|
|
خط ۱۴: |
خط ۱۴: |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==مقدمه== |
| * بر اساس [[روایات]] فراوانی در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} نازل شده است. بر پایه این [[روایات]] که برخی از آنها با اندکی تفاوت [[نقل]] شده، فقیری وارد [[مسجد پیامبر]]{{صل}} شد و تقاضای [[کمک]] کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا! [[شاهد]] باش که من در [[مسجد]] [[رسول]] تو تقاضای [[کمک]] کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، [[امام علی]]{{ع}} که در حال [[رکوع]] بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. [[فقیر]] نزدیک آمد و انگشتر را از [[دست حضرت]] بیرون آورد و این [[آیه]] نازل شد<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۳۹.</ref>. [[ابوذر غفاری]] نیز همین [[شأن نزول]] را [[روایت]] کرده و در ادامه آورده است: در آن هنگام، [[پیامبر]]{{صل}} در حال [[نماز]] بود و این ماجرا را مشاهده کرد. هنگامی که از [[نماز]] فارغ شد، سر به سوی [[آسمان]] برداشت و گفت: خدایا! برادرم [[موسی]] از تو خواست که [[روح]] او را وسیع، وکارها را بر او آسان کنی و گره از زبانش بگشایی تا [[مردم]] گفتارش را [[درک]] کنند و نیز تقاضا کرد [[هارون]] را که برادرش بود، [[وزیر]] و یاورش قرار دهی و به وسیله او، بر نیرویش بیفزایی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا! من [[محمد]]، [[پیامبر]] و [[برگزیده]] توام. سینه مرا گشاده کن و [[کارها]] را بر من آسان ساز. از خاندانم، [[امام علی|علی]]{{ع}} را [[وزیر]] من گردان تا به وسیلهاش پشتم [[قوی]] و محکم شود. هنوز دعای [[پیامبر]]{{صل}} پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] آیه ولایت را نازل کرد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۲۴ و ۳۲۵.</ref>.
| | برای [[اثبات امامت]] و [[خلافت بلافصل]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} به آیاتی از [[قرآن کریم]] استناد شده است یکی از مهمترین آنها<ref>متکلمان امامیه از دیرباز به این آیه به عنوان نص بر خلافت امیر المؤمنین علی{{ع}} استدلال کردهاند سید مرتضی (م۴۳۶) الذخیره فی علم الکلام، ص ۴۳۸ و شیخ الطائفه طوسی (م ۴۶۰) آیه ولایت را قویترین نص بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}} میداند. تلخیص الشافی، ج۲. ص۱۰.</ref> آیه ولایت است: |
| *این [[شأن نزول]] از طُرق گوناگون در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است:از جمله اصحابی که این حادثه را نقل کردهاند، [[امام علی]]{{ع}}<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۲۶؛ الدرّالمنثور، ج۳، ص۱۰۶؛ المراجعات، ص۲۳۰.</ref>، [[عبداللّه بن عبّاس]]<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۳۲.</ref>، [[ابو رافع مدنی]]<ref>الدرّالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶.</ref>، [[عمار بن یاسر]]<ref>فرائد السمطین، ج۱، ص۱۹۴.</ref>، [[ابوذر غفاری]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲۶؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۳۰.</ref>، [[انس بن مالک]]<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۲۵.</ref> و [[مقداد بن اسود]] هستند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۲۸.</ref>. از [[تابعان]] نیز [[مسلمة بن کهیل]]<ref>الدرّالمنثور، ج۳، ص۱۰۵.</ref>، [[عتبة بن ابی حکیم]]<ref>جامع البیان، مج۴، ج۶، ص۳۹۰.</ref>، [[سُدّی]]<ref>جامع البیان، مج۴، ج۶، ص۳۸۹.</ref> و [[مجاهد]]<ref>جامع البیان، مج۴، ج۶، ص ۳۹۰.</ref> به [[نقل]] این حادثه پرداختهاند.
| | {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> |
| *در کتاب [[غایة المرام]] تعداد ۲۴ [[حدیث]] در این باره از اهل تسنّن و ۱۹ [[حدیث]] از [[شیعه]] [[نقل]] شده است<ref>منهاج البراعة، ج۲، ص۳۵۰.</ref> در هر صورت، از نظر [[شیعه]] تردیدی نیست که این [[آیه]] درباره [[امام علی]]{{ع}} فرود آمده و از نظر اهل [[سنّت]] نیز [[شهرت]] این [[روایات]] به حدّی است که متکلّم [[معروف]] [[اهل سنت]]، [[قاضی ایجی]] در کتاب مواقف تصریح کرده است که مفسّران بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|علی]]{{ع}} [[اجماع]] دارند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.</ref>. [[جرجانی]] در شرح مواقف<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.</ref>، [[سعدالدین تفتازانی]] در شرح مقاصد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۰۷.</ref> و [[قوشچی]] در شرح تجرید<ref>شرح تجرید، قوشچی، ص۳۶۸.</ref> نیز بر این [[اجماع]] اعتراف دارند.
| | |
| *[[محدّثان]] بزرگی از [[اهل سنت]] در اعصار گوناگون، مانند [[حافظ عبدالرزاق صنعانی]]، [[حافظ عبدبن حمید]]، [[حافظ رزین بن معاویه]]، [[حافظ نسائی]] "مؤلف صحیح"، [[حافظ محمد بن جریر طبری]]، [[ابن ابی حاتم]]، [[ابن عساکر]]، [[ابوبکر بن مردویه]]، [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[خطیب بغدادی]]، [[هیثمی]]، [[ابن جوزی]]، [[محبّ طبری]]، [[جلال الدین سیوطی]] و [[متّقی هندی]]، این [[روایت]] را در کتابهایشان آوردهاند<ref>آیة الولایة، ص۱۲؛ احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ ـ ۴۰۷.</ref>. [[آلوسی]] هم گفته است: بیشتر اخباریان برآنند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} نازل شده<ref>روحالمعانی، مج۴، ج۶، ص۲۴۴.</ref> و [[شهرت]] این خبر به حدّی بوده که [[حسان بن ثابت]]، شاعر [[رسول خدا]]{{صل}} نیز این منقبت [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[نظم]] آورده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
| | در [[استدلال]] به [[آیه]] بر [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دو جهت مورد توجه است: [[سبب نزول]] [[آیه]] و دیگری دلالت الفاظ [[آیه]]. |
| *بنابراین با وجود [[نقل]] این [[روایت]] از راههای گوناگون، [[سستی]] سخن [[ابن تیمیه]] که مدّعی شده این [[روایت]] از جعلیات است، روشن میشود. [[شیعه]] با این [[آیه]] بر [[جانشینی]] و [[ولایت]] [[اما م علی|علی]]{{ع}} [[استدلال]] کرده است<ref>الافصاح فی الامامة، ص۱۳۴ و ۲۱۷؛ التبیان، ج۳، ص۵۵۹؛ روحالمعانی، مج۴، ج۶، ص۲۴۵.</ref> و حتّی برخی آن را قویترین [[دلیل]] بر [[امامت]] [[حضرت]] برشمردهاند<ref>تلخیص الشافی، ج۲، ص۱۰.</ref>.
| | ===[[سبب نزول]] آیه ولایت=== |
| *وجه [[استدلال]] چنین است که این [[آیه]] با {{متن قرآن|إِنَّمَا}} آغاز شده و به تصریح لغویان دلالت بر حصر دارد<ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۴۵؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۷۳.</ref>. کلمه ولی مشتق از "ولی" و "[[ولایت]]" و به معنای [[سرپرستی]] و [[صاحب]] [[اختیار]] است. [[ابن منظور]] در تعریف ولی میگوید: ولی [[یتیم]]، کسی است که عهدهدار کار [[یتیم]] است و به امور او [[قیام]] میکند و ولی [[زن]] کسی است که [[سرپرستی]] [[عقد]] [[ازدواج]] او را برعهده دارد<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۴۰۱.</ref>. [[فیومی]] نیز میگوید: ولی شخص کسی است که به امر او [[قیام]] کند و [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ }}<ref>سوره بقره، آیه:۲۵۷.</ref> از همین قبیل است<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref> <ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
| | به اتفاق [[شیعه]] و [[سنی]] [[آیه]] در مورد خاتم بخشی امیرالمؤمنین علی{{ع}} در حال [[رکوع]] [[نماز]] نازل شده است به طوری که نزدیک به ۲۰ نفر از [[صحابه]] و [[تابعین]] و بیش از ۶۰ نفر از [[راویان احادیث]] و مهمترین [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] بر این [[شان نزول]] صریحاً اعتراف کردهاند<ref>ر.ک: الغدیر، ج ۳، ص ۱۵۵ و امامة امیرالمؤمنین فی الکتاب المبین، ص۲۰.</ref>. |
| *بنابراین از گفتار لغویان میتوان استفاده کرد که معنای "[[ولایت]]"، همان [[سرپرستی]] و عهدهدار بودن کار دیگری است و معانی دیگری که برای آن گفتهاند، از قلمرو همین معنا است؛ پس وقتی گفته میشود: [[دوست]]، همسایه، همپیمان، [[پدر]]، [[خدا]] و [[پیامبر]]، ولی هستند، در همه موارد، این معنا [[اولویت]] در [[قیام]] به امور موجود است و چنانکه ادیبان تصریح کردهاند، اصل، عدم اشتراک لفظی است<ref>مغنی اللبیب، باب پنجم، ص۷۹۱ و ۷۹۲.</ref> و در صورتی که اشتراک لفظی را بپذیریم؛ یعنی معانی متعدّدی برای لفظ [[ولایت]] قائل شویم، قراین حالی و لفظی دلالت میکند بر اینکه مقصود از [[ولایت]] در این [[آیه]]، همان [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[ولایت]] که به صورت مفرد و با یک تعبیر، به همه [[خدا]]، [[پیامبر]]، مؤمنانی که... نسبت داده شده، به یک معنا است و چنانکه [[خداوند]]{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ }}<ref>سوره بقره، آیه:۲۵۷.</ref> و [[پیامبر]]{{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>سوره احزاب، آیه:۶.</ref> [[ولایت]] به معنای [[سرپرستی]] بر [[مؤمنان]] را دارا هستند: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}} نیز همان [[ولایت]] [[خدا]] و [[پیامبر]] را دارد؛ البتّه این [[ولایت]] برای [[خداوند]] [[بالاصاله]] و برای [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}} تبعی و با [[اذن]] [[پروردگار]] است. از سوی دیگر، [[پیامبر]]{{صل}} که [[وظیفه]] [[تبیین]] [[آیات]] را بر عهده دارد: {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref> آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند؛ سوره نحل، آیه:۴۴.</ref> خود به روشنی [[ولایت]] در این [[آیه]] را [[تفسیر]] کرده است؛ از جمله در روایتی که [[شیخ کلینی]] آن را در [[کتاب کافی]] آورده، از [[امام باقر]]{{ع}} چنین [[نقل]] شده است: [[خداوند]] پیامبرش را به [[ولایت]] [[امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد و بر او چنین نازل کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند؛ سوره مائده، آیه:۵۵.</ref> و [[خداوند]] [[ولایت]] [[اولواالامر]] را [[واجب]] ساخت. آنان نمیدانند این [[ولایت]] چیست؟ پس [[خداوند]] به [[پیامبر|محمد]]{{صل}} [[فرمان]] داد [[ولایت]] را برای آنان [[تفسیر]] نماید؛ همان گونه که [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] را [[تفسیر]] میکند. چون این [[فرمان]] رسید، [[حضرت]] دلتنگ شد و نگران بود که [[مردم]] از دینشان برگردند و وی را [[تکذیب]] کنند؛ پس به پروردگارش [[رجوع]]، وخداوند چنین [[وحی]] کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref> ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند؛ سوره مائده، آیه:۶۷.</ref> [[حضرت]] امر [[ولایت]] را به [[فرمان خدا]] [[آشکار]] ساخت و به معرّفی [[ولایت]] [[امام علی|علی]]{{ع}}در روز [[غدیر خم]] پرداخت... و به [[مردم]] [[دستور]] داد تا حاضران به اطلاع غایبان برسانند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۹.</ref>. [[عیاشی]] نیز روایتی نزدیک به همین مضمون را از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند<ref>عیاشی، ج۱، ص۳۳۳.</ref> در برخی منابع [[اهل سنت]] نیز این [[تفسیر]] مشاهده میشود؛ از جمله، [[طبرانی]] از [[عمار یاسر]] [[نقل]] میکند که [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه]]، آن را قرائت کرد و فرمود:{{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌ مَوْلَاهُ اللَّهُمَ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه}}<ref>المعجم الأوسط، ج۷، ص۱۲۹ و ۱۳۰؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۱۹۴ و ۱۹۵.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
| | |
| | [[متکلمان]] بزرگ [[اهل سنت]] مانند [[قاضی عضد الدین ایجی]] (م ۷۵۶) و [[میر]] [[سید شریف جرجانی]] (م۸۱۶) در کتاب شرح مواقف<ref>شرح المواقف، ج۸، ص ۳۶۰.</ref> و [[سعد الدین تفتازانی]] (م۷۱۲) در شرح مقاصد<ref>شرح المقاصد، ج۵ ص۲۷۰.</ref> و علاء الدین قوشجی [[حنفی]] [[اشعری]] (م ۸۷۹) در شرح تجرید الاعتقاد<ref>شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۸.</ref> به اتفاق و [[اجماع]] بر این که [[شأن نزول]] [[آیه]] ماجرای خاتم بخشی [[امیرالمؤمنین]] است [[اذعان]] دارند. |
| | بنابراین توهم [[ابن تیمیه]] حرانی درباره [[شان نزول]] آیه ولایت که حتی جمع زیادی از [[محدثان]] و [[مفسران]] و [[متکلمان]] از اعلام [[اهل سنت]] را متهم به [[دروغگویی]] کرده،<ref>دقائق التفسیر، ج ۲، ص ۲۰۶.</ref> خلاف [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[باطل]] است. |
| | ===ماجرای بخشیدن انگشتری=== |
| | داستان خاتم بخشی امیرالمؤمنین علی{{ع}} را جمع زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] در [[شان نزول]] این [[آیه]] ذکر کردهاند. این نقلها گرچه در [[بیان]] برخی جزئیات ماجرا اندک تفاوتی دارند اما در اصل مطلب مشترکند و ما در اینجا به یک [[نقل]] بسنده میکنیم: |
| | [[عبدالله بن عباس]] از قول [[ابوذر غفاری]] میگوید: روزی با [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] [[نماز]] میخواندم که سائلی وارد [[مسجد]] شد و از [[مردم]] تقاضای [[کمک]] کرد، ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا تو [[شاهد]] باش که من در [[مسجد]] [[رسول]] تو تقاضای [[کمک]] کردم ولی کسی جواب نداد. در همین حال [[علی]]{{ع}} که در حال [[رکوع]] بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن [[حضرت]] بیرون آورد، [[پیامبر]]{{صل}} که در حال [[نماز]] بود این جریان را مشاهده کرد. پس از فراغت از [[نماز]] سر به سوی [[آسمان]] بلند کرد و چنین گفت: خداوندا برادرم [[موسی]] از تو تقاضا کرد که سینه او را فراخ گردانی و [[کارها]] را بر او آسانسازی و گره از زبان او بگشایی تا [[مردم]] گفتارش را [[درک]] کنند، و نیز [[موسی]] درخواست کرد [[هارون]] را که برادرش بود [[وزیر]] و یاورش قرار دهی و به وسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من [[محمد]] [[پیامبر]] و [[برگزیده]] توام، سینه مرا گشاده کن و [[کارها]] را بر من آسان ساز، از خاندانم [[علی]]{{ع}} را [[وزیر]] من گردان تا به وسیله او، پشتم [[قوی]] و محکم گردد. |
| | |
| | [[ابوذر]] میگوید: هنوز دعای [[پیامبر]]{{صل}} پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] نازل شد و به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: بخوان [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: چه بخوانم، گفت: بخوان: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> <ref>ر.ک: الکشف والبیان المعروف بتفسیر الثعلبی، ج۴، ص۸۱ وشواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۲۳۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۳۷۶، فضائل الخمسه من الصحاح السنه باب فی أن علیا{{ع}} وزیر النبی{{صل}}، ج۱، ص۳۳۷ و تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۱.</ref>. |
| | ===[[حضور قلب]] در [[نماز]] و توجه به [[فقیر]]=== |
| | بعضی گفتهاند: [[علی]]{{ع}} با آن توجه خاصی که در حال [[نماز]] داشت و [[غرق]] در [[مناجات]] [[پروردگار]] بود چگونه ممکن است صدای سائلی را شنیده و به او توجه پیدا کند؟<ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۳۰.</ref> |
| | پاسخ: آنچه با [[روح]] [[عبادت]] سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به [[زندگی مادی]] و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر [[رضای خدا]] است از جمله [[انفاق]] در راه [[خداوند تعالی]]، کاملاً با [[روح]] [[عبادت]] سازگار است. علاوه بر اینکه معنی [[غرق]] شدن در [[توجه به خدا]] این نیست که [[انسان]] بیاختیار احساس خود را از دست بدهد بلکه با [[اراده]] خویش توجه خود را از آنچه در [[راه خدا]] و برای [[خدا]] نیست برمیگیرد<ref>ر.ک: تفسیر نمونه، ج۴، ص ۴۲۸ و امامت پژوهی، ص ۲۹۵.</ref>. |
| | ر.ک: معارف و عقاید |
|
| |
|
| ==آيه [[ولایت]]== | | ==آيه [[ولایت]]== |