←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[وفاداری]]، ملکهای است که موجب میشود [[روح]] و [[جان]] [[آدمی]] متوجه نعمتهایی شود، که [[حضرت]] [[حق]] - جلَّ وعلا! - در [[اختیار]] او نهاده است؛ زان پس به نعمتهایی که هر یک از مخلوقات او در [[اختیار]] [[آدمی]] نهادهاند- خواه کوچک یا بزرگ، خواه آن [[صاحب]] [[نعمت]] در شمار بزرگان باشد، یا نه-، توجّه نموده آن را فراروی خود قرار دهد؛ از اینرو، این ملکه [[انسان]] را از فراموشیِ [[نعمت]] و یا [[انکار]] آن باز میدارد. بدین ترتیب ملکه [[وفاداری]]، [[شکر زبانی]]، قلبی و جوارحی [[صاحب]] [[نعمت]] را در پی خواهد داشت؛ و نیز [[شناخت]] مرتبه او را به همراه خواهد آورد، گویی "[[وفادار]] بودن" از "شکرگذاری" و "[[شناخت]] [[مرتبت]]" [[صاحب]] [[نعمت]]، هرگز جدا نخواهد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵.</ref>. | *[[وفاداری]]، ملکهای است که موجب میشود [[روح]] و [[جان]] [[آدمی]] متوجه نعمتهایی شود، که [[حضرت]] [[حق]] - جلَّ وعلا! - در [[اختیار]] او نهاده است؛ زان پس به نعمتهایی که هر یک از مخلوقات او در [[اختیار]] [[آدمی]] نهادهاند- خواه کوچک یا بزرگ، خواه آن [[صاحب]] [[نعمت]] در شمار بزرگان باشد، یا نه-، توجّه نموده آن را فراروی خود قرار دهد؛ از اینرو، این ملکه [[انسان]] را از فراموشیِ [[نعمت]] و یا [[انکار]] آن باز میدارد. بدین ترتیب ملکه [[وفاداری]]، [[شکر زبانی]]، قلبی و جوارحی [[صاحب]] [[نعمت]] را در پی خواهد داشت؛ و نیز [[شناخت]] مرتبه او را به همراه خواهد آورد، گویی "[[وفادار]] بودن" از "شکرگذاری" و "[[شناخت]] [[مرتبت]]" [[صاحب]] [[نعمت]]، هرگز جدا نخواهد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵.</ref>. | ||
*این [[فضیلت]] [[اخلاقی]]، در میان [[اهل دل]] [[برترین]] [[فضائل]] است؛ و نزد آنان و نیز به نزد [[حضرت]] [[حق]]، هیچ چیزی محبوبتر از آن نیست؛ امّا دریغ که این ملکه گوهری پربها است که بس نایاب است؛ [[حضرت]] [[حق]] خود به این گوهر گرانقدر در بسیاری از [[آیات قرآن]] اشاره کرده، به نایاب بودن آن در میان [[انسانها]] تصریح فرموده است. به این چند [[آیه]] بنگرید: | *این [[فضیلت]] [[اخلاقی]]، در میان [[اهل دل]] [[برترین]] [[فضائل]] است؛ و نزد آنان و نیز به نزد [[حضرت]] [[حق]]، هیچ چیزی محبوبتر از آن نیست؛ امّا دریغ که این ملکه گوهری پربها است که بس نایاب است؛ [[حضرت]] [[حق]] خود به این گوهر گرانقدر در بسیاری از [[آیات قرآن]] اشاره کرده، به نایاب بودن آن در میان [[انسانها]] تصریح فرموده است. به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بیگمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آوردهایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹. و نیز سوره فرقان، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ}}<ref>«بیگمان انسان ناسپاسی آشکار است» سوره زخرف، آیه ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>؛{{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ}}<ref>«و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | ||
*این [[آیات]]، از نمونههای بسیار دیگری نیز برخوردارند؛ ازاینرو میتوان مفاد آن را به چند نکته مهم تقسیم نمود: | *این [[آیات]]، از نمونههای بسیار دیگری نیز برخوردارند؛ ازاینرو میتوان مفاد آن را به چند نکته مهم تقسیم نمود: | ||
*نکته نخست: اندکی آن در میان [[مردمان]]؛ | *نکته نخست: اندکی آن در میان [[مردمان]]؛ | ||
خط ۲۷: | خط ۲۱: | ||
*در این صورت، وای بر [[انسان]] که [[خداوند]] او را گرامی داشت، و تمامی نعمتهای [[آشکار]] و پوشیده خود را در [[اختیار]] او نهاد، امّا او چون به مصیبتی -که خود با دست خویش، برای خود فراهم کرده است- [[مبتلا]] شود، به [[حضرت]] [[حق]] [[کافر]] میگردد؛ کفری زبانی، عملی، و حتّی [[عقیدتی]]. ازاینرو نمیباید از سخن [[حضرت]] [[حق]] که فرمود: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>، به تعجّب شد، چه وفای [[انسان]] از وفای سگ نیز گه گاه کمتر است!. | *در این صورت، وای بر [[انسان]] که [[خداوند]] او را گرامی داشت، و تمامی نعمتهای [[آشکار]] و پوشیده خود را در [[اختیار]] او نهاد، امّا او چون به مصیبتی -که خود با دست خویش، برای خود فراهم کرده است- [[مبتلا]] شود، به [[حضرت]] [[حق]] [[کافر]] میگردد؛ کفری زبانی، عملی، و حتّی [[عقیدتی]]. ازاینرو نمیباید از سخن [[حضرت]] [[حق]] که فرمود: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>، به تعجّب شد، چه وفای [[انسان]] از وفای سگ نیز گه گاه کمتر است!. | ||
*بلکه میتوان [[انسان]] را ناسپاستر از تمامی حیوانات دانست؛ و شاید آیاتی همچون [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، به همین [[حقیقت]] اشاره داشته باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۷.</ref>. | *بلکه میتوان [[انسان]] را ناسپاستر از تمامی حیوانات دانست؛ و شاید آیاتی همچون [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، به همین [[حقیقت]] اشاره داشته باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۷.</ref>. | ||
==مراتب [[فضیلت]] [[وفاداری]]== | ==مراتب [[فضیلت]] [[وفاداری]]== | ||
*این [[فضیلت]] نیز همچون دیگر [[فضائل اخلاقی]]، از مراتبی چند برخوردار است: | *این [[فضیلت]] نیز همچون دیگر [[فضائل اخلاقی]]، از مراتبی چند برخوردار است: |