جز
جایگزینی متن - '<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵</ref>' به '<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵</ref>'
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - '<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵</ref>' به '<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵</ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
*اما [[نهج البلاغه]] نیز به عنوان کتابی ملهم از [[قرآن]] حاوی صنایع بدیعی متنوعی است که در این قسمت به بیان چند مثال اکتفا میشود. آنجا که [[علی]] {{ع}} در [[وصف]] [[دنیا]] میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى...}} تا این عبارت که {{متن حدیث|فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَالْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ وَالْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَالْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ}} <ref>بیان [[دنیا]] را پلی داند و از آن بگذرد و [[نابینا]] آنجا را منزل انگارد و بدان [[دل]] بندد. بینا از آنرهتوشه بردارد و [[نابینا]] [[سرمایه]] خویش را در آن خورد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref>. به گفته [[ابن ابی الحدید]] عبارت اخیر از زیباترین مصادیق جناس تام است، زیرا انتهای [[کلام]] "شاخص" در دو معنای متفاوت (کوچکننده و نظارهگر) بهکار رفته است. | *اما [[نهج البلاغه]] نیز به عنوان کتابی ملهم از [[قرآن]] حاوی صنایع بدیعی متنوعی است که در این قسمت به بیان چند مثال اکتفا میشود. آنجا که [[علی]] {{ع}} در [[وصف]] [[دنیا]] میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى...}} تا این عبارت که {{متن حدیث|فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَالْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ وَالْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَالْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ}} <ref>بیان [[دنیا]] را پلی داند و از آن بگذرد و [[نابینا]] آنجا را منزل انگارد و بدان [[دل]] بندد. بینا از آنرهتوشه بردارد و [[نابینا]] [[سرمایه]] خویش را در آن خورد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref>. به گفته [[ابن ابی الحدید]] عبارت اخیر از زیباترین مصادیق جناس تام است، زیرا انتهای [[کلام]] "شاخص" در دو معنای متفاوت (کوچکننده و نظارهگر) بهکار رفته است. | ||
*در ارتباط با [[صنعت]] جناس، عبارت {{متن حدیث|التَّوْحِيدُ أَلاَّ تَتَوَهَّمَهُ وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ}} <ref>[[توحید]] آن است که [[خدا]] را در وهم نیاوری و [[عدل]] آن است که او را متهم نسازی؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰</ref> نیز قابل توجه است، زیرا بین دو کلمه "تتوهَّمه" و "تتّهمه" جناس غیرتام وجود دارد. همچنین آنجا که [[علی]] {{ع}} در [[وصف]] [[قرآن]] میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ القُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ، وَبَاطِنُهُ عَمِيقٌ}} <ref>[[قرآن]] دارای ظاهری زیبا و [[باطنی]] ژرف و ناپیداست؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸</ref>، چون [[کلام]] دو قسمت متوازن "ظاهره أنیق" و "باطنه عمیق" دارد و با پایان موافق همراه است، صنعتی به نام ترصیع به وجود میآید که نمونه دیگری از محسنات لفظی بهشمار میرود و بهطور مشخص در [[نهج البلاغه]] انواع گوناگون سجع از نوع متوازی، متوازن و مُطَرَّف وارد شده است. اما در زمینه محسنات معنوی در [[نهج البلاغه]] باید گفت که کاربرد این محسنات در [[نهج البلاغه]] متداولتر است و صنایعی چون طباق، مقابله التفات و تشخیص بیشتر بهکار رفتهاند. از جمله آنجا که [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه]] یکم میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَسَهْلِهَا وَعَذْبِهَا وَسَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ}} <ref>سپس [[خداوند]] بزرگ خاکی از قسمتهای گوناگون [[زمین]]، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین گرد آورد و [[آب]] بر آن افزود تا گلی [[خالص]] آماده شد.</ref>، کاربرد [[صنعت]] طباق واضح است، زیرا دو کلمه "[[حزن]]" و "سهل" به معنای ناهموار و "عذب" و "سبخ" بهمعنای شیرین و شور در تقابل و تضاد معنایی قرار دارند. | *در ارتباط با [[صنعت]] جناس، عبارت {{متن حدیث|التَّوْحِيدُ أَلاَّ تَتَوَهَّمَهُ وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ}} <ref>[[توحید]] آن است که [[خدا]] را در وهم نیاوری و [[عدل]] آن است که او را متهم نسازی؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰</ref> نیز قابل توجه است، زیرا بین دو کلمه "تتوهَّمه" و "تتّهمه" جناس غیرتام وجود دارد. همچنین آنجا که [[علی]] {{ع}} در [[وصف]] [[قرآن]] میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ القُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ، وَبَاطِنُهُ عَمِيقٌ}} <ref>[[قرآن]] دارای ظاهری زیبا و [[باطنی]] ژرف و ناپیداست؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸</ref>، چون [[کلام]] دو قسمت متوازن "ظاهره أنیق" و "باطنه عمیق" دارد و با پایان موافق همراه است، صنعتی به نام ترصیع به وجود میآید که نمونه دیگری از محسنات لفظی بهشمار میرود و بهطور مشخص در [[نهج البلاغه]] انواع گوناگون سجع از نوع متوازی، متوازن و مُطَرَّف وارد شده است. اما در زمینه محسنات معنوی در [[نهج البلاغه]] باید گفت که کاربرد این محسنات در [[نهج البلاغه]] متداولتر است و صنایعی چون طباق، مقابله التفات و تشخیص بیشتر بهکار رفتهاند. از جمله آنجا که [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه]] یکم میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَسَهْلِهَا وَعَذْبِهَا وَسَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ}} <ref>سپس [[خداوند]] بزرگ خاکی از قسمتهای گوناگون [[زمین]]، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین گرد آورد و [[آب]] بر آن افزود تا گلی [[خالص]] آماده شد.</ref>، کاربرد [[صنعت]] طباق واضح است، زیرا دو کلمه "[[حزن]]" و "سهل" به معنای ناهموار و "عذب" و "سبخ" بهمعنای شیرین و شور در تقابل و تضاد معنایی قرار دارند. | ||
*در [[خطبه]] ۱۲۹ که میفرماید: {{متن حدیث|لَعَنَ اللهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ}} <ref>[[خداوند]] آنها را که به خوبی [[فرمان]] دهند ولی خود آن را وانهند، از [[رحمت]] خویش دور دارد و نیز آنها را که از [[زشتیها]] [[نهی]] میکنند ولی خود اهل آناند.</ref> [[صنعت]] مقابله وجود دارد، زیرا در این [[کلام]] "الآمرین بالمعروف" در مقابل "الناهین عن المنکر" و "التارکین له" در مقابل "العاملین به" قرار گرفته است. همچنین در این سخن [[علی]] {{ع}} که {{متن حدیث|فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ الْمُلْكِ وَ إِنْ أسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ}} <ref>اگر سخن بگویم میگویند بر [[حکومت]] حریص است و اگر خاموش باشم میگویند از [[مرگ]] میترسد.</ref> و نیز در دنباله آن که {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ}} <ref>قسم به [[خدا]] که [[فرزند]] [[ابوطالب]] به [[مرگ]] مأنوستر است.</ref><ref>نهج | *در [[خطبه]] ۱۲۹ که میفرماید: {{متن حدیث|لَعَنَ اللهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ}} <ref>[[خداوند]] آنها را که به خوبی [[فرمان]] دهند ولی خود آن را وانهند، از [[رحمت]] خویش دور دارد و نیز آنها را که از [[زشتیها]] [[نهی]] میکنند ولی خود اهل آناند.</ref> [[صنعت]] مقابله وجود دارد، زیرا در این [[کلام]] "الآمرین بالمعروف" در مقابل "الناهین عن المنکر" و "التارکین له" در مقابل "العاملین به" قرار گرفته است. همچنین در این سخن [[علی]] {{ع}} که {{متن حدیث|فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ الْمُلْكِ وَ إِنْ أسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ}} <ref>اگر سخن بگویم میگویند بر [[حکومت]] حریص است و اگر خاموش باشم میگویند از [[مرگ]] میترسد.</ref> و نیز در دنباله آن که {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ}} <ref>قسم به [[خدا]] که [[فرزند]] [[ابوطالب]] به [[مرگ]] مأنوستر است.</ref><ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۵ نهج البلاغه|خطبه ۵]]</ref> [[صنعت]] التفات بهکار رفته است، زیرا در شرایطی که در آغاز [[کلام]] هیئت [[متکلم]] وحده وجود دارد، در ادامه از وجود خودش بهعنوان سوم شخص یاد میکند و سپس این هیئت مجدداً به [[متکلم]] و سپس به مخاطب انتقال مییابد. نیز آنجا که [[علی]] {{ع}} خطاب به شهر [[کوفه]] میفرماید: {{متن حدیث|... إِنْ لَمْ تَكُونِي إِلّا أَنْتِ تَهُبُّ أعَاصِيرُكِ فَقَبَحكِ اللهُ}} <ref>ای [[کوفه]] اگر فقط تو برای من باشی، آن هم برابر این همه [[مصیبتها]] و توفانها چهرهات زشت باد</ref><ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۵</ref>، [[صنعت]] تشخیص نمایان است، چون در این جمله شیء بیجان ([[کوفه]]) به مثابه جاندار تلقی شده است، همانگونه که در [[قرآن کریم]] [[خداوند]] تنفس را به صبح نسبت داده و میفرماید: {{متن قرآن|وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ}} <ref>قسم به صبح چون [[نفس]] کشد؛ سوره تکویر، آیه ۱۸</ref><ref>ضمناً برای نمونههای متعدد محسنات معنوی نک: خاقانی، جلوههای بلاغت در نهج البلاغه</ref>. | ||
==مقایسه [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]] از جهت مباحث محتوایی== | ==مقایسه [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]] از جهت مباحث محتوایی== | ||
*وجه دیگر رابطه [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]]، اشتراک هر دو کتاب در مباحث محتوایی در [[حوزه]] [[معارف دینی]] و به عبارت بهتر، اثرپذیری محتوایی [[نهج البلاغه]] از [[قرآن]] در این مباحث است. [[قرآن]] [[راهنمایی]] [[هدایت]] [[انسان]] به مقاصد [[قرب]] و کمال است<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}؛ سوره بقره،آیه ۲ و {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹</ref> و لذا جامع [[معارف]] [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و نیز اصولی مورد [[نیاز انسان]] در جهت سامانبخشی به حیات فردی و [[اجتماعی]] اوست. [[نهج البلاغه]] نیز حاوی رهنمودهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، [[اجتماعی]] و... [[امام علی]] {{ع}} خطاب به [[جامعه انسانی]] و نوع [[بشریت]] است. مباحث مطرح شده در [[نهج البلاغه]] بنا بر نوع [[انتخاب]] [[خطبهها]]، [[نامهها]] و حکمتها به اختصار و تفصیل بیان شده و در نسبتسنجی آن با [[قرآن]]، میتوان آن را به مثابه [[تفسیر]] و تبیینی و برای مباحث [[قرآن]] دانست، البته نه [[تفسیر]] به شکل معمولی و متعارف آن، هر چند که در [[نهج البلاغه]] شواهد محدودی از [[تفسیر]] [[آیات قرآن]] به معنای متعارف آن نیز وجود دارد<ref>از جمله نک: خطبه ۲۱۰ تفسیر سوره تکاثر و حکمت ۹۹</ref>. برای مقایسه بهتر دو کتاب [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]] از جهت مباحث محتوایی، پی بردن به [[جایگاه]] [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] امری ضروری است. در این خصوص باید گفت که [[قرآن]] به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم در [[نهج البلاغه]] کاربرد یافته و هر یک از این دو قسم خود به محورهایی قابل تقسیم است که عبارتاند از: کاربرد مستقیم و غیرمستقیم [[آیات قرآن]] در [[نهج البلاغه]] به شرح زیر. | *وجه دیگر رابطه [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]]، اشتراک هر دو کتاب در مباحث محتوایی در [[حوزه]] [[معارف دینی]] و به عبارت بهتر، اثرپذیری محتوایی [[نهج البلاغه]] از [[قرآن]] در این مباحث است. [[قرآن]] [[راهنمایی]] [[هدایت]] [[انسان]] به مقاصد [[قرب]] و کمال است<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}؛ سوره بقره،آیه ۲ و {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹</ref> و لذا جامع [[معارف]] [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و نیز اصولی مورد [[نیاز انسان]] در جهت سامانبخشی به حیات فردی و [[اجتماعی]] اوست. [[نهج البلاغه]] نیز حاوی رهنمودهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، [[اجتماعی]] و... [[امام علی]] {{ع}} خطاب به [[جامعه انسانی]] و نوع [[بشریت]] است. مباحث مطرح شده در [[نهج البلاغه]] بنا بر نوع [[انتخاب]] [[خطبهها]]، [[نامهها]] و حکمتها به اختصار و تفصیل بیان شده و در نسبتسنجی آن با [[قرآن]]، میتوان آن را به مثابه [[تفسیر]] و تبیینی و برای مباحث [[قرآن]] دانست، البته نه [[تفسیر]] به شکل معمولی و متعارف آن، هر چند که در [[نهج البلاغه]] شواهد محدودی از [[تفسیر]] [[آیات قرآن]] به معنای متعارف آن نیز وجود دارد<ref>از جمله نک: خطبه ۲۱۰ تفسیر سوره تکاثر و حکمت ۹۹</ref>. برای مقایسه بهتر دو کتاب [[نهج البلاغه]] و [[قرآن]] از جهت مباحث محتوایی، پی بردن به [[جایگاه]] [[قرآن]] در [[نهج البلاغه]] امری ضروری است. در این خصوص باید گفت که [[قرآن]] به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم در [[نهج البلاغه]] کاربرد یافته و هر یک از این دو قسم خود به محورهایی قابل تقسیم است که عبارتاند از: کاربرد مستقیم و غیرمستقیم [[آیات قرآن]] در [[نهج البلاغه]] به شرح زیر. |