|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| متن آیه: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا}}<ref>امروز دینتان را برای شما کامل ساختم و نعمتم را بر شما به تمام رساندم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم؛ سوره مائده آیه:۳.</ref>
| | ==[[شان نزول]] [[آیه]]== |
| | | * [[آیۀ اکمال]]، بخشی از آیۀ ۳ [[سورۀ مائده]] است که به خاطر جمله: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} در آن، به این نام [[شهرت]] یافته است. این [[آیه]] در روز [[غدیرخم]] و پس از [[ابلاغ]] [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[مردم]] توسّط [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد<ref>ر.ک: محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۳۸-۳۹. </ref>؛ چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} در باب [[شأن نزول]] [[آیه]] فرموند: «همانا [[کمال دین]] و تمام [[نعمت]] و رضای [[پروردگار]] به اعلام [[جانشینی]] و [[ولایت علی]]{{ع}} توسط من به شما [[مردم]] بوده است»<ref>{{متن حدیث|إِنَ کَمَالَ الدِّینِ وَ تَمَامَ النِّعْمَةِ وَ رِضَی الرَّبِ بِإِرْسَالِی إِلَیْکُمْ بِالْوَلَایَةِ بَعْدِی لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب{{ع}}}}؛ بحار الانوار؛ ج۳۷، ص ۱۱۱. </ref>. ایشان بعد از [[نزول]] [[آیه]]، با این جملات [[خوشحالی]] خودشان را ابراز کردند: {{متن حدیث|اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی إِکْمَالِ الدِّینِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَی الرَّبِّ بِرِسَالَتِی وَ بِوِلَایَةِ عَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی}}<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۰. </ref>. |
| ==مقدمه==
| | ==زمان و مکان [[نزول]] [[آیه]]== |
| *این [[آیه]] در [[غدیرخم]] و پس از [[ابلاغ]] [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[مردم]] توسّط [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و از آن استفاده میشود که [[امامت]] و [[ولایت]] مکمّل و متمّم [[دین]] است و بدون [[امامت]] و [[ولایت الهی]] [[دین ناقص]] بوده و مورد [[رضایت خداوند]] نیست.
| | * [[شیعیان]] معتقدند [[آیۀ اکمال دین]] در روز هجده ذی الحجه [[سال دهم هجری]] در محلی به نام [[غدیر خم]] نازل شده است، اما [[اهل سنت]] [[نزول]] این [[آیه]] را در نهم ذی الحجه (روز [[عرفه]]) [[سال]] ده [[هجری]] میدانند. |
| *[[آشکار]] است که آنچه باعث [[یأس]] [[دشمن]] نسبت به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] میشود آن است که [[جامعه]] بعد از [[پیامبر]]، [[امام]] و [[ولیّ]] امری داشته باشد که همچون [[پیامبر]] و با همان صفات و خصوصیّات [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به پیش ببرد و آنها از هر گزندی [[حفظ]] کند؛ وگرنه [[ابلاغ]] حکمی همچون [[حرمت]] گوشت مردار چگونه باعث [[ناامیدی]] [[دشمن]] از ضربه زدن به [[اسلام]] و نابودی [[مسلمانان]] میشود؟ این [[احکام]] پیش از این نیز به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده بود و هرگز [[دشمن]] را [[ناامید]] نکرده بود. [[روایات]] فراوانی از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] در این مورد نازل شده است.
| | *تمامی روایاتی که بیانگر [[نزول]] [[آیه]] در نهم ذی الحجه است به قولی از [[عمر]] ابن خطاب برمی گردد زیرا او تنها کسی بود که در زمان خودش [[معتقد]] بود [[آیه اکمال دین]] در روز عرفۀ نازل شده است، اما [[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]]، ۱۶ نفر از بزرگان [[اهل سنت]]، مانند: [[محمد بن جریر طبری]]، [[حاکم]] [[نیشابوری]]، [[حاکم]] حسکانی، [[سبط ابن جوزی]]، [[ابن کثیر دمشقی]]، [[خطیب]] [[بغدادی]]، [[ابن عساکر]] و جلالالدین [[سیوطی]] یاد میکند که در کتابهایشان، [[نزول]] [[آیۀ اکمال]] را در روز ۱۸ ذیالحجه میدانند و تمام [[روایات]] این عده به چهار نفر از [[صحابه]] که مورد [[تأیید]] [[اهل سنت]] است برمی گردد، [[صحابه]] ای مانند: [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]]، [[زید بن ارقم]] و [[جابر بن عبدالله انصاری]]<ref>ر.ک: مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۲۴. </ref>. |
| *از [[آیه تبلیغ]] و آیه اکمال دین به روشنی [[ضرورت وجود امام در جامعه]] استفاده میشود؛ طوری که بدون آن [[دین]] [[مردم]] ناقص و ناتمام بوده و [[رسالت الهی]] [[پیامبر]]{{صل}} به انجام نرسیده است، همچنین از این دو [[آیه]]، [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} استفاده میشود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۳۸-۳۹.</ref>.
| | *از طرفی مصداق الیوم در [[آیۀ اکمال]] هم به هیچ وجه نمیتواند روز [[عرفه]] باشد، چراکه این روز تناسب زیادی با [[اکمال دین]] ندارد، زیرا اگر منظور از [[اکمال دین]] در روز [[عرفه]] [[تعلیم]] [[مناسک]] [[حج]] و یا بیان تفصیل انواع [[محرمات]] گوشتی باشد، در بردارندۀ معنی [[اکمال دین]] نیست، چراکه کامل نمودن فرعی از [[فروع دین]] (مانند [[حج]] و بیان تفصیلی [[محرمات]]) نمیتواند به معنی [[اکمال دین]] باشد. همچنین با توجه به اینکه پس از [[نزول]] [[آیه]] هنوز پروندۀ [[تشریع]] باز بوده و [[احکام]] جدیدی از طرف [[پیامبر]] بیان میشد، [[اعتقاد]] به کامل شدن [[دین]] در روز [[عرفه]] منطقی نبوده است، چراکه پس از [[اکمال دین]]، بیان [[تشریع]] از طرف [[پیامبر اسلام]] معنایی ندارد<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۶-۱۴۸. </ref>. |
| | | ==دلالت [[آیه]]== |
| =={{متن قرآن|الْيَوْمَ}} به چه معناست؟==
| | *قبل از پرداختن به دلالت [[آیۀ اکمال]] باید معنی یاس و [[ناامیدی]] کافرین از [[اکمال دین]] مشخص شود؛ در [[آیه]] [[یأس]]، به [[دین]] ربط داده شده است؛ یعنی [[کافران]] از [[دین]] [[مأیوس]] شدهاند، نه از [[مسلمانان]]. عموم [[مفسران اهل سنت]] [[یأس]] را مربوط به [[مسلمانان]] میداند در حالی که [[یأس]] به تصریح خود [[آیه]] مربوط به [[دین اسلام]] است، با این وجود باید دید کافرین در [[دین اسلام]] چه ضعفی دیدند که نسبت به آن [[ضعف]] [[امیدوار]] بودند. شواهد [[تاریخی]] نشان میدهد کافرین [[امیدوار]] بودند با [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} بتوانند [[دین اسلام]] را نابود کنند چرا که [[پیامبر]] به خاطر نداشتن [[فرزند]] پسر [[جانشینی]] بعد از خود نداشت و این امر سبب شد کافرینی که [[لباس]] [[نفاق]] به تن داشتند نسبت به این [[اتفاق]] [[امیدوار]] و خوشحال باشند. |
| *مفاد [[آیه]]، هر حادثهای که باشد، حتماً باید چهار صفت را با هم داشته باشد: [[یأس]] [[کفار]]، [[اکمال دین]]، [[اتمام نعمت]] و [[رضایت]] به [[دین اسلام]].
| | *با ذکر این مقدمه میتوان دریافت دلالت [[آیه]] نمیتواند چیزی غیر از [[اثبات امامت]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} باشد چراکه توصیف [[آیه]] از [[پیام]] ابلاغی به [[یأس]] [[کفار]]، [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] با حمل [[پیام غدیر]]، [[اثبات]] کنندۀ چیزی غیر از [[امامت]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نخواهد بود. |
| *از اینرو، هر چیزی که مدلول [[آیه]] است، باید این ویژگیهای چهارگانه را دارا باشد. پس اگر [[آیه]] به گونهای [[تفسیر]] شود که مثلاً دو صفت از این چهار صفت را دارا باشد و دو صفت دیگر را دارا نباشد، با ظاهر [[آیه]] تطابق نخواهد داشت.
| | *همچنین از آنجا که هر [[مکتب]]، هر اندازه اندیشههای [[قوی]] و [[الهی]] داشته باشد، به [[تنهایی]] نمیتواند خودش را [[حفظ]] کند، بلکه باید یک پاسدار [[حقیقی]] به نام [[رهبر]] در آن [[جامعه]] وجود داشته باشد که با [[معرفت]] و [[ایمان]] والای خود، [[حافظ]] و بیان کنندۀ [[احکام دین]] باشد و بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} در صورتی که [[حضرت]] [[جانشینی]] بعد از خودش مشخص نکند نه تنها بیان احکان به صورت تام و کامل بیان نمیشود، بلکه [[تمام دین]] به سمت نابودی پیش خواهد رفت. باید [[رهبر]] و امامی وجود داشته باشد که نگذارد جریان [[دینی]] به سمت [[انحطاط]] و [[تباهی]] کشیده شود. در واقع نقش [[رهبری]] در [[دین]]، مانند نقش ستون فقرات در [[بدن]] است که بدون آن، جز پوستهای از [[دین]] ظاهر نخواهد شد. بنابراین این صفات عظیمی که در [[آیه]] وجود دارد قطعاً بر اساس امر کلیدی و مهمی بنا شده که تنها فرضیۀ موجود در روزهای آخر [[عمر]] [[پیامبر]]{{صل}} همان مسئلۀ [[امامت]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده است<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref>. |
| *از سویی [[تأمل]] در [[آیه]] میرساند که محور [[آیه]]، خود [[دین]] است، نه [[مسلمانان]] و نه [[پیامبر]] و نه هیچ چیز دیگر. [[دلیل]] این امر، تکرار کلمه [[دین]] و اسناد اکمال آن، [[اتمام نعمت]] و [[رضایت]] به [[دین]]، به خود [[خداوند]] است. | | *این دلالت از نگاه [[روایات]] هم [[تأیید]] شده است چنانکه [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ [[روز غدیر]] [[خم]] فرمود: «[[غدیر خم]] [[برترین]] عیدهای [[امّت]] من است، روزی است که [[خداوند]] به من [[فرمان]] داد برادرم [[علی بن ابی طالب]] را به عنوان [[علم]] و نشانهای برای امّتم [[نصب]] کنم تا به وسیلۀ او پس از من [[هدایت]] شوند و این روزی است که [[خداوند]]، [[دین]] را در آن کامل ساخت و [[نعمت]] را بر امّتم به اتمام رسانید و [[اسلام]] را به عنوان [[دینی]] [[برتر]] برای آنان پسندید»<ref>{{متن حدیث|یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ أَفْضَلُ أَعْیَادِ أُمَّتِی وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَمَرَنِیَ اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ فِیهِ بِنَصْبِ أَخِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَماً لِأُمَّتِی یَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ فِیهِ الدِّینَ وَ أَتَمَّ عَلَی أُمَّتِی فِیهِ النِّعْمَةَ وَ رَضِیَ لَهُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً}}؛ بحار الانوار، ج ۳۷ ص ۱۰۹.</ref>.<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref> |
| *از اینرو از لحن [[آیه]] بهدست میآید، در [[دین]] آسیبی بوده که هم موجب [[طمع]] [[کافران]] و هم موجب [[ناخشنودی]] [[پروردگار]] از [[دین]] بوده است. جبران این [[کاستی]] تنها از عهده [[خداوند]] بر میآمده است، نه شخص دیگری، پس حادثهای که این [[آیه]] از آن خبر میدهد، به گونهای است که ساختار [[دین]] را کامل کرده است و هیچ ارتباطی با [[مسلمانان]] و [[جامعه اسلامی]] ندارد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۴۶.</ref>.
| |
| ==مصداق {{متن قرآن|الْيَوْمَ}} چه روزی است؟== | |
| *در میان احتمالات مختلف، دو احتمال بیشترین [[شهرت]] و قائل را دارد: روز [[عرفه]] و [[روز غدیر]]. | |
| *بیشتر [[مفسران اهل سنت]] بر این باورند که مراد از الیوم روز [[عرفه]] [[سال دهم هجری]] است.
| |
| *این احتمال مردود است؛ زیرا این روز تناسب زیادی با [[اکمال دین]] ندارد. توضیح عدم تناسب روز [[عرفه]] با الیوم از این قرار است که مراد از [[اکمال دین]] در روز [[عرفه]] چیست؟ سه احتمال دارد:
| |
| #منظور از [[اکمال دین]] در روز [[عرفه]] [[تعلیم]] [[مناسک]] [[حج]] باشد، بدین صورت که تا آن زمان [[مردم]] [[حجاز]] [[مناسک]] [[حج]] را به صورت [[تحریف]] شده انجام میدادند، ولی در این سال [[رسول خدا]]{{صل}} خود عازم [[سفر]] [[حج]] شدند و [[مناسک]] را به صورت [[حج ابراهیمی]] به [[مردم]] [[تعلیم]] نمودند؛ از اینرو، [[تعلیم]] کامل [[حج]] همان [[اکمال دین]] خواهد بود. این احتمال پذیرفته نیست؛ زیرا کامل نمودن فرعی از [[فروع دین]] [[اکمال دین]] به شمار نمیآید به ویژه آنکه پس از این [[تاریخ]] (روز [[عرفه]] [[احکام]] دیگری از سوی [[خداوند]] [[تشریع]] شده است.
| |
| #منظور از [[اکمال دین]] در روز [[عرفه]]، [[اجتماع]] پرشور [[مسلمانان]] در مراسم [[حج]] بدون مشارکت [[مشرکان]] باشد و از آنجا که [[مسلمانان]] [[غلبه]] کامل بر [[مکه]] و شبه جزیره پیدا نمودهاند، این امر [[اکمال دین]] به شمار میآید. این احتمال نیز مردود است؛ زیرا [[غلبه]] [[مسلمانان]] بر [[مشرکان]] در [[سال نهم هجری]] و یک سال پیش از این واقعه، هنگام [[نزول]] [[آیات برائت]] رخ داد.
| |
| #منظور از [[اکمال دین]]، بیان تفصیلی [[محرمات]] گوشتها باشد. توضیح آنکه میان [[مشرکان]] زمان [[جاهلیت]] بسیاری از گوشتها [[حلال]] بود و [[خداوند]] در [[تحریم]] آنها بر پایه تدریجی بودن [[بیان احکام]]، مرحله به مرحله [[تحریم]] آنها را شدیدتر مینمود. نخست مردار، گوشت خوک و قربانیهایی که به نام [[بتها]] [[قربانی]] شدهاند را [[تحریم]] نمود و پس از آنکه [[جامعه اسلامی]] [[قدرت]] و [[استحکام]] پیدا نمود، دیگر موارد را در این [[آیه تحریم]] فرمود. این احتمال نیز پذیرفته نیست؛ زیرا با توجه به اینکه پس از [[نزول]] این [[آیه]] هنوز پرونده [[تشریع]] باز بوده است، نمیتوان آن را اکمال نامید؛ چه اینکه پس از اکمال، دیگر نباید [[تشریعی]] وجود داشته باشد.
| |
| *'''نتیجه:''' احتمال اینکه منظور از الیوم روز [[عرفه]] باشد، پذیرفته نیست.
| |
| *[[شیعه]] براین [[باور]] است که مراد از الیوم روز هجدهم ذی الحجه (روز [[عید غدیر]]) است. [[گواه]] این [[باور]] دو جهت است: تحلیل [[تاریخی]] و [[شأن نزول]]<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۴۶-۱۴۸.</ref>.
| |
| === تحلیل [[تاریخی]]===
| |
| *چگونگی [[تطبیق]] [[یأس]] از [[دین]] و [[اکمال دین]] بر روز [[عرفه]]
| |
| *در این [[آیه]] [[یأس]] به [[دین]] ربط داده شده است؛ یعنی [[کافران]] از [[دین]] [[مأیوس]] شدهاند، نه از [[مسلمانان]]. [[یأس]] از [[دین]] یک چیز و [[یأس]] از [[مسلمانان]] چیز دیگری است. عموم [[مفسران اهل سنت]] [[یأس]] را به [[مسلمانان]] ربط دادهاند در حالی که [[یأس]] به [[دین]] باز میگردد؛ از اینرو باید دید چه نقطه ضعفی در [[دین]] بوده که روزنه امیدی برای [[کافران]] بوده است. با توجّه به یک نکته، مسأله روشن میشود و آن اینکه: هر [[دین]] و آئینی هر چه [[قدر]] در [[دستورات]] خود پیشرفته باشد و برنامههای آن متعالی باشد، تا [[حافظ]] و نگهبانی نباشد که به طور [[شایسته]] بتواند آن برنامهها را [[حفظ]] و [[اجرا]] نماید، آن [[دین]] و آئین در معرض نابودی خواهد بود. پس برای [[حفظ دین]] شخصیتی [[شایسته]] لازم است.
| |
| *از اینرو، تا هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در قید [[حیات]] بودند، نگهبانی و [[پاسداری]] [[دین]] صورت میگرفت، ولی [[کافران]] به یک نقطه [[امید]] بسته بودند و آن این بود که با رفتن [[رسول خدا]]{{صل}} [[دین]] او نیز نابود خواهد شد؛ چرا که او [[فرزند]] و [[جانشینی]] ندارد. در [[روز غدیر]]، با [[اعلان]] عمومی [[جانشینی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، که در دید [[عامه]] [[مردم]] [[شخصیت]] او تالی تلو [[رسول خدا]]{{صل}} بود، امیدهای [[کافران]] به یأس گرایید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ}}.
| |
| *همچنین اکمال نیز تحقّق یافت؛ چرا که اصلی از اصول که [[امامت]] و [[ولایت]] و [[جانشینی]] او باشد، تا آن زمان ناگفته بود و با [[ابلاغ]] آن، [[دین خدا]] در عرصه اصول به کمال رسید. نتیجه آنکه، این احتمال با واژههای به کار رفته در [[آیه]]، همخوانی دارد.
| |
| *از آنجا که هر [[مکتب]]، هر اندازه اندیشههای [[قوی]] و [[الهی]] داشته باشد، خود به خود نمیتواند حافظِ خود باشد، بلکه پاسدار [[حقیقی]] یک [[مکتب]]، [[رهبر]] آن است که با [[معرفت]] و [[ایمان]] والای خود، [[حقیقت]] آن [[مکتب]] را در وجود خود، تجسم [[عینی]] داده باشد. از اینرو، نقش [[رهبری]] در [[دین]]، نقش ستون فقرات در [[بدن]] است که بدون آن، جز پوستهای از [[دین]] ظاهر نخواهد شد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۴۸-۱۴۹.</ref>.
| |
| === [[شأن نزول]]===
| |
| *در [[شأن نزول]] [[آیه]]، دو قول است: [[شیعه]] بر این [[باور]] است که این [[آیه]] در روز ۱۸ ذیالحجه [[سال ۱۰ هجری]]، هنگام برگشت از [[حجة الوداع]] نازل شده است، ولی اهلسنّت، [[شأن نزول]] این [[آیه]] را روز نه ذی [[الحجة]] (روز [[عرفه]]) [[سال ۱۰ هجری]] میدانند.
| |
| *[[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]]، ۱۶ نفر از بزرگان [[اهل سنت]]، مانند: [[محمد بن جریر طبری]]، [[حاکم نیشابوری]]، [[حاکم حسکانی]]، [[سبط ابن جوزی]]، [[ابن کثیر دمشقی]] [[خطیب بغدادی]]<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.</ref>، [[ابن عساکر]]<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ح۵۷۵ - ۵۷۸ و ۵۸۵.</ref> و [[جلال الدین سیوطی]] یاد میکند که در کتابهایشان، [[شأن نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذیالحجه میدانند. [[روایات]] اینان به چهار نفر از [[صحابه]] بر میگردد: [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]]، [[زید بن ارقم]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابونعیم اصفهانی]]<ref>خصائص الوحی المبین، ص۶۱ - ۶۲. به نقل از ما نزل فی علی من القرآن، ابونعیم اصفهانی.</ref> از [[ابوسعید خدری]] اینگونه [[روایت]] میکند: [[پیامبر]]{{صل}} در [[غدیر خم]]، [[مردم]] را به سوی [[علی]]{{ع}} [[دعوت]] کرد و [[دستور]] داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز [[پنجشنبه]] بود. [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را فراخواند و دو دستش را گرفت و بالا برد تا این که [[مردم]] سفیدی زیر بغل [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدند. هنوز [[مردم]] پراکنده نشده بودند که این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}.
| |
| *سپس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[خداوند]] بزرگتر است؛ همان خدایی که [[دین]] خود را کامل و [[نعمت]] خود را بر ما تمام کرد و از [[رسالت]] من و [[ولایت علی]] پس از من، [[راضی]] و [[خشنود]] گشت.<ref>{{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي}}.</ref>
| |
| *مؤید این [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[باور]] [[اهل سنت]] به [[رحلت]] [[رسول]] خداست. [[اهل سنت]] بر این باورند که [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[نزول]] این [[آیه]]، ۸۱ روز یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبودند<ref>فخر رازی مینویسد: «مورخان و محدّثان، اتفاق نظر دارند که پیامبر اسلام{{صل}} پس از نزول این آیه شریف، بیش از ۸۱ یا ۸۲ روز عمر نکرده است».... تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۳۹.</ref>؛ از اینرو، اگر این [[آیه]]، روز ۹ ذیالحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهلسنّت [[وفات پیامبر]] را قبول دارند (۱۲ [[ربیعالاول]]) همخوانی ندارد؛ چرا که مدت زمانِ فاصله، ۹۰ تا ۹۳ روز است، ولی اگر [[نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذیالحجه بدانیم، [[محاسبه]] ما تا ۱۲ [[ربیع]]، همان ۸۱ یا ۸۲ روز میشود. این مؤید، [[گواه]] روشنی است که [[آیه]] در روز ۱۸ ذیالحجه نازل شده است. البته این مؤید، طبق دیدگاه [[شیعه]]، جدلی خواهد بود؛ زیرا بیشتر [[دانشمندان شیعه]]، [[تاریخ]] [[ارتحال پیامبر]] را ۲۸ ماه صفر میدانند.
| |
| *علاوه بر [[گواه]] یادشده، همه روایاتی که [[نزول]] [[آیه]] را ۹ ذیالحجه میدانند، به یک شخص برمیگردد، که "[[عمر بن خطاب]]" است، که متهم است، ولی روایاتی که [[نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذیالحجه میدانند، چهار نفراند که [[اهل سنت]] این چهار نفر را قبول دارند.
| |
| *بر پایه آنچه [[گذشت]] روشن میشود که در این [[آیه]]، [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، چیزی جز [[رهبری]] و [[ولایت امام]] [[معصوم]] نیست. به دیگر سخن، با [[ابلاغ]] [[ولایت]]، بعثتی تازه رخ داد که تفاوت آن با [[بعثت]] [[صدر اسلام]] تنها در مرحله حدوث و بقاست. اگر حدوث [[بعثت]] اهمیت دارد، بقای آن نیز دارای اهمیت و [[ولایت]]، [[استمرار]] [[بعثت]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۴۹-۱۵۱.</ref>.
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |