بحث:اقتصاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳٬۲۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ۱۹ ژانویه
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==نقش [[اقتصاد]] در [[زندگی]] [[بشر]]==
همان‌گونه که می‌دانیم مسأله «اقتصاد» از اصول اساسی و مسائل مهم زندگی انسان‌هاست که در تمام ادوار و در همه اجتماعات نقش مهمی دارد و چرخ زندگی بشر به دور آن می‌چرخد.
[[اسلام]] به مسائل [[اقتصادی]] اهمیت فراوانی داده است و وجود ابواب متعدد مربوط به مبادلات [[مالی]] در [[فقه]] و [[قوانین اسلامی]]، حکایت از این دارد که اقتصاد در اسلام [[ارزش]] فراوان دارد.
اهمیت مسائل اقتصادی تنها از این نظر نیست که تأمین [[آزادی]] و [[استقلال]] و [[حیات مادی]] [[مردم]] بدون آن امکان ندارد، بلکه از این نظر نیز هست که پیوند نزدیکی با مسائل زیربنایی [[جامعه]] حتی با مسائل «[[اخلاقی]]» دارد. جریان یک [[اقتصاد سالم]] در پیکر [[اجتماع]] همچون جریان [[خون]] سالم در کالبد یک [[انسان]] است. ممکن است در حال عادی توجه به نقش گردش خون در [[حیات]] یک انسان نداشته باشیم، اما به هنگامی که مجرای شاهرگ‌های کسی به خاطر [[اختلاف]] در [[سیستم]] ضد انعقاد با لخته‌ای خون بسته می‌شود بلافاصله عکس العمل شدید آن ظاهر می‌گردد عضوی که مجرای خونش بسته شده فوراً فلج می‌شود و اگر این عضو از اعضای فعالی همانند [[قلب]] یا دستگاه تنفس باشد [[مرگ ناگهانی]] را حتماً با خود همراه خواهد داشت. از طرف دیگر [[فقر اقتصادی]] عوارضی در پیکر اجتماع درست همانند «کم خونی» و «[[فقر]] الدم» همراه دارد. در [[بیماری]] فقر الدم چشم درست نمی‌بیند، [[گوش]] [[قدرت]] [[شنوایی]] را از دست می‌دهد، زبان به لکنت می‌افتد، دست و پاها می‌لرزد و [[مغز]] هم قدرت [[اندیشیدن]] را ندارد. یک اجتماع که با فقر اقتصادی، یا یک سیستم مالی ناسالم دست به گریبان است، [[توانایی]] و [[مهارت]] را از دست می‌دهد و گرفتار نارسایی‌های مرگباری در همه زمینه‌ها می‌شود. یک [[سیاستمدار]] انقلابی، یک [[فرمانده]] [[شجاع]]، یک [[فیلسوف]] بزرگ، یک دانشمند ماهر و یک [[شاعر]] نکته‌پرداز و یک تکنسین ورزیده هرگز [[قادر]] به انجام [[رسالت]] خود در جامعه نیست مگر این که حداقل یک [[زندگی]] [[اقتصادی]] مناسب داشته باشد.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۲</ref>
===نقش مسائل اقتصادی در شکل [[اخلاقی]] [[جامعه]]===
چنان که اشاره شد حتی [[مسائل اخلاقی]] نیز به مقدار قابل ملاحظه‌ای تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار دارند. ممکن است این سخن برای بعضی از [[علمای اخلاق]]، گران آید که این گونه مسائل [[معنوی]] چه ارتباطی می‌تواند با مسائل اقتصادی داشته باشد، ولی با توجه به این نکته [[تجربی]] و [[حسی]] «که نگهداری [[ارزش‌های اخلاقی]] همچون [[شهامت]]، صراحت، [[مناعت طبع]]، [[راستگویی]]، [[امانت]]، و [[استقلال]] [[شخصیت]]، برای یک [[انسان]] گرسنه کار بسیار [[دشواری]] است» جای هیچ‌گونه شکی باقی نمی‌ماند. آن کس که گرسنه است الزاماً گرفتار [[دروغ]] و [[تزویر]] و [[تقلب]] نمی‌شود و [[ایمان]] خود را از دست نمی‌دهد، اما زمینه ابتلای به این [[انحرافات اخلاقی]] در انسان‌های گرسنه بسیار آماده‌تر است و این یک امر حسی و تجربی است. همچنین جای [[شک]] نیست که [[نیازهای مادی]] و [[فقر اقتصادی]]، انسان را به کارهای [[زشتی]] همچون [[چاپلوسی]]، [[تملّق]]، ثناخوانی افرادی که شایسته سرزنش‌اند و [[عیب‌جویی]] از آنها که لایق [[ستایش]] نیستند، [[تشویق]] می‌کند.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۳</ref>
===فقر اقتصادی، انگیزه [[گناه]]===
[[اسلام]] فقر اقتصادی را انگیزه گناه و [[بی‌نیازی]] مادی را مایه کمک به [[تقوا]] و [[معنویت]] شمرده است. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: «بی‌نیازی کمک خوبی برای تقوا و [[پرهیزکاری]] است»<ref>{{متن حدیث|‌نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى‌}}؛ الحر العاملی محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت، منشورات دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱هـ. ق، ط ۴، ج١٢، ص١۶، باب ۶، باب استحباب الاستعانه بالدنیا علی الاخره، حدیث ۱؛ الشیخ الصدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، تهران، منشورات دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ هـ. ق، ط ۵، ج۳، ص٩۴، باب ۵٨، حدیث ۵؛ الکلینی، أبی جعفر، محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، تهران، منشورات دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۱ هـ. ق، ج۵، ص۷۱؛ کتاب المعیشه، باب الاستعانه بالدنیا علی الآخره، حدیث ۱، ص۷۲، حدیث ۸ و ۹ و ص٧٣، حدیث ١۴ و ١۵ به همین مضمون آمده است.</ref>.
و در سخنی از [[امام صادق]]{{ع}} می‌خوانیم:
[[بی نیازی]] که تو را از [[ستم]] باز دارد بهتر است از فقری که تو را به [[گناه]] وا دارد<ref>{{متن حدیث|غِنًى يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الْإِثْمِ}}؛ وسائل الشیعه، ج١٢، ص۱۷، حدیث ۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۱، حدیث ۴٩؛ فروع کافی، ج۵، ص۷۲، حدیث ۱۱.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} به فرزندش [[حسن مجتبی]]{{ع}} فرمود:
«[[انسانی]] را که به دنبال تأمین غذای خود می‌رود [[سرزنش]] مکن، چون کسی که غذایش فراهم نباشد خطاهایش زیاد خواهد شد»<ref>{{متن حدیث|لَا تَلُمْ إِنْسَاناً يَطْلُبُ قُوتَهُ فَمَنْ عَدِمَ قُوتَهُ كَثُرَ خَطَايَاهُ‌}}؛ بحار الانوار، ج۶٩، ص۴٧.</ref>.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۴</ref>
===نقش نان در [[عبادت]]===
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: نان را که فرآورده [[کشاورزی]] است عزیز دارید چه آنکه عوامل آسمانی و زمینی و بسیاری از آفریده‌های [[الهی]] در ایجاد آن مؤثر بوده‌اند<ref>{{متن حدیث|أَكْرِمُوا الْخُبْزَ فَإِنَّهُ قَدْ عَمِلَ فِيهِ مَا بَيْنَ الْعَرْشِ إِلَى الْأَرْضِ وَ الْأَرْضُ وَ مَا فِيهَا مِنْ كَثِيرِ خَلْقِهِ}}؛ بحار الانوار، ج۶٣، ص۲۷۲؛ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، تهران، انتشارات فراهانی، بی‌تا، ج۱، ص۳۷۵؛ برقی، ابی جعفر احمد بن محمد، المحاسن، تعلیق سید جلال الدین حسینی، ص۵۸۵.</ref>.
در [[حدیث]] دیگری می‌خوانیم: [[امام رضا]]{{ع}} از جدش نقل فرمود که [[سلمان]] [[ابوذر]] را به منزلش [[دعوت]] کرد و دو قرص نان نزد او آورد. ابوذر آنها را زیر و رو می‌کرد، سلمان گفت: برای چه آنها را زیر و رو می‌کنی؟ گفت می‌ترسم پخته نباشند<ref>سخن سلمان در مقام قدر‌شناسی نعمت است، البته اسلام توصیه کرده است که هر کس مسؤول و متصدی هر کاری است باید آن را با دقت و بخوبی انجام دهد، بنابراین وظیفه نانوا نیز پختن نان مرغوب و قابل مصرف است.</ref>. سلمان سخت در [[خشم]] شد و گفت: چه قدر [[جرأت]] داری که این نان‌ها را زیر و رو می‌کنی؟ به [[خدا]] [[سوگند]] آبی در آن کار کرده که [[فرشتگان]] از زیر [[عرش]] آوردند و آن را به باد سپردند و باد به [[ابر]] ریخته و ابر بر [[زمین]] باریده و به کمک رعد و [[فرشتگان]] به جای خود رسیده و زمین و چوب و آهن و بهائم و [[آتش]] و هیزم و نمک و آنچه نتوان برشمرد در آن کار کرده، تو از کجا [[حق]] [[شکر]] آن را می‌توانی بجا بیاوری؟ [[ابوذر]] گفت به سوی [[خدا]] [[توبه]] می‌کنم و [[آمرزش]] می‌طلبم از کاری که کردم و از تو به خاطر انجام کاری که آن را [[دوست]] نداشتی عذر خواهم<ref>{{متن حدیث|جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ{{ع}} قَالَ: دَعَا سَلْمَانُ أَبَا ذَرٍّ إِلَى مَنْزِلِهِ فَقَدَّمَ عَلَيْهِ رَغِيفَيْنِ فَأَخَذَ أَبُو ذَرٍّ الرَّغِيفَيْنِ يُقَلِّبُهُمَا فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ يَا أَبَا ذَرٍّ لِأَيِّ شَيْ‌ءٍ تُقَلِّبُ هَذَيْنِ الرَّغِيفَيْنِ قَالَ خِفْتُ أَنْ لَا يَكُونَا نَضِيجَيْنِ فَغَضِبَ سَلْمَانُ مِنْ ذَلِكَ غَضَباً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ مَا أَجْرَأَكَ حَيْثُ تُقَلِّبُ هَذَيْنِ الرَّغِيفَيْنِ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ عَمِلَ فِي هَذَا الْخُبْزِ الْمَاءُ الَّذِي تَحْتَ الْعَرْشِ وَ عَمِلَتْ فِيهِ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى أَلْقَوْهُ إِلَى الرِّيحِ وَ عَمِلَتْ فِيهِ الرِّيحُ حَتَّى أَلْقَتْهُ إِلَى السَّحَابِ وَ عَمِلَ فِيهِ السَّحَابُ حَتَّى أَمْطَرَهُ إِلَى الْأَرْضِ وَ عَمِلَ فِيهِ الرَّعْدُ وَ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى وَضَعُوهُ مَوَاضِعَهُ وَ عَمِلَتْ فِيهِ الْأَرْضُ وَ الْخَشَبُ وَ الْحَدِيدُ وَ الْبَهَائِمُ وَ النَّارُ وَ الْحَطَبُ وَ الْمِلْحُ وَ مَا لَا أُحْصِيهِ أَكْثَرُ فَكَيْفَ لَكَ أَنْ تَقُومَ بِهَذَا الشُّكْرِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ إِلَى اللَّهِ أَتُوبُ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِمَّا أَحْدَثْتُ وَ إِلَيْكَ أَعْتَذِرُ مِمَّا كَرِهْتَ}}؛ بابوبه قمی، ابی جعفر، محمد بن علی بن حسین، امالی، الصدوق، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ١۴٠٠ هـ. ق، ط ۵، ص۳۵۹، مجلس ۶٨.</ref>.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} دید [[عایشه]] تکه نانی که به زمین افتاده بود می‌خواهد زیر پا بگذارد. [[پیامبر]] آن را برداشت و خورد<ref>این عمل پیامبر اسلام منافاتی با بهداشت ندارد؛ زیرا ممکن است نان به محل پاکیزه‌ای افتاده بوده است.</ref>؛ و فرمود: ای عایشه با [[نعمت‌های خدا]] خوب [[همسایه]] باش چون آنها وقتی از مردمی [[فرار]] کنند کم بر می‌گردند<ref>{{متن حدیث|يَا حُمَيْرَى [حُمَيْرَاءُ] أَكْرِمِي جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكِ فَإِنَّهَا لَمْ تَنْفِرْ مِنْ قَوْمٍ فَكَادَتْ تَعُودُ إِلَيْهِمْ...}}؛ سفینه البحار، ج۱، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۵</ref>
===[[حدیثی]] جالب===
[[رسول مکرم اسلام]] به اندازه‌ای مسأله [[اقتصاد]] را (که یکی از آنها نان است) پر [[ارزش]] و مهم معرفی کرده که شاید این [[روایت]] به نظر بعضی‌ها عجیب بیاید. او در حال [[نیایش]] با [[خدا]] می‌گوید:
بار خدایا نان را برای ما [[مبارک]] گردان و آن را زیاد کن. میان ما و نان جدایی نینداز؛ زیرا اگر نان نباشد نه [[نماز]] می‌گزاریم، نه [[روزه]] می‌گیریم و نه سایر [[واجبات]] را انجام می‌دهیم<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّيْنَا وَ لَا صُمْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۷؛ کتاب التجاره، باب ۶، حدیث ۶؛ فروع کافی، ج۵، ص٧٣؛ کتاب المعیشه، حدیث ۱۳، ص۷۲، ج۶؛ کتاب الاطعمه، ص۲۸۷، حدیث ۶؛ بحار الانوار، ج۶٣، ص۲۷۰؛ سفینه البحار، ج۱، ص٣٧۴.</ref>.
در [[حدیث]] دیگری فرمود:
نان را بو نکنید تا خوب آن را [[امتحان]] و [[اختیار]] کنید آن‌گونه که [[حیوانات]] درنده آن را بو می‌کنند؛ زیرا نان مبارک است. [[خدای عزوجل]] به خاطر نان ([[باران]]) [[آسمان]] را پی در پی بر شما فرستاد و به خاطر نان (علف) چراگاه را رویانید. با بودن نان نماز می‌خوانید. روزه می‌گیرید. [[حج]] و [[زیارت]] [[خانه خدا]] را انجام می‌دهید<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِيَّاكُمْ أَنْ تَشَمُّوا الْخُبْزَ كَمَا تَشَمُّهُ السِّبَاعُ فَإِنَّ الْخُبْزَ مُبَارَكٌ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّمَاءَ مِدْرَاراً وَ لَهُ أَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَى وَ بِهِ صَلَّيْتُمْ وَ بِهِ صُمْتُمْ وَ بِهِ حَجَجْتُمْ بَيْتَ رَبِّكُمْ}}؛ فروع کافی، ج۶، ص۳۰۳، حدیث ۶. در این باره به همان مدرک، ص٣٠۴-۳۰١، باب فضل الخبز رجوع شود.</ref>.
در [[غزوه خندق]] [[مسلمانان]] گرفتار قحطی و [[گرسنگی]] شدید بودند و [[خانواده‌ها]] هر چه می‌توانستند برای آنها می‌فرستادند... و [[پیامبر]] و [[اصحاب]] آن حضرت سیزده چهارده [[روز]] عملاً در محاصره بودند به طوری که تقریباً همگی [[درمانده]] و عاجز شدند. پیامبر عرض کرد: پروردگارا تو را به [[عهد]] و پیمانت [[سوگند]] می‌دهم آیا می‌خواهی [[عبادت]] نشوی<ref>واقدی، محمد بن عمر بن واقد، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، دفتر تبلیغات اسلامی، رمضان ١۴١۴ هـ. ق، ج۱، ص۴٧٧-۴٧۶.</ref>؟
مقصود این است که اگر از نظر مواد غذایی هما [[انسان]] در مضیقه باشد آن‌گونه که باید [[خدا]] را عبادت نخواهد کرد.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۶</ref>
===نان قوام بدن===
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود:
قوام و [[استواری]] بدن بر نان پایه‌ریزی شده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا بُنِيَ الْجَسَدُ عَلَى الْخُبْزِ}}؛ فروع کافی، ج۶، ص٢٨۶؛ کتاب الأطعمه، حدیث ۳، ص۲۸۷، حدیث ۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، منشورات مؤسسه الوفاء، ١۴٠٣ هـ. ق، ط ۲، ج۳، ص۲۷۰؛ برقی، ابی جعفر احمد بن محمد، المحاسن، تعلیق سید جلال الدین حسینی، ص۵۸۵.</ref>.
در [[حدیث]] دیگری از آن حضرت آمده است:
[[روح انسان]] زمانی قرار و آرام دارد که قوت و خرجی خود را تأمین کرده باشد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ النَّفْسَ إِذَا أَحْرَزَتْ قُوتَهَا اسْتَقَرَّتْ‌}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۲، حدیث ۵۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۲۰، حدیث ۲؛ فروع کافی، ج۵، ص۸۹، کتاب المعیشه، باب احراز القوت، حدیث ٢.</ref>.
خلاصه این که [[نیازهای مادی]] و معیشتی از مسائلی نیست که انسان آنها را نادیده انگارد و بی‌توجه بگذرد. کسی که عبادت می‌کند باید از نیروی [[بدنی]] برخوردار باشد و از نظر [[معیشت]] تأمین شود تا عبادت کند.
تأمین نیازهای مادی و معیشتی از ابتدایی‌ترین نیازهای هر جامعه‌ای است.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۷</ref>
===سه چیز از نیازهای عمومی است===
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود:
سه چیز است که همه [[مردم]] به آن نیازمندند:
[[امنیت]]؛ [[عدالت]]؛ [[رفاه]] و فراوانی<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقُ{{ع}}: ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ}}؛ الحرانی، ابومحمد الحسن بن علی بن الحسن بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول{{صل}}، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، ط ۵ با مقدمه سید محمد صادق بحرالعلوم، شوال ١٣٩۴، ص٢٣۶.</ref>.
در [[روایت]] دیگری آمده است که به [[مفضل]] فرمود:... بدان که اساس [[معیشت]] [[انسان]] در [[زندگی]] او نان است و آب<ref>{{متن حدیث|... وَ اعْلَمْ يَا مُفَضَّلُ أَنَ رَأْسَ مَعَاشِ الْإِنْسَانِ وَ حَيَاتِهِ الْخُبْزُ وَ الْمَاءُ...}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، منشورات مؤسسه الوفاء، ط ٢، ١۴٠٣ ه ۱۹۸۳م، ج۳، ص۸۷.</ref>.
[[امام هشتم]]{{ع}} فرمود: انسان وقتی [[خوراک]] سال خود را تأمین کند پشتش از بار زندگی سبک می‌گردد و آسوده‌خاطر می‌شود. سپس فرمود: [[حضرت باقر]] و [[حضرت صادق]]{{عم}} تا زمانی که قوت سال خود را تأمین نمی‌کردند، [[خانه]] یا [[ملک]] نمی‌خریدند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا أَدْخَلَ طَعَامَ سَنَتِهِ خَفَ ظَهْرُهُ وَ اسْتَرَاحَ وَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} لَا يَشْتَرِيَانِ عُقْدَةً حَتَّى يُحْرَزَ إِطْعَامُ سَنَتِهِمَا}}؛ [[وسائل الشیعه]]، ج۱۲، ص۳۲۰، [[حدیث]] ۳؛ [[فروع کافی]]، ج۵، ص۸۹، کتاب المعیشه، باب احراز القوت، حدیث ۱.
ناگفته نماند که این حدیث و احادیثی شبیه آن مربوط به زمانی است که دیگران نیز می‌توانستند برای خود غذایی ذخیره کنند نه در روزگاری که امام صادق{{ع}} در موقعیتی باشد که بتواند قوت سال خود را تهیه کند با این که می‌دانست دیگران از نظر گذران زندگی و تهیه آذوقه در مضیقه‌اند. از این رو نمونه‌هایی در زندگی حضرت دیده می‌شود که ماده معیشت [[خانواده]] خود را که حتی به مقدار یک سال نبوده است در [[اختیار]] [[اجتماع]] می‌گذاشت و علت آن را [[محاسبه]] در معیشت بیان می‌داشت که این علت به خوبی روشن می‌سازد که اجتماع از دیدگاه [[اسلام]] در موارد ضروری معیشت مقدم بر اختصاصات فردی است که یک نمونه از نظرتان می‌گذرد. نرخ گندم و نان، [[روز]] به روز در [[مدینه]] بالا می‌رفت. [[نگرانی]] و [[وحشت]] بر همه [[مردم]] مستولی شده بود. آن کس که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند و آن کس که تهیه کرده بود مواظب بود آن را [[حفظ]] کند. در این میان مردمی هم بودند که به واسطه [[تنگدستی]] مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از [[بازار]] بخرند. [[امام صادق]]{{ع}} از «معتب» [[وکیل]] [[خرج]] [[خانه]] خود پرسید: «ما امسال در خانه گندم داریم؟» او پاسخ داد: بلی یابن [[رسول الله]]! به قدری که چندین ماه را کفایت کند گندم ذخیره داریم». [[امام]] فرمود: «آنها را به بازار ببر و در [[اختیار]] مردم بگذار و بفروش». او عرض کرد یابن رسول الله: گندم در مدینه نایاب است اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد حضرت فرمود همین است که گفتم همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش. معتب [[دستور امام]] را [[اطاعت]] کرد؛ گندم‌ها را فروخت و نتیجه را گزارش داد. امام به او دستور داد: «بعد از این، نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر. نان خانه من نباید با نانی که در حال حاضر [[توده]] مردم [[مصرف]] می‌کنند تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این نیمی گندم باشد و نیمی جو. من بحمد [[الله]] [[توانایی]] دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره ولی این کار را نمی‌کنم تا در پیشگاه [[الهی]] مسأله اندازه‌گیری [[معیشت]] را رعایت کرده باشم». [[فروع کافی]] ج۵، ص١۶۶؛ [[بحار الانوار]] ج۴٧، ص۵٩.</ref>.
در [[حدیث]] دیگری آمده است: [[معمر بن خلاد]] از [[حضرت رضا]]{{ع}} سؤال کرد: اندوختن گندم سالیانه چطور است؟ فرمود: من خود این کار را می‌کنم، یعنی قوت سالیانه مورد نیازم را یکجا تهیه می‌نمایم<ref>{{متن حدیث|سَأَلَ مُعَمَّرُ بْنُ خَلَّادٍ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} عَنْ حَبْسِ الطَّعَامِ سَنَةً فَقَالَ أَنَا أَفْعَلُهُ. يعني بذلك إحراز القوت}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۲، حدیث ۵۵.</ref>.
همچنین در ذیل این [[آیه شریفه]] که [[قرآن]] از قول [[حضرت موسی]]{{ع}} نقل می‌کند که گفت: «پروردگارا! هر چه خیر و [[نیکی]] بر من فرستی به آن نیازمندم<ref>{{متن قرآن|رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}} «پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۴.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال شد: حضرت موسی از [[خدا]] چه خواست؟ فرمود: طعام<ref>بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، منشورات دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۳ ه.. ق، ط ۳، ج۳، ص٢٢۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۱۲۱؛ فروع کافی، ج۶، ص۲۸۷، حدیث ۵؛ محاسن برقی، ص۵۸۵.</ref>.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۸</ref>
===خلاصه بحث===
نتیجه این که [[اسلام]] [[معتقد]] است رسالتش تنها در [[مسائل اخلاقی]] و تکمیل جهات [[معنوی]] [[انسان‌ها]] منحصر نمی‌شود، بلکه به جنبه‌های [[اقتصادی]] و [[لذایذ]] طبیعی آنها [[عنایت]] و توجه دارد؛ چراکه تکمیل [[حیات معنوی]] و انجام [[عبادات]] بدون معاش و نیروی جسمی و [[سلامت بدن]] امکان پذیر نیست؛ و نیاز [[بدن انسان]] به مواد غذایی یک امر ضروری و طبیعی است که هر کس ناگزیر از خوردن طعام و غذا و نان و... است. از این رو چنان که گذشت در [[روایات]] متعددی درباره مواد غذایی به خصوص نان و [[احترام]] این [[موهبت الهی]] تأکید زیادی شده است.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۲۹</ref>
===[[تذکر]] لازم===
[[اقتصاد]] در اسلام اصل است نه زیربنا.
شکی در این نیست که [[انسان]] مرکب است از [[جسم]] و [[جان]]، و از دیدگاه اسلام اقتصاد تنها نیمی از [[سعادت انسان]] را تأمین می‌کند، نه تمام [[زندگی]] او را، و فرق اساسی میان [[نظام اقتصادی اسلام]] با نظام‌های [[کمونیستی]] و [[سرمایه‌داری]] این است که هرگز اسلام به اصالت اقتصاد معتقد نیست، بلکه آن را یکی از ارکان مهم زندگی انسان می‌داند که با عوامل دیگر، سعادت انسان را تأمین می‌کند البته برخلاف کمونیست‌ها که اقتصاد را زیر بنا می‌دانند. بهترین دلیل بر این که [[اقتصاد]] در [[اسلام]] به صورت یک اصل - نه زیر بنا - مطرح است این است که اکثر کتاب‌های [[فقهی]] درباره مسائل و [[قوانین]] [[اقتصادی]] دور می‌زنند. باب‌های [[فقه]] مانند [[مکاسب]]، شفعه، اقاله، [[صلح]]، [[مضاربه]]، مزارعه، مساقات، [[اجاره]]، [[جعاله]]، عاریه، [[دین]]، [[رهن]]، [[حجر]]، [[ضمان]]، [[حواله]]، هبه، [[وقف]]، [[صدقه]]، [[ارث]]، [[زکات]] و [[خمس]] و... همه پیرامون موضوعات و مباحث اقتصادی و [[مالی]] است و این، حکایت از این دارد که اسلام برای اقتصاد اهمیت خاصی قایل است و در [[قرآن مجید]]، آمدن لفظ [[زکاة]] بعد از لفظ [[صلوة]] دلیل این مسأله است که میان معاش و [[معاد]] پیوند محکم و ناگسستنی وجود دارد.
به بیان دیگر از آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت که در [[نظام اسلامی]] [[انسان]] «[[حیوان]] اقتصادی» نیست و بلکه انسان [[مقام]] رفیع و بلندی دارد و تنها به خاطر شکم [[آفریده]] نشده است تا کاری که [[حیوانات]] انجام می‌دهند انجام دهد<ref>همان‌گونه که امیرمؤمنان{{ع}} نقد در نامه‌ای که به عثمان بن حنیف انصاری نوشت می‌فرماید: {{متن حدیث|... فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ}}. الدکتور صبحی الصالح، نهج البلاغه، قم، منشورات دارالهجره، ۱۳۹۵ ه. ق، نامه ۴۵، ص۴١۶.... من آفریده نشدم که خوردن خوراکی‌های پاکیزه مرا به خود مشغول دارد، همچون حیوان پروری که تمام همش علف است و یا همچون حیوان رها شده‌ای که شغلش چریدن و خوردن و پر کردن شکم می‌باشد و از سرنوشتی که در انتظار اوست بی‌خبر است. آیا بیهوده یا مهمل و عبث آفریده شده‌ام؟ آیا باید سر رشته دار ریسمان گمراهی باشم و یا در طریق سرگردانی قدم گذارم؟</ref>. بلکه او موجودی است گرامی که تمام [[جهان]] به خاطر او [[خلق]] شده است<ref>دلیل این مطلب آیاتی است مانند {{متن قرآن|سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ}} «خداوند آنچه را در زمین است، برای شما رام کرده است» سوره حج، آیه ۶۵؛ و دیگر آیاتی مانند (سوره ابراهیم آیه ۳۲، سوره نحل، آیه ١۴ و ١٢، سوره جاثیه، آیه ۱۳ و ۱۲) و....</ref>. ولی با این همه نباید مسأله [[اقتصاد]] را به طور کلی نادیده انگاشت. بلکه باید اقتصاد و وسائل [[زندگی]] از قبیل غذا، [[مسکن]] و مانند اینها را به عنوان مقدمه [[تکامل انسان]] به [[حساب]] آوریم و در تحصیل آن بکوشیم از این بعد که وسیله است نه [[هدف]].
[[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]]{{عم}} هم در این جهت با سایر [[مردم]] مساوی هستند، از این رو آنان نیز برای تأمین معاش خویش در تکاپو و تلاش بودند.<ref>[[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|منابع مالی اهل بیت]] ص ۳۰</ref>
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010709.jpg|22px]] [[نورالله علیدوست خراسانی|علیدوست خراسانی، نورالله]]، [[منابع مالی اهل بیت (کتاب)|'''منابع مالی اهل بیت''']]
{{پایان منابع}}
==معجم المصطلحات الاقتصادیة فی لغة الفقهاء==
==معجم المصطلحات الاقتصادیة فی لغة الفقهاء==
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
خط ۲٬۶۴۴: خط ۲٬۷۰۹:
==تفاصيل أخرى==
==تفاصيل أخرى==
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|3}}
===النظام الاقتصادي===
===النظام الاقتصادي===
* ۱:۴ النظام الاقتصادي
* ۱:۴ النظام الاقتصادي
خط ۳٬۰۰۰: خط ۳٬۰۶۴:
* ۴:۲:۹:۳:۱۰:۴ شركة الوجوه
* ۴:۲:۹:۳:۱۰:۴ شركة الوجوه
* ۵:۲:۹:۳:۱۰:۴ شركة المضاربة
* ۵:۲:۹:۳:۱۰:۴ شركة المضاربة
{{پایان}}
{{پایان فهرست اثر}}
{{پایان}}
 
== [[برنامه‌ریزی]] براساس عناصر ثابت و متغیر [[اقتصادی]] ==
به [[اعتقاد]] [[شهید صدر]]، [[خلافت]] عمومی [[انسان]] در [[امور اقتصادی]] بدون [[هدایت]] [[گواهان]] به سرمنزل مقصود نمی‌رسد. براین اساس، [[لزوم]] [[برنامه‌ریزی]] [[اقتصادی]] و دخالت [[دولت]] در اقتصاد روشن می‌شود.
 
[[احکام اسلام]] درباره [[ثروت]] و افزایش تولید و [[رشد]] [[اقتصادی]] همراه با [[عدالت]] [[اقتصادی]] دو نوع است:
# عناصر ثابت و [[جهان شمول]] [[احکام]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] است که [[برنامه‌ریزی]] می‌بایست همواره در پرتو این اصول و شاخص‌های ثابت صورت گیرد، مانند توزیع درآمد بر اساس کار یا [[مالکیت]] یکی از عوامل تولید و [[مالکیت]] بر اساس دو عامل [[اجتماعی]] و [[انسانی]] به صورت نیاز و [[ارث]].
# عناصر متغیر زمانی و ساختاری است که بر مبنای خطوط و گرایش‌های کلی عناصر ثابت شکل می‌گیرند؛ مانند [[تعادل]] بازار کار با کالا و [[حفظ]] [[عدالت توزیعی]] در شرایط دگرگونی ابزار تولید. در واقع، مبنا و پایه و جهت این عناصر متغیر، ثابت و مشخص است ولی ماهیت و جوهره آن متغیر، طبق [[مصالح اجتماعی]] هر زمان ایجاد می‌گردد؛ بنابراین، [[برنامه‌ریزی]] [[اقتصادی]] صحیح در یک [[جامعه اسلامی]]، مبتنی بر ادغام عناصر متغیر با عناصر ثابت در ترکیب واحدی است که [[روح]] واحد و [[هدف]] مشترکی بایستی آن را [[هدایت]] و [[رهبری]] کند. [[شناخت]] و [[استنباط]] دقیق این عناصر متغیر از اصول و شاخص‌های کلی و ثابت، مسائل زیر را می‌طلبد:
# خطوط کلی ثابت که جهت عمومی این عناصر متغیر را مشخص می‌سازد و دلالت و [[ارشاد]] به سمت این عناصر دارد، بایستی به طور دقیق و همه‌جانبه شناخته شود.
# شرایط و زمینه‌های واقعی و بیرونی اقتصاد [[جامعه]] از یک‌سو واهداف [[اقتصادی]] و روش‌ها و سیاست‌های رسیدن به این اهداف از سوی دیگر، در نظر گرفته شود.
# قلمرو اختیارات [[حاکم]] و [[ولی امر]] [[جامعه اسلامی]] و قرار گرفتن این عناصر متغیر در این قلمرو، از جهت [[حقوقی]] و [[فقهی]]، باید مد نظر قرار داشته باشد.
 
بدین ترتیب، اهمیت [[برنامه‌ریزی]] برای [[زندگی]] [[اقتصادی]] در یک [[جامعه اسلامی]] روشن شده و نقش متفکرین [[اسلامی]] اعم از فقهای مبتکر و خلاق و اساتید نخبه [[اقتصادی]] در فرآیند [[برنامه‌ریزی]] به صورت [[همکاری]] و [[همفکری]] ضروری است<ref>محمدباقر صدر، صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص۲۳.</ref>.
 
بر اساس دیدگاه [[شهید صدر]]، شاخص‌های [[تعیین]] کننده و ثابت در هر [[برنامه‌ریزی]] [[اقتصادی]] در درون یک [[جامعه اسلامی]] عبارت‌اند از:
 
=== جهت‌گیری کلی [[حقوق]] [[اقتصادی]] ===
در میان [[احکام ثابت]] [[اسلامی]]، مجموعه‌ای از [[حقوق]] [[اقتصادی]] وجود دارد که دارای ویژگی [[گرایش]] به سوی یک [[هدف]] مشترک است؛ از این جهت‌گیری کلی می‌توان دریافت که تحقق [[هدف]] مزبور مورد توجه و [[عنایت]] ایده‌آل [[حقیقی]] و [[برتر]] است، بنابراین بایستی به این [[هدف]] به عنوان شاخص [[تعیین]] کننده در [[برنامه‌ریزی]] توجه شود.
 
[[شهید صدر]] بعد از ذکر موارد متعددی از این‌گونه [[حقوق]] [[اقتصادی]] نتیجه می‌گیرد که: [[گرایش]] مشترک آنها این است که توزیع درآمد باید بر محور عامل [[کار و تلاش]] مفید [[اقتصادی]] دور بزند و فعالیت‌های غیر مفید از قبیل ایجاد بازار سیاه و کمبودهای ساختگی، نباید منشأ درآمد باشد.
 
=== [[هدف]] تصریح شده [[حکم ثابت]] ===
این شاخص به این معناست که هنگامی منابع [[اسلام]] یعنی [[کتاب و سنت]] حکمی را [[تشریع]] نموده و بر [[هدف]] آن تصریح کرده باشند، آن [[هدف]] شاخص [[هدایت‌گری]] است که عناصر متغیر [[برنامه‌ریزی]] را با فرمول‌ها و [[سیاست‌های اقتصادی]] به نحوی تنظیم کند که متضمن تحقق آن [[هدف]] باشد؛ به عنوان مثال، در [[آیه فیء]]: {{متن قرآن|أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> با صراحت تمام عدم تمرکز [[ثروت]] در بین طبقه‌ای خاص، به عنوان یک [[هدف]] بیان شده است. هم‌چنین در [[روایات]] [[زکات]]، تصریح شده است که [[زکات]] فقط برای رفع نیازهای ضروری [[فقرا]] نیست، بلکه افزایش [[رفاه]] نسبی آنها نیز از اهداف [[زکات]] است؛ بنابراین، افزایش [[رفاه]] نسبی طبقات کم ‌درآمد و [[توازن]] و انتشار [[مال]] و [[ثروت]] به نحوی که تمام نیازهای واقعی [[جامعه]] را تأمین کند (عدم تمرکز [[ثروت]] در بین طبقه‌ای خاص)، از اهداف [[تعیین]] کننده در [[برنامه‌ریزی]] [[اقتصادی]] [[جامعه اسلامی]] است.
 
=== ارزش‌های [[اجتماعی]] مؤکد ===
[[عدالت]]، [[برادری]]، [[مساوات]] و مانند آن از اصول ارزشی غیر قابل اغماض در یک [[جامعه اسلامی]] است که از یک‌سو وظایفی را بر دوش [[ملت]] می‌گذارد و از سوی دیگر، [[حاکم اسلامی]] را موظف به تحقق این [[ارزش‌ها]] در محدوده اختیارات قانونی‌اش می‌کند<ref>محمد باقر صدر، صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص۲۵.</ref>.
 
=== جهت‌گیری عناصر متغیر در عصر [[حکومت]] [[معصومین]] {{عم}} ===
[[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}}، علاوه بر [[رسالت]] [[بیان احکام]] ثابت [[الهی]]، [[مسئولیت]] [[رهبری]] [[جامعه]] را هم به عهده داشتند. [[مسئولیت]] [[رهبری]]، به طور طبیعی [[احکام]] و دستورهای مربوط به شرایط زمانی یا مکانی را به دنبال داشته است که [[جامعه اسلامی]] آن عصر موظف بوده است آن را [[اجرا]] کند. این نوع [[احکام]] با قطع نظر از خاستگاه و عنصر متغیر آنها، [[گرایش‌ها]] و جهت‌گیری‌های کلی را مشخص می‌کند و هر [[حکومت اسلامی]] باید به این جهت‌ها و خطوط کلی در فرآیند [[برنامه‌ریزی]] توجه مبرم کند. * بعضی از نمونه‌های این [[احکام حکومتی]] (ولایی یا متغیر) عبارت‌اند از:
# [[تحریم]] ممانعت از استفاده از آب اضافی، به علت نیاز شدید به [[رشد]] و افزایش تولید [[کشاورزی]] و دامی؛
# منع [[قاطع]] از [[احتکار]]، به علت از بین بردن زمینه درآمدهای ناشی از کمبودهای ساختگی و گرانی قیمت‌ها؛
# وضع [[مالیات]] غیرثابت، به خاطر نیازهای فزاینده [[جامعه اسلامی]] و [[فقرا]].
 
=== اهداف [[تعیین]] شده برای ولی‌ امر ===
ولی‌ امر [[جامعه اسلامی]] که از یک‌سو جزئی از [[امت اسلامی]] است و به علت [[تقوا]] و [[جهاد]] و [[مردم دوستی]] و حضور مؤثر و فعال مردمی‌اش، منتخب و [[محبوب]] [[مردم]] است و از این جهت در خط [[خلافت]] عمومی حرکت نموده و نقش پیشتاز بشری خود را ایفا می‌کند و از سوی دیگر، به علت [[عدالت]]، [[علم]] و [[اجتهاد]] مؤثرش در خط "[[شهادت]] و [[گواهی]]" قرار دارد و نقش [[الهی]] و ربانی خود را [[اجرا]] می‌کند، می‌بایست طبق [[نصوص]] [[اسلامی]] اهدافی را در [[جامعه اسلامی]] بر حسب ظرفیت و توان دستگاه [[حکومتی]] و شرایط زمان و مکان محقق کند.
 
این اهداف، اساس و پایه‌ای برای ترسیم [[سیاست اقتصادی]] و مبنایی برای شکل‌دهی به عناصر متغیر است؛ به عنوان مثال، در [[حدیثی]] از [[امام کاظم]] {{ع}} آمده است:
 
در حالت عدم [[کفایت]] [[مالیات]] [[زکات]]، بر ولی‌امر [[واجب]] است تا از جانب خود به قشر آسیب‌پذیر تا حد استغنا و [[بی‌نیازی]] کمک کند.
 
بدیهی است انجام چنین مسئولیتی، [[سیاست‌های اقتصادی]] و تدبیرهای لازم را ایجاب می‌نماید و [[حکومت اسلامی]] باید از امکاناتی که در [[اختیار]] دارد (از قبیل [[انفال]]، [[اموال عمومی]]، [[موقوفات]] و...) در جهت تحقق این [[هدف]] استفاده کند<ref>محمد باقر صدر، صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص۳۰.</ref>.
 
بنابراین، شاخص‌های مشخص و کلی فوق به عنوان عناصر ثابت در هر [[برنامه‌ریزی]] [[اقتصادی]] در یک [[جامعه اسلامی]]، همواره بایستی [[هدایتگر]] برنامه‌ریزان و سیاستگذاران [[اقتصادی]] در هر عصر و مرحله [[تاریخی]] باشند<ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص۱۱۴-۱۱۹.</ref>.
 
== آرمان‌های [[جانشینی]] در عرصه [[اقتصادی]] ==
آنگاه که [[اسلام]] به [[جانشینی]] [[جامعه]] - به عنوان [[خلافت الهی]] - روی [[زمین]] [[حکم]] می‌کند، [[آرمان‌ها]] و ویژگی‌های آن را نیز بیان می‌نماید و با بهره‌گیری از آن به دگرگون کردن تمامی ارزش‌های [[زندگی]] دست مییازد که در نهایت به انقلابی [[عظیم]] در ابزار و وسائل می‌انجامد.
 
برای رسیدن بدین [[آرمان]] باید شناختی نو همراه با [[ارزش‌ها]] و هدف‌هایی تازه و [[فرهنگی]] جدید ارائه گردد که بنیادهای [[فکری]] را در [[جامعه]] [[جانشینی]]، آنچنان بسازد که توان پذیرا شدن آن ایده‌ها و [[هدف‌ها]] برای [[جامعه]] مهیا شده و زمینه برپایی آن [[ارزش‌ها]] کاملاً ایجاد شود.
 
برای بازشناسی آن [[ارزش‌ها]] باید توجه داشت که گروهای بی‌بهره از [[علم]] و [[آگاهی]] [[زندگی]] را در یک محدوده بررسی کرده و [[مرگ]] را نهایت آن می‌دانند. تمامی [[لذت‌ها]] و بهره‌وری‌های [[زندگی]] را در فراهم داشتن هرچه بیشتر این خواست و شهوت‌های حیوانی می‌پندارند. بدین جهت تمامی آرمان‌های خود را که ضامن کامیابی بیش‌تر از [[دنیا]] و بهره‌وری از مزایای [[زندگی مادی]] است، در جمع‌آوری [[ثروت]] و امکانات مادی محدود کرده و آن را معیار [[شخصیت انسان]] قرا می‌دهند.
 
بدیهی است این برداشت محدود از [[زندگی]]، [[ثروت]] را زیربنای [[زندگی]] معرفی کرده و [[مال‌اندوزی]] را نقطه [[آمال]] [[بشریت]] قرار داده است. [[زندگی]] را به میدان [[مبارزه]] برای ازدیاد [[ثروت]] کشانیده است. [[جنگ‌ها]] و ستیزه‌ها، بهره‌وری‌ها و استثمارها [[فرزندان]] [[نامشروع]] این نگرش می‌باشند.
 
[[زندگی]] بسان قماری شده که بازیگرانش فراوان و ورق‌هایش کم و برنده آنی است که بیشترین ورق‌ها را در [[اختیار]] گیرد اگرچه به زیان تمامی افراد منتهی شود.
 
[[اسلام]] به منظور [[مبارزه]] با هرگونه بهره‌وری [[نادرست]] و ستیزه‌های ابلیسی، جمع [[مال]] و [[ثروت]] را محکوم داشته و بالیدن بدان و [[هدف]] دانستنش را به باد [[انتقاد]] گرفته و نقش [[ثروت]] را در [[تعیین]] [[شخصیت انسان]] شدیداً [[نادرست]] خوانده است<ref>محمدباقر صدر، نهادهای اقتصادی اسلام، ص۵۶.</ref>:
#{{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ * الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ * يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ * كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ * إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ * فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن * آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد * گمان دارد که دارایی‌اش او را جاودان خواهد کرد * چنین نیست؛ بی‌گمان در آن خرد کننده، فرو افکنده می‌شود * و تو چه دانی که آن خردکننده چیست؟ * آتش برافروخته خداوند است * که به دل‌ها راه می‌یابد * در ستون‌هایی بر کشیده» سوره همزه، آیه ۱-۹.</ref>؛
#{{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ * كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت * تا با گورها دیدار کردید * هرگز! به زودی خواهید دانست * دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست * هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید * به راستی دوزخ را خواهید دید * سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید * آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۱-۸.</ref>؛
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده! * روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود می‌انباشتید اکنون آنچه را می‌انباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۴-۳۵.</ref>.
 
[[اسلام]] به جای [[ثروتمندان]]، افراد [[نیکوکار]] را [[الگو]] و نمونه قرار می‌دهد و جامعه‌ای را که [[انبیاء]] مربی‌اش هستند [[تشویق]] می‌کند برای نیل به [[اهداف الهی]] با یکدیگر رقابت کنند و در کردارهای [[شایسته]] بر هم پیشی جویند<ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص۱۱۹-۱۲۱.</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
۷۵٬۸۶۲

ویرایش