جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
*[[انقلاب]] [[فرهنگی]] که [[امام باقر]]{{ع}} شروع کرده بود، در دوران [[امامت]] [[حضرت صادق]]{{ع}} به اوج خود رسید. درگیری و [[کشمکش]] موجود بین قدرتهای [[حاکم]]، فرصتی طلایی در [[اختیار]] [[امام]] قرار داد تا [[دانشگاه]] [[عظیم]] و حوزه [[علمی]] بینظیری پی افکند که در آن بیش از چهار هزار عالم [[فرهیخته]] [[تربیت]] شوند. | *[[انقلاب]] [[فرهنگی]] که [[امام باقر]]{{ع}} شروع کرده بود، در دوران [[امامت]] [[حضرت صادق]]{{ع}} به اوج خود رسید. درگیری و [[کشمکش]] موجود بین قدرتهای [[حاکم]]، فرصتی طلایی در [[اختیار]] [[امام]] قرار داد تا [[دانشگاه]] [[عظیم]] و حوزه [[علمی]] بینظیری پی افکند که در آن بیش از چهار هزار عالم [[فرهیخته]] [[تربیت]] شوند. | ||
*[[امام]]{{ع}} در شاخههای گوناگون [[معارف]] بشری شاگردانی [[تربیت]] کرد که هر یک به [[تنهایی]] با هزاران دانشمند [[برابری]] میکردند و در شاخه تخصصی خود پهلوانان [[علمی]] را به زانو در میآورند. کدام [[مکتب]] [[قادر]] است شاگردی همچون [[هشام بن حکم]] تحویل [[جامعه بشری]] دهد؟ شاگردی که در [[دوران جوانی]] علمای بزرگ و متکلّمان با تجربه را [[شکست]] داد و آنان را در مناظرات [[علمی]] محکوم کرد. تا این دوره چهارچوب کلّی [[معارف اسلامی]] موجود بود؛ امّا بیان تفصیلی آن و تفکیک شاخههای مختلف [[امام صادق]]{{ع}} این کار بزرگ را انجام داد و از آن پس مرزهای [[فقه]] [[اسلام]]، [[حکمت]]، [[تفسیر]] و [[علوم قرآنی]]، [[عقاید]] و [[کلام]] [[ادبیات]] و [[علوم]] لفظی، [[عرفان]] و [[علوم]] [[باطنی]] و حتّی [[علوم تجربی]] کاملاً مشخص شد؛ طوری که برای هیچ [[پژوهشگری]] [[فهم]] این [[علوم]] مختلف دشوار نیست، خلاصه چهارچوب کلّی و [[اصول اسلام]] در این دوره، تفصیل یافت و مدوّن شد و از این پس تمام [[معارف اسلامی]] (کلّیات و تفاصیل اصول و [[فروع]] آن) در [[اختیار]] [[جامعه بشری]] قرار گرفت. تلاش [[امام صادق]]{{ع}} در معرّفی [[اسلام ناب]] به حدّی رسید که [[مذهب]] [[تشیّع]] - که [[پیامبر]] خود مؤسس آن بود - به [[مذهب جعفری]] [[شهرت]] یافت، پس میتوان گفت که [[امام صادق]]{{ع}} نسبت به [[حفظ]] [[حقیقت اسلام]] [[حقّ]] [[حیات]] دارد. هر چند [[نهضت]] [[فرهنگی]] در اولویّت برنامههای [[حضرت]] قرار داشت، امّا معنی این سخن آن نیست که [[امام]] از سایر [[جبههها]] [[غفلت]] کرده باشد. [[خیر]]! او [[مبارزات سیاسی]] و مقابله با هیئت حاکمه را نیز از محورهای فعالیّت خود قرار داد، مزاحمتهای گاه و بیگاه [[منصور دوانیقی]] و فراخوانی [[حضرت]] و [[تهدید]] به [[قتل]] او به طور مکرّر حاکی از برخورد [[سیاسی]] [[امام]] با [[حکّام]] [[جور]] است که سرانجام نیز به [[شهادت]] او توسّط [[منصور]] منجر شد. در [[مبارزه]] با [[حکّام]] تا جایی پیش رفت که به [[پیروان]] خود فرمود: "به آنان ([[حکّام]] [[منحرف]]) در ساختن [[مسجد]] [[یاری]] نکنید". از طرفی مقابله عملی با بعضی فرقههای [[منحرف]] همچون صوفیگری نیز به دنبال اقدامات [[امام باقر]] در برنامه [[امام صادق]]{{ع}} بود. [[امام باقر]]{{ع}} افرادی همچون [[محمّد منکدر]] را متوجّه [[اشتباه]] خود کرد و [[امام صادق]]{{ع}} افرادی همانند [[سفیان ثوری]] را و در یک جمله [[امام]]{{ع}} [[اسوه]] و الگوی یک [[مسلمان]] واقعی در [[جامعه]] بود. | *[[امام]]{{ع}} در شاخههای گوناگون [[معارف]] بشری شاگردانی [[تربیت]] کرد که هر یک به [[تنهایی]] با هزاران دانشمند [[برابری]] میکردند و در شاخه تخصصی خود پهلوانان [[علمی]] را به زانو در میآورند. کدام [[مکتب]] [[قادر]] است شاگردی همچون [[هشام بن حکم]] تحویل [[جامعه بشری]] دهد؟ شاگردی که در [[دوران جوانی]] علمای بزرگ و متکلّمان با تجربه را [[شکست]] داد و آنان را در مناظرات [[علمی]] محکوم کرد. تا این دوره چهارچوب کلّی [[معارف اسلامی]] موجود بود؛ امّا بیان تفصیلی آن و تفکیک شاخههای مختلف [[امام صادق]]{{ع}} این کار بزرگ را انجام داد و از آن پس مرزهای [[فقه]] [[اسلام]]، [[حکمت]]، [[تفسیر]] و [[علوم قرآنی]]، [[عقاید]] و [[کلام]] [[ادبیات]] و [[علوم]] لفظی، [[عرفان]] و [[علوم]] [[باطنی]] و حتّی [[علوم تجربی]] کاملاً مشخص شد؛ طوری که برای هیچ [[پژوهشگری]] [[فهم]] این [[علوم]] مختلف دشوار نیست، خلاصه چهارچوب کلّی و [[اصول اسلام]] در این دوره، تفصیل یافت و مدوّن شد و از این پس تمام [[معارف اسلامی]] (کلّیات و تفاصیل اصول و [[فروع]] آن) در [[اختیار]] [[جامعه بشری]] قرار گرفت. تلاش [[امام صادق]]{{ع}} در معرّفی [[اسلام ناب]] به حدّی رسید که [[مذهب]] [[تشیّع]] - که [[پیامبر]] خود مؤسس آن بود - به [[مذهب جعفری]] [[شهرت]] یافت، پس میتوان گفت که [[امام صادق]]{{ع}} نسبت به [[حفظ]] [[حقیقت اسلام]] [[حقّ]] [[حیات]] دارد. هر چند [[نهضت]] [[فرهنگی]] در اولویّت برنامههای [[حضرت]] قرار داشت، امّا معنی این سخن آن نیست که [[امام]] از سایر [[جبههها]] [[غفلت]] کرده باشد. [[خیر]]! او [[مبارزات سیاسی]] و مقابله با هیئت حاکمه را نیز از محورهای فعالیّت خود قرار داد، مزاحمتهای گاه و بیگاه [[منصور دوانیقی]] و فراخوانی [[حضرت]] و [[تهدید]] به [[قتل]] او به طور مکرّر حاکی از برخورد [[سیاسی]] [[امام]] با [[حکّام]] [[جور]] است که سرانجام نیز به [[شهادت]] او توسّط [[منصور]] منجر شد. در [[مبارزه]] با [[حکّام]] تا جایی پیش رفت که به [[پیروان]] خود فرمود: "به آنان ([[حکّام]] [[منحرف]]) در ساختن [[مسجد]] [[یاری]] نکنید". از طرفی مقابله عملی با بعضی فرقههای [[منحرف]] همچون صوفیگری نیز به دنبال اقدامات [[امام باقر]] در برنامه [[امام صادق]]{{ع}} بود. [[امام باقر]]{{ع}} افرادی همچون [[محمّد منکدر]] را متوجّه [[اشتباه]] خود کرد و [[امام صادق]]{{ع}} افرادی همانند [[سفیان ثوری]] را و در یک جمله [[امام]]{{ع}} [[اسوه]] و الگوی یک [[مسلمان]] واقعی در [[جامعه]] بود. | ||
*[[حضرت]]{{ع}} نه تنها در دوران [[حیات]]، [[مکتب اسلام]] را به طور کلّی بیمه کرد که توطئههای [[دشمن]] در جهت ضربه زدن به جریان [[امامت]] را برای بعد از [[مرگ]] خود نیز خنثی نمود. [[منصور دوانیقی]] به [[حاکم]] [[مدینه]] نوشت: به عنوان [[تعزیت]] و تسلیتگویی به منزل [[امام صادق]]{{ع}} برو، وصیتنامه [[حضرت]] را بخواه و هر کسی را که [[وصیّ]] قرار داده بود فیالمجلس گردن بزن تا مسئله [[امامت]] برای همیشه از بین برود. [[حاکم]] پس از گشودن وصیّتنامه دید [[امام]]{{ع}} پنج نفر را [[وصیّ]] خود مقرّر فرموده است؛ [[منصور]]، [[حاکم]] [[مدینه]]، [[عبدالله افطح]] ([[فرزند]] بزرگتر [[حضرت]]) [[امحبیبه]] و [[موسی بن جعفر]]{{ع}}. [[حضرت]] با [[آموزش]] [[شیوه]] [[تقیّه]] و [[پنهانکاری]] به [[اصحاب]] خود از وارد شدن ضربه مهلک بر [[نهضت]] جلوگیری میکرد. به [[معلی بن خنیس]] سفارش کرد: "ای معلی! [[امر]] ما را | *[[حضرت]]{{ع}} نه تنها در دوران [[حیات]]، [[مکتب اسلام]] را به طور کلّی بیمه کرد که توطئههای [[دشمن]] در جهت ضربه زدن به جریان [[امامت]] را برای بعد از [[مرگ]] خود نیز خنثی نمود. [[منصور دوانیقی]] به [[حاکم]] [[مدینه]] نوشت: به عنوان [[تعزیت]] و تسلیتگویی به منزل [[امام صادق]]{{ع}} برو، وصیتنامه [[حضرت]] را بخواه و هر کسی را که [[وصیّ]] قرار داده بود فیالمجلس گردن بزن تا مسئله [[امامت]] برای همیشه از بین برود. [[حاکم]] پس از گشودن وصیّتنامه دید [[امام]]{{ع}} پنج نفر را [[وصیّ]] خود مقرّر فرموده است؛ [[منصور]]، [[حاکم]] [[مدینه]]، [[عبدالله افطح]] ([[فرزند]] بزرگتر [[حضرت]]) [[امحبیبه]] و [[موسی بن جعفر]]{{ع}}. [[حضرت]] با [[آموزش]] [[شیوه]] [[تقیّه]] و [[پنهانکاری]] به [[اصحاب]] خود از وارد شدن ضربه مهلک بر [[نهضت]] جلوگیری میکرد. به [[معلی بن خنیس]] سفارش کرد: "ای معلی! [[امر]] ما را پنهان [[دار]] و هرگز [[آشکار]] مکن"<ref>وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۴۵.</ref>. اگر اخلال بعضی از [[یاران]] او، در افشای [[اسرار]] نبود و مطالبی را که نمیبایست فاش شود، پنهان نگاه میداشتند، چیزی نمانده بود که تلاشهای [[امام]] در جهت [[اصلاح]] کلّی [[فرهنگ]] [[سیاسی]] [[جامعه]] به نتیجه برسد. | ||
*[[امام]] جنبشهای انقلابی [[علویان]] را [[تأیید]] میکرد. وی درباره [[زید بن علی]] - که در زمان او [[قیام]] کرد- فرمود: "خداوند عمویم [[زید]] را [[رحمت]] کند! [[مردم]] را به سوی [[الرضا]] من [[آل]] [[محمّد]] [[دعوت]] میکرد و اگر [[پیروز]] میشد، به [[عهد]] خود در پیشگاه خود [[وفا]] میکرد"<ref>اعیان الشیعه، ج۲۳، ص۷۳.</ref>. در عین حال وارد جنبشهای نظامی زمان خود از قبیل جنبش [[ابوسلمه خلال]] و [[ابومسلم خراسانی]] نشد و پیشنهاد آنان را رد کرد؛ زیرا [[خلوص]] لازم و ویژگیهای [[قیام]] [[اسلامی]] در این حرکتها نبود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۴۰-۱۴۲.</ref>. | *[[امام]] جنبشهای انقلابی [[علویان]] را [[تأیید]] میکرد. وی درباره [[زید بن علی]] - که در زمان او [[قیام]] کرد- فرمود: "خداوند عمویم [[زید]] را [[رحمت]] کند! [[مردم]] را به سوی [[الرضا]] من [[آل]] [[محمّد]] [[دعوت]] میکرد و اگر [[پیروز]] میشد، به [[عهد]] خود در پیشگاه خود [[وفا]] میکرد"<ref>اعیان الشیعه، ج۲۳، ص۷۳.</ref>. در عین حال وارد جنبشهای نظامی زمان خود از قبیل جنبش [[ابوسلمه خلال]] و [[ابومسلم خراسانی]] نشد و پیشنهاد آنان را رد کرد؛ زیرا [[خلوص]] لازم و ویژگیهای [[قیام]] [[اسلامی]] در این حرکتها نبود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۴۰-۱۴۲.</ref>. | ||