تعقل در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
===[[عقل]] [[رسول باطنی]]===
===[[عقل]] [[رسول باطنی]]===
*در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول]] ظاهری) یاد شده است. [[عقل]] همان [[نور]] و [[نیروی درونی]] است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را به واسطه آن می‌پرستند و می‌شناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از [[درون انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایۀ [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از این‌رو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و [[استنتاج]] از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن به‌شدت برحذر می‌دارد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷.</ref>.
*در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول]] ظاهری) یاد شده است. [[عقل]] همان [[نور]] و [[نیروی درونی]] است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را به واسطه آن می‌پرستند و می‌شناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از [[درون انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایۀ [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از این‌رو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و [[استنتاج]] از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن به‌شدت برحذر می‌دارد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷.</ref>.
*به خاطر لغزش‌ها و غفلت‌هایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار می‌گیرند و از دلالت [[عقل]] می‌کاهند، فعال‌سازی [[عقل]] [[نیازمند]] [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسان‌ها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزه‌های آنها با [[تعقل]] [[فطری]] خویش آشنا شود و مسیر اندیشۀ خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»<ref>«اگر نمی‌دانید از اهل ذکر بپرسید»؛سوره نحل، آیه ۴۳؛</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]] {{ع}} نیز با اشاره به آیۀ شریفه، از [[اهل بیت]] {{ع}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان پاسخ [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمی‌شمرد: «پس [[پیامبران]] را به میانشان فرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر آمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آورند و [[نعمت]] او را که از یاد برده‌اند، یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند»<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. تعبیر [[امام]] از فعال‌سازی خردی که در پرده [[غفلت]] [[پنهان]] شده، استخراج گنجینه‌های [[پنهان]] است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل دفائنی]]" می‌شود<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷- ۵۶۸.</ref>.
*به خاطر لغزش‌ها و غفلت‌هایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار می‌گیرند و از دلالت [[عقل]] می‌کاهند، فعال‌سازی [[عقل]] [[نیازمند]] [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسان‌ها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزه‌های آنها با [[تعقل]] [[فطری]] خویش آشنا شود و مسیر اندیشۀ خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]] {{ع}} نیز با اشاره به آیۀ شریفه، از [[اهل بیت]] {{ع}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان پاسخ [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمی‌شمرد: «پس [[پیامبران]] را به میانشان فرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر آمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آورند و [[نعمت]] او را که از یاد برده‌اند، یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند»<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. تعبیر [[امام]] از فعال‌سازی خردی که در پرده [[غفلت]] [[پنهان]] شده، استخراج گنجینه‌های [[پنهان]] است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل دفائنی]]" می‌شود<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷- ۵۶۸.</ref>.
 
===عوامل رشد [[تعقل]]===
===عوامل رشد [[تعقل]]===
*در [[آموزه‌های اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را می‌پرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت می‌بخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمان‌های آسمانی؛ دانشجویی و تجربه‌آموزی؛ همنشینی با [[خردمندان]]؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان؛ سیر در انفس و اندیشیدن دربارۀ خود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۵.</ref>.
*در [[آموزه‌های اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را می‌پرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت می‌بخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمان‌های آسمانی؛ دانشجویی و تجربه‌آموزی؛ همنشینی با [[خردمندان]]؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان؛ سیر در انفس و اندیشیدن دربارۀ خود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۵.</ref>.
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش