موقوف یا مشروط بودن نشانههای ظهور به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (حذف پیوند از عنوان منبعشناسی جامع مهدویت توسط ربات) |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
:::::#پدیدار شدن آتشی در کوفه. | :::::#پدیدار شدن آتشی در کوفه. | ||
::::::علاوه بر این، نشانههای دیگری نیز وجود دارد که در متن احادیث آمده است ولی اغلب آن احادیث، از جمله احادیث آحاد است. | ::::::علاوه بر این، نشانههای دیگری نیز وجود دارد که در متن احادیث آمده است ولی اغلب آن احادیث، از جمله احادیث آحاد است. | ||
::::::البته باید افزود که حتمیت تمام این نشانهها در روایتها نیامده است، زیرا این نشانهها تابع قانون محو و ثبوت است که در بخشهای گذشته در باب تفاوت میان نشانههای حتمی و احتمالی توقیع داده شد، بنابراین نمیتوان با وجود قراین و شواهد داخلی آن، حتمیت را از آن دریافت زیرا در ثبوت بسیاری از این قراین شک و شبهه وجود دارد»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، | ::::::البته باید افزود که حتمیت تمام این نشانهها در روایتها نیامده است، زیرا این نشانهها تابع قانون محو و ثبوت است که در بخشهای گذشته در باب تفاوت میان نشانههای حتمی و احتمالی توقیع داده شد، بنابراین نمیتوان با وجود قراین و شواهد داخلی آن، حتمیت را از آن دریافت زیرا در ثبوت بسیاری از این قراین شک و شبهه وجود دارد»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۲۱۳-۲۱۸.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |
نسخهٔ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۱۱
موقوف یا مشروط بودن نشانههای ظهور به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری |
مدخل اصلی | آثار انتظار |
مدخل وابسته | ؟ |
موقوف یا مشروط بودن نشانههای ظهور به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
- «نشانه موقوف (معلق): نشانهای است که تحقق یافتن آن بستگی به مسئله دیگری دارد و این برخلاف علایم حتمی است که برای آن چنین شرطی وجود ندارد، نشانه موقوف تابع قانون محو و ثبوت است. شیخ لطف الله صافی در کتاب مجموعة رسائل این مفهوم را آورده و میگوید: تمامی حوادث، موقوف و احتمالی نیست بلکه برخی حتمی و برخی دیگر در لوح محو و ثبوت قرار گرفته است و روی دادن یا روی ندادن آن به اموری مانند دعا و صدقه و ... بستگی دارد. به عبارت دیگر، هر حادثهای که در جهان اعماز حالتها و رویدادها، به امر الهی انجام میشود، یا حتمی الوقوع است ... یا غیر از آن یعنی وجود و عدم وجود و چگونگی صورت آن به دو شکل است؛ طبیعی یعنی چنانکه طبیعت موجود میطلبد و غیرطبیعی یعنی آنچه که مانع طبیعت موجود میشود و در آن تأثیر میگذارد یا باعث تقدیم یا تأخیر آن میشود[۱].
- اربلی در مورد حوادث ظهور میگوید: بعضی از این حوادث حتمی و بعضی مشروط است[۲]. این نوع تقسیمبندی و اشاره به امور موقوف در حدیث امام ابو جعفر (ع) آمده است. ایشان فرمودهاند: از امور، برخی حتمی است و بدون چون و چرا، روی خواهد داد و مواردی نیز نزد خداوند مشروط و موقوف است که اگر او بخواهد جلو میاندازد یا آنرا از بین میبرد یا ثابت میگرداند ... الخ[۳].
- حال، پس از اینکه در مورد امور و علامتهای حتمی که در روایتهای تاریخی صراحتا حتمیت آن ذکر شده است، سخن گفته شد، علایمی را که صریحا حتمی بودن آن ذکر نشده بلکه فقط اشارهای به آنها شده است، میآوریم: با مطالعه و تأمل در آن حوادث تاریخی که در روایات و در لابهلای حوادث حتمی آمده، درخواهیم یافت که آنها عموما حول محور حوادث جنگی میچرخد که میان مذاهب مختلف رخ میدهد. از جمله:
- اختلاف میان شرق و غرب: نعمانی با ذکر سند از ابو جعفر (ع) نقل میکند: قائم (ع) در یکی از سالهای فرد قیام میکند. سپس فرمود: اختلاف شرق و غرب، آری و اهل قبله پیش میآید، آنگاه مردم در آنچنان سختی میافتند که ترس و وحشت بر آنها غلبه میکند ... الخ[۴].
- جنگ میان رومیها و مسلمانان: حسان بن عطیه میگوید: مکحول و ابن زکریا، نزد خالد بن معدان رفتند و من هم با آنها همراه شدم. در آنجا، او برای ما در مورد جبیر بن نفیر سخن گفت و افزود: در مورد صلح از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: رومیان با شما صلح میکنند و شما به همراه آنها به جنگ با دشمنان میپردازید؛ سپس پیروز میشوید و غنیمت جمعآوری میکنید و صلح میکنید و سپس میروید تا اینکه به مرغزاری که بلندی و تپه دارد میرسید، سپس یکی از نصرانیان صلیب را بالا میبرد و میگوید: صلیب پیروز شد پس از آن یکی از مسلمانان خشمگین میشود و به مقابله با او میپردازد و آنرا درهم میشکند. در این هنگام رومیان خیانت میکنند و برای جنگ جمع میشوند[۵].
- فتح قسطنطنیه: پیامبر (ص) میفرماید: قیامت برپا نمیشود مگر اینکه رومیان در اعماق یا دابق[۶] فرود آیند سپس سپاهی متشکل از نیکان روزگار از مدینه به سوی آنها میآید و وقتی به هم برسند، رومیان میگویند، ما و پیشینیان ما را به حال خود بگذارید که با آنها بجنگیم. مسلمانان میگویند: به خدا قسم، نه نمیتوانیم شما و برادرانمان را رها کنیم و با آنها میجنگند و یک سوم نابود میشوند و خداوند توبهشان را قبول نمیکند و یک سوم افراد آنها کشته و بهترین شهدای خداوند میشوند و یک سوم دیگر گرفتار نمیشوند و قسطنطنیه را فتح میکنند[۷].
- اطاعت نکردن عربها از فرمانروایانشان و لگامگسیختگی آنها: از ابو عبد الله (ع) روایت است که یعقوب سراج از حضرت سؤالی کرد و گفت: به ابو عبد الله (ع) گفتم: فرج شیعیانتان کی فرا میرسد؟ فرمود: پس از اختلاف عباسیان و پس از آنکه عربها لگام گسیخته شوند ارزشهای اصیل را فراموش کنند و از فرمانروایانشان فرمانبرداری نکنند[۸].
- خروج دجال: با توجه به اینکه احادیث وارده در مورد خروج دجال بسیار زیاد است، در نتیجه، مسلمانان بایستی آنرا نشانه درست بشمارند. تقریبا همگی مسلمانان در مورد خروج دجال اتفاق نظر دارند، اما در مورد ویژگیهای او که در اخبار مختلف به صورتهای متفاوت آمده است، اختلافنظرهایی میان مسلمانان وجود دارد. البته اخبار مربوط به آن از جمله اخبار آحاد است و نمیتوان به آنها استناد کرد.
- از پیامبر (ص) در مورد دجال نقل شده که ایشان فرمود: دجال در جور[۹] و کرمان با هشتاد هزار نفر میآید، آنان چهرههایی همانند سپرهایی دارند که با شمشیر بر آن ضربه زده باشند و لباس طیلسانی بر تن دارند و پاپوشهای آنها از جنس مو است[۱۰].
- انس از پیامبر (ص) روایت میکند: دجال وارد مکه و مدینه نمیشود، مگر اینکه در هر جای آن شهر امیرانی شمشیر از نیام کشیدهاند تا بجنگند[۱۱].
- پیامبر (ص) امت خود را از او برحذر داشته و فرموده است: هر پیامبری که مبعوث شد، امت خود را از دجال یک چشمی و دروغگویی برحذر داشت او نمیبیند ولی پروردگارتان میبیند[۱۲].
- روایتها، ویژگیهای متعددی برای او برشمردهاند که به ذکر چند مورد از آن بسنده میکنیم:
- او کافری است که میان دو چشمش نوشته شده که او کافر است[۱۳]؛
- ادعای خداوندی میکند و میگوید من پروردگارتان هستم[۱۴]؛
- یک چشم است او یک چشم است و خداوند در مقابل، بیناست[۱۵].
- او صفات دیگری نیز دارد که با جمعبندی احادیث با یکدیگر در تناقض است مانند کوتاهی و بلندی زمان در مدت خروج او و نهایت آن، طول عمر یا کوتاهی آن و غیره.
- در پایان باید گفت که نشانههای بسیاری در کتابها آمده است مانند:
- خسوف و کسوف نابههنگام ماه و خورشید؛
- دیده شدن صورت و سینهای در قرص خورشید؛
- صورتی که در ماه دیده میشود؛
- نمایان شدن ستاره دنبالهدار؛
- زیاد شدن احتیاجات و فقر و دشمنی مردم با یکدیگر؛
- گرسنگی، ترس، قحطی، کشتار، وبا و ...
- انتشار فساد و منکرات؛
- اختلاف در دین؛
- خروج پرچمهای سیاه از خراسان؛
- خراب شدن دیوار مسجد کوفه؛
- پدیدار شدن آتش در شرق؛
- بالا رفتن آمار قتل و کشتار میان حیره و کوفه؛
- پدیدار شدن آتشی در کوفه.
- علاوه بر این، نشانههای دیگری نیز وجود دارد که در متن احادیث آمده است ولی اغلب آن احادیث، از جمله احادیث آحاد است.
- البته باید افزود که حتمیت تمام این نشانهها در روایتها نیامده است، زیرا این نشانهها تابع قانون محو و ثبوت است که در بخشهای گذشته در باب تفاوت میان نشانههای حتمی و احتمالی توقیع داده شد، بنابراین نمیتوان با وجود قراین و شواهد داخلی آن، حتمیت را از آن دریافت زیرا در ثبوت بسیاری از این قراین شک و شبهه وجود دارد»[۱۶].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ مجموعة الرسائل، ج ۲، ص ۱۰۹.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۲۵۶.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۲۱۷.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۲۶۲.
- ↑ مصنف بن أبی شیبة، ج ۴، ص ۵۸۳.
- ↑ دو محل در سوریه در نزدیکی شهر حلب. م.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۲۲۱.
- ↑ شرح اصول الکافی، ج ۶، ص ۲۵۵.
- ↑ شهری در نزدیکی نیشابور.
- ↑ شیخ طوسی، الامانی، ص ۲۶۵.
- ↑ همان منبع، ص ۳۸۲.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۹، صص ۷۵ ۷۶.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۹، ص ۷۶.
- ↑ سنن ابن ماجة، ج ۲، ص ۱۳۶۰.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۹، ص ۷۵.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۳-۲۱۸.