نص بر ائمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر به نص بر امام)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
#تغییر_مسیر [[نص بر امام]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[امامت]]''' است. "'''نص بر ائمه'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نص بر ائمه در قرآن]] | [[نص بر ائمه در حدیث]] | [[نص بر ائمه در کلام اسلامی]] | [[نص بر ائمه در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نص بر ائمه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="فpadding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه ==
*[[قرآن]] فرآیند [[نصّ بر امام]] یا [[امامان]] را در قالب‌ها و اشکال مختلفی بیان کرده است که مى‌‌توان آنها را به سه گروه تقسیم کرد:
*'''گروه اول،''' آیاتی که بر وجود [[امامان]] در طول [[تاریخ]] دلالت مى‌‌کند؛ آیاتی که نشان مى‌‌دهد در طول [[تاریخ]] بشری، امامانی منصّوب از طرف [[خدای متعال]] وجود داشته‌اند که [[خدای سبحان]]، [[مردم]] را به [[اطاعت]] از آنها امر کرده است.
*'''گروه دوم،''' آیاتی که دال بر وجود [[امامان]] از [[آل ابراهیم]]{{ع}} است. این گروه از [[آیات]] نشان مى‌‌دهد که [[امامت]] [[الهی]]، در [[فرزندان]] [[ابراهیم]]{{ع}} و [[نسل]] او، در طول [[تاریخ]] استمرار مى‌‌یابد.
*'''گروه سوم،''' نصوصی که به [[تعیین]] امامانی از  [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{ع}} پس از او دلالت مى‌‌کنند. این [[امامان]]، [[حضرت علی]]{{ع}} و مردان خاصی از [[فرزندان]] او هستند که [[خدا]] هرگونه [[پلیدی]] را از آنان دور کرده و آنها را کاملاً [[پاک]] ساخته است.
*نصوص [[سنت نبوی]] درباره [[امامت]]، شرح و بیان نصوص [[قرآنی]] در این زمینه است؛ چرا که از طرفی، [[سنت نبوی]] چیزی جز [[تفسیر آیات قرآن]] نیست و از طرف دیگر، آیاتی در [[قرآن]] وجود دارد که به صراحت [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} را [[واجب]] مى‌شمارد، مانند: "پیامبر را [[اطاعت]] کنید"<ref>{{متن قرآن| أَطِيعُوا الرَّسُولَ }}؛
سوره نساء، آیه ۵۹، سوره مائده، آیه ۹۲، سوره نور، آیه ۵۴و۵۶، سوره محمد{{صل}}، آیه ۳۳، سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref>، و نیز [[آیات]] دیگری که تأکید مى‌کند [[پیامبر]] "هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‌گوید و آنچه مى‌گوید چیزى جز وحى [[الهی]] که بر او نازل شده نیست"{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. این [[آیات]]، نصوص [[متواتر]] [[سنت پیامبر]]{{صل}} درباره [[امامت]] را به نصوصی [[الهی]] بدل مى‌سازد که شرح و بیان [[آیات قرآنی]] است و در [[روح]] و ذات خود به [[نصّ]] [[قرآن کریم]] باز مى‌گردد.
*اکنون هر یک از گروه‌های سه‌گانه [[آیات]] را به [[اجمال]] برمى‌رسیم:
 
==نخست: [[نصوص]] عام==
* گروه اول، نصوص عام دالّ بر وجود [[ائمه]] در طول [[تاریخ]] است، که نشان مى‌دهد [[خداوند متعال]] در هر زمانی، امامانی را برای [[مردم]] [[منصوب]] کرده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>.
*بنا بر این [[آیه شریفه]]، [[خداوند متعال]] در هر امتی در طول [[تاریخ]]، رسولی برانگیخت و [[رسالت]] و [[پیام]] او این بود که [[خدای یکتا]] را بپرستید و از [[طاغوت]] اجتناب کنید. منظور از [[عبادت]] در این [[آیه]] چنانکه کاملاً [[آشکار]] بوده و معنای لغوی آن نیز همین است، [[تسلیم]] کامل بودن در برابر [[خدای سبحان]] است. این [[تسلیم]] شامل تمام [[افعال]] ارادی [[انسان]] مى‌شود و ما پیش از این گفتیم که [[امامت]] در [[قرآن کریم]]، به معنای [[رهبری]] [[انسان]] در تمام [[افعال]] اختیاری به سوی کمال است و این کمال، همان [[تسلیم]] بودن کامل در برابر [[خدای سبحان]] است. بنابراین حقیقتِ [[امامت]]، [[پیشوایی]] و [[رهبری]] [[مردم]] در راه [[عبادت]] [[خدای متعال]]، در تمام اموری است که به نحوی به [[زندگی]] [[انسان]] مربوط مى‌شود. این همان چیزی است که ضد [[طاغوت]] و منافی آن است و با آن [[مبارزه]] مى‌کند؛ زیرا معنای [[طاغوت]] کسی است که بسیار [[طغیان]] و [[سرپیچی]] از [[دستورات الهی]] مى‌کند و [[مردم]] را به بیرون رفتن از دایره [[اطاعت]] و [[عبودیت]] [[خدای سبحان]] فرا مى‌خواند، و مصداق آن [[ابلیس]]، [[ائمه کفر]] و [[گمراهی]]، [[رهبران]] سیاستهای ظالمانه و نیز همه قدرتمندان و مستکبرانی است که [[مردم]] را از [[راه خدا]] باز مى‌دارند و به غیر حُکم او، [[دعوت]] مى‌کنند.
*[[شایسته]] است برای [[تعیین]] [[دقیق]] مفهوم [[طاغوت]] و [[عبادت]]، به [[قرآن]] مراجعه کنیم، که مى‌فرماید:{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را، و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید و از آنها داورى بطلبید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این کار براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«آیا ندیدى کسانى را که ادّعا مى‌‌کنند به آن‌چه از کتاب‌هاى آسمانى که بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولى مى‌‌خواهند براى داورى نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>.
*بر پایه این [[آیات]] و دیگر [[آیات]] مشابه آن، [[طاغوت]] هر حاکمی غیر از [[خدای سبحان]]، و هم چنین هر کسی است که به حاکمیتی غیر [[الهی]] [[دعوت]] کند. پس معنای این [[کلام]] [[خدای متعال]] که فرمود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«ما در هر امتى رسولى مبعوث کردیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>.
*این است که ما در هر امتی، [[رهبران الهی]] و [[سیاسی]] برانگیختیم که به آنچه [[خدا]] امر مى‌کند [[حکومت]] مى‌کنند و [[مردم]] را به [[عبادت خدا]] و [[تسلیم]] حُکم او شدن، و نپذیرفتن [[حکومت]] طاغوت‌ها و [[عدم اطاعت]] از آنها فرا مى‌خوانند.
*البته همانگونه که معلوم است و [[تاریخ]] [[انبیاء]] و [[رسولان]] بر آن دلالت دارد، لازمه [[بعثت]] [[رسولان]] [[رجوع]] به آنان طبیعتاً اقتضا مى‌کند که آنان [[اوصیاء]] و نمایندگانی داشته باشند که برای عصرهای پس از [[حیات]] [[رسول]]، یا در مکان‌های دور از [[رسول]]، [[مردم]] بتوانند به او [[رجوع]] کنند تا از [[رجوع]] به [[طاغوت]] و گرویدن به او در [[امان]] بمانند. این مطلب را تا حدودی در رابطه با آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ}}<ref>«به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به حکمیت طلبند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> توضیح دادیم.
*{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
*این [[آیه]] به صراحت بیان مى‌کند که [[خدای سبحان]]، هماره [[رسولان]] را در طول [[تاریخ]] برای [[رهبری]] و [[حکومت]] بر [[مردم]] منصّوب و [[مردم]] را به [[اطاعت]] و [[پذیرش]] از ایشان[[امر]] کرده است. پس هر [[پیامبری]] [[مبعوث]] شده است تا [[رهبری]] [[مطاع]] باشد. در این [[آیه شریفه]]، اشارتی [[زیبا]] وجود دارد، و آن اینکه "به [[فرمان خدا]]، از وى [[اطاعت]] شود"؛ عبارت "به [[فرمان]] خدا" بیانگر آن است که این [[اطاعت]]، [[اطاعت]] [[حکومتی]] است نه [[تبلیغی]] و بدین جهت باید از [[رسول]] [[اطاعت]] کرد که [[حاکم]] و [[رهبر]] است، نه فقط برای اینکه او پیغامرسانی از جانب [[خدا]] است و [[امر و نهی]] او را به [[خلق]] مى‌رساند؛ چرا که عبارت "به [[فرمان]] خدا" یعنی فرمانی از طرف [[خدا]] مبنی بر [[وجوب]] [[اطاعت از رسول]] و یا به عبارت دیگر، دلالت [[آیه]] بر این است که [[خدا]] [[رسول]] را نصّب کرده تا [[مطاع]] باشد. این تعبیر به صراحت حاکی از آن است که این [[اطاعت]]، [[اطاعت]] [[حکم]] و [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است نه [[اطاعت]] [[تبلیغی]] صرف؛ چه اینکه در غیر این صورت بهتر بود که [[خداوند متعال]] مى‌فرمود: "ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه [[خدا]] [[اطاعت]] شود".
*{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«به راستى که رسولانمان را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم عدل را به پا دارند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
*مضمون این [[آیه]] چنین است: ما در طول [[تاریخ]] [[بشریت]]، رسولانمان را با [[دلایل]] روشن و با کتاب و [[میزان]] فرستادیم و [[مأموریت]] همه آنها این بود که [[حکومت]] [[خدا]] را در [[زمین]] بر پا کنند و [[عدالت]] را در میان [[مردم]] بگسترند.
*در این آیۀ شریفه، کتاب به معنای [[قانون]] و [[دستور الهی]] است؛ زیرا کتاب در لغت، به معنای مکتوب است و مکتوب از مصدر "کتابت" است؛ به معنای [[وجوب]] و ثبوت. پس مراد از کتاب، [[اوامر و نواهی]] [[ثابت]] و لازم است. [[میزان]] نیز چیزی است که اشیاء به [[وسیله]] آن ارزیابی مى‌شود، تا سالم و خراب آنها از هم جدا شود، و منظور از [[میزان]] در این [[آیه]] [[میزان]] [[افعال]] است، نه اشیاء. به [[وسیله]] این [[میزان]]، [[اعمال]] عادلانه از ظالمانه و [[افعال]] [[حق]] از [[باطل]] جدا مى‌شود و این [[میزان]] چیزی نیست جز ملکه [[عدالت]] و [[قوه]] [[عصمت]] که با [[هدایت]] و [[عنایت الهی]] در [[شخصیت]] [[انبیاء]] نهادینه شده است. [[حاکم]] به این دو [[قوه]] [[نیاز]] دارد؛ او محتاج [[شناخت]] [[قانون الهی]] و نیز ملکه [[عدالت]] است تا [[رفتار]]، اقدامات و فعالیت‌هایش مطابق [[عدل]] باشد و بتواند [[حکومت]] [[خدا]] را برپا کرده، و [[شریعت]] او را محقق کند.
*{{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسحاق و یعقوب را به او ابراهیم‌ بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم و نوح را نیز پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را هدایت کردیم این‌گونه نیکوکاران را پاداش مى‌‌دهیم. همچنین زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را؛ همه از صالحان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را، و همه را بر جهانیان برترى دادیم. و از پدران و فرزندان و برادران آنها افرادى را برترى دادیم و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم. این، هدایت خداست، که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى‌‌کند، و اگر اینان در اطاعت خدا شرک ورزند - یعنی سر سوزنی از اوامر و نواهی الهی سرپیچی کنند -، اعمال نیکى که انجام داده‌اند، نابود مى‌‌گردد. آنها کسانى هستند که کتاب و حُکم و نبوّت به آنان دادیم. اگر مؤمنان به تو از اطاعت خدا و رهبری تو سرپیچی کنند و به رسالت رهبری تو کفر ورزند، آیین حقّ زمین نمى‌‌ماند؛ زیرا کسان دیگرى را نگاهبان آن مى‌‌سازیم که نسبت به آن، کافر نیستند. آن پیامبران و رهبران الهی کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن و بگو: در برابر این رسالت و تبلیغ، پاداشى از شما نمى‌‌طلبم. این کتاب، چیزى جز یک یادآورى براى جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴-۹۰.</ref>.
*بنا بر این [[آیات]]، [[خداوند متعال]] در طول [[تاریخ]]، رهبرانی منصّوب از طرف خود داشته و آنان را از [[نوح]]{{ع}} تا [[رسول خاتم]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[برگزیده]] و به ایشان کتاب، [[حکم]] و [[نبوت]] عطا کرده است. مضمون [[کلام]] [[خدای متعال]] در این [[آیات]]، این است که این افرادی که ما به آنها کتاب، [[حکم]] و [[نبوت]] دادیم و به [[رهبری]] [[مردم]] برانگیختیم، آمدهاند تا در طول [[تاریخ]]  وبدون اینکه هیچ بازه زمانی از این قاعده مستثنا باشد - در میان [[مردم]] به [[عدالت]] [[حکم]] رانند. بنابراین [[امامت]] و [[رهبری الهی]] - که [[رسالت]] [[رسولان]] متضمن آن است - در بازه زمانی خاصی محدود نیست؛ بلکه هماره بوده است و خواهد بود<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۶۳-۶۸</ref>.
 
==دوم: نصوص خاص بر [[امامت]] برگزیدگان [[آل ابراهیم]]{{ع}}==
*گروه دوم، دربردارنده بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] است که بر وجود امامانی منصّوب از سوی [[خدا]] از [[آل ابراهیم]]{{ع}} در هر زمان پس از عصر [[ابراهیم]]{{ع}} دلالت دارد و ما تنها به برخی از آنها اشاره مى‌کنیم، از جمله:
*آیاتی که به [[ابراهیم]] [[بشارت]] مى‌دهند که او و فرزندانش، به [[امامت]] منصّوب شده‌اند؛ [[امامان]] صالحی که به [[فرمان خدا]] [[مردم]] را [[هدایت]] مى‌کنند. اعطای این [[مقام]]، [[اجابت]] دعای او بود که در [[جوانی]] و در اوج درگیری با پدرخوانده‌اش و [[مشرکین]] و کافرین [[قوم]] خود، از [[خدای متعال]] چنین درخواستی کرده بود. [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّي إِلاَّ رَبَّ الْعَالَمِينَ الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان. هنگامى‌ که به پدر و قومش گفت: چه چیز را مى‌‌پرستید؟ گفتند: بت‌هایى را مى‌‌پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم. گفت: آیا هنگامى‌ که آنها را مى‌‌خوانید صداى شما را مى‌‌شنوند؟! یا سود و زیانى به شما مى‌‌رسانند؟! گفتند: ما نیاکان خود را یافتیم که چنین مى‌‌کنند. گفت: مى‌‌بینید این چیزهایى را که پیوسته پرستش مى‌‌کردید، شما و پدران پیشین شما. همه آنها دشمن و منفور من هستند، مگر پروردگار عالمیان [که تنها تکیه‌گاه من است]؛ همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم مى‌‌کند، و کسى که مرا غذا مى‌‌دهد و سیراب مى‌‌نماید، و هنگامى‌ که بیمار شوم مرا شفا مى‌‌دهد، و کسى که مرا مى‌‌میراند و سپس زنده مى‌‌کند، و کسى که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد. پروردگارا! به من حکم و فرمانروایی و امامت ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن» سوره شعراء، آیه ۶۹-۸۳.</ref>.
*همچنین [[خدای متعال]] از زبان [[ابراهیم]]{{ع}} مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«گفت: من به سوی خدا روانه‌ام. پروردگارا مرا فرزند صالحی عنایت فرما. پس او را به پسری خردمند مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۹۹-۱۰۱.</ref>.
*[[ابراهیم]]{{ع}}، زمانی چنین دعایی کرد که [[جوان]] بود و در [[بابل]] مى‌زیست و با [[قوم]] و [[پدر]] خود [[نزاع]] داشت. او از [[خدا]] خواست که به او [[حکم]] بدهد و او را امامی قرار دهد که در میان [[مردم]] به [[حق]] [[حکم]] راند و ایشان را به [[عدالت خدا]] و راه مستقیم او [[دعوت]] کند. [[ابراهیم]]{{ع}} پس از این [[دعا]] درخواست دیگری نیز از [[خدا]] کرد؛ از [[خدا]] خواست به او [[فرزندان]] صالحی بدهد که راه او را ادامه دهند و [[رسالت]] او را به همه نسل‌ها برسانند: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ}}<ref>«و براى من در میان امّت‌هاى آینده، زبان صدق و ذکر خیرى قرارده!» سوره شعراء، آیه ۸۴.</ref>. و نیز از [[خدا]] خواسته بود: {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن» سوره شعراء، آیه ۸۳.</ref>.
*[[خداوند متعال]] نیز مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«به او اسحاق و یعقوب را افزون - بر آن‌چه عطا کرده بودیم (اسماعیل) - دادیم و هر یک از آنان را صالح و رستگار قرار دادیم و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت مى‌‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.</ref>.
*[[خداوند]] در [[آیه]] دیگری نیز به [[استجابت]] دعای او اشاره مى‌کند: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و [در اواخر عمر،] اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>.
*به نظر مى‌رسد منظور از [[اجر]] او در [[دنیا]]، همان [[حکومت]] و [[امامت]] است؛ چراکه [[اجر]] [[الهی]] در [[کلام خدا]]، به [[حکومت]] و [[مُلک]] [[تفسیر]] شده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما به یوسف در سرزمین [مصر] قدرت دادیم، که هر جا مى‌‌خواست در آن منزل مى‌‌گزید [و تصرّف مى‌‌کرد]، ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم [و شایسته بدانیم] مى‌‌بخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‌‌کنیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.</ref>.
*[[امام خمینی]] در [[تفسیر]] دعای {{متن قرآن|رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً}}<ref>«پروردگارا! به ما در دنیا نیکى عطا کن» سوره بقره، آیه ۲۰۱.</ref> مى‌فرمود: منظور از [[نیکی]] در [[دنیا]]، [[امامت]] و [[سلطه]] و مُلکی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[صالح]] خویش مى‌دهد و آنها بدین [[وسیله]] [[حکومت]] [[خدا]] را بر روی [[زمین]] به پا مى‌کنند و [[عدل]] را گسترده، و [[زمین]] را از [[شرک]] و [[ظلم]] [[پاک]] مى‌نمایند.
*{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«از دودمان من نیز امامانى قرار بده! خداوند فرمود: پیمان من، به ستم‌کاران نمى‌‌رسد! [و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند]» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
*در این [[آیه]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از [[خدا]] مى‌خواهد که [[امامت]] را در [[فرزندان]] او قرار دهد. باید توجه داشت که درخواست‌های [[انبیاء]] از [[خداوند متعال]]، با [[اذن]] خداست؛ یعنی آنها فقط چیزی را درخواست مى‌کنند که مى‌دانند [[خدا]] از آن [[راضی]] است و به ایشان اجازه درخواست آن را داده است. بنابراین [[خدای متعال]]، به [[ابراهیم]]{{ع}} اجازه داده بود که قرار دادن [[امامت]] در فرزندانش را از [[خدا]] بخواهد. [[خدای سبحان]] - که در [[اجابت]]، [[حکیم]] و در [[بخشش]]، [[کریم]] است  دعای [[ابراهیم]]{{ع}} را که با اجازه خود [[خدا]] و با این عبارت: "از دودمان من نیز امامانى قرار بده!" بیان شده بود، اینگونه پاسخ داد: "پیمان من، به [[ستمکاران]] نمى‌رسد". سپس دعای او را [[مستجاب]] کرد و [[امامت]] را در [[فرزندان]] او استمرار بخشید؛ البته این استمرار به شرط [[عدالت کامل]] بود که [[اراده الهی]] هرگز از این شرط چشم نمى‌پوشد. بنابراین [[امامت]] در [[نسل ابراهیم]]{{ع}} مشروط به [[عدالت]] تام‌های است که به حد [[عصمت]] مى‌رسد. پاسخ [[خداوند]] به درخواست [[ابراهیم]]{{ع}} که با نفی [[امامت]] از ظالمینِ [[نسل]] او، بیان شد به دلالت التزامی، دالّ بر ثبوت [[امامت]] در غیر ظالمین [[نسل]] او است و نشان مى‌دهد که این [[دعا]] در مورد [[فرزندان]] [[صالح]] او [[مستجاب]] شده است. همانگونه که [[آیات]] فراوانی از [[قرآن کریم]] - که به تعدادی از آنها اشاره کردیم - بر این [[استجابت دعا]] دلالت دارند.
*توضیح آنکه، اگر کسی بگوید: از کجا معلوم که دعای [[ابراهیم]]{{ع}} [[مستجاب]] شد و [[خدا]] [[امامت]] را در [[فرزندان]] او قرار داد؟ پاسخ این سؤال در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] وجود دارد؛ آیاتی که به وضوح نشان مى‌دهد که [[خداوند متعال]] دعای [[ابراهیم]]{{ع}} را [[اجابت]] نموده و [[امامت]] را در دودمان او قرار داده است، ازجمله این آیۀ شریفه: {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و او و لوط را به سرزمین =شام - که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم - نجات دادیم. و به او اسحاق و یعقوب را افزون - بر آن‌چه عطا کرده بودیم (اسماعیل) - دادیم و هر یک از آنان را صالح و رستگار قرار دادیم و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت مى‌‌کنند، و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم و تنها ما را عبادت مى‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۱-۷۳.</ref>.
*[[خداوند متعال]] به درخواست [[ابراهیم]]{{ع}} که گفت: "از دودمان من نیز امامانى قرار بده!" این عطای افزون که همان [[نسل]] [[پاک]] و طیب است را [[امام]] قرار داد و [[آیه]] نیز بر این امر تأکید مى‌کند: "و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به [[فرمان]] ما، [[مردم]] را [[هدایت]] مى‌کردند و انجام کارهاى [[نیک]] و برپاداشتن [[نماز]] و اداى [[زکات]] را به آنها وحى کردیم و تنها ما را [[عبادت]] مى‌کردند".
*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد. آنها فرزندان و دودمانى بودند که [از نظر پاکى، تقوا، درستى و راستى‌] برخى از [آنان از] برخى دیگرند و خداوند، شنوا و داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.</ref>.
*این [[آیه]] به دو نوع [[انتخاب]] و اصطفای [[الهی]] اشاره مى‌کند:
#اصطفا و [[گزینش]] فردی، که همان [[انتخاب]] و [[برتری]] دادن [[آدم]] و [[نوح]] و... است.
#اصطفا و [[گزینش]] خاندانی است، که [[انتخاب]] [[آل ابراهیم]] و [[آل]] [[عمران]] است.
*با توجه به اینکه [[آل عمران]]، گروهی از [[آل ابراهیم]] است، بنابراین عطف [[آل عمران]] به [[آل ابراهیم]]، عطف خاص به عام است و دالّ بر این مطلب که اصطفای خاندانی در دو مرحله صورت گرفته است؛ مرحله اول، [[انتخاب]] [[آل ابراهیم]] و مرحله دوم، [[انتخاب]] [[آل عمران]] از [[آل ابراهیم]]. از این رو [[آیات]] بعد، اصطفا و [[گزینش]] [[آل عمران]] را توضیح مى‌دهد: {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«آن گاه که زن عمران گفت: پروردگارا، من عهد کردم فرزندى که در رحم دارم [از فرزندى خود] در راه [خدمت] تو آزاد گردانم، این عهد من را بپذیر که تویى شنوا و آگاه» سوره آل عمران، آیه ۳۵.</ref> تا آنجا که: {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«چون فرشتگان مریم را گفتند که خدا تو را به کلمه خود بشارت مى‌‌دهد که نامش مسیح، عیسى پسر مریم است، که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان [درگاه خدا] است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>.
*پس در اینجا انتخابی در ضمن [[انتخاب]] دیگر صورت گرفته است که همان اصطفای [[آل عمران]] به طور خاص از [[آل ابراهیم]] است. حال اگر این [[آیات]] را به آیه‌ای که [[ابراهیم]]{{ع}} در آن از [[خدا]] درخواست مى‌کند که [[امامت]] را در [[نسل]] او قرار دهد<ref>«از دودمان من [نیز امامانى قرار بده!]».</ref> و پاسخ [[خداوند]] که فرمود: "پیمان من، به [[ستمکاران]] نمى‌رسد" ضمیمه کنیم، درمى‌یابیم که [[خدای تعالی]]، دعای [[ابراهیم]]{{ع}} را [[مستجاب]] کرده و [[امامت]] را بر پایه شایستگی‌ها و صلاحیت‌ها، در [[فرزندان]] او قرار داده است که از این امر، به اصطفا تعبیر شده است. بنابراین [[امامت]] در [[نسل ابراهیم]] تنها به [[دلیل]] انتساب آنها به او، نیست؛ بلکه از رهگذر وجود صفات و شایستگی‌های [[رهبری]] در آنان است که ایشان را به [[مقام]] اصطفای [[الهی]] رسانده است. بنابراین [[عهد الهی]] به ظالمین [[نسل ابراهیم]]{{ع}} نمى‌رسد، چنانکه غیر ظالمین هم تنها بر پایه اصطفا و [[انتخاب]] [[الهی]] به این [[مقام]] مى‌رسند. بدین رو از همه [[آل ابراهیم]]، [[امامت]] فقط به [[آل عمران]] رسید و آن نیز به [[دلیل]] شایستگی‌های آنان بود. سپس این اصطفای خاص در مجموعه [[آل ابراهیم]] در مورد [[محمد]] و [[آل]] [[محمد]]{{صل}} نیز به وقوع پیوست: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«خداوند فقط مى‌‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.
*این اصطفا و [[انتخاب]] خاندانی نیز بر اساس شایستگی‌ها و صلاحیت‌ها است، نه صرف نَسَب و حَسَب: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ}}<ref>«که [از نظر پاکى، تقوا، درستى و راستى‌] برخى از برخى دیگرند» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>.
*در نتیجه این بعضیت، بعضیت نَسَبی نیست، بلکه رسالتی است؛ یعنی تنها به این [[دلیل]]، اصطفا شامل این [[فرزندان]] مى‌شود که اینان [[مظهر]] ارزشها و آرمان‌هایی هستند که خود مؤسس و زعیم [[خاندان]] [[مظهر]] آنها بوده است.
*یکی از آیاتی که این مطلب را [[تأیید]] مى‌کند و نشان مى‌دهد که این [[انتخاب]] و اصطفا رسالتی است نه نَسَبی، [[کلام]] [[خدای تعالی]] به [[نوح]] است. [[نوح]] به [[خداوند متعال]] عرض کرد: {{متن قرآن|رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ}}<ref>«پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعدۀ تو در مورد نجات خاندانم حق است و تو از همه حُکم‌کنندگان برترى. خداوند متعال فرمود: اى نوح! او از اهل تو نیست، او عمل غیر صالحى است [فرد ناشایسته‌اى است‌]» سوره هود، آیه ۴۵-۴۶.</ref>.
*مفهوم [[آیه]] این است که اهل، در [[منطق]] [[قرآن کریم]] کسی است که با زعیم [[خاندان]] [[نبوی]]، از لحاظ [[روحی]] منسجم و هماهنگ است، و هر شخصی که صرفاً به واسطۀ نَسَب، به [[خاندان]] [[نبوی]] متصل باشد، از اهل [[پیامبری]] که [[خدا]] او را برای [[هدایت مردم]] فرستاده است به حساب نمى‌آید. در مورد خاندانی هم که اصطفا شامل آن مى‌شود نیز مسئله به همین صورت است؛ به این معنی که [[فرزندان]] [[برگزیده]]، بعضی از [[شخصیت]] [[پدر]] خویش ([[پیامبر]] صاحب ذُرّیه) به حساب مى‌آیند؛ شخصیتی که فانی در [[اطاعت]] [[خدای سبحان]] شده و تمام و کمال، [[تسلیم]] و [[خاضع]] [[خدا]] است؛ که از این حالت در [[قرآن]]، به [[اسلام]] تعبیر شده است. از اینجاست که درمى‌یابیم، [[قرآن]] در پی تأکید بر این است که [[اسلام]]، عهدی بوده که [[فرزندان]] [[ابراهیم]]{{ع}} یکی پس از دیگری به هم منتقل مى‌کردهاند.
*[[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«جز افراد سفیه و نادان، چه کسى از آیین ابراهیم، با آن پاکى و درخشندگى، روى‌گردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم و همانا در جهان دیگر، از صالحان است. در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت و گفت: در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم. و ابراهیم و یعقوب در واپسین لحظات عمر فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند و هر کدام به فرزندان خویش گفتند: فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام تسلیم در برابر فرمان خدا از دنیا نروید. آیا هنگامى‌ که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چیز را مى‌‌پرستید؟ گفتند: خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم» سوره بقره، آیه ۱۳۰-۱۳۳.</ref>.
*این [[آیات]] به وضوح نشان مى‌دهد که [[امامت]] [[الهی]] - مبتنی بر اساس اصطفای [[الهی]]  در همه نسل‌ها در [[فرزندان]] [[ابراهیم]]{{ع}} مستمر بوده است؛ چه اینکه [[آیات]]: {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«از دودمان من نیز امامانى قرار بده!، خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمى‌‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد»... سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«حکومت عظیمى‌ در اختیار آنها قرار دادیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>.
*و نیز دیگر [[آیات]]، بر استمرار اصطفای [[الهی]] در [[آل ابراهیم]] دلالت دارند و نیز بیان مى‌کنند که دوره‌های مختلف، [[شاهد]] اصطفا و انتخاب‌های مختلفی در [[آل ابراهیم]] بوده است که آخرین آنها [[انتخاب]] [[محمد]] و [[آل]] [[محمد]]{{صل}} است. ما در ادامه مباحث، بار دیگر به مناسبت به این نکته خواهیم پرداخت.
*{{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه نسبت به مردم [=پیامبر و خاندانش‌]، بر آن‌چه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مى‌‌ورزند؟! ما به آل ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم و مُلک عظیمى‌ در اختیار آنها قرار دادیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>.
*[[آیه]] بیانگر این مطلب است که [[خدای تعالی]] به [[آل ابراهیم]]{{ع}} علاوه بر [[نبوت]]، که با "[[کتاب ]]" و "[[حکمت]]" بیان شده است، [[مُلک]] عظیمی نیز عطا فرموده است. [[مُلک]] نیز به معنای [[فرمانروایی]] و [[حکومت]] مى‌باشد؛ در نتیجه مقصود از [[مُلک]] در اینجا، همان [[امامت]] [[الهی]] است. نکته قابل توجه در اینجا، این [[کلام الهی]] است که فرمود: "یا اینکه نسبت به [[مردم]] [[پیامبر]] و خاندانش، بر آنچه [[خدا]] از فضلش به آنان بخشیده، [[حسد]] مى‌ورزند؟"، این کسانی که مورد [[حسادت]] واقع شدهاند و [[خداوند]] به آنان از [[فضل]] خود بخشیده است (یعنی به آنان فضیلتی بیش از دیگران بخشیده است) چه کسانی هستند؟ از سیاق [[آیه]] به خوبی روشن مى‌شود که این حسادت شدگان، گروهی از مؤمناناند که در آن زمان با [[رسول خدا]]{{صل}} و از [[آل ابراهیم]]{{ع}} بودهاند؛ زیرا [[آیه]]، فضلی را که [[خدا]] به این گروه عطا کرده است، به کتاب و [[حکمت]] و [[مُلک]] عظیمی [[تفسیر]] مى‌کند که [[خداوند]] به [[آل ابراهیم]]{{ع}} بخشیده است.
*از سیاق این [[آیه]] و [[آیات]] دیگری که آن را تقویت مى‌کنند، روشن مى‌شود که این گروه محسود، [[محمد]] و [[آل]] [[محمد]]{{صل}} هستند. در [[روایات]] بسیاری نیز تصریح شده است که "محسودین" در این [[آیه]]، [[امامان]] از [[آل]] [[محمد]]{{صل}} مى‌باشند. مرحوم [[کلینی]] در کتاب [[شریف]] کافی از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] مى‌کند که [[حضرت]]، در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ}}<ref>«آیا آنها سهمى‌ در مُلک  یعنی امامت و خلافت  دارند؟» سوره نساء، آیه ۵۳.</ref> "یا اینکه نسبت به [[مردم]] [[پیامبر]] و خاندانش، و بر آنچه [[خدا]] از فضلش به آنان بخشیده، [[حسد]] مى‌ورزند؟ فرمود: ما آن مردمی هستیم که به [[دلیل]] امامتی که [[خدا]] در میان همه آفریدگانش، فقط به ما عطا فرموده است مورد [[حسادت]] واقع شدیم"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۹۵، باب «الائمة ولاة الامر و هم المحسودون الذین ذکرهم الله عزوجل».</ref>.
*برای [[تأیید]] صحت این [[تفسیر]]، کافی است که بدانیم [[آیات قرآن]] ماجرایی زنده، واقعی و معاصر را حکایت کرده، اشاره مى‌کند که گروهی از [[مردم]] که معاصر زمان [[نزول]] این [[آیه]] هستند نسبت به گروهی از [[مؤمنان]]، به [[دلیل]] آنچه [[خدا]] از [[فضل]] خود به آنان بخشیده، [[حسادت]] مى‌ورزند و سپس بیان مى‌کند که این گروه محسود، از [[آل ابراهیم]] هستند. جواب [[خدا]] به این گروه حاسد که به خاطر [[فضل]] [[خدا]] به [[محمد]] و [[آل]] [[محمد]]{{صل}}، [[دشمنی]] آنان را در [[دل]] داشتند و این [[انتخاب]] [[الهی]] را نمى‌پذیرفتند، در همین [[آیه]] به این صورت بیان شده است: این [[فضل]] پیش از این هم در [[آل ابراهیم]] قرار داده شده بود و این گروه حاسد، به [[فضل]] [[آل ابراهیم]] [[ایمان]] آورده و آن را پذیرفته بودند؛ اکنون چرا این [[فضل]] را برای [[آل]] [[محمد]]{{عم}} [[انکار]] مى‌کنند و [[عداوت]] آنان را در [[دل]] مى‌پرورانند؟
*چنانکه پیش از این نیز اشاره شد، [[قرآن]] این نکته را مورد تأکید قرار مى‌دهد که [[امامت]]، فقط در [[فرزندان]] [[ابراهیم]] قرار داده شده و استمرار یافته است و این امر به [[دلیل]] شایستگی‌ها و صلاحیت‌های ربانی [[رهبری]] بود که در این دودمان وجود داشت، و همچنین فقط در افراد [[شایسته]] [[آل ابراهیم]] قرار داده شده و شامل همه [[خاندان]] او نیز نمى‌شود.
*علاوه بر آن [[قرآن]] به [[حقیقت]] دیگری اشاره مى‌کند و آن اینکه، [[امامت]] از بعضی [[فرزندان]] [[ابراهیم]] سلب و به گروه دیگری از [[آل ابراهیم]] منتقل مى‌شود و این در زمانی است که گروه اول، صلاحیت‌ها و شایستگی‌های لازم را به مرور زمان از دست دادند. [[قرآن]] در برخی [[آیات]] به طور عام به این مطلب اشاره مى‌کند، مانند آیۀ شریفه: {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>«مُلک را به هر آن کس که بخواهی عطا مى‌‌کنی و از هر آن کس که بخواهی بازپس مى‌‌گیری و هر که را بخواهى، عزیز و هر که را بخواهى ذلیل مى‌‌گردانی. تمام خوبی‌ها به دست توست» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.
*و گاهی به طور مشخص و خاص به این مطلب مى‌پردازد، مانند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا}}<ref>«آنها پیامبرانى بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از کسانى که با نوح بر کشتى سوار کردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از کسانى که هدایت کردیم و برگزیدیم. آنها کسانى بودند که وقتى آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده مى‌‌شد به خاک مى‌‌افتادند، در حالى که سجده مى‌‌کردند و گریان بودند؛ سپس بعد از آنان نسلى جایگزین [آنان‌] شد که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند» سوره مریم، آیه ۵۸-۵۹.</ref>، {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ}}<ref>«به خاطر پیمان‌شکنى آنها، و انکار آیات خدا، و کشتن به ناحق پیامبران، و به خاطر اینکه مى‌‌گفتند: بر دل‌هاى ما، پرده افکنده [شده و سخنان پیامبر را درک نمى‌‌کنیم، رانده درگاه خدا شدند]» سوره نساء، آیه ۱۵۵.</ref>.
*در این دو [[آیه]] و نیز [[آیات]] دیگر، [[قرآن کریم]] تأکید مى‌کند که آن [[امامت]] و [[برتری]] که [[خدا]] به [[فرزندان]] [[ابراهیم]]{{ع}} از [[نسل]] [[اسحاق]] و [[یعقوب]]{{ع}} ارزانی داشت، به [[دلیل]] اینکه به [[گمراهی]] و [[انحراف]] و [[کفر]] و [[ظلم]] کشیده شدند، از آنان گرفته شد و به جای این [[برتری]]، [[لعنت الهی]] شامل حالشان گشت: {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ}}<ref>«پس آنان را به سبب پیمان شکستن‌شان لعنت کردیم» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ}}<ref>«و [داغِ‌] خوارى و بیچارگى و نیاز، بر آنان زده شد و گرفتار خشم خدایى شدند» سوره بقره، آیه ۶۱.</ref>.
*اینگونه شد که [[امامت]] از [[فرزندان]] [[ابراهیم]]{{ع}} از [[نسل]] [[اسحاق]]{{ع}} گرفته شد و به [[پاکان]] [[آل ابراهیم]] از [[نسل]] [[اسماعیل]]{{ع}} یعنی همان [[محمد]] و [[آل]] [[محمد]]{{صل}} منتقل گشت.
*در [[آیه]] دیگری از [[قرآن کریم]] نیز به این مطلب اشاره شده است که انتقال [[امامت]] [[الهی]] به [[فرزندان]] [[ابراهیم]]{{ع}} جز بر اساس استمرار شایستگیها و صلاحیت‌های [[الهی]] در این [[خاندان]] نبوده است، آنجا که مى‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و [در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند، همچنین] این پیامبر و کسانى که [به او] ایمان آورده‌اند [از همه سزاوارترند]» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>.
*این [[آیه]] تأکید مى‌کند که سزاوارترین [[مردم]] به [[ابراهیم]]{{ع}} و نزدیکترین و شبیه‌ترین افراد به [[شخصیت]] [[الهی]] وی، کسانی‌اند که از او [[پیروی]] کردند و همچنین [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و کسانی که به او [[ایمان]] آوردند.
*اگر در این تعبیر [[قرآنی]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} دقت کنیم و موارد استفاده آن در [[قرآن]] را بررسیم، درمى‌یابیم که [[قرآن]] بارها این عبارت را برای گروه خاصی از [[مؤمنان]] استفاده کرده است. این گروه خاص از [[مؤمنان]]، همان کسانی هستند که [[ایمان]] در وجودشان به درجهای از کمال رسیده است که [[خدا]]، [[مقام امامت]] سایر [[مؤمنان]] را به ایشان عطا کرده و آنان را به عنوان [[رهبران]] [[امت]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[برگزیده]] است و در [[قرآن]] با ذکر اوصافشان، آنان را معرفی کرده است. آنان نمونه‌های کامل و الگوهای متعالی هستند که [[خدا]] [[دستور]] داده پس از [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان [[اقتدا]] شود. این مطلب را مى‌توان در آیاتی نظیر: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.
*و در [[سورۀ توبه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً}}<ref>«آیا گمان کردید که [به حال خود] رها مى‌شوید در حالى که هنوز کسانى از شما که جهاد کردند، و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را مورد اعتماد و تکیهگاه خویش انتخاب ننمودند، [از دیگران] مشخّص نشدهاند؟! [باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا گردد]» سوره توبه، آیه ۱۶.</ref> و همچنین در [[آیات]] دیگری از [[قرآن کریم]] [[مشاهده]] کرد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۶۸-۸۱</ref>.
 
==سوم: نصوص دالّ بر [[امامت اهل بیت]]{{عم}}==
این نصوص، آیاتی است که با اشاره و توصیف، به [[امامت]] امامانی از [[اهل  بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} دلالت مى‌‌کند. پیشتر گفتیم که [[حکمت الهی]] در [[حفظ قرآن]]، اقتضا مى‌‌کرد که [[قرآن]] در [[نصّ]] بر [[ائمه]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} از روش اشاره و توصیف استفاده کند نه ذکر [[اسامی]]؛ زیرا نام بردن از ایشان، بی‌شک منجر به این مى‌‌شد که چشم دوختگان به [[سلطه]] و [[حکومت]]، به [[قرآن]] دست دراز کرده، [[آیات]] آن را [[تحریف]] کنند یا [[مانع]] از انتشار [[قرآن]] در میان [[مسلمانان]] شوند؛ چنانکه در مورد [[سنت رسول خدا]]{{صل}} چنین کردند.
*در [[سنت پیامبر]]{{صل}} تصریحات بسیاری وجود داشت که [[ائمه]] [[اهل  بیت]]{{عم}} را با [[اسامی]] آنها [[تعیین]] و معرفی کرده بود که این مسئله، [[خشم]] [[دشمنان]] [[ائمه]] را برانگیخت و در نتیجه آنها از همان عصر [[رسول خدا]]{{صل}} شروع به جلوگیری از [[کتابت]] [[احادیث نبوی]] کردند. [[ابوداود]] و دارمی هر کدام در "سنن" خود و همچنین [[احمد بن حنبل]] در کتاب [[مسند]] از [[عبدالله بن عمرو بن عاص]] [[نقل]] کرده‌اند: من هر چه را از [[رسول خدا]] مى‌‌شنیدم، مى‌‌نوشتم؛ تا اینکه [[قریش]] مرا از این کار باز داشتند و گفتند: آیا تو هر چه از [[رسول خدا]] مى‌‌شنوی، مى‌‌نویسی و حال آنکه او نیز بشری است که از روی [[خشم]] و خوشنودی سخن مى‌‌گوید؟! پس من از [[کتابت]] [[دست]] برداشتم. سپس ماجرا را برای [[رسول خدا]] باز گفتم. او با انگشت به دهانش اشاره کرد و فرمود: "بنویس! قسم به کسی که جانم به دست اوست از این دهان جز [[حق]] بیرون نیامده است"<ref>سنن الدارمی، ج۱، ص۱۲۵، باب «من رخص فی الکتابة من المقدمة» و سنن ابی‌داود، ج۲، ص۱۲۶، باب «کتابة العلم» و مسند احمد، ج۲، ص۱۶۲.</ref>.
*همچنین [[بخاری]] در صحیح، و نیز مسلم و دیگران [[روایت]] کرده‌اند: چون هنگامه [[وفات پیامبر]]{{صل}} نزدیک شد و در [[خانه]] او مردانی بودند که [[عمر بن خطاب]] هم در میانشان بود، [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: "چیزی بیاورید تا برای شما نوشته‌ای بنویسم که پس از آن هرگز [[گمراه]] نشوید". در این هنگام [[عمر]] گفت: [[بیماری]] بر [[پیامبر]] چیره شده است و شما [[کتاب خدا]] را دارید و همان [[کتاب خدا]] برای ما کافی است، پس بین حاضران [[اختلاف]] و [[مشاجره]] افتاد و عده‌ای همان [[کلام]] [[عمر]] را تکرار کردند. وقتی حاضران بسیار همهمه و [[اختلاف]] کردند، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "از اینجا برخیزید که [[نزاع]] نزد من [[شایسته]] نیست"<ref>البخاری، کتاب «العلم»، باب «العلم»، ج۱، ص۲۲ و کتاب «المرض»، باب «قول المریض قوموا عنی» و صحیح مسلم، آخر کتاب «الوصیة».</ref>.
*[[ذهبی]] در تذکرة الحفاظ [[روایت]] کرده است: [[ابوبکر]] پس از [[وفات پیامبر]]، [[مردم]] را جمع کرد و گفت: شما از [[پیامبر]] احادیثی مى‌‌گویید و در آن [[احادیث]]، با هم [[اختلاف]] مى‌‌کنید و به حتم [[اختلاف مردم]] پس از شما شدیدتر خواهد بود. پس هیچ روایتی از [[رسول خدا]] [[نقل]] نکنید و هر کس از شما درباره این کار پرسید، پاسخ دهید که [[کتاب خدا]] در میان ما هست؛ پس حرامش را [[حرام]]، و حلالش را [[حلال]] بشمارید<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲ (باب زندگینامه ابوبکر).</ref>.
*[[عمر]] و [[عثمان]] نیز در [[عهد]] خود چنین کردند<ref>ر.ک: «معالم المدرستین»؛ ج۲، ص۵۰ و پس از آن.</ref>. وقتی [[بنی امیه]] به [[حکومت]] رسیدند به این مقدار بسنده نکردند؛ بلکه از سویی، [[روایات]] جعلی بسیاری از زبان [[رسول خدا]]{{صل}} ساختند و از سوی دیگر، از هیچ [[آزار]] و اذیتی نسبت به [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} فروگذار نکردند؛ تا آنجا که تنها نیم قرن پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، [[اهل  بیت]] آن [[حضرت]] را در [[کربلا]] به [[خاک]] و [[خون]] کشیدند. بدین سبب - و به منظور [[حفظ]] [[قرآن کریم]] - [[حکمت الهی]]، در [[نصّ]] بر [[امامت]] [[اهل  بیت]]{{عم}} در [[قرآن]]، اسلوب اشاره و توصیف را برگزید.
*اکنون آیاتی که با همین روش، به [[امامت]] [[اهل  بیت]]{{عم}} دلالت مى‌‌کند را برمى‌‌رسیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۱-۸۳</ref>:
 
===[[آیۀ ولایت]]===
*{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.
*[[امام]] [[ثعلبی]] در [[تفسیر]] خود، از [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] کرده است: روزی همراه [[رسول خدا]]{{صل}} [[نماز ظهر]] را به جا آوردم. گدایی در [[مسجد]] از [[مردم]] درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا! [[شاهد]] باش که من در [[مسجد]] پیامبرت{{صل}} از [[مردم]] کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال [[علی]]  در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا [[انگشتر]] را از دست او در آورد، [[رسول خدا]]{{صل}} که این اتفاق را مى‌دید، رو به [[آسمان]] کرد و گفت: خدایا! برادرم [[موسی]] از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم [[هارون]] را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref> موسی گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن. و گرهی از زبانم بگشای. تا سخنم را دریابند. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم. و بسیار تو را به یاد آوریم. که بی‌گمان تو، به (کار) ما بینایی؛ سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.</ref>. و تو به او [[وحی]] کردی که با برادرت تو را [[یاری]] مى‌کنیم و برای شما دو نفر [[سلطان]] و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما سیطره نیابند. خدایا من [[محمد]] [[پیامبر]] و [[برگزیده]] توام، پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم [[علی]] را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: [[پیامبر]]، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که [[جبرئیل]]{{ع}} از جانب [[خدای عزوجل]]، این [[آیه]] را نازل کرد و گفت: ای [[محمد]]! بخوان: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref>.
*همه [[مفسران]] [[اجماع]] دارند که این [[آیه]]، در [[شأن]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} نازل شده است و دلالت آن بر [[امامت]]، واضح است و حصر موجود در [[آیه]]: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و [[پیامبر]] او و آنها که [[ایمان]] آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای [[ولایت]]، غیر از [[سلطه]] و [[حکومت]] از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر [[ولایت]] نمى‌تواند فقط مخصوص [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] خاص که در رأس آنان [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است، باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۳-۸۴</ref>.
===[[آیۀ تطهیر]]===
*این [[آیه]]، نصّی است بر [[امامت]] [[امامان]] اهل [[بیت]]{{عم}} که از میان آنان هنگام [[نزول]] این [[آیه]]، [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} حاضر بودند. [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«خداوند فقط مى‌‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت - به طور ویژه - دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.
*این [[آیه]]، دال بر [[طهارت]] [[اهل  بیت]]{{عم}} از هرگونه [[پلیدی]] است، کلمه "رِجس" به معنای هر گونه [[پلیدی]] و [[معصیت]] [[خدای سبحان]] است؛ چه [[گناهان کبیره]] و چه صغیره. به سخن دیگر هر گونه [[پلیدی]] که باید از آن اجتناب کرد، "رجس" است. این معنا به [[گواهی]] لغت‌نامه‌ها [[قدر]] متیقن از کلمه "رجس" است. برای نمونه، [[ابن منظور]] مى‌نویسد: "رجس، [[پلیدی]] است و هر [[پلیدی]]، [[رجس]] است"<ref>{{عربی|الرِّجْسُ: القَذَر... و کلُّ قَذَر رِجْسٌ‌}}. لسان العرب؛ ج۶؛ ص۹۵.</ref>.
*در [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] نیز این کلمه، به همین معنا آمده است؛ مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}}<ref>«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! شراب و قمار و بتها و ازلام، پلید و از عمل شیطان است» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ}}<ref>«و امّا آنها که در دل‌هایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان افزوده» سوره توبه، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ}}<ref>«به جز اینکه مردار باشد، یا خونى که [از بدن حیوان] بیرون ریخته، یا گوشت خوک - که اینها همه رجس است» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>.
*خلاصه آنکه، [[قدر]] متیقن از معنای [[رجس]]، هر چیزی است که باید از آن اجتناب کرد و جای هیچ شکی نیست که [[معصیت خدا]]  چه صغیره و چه کبیره - از اموری است که باید از آن اجتناب شود و به همین [[دلیل]]، معنای [[طهارت]]  [[اهل بیت]]{{عم}} از [[رجس]]، [[تطهیر]] ایشان از هرگونه [[گناه صغیره]] و کبیره مى‌باشد. همه [[مسلمانان]] [[اتفاق نظر]] دارند و [[روایات]] نیز به [[تواتر]] [[تأیید]] مى‌کنند که این [[آیه]]، درباره [[رسول خدا]]{{صل}} و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} نازل شده است. به عنوان مثال، مسلم در صحیح در باب [[فضائل]] [[اهل  بیت]]{{عم}} و همچنین [[ترمذی]] در [[سنن]] و نیز دیگران [[نقل]] کرده‌اند که این [[آیه]]، در [[شأن]] ایشان است<ref>برای تفصیل ر.ک: معالم المدرستین؛ ج۱، ص۳۶۲ و باب «عصمت اهل بیت{{عم}}».</ref> و [[زنان پیامبر]]{{صل}} را شامل نمى‌شود.
*در [[روایت]] صحیح متواتری از [[ام سلمه]] [[نقل]] شده است که این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«خداوند فقط مى‌‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> در [[خانه]] من نازل شد و در منزل فقط هفت نفر حضور داشتند:[[جبرئیل]]، [[میکائیل]]، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]]، [[حسین]]، و من کنار در [[خانه]] [[ایستاده]] بودم و به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتم: ای [[رسول خدا]]! آیا من از [[اهل بیت]] تو نیستم؟ فرمود: "تو بر خیر هستی، تو از [[زنان]] پیامبری"<ref>مسند احمد؛ ج۶، ص۳۰۶.</ref>.
*اما دلالت این [[آیه]] بر [[امامت]] [[اهل  بیت]]{{عم}} چگونه است؟ چنانکه گفتیم مفاد [[آیه]] "پیمان من، به [[ستمکاران]] نمى‌رسد!" این است که [[عصمت]] [[شرط امامت]] است، و از طرفی [[عصمت]] هم جز از جانب [[خدا]] معلوم نمى‌شود، و دلیلی هم بر [[عصمت]] کسی وجود ندارد، مگر [[اهل  بیت]]{{عم}} که [[آیه تطهیر]] به وضوح دالّ بر [[عصمت]] ایشان است و در نتیجه بر [[امامت]] ایشان نیز دلالت مى‌کند.
*این مطلب، افزون بر سخنی است که در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> گفتیم و آن اینکه امر به [[اطاعت از رسول]] و اولیالامر با یک کلمه و یک صیغه  {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} آمده است<ref>در این آیه امر به اطاعت از خدا {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} امری مستقل است و امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با تکرار دوباره فعل و با یک امر واحد بیان شده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}.</ref> به این معنا که همان وجوبی که برای [[اطاعت از رسول]]، [[ثابت]] است برای اولیالامر نیز ثابت است. از طرفی [[اطاعت از رسول]]، به طور مطلق [[واجب]] شده است و به تصریح [[قرآن کریم]]، هیچ حد و قیدی ندارد: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«آن‌چه را رسول خدا براى شما آورده، بگیرید [و اجرا کنید]، و از آن‌چه نهى کرده، خوددارى نمایید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‌‌کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‌اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد» سوره نور، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ}}<ref>«هر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>.
*و [[آیات]] بسیار دیگری که نشان مى‌دهد هر آنچه [[رسول خدا]]{{صل}} مى‌گوید [[وحی]] بوده و [[اطاعت]] از آن بر هر مؤمنی [[واجب]] است؛ زیرا او {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‌‌گوید، آن‌چه مى‌‌گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. پس "از [[رسول]] [[اطاعت]] کنید" یعنی، به طور مطلق در هر مسئله کوچک و بزرگی و در هر امری از او [[اطاعت]] کنید. چنین اطاعتی ممکن نیست برای کسی [[واجب]] شود جز برای [[معصوم]]، که هیچ [[گناه]] و خطایی در وجود [[مطهر]] او راه ندارد. بنابراین [[آیه]]: "اطاعت کنید [[پیامبر خدا]] و [[اولو الأمر]] را" دالّ بر این است که اولی الامر باید [[معصوم]] و از هرگونه [[پلیدی]] [[پاک]] باشد. از سوی دیگر، دلیلی بر [[عصمت]] کسی غیر از [[اهل  بیت]]{{عم}} وجود ندارد و [[آیه تطهیر]] هم بر [[عصمت]] و [[طهارت]] آنها از هر گونه [[پلیدی]] دلالت دارد. پس شکی باقی نمى‌ماند که ایشان، همان اولیالامری هستند که [[خدا]]، [[اطاعت]] از آنان را [[واجب]] و از [[مخالفت]] با آنان [[نهی]] کرده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۴-۸۷</ref>.
===[[آیۀ مودَّت]]===
*{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: من هیچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمى‌‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‌]» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
*این [[آیه]] نشان مى‌دهد که [[دوست داشتن]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[واجب]] بوده و [[خداوند متعال]] آن را [[اجر رسالت]] قرار داده است. اینکه [[دوست داشتن]] [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان [[پاداش]] [[رسالت پیامبر]]{{صل}} قرار داده شده است، بدین معناست که [[محبت]] اهل [[بیت]]{{عم}} در اهمیت، [[شأن]] و [[منزلت]]، با اصل [[رسالت]] [[برابری]] مى‌کند؛ زیرا [[اجر]] عمل باید در [[ارزش]] با اصل عمل معادل باشد و گرنه اجری ناعادلانه خواهد بود و از ساحت [[خدای متعال]] به دور است که برای مهمترین رخداد هستی، یعنی [[رسالت پیامبر]] اعظم{{صل}} [[اجر]] و پاداشی ناعادلانه قرار دهد. اگر در دیگر [[آیات قرآن]] نیز به نظر دقت و [[تأمل]] بنگریم، درخواهیم یافت که منظور از این [[اجر]] چیست. [[خدای سبحان]] در [[آیه]] دیگری فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: من از شما [در برابر تبلیغ دین هیچ‌] پاداشى نمى‌‌خواهم، جز اینکه هر که بخواهد راهى به سوى پروردگارش بگیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.
*این [[آیه]] تصریح مى‌کند: پاداشی که [[خداوند]] در مقابل [[رسالت]] پیامبرش{{صل}} [[واجب]] فرموده، چیزی نیست جز راهی به سوی [[پروردگار]]، و در [[آیه]] دیگری از [[قرآن کریم]] مى‌بینیم که [[قرآن]] نیز به "راه پروردگار" توصیف شده است: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بى‌تردید این [قرآن‌] مایه تذکر و پند است؛ پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [باتکیه‌براین‌قرآن‌] برگزیند» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>.
*در نتیجه [[قرآن کریم]]، [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} را معادل [[قرآن]] قرار داده است و در واقع هر دو آنها "راهی به سوی [[پروردگار]] متعال" هستند؛ همانطور که [[رسول خدا]]{{صل}}، خود "راهی به سوی [[پروردگار]] متعال" است. [[خدای سبحان]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref>«و [به خاطر آور] روزى را که ستم‌کار دست خود را [از شدّت حسرت] به دندان مى‌‌گزد و مى‌‌گوید: اى کاش با رسول [خدا] راهى برگزیده بودم! اى واى بر من، کاش فلان [شخص گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآورى [حق] گمراه ساخت بعد از آن‌که حق برای من آشکار شده بود. و شیطان همیشه انسان را در لحظه‌های نیاز تنها مى‌‌گذارد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>.
*از نکات جالب توجه در این [[آیه]] این است که [[قرآن]]، [[دوستی]] و [[محبت]] را [[تعیین]] کننده راهی که [[انسان]] در [[حیات دنیوی]] خویش برمى‌گزیند، معرفی مى‌کند. این [[آیات]]، [[حسرت]] و [[پشیمانی]] [[ظالم]] را از اینکه راهش را از [[رسول خدا]] جدا کرده است، حکایت مى‌کند و از این کار او (همراه نشدن با [[رسول]]) اینگونه تعبیر مى‌کند که او، دیگری را به عنوان [[دوست]] خود [[انتخاب]] کرده است. بنابراین [[دوستی]] غیر [[رسول خدا]]{{صل}}، در اینجا به این معنا است که [[ظالم]]، راه دیگری غیر از [[راه خدا]] و [[رسول]] [[برگزیده]] است. در نتیجه [[آیه]] دالّ بر این است که [[دوستی]] و [[مودت]]، به معنای [[پیروی]] از راه و [[تبعیت]] و اقتداست، و [[حسرت]] و [[پشیمانی]] [[ظالم]] در [[روز قیامت]] به [[دلیل]] اینکه به کسی غیر از [[رسول]] [[اقتدا]] کرده و او را به عنوان [[دوست]] و راه زیستن خویش [[برگزیده]]، پایان ندارد.
*در هر صورت این [[آیات]]، جای هیچ [[شک]] و شبه‌های باقی نمى‌گذارد که منظور از [[دوست داشتن]] [[نزدیکان]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[انتخاب]] آنان به عنوان راهی به سوی خداست؛ یعنی [[انسان]]، به ایشان [[اقتدا]] کرده و قدم به قدم و بی هیچ [[انحرافی]] پشت سر آنها حرکت کند و آنان را به عنوان امامی [[مطاع]] (که [[شأن]] آنان در [[وجوب اطاعت]] و [[اقتدا]]، مانند خود [[رسول خدا]]{{صل}} است) برگزیند و در تمامی [[اوامر و نواهی]] از ایشان [[تبعیت]] کامل داشته باشد.
*یکی از آیاتی که به اهل [[تدبّر]] کمک مى‌کند که مقصود [[قرآن]] از "ذوی القربی" را بفهمند، آیهای است که در [[روز غدیر]]، درباره [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«اى پیامبر! آن‌چه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر انجام ندهى پیام خدا را نرسانده‌اى، و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه مى‌‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*طبق [[احادیث صحیح]] [[متواتر]]، این [[آیه]] در [[روز غدیر]] [[خم]] نازل شده و [[رسول خدا]]{{صل}} را امر مى‌کند که [[امامت]] [[حضرت علی]]{{ع}} را در حضور [[عامه]] [[مسلمانان]]، اعلام و [[ابلاغ]] نماید<ref>در ادامه درباره این آیه به تفصیل بیشتری سخن خواهیم گفت.</ref>. در این [[آیه]] [[خدای سبحان]]، [[ابلاغ]] [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} را مساوی با [[ابلاغ]] تمام [[رسالت الهی]] قرار داده است؛ چه اینکه [[آیه]] تأکید دارد که اگر [[رسول خدا]]{{صل}} [[امامت علی]]{{ع}} را [[تبلیغ]] نکند، [[رسالت]] [[خدای متعال]] را [[زمین]] نهاده است. چنانکه در آیۀ "مودت"{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: من هیچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمى‌‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم اهل بیتم‌» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> و آیۀ "سبیل"{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref> «و به خاطر آور روزى را که ستم‌کار دست خود را از شدّت حسرت به دندان مى‌‌گزد و مى‌‌گوید: اى کاش با رسول خدا راهى برگزیده بودم! اى واى بر من، کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآورى حق گمراه ساخت بعد از آن‌که حق برای من آشکار شده بود. و شیطان همیشه انسان را در لحظه‌های نیاز تنها مى‌‌گذارد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>.
*[[دوستی]] [[اهل  بیت]]{{عم}} [[اجر رسالت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و معادل آن و نیز راه رسیدن به [[خدای متعال]]، قرار داده شده است. پس [[دوستی]] آنان و [[راه خدا]]، یکی است؛ چنانکه [[دوستی]] با غیر ایشان، روی گرداندن از [[راه خدا]] و [[رسول]] و موجب [[حسرت]] و [[تأسف]] [[ظالم]] در [[روز قیامت]] است؛ حسرتی که دیگر سودی به حالش نمى‌بخشد.
*همچنین بنا بر [[روایات]] صحیح و [[متواتر]] نزد [[مسلمانان]] و [[اجماع]] علمای [[اسلام]]، ذوی القربی =[[نزدیکان]] [[پیامبر]]{{صل}}] عبارتاند از: [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}. [[علامه امینی]] در کتاب [[شریف]] [[الغدیر]] مى‌نویسد:[[احمد]] در المناقب و [[ابن منذر]] و [[ابن ابی حاتم]] و [[طبرانی]] و [[ابن مردویه]] و واحدی و [[ثعلبی]] و [[ابونعیم]] و [[بغوی]]، در کتاب تفسیرش، و [[ابن مغازلی]] در المناقب، همگی به اسناد خودشان از [[ابن عباس]] [[نقل]] کرده‌اند: وقتی این [[آیه]] نازل شد، به [[پیامبر]]] گفتند: ای [[رسول خدا]]! این نزدیکانی که [[دوست داشتن]] آنان بر ما [[واجب]] شده چه کسانی هستند؟ فرمود: [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسرشان<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۳۰۶ و بعد از آن.</ref>.
*شایان ذکر است که [[اجر]] مذکور در [[آیه]]، مثل اجرهایی که [[مردم]] در مقابل خدمات به یکدیگر مى‌دهند، نیست؛ بلکه این [[اجر]] به معنای نتیجه و ثمره است؛ چه اینکه [[اجر]] [[کشاورزی]] که کشت مى‌کند و باغبانی که درخت مى‌کارد و آن را [[رشد]] مى‌دهد، همان میوه و محصولی است که از آن کشت به دست مى‌آورد؛ در واقع نتیجه مورد [[انتظار]] از هر کوشش و عملی، [[اجر]] واقعی انجامدهنده آن است. [[اجر]] مذکور در [[آیه]]، نیز به این معناست، چنانکه معنای [[سبیل]] (راه) هم بر این مفهوم دلالت مى‌کند. بنابراین مقصود از [[اجر رسالت]] در آیۀ "مودت"{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: من هیچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمى‌‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‌]» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> این است: [[مؤمنان]]، [[دعوت]] [[رسول خدا]]{{صل}} را مبنی بر پیمودن [[راه خدا]] و [[ثبات]] قدم در آن، که فقط از رهگذر [[تبعیت]] و [[اطاعت از اهل بیت]]{{عم}} حاصل خواهد شد، [[اجابت]] کنند تا تلاش‌های [[رسول خدا]]{{صل}} ثمر دهد و به نتیجه برسد و [[عدل]]، در سراسر [[زمین]] برپا شده و [[هدایت الهی]] انتشار یابد، و وعده‌های [[خدای متعال]] محقق گردد؛ آنجا که فرمود: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‌اند وعده مى‌‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان مى‌‌آوردند و تقوا پیشه مى‌‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‌‌گشودیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>.
*این وعده‌ها و پیامدها، همگی ثمرات و نتایج زحمات و کوشش‌های [[رسول خدا]]{{صل}} در [[زندگی دنیوی]] است؛ اما ثمره [[رسالت]] او در [[آخرت]]، اینگونه خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا}}<ref>«و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، [در روز رستاخیز،] همنشین کسانى از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده و اینان نیک رفیقانى هستند، این موهبتى از ناحیه خداست. و کافى است که او، [از حالِ بندگان، و نیات و اعمالشان] آگاه است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.</ref>.
*از آنجا که سود و [[منافع]] این [[اجر]]، به خود [[مؤمنان]] بازمى‌گردد، نه به شخص [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[قرآن]] تأکید مى‌کند که این [[اجر]]، از نوع پاداش‌هایی نیست که [[مردم]] به آن خو گرفته‌اند و [[منفعت]] آن به خود اجیر بازمى‌گردد. [[پیامبر]]{{صل}} برای [[رسالت]] خویش چنین اجری نمى‌خواهد: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: در برابر این [رسالت و تبلیغ]، پاداشى از شما نمى‌‌طلبم، این [رسالت]، چیزى جز یک یادآورى براى جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>.
*همچنین [[خدای متعال]] برای [[تفسیر]] و توضیح این نوع [[اجر]] که [[رسول خدا]] از خواستن آن از [[مردم]] ابا کرده است، مى‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ}}<ref>«آیا تو از آنان پاداشى مى‌‌طلبى که در زیر بار گران آن قرار دارند؟!» سوره طور، آیه ۴۰.</ref>.
*[[منفعت]] این [[پاداش]] و [[اجر]] به خود [[مردم]] بازمى‌گردد که با پیمودن راه اهل [[بیت]] [[رسول خدا]] پس از [[رسول خدا]] [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] خود را تضمین مى‌کنند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۷-۹۲</ref>.
 
===[[آیۀ تبلیغ]]===
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«اى پیامبر! آن‌چه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر انجام ندهى، پیام خدا را نرسانده‌اى. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه مى‌‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*در این [[آیه]]، [[خدا]] به [[رسول]] خود{{صل}} [[دستور]] مى‌دهد که [[امامت علی]]{{ع}} را [[تبلیغ]] و اعلام عمومی کند. متن [[آیه]]، خود [[شاهد]] [[نزول]] این [[آیه]] درباره [[امامت]] است؛ زیرا در اواخر [[عمر]] [[مبارک]] [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است؛ زمانیکه ایشان، [[دین خدا]] و [[احکام]] آن را به طور کامل [[ابلاغ]] کرده بود و هیچ یک از [[واجبات]] و [[احکام شریعت]] باقی نمانده بود مگر، مسئله [[امامت]]، که شخص [[رسول الله]]{{صل}} آن را نیز در مناسبت‌های خاصی که عامۀ [[مسلمانان]] در آن حضور نداشتند، اعلام کرده بود؛ لذا [[امر الهی]] مبنی بر عمومی کردن اعلام [[امامت علی]] و [[تبلیغ]] این مسئله برای عموم [[مسلمانان]]، نازل شد.
*قرائن واضحی وجود دارد که نشان مى‌دهد این [[آیه]] درباره [[امامت]] نازل شده است؛ از جمله تأکید [[الهی]] با عبارت "اگر انجام ندهى [[رسالت]] [[خدا]] را [[تبلیغ]] نکرده‌ای". این تأکید دلالت دارد که اهمیت [[ابلاغ]] [[امامت]]، با همۀ [[رسالت]] [[برابری]] مى‌کند؛ زیرا تحقق اهداف [[رسالت]]، در گرو [[امامت]] است، و اگر [[امامت]] نباشد، اهداف و مقاصد [[رسالت]] که از مهمترین آنها استقرار [[عدالت]] در سراسر [[گیتی]] است، محقق نمى‌شود.
*[[روایات]] صحیحی دربارۀ [[نزول]] این [[آیه]] در [[روز غدیر]]، و در [[شأن]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به [[تواتر]] [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: الغدیر: ج۱، ص۲۱۴ به بعد.</ref>. یکی از این [[روایات]]، روایتی است که [[سیوطی]] در الدرالمنثور<ref>الدر المنثور؛ ج۲، ص۳۹۸.</ref> و همچنین دیگران در سایر کتب، از ابن مسعود [[نقل]] کردهاند که گفت: در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} این [[آیه]] را اینگونه قرائت مى‌کردیم: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}} -{{عربی|أن علیاً مولی المؤمنین}}- {{متن قرآن|وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«اى پیامبر! آن‌چه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده  که علی مولای مؤمنین است را، ابلاغ کن و اگر انجام ندهى پیام خدا را نرسانده‌اى. و خدا تو را از آسیب و گزند مردم نگه مى‌‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*[[حافظ]] [[ابوجعفر محمد بن جریر طبری]] با اسناد خود در کتاب [[الولایة فی طریق حدیث الغدیر (کتاب)|الولایة فی طریق حدیث الغدیر]] از [[زید بن ارقم]] [[نقل]] مى‌کند: وقتی [[پیامبر]]{{صل}} در بازگشت از [[حجةالوداع]]، در [[غدیر خم]]، هنگام ظهر و در هوای بسیار گرم، منزل کرد و [[دستور]] داد، چادرها را افراشتند و امر به [[نماز جماعت]] کرد، همگی جمع شدیم و [[حضرت]]، [[خطبه]] بلیغی خواند و سپس فرمود: "خدای تعالی بر من این [[آیه]] را نازل کرده است: اى [[پیامبر]]! آنچه از سوى پروردگارت [درباره [[ولایت]] و رهبرى [[علی بن ابی طالب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر تو نازل شده، [[ابلاغ]] کن و اگر انجام ندهى [[پیام]] [[خدا]] را نرسانده‌اى. و [[خدا]] تو را از آسیب و گزند [[مردم]] نگه مى‌دارد. و [[جبرئیل]] از طرف پروردگارم به من امر کرده است که در این مکان بایستم و هر سفید و سیاهی را از این امر [[آگاه]] سازم که: [[علی بن ابی طالب]]، [[برادر]]، [[وصی]]، [[خلیفه]] و [[امام]] پس از من است. تا آنجا که فرمود: ای [[مردم]]! بدانید که [[خدا]] او را به عنوان ولی و [[امام]] شما منصّوب کرده است، و [[اطاعت]] از او را بر همگان [[واجب]] فرموده است. پس [[حکم]] او لازم الاجرا و [[کلام]] او نافذ است، هرکس با او [[مخالفت]] کند، [[ملعون]]، و هر که او را [[تصدیق]] نماید مرحوم است. بشنوید و [[اطاعت]] کنید که [[الله]]، مولای شما و [[علی]]، امامتان است و پس از او، [[امامت]] در [[فرزندان]] من از صلب اوست تا [[روز قیامت]]. حلالی نیست جز آنچه [[خدا]] و رسولش [[حلال]] کرده‌اند و حرامی نیست جز آنچه [[خدا]] و رسولش [[حرام]] کرده‌اند... [[محکمات]] [[قرآن]] را بشناسید و از [[متشابهات]] آن [[پیروی]] نکنید، و آن [[متشابهات]] را برای شما [[تفسیر]] نخواهد کرد مگر کسی که اکنون من دستش را گرفته‌ام و بازویش را بالا برده‌ام. و بدانید: هر که من مولای اویم، این [[علی]] نیز مولای اوست و [[موالات]] او از جانب خدای عزّوجلّ [[واجب]] شده است که این [[موالات]] را نازل فرمود. [[آگاه]] باشید که من تکلیف‌ام را ادا کردم، [[آگاه]] باشید که من [[تبلیغ]] کردم، [[آگاه]] باشید که من به [[گوش ]] همگان رساندم، [[آگاه]] باشید که من این امر را [[آشکار]] کردم، بعد از من [[امارت]] بر [[مؤمنان]] برای احدی غیر از او [[حلال]] نیست".
*سپس [[علی]] را آنقدر به طرف [[آسمان]] بلند کرد که پاهایش به زانوهای [[پیامبر]] رسید و گفت: "ای [[مردم]]! این [[علی]] [[برادر]] و [[وصی]] و دارنده [[علم]] من، و [[جانشین]] من در میان کسانی است که به من [[ایمان]] آوردهاند، و [[مفسر]] کتاب پروردگارم پس از من است و..."<ref>ر.ک: الغدیر؛ ج۱، ص۲۱۴-۲۱۶.</ref>.
*[[ابو اسحاق ثعلبی]] نیز در کتاب تفسیرش (الکبیر) در [[تفسیر]] [[سوره]] [[معراج]] [[نقل]] کرده است: "وقتی [[رسول خدا]] در [[غدیر خم]] بود، همه [[مردم]] را فراخواند، چون همگی جمع شدند، [[دست]] [[علی]] را گرفت و گفت: هر که من مولای اویم، این [[علی]] مولای اوست. این مسئله در همه جا انتشار یافت تا اینکه به [[گوش]] [[حارث بن نعمان فهری]] رسید. او سوار بر شترش شد و به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و شترش را خوابانید و از آن پیاده شد و به [[حضرت]] گفت: ای [[محمد]]! به ما امر کردی که [[شهادت]] بدهیم خدایی جز [[الله]] نیست و تو فرستاده او هستی، ما هم از تو قبول کردیم، [[امر]] کردی پنج بار در روز [[نماز]] بگزاریم، قبول کردیم، به [[زکات]] امر کردی، گردن نهادیم، [[دستور]] دادی [[رمضان]] را [[روزه]] بگیریم، پذیرفتیم، به [[حج]] امر کردی، قبول کردیم. سپس، از این همه [[راضی]] نشدی تا اینکه بازوان پسر عمویت را بالابُردی و او را بر ما [[برتری]] دادی و گفتی که هر کس من مولای اویم، [[علی]] هم مولای اوست؟! آیا این اعلام [[جانشینی]] او از طرف توست یا از طرف [[خدا]]؟ [[حضرت]] فرمود: به خدایی که خدایی جز او نیست، [[سوگند]] که این امر از جانب خداست. پس [[حارث]] به سوی مرکبش بازگشت و اینچنین مى‌گفت: خدایا اگر آنچه [[محمد]] مى‌گوید [[حق]] است، پس بر ما سنگی از [[آسمان]] فرو بفرست یا عذابی دردناک بر ما نازل کن. پس هنوز به مرکبش نرسیده بود که [[خدا]]، سنگی به سوی او فرو فرستاد که به سرش اصابت کرد و از مخرجش خارج شد و سپس [[خدای متعال]] این [[آیه]] را نازل نمود: تقاضا کنندهاى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد. این [[عذاب]] مخصوص [[کافران]] است، و هیچ کس نمى‌تواند آن را دفع کند، از سوى [[خداوند]] ذى المعارج [خداوندى که فرشتگانش بر [[آسمانها]] [[صعود]] و [[عروج]] مى‌کنند<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ  لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱-۳.</ref><ref>این حدیث را علامه شبلنجی در کتاب «نور الابصار فی احوال علی» صفحه ۷۱ از ثعلبی نقل کرده است، حلبی نیز در جلد سوم «السیرة الحلبیة»، صفحه ۲۷۴ در ضمن روایات «حجة الوداع»، این روایت را نقل کرده است.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۳-۹۶</ref>.
 
===[[آیات شهادت]]===
*این [[آیات]] نشان مى‌دهد که [[خدای عزوجل]] در هر عصری، رهبرانی دارد که [[گواه]] بر [[کتاب خدا]] و [[مؤمنان]] هستند، و [[خدا]] آنان را به عنوان [[امامان]] [[مردم]] منصّوب کرده و آنان در میان [[مردم]] بر اساس آنچه [[خدا]] نازل فرموده است، [[حکم]] مى‌کنند.
*همچنین این [[آیات]]، حاکی از آن است که [[پیامبر]]، [[شاهد]] بر [[امت]] خویش است و پس از ایشان نیز شاهدانی بر [[مسلمانان]] وجود دارد. [[قرآن]] این [[شاهدان]] را اینگونه توصیف مى‌کند: آنان از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده و [[جانشین]] او در مسئله [[شهادت]] بر [[مؤمنان]] هستند. [[آیات قرآن]] و [[روایات نبوی]] مسلَّم و قطعی نشان مى‌دهند که این [[شاهدان]] [[علی]] و [[ائمه طاهرین]] از [[فرزندان]] او هستند. در ادامه، این مطلب را به اختصار در ضمن چند نکته توضیح مى‌دهیم:
====[[خدا]] در هر امتی، [[گواه]] دارد====
*[[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]]، دالّ بر این است که [[خدا]] در هر امتی، [[گواهی]] دارد و این امر، [[سنت]] مستمر [[الهی]] در هر عصر و زمانی است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«روزى را که از هر امّتى گواهى بر آنان برمى‌‌انگیزیم؛ سپس به آنان که کفر ورزیدند، اجازه [سخن گفتن] داده نمى‌‌شود، و [نیز] اجازه عذرخواهى و تقاضاى عفو به آنان نمى‌‌دهند» سوره نحل، آیه ۸۴.</ref>. نیز مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ}}<ref>«روزى را که از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمى‌‌انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار مى‌‌دهیم» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>.
*[[گواهی]] این [[گواهان]] فقط بر افراد [[امت]] نیست؛ بلکه [[شهادت]] و [[گواهی]] بر همه [[مردم]] است، چه اینکه [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ}}<ref>«هر انسانى وارد محشر مى‌‌گردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است» سوره ق، آیه ۲۱.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۶-۹۷</ref>.
====ویژگی‌های [[گواهان]]====
*در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] بسیاری وجود دارد که به توصیف ویژگی‌های این [[گواهان]] مى‌پردازد. یکی از این ویژگی‌ها معاصر بودن است؛ یعنی هر [[گواهی]]، با کسانی که بر آنها [[شهادت]] مى‌دهد، هم عصر است. بنابراین همه [[مردم]]، [[گواه]] معاصر خود را دارند. [[خدای تعالی]] از زبان [[حضرت عیسی]]{{ع}} مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و تا زمانى که در میان آنها بودم، بر آنها گواه بودم ولى هنگامى‌ که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب و ناظر آنها بودى» سوره مائده، آیه ۱۱۷.</ref>.
*از دیگر ویژگی‌های این [[شاهدان]]، این است که حجت‌های [[خدا]]، بر مردماند؛ یعنی [[خداوند]] باری‌ تعالی با ایشان بر [[خلق]] خویش [[احتجاج]] مى‌کند. به دیگر سخن، [[خدا]] آنان را میزانی قرار داده است که [[صلاح]] و [[فساد]] [[مردم]] و [[اطاعت]] و عصیانشان، بر اساس آن سنجیده مى‌شود. از این رو است که آنان بر [[کتاب خدا]] نیز گواهند؛ یعنی [[کتاب خدا]]، در وجودشان [[ظهور]] و در [[افکار]] و رفتارشان تجسم یافته است.
*در نتیجه به واسطه آنها [[کتاب خدا]] [[فهم]] و [[تفسیر]] مى‌شود و مفاهیمش [[آشکار]] مى‌گردد و هر اختلافی در [[تفسیر]] [[کتاب خدا]] به [[وسیله]] [[تبیین]] و شرح آنها برطرف مى‌شود.
*[[خدای سبحان]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ}}<ref>«روزى را که آنها را ندا مى‌‌دهد و مى‌‌گوید: کجایند همتایانى که براى من مى‌‌پنداشتید؟! [در آن روز] از هر امتى گواهى برمى‌‌گزینیم و به مشرکان مى‌‌گوییم: برهان خود را بیاورید، پس آنها خواهند دانست که حق از آن خداست، و تمام آن‌چه را افترا مى‌‌بستند از نظر آنها گم خواهد شد» سوره قصص، آیه ۷۴-۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ}}<ref>«چه کسى ستم‌کارتر است از کسانى که بر خدا افترا مى‌‌بندند؟! آنان [روز رستاخیز] بر پروردگارشان عرضه مى‌‌شوند، در حالى که شاهدان مى‌‌گویند: اینها همان‌ها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند» سوره هود، آیه ۱۸.</ref>.
*یکی دیگر از ویژگی‌های آنان این است که حافظان [[کتاب خدا]] هستند و به آنچه [[خدای متعال]] در آن نازل فرموده است، عمل مى‌کنند. [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}}<ref>«ما تورات را نازل کردیم در حالى‌که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مى‌‌کردند و [هم‌چنین] اوصیاء پیامبران و عالمان به این کتاب که نگهبانی کتاب به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مى‌‌نمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ}}<ref>«خدا در حالى‌که برپا دارنده عدل است [با منطق وحى، با نظام مُتقن آفرینش و با زبان همه موجودات‌] گواهى مى‌‌دهد که هیچ معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز [شهادت مى‌‌دهند]» سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref>.
*ویژگی دیگر این [[گواهان]]، آن است که بر اساس آنچه [[خدای تعالی]] نازل کرده است [[حکم]] مى‌کنند؛ چنانکه در [[آیه]] پیشین از سورۀ مبارکۀ "مائده" خواندیم: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}}<ref>«ما تورات را نازل کردیم در حالى‌که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مى‌‌کردند و [هم‌چنین] اوصیای پیامبران و عالمان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مى‌‌نمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.
*همچنین آنان به [[خداوند متعال]] و [[رسولان]] او [[ایمان]] دارند؛ ایمانی [[حقیقی]] که هیچ [[شک]] و تردیدی در آن راه ندارد. [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ}}<ref>«و کسانى که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، آنان‌اند که صدّیقان و گواهان [اعمال‌] نزد پروردگارشان هستند، [و] براى آنان است پاداش [اعمال‌] شان و نور [ایمان‌] شان» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>.
*و نیز فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«مؤمنان فقط کسانى‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند، آن گاه [در حقّانیت آن‌چه به آن ایمان آورده‌اند] شک ننموده و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد کرده‌اند، اینان [در گفتار و کردار] اهل صدق و راستى‌اند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۷-۱۰۰</ref>.
====[[شهادت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[مسلمانان]]، در عصر [[نبوت]]====
*[[قرآن کریم]]، [[رسول اعظم]]{{صل}} را "شهید و شاهد" =[[گواه]] خوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و انذارکننده» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>.
*و نیز فرموده است: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}<ref>«حال آنها چگونه است آن روزى که از هر امتى، شاهد و گواهى [بر اعمالشان] مى‌‌آوریم، و تو را نیز بر اینان گواه خواهیم آورد؟» سوره نساء، آیه ۴۱.</ref>.
*از عبارت "اینان" استفاده مى‌شود که [[رسول خدا]]{{صل}} تنها بر معاصران خویش [[شهادت]] مى‌دهد، آیۀ ۱۱۷ [[سورۀ مائده]] نیز بر این مطلب دلالت مى‌کند؛ چنانکه اشاره شد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۱۰۰</ref>.
====شاهدی که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} مى‌آید====
*[[قرآن کریم]] تصریح کرده است که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} شاهدی دیگر بر [[مسلمانان]] مى‌آید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ}}<ref>«آیا آن کس که دلیل آشکارى از پروردگار خویش دارد، و به دنبال آن، شاهدى از او مى‌‌باشد.».. سوره هود، آیه ۱۷.</ref>.
*معنی ظاهری کلمه: {{متن قرآن|يَتْلُوهُ}} یعنی [[جانشین]] او مى‌شود و پس از او مى‌آید، و معنای [[خلافت]] و [[جانشینی]]، این است که آن [[جانشین]]، در همه چیز جز [[نبوت]] - که با [[پیامبر]]{{صل}} ختم شده است - [[قائم مقام]] او است. [[خدای متعال]]، این [[شاهد]] را با اشاره و توصیف، معین کرده است. در اینجا او را از [[رسول خدا]]{{صل}} خوانده {{متن قرآن|شَاهِدٌ مِنْهُ}} و در جایی دیگر او را کسی معرفی مى‌کند که {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} نزد اوست: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>.
*این دو صفت، بر هیچکس جز [[اهل بیت]]{{عم}} و در پیشاپیش همه ایشان، [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[صدق]] نمى‌کند. در مورد صفت اول (از [[رسول خدا]]{{صل}} بودن)، [[آیه مباهله]] به خوبی روشنگر است.[[مسلمانان]] [[اتفاق نظر]] دارند که [[آیه مباهله]]{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «هرگاه بعد از علم و دانشى که [درباره مسیح] به تو رسیده، [باز] کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از انفُس(خودها)خود دعوت کنیم، شما هم از انفُس(خودها) خود، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
*در [[شأن]] [[حسن]] و [[حسین]] و [[فاطمه]] و [[علی]]{{عم}} نازل شده است. به [[تواتر]] نوشته‌اند: "رسول [[خدا]]{{صل}} در روز [[مباهله]]، [[دست]] [[علی]]{{ع}} و [[حسن]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}} را گرفت و [[فاطمه]]{{س}} هم در پشت سر ایشان مى‌آمد. سپس فرمود: اینان [[فرزندان]] ما و انفُس(خودها) ما و [[زنان]] ما هستند. پس شما نیز انفُس خود(خودهای خود) و فرزندانتان و زنانتان را بیاورید، آنگاه [[مباهله]] کنیم و [[لعنت خدا]] را بر [[دروغگویان]] قرار دهیم"<ref>صحیح مسلم، کتاب «الفضائل»، باب فضائل علی و صحیح ترمذی، ج۴، ص۲۹۳، ح۳۰۸۵ و دیگر مصادر.</ref>.
*در [[حدیث صحیح]] [[متواتر]] دیگری نیز آمده است: "[[علی]] از من است و من از [[علی]] و جز [[علی]]، کسی از جانب من امرم را انجام نمى‌دهد"<ref>سنن ابن ماجه، کتاب المقدمه، باب فضائل صحابه و ترمذی، کتاب المناقب و الکنز، ج۱، ص۱۵۳، ح۲۵۳۱، چ۱ و مسند احمد، ج۴، ص۱۶۴-۱۶۵.</ref>.
*همچنین در [[روایت]] [[متواتر]] دیگری درباره ماجرای [[تبلیغ]] [[سوره]] [[برائت]]، [[نقل]] شده است: "پیامبر [[ابوبکر]] را فرستاد تا [[سوره]] [[برائت]] را به [[مشرکان]] [[مکه]] [[تبلیغ]] کند و اعلام کند که از آن سال دیگر هیچ مشرکی [[حق]] ندارد [[حج]] بگزارد و عریان [[طواف]] کند، و جز [[مسلمان]] کسی وارد [[بهشت]] نخواهد شد، و هر کس با [[رسول خدا]]{{صل}} قراری داشته است تا همان قرار معهود مهلت دارد، و [[خدا]] و [[رسول]] او از [[مشرکان]] بیزارند. [[ابوبکر]] سه منزل از [[مدینه]] فاصله گرفته بود که [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]] فرمود: دنبال [[ابوبکر]] برو و او را نزد من برگردان، و خود این [[سوره]] را [[تبلیغ]] کن. [[علی]] نیز چنین کرد. وقتی [[ابوبکر]] نزد [[پیامبر]] بازگشت، گریست و گفت: ای [[رسول خدا]]، آیا در مورد من اتفاقی افتاده است؟ فرمود: جز خیر، چیزی در مورد تو روی نداده است؛ ولی من [[مأمور]] شدم به اینکه، این [[سوره]] را فقط من یا مردی از من، [[تبلیغ]] کند"<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳ و سنن ترمذی، ج۱۳، ص۱۶۴-۱۶۵ و مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۵۱-۵۲.</ref>.
*همچنین در [[حدیث متواتر]] دیگری آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} [[حسن]]{{ع}} را در دامن خود نهاد و گفت: "این از من است"<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۳۲.</ref>. و نیز فرمود: "حسین از من است و من از [[حسین]]، هرکس [[حسین]] را [[دوست]] بدارد، [[خداوند]] او را [[دوست]] مى‌دارد، [[حسین]] سبطی از [[اسباط]] است"<ref>صحیح بخاری فی الادب المفرد، باب معانقه الصبی، ح۳۶۴ و ترمذی، باب مناقب الحسن و الحسین، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>.
*صفت دوم (داشتن [[علم الکتاب]])، نیز جز بر [[حضرت علی]] و [[فرزندان]] [[طاهر]] او منطبق نمى‌شود. در [[حدیث صحیح]] متواتری از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده است: "من [[شهر]] علمم و [[علی]] درِ آن، پس هر کس ورود به [[شهر]] را مى‌خواهد، از در آن وارد شود"<ref>مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶.</ref>.
*[[حاکم]] مى‌گوید: "اسناد این [[روایت]] صحیح است، و این [[کلام]] [[علی]]{{ع}} نیز صحیح  الاسناد است: به [[خدا]] [[سوگند]]، من [[برادر]] او  [[رسول خدا]] {{صل}} - و ولی و [[پسر عمو]] و [[وارث علم]] او هستم، پس چه کسی از من نسبت به او شایسته‌تر است؟"<ref>مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶. این روایت را حاکم و ذهبی صحیح دانسته‌اند. و نیز خصائص نسائی، ص۱۸.</ref>
*از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است: "سپاس خدایی را که [[حکمت]] را در ما [[اهل  بیت]] قرار داد"<ref>احمد بن حنبل این روایت را در المناقب نقل کرده است. الطبری، الریاض النضره، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.
*در [[روایت]] صحیح دیگری آمده است: "هر کس [[دوست]] دارد همچون من [[زندگی]] کند و بسان من بمیرد و در بهشتی که پروردگارم [[آفریده]]، سکنا گزیند، پس [[موالات]] [[علی]] و [[دوستداران]] [[علی]] را داشته باشد، و پس از من به اهل بیتم [[اقتدا]] کند، که آنان [[عترت]] من هستند، از طینت من [[خلق]] شدهاند و [[فهم]] و [[علم]] من به آنان عطا شده است. پس وای بر کسانی که [[برتری]] آنان بر امتم را [[انکار]] کنند، و [[حقّ]] صلۀ من در مورد آنان را رعایت نکنند، [[خدا]] [[شفاعت]] من را شامل آنان نخواهد کرد"<ref>کنز العمال، ج۶، ص۲۱۸، ح۳۸۱۹.</ref>.
*همچنین به [[تواتر]] از [[پیامبر اعظم]]{{صل}} [[روایت]] شده: "من در میان شما دو شیئ گران باقی گذاشتم و تا زمانی که به آنها [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: [[کتاب خدا]] که از [[زمین]] تا [[آسمان]] امتداد دارد و عترتم، اهل بیتم، این دو از یکدیگر جدایی نخواهند داشت تا اینکه در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند. پس بنگرید و مراقب باشید که پس از من با آنان چگونه [[رفتار]] خواهید کرد"<ref>ترمذی، ج۵، ص۳۲۹.</ref>. برای دلالت بر اینکه [[اهل بیت]]{{عم}} و در صدر ایشان [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} - عالم به [[کتاب خدا]] و [[وارث علم]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستند، همین یک [[روایت]] به [[تنهایی]]، کافی است. در متن [[روایت]] [[طبرانی]]، در پایان [[حدیث]] اینگونه آمده است: از آنان پیشی نگیرید که هلاک مى‌شوید، و از آنان عقب نمانید که هلاک مى‌شوید، و به ایشان هیچ نیاموزید، که ایشان از شما عالم‌ترند <ref>کنز العمال؛ ج۱، ص۱۶۸.</ref>.
*بنابراین از [[آیات شهادت]]، نکات زیر به دست مى‌آید:
#[[رسول خدا]]{{صل}} اولین [[گواه]] بر [[مسلمانان]] است، چنانکه [[پیامبران]]{{ع}} پیشین [[گواهان]] امت‌های خود بودهاند.
#[[شهادت]] و [[گواهی]] بر [[مسلمانان]]، پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[استمرار]] دارد، و همچنین گواهانی [[جانشین]] او هستند که بر اساس [[کتاب خدا]] [[حکم]] مى‌کنند؛ چنانکه [[خدای متعال]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}}<ref>«ما تورات را نازل کردیم در حالى‌که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مى‌‌کردند و [هم‌چنین] اوصیای پیامبران و عالمان، به این کتاب که نگهبانی آن به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مى‌‌نمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. و ایشان، همان کسانی هستند که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} مى‌آیند و در همه امور، جز [[نبوت]]، [[جانشین]] او هستند: "و به دنبال آن، شاهدى از او مى‌باشد. این [[گواه]] یا [[گواهان]] بعد از او، "علم الکتاب" دارند و از [[رسول خدا]]{{صل}} هستند.
#[[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او ([[عترت]] و [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}})، تنها کسانی هستند که این دو صفت با وجود [[مبارک]] آنها انطباق دارد؛ هم عالم به [[کتاب خدا]] هستند و هم [[پیامبر]]{{صل}}، آنان را اینگونه توصیف کرده که از او هستند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۱۰۰-۱۰۴</ref>.
 
==منابع==
* [[پرونده:11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
 
==جستارهای وابسته==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[هدایت]]
* [[ولایت]] ([[ولایت تکوینی]]؛ [[ولایت تشریعی]]؛ [[ولایت امر]])
* [[خلافت]]
* [[شهادت]]
* [[ملک]]
* [[حکم]]
* [[وراثت]] ([[وراثت زمین]]؛ [[وراثت کتاب]])
* [[حجت]]
* [[تمکین فی الارض]]
* [[امت وسط]]
* [[اصطفا]]
* [[اجتبا]]
* [[امامت در قرآن]]
* [[آیات امامت]]
* [[امامت در حدیث]]
* [[امامت در کلام اسلامی]]
* [[امامت در حکمت اسلامی]]
* [[امامت در عرفان اسلامی]]
* [[امامت از دیدگاه برون‌دینی]]
* [[امامت امامان دوازده‌گانه]]
* [[شؤون امام]]
* [[صفات امام]]
* [[راه تعیین امام]]
* [[امامان دوازده‌گانه]]
* [[امامت امام على]]
* [[امامت امام حسن مجتبى]]
* [[امامت امام حسين]]
* [[امامت امام سجاد]]
* [[امامت امام باقر]]
* [[امامت امام صادق]]
* [[امامت امام كاظم]]
* [[امامت امام رضا]]
* [[امامت امام جواد]]
* [[امامت امام هادى]]
* [[امامت امام حسن عسکری]]
* [[امامت امام مهدى]]
* [[امامان از اهل بیت پیامبر خاتم]]
{{پایان}}
{{پایان}}
 
=='''[[:رده:آثار نص بر امام|منبع‌شناسی جامع نص بر امام]]'''==
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های نص بر امام|کتاب‌شناسی نص بر امام]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های نص بر امام|مقاله‌شناسی نص بر امام]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های نص بر امام|پایان‌نامه‌شناسی نص بر امام]].
 
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
[[رده:مدخل]]
[[رده:نص بر ائمه]]
[[رده:امامت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۰

تغییرمسیر به: