بحث:آیه اکمال دین
متن آیه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾[۱]
مقدمه
- این آیه در غدیرخم و پس از ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین(ع) به مردم توسّط پیامبر(ص) نازل شد و از آن استفاده میشود که امامت و ولایت مکمّل و متمّم دین است و بدون امامت و ولایت الهی دین ناقص بوده و مورد رضایت خداوند نیست.
- آشکار است که آنچه باعث یأس دشمن نسبت به اسلام و مسلمانان میشود آن است که جامعه بعد از پیامبر، امام و ولیّ امری داشته باشد که همچون پیامبر و با همان صفات و خصوصیّات اسلام و مسلمانان را به پیش ببرد و آنها از هر گزندی حفظ کند؛ وگرنه ابلاغ حکمی همچون حرمت گوشت مردار چگونه باعث ناامیدی دشمن از ضربه زدن به اسلام و نابودی مسلمانان میشود؟ این احکام پیش از این نیز به مردم ابلاغ شده بود و هرگز دشمن را ناامید نکرده بود. روایات فراوانی از طریق شیعه و سنّی در این مورد نازل شده است.
- از آیه تبلیغ و آیه اکمال دین به روشنی ضرورت وجود امام در جامعه استفاده میشود؛ طوری که بدون آن دین مردم ناقص و ناتمام بوده و رسالت الهی پیامبر(ص) به انجام نرسیده است، همچنین از این دو آیه، امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) استفاده میشود[۲].
﴿الْيَوْمَ﴾ به چه معناست؟
- مفاد آیه، هر حادثهای که باشد، حتماً باید چهار صفت را با هم داشته باشد: یأس کفار، اکمال دین، اتمام نعمت و رضایت به دین اسلام.
- از اینرو، هر چیزی که مدلول آیه است، باید این ویژگیهای چهارگانه را دارا باشد. پس اگر آیه به گونهای تفسیر شود که مثلاً دو صفت از این چهار صفت را دارا باشد و دو صفت دیگر را دارا نباشد، با ظاهر آیه تطابق نخواهد داشت.
- از سویی تأمل در آیه میرساند که محور آیه، خود دین است، نه مسلمانان و نه پیامبر و نه هیچ چیز دیگر. دلیل این امر، تکرار کلمه دین و اسناد اکمال آن، اتمام نعمت و رضایت به دین، به خود خداوند است.
- از اینرو از لحن آیه بهدست میآید، در دین آسیبی بوده که هم موجب طمع کافران و هم موجب ناخشنودی پروردگار از دین بوده است. جبران این کاستی تنها از عهده خداوند بر میآمده است، نه شخص دیگری، پس حادثهای که این آیه از آن خبر میدهد، به گونهای است که ساختار دین را کامل کرده است و هیچ ارتباطی با مسلمانان و جامعه اسلامی ندارد[۳].
مصداق ﴿الْيَوْمَ﴾ چه روزی است؟
- در میان احتمالات مختلف، دو احتمال بیشترین شهرت و قائل را دارد: روز عرفه و روز غدیر.
- بیشتر مفسران اهل سنت بر این باورند که مراد از الیوم روز عرفه سال دهم هجری است.
- این احتمال مردود است؛ زیرا این روز تناسب زیادی با اکمال دین ندارد. توضیح عدم تناسب روز عرفه با الیوم از این قرار است که مراد از اکمال دین در روز عرفه چیست؟ سه احتمال دارد:
- منظور از اکمال دین در روز عرفه تعلیم مناسک حج باشد، بدین صورت که تا آن زمان مردم حجاز مناسک حج را به صورت تحریف شده انجام میدادند، ولی در این سال رسول خدا(ص) خود عازم سفر حج شدند و مناسک را به صورت حج ابراهیمی به مردم تعلیم نمودند؛ از اینرو، تعلیم کامل حج همان اکمال دین خواهد بود. این احتمال پذیرفته نیست؛ زیرا کامل نمودن فرعی از فروع دین اکمال دین به شمار نمیآید به ویژه آنکه پس از این تاریخ (روز عرفه احکام دیگری از سوی خداوند تشریع شده است.
- منظور از اکمال دین در روز عرفه، اجتماع پرشور مسلمانان در مراسم حج بدون مشارکت مشرکان باشد و از آنجا که مسلمانان غلبه کامل بر مکه و شبه جزیره پیدا نمودهاند، این امر اکمال دین به شمار میآید. این احتمال نیز مردود است؛ زیرا غلبه مسلمانان بر مشرکان در سال نهم هجری و یک سال پیش از این واقعه، هنگام نزول آیات برائت رخ داد.
- منظور از اکمال دین، بیان تفصیلی محرمات گوشتها باشد. توضیح آنکه میان مشرکان زمان جاهلیت بسیاری از گوشتها حلال بود و خداوند در تحریم آنها بر پایه تدریجی بودن بیان احکام، مرحله به مرحله تحریم آنها را شدیدتر مینمود. نخست مردار، گوشت خوک و قربانیهایی که به نام بتها قربانی شدهاند را تحریم نمود و پس از آنکه جامعه اسلامی قدرت و استحکام پیدا نمود، دیگر موارد را در این آیه تحریم فرمود. این احتمال نیز پذیرفته نیست؛ زیرا با توجه به اینکه پس از نزول این آیه هنوز پرونده تشریع باز بوده است، نمیتوان آن را اکمال نامید؛ چه اینکه پس از اکمال، دیگر نباید تشریعی وجود داشته باشد.
- نتیجه: احتمال اینکه منظور از الیوم روز عرفه باشد، پذیرفته نیست.
- شیعه براین باور است که مراد از الیوم روز هجدهم ذی الحجه (روز عید غدیر) است. گواه این باور دو جهت است: تحلیل تاریخی و شأن نزول[۴].
تحلیل تاریخی
- چگونگی تطبیق یأس از دین و اکمال دین بر روز عرفه
- در این آیه یأس به دین ربط داده شده است؛ یعنی کافران از دین مأیوس شدهاند، نه از مسلمانان. یأس از دین یک چیز و یأس از مسلمانان چیز دیگری است. عموم مفسران اهل سنت یأس را به مسلمانان ربط دادهاند در حالی که یأس به دین باز میگردد؛ از اینرو باید دید چه نقطه ضعفی در دین بوده که روزنه امیدی برای کافران بوده است. با توجّه به یک نکته، مسأله روشن میشود و آن اینکه: هر دین و آئینی هر چه قدر در دستورات خود پیشرفته باشد و برنامههای آن متعالی باشد، تا حافظ و نگهبانی نباشد که به طور شایسته بتواند آن برنامهها را حفظ و اجرا نماید، آن دین و آئین در معرض نابودی خواهد بود. پس برای حفظ دین شخصیتی شایسته لازم است.
- از اینرو، تا هنگامی که رسول خدا(ص) در قید حیات بودند، نگهبانی و پاسداری دین صورت میگرفت، ولی کافران به یک نقطه امید بسته بودند و آن این بود که با رفتن رسول خدا(ص) دین او نیز نابود خواهد شد؛ چرا که او فرزند و جانشینی ندارد. در روز غدیر، با اعلان عمومی جانشینی امیرالمؤمنین(ع)، که در دید عامه مردم شخصیت او تالی تلو رسول خدا(ص) بود، امیدهای کافران به یأس گرایید: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ﴾.
- همچنین اکمال نیز تحقّق یافت؛ چرا که اصلی از اصول که امامت و ولایت و جانشینی او باشد، تا آن زمان ناگفته بود و با ابلاغ آن، دین خدا در عرصه اصول به کمال رسید. نتیجه آنکه، این احتمال با واژههای به کار رفته در آیه، همخوانی دارد.
- از آنجا که هر مکتب، هر اندازه اندیشههای قوی و الهی داشته باشد، خود به خود نمیتواند حافظِ خود باشد، بلکه پاسدار حقیقی یک مکتب، رهبر آن است که با معرفت و ایمان والای خود، حقیقت آن مکتب را در وجود خود، تجسم عینی داده باشد. از اینرو، نقش رهبری در دین، نقش ستون فقرات در بدن است که بدون آن، جز پوستهای از دین ظاهر نخواهد شد[۵].
شأن نزول
- در شأن نزول آیه، دو قول است: شیعه بر این باور است که این آیه در روز ۱۸ ذیالحجه سال ۱۰ هجری، هنگام برگشت از حجة الوداع نازل شده است، ولی اهلسنّت، شأن نزول این آیه را روز نه ذی الحجة (روز عرفه) سال ۱۰ هجری میدانند.
- علامه امینی در کتاب الغدیر، ۱۶ نفر از بزرگان اهل سنت، مانند: محمد بن جریر طبری، حاکم نیشابوری، حاکم حسکانی، سبط ابن جوزی، ابن کثیر دمشقی خطیب بغدادی[۶]، ابن عساکر[۷] و جلال الدین سیوطی یاد میکند که در کتابهایشان، شأن نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه میدانند. روایات اینان به چهار نفر از صحابه بر میگردد: ابوسعید خدری، ابوهریره، زید بن ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، ابونعیم اصفهانی[۸] از ابوسعید خدری اینگونه روایت میکند: پیامبر(ص) در غدیر خم، مردم را به سوی علی(ع) دعوت کرد و دستور داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز پنجشنبه بود. پیامبر(ص) علی(ع) را فراخواند و دو دستش را گرفت و بالا برد تا این که مردم سفیدی زیر بغل رسول خدا(ص) را دیدند. هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این آیه نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾.
- سپس رسول خدا(ص) فرمود: خداوند بزرگتر است؛ همان خدایی که دین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد و از رسالت من و ولایت علی پس از من، راضی و خشنود گشت.[۹]
- مؤید این اعتقاد شیعه، باور اهل سنت به رحلت رسول خداست. اهل سنت بر این باورند که پیامبر(ص) پس از نزول این آیه، ۸۱ روز یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبودند[۱۰]؛ از اینرو، اگر این آیه، روز ۹ ذیالحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهلسنّت وفات پیامبر را قبول دارند (۱۲ ربیعالاول) همخوانی ندارد؛ چرا که مدت زمانِ فاصله، ۹۰ تا ۹۳ روز است، ولی اگر نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه بدانیم، محاسبه ما تا ۱۲ ربیع، همان ۸۱ یا ۸۲ روز میشود. این مؤید، گواه روشنی است که آیه در روز ۱۸ ذیالحجه نازل شده است. البته این مؤید، طبق دیدگاه شیعه، جدلی خواهد بود؛ زیرا بیشتر دانشمندان شیعه، تاریخ ارتحال پیامبر را ۲۸ ماه صفر میدانند.
- علاوه بر گواه یادشده، همه روایاتی که نزول آیه را ۹ ذیالحجه میدانند، به یک شخص برمیگردد، که "عمر بن خطاب" است، که متهم است، ولی روایاتی که نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه میدانند، چهار نفراند که اهل سنت این چهار نفر را قبول دارند.
- بر پایه آنچه گذشت روشن میشود که در این آیه، اکمال دین و اتمام نعمت، چیزی جز رهبری و ولایت امام معصوم نیست. به دیگر سخن، با ابلاغ ولایت، بعثتی تازه رخ داد که تفاوت آن با بعثت صدر اسلام تنها در مرحله حدوث و بقاست. اگر حدوث بعثت اهمیت دارد، بقای آن نیز دارای اهمیت و ولایت، استمرار بعثت است[۱۱].
کامل کردن دین
- قرآن ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۲].
- حدیث تاریخ دمشق- به نقل از ابو سعید خدری-: چون پیامبر خدا علی(ع) را در غدیر خُم منصوب کرد و به ولایت او ندا داد، جبرئیل(ع) با این آیه بر او فرود آمد: "امروز، دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم"[۱۳]. تاریخ الیعقوبی: گفته شده است که آخرین آیهای که بر پیامبر(ص) نازل شد، آیه: "امروز، دینتان را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم" است و این گفته، روایتی صحیح و ثابت و صریح است و [زمان] نزول آن، در روز تصریح به [ولایت] امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب- که درودهای خدا بر او باد- در غدیر خُم است[۱۴].
تحقیقی درباره "روزِ کامل شدن دین": "امروز، کافران از [[[شکست]] دادن] دین شما ناامید شدند. از این رو، از آنان نترسید و از من بترسید. امروز، دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم"[۱۵]. در این آیه (مشهور به آیه "اکمال")، سخن از روزی است که چهار ویژگی مهم دارد:
- در آن روز، کفار از اینکه بتوانند به اساس اسلام آسیب وارد کنند، نومید شدند.
- در آن روز، دین اسلام، کامل شد.
- در آن روز، خداوند متعال، نعمت خود را بر امت اسلامی تمام کرد.
- در آن روز، خداوند متعال، آیین اسلام را به عنوان آیین نهایی مردم جهان پذیرفت.
این ویژگیهای برجسته نشان میدهد که آن روز، سرنوشتسازترینِ روزها در تاریخ رسالت پیامبر اسلام، بلکه در تاریخ اسلام است و از این روست که یکی از یهودیان، به عمر بن خطاب میگوید که اگر در دین آنها چنین روزی بود، آن را جشن میگرفتند: طارق بن شهاب روایت کرده است که: یکی از یهودیان به عمر بن خطاب گفت: ای امیر مؤمنان! آیهای در کتاب شماست و آن را قرائت میکنید که اگر بر ما یهودیان نازل شده بود، آن روز را جشن میگرفتیم. گفت: کدام آیه؟ گفت: "امروز، دینتان را برای شما به کمال رساندم..."[۱۶]. اکنون باید دید در تاریخ اسلام، روز سرنوشتسازی که دارای این ویژگیهای چهارگانه است و شایسته این است که جامعه اسلامی، آن را جشن بگیرد، کدام روز است. برای مشخص کردن آن روز، احتمالات فراوانی داده شده که غالباً متکی بر اسناد تاریخی و یا متون حدیثی نیستند و از این رو، از طرح آنها در اینجا خودداری میکنیم[۱۷]. تنها دو فرض مستند وجود دارد که به دو دسته از متون تاریخی و حدیثی شیعه و اهل سنت، مستندند. باید دید آیا این دو دسته از متون، با هم در تعارضاند، یا این که وجه جمعی برای آنها وجود دارد. دو فرض مستند عبارتاند از:
- روز غدیر خم ضمن آنکه بسیاری از احادیث شیعه، بدون ذکر روز غدیر یا روز دیگری، به نزول این آیه در مورد انتصاب امام علی(ع) توسط پیامبر(ص) به رهبری امت، اشاره دارند، حدود بیست حدیث، به طور مشخص نزول آیه را در روز غدیر بیان میدارند، چنان که در کتب اهل سنت، نقلهایی- که عمدتاً به ابو هریره و ابو سعید خُدْری میرسند- بیانگر نزول آیه در روز غدیر (هجدهم ذیحجه سال دهم هجری) هستند. این احادیث، موافق قرآن هستند و راهی جز پذیرفتن آنها وجود ندارد؛ زیرا در تاریخ زندگی پیامبر اسلام، بجز روز غدیر خم، روزی با ویژگیهایی که این آیه بر آن تأکید دارد، یافت نمیشود. در این روز بود که با تعیین رهبر آینده جهان اسلام از سوی خداوند متعال، امید کفاری که میپنداشتند آیین اسلام به شخص پیامبرِ آن، قائم است و با مرگ او نخواهند گذاشت تداوم پیدا کند، به یأسگرایید. در این روز بود که برنامههای اسلام برای اداره آینده جهان، کامل شد و با تعیین شخصیت بزرگی چون امام علی(ع)- که به استثنای نبوت، همتای پیغمبر اسلام بود- به جانشینی پیامبر(ص)، نعمت خداوند بر امت اسلامی کامل گردید و بر اساس همین کامل بودن برنامههای اسلام برای تکامل مادی و معنوی جامعه بشر بود که اسلام به عنوان کاملترین دین تکاملبخشِ انسان، مورد پذیرش خداوند متعال قرار گرفت. مراسم عمامهگذاری ویژه امام علی(ع) در روز غدیر خم، برنامه برگزاری مراسم سلام رهبری بر امام(ع) در آن روز، تبریک صحابه بزرگ پیامبر(ص) به علی(ع) در آن روز، اشعار حَسان بن ثابت، اعلام روز غدیر به عنوان بزرگترین عید اسلامی، و اسناد و قرائن تاریخی و حدیثی فراوان دیگر، همه مؤید این است که روز کامل شدن دین، همان روز غدیر خم است.
- روز عَرَفه: در برابر متونی که بدانها اشارت رفت، متون دیگری وجود دارند که تصریح میکنند روز نزول آیه اکمال، روز عرفه و مکان نزول آن، عرفات است. قول پذیرفته شده در میان اهل سنت، همین است و از چند صحابی نیز نقل شده است؛ ولی اساس آن، همان کلام عمر در پاسخ به سؤال مردی یهود است که در کتب بسیاری از جمله در صحیح البخاری آمده است و ما نیز به آن، اشاره داشتیم. این قول در برخی احادیث و کتب شیعه نیز آمده است که اساس آن را دو حدیث امام باقر و امام صادق(ع) تشکیل میدهند:
حدیث اول، حدیثی است که مرحوم ثقة الاسلام کلینی از ابو جارود نقل کرده است. ابو جارود میگوید: شنیدم امام باقر(ع) میفرماید: "خداوند، پنج چیز را بر مؤمنانْ واجب کرد؛ چهار چیز را گرفتند و یکی را وا نهادند". گفتم: فدایت شوم! آیا آنها را برای من نام میبری؟ فرمود: "نماز؛ و مردم نمیدانستند چگونه نماز بخوانند. پس جبرئیل(ع) فرود آمد و گفت: آنان را از اوقات نماز، آگاه کن. سپس زکات نازل شد و جبرئیل(ع) گفت: ای محمد! همانگونه که آنان را از نمازشان آگاه کردی، از زکاتشان نیز آگاه کن. سپس روزه نازل شد و چون روز دهم میشد، پیامبر خدا به روستاهای اطراف، [پیغام] میفرستاد و آن روز را روزه میگرفتند. پس، ماه رمضانِ میان شعبان و شوال، نازل شد. سپس حج نازل شد. جبرئیل(ع) فرود آمد و گفت: همانگونه که آنان را از نماز و زکات و روزهشان آگاه کردی، از حجشان نیز باخبر کن. سپس ولایت، در روز جمعه و در عرفه نازل شد. خداوند عز و جل نازل کرد: "امروز، دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم" و کمال دین، به ولایت علی بن ابی طالب(ع) بود. و این هنگام بود که پیامبر خدا فرمود:" امتم، تازه از جاهلیت به در آمدهاند و هرگاه آنان را از ولایت پسر عمویم خبر دهم، چنین و چنان میگویند. این را با خود گفتم، نه آنکه بر زبان بیاورم. پس اراده حتمی خدا، راه بر من بست و مرا تهدید کرد که اگر ابلاغ نکنم، عذابم کند. پس نازل شد: "ای پیامبر! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، رسالتش را نگزاردهای و خداوند، تو را از [گزند] مردم حفظ میکند. خداوند، کافران را هدایت نمیکند". پیامبر خدا دست علی(ع) را گرفت و فرمود:" ای مردم! هیچ یک از پیامبران پیشین نبوده، جز آنکه دعوت حق را در پایان عمرش لبیک گفته است. نزدیک است که من هم فرا خوانده شوم و دعوت حق را اجابت کنم. از من سؤال میشود و از شما هم سؤال میشود؛ پس چه میگویید؟". گفتند: گواهی میدهیم که [[[پیام الهی]] را] رساندی و خیرخواهی کردی و آنچه را بر گردنت بود، ادا کردی. خدا برترین پاداشی را که به فرستادگانش داده، به تو بدهد! پس، پیامبر(ص) سه بار فرمود: "خدایا! گواه باش". سپس فرمود: "ای گروه مسلمانان! این، پس از من ولی شماست و باید [این واقعه را] حاضران شما به غایبان برسانند"[۱۸].
حدیث دوم، حدیثی است که عیاشی از محمد خزاعی، از امام صادق(ع) نقل کرده است. امام صادق(ع) میفرماید: چون پیامبر خدا روز جمعه به عرفات رسید، جبرئیل(ع) نزدش آمد و گفت: ای محمد! خداوند، به تو سلام میرساند و میگوید: "به امتت بگو: با ولایت علی بن ابی طالب، "امروز، دینتان را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم" و پس از این، چیز دیگری بر شما نازل نمیکنم. نماز و زکات و روزه و حج را بر شما نازل کردم و این، پنجمی است و آن چهار را جز با این [پنجمی] نمیپذیرم"[۱۹]. اکنون باید دید که آیا میان این دو دسته از متون، تعارضی غیر قابل علاج وجود دارد که در این صورت، حتماً یک دسته باید رد شود، یا آنکه قابل جمعاند. به نظر میرسد که مقتضای دقت و تأمل، آن است که این دو دسته از متون، نه تنها با هم تعارض اساسی ندارند، بلکه به عکس، در اساس، مؤید و مکمل یکدیگرند. توضیحْ اینکه- بنا بر سخن علامه طباطبایی تدبر در دو آیه: "ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، رسالتش را نگزاردهای..." و "امروز، دینتان را برایتان به کمال رساندم..." و نیز تدبر در احادیث فریقین و روایات متواتر غدیر، همراه با تحلیل اوضاع داخلی جامعه اسلامی در اواخر عهد پیامبر(ص) و کاوش دقیق آن، برای انسان، یقین میآورد که "امر به ولایت"، چند روز پیش از روز غدیر، نازل شده بوده است. از سوی دیگر، پیامبر(ص) بیم آن داشت که با اظهار آن، مردم نپذیرند و یا به او سوء قصد کنند و در نتیجه، اختلالی در امر تبلیغ دین پدید آید. پس، ابلاغ آن را به تأخیر انداخت و امروز و فردا کرد، تا آنکه آیه: "ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن..." نازل شد و مهلتی باقی نگذارْد[۲۰]. در واقع، تاریخ صدور حکم انتصاب امام علی(ع) از سوی خداوند متعال برای رهبری امت پس از پیغمبر اسلام، با تاریخ ابلاغ آن، نُه روز فاصله داشت. حکم ولایت امام(ع)، در روز عرفه و در عرفات صادر شد؛ اما پیامبر(ص) به دلایلی که بدانها اشارت رفت، ابلاغ این حکم را تا روز غدیر خُم، تأخیر انداخت. بنا بر این، متونی (نصوصی) که بر نازل شدن آیه اکمال در روز عرفه دلالت دارند، ناظر به تاریخ صدور حکم ولایت است و متونی که بر نازل شدن آیه اکمال در روز غدیر خم دلالت دارند، ناظر به تاریخ ابلاغ حکم ولایت هستند و بدینسان، تعبیر نزول در هر دو دسته از متون، صحیح و بلکه متعارف است[۲۱].
مقدمه
ولایت و امامت امیرمؤمنان علی (ع) به دلیل اهمیتی که داشت، همواره مورد توجه خدا و پیامبر او بود و رسول گرامی اسلام آن را سرلوحه برنامهها و از مهمترین اهداف خویش قرار داده بود، به گونهای که برای آخرین بار نیز در حجة الوداع در کنار غدیر خم به فرمان خدا، این موضوع را به طور رسمی به همگان ابلاغ فرمود.
رسول خدا (ص) در آخرین سال زندگی پر برکتش رهسپار سفر حج شد و مسلمانان بسیاری با آن حضرت همراه شدند تا مراسم حج را در محضر پیامبر خدا برگزار کنند. پس از پایان حج و در راه بازگشت، در نزدیکی آبگیری به نام غدیر خم، جبرئیل امین بر رسول حق نازل شد و فرمان خداوند را به پیامبر ابلاغ کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...﴾[۲۲].
پس از نزول این آیه، رسول خدا (ص) به همه کاروانیان که از سفر حج باز میگشتند، دستور توقف داد و قافلهها یکی پس از دیگری در کنار چشمه زلال خم توقف کردند[۲۳].
ابلاغ پیام
همه کاروانها به دستور پیامبر توقف کردند و منتظر شدند تا از دلیل فرمان ایشان آگاه شوند. آنگاه به امر حضرت، منبری از جهاز شترها آماده شد و رسول خدا (ص) بر بالای آن رفت و خطبهای مفصل ایراد کرد. سپس دست مبارک علی (ع) را بالا برد و ندا داد: «ای مردم! چه کسی ولی شما و نسبت به شما از خودتان شایستهتر است؟» همگی گفتند: خدا و رسول او. پیامبر فرمود: «هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. خدایا! دوست بذار هر کسی را که با او دوستی کند و دشمن بدار هر که را با او دشمنی ورزد»[۲۴].
به این ترتیب، پیامبر اکرم (ص) بار دیگر و به طور رسمی، به مأموریت مهم خود که به گفته خدا کامل کننده رسالتش بود، عمل کرد و راه هدایت و رسیدن به کمال و سعادت را به جامعه خود و آیندگان نشان داد[۲۵].
پانویس
- ↑ امروز دینتان را برای شما کامل ساختم و نعمتم را بر شما به تمام رساندم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم؛ سوره مائده آیه:۳.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۳۸-۳۹.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۶.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۶-۱۴۸.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۸-۱۴۹.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.
- ↑ تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ح۵۷۵ - ۵۷۸ و ۵۸۵.
- ↑ خصائص الوحی المبین، ص۶۱ - ۶۲. به نقل از ما نزل فی علی من القرآن، ابونعیم اصفهانی.
- ↑ «اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي».
- ↑ فخر رازی مینویسد: «مورخان و محدّثان، اتفاق نظر دارند که پیامبر اسلام(ص) پس از نزول این آیه شریف، بیش از ۸۱ یا ۸۲ روز عمر نکرده است».... تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۳۹.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۹-۱۵۱.
- ↑ «امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۳۷.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۲.
- ↑ مائده، آیه ۳.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۱، ص ۲۵، ح ۴۵.
- ↑ ر.ک: تفسیرهای ذیل آیه.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۲۹۰، ح ۶.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۹۳، ح ۲۱.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۶.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۴۴-۱۶۲.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد.».. سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم ص ۲۵.
- ↑ «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ- اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۵، ضمن ح۳.
- ↑ رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم ص ۲۶.