وحی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۲٬۴۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اوت ۲۰۲۰
جز (جایگزینی متن - ']]{{متن قرآن' به ']]: {{متن قرآن')
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
*در این حوزه که موحی و موحی الیه [[جنیان]] و [[شیاطین]] انسی و جنی هستند، معنای [[وحی]]، القای [[مکر]] و [[حیله‌گری]] یا [[وسوسه شیطانی]] است: {{متن قرآن|وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً‏‏‏‏‏‏}} در این [[آیه]] در صورتی که موحی، [[شیاطین]] جنی باشد، [[وحی]] به معنای [[وسوسه]] ذکر شده و در صورت ی‌که موحی، [[شیاطین]] انسی باشد، به معنای [[مکر]] و تسویل [[پنهانی]] بیان شده است <ref> [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۸ و ۳۹.</ref>.
*در این حوزه که موحی و موحی الیه [[جنیان]] و [[شیاطین]] انسی و جنی هستند، معنای [[وحی]]، القای [[مکر]] و [[حیله‌گری]] یا [[وسوسه شیطانی]] است: {{متن قرآن|وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً‏‏‏‏‏‏}} در این [[آیه]] در صورتی که موحی، [[شیاطین]] جنی باشد، [[وحی]] به معنای [[وسوسه]] ذکر شده و در صورت ی‌که موحی، [[شیاطین]] انسی باشد، به معنای [[مکر]] و تسویل [[پنهانی]] بیان شده است <ref> [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۸ و ۳۹.</ref>.


=وحی در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲==
[[وحی]] در لغت به معنای [[کلامی]] گفته شده است که به طور مخفی و سریع به مخاطب [[القا]] شود: {{عربی|الاشارة السريعة}}. یا به زبان علائم و رموز مطالبی به دیگری [[القا]] شود: {{عربی|الكلام على سبيل الرمز}}<ref>راغب، مفردات، ص۸۵۹، تحقیق داودی.</ref>. و گاهی [[وحی]] به صدایی که مجرد از ترکیب باشد، مثل اینکه گفته می‌شود: شیر. یعنی شیر آمد، یا با اشاره با دست یا چشم مطلبی گفته می‌شود و جمله‌ای با یک اشاره منتقل می‌گردد. برخی گفته‌اند، [[وحی]] به معنای سرعت نیست، سرعت [[وصف]] [[کلام]] [[وحیانی]] است. [[وحی]] به معنای [[فهم]] و فهماندن است: {{عربی|انما سُمّي الوحي وحياً لسرعته. فإنّ الوحي عين الفهم و عين الإفهام}}<ref>برسوی حقی، روح البیان، ج۸، ص۳۴۴.</ref>. از آن جهت [[وحی]] را [[وحی]] نامیده‌اند که بسیار سریع انجام میگیرد، پس [[وحی]] همان انتقال معنا و قصد گوینده به دیگری است. آن‌چه در [[عرف]] [[دینداران]] و در متون دینیِ [[اسلام]] آمده، محدودتر از آن چیزی است که در لغت استعمال شده است. [[وحی]] در اصطلاح قرآن‌پژوهان، القایِ [[کلام]] به صورت مخصوص و از راه‌های معین بر [[پیامبران الهی]] است. این [[وحی]] گرچه مخفی و سریع و به صورت [[پیام]] است، اما مخصوص [[پیامبران]] و از راه‌های مخصوص است. همچنین اگر [[وحی]] برای انتقال [[پیام]] به حیوانات و یا انسان‌هایی عادی از طریق مورس، یا علائم اشاری یا [[الهام]] و به [[قلب]] انداختن باشد، مانند آن‌چه [[خداوند]] به [[مادر موسی]] برای به آب انداختن، شیر دادن، و نگهداری وی [[القا]] کرد: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده» سوره قصص، آیه ۷.</ref> یا به صورت غریزی به [[زنبور عسل]] یاد داد که چگونه در لابه‌لای درختان و یا کوه‌ها کندو بسازد: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.</ref> هیچ‌کدام از اینها [[وحی]] معهود نیست. [[وحی]] به معنای اصطلاحی در [[عرف]] [[دینداران]] آن معنایی است که [[خدا]] به صورت مستقیم، یا توسط [[فرشته]] و پیک مخصوص معنا و سخنی را [[القا]] می‌کند، مانند: {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ}}<ref>«ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> از این رو [[وحی]] درباره [[پیامبران]]، [[کلام الهی]]، به [[وسیله]] مخصوص و از راه‌های معین است. در [[قرآن کریم]] [[وحی]] در ۷۸ مرتبه در ۳۳ [[سوره]] و ۷۰ [[آیه]] آمده و بیشتر به همان معنای اصطلاحی آن به کار رفته است. گرچه در مواردی خاص به معنای لغوی آن استعمال شده است. در مقابل اصطلاح دیگری به عنوان [[کلام]] و تکلم آمده است. [[کلام الهی]] که در [[آیات]] متعدد آمده، مثل: {{متن قرآن|يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ}}<ref>«سخن خداوند را می‌شنیدند و آن را پس از آنکه در می‌یافتند آگاهانه دگرگون می‌کردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي}}<ref>«فرمود: ای موسی! بی‌گمان من با پیام‌هایم و با سخنم تو را بر مردم برگزیده‌ام پس آنچه به تو داده‌ام بگیر و از سپاسگزاران باش!» سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ}}<ref>«آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند» سوره فتح، آیه ۱۵.</ref> بیان [[افکار]] و نیت‌هایی است، که نه با اصوات و حروف است و نه در اثر تموج مخصوص هوا و از طریق زبان و دهان و مخارج حروف انجام می‌گیرد. بلکه این واژه برای اصل تأثیر دریافت شده با انتقال سریع و به طور مخفی در موارد [[خدا]] به کار رفته است. اما چگونه و با چه کیفیتی مسئله‌ای است که باید در بحث [[حقیقت وحی]] روشن شود، اما نباید فراموش کنیم که اصل [[سخن گفتن]] و تکلم [[خداوند]] با پیامبرانش از مسائل مسلّم و قطعی [[ادیان آسمانی]] است. در اینکه [[پیامبران]] با [[خدا]] سخن می‌گویند: {{متن قرآن|وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا}}<ref>«و موسی با خداوند بی‌میانجی سخن گفت» سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref> و [[خدا]] با بعضی آنها سخن می‌گوید، مثل آن‌چه آمده: {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>. از اموری است که در میان [[ادیان الهی]] مطرح بوده است<ref>ایجی، عبدالرحمن، شرح المواقف، شارح: سید شریف جرجانی، ج۸، ص۹۱.</ref>. حال در این جا منظور از این کلمه اتصال خاص [[پیامبر]] است که با شفافیت بیان شده و در [[آیات]] بسیار به ابعاد آن اشاره شده است.
===[[وحی]] به [[پیامبر]] در تداوم [[وحی]] به انبیای دیگر===
#{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا * لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا}}<ref>«ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم *(کافران به درستی کتاب تو گواهی نمی‌دهند) لیکن، خداوند به (درستی) آنچه بر تو فرو فرستاده است، گواهی می‌دهد؛ با دانش خود فرو فرستاده است؛ و فرشتگان گواهی می‌دهند و خداوند، گواه، بس» سوره نساء، آیه ۱۶۳-۱۶۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref>.
{{متن قرآن|مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«به تو چیزی گفته نمی‌شود مگر آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است، بی‌گمان پروردگارت دارای آمرزش و دارای کیفری دردناک است» سوره فصلت، آیه ۴۳.</ref>
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[وحی]] یک جریان [[الهی]] پیوسته در طول [[تاریخ]] [[بشر]] است. و ما بر تو [[وحی]] فرستادیم همان‌طور که بر [[نوح]] و [[پیامبران]] بعد از او [[وحی]] فرستادیم و همان‌طور که بر [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] و [[یعقوب]] و پیامبرانی که از [[فرزندان]] [[یعقوب]] بودند و [[عیسی]] و ایوب و [[یونس]] و [[هارون]] و [[سلیمان]] [[وحی]] نمودیم و به [[داود]] کتاب [[زبور]] دادیم {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا * لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا}}؛
#از آنجا که یک اشکال همیشگی [[مشرکان]] به [[پیامبران]] این بوده است که چرا آنها بشرند و از [[ملائکه]] نیستند [[خداوند]] یک بار دیگر به این ایراد پاسخ می‌گوید: که ما هیچ [[پیامبری]] را قبل از تو نفرستادیم مگر این که آنها مردانی بودند که [[وحی]] به آنها می‌فرستادیم، مردانی که از شهرهای آباد و مراکز جمعیت برخاستند {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى}}؛
# [[وحی]] به [[رسول اکرم]] در ادامه [[ارتباط]] [[خدا]] با انسان‌های معین و در [[سلسله]] وحی‌های [[پیامبران پیشین]] است {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ}} و [[دعوت به توحید]] و [[عبادت]] [[خداوند]] [[پیام]] مشترک همه [[پیامبران]] است {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}} و این معنی برای آگاهان و صاحبان [[خرد]] قابل [[درک]] است {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} و ناگاهان میتوانند از آنها سؤال کنند؛
# [[مغفرت الهی]] برای حق‌گویان و [[مجازات]] دردناک برای [[اهل باطل]] اصلی مشترک در [[وحی الهی]] به [[پیامبر اکرم]] و [[پیامبران پیشین]]: {{متن قرآن|مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ}}.
===[[دانش]] [[تاریخی]] [[پیامبر]] از [[طریق وحی]]===
#{{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}، {{متن قرآن|ذَلِكَ}} اشاره است به [[اصطفاء]] و [[راز]] و نیازها و پرتوها و توارث‌ها و حوادثی که در [[آیات]] گذشته بیان شده است و آن‌چه در پی آنها می‌آید. {{متن قرآن|مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ}} بیان منشأ آنها است. نبأ خبر بی‌سابقه و ناگهانی و [[آگاه]] کننده. [[غیب]]، ما وراء [[محسوسات]] و مشهودات است. {{متن قرآن|نُوحِيهِ إِلَيْكَ}} اشعار به استمرار دارد: آن اصطفای متوارث و پیوسته و آن [[انقلاب‌ها]] و تأثیرات میراثی و رازها و اندیشه‌هایی که در [[غیب]] [[قلوب]] بود از انباء [[غیب]] است و دریافت آنها به واسطه [[وحی]]: {{متن قرآن|نُوحِيهِ إِلَيْكَ}} آن‌چه در نوشته‌های [[مسیحیان]] آمده مشهودات و منقولات مختلف و پراکنده‌ای است از [[ظواهر]] رویدادها بی‌آنکه مستند به [[وحی]] باشد بدانچه از [[اصطفاء]] و تحوّلات و وابستگی‌های [[روحی]] و توارثی که گاه گاه و پراکنده نمودار می‌شده و برای بعضی مشهود بوده و نوشته و [[نقل]] گردیده است و همین نوشته‌ها هم در آن زمان و محیط [[جاهلیّت]] [[حجاز]] در دسترس همه نبوده تا گفته شود که شخص درس ناخوانده‌ای که [[تاریخ]] ولادت و [[طفولیت]] و [[جوانی]] و معاشرت‌ها و مسافرت‌هایش جزء به جزء روشن است، این انباء را از آن نوشته‌ها رونویس کرده یا آموخته باشد، چنان‌که سرکشان [[قریش]] برای سرباز زدن از [[رسالت]] و [[مسئولیت]] [[توحیدی]] آن می‌گفتند که اینها “آیات وحی” را به [[دروغ]] به هم بافته و به [[یاری]] دیگران آنها را ساخته و یا افسانه‌هایی است که رونویس کرده [[صبح و شام]] برایش دیکته می‌کنند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا * وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رسانده‌اند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند * و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده می‌شود» سوره فرقان، آیه ۴-۵.</ref>. {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و خوب می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او آموزش می‌دهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او می‌بندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است» سوره نحل، آیه ۱۰۳.</ref> پس از دوره نخست [[رسالت]] و [[نزول]] [[آیات]]، [[عرب]] [[جاهلیت]] در برابر [[بلاغت]] و [[حکمت]] [[قرآن]] [[شکست]] خورد و با [[رسوایی]] از این افتراها و توجیه‌ها دم فرو بست و یا [[تسلیم]] گردید. تا [[جاهلیت]] [[مغرور]] به [[تعلیم]] و [[تمدن]] نما سر برآورد و همان سخنان و نسبت‌ها به گونه تحقیقات [[علمی]] و [[تاریخی]] و از [[اندیشه]] و زبان مستشرق غربی و غرب‌زده دنباله‌رو رخ نمود. بعضی از اینها به [[دلیل]] انطباق بعضی از [[احکام]] [[حقوقی]] [[قرآن]] با آن‌چه ملّت‌های قدیم داشتند، گفتند همه [[احکام]] محکم و [[مبین قرآن]] از روی [[الواح]] پوسیده و [[خاک]] خورده حمورابی یا بابلی و یا کلدانی و یا نوشته‌های [[هندوان]] نوشته شده است! چون به این [[دانشمندان]] محقق! تفهیم شد که [[رسول]] [[عرب]] در متن جزیره‌ای منقطع [[قیام]] نموده و نه خود به این سرزمین‌ها پا نهاده و نه گروه تحقیقی بدان‌جاها فرستاده با [[رسوایی]] [[سکوت]] کردند و یا بعضی دیگر از [[مسیحیان]] [[متعصب]] به سراغ [[بحیرای راهب]] نسطوری که در اطراف [[شام]] می‌زیست، رفتند: یعنی هزارها مسائل [[مبدأ و معاد]] و اصول [[احکام]] و حکمت‌های [[تاریخی]] و [[اجتماعی]] که همیشه مورد بحث [[اندیشمندان]] بوده و هست و خواهد بود، آن مرد امیّ در همان مهمانی و [[پذیرایی]] نیم روز یا یک روز، از آن [[راهب]] آموخت یا نوشت و سپس آنها را در کتابی چنین گرد آورد. اما با [[تزلزل]] و فرو ریختن زیر بنای [[تمدن]] و [[اندیشه]] [[مادّی]] رو بنای آن نیز از هم گسیخت، چون بر پایه‌ای از واقعیات و حقایق نبود. نه آن نوجوان و مرد امّی از انبایی که ما وراء رویدادهای گذشته خود بود [[آگاهی]] داشت و نه از روی کتابی خوانده و نه حتی [[شاهد]] و ناظر [[کارها]] و گفتگوهای خصوصی و محرمانه‌ای که در میان اشخاص واقع شده بود مانند آن‌چه در خلوتگاه [[معبد]] در میان سران کنیسه و برای کفالت [[مریم]] پیش آمده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ص۱۲۹.</ref>.
#{{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>.
#{{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}<ref>«ما با این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم، به بهترین (شیوه) داستانسرایی برای تو داستان می‌گوییم و بی‌گمان تو پیش از آن از ناآگاهان بودی» سوره یوسف، آیه ۳.</ref>.
#{{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref>.
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است.
#بیان سرگذشت واقعی و بدون [[تحریف]] [[پیامبران]]، تنها از [[طریق وحی]] ممکن است {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ}} وگرنه [[تاریخ]] پیشینیان آن [[قدر]] با افسانه‌ها آمیخته است که [[شناخت حق]] از [[باطل]] در آن ممکن نیست. [[پیامبران الهی]] از [[طریق وحی]] [[الهی]] از [[غیب]] [[آگاه]] می‌شدند، ولی اندازه آن به خواست [[خدا]] بستگی داشت {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ}}؛
# [[خداوند]] می‌فرماید: ما [[نیکوترین]] قصه‌ها را - داستان [[یوسف]] [[پیامبر]] - از [[طریق وحی]] و فرستادن این [[قرآن]] برای تو بازگو می‌کنیم {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ}} هر چند پیش از این از بی‌خبران و از آن [[غافل]] بودی {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میگوید: داستان [[یوسف]] از [[اخبار]] [[غیب]] است، که ما آن را به تو [[وحی]] کردیم {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ}} در حالی که تو نزد [[برادران یوسف]] نبودی {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ}} آن وقتی که [[عزم]] خود را جزم کردند و متفقاً در صدد نقشه چینی علیه [[یوسف]] برآمدند. {{متن قرآن|إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ}} این ریزه‌کاری‌ها را تنها [[خدا]] می‌داند و یا کسی که در آنجا حضور داشته باشد و چون تو در آنجا حضور نداشتی بنابراین تنها [[وحی الهی]] است که این گونه خبرها را در [[اختیار]] تو گذارده است. و از اینجا روشن می‌شود داستان [[یوسف]] گر چه در [[تورات]] آمده است و قاعدتاً کم و بیش در محیط [[حجاز]]، اطلاعاتی از آن داشته‌اند، ولی هرگز تمام ماجرا به طور دقیق و با تمام ریزه‌کاری‌ها و جزئیاتش، حتی آن‌چه در مجالس خصوصی گذشته، بدون هر گونه اضافه و خالی از هر [[خرافه]] شناخته نشده بود.
===[[پیامبر]] [[مأمور]] به [[اطاعت]] تنها از [[وحی]]===
#{{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>.
#{{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی می‌شود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و چون برای آنان آیه‌ای (دلخواه آنان) نیاورده‌ای می‌گویند: چرا خود آیه‌ای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم؛ این (ها) بینش‌هایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند» سوره اعراف، آیه ۲۰۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و از آنچه به تو وحی می‌گردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی می‌شود پیروی کن که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره احزاب، آیه ۲.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا}}<ref>«و آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحی شده است بخوان! برای کلمات او هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و هرگز جز وی پناهگاهی نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۲۷.</ref>.
#{{متن قرآن|اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ}}<ref>«آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز می‌دارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگ‌تر است و خداوند می‌داند که چه انجام می‌دهید» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۳-۵ و ۱۰-۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ}}<ref>«بدین‌گونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّت‌هایی گذشته‌اند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کرده‌ایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۰.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که شما را با وحی بیم می‌دهم و کران را چون بیم دهند نمی‌شنوند» سوره انبیاء، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: جز این نیست که به من وحی می‌شود که خدای شما، تنها خدایی یگانه است، پس آیا (به آن) گردن می‌نهید؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۸.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.</ref>.
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[پیامبر]] فقط پیرو [[تعالیم]] [[وحی الهی]] و [[مأمور]] به بیروی [[وحی]] از سوی [[خداوند]]: {{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ... اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}، {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي}}، {{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ...}}، {{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید بگو: من [[پیامبر]] نو ظهوری نیستم که با سایر [[پیامبران]] متفاوت باشم {{متن قرآن|قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ}} من تنها از آن‌چه بر من [[وحی]] می‌شود [[پیروی]] می‌کنم {{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میگوید: آن‌چه را از کتاب پروردگارت به تو [[وحی]] شده [[تلاوت]] کن {{متن قرآن|وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ}} و اعتنا به گفته‌های این و آن‌که آمیخته به [[دروغ]] و [[خرافات]] و مطالب بی‌اساس‌است مکن، تکیه‌گاه بحث تو در این امور تنها باید [[وحی الهی]] باشد. چرا که هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمی‌کند و در گفتار و معلومات او [[تغییر]] و تبدیل راه ندارد {{متن قرآن|لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ}} [[کلام]] و [[علم]] او همچون [[علم]] و [[کلام]] [[بندگان]] نیست که هر روز بر اثر [[کشف]] و [[آگاهی]] تازه‌ای دستخوش [[تغییر]] و تبدیل شود. و هرگز پناهگاهی جز او نمی‌یابی {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا}} [[وظیفه پیامبر]] [[تلاوت آیات]] و [[تبلیغ وحی]] است {{متن قرآن|اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ}}؛
# [[پیامبر]] هرگز از روی [[هوای نفس]] [[سخن]] نمی‌گوید {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}} آن‌چه می‌گوید چیزی جز [[وحی]] که بر او نازل شده نیست {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}؛
# [[خداوند]] [[هدف]] [[رسالت پیامبر]] را [[تلاوت آیات]] [[قرآن]]، - یعنی [[خواندن قرآن]] و [[پیروی]] کردن از محتوای [[وحی]] - معرفی کرده است و می‌فرماید: تو را نیز به میان امتی فرستادیم که قبل از آنها امت‌های دیگری آمدند و رفتند {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ}} و [[هدف]] این بود که آن‌چه را بر تو [[وحی]] کرده‌ایم بر آنها بخوانی {{متن قرآن|لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}}؛
# [[خداوند]] از طریق [[پیام]] [[وحی]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: به آنها بگو: من از پیش خود چیزی نمی‌گویم تنها به [[وسیله]] [[وحی]] شما را [[انذار]] می‌کنم {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ}} و اگر در [[دل]] سخت شما اثر نمی‌گذارد جای تعجب نیست، و نه دلیلی بر نقصان [[وحی]] آسمانی، بلکه به خاطر آن است که افراد کر، هنگامی که [[انذار]] می‌شوند سخنان را نمی‌شنوند {{متن قرآن|وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ}} گوش شنوا لازم است تا سخن [[خدا]] را بشنود، نه گوش‌هایی که آن‌چنان پرده‌های [[گناه]] و [[غفلت]] و [[غرور]] بر آنها افتاده که [[شنوایی]] [[حق]] را به کلی از دست داده است
# [[خداوند]] به پیامبرش میگوید: به آ‌ن‌ها بگو: تنها چیزی که بر من [[وحی]] می‌شود این است که [[معبود]] شما [[معبود]] واحدی است {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}} پس آیا شما حاضرید در برابر همین اصل اساسی [[توحید]] [[تسلیم]] شوید و [[بت‌ها]] را کنار بگذارید؟! {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}} یعنی آن‌چه از [[دین]] به من [[وحی]] می‌شود نیست مگر [[توحید]] و [[معارف]] دیگری که متفرع بر [[توحید]] و ممثل به آن است، چه [[معارف]] [[عقیدتی]] و چه [[اخلاقی]] و عملی، خلاصه هر چه به من [[وحی]] می‌شود همه از فروعات [[دین]] [[توحید]] است. [[دلیل]] بر این معنایی که ما برای [[آیه]] کردیم این است که [[حصر]] - إنَّما - بر روی [[حصر]] - إنَّما - آمده که ظهورش در [[حصر]] [[حقیقی]] است<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ۴۶۷.</ref>.
===[[پیامبر]] [[مأمور]] به [[اتباع]] از [[ملت]] [[ابراهیم]]===
#{{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[رسول]] گرامی میفرماید سپس به تو [[وحی]] فرستادیم که از [[آیین]] [[ابراهیم]]، [[آیین]] [[خالص]] [[توحید]]، [[پیروی]] کن {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}} و تأکید می‌کند [[ابراهیم]] از [[مشرکان]] نبود {{متن قرآن|وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} و یکی از امتیاز‌های مهم که [[خدا]] به [[ابراهیم]] در برابر آن همه صفات برجسته داد این بود که [[مکتب]] او نه تنها برای [[اهل]] عصرش که برای همیشه، مخصوصاً برای [[امت اسلامی]] یک [[مکتب]] الهام‌بخش گردید.
#{{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}}<ref>«بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}} یعنی: وقتی معلوم شد در آن‌چه به شما خبر می‌دهم و دعوتتان می‌کنم، [[حق]] با من است، پس مرا [[پیروی]] کنید و به [[دین]] من درآیید و اعتراف کنید به اینکه گوشت شتر [[حلال]] است و همچنین همه طیبات که [[خدا]] حلالش کرده، [[حلال]] است و اگر قبلاً بر شما [[حرام]] کرده بود، به عنوان [[مجازات]] و [[عقوبت]] [[ظلم]] شما بوده، همچنان که خود [[خدای تعالی]] این‌طور خبر داده است. پس جمله: {{متن قرآن|فَاتَّبِعُوا...}} به منزله کنایه است از [[پیروی]] [[دین]] [[رسول خدا]]{{صل}} و اگر نام [[دین]] آن جناب را [[نبرد]] و به جای آن فرمود: [[پیروی]] کنید [[دین ابراهیم]] را برای این بود که مخاطبین این خطاب [[دین ابراهیم]] را قبول داشتند. خواست اشاره کند به اینکه: [[دین اسلام]] هم که من شما را به آن [[دعوت]] می‌کنم همان [[دین حنیف]] و [[فطری]] [[ابراهیم]] است. چون [[دین فطری]] هیچ‌گاه [[انسان]] را از خوردن گوشت [[پاکیزه]] و رزق‌های [[پاکیزه]] دیگر جلوگیری نمی‌کند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۳۹.</ref>. در [[تورات]] کنونی در [[سفر]] “لاویان” فصل یازدهم ضمن بیان گوشت‌های [[حرام]] و [[حلال]] چنین می‌خوانیم: “از نوشخوار کنندگان و سم چاکان اینها را نخورید، شتر را با وجودی که نوشخوار می‌کند اما تمام سم چاک نیست آن برای شما [[ناپاک]] است”. از جمله‌های فوق استفاده می‌شود که [[یهود]] گوشت شتر و سایر سم چاکان را [[حرام]] می‌دانستند، ولی هیچ‌گونه دلالتی بر [[تحریم]] آنها در [[آیین]] [[ابراهیم]] و [[نوح]] ندارد ممکن است این قسمت از آنها باشد که به عنوان [[مجازات]] بر [[یهود]] [[تحریم]] شده بود. {{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵.</ref> [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید: بگو اکنون که می‌بینید من در [[دعوت]] خود صادق و راستگویم، پس از [[آیین]] من که همان [[آیین پاک]] و [[بی‌آلایش]] [[ابراهیم]] است [[پیروی]] نمایید زیرا او “حنیف” بود یعنی از [[ادیان]] [[باطل]] متمایل به [[حق]] شده بود و در [[دستورات]] او حتی در مورد غذاهای [[پاک]] یک [[حکم]] [[انحرافی]] و [[تحریم]] بی‌دلیل وجود نداشت. او هرگز از [[مشرکان]] نبود و این که [[مشرکان]] [[عرب]] خود را بر [[آیین]] او می‌دانند کاملاً بی معنی است، “بت‌پرست” کجا و “بت‌شکن” کجا؟ قابل توجه اینکه در [[قرآن]] بارها روی این جمله تکیه شده است که [[ابراهیم]] از [[مشرکان]] نبود. تعبیر {{متن قرآن|وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} در [[سوره آل عمران]]: ۶۷-۹۵ و انعام: ۱۶۱ و نحل: ۱۲۴ و بقره: ۱۳۵ دیده می‌شود؛ زیرا همان‌طور که قبلاً هم اشاره کردیم [[بت‌پرستان]] [[جاهلیت]] مدعی بودند که بر [[آیین]] [[ابراهیم]] هستند و آن [[قدر]] در این ادعا پیش رفته بودند که دیگران، آنها را “حنفا” ([[پیروان]] [[ابراهیم]])! معرفی می‌کردند، لذا [[قرآن]] مکرر این موضوع را [[نفی]] می‌کند<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۶.</ref>.
===پیام‌های مهم [[وحی]] به [[پیامبر]] و [[پیامبران]]===
مهم‌ترین [[پیام]] [[وحی]] [[دعوت به توحید]] و [[مبارزه]] با انواع [[شرک]] است. این خطر حتی شامل [[پیامبران]] هم می‌شود.
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>[[توحید]] و [[پرهیز]] از [[شرک]] از مشترکات [[وحی]] به [[پیامبر]] و همه [[پیامبران الهی]] و پیامی مهم برای آنان: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.</ref>. '''نکته''': [[وحی]] بر بشری نازل شده و [[پیام]] مهم [[آیه]] تأکید بر [[بشر بودن پیامبر]] است {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا}} این [[آیه شریفه]] - به طوری که از [[سیاق]] برمی‌آید - در [[مقام]] [[پاسخ گویی]] از این سخن ایشان است که گفتند: {{متن قرآن|قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ}}<ref>«و گفتند: دل‌هامان برای آنچه ما را بدان فرا می‌خوانی در پوشش‌هاست» سوره فصلت، آیه ۵.</ref> و حاصل جواب این است که: ای [[پیامبر]] به ایشان بگو من بشری هستم مانند شما که در بین شما [[معاشرت]] می‌کنم، آن طور که خود شما با یکدیگر [[معاشرت]] می‌کنید و با شما سخن می‌گویم، آن‌طور که خود شما با یکدیگر [[گفتگو]] می‌کنید، پس من جنس دیگری [[مخالف]] جنس شما از قبیل [[فرشته]] نیستم، تا بین من و شما حایل و حجابی باشد و یا سخنم به گوش شما نرسد و یا کلامم به دل‌های شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما این است که به من [[وحی]] می‌شود و آن‌چه من به شما می‌گویم و شما را به سوی آن [[دعوت]] می‌نمایم، وحیی است که به من می‌شود و آن این است که [[معبود]] شما آن معبودی که سزاوار [[پرستش]] باشد یکی است، نه آلهه متفرق و گوناگون. {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ}} یعنی حال که به جز یک اله بی‌شریک وجود ندارد، پس به [[توحید]] او [[قیام]] کنید، و شرکا را از او [[نفی]] نمایید و از او نسبت به [[شرک]] و گناهانی که تاکنون مرتکب شده‌اید [[طلب]] [[مغفرت]] نمایید<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۵۴۸.</ref>.
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند» سوره شوری، آیه ۳.</ref>.
#{{متن قرآن|فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«پس، بدانچه به تو وحی شده است دست بیاز که بی‌گمان تو بر راهی راست هستی» سوره زخرف، آیه ۴۳.</ref>.
#{{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«و مبادا تو برخی از آنچه را بر تو وحی شده است کنار نهی و دل از آن تنگ داری از آن رو که می‌گویند: “چرا بر او گنجی فرو فرستاده نمی‌شود یا فرشته‌ای همراه وی نمی‌آید؟” تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و خداوند بر هر چیزی مراقب است» سوره هود، آیه ۱۲.</ref>.
#{{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند * و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۳-۷۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا * إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا}}<ref>«و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت * مگر به بخشایشی از پروردگارت که بخشش وی بر تو بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۸۶-۸۷.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: و اگر بخواهیم آن‌چه را بر تو [[وحی]] فرستاده‌ایم، از تو می‌گیریم {{متن قرآن|وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}} سپس کسی را نمی‌یابی که در برابر ما از تو [[دفاع]] کند و آن را از ما بازپس گیرد {{متن قرآن|ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا}} پس این ماییم که این [[علوم]] را به تو بخشیده‌ایم تا [[رهبر]] و [[هادی]] [[مردم]] باشی، و این ماییم که هرگاه [[صلاح]] بدانیم از تو بازپس می‌گیریم، و هیچ کس را در این رابطه دخل و تصرفی نیست و اگر ما این [[علم]] و [[دانش]] را از تو نمی‌گیریم چیزی نیست: مگر [[رحمت]] پروردگارت {{متن قرآن|إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ}} رحمتی است برای [[هدایت]] و [[نجات]] خودت و رحمتی است برای هدایات و [[نجات]] [[جهان]] [[بشریت]] و این [[رحمت]] در واقع دنباله همان [[رحمت]] [[آفرینش]] است که ایجاب می‌کند هرگز روی [[زمین]] از [[حجت الهی]] خالی نماند. که [[فضل]] پروردگارت بر تو بزرگ بوده است {{متن قرآن|إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا}} وجود زمینه این [[فضل]] در [[دل]] تو که با آب [[عبادت]] و [[تهذیب نفس]] و [[جهاد]] آبیاری شده از یکسو، و نیاز مبرم [[بندگان]] به چنین [[رهبری]] از سویی دیگر، ایجاب کرده است که [[فضل]] [[خدا]] بر تو فوق العاده زیاد باشد. درهای [[علم]] را به روی تو بگشاید، از [[اسرار]] [[هدایت]] [[انسان]] آگاهت سازد، و از خطاها محفوظت دارد، تا [[الگو]] و اسوه‌ای برای همه [[انسان‌ها]] تا [[پایان جهان]] باشی<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۷۰.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«به من جز این وحی نمی‌شود که من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ص، آیه ۷۰.</ref>.
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] می‌فرماید: این گونه [[خداوند]] [[عزیز]] و [[حکیم]] به تو و پیامبرانی که قبل از تو بودند [[وحی]] می‌کند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ}} سر چشمه [[وحی]] همه جا یکی است، و آن [[علم]] و [[قدرت پروردگار]] است {{متن قرآن|اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}} و محتوای [[وحی]] نیز در اصول و کلیات نسبت به تمام [[پیامبران]] یکی است. [[عزت]] و [[قدرت]] شکست‌ناپذیر او ایجاب می‌کند که [[توانایی]] بر [[وحی]] و محتوای [[عظیم]] آن را داشته باشد، و [[حکمت]] او ایجاب می‌کند که [[وحی الهی]] از هر نظر حکیمانه و هماهنگ با نیازهای [[تکامل]] [[انسان‌ها]] باشد. [[وحی]] یک [[سنت]] جاری و دیرینه [[الهی]] است که همواره در نسل‌های [[بشر]] جریان داشته، و یک مطلب نوظهور و بی‌سابقه نیست؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد آن‌چه را بر تو [[وحی]] شده محکم بگیر که تو بر [[صراط مستقیم]] قرار داری {{متن قرآن|فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} کم‌ترین اعوجاج و کجی در کتب و برنامه تو نیست، و عدم [[پذیرش]] گروهی از آنان [[دلیل]] بر [[نفی]] [[حقانیت]] تو نخواهد بود تو با نهایت [[جدیت]] به راه خویش ادامه ده، بقیه با ما است.
# [[تکذیب]] [[پیامبر]] از سوی [[کافران]] و پیشنهادهای نابه‌جای آنها باعث پدیدآمدن خطر عدم [[ابلاغ]] کامل [[وحی]] از سوی آن [[حضرت]] {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ}} و [[اندیشه]] ترک [[ابلاغ وحی]]، باعث دلتنگی [[پیامبر]] {{متن قرآن|وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ}} و تأکید [[خداوند]] بر این که [[پیامبر]] تنها [[بیم دهنده]] و انذارکننده است {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ}} یعنی، خواه آنها بپذیرند، یا نپذیرند و مسخره کنند و [[لجاجت]] به [[خرج]] دهند.
#مجموعه اوامر [[وحی]] شده به [[پیامبر]] تعالیمی حکیمانه و جلوه [[ربوبیت]] خاص [[خداوند]] برای آن [[حضرت]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}؛
# [[پیامبر]] [[نیازمند]] [[امداد الهی]]، برای پایدار ماندن بر [[طریق وحی]]: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}؛
#از آنجا که مسأله [[نبوت]] در طول تاریخش با انواع [[غلو]] و [[مبالغه]] همراه بوده است [[خداوند]] [[پیامبر اسلام]] را به عنوان بشری هم‌چون بقیه [[مردم]] معرفی می‌کند {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}} و بر تمام امتیازات پنداری و شرک‌آلود خط بطلان می‌کشد و جلوی [[انحراف]] [[مسلمانان]] و معبودانگاری [[پیامبر]] را می‌گیردو بر مسئله [[توحید]] {{متن قرآن|أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}} و [[نفی]] [[شرک]] تأکید می‌کند {{متن قرآن|وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}} زیرا این مسئله مهم‌ترین [[پیام]] [[وحی]] و محور همه [[اعتقادات]] و برنامه‌های فردی و [[اجتماعی]] [[دین اسلام]] است؛
# [[رسول]] گرامی اعلام می‌کند [[آگاهی]] من تنها از [[طریق وحی]] است، و تنها چیزی که به من [[وحی]] می‌شود این است که من انذارکننده آشکاری هستم {{متن قرآن|إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} من هرگز [[علمی]] نداشتم و نمی‌توانستم داشته باشم، چون [[علم]] من از جانب خودم نیست، بلکه هر چه هست به [[وسیله]] [[وحی]] است، و چیزی به من [[وحی]] نمی‌شود، مگر آن‌چه که مربوط به [[پیام]] روشن [[انذار]] باشد.
===[[تردید]] ناپذیری [[وحی]]===
منظور مباحثی است که درباره [[وحی نبوی]] و بیان اشاره به تفاوت میان [[وحی]] با [[الهام]]، [[کشف و شهود]] آمده و [[حقیقت وحی]] [[پیامبر]] را [[آشکار]] می‌کند، با این که در آیاتی از [[قرآن]] به [[شک و تردید]] [[پیامبر]] اشاره می‌کند. این [[تردیدها]] گاه با این عبارت آمده: در آن [[شک]] مکن، که [[حق]] است و از جانب پروردگارت آمده، یا آمده: از آن‌چه اینان می‌پرستند به تردید مباش. در این دسته از [[آیات]] منظور از [[شک و تردید]] [[پیامبر]] چیست، آیا تردید در [[وحی]] به [[پیامبر]] است، یا تردید در برخی خبرهای گذشتگان‌؟
#{{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستاده‌ایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را می‌خواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] می‌فرماید: اگر از آن‌چه بر تو نازل کردیم در [[شک و تردید]] هستی {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ}} از کسانی که [[کتب آسمانی]] را قبل از تو می‌خوانند بپرس {{متن قرآن|فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ}} تا از این طریق ثابت شود که آن‌چه بر تو نازل شده [[حق]] است و از طرف [[پروردگار]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}} بنابراین هیچ گونه [[شک و تردید]] هرگز به خود راه مده {{متن قرآن|فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} [[پیامبر]] [[وحی]] را از طریق [[شهودی]] دریافت می‌کرد و در مسائل [[شهودی]] تردید معنا ندارد؛ چراکه [[انسان]] خود واقعیت و [[حقیقت]] را می‌یابد همان‌طور که وجود داشتنِ خود را [[درک]] می‌کند و می‌یابد. پس اگر چه خطاب [[آیات]] فوق به [[پیامبر]] است، اما از آنجا که [[پیامبر]] در مورد [[وحی]] تردید ندارد، پس مخاطبان واقعی [[آیات]]، [[کافران]] و [[مشرکان]] هستند که در مورد [[حقانیّت]] [[پیامبر]] و [[قرآن]] تردید دارند. و جالب آن است که این [[آیه]] به صورت جمله شرطیه آمده است؛ یعنی می‌گوید: {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ}} اگر [[شک]] داری و جمله شرطیه دلالت بر تحقّق و وجود شرط ندارد، بلکه گاهی برای تأکید بر مطلب یا بیان یک [[قانون]] کلی است. به عبارت دیگر، مخاطب [[آیه]] [[پیامبر]]{{صل}} است، اما مقصود کنایی آن دیگران هستند.
#{{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند» سوره هود، آیه ۱۷.</ref>.
#{{متن قرآن|فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ * وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ}}<ref>«پس، از آنچه آنان می‌پرستند در گمان مباش؛ جز به همان روش که پدرانشان پیش از این، (بت‌ها را) می‌پرستیده‌اند پرستش نمی‌کنند و ما بهره آنان را به ایشان ناکاسته خواهیم داد * و ما به موسی کتاب دادیم آنگاه در آن اختلاف درافتاد و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنان داوری می‌شد و به راستی آنان از آن در تردیدی گمان‌انگیزند» سوره هود، آیه ۱۰۹-۱۱۰.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم- بنابراین در لقای او (با خداوند) تردیدی مکن- و ما آن (کتاب) را رهنمودی برای بنی اسرائیل قرار دادیم» سوره سجده، آیه ۲۳.</ref>. '''نکته''': هر آینه به [[موسی]] کتاب دادیم ({{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ}} از [[دیدار]] او در تردید مباش و [[شک]] نداشته باش که او، [[آیات الهی]] را دریافت داشت {{متن قرآن|فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ}} و آن را راهنمای [[بنی‌اسرائیل]] قرار دادیم {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: [[مفسرین]] در [[مرجع]] [[ضمیر]] در کلمه {{متن قرآن|لِقَائِهِ}}و نیز در معنای کلمه مزبور [[اختلاف]] کرده‌اند اما آن‌چه به نظر ما می‌رسد - و [[خدا]] داناتر است - این است که می‌گوییم ممکن است [[ضمیر]] {{متن قرآن|لِقَائِهِ}} به [[خدای تعالی]] برگردد، و مراد از لقای [[خدا]] مسأله بعث و [[قیامت]] باشد، به این [[عنایت]] که روز بعث روزی است که همه در برابر [[خدا]] قرار می‌گیرند، در حالی که - به‌طوری که [[گذشت]] - حجابی بین آنان و بین پروردگارشان نیست. [[شاهد]] و مؤید این معنایی که ما برای [[لقاء]] کردیم، این است که قبلاً هم در جمله {{متن قرآن|بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ}}<ref>«بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.</ref> [[گفتگو]] از لقای پروردگارشان به میان آورده، و سپس در جمله {{متن قرآن|نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ}}<ref>«و کاش گناهکاران را آنگاه که نزد پروردگارشان سرافکنده‌اند» سوره سجده، آیه ۱۲.</ref> نیز از سرافکندگی [[کفار]] در برابر پروردگارشان که آن نیز در معنای [[لقاء]] است سخن گفت. در نتیجه معنای [[آیه شریفه]] این می‌شود که: ما به [[موسی]] هم کتاب دادیم همان‌طور که به تو دادیم، پس تو درباره مسأله بعث که [[قرآن]] از آن سخن می‌گوید در [[شک]] مباش که این [[شک]] مستلزم [[شک]] در [[قرآن]] است. و این [[تأیید]] [[حقانیت قرآن]] به [[وسیله]] [[نزول]] [[تورات]]، تنها در این [[آیه]] نیامده، بلکه در چند جا از [[قرآن]] خاطرنشان شده، و نیز مؤید این معنا جمله بعد است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ * وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و آن را رهنمودی برای بنی اسرائیل کردیم * و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۳-۲۴.</ref><ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۹۸.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا * فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا}}<ref>«به راستی ما این قرآن را بر تو خرده خرده فرو فرستاده‌ایم * پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر» سوره انسان، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
#با آن‌که [[پیامبر]]{{صل}} مطالب [[وحی]] را به صورت [[شهودی]] دریافت می‌کرد و در آن [[شک]] نمی‌کرد، اما در این [[آیه]] به [[پیامبر]] گفته شد که هرگز در آن‌چه بر تو فرود آمد تردیدی به [[دل]] راه مده. و این روش [[قرآن]] است که گاهی به [[پیامبر]] خطاب می‌کند، اما مقصودش عموم [[مسلمانان]] هستند هرگز در آن‌چه بر تو نازل شده تردید به خود راه مده {{متن قرآن|فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ}} چرا که این سخن حقی است از سوی [[پروردگار]] تو {{متن قرآن|إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}} ولی بسیاری از [[مردم]] - بر اثر [[جهل]] و [[تعصب]] و [[خودخواهی]] -[[ایمان]] نمی‌آورند {{متن قرآن|وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: از آن‌چه اینان می‌پرستند به تردید مباش {{متن قرآن|فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ}} جز بدان گونه که پدرانشان پیش از این می‌پرستیدند، نمی‌پرستند {{متن قرآن|مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ}} [[بت‌پرستی]] پایه و مبنایی جز [[تقلید]] از نیاکان ندارد و [[رهبران الهی]] از [[انحراف]] [[مردم]]، دچار [[تزلزل]] و تردید نشوند. ریشه‌های [[شرک]] را در تقلیدهای [[کورکورانه]] از نیاکان باید جست و جو کنند.
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] یاد آور می‌شود که [[قرآن]] تدریجاً نازل می‌شود و می‌فرماید: مسلماً ما [[قرآن]] را بر تو نازل کردیم {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا}} در [[تبلیغ]] و اجرای [[حکم]] پروردگارت [[شکیبا]] و با [[استقامت]] باش {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ}} از [[مشکلات]] و موانع راه و [[کثرت]] [[دشمنان]] و سرسختی آنها تردید، [[ترس]] و هراسی به خود راه مده، و همچنان به پیش حرکت کن. و از هرگونه [[سازش]] با [[منحرفان]] بر [[حذر]] داشته، و می‌گوید: و از هیچ گنه‌کار یا کافری از آنان [[اطاعت]] مکن {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا}} [[پیامبر]] به عنوان یک [[رهبر]] بزرگ [[راستین]] باید در برابر این وسوسه‌های [[شیطانی]]، یا تهدیداتی که بعد از بی‌اثر ماندن این تطمیعات عنوان می‌شود، [[صبر]] و [[استقامت]] به [[خرج]] دهد، نه [[تسلیم]] [[تطمیع]] گردد، و نه [[تهدید]].
===توصیفات خاص از [[وحی نبوی]]===
#{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳-۱۹۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ * وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است * و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۱-۵۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۳-۵ و ۱۰-۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ * كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ}}<ref>«زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن (نیز) با ماست * هرگز! بلکه شما این جهان شتابان را دوست می‌دارید * و جهان واپسین را وا می‌گذارید» سوره قیامه، آیه ۱۶-۲۱.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست * و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در توصیف پیک [[وحی]] -[[جبرئیل]] - میفرماید: یقیناً این [[قرآن]] [[کلام]] فرستاده [[بزرگواری]] است - [[جبرئیل امین]] - که از سوی [[خداوند]] برای پیامبرش آورده {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}} و این پاسخی است به آنها که [[پیامبر]] را متهم می‌کردند که [[قرآن]] را خود ساخته و پرداخته، و به [[خدا]] نسبت داده است. در این [[آیه]] و [[آیات]] بعد پنج [[وصف]] برای “جبرئیل” پیک [[وحی]] [[خدا]] بیان شده، که در [[حقیقت]] اوصافی است که برای هر فرستاده جامع الشرایط لازم است. نخست توصیف او به “کریم” بودن که اشاره به [[ارزش]] وجودی اوست. سپس به اوصاف دیگر پرداخته، می‌افزاید: “او صاحب [[قدرت]] است، و نزد ([[خداوند]]) صاحب [[عرش]] [[مقام]] والایی دارد” {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}} {{متن قرآن|ذِي الْعَرْشِ}} اشاره به ذات [[پاک]] [[خداوند]] است، گر چه او صاحب تمام [[عالم هستی]] است ولی از آنجا که [[عرش]] - خواه به معنی عالم ماوراء [[طبیعت]] باشد، و یا [[مقام]] [[علم مکنون]] [[خداوند]] - اهمیت بیشتری دارد، او را به صاحب [[عرش]] بودن توصیف می‌کند. و در چهارمین و پنجمین توصیف می‌گوید: “در [[آسمان‌ها]] مورد [[اطاعت]] ([[فرشتگان]]) و [[امین]] است” {{متن قرآن|مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ}} از [[روایات]] استفاده می‌شود که گاه [[جبرئیل امین]] برای [[ابلاغ]] [[آیات قرآن]] از سوی گروه عظیمی از [[فرشتگان]] [[همراهی]] می‌شد و مسلماً در میان آنها [[مطاع]] بود و یک [[رسول]] باید در میان همراهانش [[مطاع]] باشد. سپس به [[نفی]] نسبت ناروایی که به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دادند پرداخته، می‌افزاید: و [[صاحب شما]] - [[پیامبر]] - دیوانه نیست {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ}} تعبیر به “صاحب” اشاره به این است که او سالیان دراز در میان شما [[زندگی]] کرده، و همنشین با افراد شما بوده است، و او را به [[عقل]] و [[درایت]] و [[امانت]] شناخته‌اید، چگونه نسبت [[جنون]] به او می‌دهید؟! بعد برای تأکید [[ارتباط]] [[پیامبر]] با [[جبرئیل امین]] می‌افزاید: او -[[جبرئیل]] - را در افق روشن دیده است {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}} منظور از “افق مبین” همان “افق اعلی” و افق [[آشکار]] کننده [[فرشتگان]] است که [[پیامبر]] [[جبرئیل]] را در آن [[مشاهده]] کرد. سپس می‌افزاید: “و او نسبت به آن‌چه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد” {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بی‌کم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] می‌نهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست می‌یابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] می‌ورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بی‌کران [[علم]] خداست از این‌گونه صفات مبراست<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۲۳.</ref>. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} کلمه {{متن قرآن|بِضَنِينٍ}} صفت مشبهه از ماده “ضن” است، که به معنای [[بخل]] است، می‌فرماید [[رسول خدا]]{{صل}} به هیچ چیز از آن‌چه به او [[وحی]] می‌شود [[بخل]] نمی‌ورزد، و چیزی را از کسی [[کتمان]] و [[پنهان]] نمی‌کند و [[تغییر]] و تبدیل نمی‌دهد، و [[وحی]] را نه همه‌اش و نه بعضی از آن را به چیز دیگر تبدیل نمی‌کند، بلکه همان‌طور که به او [[تعلیم]] داده به [[مردم]] [[تعلیم]] می‌دهد، و آن‌چه را [[مأمور]] به تبلیغش شده [[تبلیغ]] می‌کند<ref>ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست * برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد * و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۲- ۲۹.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} این [[قرآن]] فقط ذکر است، که [[شعور]] و [[فطرت]] خفته و به فراموش رفته را بیدار می‌کند و آن‌چه از یاد رفته به یاد می‌آورد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref> و برای جهانیان است، چون همه در اصل چنین شعوری مشترکند، اگر [[شعور]] خفته و [[فطرت]] بیدار شود و به راه آید، راهش همان [[راه خدا]] و بقاء است که [[انسان]] [[گمراه]] آن را از خارج ذات خود و عوارض آن می‌جوید. از این رو راه‌جو و راه یکی است، [[انسان]] از جهت [[عقل]] اکتسابی راه‌جوست و از جهت [[عقل]] و [[شعور]] [[فطری]] راه است. و اگر [[عقل]] مکتسب هماهنگ با [[عقل]] [[فطری]] گردید مستقیم می‌شود و در [[راه مستقیم]] [[سیر]] می‌نماید: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} این ذکر برای کسانی اثر و سود دارد که خواست مستقیم - شدن و به [[راه مستقیم]] درآمدن داشته باشند. اگر چنین خواستی باشد به [[وسیله]] همین ذکر [[قرآن]] است که قوا و [[عواطف]] و خلال‌های [[نفسانی]] هماهنگ و مستقیم می‌گردد و به [[راه مستقیم]] می‌گراید<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۱۰.</ref>.
'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
#در توصیف ویژگی‌های [[وحی]] [[خداوند]] میفرماید: آن [[پیام]] [[وحی]] - [[قرآن]] - را [[روح]] الامین -[[جبرئیل]] - از سوی [[خداوند]] نازل کرده است {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ}} اگر آن [[فرشته وحی]] آن را از سوی [[خداوند]] نیاورده بود، این چنین درخشان و [[پاک]] و خالی از [[آلودگی]] به [[خرافات]] و [[اباطیل]] نبود. آری این [[روح]] الامین [[قرآن]] را بر [[قلب]] تو از سوی [[پروردگار]] نازل کرد تا از [[انذار]] کنندگان باشی {{متن قرآن|عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ}}؛
#از ویژگی‌های توصیفی [[وحی]] از سوی [[خداوند]] تحقق روش‌های سه‌گانه [[وحی]] تکلم بی‌واسطه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا}} [[وحی]] از پس [[حجاب]] {{متن قرآن|أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ}} و [[نزول]] [[فرشته]] {{متن قرآن|أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ}} برای [[پیامبر]]؛
# [[پیامبر]] آن‌چه می‌گوید از سوی خداست، و هرگز از روی [[هوای نفس]] [[سخن]] نمی‌گوید {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}} [[نزول وحی]] بر [[پیامبر]] به [[وسیله]] [[جبرئیل]]، از بالاترین افق و [[جایگاه]] {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى}} و [[نزول وحی]] بر [[پیامبر]] در [[معراج]] از سوی [[جبرئیل]]، در فاصله به اندازه دو کمان یا کمتر از آن: {{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}} [[قلب]] [[پیامبر]]{{صل}} در آن‌چه دید صادق بود و هرگز [[دروغ]] نمی‌گفت {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}؛
# [[خداوند]] [[تذکر]] فشرده‌ای به پیامبرش درباره [[قرآن]] می‌دهد، می‌فرماید: زبانت را به خاطر [[عجله]] برای [[خواندن]] آن - [[قرآن]] - حرکت مده {{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ}} چرا که جمع کردن و [[خواندن]] آن بر عهده ماست و این کار به [[وسیله]] پیک [[وحی]] انجام می‌شود {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ}} هر گاه آن را خواندیم، از [[خواندن]] آن [[پیروی]] کن {{متن قرآن|فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ}} سپس بیان - و توضیح آن نیز - بر عهده ماست {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ}} بنابراین در توصیف [[وحی قرآنی]] [[خداوند]] میگوید، هم جمع [[قرآن]]، و هم [[تلاوت]] آن بر تو، و هم [[تبیین]] و تفصیل معانی آن هر سه بر عهده ماست، به هیچ وجه نگران مباش، آن کس که این [[وحی]] را نازل کرده، در تمام مراحل [[حافظ]] آن است. این [[آیات]] در ضمن بیانگر اصالت [[قرآن]]، و [[حفظ]] آن از هرگونه [[تحریف]] و دگرگونی است، چرا که [[خداوند]] [[وعده]] جمع و [[تلاوت]] و [[تبیین]] آن را داده است.
نکات: [[وحی]] محمدی در ادامه [[ارتباط]] [[خدا]] با انسان‌های معین و در [[سلسله]] وحی‌های [[پیامبران پیشین]] است: {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>«ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> و نکته دیگر هرچند [[پیامبر]] وحی‌های گوناگونی دارد، اما یکی از محصولات مشخص و بارز آن [[قرآن مجید]] به عنوان کتاب است و تمام این کتاب بدون کم و کاست [[وحی]] است: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref> و [[روحی]] از [[امر الهی]] است: {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا}}<ref>«و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref> از سوی دیگر این [[وحی]] خودش و نه معنایش به [[زبان عربی]] است: {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا}}<ref>«و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم» سوره شوری، آیه ۷.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] اگر بخواهد میتواند این [[وحی]] را که به [[پیامبر]] شده در اثر [[تخلف]] و [[نافرمانی]] یا [[سستی]] از بین ببرد: {{متن قرآن|وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}}<ref>«و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم» سوره اسراء، آیه ۸۶.</ref>. اما با همه اینها آن‌چه باید که [[وحی]] بشود، می‌شود، بدون کم و کاست، و این‌گونه نیست که [[پیامبر]] آنها را بخواهد [[گزینش]] کند، یا در اثر [[غفلت]] یا [[نسیان]] از او چیزی بیافتد: {{متن قرآن|فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}}<ref>«پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد» سوره نجم، آیه ۱۰.</ref>. نکته دیگر [[وحی]] بر [[پیامبر]] دارای قلمرو و محدودیتی است. این‌گونه نیست که اتصال به ملأ اعلی، اتصال به مطلق [[عالم غیب]] باشد، و هر آن‌چه در [[جهان]] پوشیده وجود دارد، با این [[وحی]] [[آگاه]] می‌شود. [[وحی نبوی]] [[آگاهی]] به [[غیب]] تا آن اندازه‌ای است که [[خدا]] پرده را بالا می‌زند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>. البته گاهی مراد از [[وحی]] گفتار نیست و راهنمایی‌های عملی است، چنان‌که در داستان ساختن [[کشتی نوح]] این معنا استفاده می‌شود و [[علامه طباطبایی]] به صراحت می‌نویسد: مراد از [[وحی]] در کلمه {{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا}} در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا}}<ref>«آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز» سوره مؤمنون، آیه ۲۷.</ref> [[هدایت]] عملی به [[وسیله]] [[تأیید]] [[روح القدس]] است، که به وی اشاره کند به اینکه این کار را این‌طور انجام بده و آن دیگری را به‌گونه‌ای دیگر<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۹۱۴-۹۳۴.</ref>.
==منابع==
==منابع==
{{ستون-شروع|2}}  
{{ستون-شروع|2}}  
* [[پرونده:11450.JPG|22px]] [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|'''مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن''']]
# [[پرونده:11450.JPG|22px]] [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|'''مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن''']]
* [[پرونده:11446.jpg|22px]] [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|'''پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی''']]
# [[پرونده:11446.jpg|22px]] [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|'''پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی''']]
* [[پرونده:151728.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت (کتاب)|'''نبوت''']]
# [[پرونده:151728.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت (کتاب)|'''نبوت''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{پایان}}
{{پایان}}


۷۳٬۱۸۵

ویرایش