خراج در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
#[[حکم]] [[عمر]] [[خلیفه دوم]] درباره روستاهای [[عراق]] و دیگر مناطق که آن را فیء و [[وقف]] برای همه مسلمانان قرار داد تا زمانی که باشند و خمس آن را نگرفت و آن را تقسیم نکرد<ref>ابو عبید الاموال، ص۷۴؛ ابن زنجویه، الاموال، ج۱، ص۹۶، ح۲۳۳۹.</ref> که جریان آن و نتایجش را بیان می‌نماییم.
#[[حکم]] [[عمر]] [[خلیفه دوم]] درباره روستاهای [[عراق]] و دیگر مناطق که آن را فیء و [[وقف]] برای همه مسلمانان قرار داد تا زمانی که باشند و خمس آن را نگرفت و آن را تقسیم نکرد<ref>ابو عبید الاموال، ص۷۴؛ ابن زنجویه، الاموال، ج۱، ص۹۶، ح۲۳۳۹.</ref> که جریان آن و نتایجش را بیان می‌نماییم.


علت این که [[علمای شیعه]] یکی از [[مطاعن]] [[عمر]] را عدم تقسیم [[عراق]] قرار داده‌اند، [[مخالفت]] وی با [[سیره]] [[نبی گرامی اسلام]] است<ref>صراط المستقیم، ج۳، ص۲۶؛ بحار الأنوار، ج۳۱، ص۱۵؛ اربعین، ص۵۶۲.</ref>؛ اما روایتی که می‌گوید این کار به پیشنهاد امیرالمؤمنین علی{{ع}} انجام گرفته در [[اختیار]] آنها نبوده است که ما آن را نقل می‌کنیم<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)| سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۱۱ - ۳۱۳.</ref>.
علت اینکه علمای شیعه یکی از [[مطاعن]] [[عمر]] را عدم تقسیم [[عراق]] قرار داده‌اند، [[مخالفت]] وی با [[سیره]] [[نبی گرامی اسلام]] است<ref>صراط المستقیم، ج۳، ص۲۶؛ بحار الأنوار، ج۳۱، ص۱۵؛ اربعین، ص۵۶۲.</ref>؛ اما روایتی که می‌گوید این کار به پیشنهاد امیرالمؤمنین علی{{ع}} انجام گرفته در [[اختیار]] آنها نبوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)| سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۱۱ - ۳۱۳.</ref>.


==[[امام علی]]{{ع}} و ایجاد [[خراج]] در [[خلافت عمر]]==
==[[امام علی]]{{ع}} و ایجاد [[خراج]] در [[خلافت عمر]]==
خط ۴۷: خط ۴۷:


این گزارش نشان می‌دهد که [[عمر]] با مخالفت‌های جدی روبه‌رو بوده و دنبال راه حل میگشته است. تصمیم به ابقای کشاورزان و عدم تقسیم زمین‌ها و گرفتن خراج باعث شد که [[سازمان]] و [[تشکیلات]] زمین‌ها را بر هم نزنند و زمین‌ها را به صورت قطعه‌های کوچک در نیاورند. کشاورزان نیز بدون هیچ گونه [[نگرانی]] به کار خود ادامه و [[مجاهدان]] نیز به کار خود پرداختند. اجرای پیشنهاد علی{{ع}} فواید مهمی به دنبال داشت که اشاره می‌شود:
این گزارش نشان می‌دهد که [[عمر]] با مخالفت‌های جدی روبه‌رو بوده و دنبال راه حل میگشته است. تصمیم به ابقای کشاورزان و عدم تقسیم زمین‌ها و گرفتن خراج باعث شد که [[سازمان]] و [[تشکیلات]] زمین‌ها را بر هم نزنند و زمین‌ها را به صورت قطعه‌های کوچک در نیاورند. کشاورزان نیز بدون هیچ گونه [[نگرانی]] به کار خود ادامه و [[مجاهدان]] نیز به کار خود پرداختند. اجرای پیشنهاد علی{{ع}} فواید مهمی به دنبال داشت که اشاره می‌شود:
#اولین نتیجه مهم آن جلوگیری از برده شدن کشاورزان در [[ایران]] و [[روم]] بود و این، مانع [[فاجعه]] [[انسانی]] به نام [[برده‌داری]] شد. کشاورزان [[زمین]] به کار خود میپرداختند و [[مسلمانان]] از [[خراج]] آن استفاده می‌کردند. این شیوه در گسترش فتوحات اسلامی نقش اساسی داشت. منتسکیو درباره آسانی [[مالیات]] و آزادی‌ای که به [[مردم]] سرزمین‌های فتح شده دادند و با توجه به مالیات سنگین [[حکومت‌های ستمگر]] آن [[زمان]] می‌نویسد: «وجود این باج‌های گزاف [در [[جهان غرب]]] بود که سهولت عجیبی را به مسلمانان در [[فتوحات]] خود اعطا نمود؛ زیرا ملت‌های [[تسخیر]] شده از طرف [[اعراب]] می‌‌دیدند به جای یک سلسله تعدیاتی که در اثر [[لئامت]] امپراطوران به آنها می‌‌شد با یک مالیات[[ساده]] که به سهولت می‌دهند و به سهولت گرفته می‌شود روبه‌رو و تابع شده‌اند. این بود که فتوحات مسلمانان با کمال سهولت پیش می‌رفت و [[ملت‌ها]] خوشبخت‌تر بودند و ترجیح می‌دادند به یک [[ملت]] صحرا نشین [[مطیع]] شوند تا به یک [[حکومت فاسد]] که در آن [[حکومت]]، از تمام معایب و از تمام وحشت‌ها و دهشت‌های [[بندگی]] و نبودن [[آزادی]] در [[عذاب]] بودند»<ref>روح القوانین، ص۳۸۴.</ref>.
#اولین نتیجه مهم آن جلوگیری از برده شدن کشاورزان در [[ایران]] و [[روم]] بود و این، مانع [[فاجعه]] [[انسانی]] به نام [[برده‌داری]] شد. کشاورزان [[زمین]] به کار خود میپرداختند و [[مسلمانان]] از [[خراج]] آن استفاده می‌کردند. این شیوه در گسترش فتوحات اسلامی نقش اساسی داشت. منتسکیو درباره آسانی [[مالیات]] و آزادی‌ای که به [[مردم]] سرزمین‌های فتح شده دادند و با توجه به مالیات سنگین [[حکومت‌های ستمگر]] آن [[زمان]] می‌نویسد: «وجود این باج‌های گزاف [در [[جهان غرب]]] بود که سهولت عجیبی را به مسلمانان در [[فتوحات]] خود اعطا نمود؛ زیرا ملت‌های [[تسخیر]] شده از طرف [[اعراب]] می‌‌دیدند به جای یک سلسله تعدیاتی که در اثر [[لئامت]] امپراطوران به آنها می‌‌شد با یک مالیات [[ساده]] که به سهولت می‌دهند و به سهولت گرفته می‌شود روبه‌رو و تابع شده‌اند. این بود که فتوحات مسلمانان با کمال سهولت پیش می‌رفت و [[ملت‌ها]] خوشبخت‌تر بودند و ترجیح می‌دادند به یک [[ملت]] صحرا نشین [[مطیع]] شوند تا به یک [[حکومت فاسد]] که در آن [[حکومت]]، از تمام معایب و از تمام وحشت‌ها و دهشت‌های [[بندگی]] و نبودن [[آزادی]] در [[عذاب]] بودند»<ref>روح القوانین، ص۳۸۴.</ref>.
#گرفتن خراج و [[آزاد]] گذاشتن کشاورزان، نقش مهمی در گسترش اسلام و شکست‌های بعدی [[سپاه]] ایران ایفا کرد. نوشته‌اند هنگامی که کشاورزان [[ایرانی]] [[آگاه]] شدند که قرار است تقسیم شوند، رؤسای آنها به [[سرپرستی]] ابن رُفَیل نزد [[خلیفه]] آمده، به وی گفتند: ما قومی از مردم عراق هستیم که در گذشته، مردم فارس بر ما [[پیروز]] شدند و به ما ضرر رساندند و هر گونه خواستند عمل کردند، حتی زن‌های ما از [[آزار]] آنها در [[امان]] نبودند، پس هنگامی که خبر شما را شنیدیم به خاطر آمدن شما شادمان شدیم و باعث [[شگفتی]] ما شد؛ از این رو ما شما را از چیزی باز نداشتیم تا این که آنها را از [[سرزمین]] ما بیرون راندید. اکنون به ما خبر رسیده که می‌خواهید ما را به [[بردگی]] بگیرید<ref>{{عربی|فبلغتا أنكم تريدون أن تسترقونا}}.</ref>. به خاطر آن نگران شده و این جا آمدیم. [[خلیفه]] گفت: پس اکنون اگر بخواهید [[اسلام]] بیاورید و اگر خواستید [[جزیه]] دهید. پس آنان جزیه را [[انتخاب]] کردند.<ref>{{عربی|فالآن إن شئتم فالإسلام و إن شئتم فالجزية، فاختاروا الجزية}}؛ یحیی بن آدم، الخراج، ص۵۰، ح۱۳۱؛ ابوعبید، الاموال، ص۱۸۳.</ref>؛ حتی [[عمر]] زمین‌های ابن رفیل را که به [[سعد بن زید]] داده بود به او بازگرداند<ref>یحیی بن آدم، الخراج، ص۶۰، ح۱۸۴.</ref>. این گزارش نشان می‌دهد که [[نگرانی]] کشاورزان، جدی بوده و [[هدف]] اولیه، به بردگی گرفتن کشاورزان بوده که پرداخت جزیه در برابر آن است که نشان می‌دهد بر کشاورزان نیز جزیه قرار دادند و بر [[زمین‌ها]] [[خراج]]. کشاورزان از حضور [[مسلمانان]] بسیار خوشحال شدند و در واقع، از آنان استقبال می‌کردند و این خود زمینه [[شکست]] [[ایران]] بود که [[مردم]] آن از [[حکومت]] ناراضی بودند. و از آنجا که [[امید]] به گذشت مسلمانان داشتند، خود را به مرکز [[خلافت]] رساندند؛ هنگامی آنان به [[مدینه]] آمدند که خلیفه [[تصمیم]] جدیدی نسبت به سرزمین‌های فتح شده گرفته بود؛ از این رو خلیفه تصمیم جدید خود را با تعبیر « پس اکنون» به ابن رفیل اعلام می‌کند؛ یعنی آنچه شنیدی مربوط به گذشته است و اکنون سخن از برده گرفتن مردم نیست، آنها [[حق]] انتخاب دارند، می‌‌توانند اسلام را برگزینند یا جزیه بپردازند. و این، نشان می‌دهد که علت شکست [[لشکر]] ایران توجه [[مردم ایران]] به [[روح]] [[مهربانی]] اسلام بوده و رمز [[موفقیت]] [[سپاه اسلام]]، تلاش [[آزادی]] بخش آن بوده است و [[خشونت]] نقشی بسیار جزئی در [[فتوحات]] داشته است.
#گرفتن خراج و [[آزاد]] گذاشتن کشاورزان، نقش مهمی در گسترش اسلام و شکست‌های بعدی [[سپاه]] ایران ایفا کرد. نوشته‌اند هنگامی که کشاورزان [[ایرانی]] [[آگاه]] شدند که قرار است تقسیم شوند، رؤسای آنها به [[سرپرستی]] ابن رُفَیل نزد [[خلیفه]] آمده، به وی گفتند: ما قومی از مردم عراق هستیم که در گذشته، مردم فارس بر ما [[پیروز]] شدند و به ما ضرر رساندند و هر گونه خواستند عمل کردند، حتی زن‌های ما از [[آزار]] آنها در [[امان]] نبودند، پس هنگامی که خبر شما را شنیدیم به خاطر آمدن شما شادمان شدیم و باعث [[شگفتی]] ما شد؛ از این رو ما شما را از چیزی باز نداشتیم تا این که آنها را از [[سرزمین]] ما بیرون راندید. اکنون به ما خبر رسیده که می‌خواهید ما را به [[بردگی]] بگیرید<ref>{{عربی|فبلغتا أنكم تريدون أن تسترقونا}}.</ref>. به خاطر آن نگران شده و این جا آمدیم. [[خلیفه]] گفت: پس اکنون اگر بخواهید [[اسلام]] بیاورید و اگر خواستید [[جزیه]] دهید. پس آنان جزیه را [[انتخاب]] کردند.<ref>{{عربی|فالآن إن شئتم فالإسلام و إن شئتم فالجزية، فاختاروا الجزية}}؛ یحیی بن آدم، الخراج، ص۵۰، ح۱۳۱؛ ابوعبید، الاموال، ص۱۸۳.</ref>؛ حتی [[عمر]] زمین‌های ابن رفیل را که به [[سعد بن زید]] داده بود به او بازگرداند<ref>یحیی بن آدم، الخراج، ص۶۰، ح۱۸۴.</ref>. این گزارش نشان می‌دهد که [[نگرانی]] کشاورزان، جدی بوده و [[هدف]] اولیه، به بردگی گرفتن کشاورزان بوده که پرداخت جزیه در برابر آن است که نشان می‌دهد بر کشاورزان نیز جزیه قرار دادند و بر [[زمین‌ها]] [[خراج]]. کشاورزان از حضور [[مسلمانان]] بسیار خوشحال شدند و در واقع، از آنان استقبال می‌کردند و این خود زمینه [[شکست]] [[ایران]] بود که [[مردم]] آن از [[حکومت]] ناراضی بودند. و از آنجا که [[امید]] به گذشت مسلمانان داشتند، خود را به مرکز [[خلافت]] رساندند؛ هنگامی آنان به [[مدینه]] آمدند که خلیفه [[تصمیم]] جدیدی نسبت به سرزمین‌های فتح شده گرفته بود؛ از این رو خلیفه تصمیم جدید خود را با تعبیر « پس اکنون» به ابن رفیل اعلام می‌کند؛ یعنی آنچه شنیدی مربوط به گذشته است و اکنون سخن از برده گرفتن مردم نیست، آنها [[حق]] انتخاب دارند، می‌‌توانند اسلام را برگزینند یا جزیه بپردازند. و این، نشان می‌دهد که علت شکست [[لشکر]] ایران توجه [[مردم ایران]] به [[روح]] [[مهربانی]] اسلام بوده و رمز [[موفقیت]] [[سپاه اسلام]]، تلاش [[آزادی]] بخش آن بوده است و [[خشونت]] نقشی بسیار جزئی در [[فتوحات]] داشته است.
#تشکیل [[دیوان]] جیش برای [[تقسیم بیت المال]]، یکی دیگر از نتیجه‌های طرح دریافت خراج بود. [[طبری]] تشکیل دیوان را در سال ۱۵ هجری دانسته<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۸.</ref>؛ ولی [[واقدی]] به نقل [[طبری]] و [[بلاذری]] سال ۲۰ هجری<ref>تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۳، ص۲۰۲؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.</ref>. [[تشکیلات]] [[دیوان]] را در مناطق [[ایران]] برابر با محاسبات [[ایرانیان]] و در [[شامات]] برابر با تشکیلات [[رومیان]] دانسته‌اند و این وضعیت تا [[زمان]] [[عبدالملک بن مروان]] ادامه یافت و او دیوان‌ها را به [[عربی]] منتقل کرد<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص۱۷۵؛ ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۲۰۲.</ref>. [[دولت اسلامی]]، هم برای دریافت و هم [[مصرف]] [[خراج]] نیاز به دفاتر [[مالی]] داشت. تدوین دیوان از [[بنی هاشم]] آغاز شد. [[خلیفه]] [[نام علی]]{{ع}} را اول نوشت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۳.</ref>. و برای او و دیگر [[بنی هاشم]] که در [[بدر]] بودند پنج هزار درهم معین شد و برای عموی [[پیغمبر]] عباس هم همین مقدار و بنابر [[نقلی]]، هفت هزار دینار و برابر نقلی نام عباس در آغاز دیوان نوشته شد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. برای [[فرزندان]] شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]]، دو هزار درهم قرار داد؛ اما [[حسن]] و [[حسین]] را مانند پدرشان سهم داد<ref>فتوح البلدان، ص۴۳۷-۴۳۵؛ ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۲۰۱-۲۰۰.</ref>. و این، حکایت از [[خشنودی]] خلیفه از طرح [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} دارد و نشان می‌دهد که وی با دید مخالف به [[خاندان پیامبر]]{{صل}} در این مقطع نمی‌نگریسته است.
#تشکیل [[دیوان]] جیش برای [[تقسیم بیت المال]]، یکی دیگر از نتیجه‌های طرح دریافت خراج بود. [[طبری]] تشکیل دیوان را در سال ۱۵ هجری دانسته<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۸.</ref>؛ ولی [[واقدی]] به نقل [[طبری]] و [[بلاذری]] سال ۲۰ هجری<ref>تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۳، ص۲۰۲؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.</ref>. [[تشکیلات]] [[دیوان]] را در مناطق [[ایران]] برابر با محاسبات [[ایرانیان]] و در [[شامات]] برابر با تشکیلات [[رومیان]] دانسته‌اند و این وضعیت تا [[زمان]] [[عبدالملک بن مروان]] ادامه یافت و او دیوان‌ها را به [[عربی]] منتقل کرد<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص۱۷۵؛ ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۲۰۲.</ref>. [[دولت اسلامی]]، هم برای دریافت و هم [[مصرف]] [[خراج]] نیاز به دفاتر [[مالی]] داشت. تدوین دیوان از [[بنی هاشم]] آغاز شد. [[خلیفه]] [[نام علی]]{{ع}} را اول نوشت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۳.</ref>. و برای او و دیگر [[بنی هاشم]] که در [[بدر]] بودند پنج هزار درهم معین شد و برای عموی [[پیغمبر]] عباس هم همین مقدار و بنابر [[نقلی]]، هفت هزار دینار و برابر نقلی نام عباس در آغاز دیوان نوشته شد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. برای [[فرزندان]] شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]]، دو هزار درهم قرار داد؛ اما [[حسن]] و [[حسین]] را مانند پدرشان سهم داد<ref>فتوح البلدان، ص۴۳۷-۴۳۵؛ ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۲۰۱-۲۰۰.</ref>. و این، حکایت از [[خشنودی]] خلیفه از طرح [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} دارد و نشان می‌دهد که وی با دید مخالف به [[خاندان پیامبر]]{{صل}} در این مقطع نمی‌نگریسته است.
خط ۷۲: خط ۷۲:
#حضرت خود، این احتمال را یاد کرده است که تقسیم ممکن است باعث درگیری شود و عده‌ای که در سر آب‌ها [[زندگی]] می‌کنند گرفتار [[محرومیت]] شوند؛ از این رو موضوع را در حدّ یک پیشنهاد مطرح کرده که به ساکنان آن مناطق توجه دهد که دست از فساد بردارند. در غیر این صورت، ممکن است [[زمین‌ها]] از آنها گرفته شده و به مسلمانان وانهاده شود؛ بنابراین، [[سخن]] جصاص در رد روایات، درست به نظر نمی‌رسد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۲۳ - ۳۲۵.</ref>.
#حضرت خود، این احتمال را یاد کرده است که تقسیم ممکن است باعث درگیری شود و عده‌ای که در سر آب‌ها [[زندگی]] می‌کنند گرفتار [[محرومیت]] شوند؛ از این رو موضوع را در حدّ یک پیشنهاد مطرح کرده که به ساکنان آن مناطق توجه دهد که دست از فساد بردارند. در غیر این صورت، ممکن است [[زمین‌ها]] از آنها گرفته شده و به مسلمانان وانهاده شود؛ بنابراین، [[سخن]] جصاص در رد روایات، درست به نظر نمی‌رسد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۲۳ - ۳۲۵.</ref>.


==سرزمین‌های خراجی و عُشری (زَکَوی)==
== سرزمین‌های خراجی و عُشری (زَکَوی) ==
همه [[فقها]] که نظام مالیاتی [[خراج]] را [[مشروع]] دانسته‌اند، بر این نکته [[اتفاق نظر]] دارند که [[اراضی]] [[مفتوحة العنوه]] مورد متیقن زمین‌های خراجی است که در آغاز [[مالیات]] بر آنها وضع و [[تشریع]] شده است و در مجموع، چهار دسته از [[زمین‌ها]] را سرزمین‌های خراجی دانسته‌اند:
همه [[فقها]] که نظام مالیاتی [[خراج]] را [[مشروع]] دانسته‌اند، بر این نکته [[اتفاق نظر]] دارند که [[اراضی]] [[مفتوحة العنوه]] مورد متیقن زمین‌های خراجی است که در آغاز [[مالیات]] بر آنها وضع و [[تشریع]] شده است و در مجموع، چهار دسته از [[زمین‌ها]] را سرزمین‌های خراجی دانسته‌اند:
# همه زمین‌هایی که با [[جنگ]] تصرف شده و تقسیم نشده است و در آن هنگام آباد بوده است؛ 
# همه زمین‌هایی که با [[جنگ]] تصرف شده و تقسیم نشده است و در آن هنگام آباد بوده است؛ 
# همه زمین‌هایی که با [[قرارداد صلح]] به [[سرزمین اسلامی]] پیوسته و [[مالکیت]] آن در قرارداد صلح به [[جامعه اسلامی]] واگذار نشده است و [[قرارداد]] خراج بسته شده، خراج آن در [[حکم]] [[جزیه]] است که پس از [[اسلام آوردن]] [[اهل]] آن، خراج از زمین‌ها برداشته می‌شود و می‌‌توانند زمین‌ها را بفروشند؛
# همه زمین‌هایی که با قرارداد صلح به [[سرزمین اسلامی]] پیوسته و [[مالکیت]] آن در قرارداد صلح به [[جامعه اسلامی]] واگذار نشده است و [[قرارداد]] خراج بسته شده، خراج آن در [[حکم]] [[جزیه]] است که پس از اسلام آوردن [[اهل]] آن، خراج از زمین‌ها برداشته می‌شود و می‌‌توانند زمین‌ها را بفروشند؛
# زمین‌هایی که مالکان آن پیش از آغاز جنگ با [[سپاه اسلام]] آن را رها کرده و رفته باشند. برابر [[نقلی]] اگر [[حاکم]] آن را [[وقف]] کند از آن [[مسلمانان]] می‌شود؛
# زمین‌هایی که مالکان آن پیش از آغاز جنگ با سپاه اسلام آن را رها کرده و رفته باشند. برابر [[نقلی]] اگر [[حاکم]] آن را [[وقف]] کند از آن [[مسلمانان]] می‌شود؛
# زمین‌هایی که با [[کفار]] [[مصالحه]] شده که [[زمین]] از آن مسلمانان باشد و آنان در آن زمین‌ها باشند و خراج معینی بدهند، این قسم هم از آن مسلمانان است<ref>معنی ابن قدامه، «معجم المغنی فی فقه الحنبلی»، ج۱۱، ص۲۹۷ - ۲۹۸.</ref>.
# زمین‌هایی که با [[کفار]] [[مصالحه]] شده که [[زمین]] از آن مسلمانان باشد و آنان در آن زمین‌ها باشند و خراج معینی بدهند، این قسم هم از آن مسلمانان است<ref>معنی ابن قدامه، «معجم المغنی فی فقه الحنبلی»، ج۱۱، ص۲۹۷ - ۲۹۸.</ref>.
البته این تقسیم، برابر [[فقه اهل سنت]] است؛ زیرا قسم سوم از نظر [[فقه شیعه]] از آن [[امام]] و جزو [[انفال]] است<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۵.</ref>.
البته این تقسیم، برابر فقه اهل سنت است؛ زیرا قسم سوم از نظر فقه شیعه از آن [[امام]] و جزو [[انفال]] است<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۵.</ref>.


در برابر آن، زمین‌های عُشری یا زَکَوی قرار دارد که در [[فقه]] [[عامه]]، حدود هفت قسم است:
در برابر آن، زمین‌های عُشری یا زَکَوی قرار دارد که در [[فقه]] [[عامه]]، حدود هفت قسم است:
# همه زمین‌هایی که مالکان آن به میل خود [[اسلام]] آورده باشند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۴.</ref>؛
# همه زمین‌هایی که مالکان آن به میل خود [[اسلام]] آورده باشند<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۴.</ref>؛
# همه زمین‌هایی که با جنگ فتح شده؛ ولی [[دولت اسلامی]] به هر دلیل، بر آن خراج ننهاده است؛ مانند اراضی [[شبه جزیره عربی]] از جمله [[مکه]]<ref>ابو یوسف، الخراج، ص۶۹؛ موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ج۵، ص۱۱۱.</ref>؛
# همه زمین‌هایی که با جنگ فتح شده؛ ولی [[دولت اسلامی]] به هر دلیل، بر آن خراج ننهاده است؛ مانند اراضی شبه جزیره عربی از جمله [[مکه]]<ref>ابو یوسف، الخراج، ص۶۹؛ موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ج۵، ص۱۱۱.</ref>؛
# زمین‌هایی که به وسیله مسلمانان به صورت زمین [[کشاورزی]] در آمده باشد، چه آنکه در قبل موات بوده و [[احیاء]] شده یا مسکونی بوده و به [[زمین]] مزروعی تبدیل شده است؛
# زمین‌هایی که به وسیله مسلمانان به صورت زمین [[کشاورزی]] در آمده باشد، چه آنکه در قبل موات بوده و احیاء شده یا مسکونی بوده و به [[زمین]] مزروعی تبدیل شده است؛
# زمین‌هایی که با [[جنگ]] فتح شده و میان جنگ‌آوران تقسیم شده باشد. نیمی از [[خیبر]] به نظر بسیاری از [[دانشمندان]] [[سنی]] چنین بوده است؛
# زمین‌هایی که با [[جنگ]] فتح شده و میان جنگ‌آوران تقسیم شده باشد. نیمی از [[خیبر]] به نظر بسیاری از دانشمندان [[سنی]] چنین بوده است؛
# زمین‌هایی که با [[صلح]] گشوده شده و [[مالکیت]] آن [[تغییر]] نکرده و مالکان آن بعداً [[مسلمان]] شده‌اند یا [[مسلمانان]] آن را به [[تصرف]] خود در آورده‌اند؛
# زمین‌هایی که با [[صلح]] گشوده شده و [[مالکیت]] آن [[تغییر]] نکرده و مالکان آن بعداً [[مسلمان]] شده‌اند یا [[مسلمانان]] آن را به تصرف خود در آورده‌اند؛
# اقطاعاتی که به صورت تملیک به وسیله [[دولت اسلامی]] انجام گرفته است؛
# اقطاعاتی که به صورت تملیک به وسیله [[دولت اسلامی]] انجام گرفته است؛
# زمین‌هایی که مسلمانان به صورت فردی به دست آورده و به [[خاک]] [[اسلامی]] ضمیمه سازند<ref>زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۸۸.</ref>.
# زمین‌هایی که مسلمانان به صورت فردی به دست آورده و به خاک [[اسلامی]] ضمیمه سازند<ref>زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۸۸.</ref>.


در برابر این دو نوع از [[زمین‌ها]] که یاد شد، فقهای شیعه تقسیمی دیگر دارند که برابر آن می‌‌توان زمین‌ها را به سه دسته تقسیم کرد: [[املاک]] شخصی که به آن [[زکات]] تعلق میگیرد؛ املاک عمومی که متعلق به [[جامعه اسلامی]] و دارای [[خراج]] هستند و املاک دولتی که [[اراضی انفال]] نامیده می‌شود و از آن دولت اسلامی و [[امام]] مسلمانان است.
در برابر این دو نوع از [[زمین‌ها]] که یاد شد، فقهای شیعه تقسیمی دیگر دارند که برابر آن می‌‌توان زمین‌ها را به سه دسته تقسیم کرد: [[املاک]] شخصی که به آن [[زکات]] تعلق میگیرد؛ املاک عمومی که متعلق به [[جامعه اسلامی]] و دارای [[خراج]] هستند و املاک دولتی که [[اراضی انفال]] نامیده می‌شود و از آن دولت اسلامی و [[امام]] مسلمانان است.
خط ۹۳: خط ۹۳:
## همه زمین‌هایی که مالکان آن به میل خود [[اسلام]] آورده باشند؛
## همه زمین‌هایی که مالکان آن به میل خود [[اسلام]] آورده باشند؛
## [[اراضی صلح]] که به وسیله افراد آباد شده است؛
## [[اراضی صلح]] که به وسیله افراد آباد شده است؛
## اراضی صلح که مالکان اولیه، [[مالکیت اراضی]] خود را در [[قرارداد صلح]] برای خویش [[حفظ]] کرده بودند.
## اراضی صلح که مالکان اولیه، مالکیت اراضی خود را در قرارداد صلح برای خویش [[حفظ]] کرده بودند.
# املاک عمومی: [[اموال عمومی]] که متعلق به جامعه اسلامی و مرکب است از:
# املاک عمومی: [[اموال عمومی]] که متعلق به جامعه اسلامی و مرکب است از:
## همه زمین‌هایی که [[سپاه اسلام]] با جنگ تصرف کرده است؛
## همه زمین‌هایی که سپاه اسلام با جنگ تصرف کرده است؛
## همه زمین‌هایی که بر حسب قرارداد صلح، مالکیت آن به مسلمانان واگذار شده است.
## همه زمین‌هایی که بر حسب قرارداد صلح، مالکیت آن به مسلمانان واگذار شده است.
# املاک دولتی: منظور اراضی انفال است که متعلق به امام و دولت اسلامی می‌باشد و به شرح ذیل‌اند:
# املاک دولتی: منظور اراضی انفال است که متعلق به امام و دولت اسلامی می‌باشد و به شرح ذیل‌اند:
## همه زمین‌های موات اصلی: زمین‌هایی که هرگز کسی آن را آباد نکرده است؛
## همه زمین‌های موات اصلی: زمین‌هایی که هرگز کسی آن را آباد نکرده است؛
## همه زمین‌هایی که [[آبادانی]] آنها طبیعی است؛ مانند: مراتع، [[جنگل‌ها]] و سواحل [[دریاها]].
## همه زمین‌هایی که [[آبادانی]] آنها طبیعی است؛ مانند: مراتع، جنگل‌ها و سواحل دریاها.
## همه [[اراضی بدون مالک]] که شامل [[اراضی]] نوظهور (مستجدّه) نیز هست؛ مانند موردی که به خاطر پایین رفتن آب، جزیره‌ای در میان دریا یا رود به وجود آید؛
## همه اراضی بدون مالک که شامل [[اراضی]] نوظهور (مستجدّه) نیز هست؛ مانند موردی که به خاطر پایین رفتن آب، جزیره‌ای در میان دریا یا رود به وجود آید؛
## همه زمین‌هایی که بدون جنگ به [[تصرف]] [[سپاه اسلام]] درآمده است اعم از زمین‌هایی که مالکان آن پیش از آغاز [[جنگ]] رها کرده و رفته‌اند یا آنها که بدون جنگ [[تسلیم]] شده و در [[اراضی]] خود باقی مانده‌اند؛
## همه زمین‌هایی که بدون جنگ به تصرف سپاه اسلام درآمده است اعم از زمین‌هایی که مالکان آن پیش از آغاز [[جنگ]] رها کرده و رفته‌اند یا آنها که بدون جنگ [[تسلیم]] شده و در [[اراضی]] خود باقی مانده‌اند؛
## زمین‌هایی که [[لشکر]] [[مسلمانان]] در [[جنگی]] که بدون [[اجازه امام]] انجام داده است تصرف کرده باشد؛
## زمین‌هایی که [[لشکر]] [[مسلمانان]] در [[جنگی]] که بدون اجازه امام انجام داده است تصرف کرده باشد؛
## [[اقطاعات]] و [[املاک]] شخصی [[پادشاهان]] سرزمین‌های فتح شده<ref>زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۹۲ – ۹۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۸.</ref>
## [[اقطاعات]] و [[املاک]] شخصی [[پادشاهان]] سرزمین‌های فتح شده<ref>زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۹۲ – ۹۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۸.</ref>


خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اقتصاد]]
[[رده:خراج]]
۱۱۸٬۰۶۹

ویرایش