تبلیغ

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تبلیغ به‌معنای رسیدن به چیزی، در کاربرد اصطلاحی به رساندن پیام یا خبر دینی و آگاه کردن مردم اطلاق می‌شود. یکی از وظایف پیامبران در قرآن کریم تبلیغ دانسته شده است: مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ و هدف از آن احیای انسان و اتمام حجت است.

معناشناسی تبلیغ

تبلیغ به معنای رسیدن به چیزی است[۱]. این واژه در زبان فارسی کاربردی اصطلاحی یافته و به رساندن پیام یا خبر دینی اطلاق می‌شود[۲]. تبلیغ به معنای صحیح و واقعی عبارت است از رساندن و شناساندن یک پیام به مردم، آگاه ساختن مردم به یک پیام و معتقد کردن و متمایل نمودن و جلب کردن نظرهای مردم به یک پیام[۳].

مبلّغ کسی است که با همه توان، تلاش می‌کند تا موادّ تبلیغی همراه خود را به مقصد نهایی ـ که اندیشه و دل مخاطب است ـ برساند. در قرآن کریم، واژه «تبلیغ» و مشتقّات آن، ۲۸ بار به کار رفته‌اند[۴]. عناوین دیگری مانند: هدایت، دعوت، موعظه، تبشیر، تخویف، اِنذار، امر به معروف و نهی از منکر نیز با عنوان تبلیغ، ارتباطی نزدیک دارند؛ اما هیچ یک، از بار فرهنگی واژه «تبلیغ» در انتقال پیام‌ها برخوردار نیستند.

تبلیغ امروزه در مناسبات سیاسی، اجتماعی و سوگیری‌های فرهنگی جایگاهی ویژه دارد و از این رهگذر شیوه‌ها و ابزارهای متنوعی برای رساندن پیام پدید آمده است که برای آگاهی از آن ساز و کارهای آموزشی گوناگونی تعریف شده است[۵].

از نگاه قرآنی

واژه تبلیغ در قرآن به کار نرفته؛ اما مشتقات دیگری از ریشه این واژه ۷۷ بار در قرآن آمده است که‌ ۲۷ [۶] مورد آن با کاربرد واژه‌های الْبَلاغُ ، بَلِيغًا، بَلِّغْ، بَلَّغْتَ، بَالِغَةٌ، أُبَلِّغُكُم، أَبْلَغْتُكُم، أَبْلِغْهُ، يُبَلِّغُونَ و أَبْلَغُوا ، معنایی متناسب با اصطلاح دینی تبلیغ دارند. در میان این واژه‌ها، بلاغ بیشتر استفاده شده است مانند: فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ[۷]. مفاهیمی مانند ارشاد، دعوت، هدایت، موعظه، تبشیر، انذار، تخویف، امر به معروف و نهی از منکر و ... با مفهوم تبلیغ پیوند دارند[۸].

جایگاه و اهمیت

قرآن وظیفه پیامبر را رساندن پیام دین می‌داند[۹]: مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ[۱۰] و با فرمان به یادآوری و گفتن معارف دینی، از او با وصف مُذکر یاد می‌کند: فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ[۱۱] و به مفید بودن این یادآوری برای مؤمنان رهنمون می‌شود: وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ[۱۲]. گزارش قرآن از شیوه‌ها و معارف تبلیغی بعضی پیامبران، مانند حضرت نوح (ع)[۱۳]، حضرت صالح [۱۴]، حضرت هود [۱۵] و ... و تحمل سختی و آزارهایی که در این راه دیده‌اند نیز اهمیت و جایگاه تبلیغ را نشان می‌دهد. در روایات بسیاری نیز بر اهمیت دعوت به دین و هدایت[۱۶] و جایگاه مبلّغ[۱۷] و پاداش تبلیغ[۱۸] تأکید شده است[۱۹].

اهداف تبلیغ

هدف‌هایی برای بیان تبلیغ و دعوت به دین ذکر شده است.

  1. احیای انسان؛
  2. برپا داشتن حجت (اتمام حجت
  3. برانگیختن فطرت و عقل؛
  4. خارج ساختن مردم از تاریکی‌ها به نور؛
  5. دعوت به مصالح دین و دنیا؛
  6. دعوت به ایمان آوردن به غیب؛
  7. دعوت به ایمان آوردن به توحید؛
  8. دعوت به ایمان آوردن به نبوت؛
  9. دعوت به ایمان اوردن به معاد؛
  10. دعوت به الفت و پرهیز از تفرقه؛
  11. دعوت به برپا داشتن قسط؛
  12. دعوت به رهبری امام عادل؛
  13. دعوت به آزادی هدفمند؛
  14. دعوت به شناخت اهل حق از راه شناخت حق؛
  15. دعوت به پروامندی و پرهیزگاری؛
  16. دعوت به ارزش‌های اخلاقی؛
  17. دعوت به کارهای نیکو؛
  18. دعوت به پرستش خداوند؛
  19. دعوت به دوست داشتن خداوند؛
  20. یادآوری کردن روزهای خدا؛
  21. تعلیم و تزکیه؛
  22. امر به معروف و نهی از منکر؛
  23. مبارزه با بدعت‌ها؛
  24. نوید و بیم دادن؛
  25. فراخواندن نزدیکان پیش از دعوت دیگران.

اصول تبلیغ

با استفاده از بعضی آیات قرآن که بر شرایطی برای تبلیغ تصریح یا ویژگی‌هایی برای پیامبران در مقام تبلیغ بازگو کرده، می‌توان ویژگی‌هایی را برای تبلیغ معارف دینی برشمرد مانند اینکه:

  1. دعوت دینی باید روشن و بی‌ابهام ابلاغ شود: وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ[۲۰]
  2. به فراخور نیاز و ظرفیت مخاطب با بشارت و انذار همراه گردد[۲۱]: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا[۲۲] تا برای مخاطب اندیشه برانگیز باشد: بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۲۳].

قرآن با توجه به اهداف دعوت دینی، بهره‌گیری از هر سخن و روشی را‌ برای تبلیغ دین نمی‌پذیرد، بلکه آن را در حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن منحصر می‌داند: ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۲۴] "حکمت"، سخنی است مبتنی بر علم و عقل که انسان را به حق می‌رساند[۲۵] به گونه‌ای که هیچ شک و شبهه‌ای نماند[۲۶]. "موعظهیادآوری کارها[۲۷] و نکته‌هایی عبرت‌آموز[۲۸] است که با شنیدن آن دل مخاطب نرم شود و حق را بپذیرد. «جدال»، سخنی است که به هنگام نزاع، تنها با هدف برتری بر خصم گفته می‌شود[۲۹] و روشنگری حق را به دنبال ندارد، بلکه از آنچه خصم به تنهایی یا همراه مردم قبول دارد، برای باطل کردن سخن او استفاده می‌شود. قید احسن نیز برای این به کار رفته تا مبلغ را در استفاده از مقدمات کاذب بازدارد و تنها سخنش جنبه مناقضه داشته باشد و بطلان عقیده طرف مخالف را به اثبات برساند[۳۰]

عوامل موفّقیت مبلّغ

بر اساس آنچه امروزه در دانش‌های روان‌شناسی، ارتباطات اجتماعی و مدیریت مطرح است، موفّقیت یا شکست مبلّغان و برنامه سازان تبلیغاتی در رسیدن به اهداف خود، به پنج عامل باز می‌گردد:

انگیزه مبلغ

بدون تردید، انگیزه، قبل از هر چیز دیگر، ضامن موفّقیت مبلّغ و برنامه‌های تبلیغی اوست. هر چه انگیزه قوی‌تر باشد، امید موفّقیت، بیشتر است. تأمّل در متون دینی‌ای که در باره جایگاه تبلیغ و مبلّغ در اسلامسخن می‌گویند، می‌تواند زمینه‌ساز تقویت انگیزه مبلّغان و برنامه‌سازان تبلیغی باشد. در این متون، ضرورت تبلیغ به عنوان یک تکلیف الهی و وظیفه دینی، شمرده شده و اهمّیت و آثار و برکات آن برای مبلّغ از یک سو و برای مردم از سوی دیگر، مورد تأکید قرار گرفته و تبلیغ، به عنوان پایگاه اِحیای معنوی مردم و یاری‌رساندن به خدا معرّفی شده است[۳۱]. همچنین مبلّغ، نماینده خدا، نماینده پیامبر خدا، نماینده کتاب خدا، و حجّت خدا بر مردم، معرّفی شده است[۳۲]. مبلّغ، ترجمان حق، سفیر خالق و فراخواننده مردم به سوی خداست[۳۳]. مبلّغ، مجاهدی است که با سلاح سخن و قلم، به یاری خدا (یعنی دفاع از همه ارزش‌های انسانی و مبارزه و جهاد با همه زشتی‌ها و ناهنجاری‌ها) برمی‌خیزد و جامعه را به مقصد اعلای انسانیت، دعوت می‌کند. بدین‌سان، یک مبلّغ، ارزشمندتر از هزاران عابد است؛ چراکه همّت عابد، در جهت نجات خویش است و همّت مبلّغ، در جهت نجات مردم و خدمت به خلق، و از این روست که در قیامت به عابد گفته می‌شود: "اِنطَلِق إلَی الجَنَّةِ!"[۳۴] به سوی بهشت برو! اما به مبلّغ گفته می‌شود: "قِف! تَشفَع لِلنّاسِ بِحُسنِ تَأديبِكَ لَهُم"[۳۵]. درنگ کن و به پاداش آنکه مردم را نیکو تربیت کردی، آنها را شفاعت کن. این فضایل، برای همه مبلّغانِ واجد شرایط است؛ امّا کسانی که در هدایت مردم، تلاش و ابتکار بیشتری دارند، از کمالات برتری برخوردارند و مبلغی که برای تبلیغ، به بلاد شرک و کفر سفر کند و در این راه، جان بدهد، به سان ابراهیم خلیل، در قیامت به صورت امّت واحدی محشور می‌گردد[۳۶]. افزون بر این، آنچه درباره حقوق مبلّغ و ثواب تبلیغ در احادیث اسلامی آمده است، در جهت تقویت انگیزه مبلّغان و برنامه‌سازان تبلیغی است.[۳۷]. البتّه جایگاه رفیع مبلّغ، مسئولیت بسیار سنگینی را بر دوش او می‌گذارد و آیات و احادیثی که در این باره[۳۸] و نیز در مورد مبلّغان نمونه[۳۹] وارد شده است، برای مبلّغان، سختْ هشداردهنده است.

رسالت مبلّغ

محتوای تبلیغ، یکی دیگر از ارکان موفّقیت آن است. هر چه محتوای تبلیغ با موازین عقلی، سازگارتر و پیام مبلّغ از غنای فرهنگی بیشتری برخوردار باشد، میزان موفّقیت و تأثیرگذاری تبلیغ در مردم، افزایش خواهد یافت. آنچه در فصل سوم تحت عنوان «رسالت مبلّغ» آمده است، علاوه بر این که مبلّغ را با مهم‌ترین وظایف تبلیغی و جهت‌گیری‌های صحیح در پیام‌رسانی آشنا می‌کند، نشان دهنده غنای فرهنگی پیام اسلام و انطباق آن با موازین فطری و عقلی است.

ویژگی‌های مبلغ

سومین رکن موفّقیت مبلّغ، ویژگی‌های شخصی اوست. مبلّغ، در صورتی می‌تواند در جایگاه واقعی خود، تداوم بخش راه انبیای الهی باشد و از ارزش‌های دینی دفاع کند که از نظر علمی، اخلاقی و عملی، واجد ویژگی‌هایی باشد که اسلام برای دعوت کنندگان مردم به خدا و ارزش‌های انسانی و اسلامی ضروری می‌داند. (...) مبلّغ، اگر از حدّ اقلّ ضروری این ویژگی‌ها برخوردار نباشد، نه تنها تلاش‌های تبلیغی او سودمند نیست، بلکه برای جامعه و حتّی برای شخص او، زیان‌بار و خطرناک خواهد بود[۴۰].

برای دستیابی به تبلیغی موفق و متناسب با اهداف دین، ویژگی‌هایی برای مبلغ دینی بایسته است که عبارت‌اند از:

  1. تفقه در دین: آیه وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَافَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۴۱] بر ضرورت تفقه در دین پیش از انذار مردم تأکید دارد. تفقه در دین، آشنایی با همه معارف دینی، شامل اصول و فروع دین است[۴۲].
  2. شناخت مخاطب و توانایی در برقراری ارتباط: شناخت مخاطب، مبلغ را توانا می‌کند تا معارف دینی را متناسب با نیازهای آنان بیان کند و در بیان مطالب، روش‌های سازگار با استعداد مخاطب را به کار گیرد[۴۳]؛ همچنین آشنایی با زبان مخاطبان و بهره‌مندی از فصاحت زبان، مبلغ را در برقراری ارتباط با آنان یاری می‌رساند. خداوند برای تبلیغ دین خود پیامبرانی را می‌فرستاد که با زبان مردم آشنایی داشتند: وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ [۴۴].
  3. برخورداری از فضایل اخلاقی: برای به ثمر نشستن دعوت و تبلیغ دینی، بهره‌مندی مبلغ از فضایلی اخلاقی ضروری است: وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۴۵] این ویژگی‌ها از آیاتی به دست می‌آیند که به معرفی پیامبران و چگونگی تعامل آنان با مردم در مقام تبلیغ می‌پردازند مانند: اخلاص[۴۶]؛ شجاعت[۴۷]؛ استقامت[۴۸]؛ صبر[۴۹]؛ شرح صدر[۵۰] و ...[۵۱].

ابزارهای تبلیغ

مبلغ، علاوه بر داشتن انگیزه قوی و پیام فرهنگی غنی و ویژگی‌های شخصی لازم، برای موفّقیت، به ابزار نیاز دارد. سخن، مهم‌ترین ابزار تبلیغ و به مفهوم عامّ آن، تنها ابزار تبلیغ در طول تاریخ است که در قالب‌های: موعظه، خطابه، مناظره، و نثر و نظم، پیام مبلّغ را به اندیشه و دل مردم منتقل می‌کند. جالب توجّه است که در احادیث اسلامی، نوشتار نیز از مصادیق «سخن» شمرده شده و خط را «زبانِ دست» خوانده‌اند. بر این اساس، وسایل اطّلاع رسانی جدید، مانند: سینما و تئاتر نیز از اَشکال گوناگون سخن محسوب می‌شوند. در فصل پنجم این عنوان، قدرت فوق العاده و سِحرآمیز «سخن» و اطّلاع رسانی و شیوه‌های سخن گفتن با مردم، مورد توجّه قرار گرفته است. مهم‌ترین نکته در این فصل، این است که از نظر احادیث اسلامی، «سخن»، از بالاترین قدرت در تحقّق اهداففرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی برخوردار است. ابزارهای انتقال سخن و اطّلاع رسانی به مردم، مؤثّرتر از ابزارهای نظامی و اقتصادی‌اند و قدرت آنها از قدرت نظامی و اقتصادی، افزون‌تر است. این، رهنمودی است بس مهم و ارزنده برای مبلغان و برنامه‌سازان تبلیغی مسلمان، که متأسّفانه، تا کنون، آن گونه که شایسته است، مورد توجّه قرار نگرفته است و امروز، دشمنان اسلام، بیش از دوستان، از این سلاح استفاده می‌کنند. امام خمینی رحمه الله در این باره می‌فرماید: تبلیغات، مسئله ای است پُر اهمّیت و حساس؛ یعنی دنیا با تبلیغات، حرکت می‌کند. آن قدری که دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده می‌کنند، از طریق دیگری نمی‌کنند و ما باید به مسئله تبلیغات، بسیار اهمیت دهیم و از همه چیزهایی که هست، بیشتر به آن توجه کنیم[۵۲]. آنچه امروز برای مبلغان و حوزه‌های علمیه و سازمان‌های تبلیغاتی اسلامی اهمّیت دارد، این است که علاوه بر بهره‌گیری از شکل‌های سنتی تبلیغ، همگام با زمان، از قالب‌های جدید سخن‌گفتن و اطلاع رسانی به مردم و استدلال و اثرگذاری و اِقناع، غفلت نورزند و خود را به ابزارهای جدید اطلاع‌رسانی مجهز سازند[۵۳].

شیوه تبلیغ

افزون بر اصول کلی تبلیغ دینی که در قرآن آمده، تأمل و بهره‌گیری از بیان آیات در جایگاه‌های گوناگون دعوت و چگونگی مسائلی که برای دعوت مخاطبان ابراز شده است، می‌تواند راهنمای فهم روش‌های تبلیغی قرآن، نسبت به مخاطبان و موقعیت‌های گوناگون تبلیغی باشد. بعضی از این روش‌های شکلی و محتوایی عبارت‌اند از:

  1. بیان تدریجی: بعضی، بیان احکام اسلام را متناسب با ظرفیت ایمانی مخاطب دانسته و معتقدند در زمان پیامبر (ص)، با بیان مرحله‌ای و تدریجی، زمینه روانی پذیرش فراهم می‌آمده است[۵۴] چنان‌که بر اساس روایات[۵۵] ناظر به چگونگی تحریم شراب، آیات در زمینه تحریم شراب اینچنین است.
  2. پیوند عقیده و ایمان با تدبر و تفکر در عالم هستی: قرآن برای دعوت انسان، از دلیل‌های صرفاً انتزاعی استفاده نمی‌کند بلکه عقیده را با هستی پیوند می‌دهد. در دیدگاه قرآن، همه هستی آیه و نشانه‌ای از وجود خداست که نگاه کردنِ همراه با تدبر و تفکر در آن، انسان را به وجود خدا می‌رساند: قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ [۵۶].
  3. توجه به ظرفیت‌های عاطفی انسان: هنگام رهسپاری موسی و هارون برای دعوت فرعون، خداوند آنان را به نرمی گفتار سفارش کرد: فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا[۵۷]؛ همچنین در وصف پیامبر‌ اکرم (ص)، مهربانی و ملایمت پیامبر را رحمتی از سوی خداوند و سبب گرد آمدن مردم پیرامون آن حضرت می‌داند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ[۵۸].
  4. آغاز از خود و خویشان: بی‌شک، تطابق سخن و عمل مبلّغ، بر اثرگذاری تبلیغ می‌افزاید و همراهی نزدیکان او با دعوتش، اخلاص او را نشان می‌دهد. شاید بر همین اساس، خداوند به پیامبر خود دستور می‌دهد که در دعوت خود، از نزدیکان و عشیره خویش آغاز کند: وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ [۵۹] و به این ترتیب هرگونه سهل‌انگاری و استثنا و تبعیض را در مورد نزدیکان نمی‌پذیرد[۶۰]. خداوند به شدت مبلغانی را سرزنش می‌کند که به سخن خود پای‌بند نیستند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ[۶۱][۶۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۳۰۱ ـ ۳۰۲، «بلغ».
  2. لغتنامه، ج‌۴، ص‌۵۵۹۸، «تبلیغ».
  3. حماسه حسینی، ج۱، ص۱۸۹.
  4. البلوغ والبلاغ، الانتهاء إلی أقصی المقصد والمنتهی؛ مکانا کان أو زمانا أو أمرا من الاُمور المقدّرة و ربما یعبّر به عن المشارفة إلیه و إن لم ینته إلیه، مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۴۴ مادّه «بلغ».
  5. قدمی، غلام رضا، تبلیغ، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۱۴۱ ـ ۱۵۱؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۲۱؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۵۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۵، ص۹-۱۱.
  6. التبلیغ، ص‌۱۵.
  7. پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آورده‌ام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام می‌آورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شده‌اند و اگر رو گرداندند، بی‌گمان بر تو جز پیام‌رسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست؛ سوره آل عمران، آیه۲۰.
  8. قدمی، غلام رضا، تبلیغ، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۱۴۱ ـ ۱۵۱.
  9. مجمع‌البیان، ج۳، ص۳۸۴؛ کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۲۴۴.
  10. بر پیامبر جز پیام رسانی نیست؛ سوره مائده، آیه۹۹.
  11. پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای؛ سوره غاشیه، آیه۲۱.
  12. و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است؛ سوره ذاریات، آیه۵۵.
  13. برای نمونه نک: سوره اعراف، آیه۵۹ - ۶۲.
  14. برای نمونه نک: سوره هود، آیه۶۱.
  15. برای نمونه نک: سوره اعراف، آیه۶۵ ـ ۶۸؛ سوره هود، آیه۵۰.
  16. المعجم الکبیر، ج‌۱، ص‌۳۳۲؛الکافی، ج‌۵، ص‌۳۶؛ تهذیب، ج‌۶، ص‌۱۴۱.
  17. الامالی، صدوق، ص‌۲۴۷؛ کنزل العمال، ج‌۱۰، ص‌۱۵۲.
  18. الامالی، طوسی، ص‌۴۶؛ بحارالانوار، ج‌۲، ص‌۷۳.
  19. قدمی، غلام رضا، تبلیغ، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.
  20. و چیزی جز پیام‌رسانی روشن، بر عهده ما نیست؛ سوره یس، آیه۱۷.
  21. گامهایی در راه تبلیغ، ص‌۲۲۸.
  22. و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم؛ سوره سبأ، آیه ۲۸.
  23. آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند؛ سوره نحل، آیه۴۴.
  24. مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!؛ سوره نحل، آیه۱۲۵.
  25. مفردات، ص‌۲۴۸ ـ ۲۴۹، «حکم».
  26. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۷۱.
  27. مفردات، ص‌۷۷۶، «وعظ».
  28. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۷۱.
  29. مفردات، ص‌۱۸۹، «جدل».
  30. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۷۱.
  31. خلاصة الأقوال، ص۱۲۰، الرقم ۳.
  32. ر.ک: ص۲۳ (زنده کردن مردم) و ص۲۷ (یاری کردن خدا).
  33. ر.ک: ص۳۱ (فضیلت مبلّغ).
  34. ر.ک: ص۲۲۵ (فصل پنجم: ابزارهای تبلیغ).
  35. ر. ک: ص۵۲ ح ۶۵.
  36. ر.ک: ص۵۲ ح ۶۵.
  37. ر.ک: ص۳۵ (مبلّغی که به صورت یک امّت محشور می‌شود).
  38. ر.ک: ص۴۱ (حقوق مبلّغ) و ص۴۳ (پاداش مبلّغ).
  39. ر.ک: ص۳۷ (مسئولیت مبلّغ).
  40. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۵، ص۱۱-۱۵.
  41. و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند؛ سوره توبه، آیه۱۲۲.
  42. المیزان، ج‌۹، ص‌۴۰۴.
  43. گامهایی در راه تبلیغ، ص‌۶۳ ـ ۶۷.
  44. و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم؛ سوره ابراهیم، آیه۴.
  45. و به راستی تو را خویی است سترگ؛ سوره قلم، آیه۴.
  46. سوره شعراء، آیه۱۰۹.
  47. سوره احزاب، آیه۳۹.
  48. سوره شوری، آیه۱۵.
  49. سوره انعام، آیه۳۴.
  50. سوره طه، آیه۲۵.
  51. قدمی، غلام رضا، تبلیغ، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.
  52. صحیفه نور: ج ۱۷ ص۱۵۷.
  53. ر.ک: ص۱۶۷ (نقش زمان و مکان در تبلیغ).
  54. گامهایی در راه تبلیغ، ص‌۵۹.
  55. الکافی، ج‌۶، ص‌۴۰۶ ـ ۴۰۷.
  56. دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره یونس، آیه۱۰.
  57. و با او به نرمی سخن گویید؛ سوره طه آیه۴۴.
  58. پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ سوره آل عمران، آیه۱۵۹.
  59. و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه۲۱۴.
  60. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۲۲؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۲۸ ـ ۳۲۹؛ من وحی القرآن، ج‌۱۷، ص‌۱۶۸.
  61. ای مؤمنان! چرا چیزی می‌گویید که (خود) انجام نمی‌دهید؟ نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمی‌دهید؛ سوره صف، آیه ۲- ۳.
  62. قدمی، غلام رضا، تبلیغ، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۱۴۱ - ۱۵۱.