←رهایی آل لوط
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در [[عهد عتیق]] نیز آمده، یکی از آن دو [[مرد]] ([[فرشته]]) به [[لوط]] گفت: برای [[نجات]] [[جان]] خود فرار کنید و به پشت سرهم نگاه نکنید... امّا [[زن]] [[لوط]] به پشت سر نگاه کرد و به ستونی از نمک تبدیل شد<ref>کتاب مقدّس، پیدایش، ۱۹:۱۷ـ۲۷</ref>. مفسّرانی که میگویند: [[همسر]] [[لوط]] همراه وی از [[شهر]] خارج و در بین [[راه]] با نگاه به پشت سر، دچار [[عذاب]] شد نیز، این [[رأی]] را [[تأیید]] میکنند. قول دیگر، باقی ماندن وی در [[شهر]] است. برخی نیز گفتهاند: مقصود از توجّه نکردن به پشت سر، این بوده که نگران [[قوم]] و نابودی آنها نباشند<ref>روضالجنان، ج ۱۰، ص ۳۱۴.</ref>. گفته شده: مردی دانشمند از [[قوم لوط]] [[مردم]] را به عذابِ [[تهدید]] شده از سوی [[لوط]]، هشدار داد و از آنها خواست که مانع [[خروج]] [[لوط]] شوند؛ زیرا حضور وی، مانع [[عذاب]] میشود؛ از این رو [[مردم]]، گردِ [[خانه]] [[لوط]] جمع شده تا از [[خروج]] وی جلوگیری کنند؛ ولی [[لوط]] در پی [[ستونی از نور]] که [[جبرئیل]] پیش رویش ایجاد کرد، به [[راه]] افتاد و از [[شهر]] بیرون شد<ref>النورالمبین، ص ۱۳۶.</ref>. | در [[عهد عتیق]] نیز آمده، یکی از آن دو [[مرد]] ([[فرشته]]) به [[لوط]] گفت: برای [[نجات]] [[جان]] خود فرار کنید و به پشت سرهم نگاه نکنید... امّا [[زن]] [[لوط]] به پشت سر نگاه کرد و به ستونی از نمک تبدیل شد<ref>کتاب مقدّس، پیدایش، ۱۹:۱۷ـ۲۷</ref>. مفسّرانی که میگویند: [[همسر]] [[لوط]] همراه وی از [[شهر]] خارج و در بین [[راه]] با نگاه به پشت سر، دچار [[عذاب]] شد نیز، این [[رأی]] را [[تأیید]] میکنند. قول دیگر، باقی ماندن وی در [[شهر]] است. برخی نیز گفتهاند: مقصود از توجّه نکردن به پشت سر، این بوده که نگران [[قوم]] و نابودی آنها نباشند<ref>روضالجنان، ج ۱۰، ص ۳۱۴.</ref>. گفته شده: مردی دانشمند از [[قوم لوط]] [[مردم]] را به عذابِ [[تهدید]] شده از سوی [[لوط]]، هشدار داد و از آنها خواست که مانع [[خروج]] [[لوط]] شوند؛ زیرا حضور وی، مانع [[عذاب]] میشود؛ از این رو [[مردم]]، گردِ [[خانه]] [[لوط]] جمع شده تا از [[خروج]] وی جلوگیری کنند؛ ولی [[لوط]] در پی [[ستونی از نور]] که [[جبرئیل]] پیش رویش ایجاد کرد، به [[راه]] افتاد و از [[شهر]] بیرون شد<ref>النورالمبین، ص ۱۳۶.</ref>. | ||
برپایه روایتی از [[ | برپایه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}}، [[فرشتگان]] به [[لوط]] گفتند: پس از هفت روز در نیمه [[شب]] هشتم، با اهلت از [[شهر]] بیرون برو<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۴۹.</ref>. [[لوط]]، پس از [[خروج]] از [[شهر]]، به جایی که [[مأمور]] بود رفت؛ مکانی که بیشتر [[مفسّران]] آنجا را [[شام]] دانستهاند<ref>کشفالأسرار، ج ۵، ص ۳۲۴؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۵۲۵؛ قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۶.</ref>. مکانهای دیگری، چون صُغَر <ref>روضالجنان، ج ۱۱، ص ۳۳۵.</ref>، صَفَد (یکی از قریههای [[قوم لوط]]) [[مصر]]<ref>کشفالأسرار، ج ۵، ص ۳۲۴.</ref>، الیقین (محلی در [[الخلیل]]) که [[لوط]] به آنجا نزد [[ابراهیم]] رفت و به [[انتظار]] [[عذاب]] ماندند و با [[نزول]] [[عذاب]]، [[ابراهیم]] گفت: {{عربی|"أَیقَنتُ بِاللّهِ"}} و از آن پس، "الیقین" خوانده شد<ref>قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۶.</ref> نیز ذکر شده است. در [[عهد عتیق]] نیز ذکر شده [[فرشتگان]] به [[لوط]] گفتند: به بالای کوهی در آنجا برود. [[لوط]] از آنان خواست به یکی از قریههای اطراف به نام "صُوعَر" برود. پس از رفتن [[لوط]] به آن جا، صبحگاهان [[عذاب]] بر قومش نازل شد: {{متن قرآن|فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ}}<ref>«پس، در پاسی از شب، خانوادهات را همراه ببر و خود از پی آنان روان شو و هیچ کس از شما واپس ننگرد، و به همانجا بروید که فرمان مییابید» سوره حجر، آیه ۶۵.</ref>.<ref>قصصالأنبیاء، ابن کثیر، ص ۱۶۶؛ کتاب مقدّس، پیدایش، ۱۹: ۱۸ ـ ۲۶.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آل لوط - دشتی (مقاله)|مقاله «آل لوط»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
==ویژگیهای [[آل لوط]]== | ==ویژگیهای [[آل لوط]]== |