب کرده و آنهایی را که تجارت را ترک کنند مذمت نموده است. برخی از روایات درباره اهمیت تجارت عبارت است از:
- امیر المؤمنین (ع)میفرماید: «به تجارت بپردازید؛ زیرا شما را از مردم بینیاز میکند. همانا خداوند عزوجل شاغل امین را دوست دارد. مغبون، پسندیده نیست و پاداش نمیگیرد»[۳۲].
- از امام باقر (ع) روایت شده است: «برکت ده جزء دارد، نه جزء آن در تجارت و یک جزء آن در گوسفند است»[۳۳].
- فضیل بن یسار میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم که دست از تجارت کشیده و از آن خودداری نمودهام. حضرت فرمود: «چرا؟ مگر عاجز از تجارتی؟ همین طور است که اموال شما از دستتان میرود. نه، تجارت را رها نکنید و با تجارت از فضل خدا کمک بخواهید»[۳۴].[۳۵]
اهداف و اصول تجارت
تجارت و مبادله و رشد ثروت، یکی از اصول نخستین اقتصاد سالم است که خود از شرایط اجتماع سالم بهشمار میرود. بدون اقتصاد سالم، برخی از اهداف اسلامی مانند استقلال و عزتمندی مسلمانان قابل تأمین نیست[۳۶]. تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع انسان[۳۷]، گشایش و رفاه زندگی، و تکامل و تخصصی شدن تولید[۳۸] را دنبال میکند؛ با این حال، روحیه زیادهخواهی انسانها و تجاوز از حد و حدود خود، تجارت را نیز دگرگون و آن را به ابزاری جهت بهرهکشی تبدیل کرده است. هماکنون تجارت به جای اینکه وسیلهای برای برآوردهکردن نیازهای مردم و واسطه میان تولید و مصرف باشد، واسطه میان تولید و اندوختن شده است[۳۹].
اصول تجارت که جدا از اصول کلی اقتصاد نیست، در مکتبهای گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در نظام سرمایهداری، مالکیت خصوصی، بهرهبرداری از ثروت و چگونگی مصرف، جز در مواردی خاص، محدودیتی ندارد[۴۰]. در نظام کمونیستی با پذیرش مالکیت اشتراکی، آزادی سرمایهداری که مبتنی بر مالکیت خصوصی است، از میان میرود و دولت بر همه شئون زندگی اقتصادی، مسلط میشود[۴۱]؛ اما در اسلام، قلمرو مالکیت و فعالیتهای اقتصادی با محدودیتهایی همراه است و این مکتب بر عدالت اجتماعی در تمام زمینهها از جمله اقتصاد و همچنین بر توازن میان مصالح فردی و اجتماعی تأکید ویژه دارد[۴۲].[۴۳]
آداب و شرایط تجارت
در روایات آداب و شرایطی برای تجارت بیان شده است که به برخی از آنها اشاره کنیم. مهمترین نکتهای که یک بازاری و تاجر در اسلام باید مراعات کند، آشنایی با حلال و حرام در هنگام کسب است. تاجر اگر این آشنایی را نداشته باشد، گرفتار ربا و کسب درآمد از راه نامشروع و حرام میشود. این نکتهای است که در روایات به آن توجه داده شده و همراه با نکاتی دیگر، آمده است. رسول خدا(ص) برای شخصی که میخواهد به کسب و کار بپردازد، پنج ویژگی بیان کردند که با توجه به آنها وارد بازار شود، در غیر آن صورت خرید و فروش نکند: معامله ربوی نکند، سوگند نخورد، عیب کالای خود را نهان نکند، وقت فروش ستایش (بیمورد) نکند و وقت خرید بر کالای دیگران عیب ننهد[۴۴].
شیخ صدوق این خبر را با اندک تفاوتی در عبارت در کتب فقهی خود آورده است[۴۵]. بدیهی است که معرفی کالا مشکلی ندارد؛ بلکه منظور تعریفی است که نادرست باشد یا هنگام خرید، برای ارزانتر خریدن کالای دیگران، آن را بد جلوه ندهد.
مردی به حضرت علی گفت: ای امیرالمؤمنین(ع)، من میخواهم تجارت کنم. حضرت فرمود: آیا با مسائل دینی آشنا هستی؟ گفت: به برخی؛ فرمود: وای بر تو، اول فقه، بعد تجارت. بهتحقیق کسی که چیزی بخرد و بفروشد و از حرام و حلال آن نپرسد، گرفتار ربا شود، گرفتار ربا شود[۴۶]. در خبری دیگر امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ عِلْمٍ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا ثُمَّ ارْتَطَمَ»[۴۷]: «هر کس بدون فقه و آگاهی به احکام شرعی تجارت کند، گرفتار ربا شود، سپس گرفتار شود». آن حضرت این نکته را به تمام تاجران بازار کوفه توصیه میکرد[۴۸].
«ارتطام» را به معنای گرفتاریای دانستهاند که امکان خروج و برونرفت از آن نیست[۴۹]. شناخت حلال و حرام برای کسب حلال به تلاش و تقید دینی نیاز دارد.
حکیم بن حزام که از ثروتمندان مکه بود و در فتح مکه مسلمان شد و در زمان خلفا به جهت برخورداری از ثروت، عطا قبول نکرد[۵۰]، تصمیم به کسب و کار در مدینه گرفت. پیامبر(ص) با بیان شرایطی به او اجازه کسب و تجارت داد. رسول خدا(ص) به حکیم بن حزام اجازه تجارت نداد تا اینکه چند چیز را برای حضرت ضمانت کند: اگر کسی از معامله پشیمان شد بپذیرد، به افراد ناتوان مهلت دهد، به حق بگیرد، چه وافی باشد چه نباشد[۵۱]؛ بنابراین سیره نبوی، برای پرداختن به هر کاری نیاز به مجوز و اجازه حاکم اسلامی است تا شخص با داشتن شرایط و رعایت اصولی ویژه، به کار و حرفهای خاص بپردازد.
امیرالمؤمنین(ع) یکی از نکات مهم دیگر را برای تجارت، داشتن عقل و مهارت تجاری دانسته است[۵۲]؛ در غیر این صورت شخص سرمایه خود را از دست میدهد. برخی از شرایط کسب و کار برای اجتناب از معاملات حرام در قسمت نظارت بر بازار بیان شده است. گاهی ممکن است شخص در تجارت نوع و کالای خاصی، مهارت و موفقیت داشته باشد؛ باید آن را کشف کند. در خبری امام صادق(ع) از مردی گزارش میدهد که نزد پیامبر(ص) آمد و از موفقنشدن در کارش شکایت کرد. پیامبر(ص) به او دستور داد چند صنف از کارها را تجربه کند و در هر کدام موفق بود، آن را ادامه دهد[۵۳].[۵۴]
احکام تجارت
آداب تجارت به دو بخش الزامی و سُنَن تقسیم میشود:
- احکام الزامی: غَشّ[۵۵]، تدلیس[۵۶]، ربا[۵۷] و نَجَش[۵۸] در معامله حرام است. بنابر قولی احتکار[۵۹]، تلقّی رُکبان[۶۰] و وکیل شدن حَضَری ـ خواه شهرنشین یا روستانشین ـ برای بادیه نشین بلکه برای هر غریبی نیز حرام است.
- سُنَن: سُنن تجارت دو گونه است. پارهای از آنها جنبه فردی دارد، مانند استحباب نیّت بینیازی از مردم و توسعه بر خانواده در کسب؛ توکّل بر خداوند؛ فراگیری احکام شرعی تجارت؛ ذکر خداوند و خواندن دعاهای وارد شده هنگام ورود به بازار؛ صبح زود به سراغ کار رفتن؛ رها کردن تجارت هنگام نماز؛ گفتن شهادتین و سه بار تکبیر در وقت خرید کالا و تجارت کردن در وطن خود و کراهت زودتر از همه به بازار رفتن و دیرتر از همه دست از کار کشیدن.
پارهای از سنن تجارت، ناظر به چگونگی و تنظیم رفتار بازرگان با طرف معامله است، مانند استحباب رعایت برابری میان خریداران؛ گشادهرویی هنگام معامله؛ آسان گرفتن در معامله؛ پذیرش درخواست فسخ از سوی خریدار و افزودن بر وزن پیمانه هنگام فروش و کم گرفتن در وقت خرید و کراهت ستایش کالا هنگام فروش و نکوهش آن در زمان خرید. همچنین سوگند خوردن هنگام معامله؛ فروختن کالا در محلی که عیب آن پوشیده میماند، مانند جای تاریک؛ معامله با افراد پست و سود گرفتن از کسی که به او وعده ارفاق و احسان در معامله داده شده است[۶۱].[۶۲]
تجارت خارجی
تجارت بینالملل با هر نوع تعریفی که ارائه شود، دارای هدف مشخصی است. تجارت بینالملل در پی آن است که مبنای علمی برقراری تجارت و سمتگیری آن و چگونگی بهرهوری از تجارت توسط کشورها را مشخص کند. مسائل تجارت بینالملل و موضوعات آن در حقیقت همان مسائل اقتصاد داخلی در عرصه بینالمللی و بین کشورهاست، اما با این تفاوت که عوامل تولید در سطح بینالمللی تحرک کمتری دارد و در آن ارزهای مختلفی به عنوان پول شناخته میشود و از فرهنگ و سنتهای مختلفی برخوردار است و نیز در آن اختلاف قیمتها و اختلاف نوع و کیفیت کالاها، بیشتر به چشم میخورد.
تجارت خارجی با وجود انسجام خاصی که با تجارت داخلی و به طور کلی اقتصاد ملی دارد، در کشورهایی که از ایدئولوژی مشخصی پیروی میکنند، دارای بار سیاسی و عقیدتی است و به همین جهت تجارت خارجی بخشی از اقتصاد سیاسی به شمار میآید.
به مقتضای این اصل، تجارت خارجی از نوع استعماری، استثماری و اهانت بار محکوم و مردود است. ستمکشی در اقتصاد داخلی و تجارت خارجی و به طور کلی در اقتصاد سیاسی ممنوع و جرم تلقی میشود. بر اساس این اصل، هرگز تجارت خارجی نمیتواند بر بهرهکشی و تحمل ستم استوار باشد و نیز قراردادها نمیتوانند ستمکشی و سلطهپذیری را توجیه و سودی را که ستمکاران از راه قراردادهای ظالمانه به دست میآورند مشروع سازند حتی قراردادهایی که ماهیتا بر تحمیل ستم استوار است و از بنبستهای ستمکشان برای یک طرف سود میآورد مردود است.
بُعد بینالمللی تجارت خارجی در مقایسه با ابعاد داخلی آن از اهمیت بیشتر و حساسیت برتری برخوردار است و دولت باوجود در اختیار داشتن انحصاری برنامهریزی و نظارت بر تجارت خارجی باید به سایر حقوق ملت از یک سو و اصول سیاست خارجی از سوی دیگر توجه دقیق مبذول دارد[۶۳].
منابع
- هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت
- کوشا، محمد علی، مقاله «تجارت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴
- ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه
- نظرپور و کفشگر جلودار ، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳
- عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱
- ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۲۹.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۶۴؛ مصطفوی، التحقیق، ۱/۳۸۰–۳۸۱.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۳.
- ↑ طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۱/۱۰۰.
- ↑ انصاری و طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱/۶۲۸.
- ↑ جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۲/۱۱۴۱.
- ↑ عتیقپور، نقش بازار و بازاریها، ۱۳–۱۴.
- ↑ نظرپور و کفشگر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ ـ ۲۴۴.
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۳۴۶–۳۴۷.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰–۱۵۱؛ توینبی، تاریخ تمدن، ۷۱–۷۲.
- ↑ سیمونز، تاریخ تجارت، ۹.
- ↑ سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱.
- ↑ میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۴۷–۴۹.
- ↑ سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۲.
- ↑ سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۳–۱۴.
- ↑ سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۸–۳۰.
- ↑ شریف، مکة و مدینة، ۷۹–۸۳.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۸۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۱۴۸–۱۴۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰–۱۵۵.
- ↑ سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳.
- ↑ میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۲۷.
- ↑ میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۳۲.
- ↑ نظرپور و کفشگر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
- ↑ «آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند» سوره بقره، آیه ۱۶.
- ↑ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
- ↑ «اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانههای آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.
- ↑ «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «تجارت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴.
- ↑ صدوق خصال، ج۲، ص۴۴۵، باب عشره، حدیث ۴۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳.
- ↑ فروع کافی، ج۵، ص۱۴۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۳۸۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴–۴۰۵.
- ↑ حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷–۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷.
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸.
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵.
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵.
- ↑ آقانظری، نظریهپردازی اقتصاد اسلامی، ۱۱۱.
- ↑ نظرپور و کفشگر جلودار، مقاله «تجارت»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص۲۳۸ – ۲۴۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۵۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۶: «مَنْ بَاعَ وَ اشْتَرَى فَلْيَحْفَظْ خَمْسَ خِصَالٍ وَ إِلَّا فَلَا يَشْتَرِ وَ لَا يَبِعِ الرِّبَا وَ الْحَلْفَ وَ كِتْمَانَ الْعَيْبِ وَ الْحَمْدَ إِذَا بَاعَ وَ الذَّمَّ إِذَا اشْتَرَى».
- ↑ شیخ صدوق، الهدایة فی الأصول و الفروع، ص۳۱۳؛ شیخ صدوق، المقنع، ص۳۶۳: «و إذا اتجرت فاجتنب خمسة أشياء: اليمين، و الكذب، و كتمان العيب، و المدح إذا بعت، و الذم إذا اشتريت».
- ↑ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۱۶: «وَيْحَكَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ فَإِنَّهُ مَنْ بَاعَ وَ اشْتَرَى وَ لَمْ يَسْأَلْ عَنْ حَرَامٍ وَ لَا حَلَالٍ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا ثُمَّ ارْتَطَمَ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۵۴؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج، ص۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۵۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۶.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۴۲۵: و ارْتَطَمَ فلانٌ في أمر فلا مخرج له منه.
- ↑ ابناثیر جزری(عزالدین)، اسد الغابه، ج۱، ص۵۲۳.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۵: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) لَمْ يَأْذَنْ لِحَكِيمِ بْنِ حِزَامٍ فِي تِجَارَةٍ حَتَّى ضَمِنَ لَهُ إِقَالَةَ النَّادِمِ وَ إِنْظَارَ الْمُعْسِرِ وَ أَخْذَ الْحَقِّ وَافِياً أَوْ غَيْرَ وَافٍ».
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۳: «فَلَا يَقْعُدَنَّ فِي السُّوقِ إِلَّا مَنْ يَعْقِلُ الشِّرَاءَ وَ الْبَيْعَ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۹: «شَكَا رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) الْحُرْفَةَ. فَقَالَ: انْظُرْ بُيُوعاً فَاشْتَرِهَا ثُمَّ بِعْهَا فَمَا رَبِحْتَ فِيهِ فَالْزَمْهُ».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۶۷.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۱۱۱.
- ↑ جامع المدارک ۳/ ۲۲۳.
- ↑ جواهر الکلام ۲۳/ ۳۳۲ ـ ۳۳۸.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۴۷۶.
- ↑ جواهر الکلام ۴۷۷ ـ ۴۷۸.
- ↑ مستند الشیعة ۱۴/ ۳۸.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۴۶۲ ـ ۴۷۰؛ وسائل الشیعة ۱۷/ ۳۸۱ ـ ۴۶۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص ۳۴۹- ۳۵۲.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۴۷۵.