غیبت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مفهوم‌شناسی [[غیبت]]==
==مفهوم‌شناسی [[غیبت]]==
غیبت به معنای ناپدید شدن و [[پنهان]] شدن از دیدگان است. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود<ref>عسکری، ابو هلال، الفروق اللغویة، ص ۶۳.</ref>. ابن [[فارس]] در مورد غیبت می‌گوید: [[غیب]] کلمه‌ای است که بر مستور بودن و مخفی بودن چیزی از چشم‌ها دلالت دارد که کسی جز [[خدا]] از آن خبر ندارد<ref>{{عربی|اصل صحیح یدل علی تستّر الشیء عن العیون ثم یقاس. من ذلک الغیب ما غاب مما لایعمله الا الله}}؛ رازی، احمد بن فارس، مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۴۰۳.</ref>.  
غیبت به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود<ref>عسکری، ابو هلال، الفروق اللغویة، ص ۶۳.</ref>. ابن [[فارس]] در مورد غیبت می‌گوید: [[غیب]] کلمه‌ای است که بر مستور بودن و مخفی بودن چیزی از چشم‌ها دلالت دارد که کسی جز [[خدا]] از آن خبر ندارد<ref>{{عربی|اصل صحیح یدل علی تستّر الشیء عن العیون ثم یقاس. من ذلک الغیب ما غاب مما لایعمله الا الله}}؛ رازی، احمد بن فارس، مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۴۰۳.</ref>.  


غیبت در اصطلاح [[مهدویت]]، به معنای [[پنهان‌‏زیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. باید توجه داشت از آنجایی که معنای غیبت "پوشیده بودن از دیدگان" است، نه حاضر نبودن؛ [[امام مهدی]]{{ع}} تنها از چشمان [[مردمان]] [[غایب]] است و این [[انسان‌ها]] هستند که او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، اما او را نمی‌شناسند<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۱۹۸.</ref>.  
غیبت در اصطلاح [[مهدویت]]، به معنای [[پنهان‌‏زیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. باید توجه داشت از آنجایی که معنای غیبت "پوشیده بودن از دیدگان" است، نه حاضر نبودن؛ [[امام مهدی]]{{ع}} تنها از چشمان [[مردمان]] [[غایب]] است و این [[انسان‌ها]] هستند که او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، اما او را نمی‌شناسند<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۱۹۸.</ref>.  
خط ۱۸: خط ۱۸:
# '''پنهان بودن [[جسم]] (ناپیدایی)''': پنهان بودن جسم در [[دوران غیبت]] به دو گونه قابل [[تفسیر]] است:  
# '''پنهان بودن [[جسم]] (ناپیدایی)''': پنهان بودن جسم در [[دوران غیبت]] به دو گونه قابل [[تفسیر]] است:  
##جسمی نامرئی دارد؛ مانند [[فرشتگان]]، [[ارواح]] و جنّ، یعنی با وجود اینکه در میان [[جوامع بشری]] حضور دارد قابل دیدن نیست.  
##جسمی نامرئی دارد؛ مانند [[فرشتگان]]، [[ارواح]] و جنّ، یعنی با وجود اینکه در میان [[جوامع بشری]] حضور دارد قابل دیدن نیست.  
##جسمی مرئی دارد؛ امّا به [[قدرت الهی]] می‌‌تواند در چشمان [[مردم]] تصرّف نماید و [[ناپیدا]] باشد. این کار از [[اولیای الهی]] که از سوی خدا دارای [[قدرت]] در [[جهان آفرینش]] هستند، بعید نیست. از [[قرآن کریم]] نیز می‏توان امکان [[استتار]] و اختفای [[انسان]] از چشم‌ها را ـ به صورت کوتاه ‏مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد<ref>سوره یس، آیه ۹؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>. به‌نظر می‌‌رسد حالت اول، غیرقابل [[پذیرش]] است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که [[حضرت]] دارای جسم نامرئی باشد؛ اما برای حالت دوم قرائن زیادی وجود دارد، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: «تا آن‏گاه که از [[فرزندان]] من از دیدگان [[مردمان]] [[پنهان]] شود... پس به [[پروردگار]] [[علی]] [[سوگند]]! [[حجّت]] [[حق]]، بر [[زمین]] [[استوار]] است، در جاده‏‌ها حرکت می‌‏کند، در خانه‌‏ها و قصرها وارد می‌‏شود و در [[شرق]] و [[غرب]] زمین به گردش می‌‏پردازد، [[سخن]] [[مردم]] را می‌‏شنود و بر مردم [[سلام]] می‌‏کند، می‏‌بیند و دیده نمی‌‏شود، تا [[زمان ظهور]] [[وعده الهی]] و [[ندای آسمانی]]. هان! آن ‏روز، [[روز]] [[شادی]] [[فرزندان علی]] و [[پیروان]] او است»<ref>{{متن حدیث|حَتَّی إِذَا غَابَ الْمُتَغَیِّبُ مِنْ وُلْدِی عَنْ عُیُونِ النَّاسِ... فَوَ رَبِّ عَلِیٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ مَاشِیَةٌ فِی طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِی دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَی الْجَمَاعَةِ تَرَی وَ لَا تُرَی إِلَی الْوَقْتِ وَ الْوَعْدِ وَ نِدَاءِ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ أَلَا ذَلِکَ یَوْمٌ فِیهِ سُرُورُ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ}}؛ نعمانی، محمد بن جعفر، الغیبة، ص ۱۴۴.</ref>. همینطور وقتی درباره [[امام مهدی]]{{ع}} از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدند، فرمود: «جسمش دیده نمی‌‏شود»<ref>«عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}}یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا یُرَی جِسْمُهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref>
##جسمی مرئی دارد؛ امّا به [[قدرت الهی]] می‌‌تواند در چشمان [[مردم]] تصرّف نماید و [[ناپیدا]] باشد. این کار از [[اولیای الهی]] که از سوی خدا دارای [[قدرت]] در [[جهان آفرینش]] هستند، بعید نیست. از [[قرآن کریم]] نیز می‏توان امکان [[استتار]] و اختفای [[انسان]] از چشم‌ها را ـ به صورت کوتاه ‏مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد<ref>سوره یس، آیه ۹؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>. به‌نظر می‌‌رسد حالت اول، غیرقابل [[پذیرش]] است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که [[حضرت]] دارای جسم نامرئی باشد؛ اما برای حالت دوم قرائن زیادی وجود دارد، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: «تا آن‏گاه که از [[فرزندان]] من از دیدگان [[مردمان]] پنهان شود... پس به [[پروردگار]] [[علی]] [[سوگند]]! [[حجّت]] [[حق]]، بر [[زمین]] [[استوار]] است، در جاده‏‌ها حرکت می‌‏کند، در خانه‌‏ها و قصرها وارد می‌‏شود و در [[شرق]] و [[غرب]] زمین به گردش می‌‏پردازد، [[سخن]] [[مردم]] را می‌‏شنود و بر مردم [[سلام]] می‌‏کند، می‏‌بیند و دیده نمی‌‏شود، تا [[زمان ظهور]] [[وعده الهی]] و [[ندای آسمانی]]. هان! آن ‏روز، [[روز]] [[شادی]] [[فرزندان علی]] و [[پیروان]] او است»<ref>{{متن حدیث|حَتَّی إِذَا غَابَ الْمُتَغَیِّبُ مِنْ وُلْدِی عَنْ عُیُونِ النَّاسِ... فَوَ رَبِّ عَلِیٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ مَاشِیَةٌ فِی طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِی دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَی الْجَمَاعَةِ تَرَی وَ لَا تُرَی إِلَی الْوَقْتِ وَ الْوَعْدِ وَ نِدَاءِ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ أَلَا ذَلِکَ یَوْمٌ فِیهِ سُرُورُ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ}}؛ نعمانی، محمد بن جعفر، الغیبة، ص ۱۴۴.</ref>. همینطور وقتی درباره [[امام مهدی]]{{ع}} از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدند، فرمود: «جسمش دیده نمی‌‏شود»<ref>«عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}}یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا یُرَی جِسْمُهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref>
#'''پنهان بودن عنوان (ناشناسی)''': [[امام صادق]]{{ع}} به [[سدیر]] صیرفی فرمود: «...به [[درستی]] که [[یوسف]] به [[پادشاهی]] [[مصر]] رسید و فاصله میان او و پدرش به اندازه هیجده روز [[مسافرت]] بود و یوسف می‌توانست پدرش را از [[موقعیت]] خود [[آگاه]] کند. زمانی که [[یعقوب]] و فرزندانش از یوسف با خبر شدند، مسیر کنعان تا مصر را در نه روز از بیابان‌ها پیمودند. (اما این مردم با اینکه داستان [[حضرت یوسف]] را می‌دانند و بدان [[ایمان]] هم دارند) چگونه [[غیب]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[انکار]] می‌کنند و قبول ندارند که [[خداوند]] می‌تواند ولی خود را از میان مردم [[غایب]] نماید، به گونه‌ای که [[حجت]] او در بازارهایشان رفت و آمد می‌کند و بر فرش‌های آنان پای می‌نهد ولی کسی او را نمی‌شناسد و فقط زمانی او را خواهند [[شناخت]] که [[خداوند]] اجازه معرفی خویش و [[ظهور]] به او بدهد؛ آن گونه که پس از مدت‌ها به [[یوسف]] اجازه داد که خود را به برادرانش معرفی کند و پیش از آنکه یوسف خود را معرفی کند، برادرانش او را می‌دیدند ولی نمی‌شناختند»<ref>{{متن حدیث|عن سدیر، قال: سمعت ابا عبد الله{{ع}} یقول:... فما تنکر هذه الامه ان یکون الله - عز و جل - یفعل بحجته ما فعل بیوسف{{ع}}: ان یکون یسیر فی اسواقهم، و یطا بسطهم، و هم لا یعرفونه حتی یاذن الله ـ عز و جل ـ ان یعرفهم بنفسه کما اذن لیوسف{{ع}} حتی قال لهم: (هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون قالوا ا انک لانت یوسف قال انا یوسف.)}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۳۴۱.</ref>.<ref>ر.ک.[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]. ص ۴۳۶.</ref>  
#'''پنهان بودن عنوان (ناشناسی)''': [[امام صادق]]{{ع}} به [[سدیر]] صیرفی فرمود: «...به [[درستی]] که [[یوسف]] به [[پادشاهی]] [[مصر]] رسید و فاصله میان او و پدرش به اندازه هیجده روز [[مسافرت]] بود و یوسف می‌توانست پدرش را از [[موقعیت]] خود [[آگاه]] کند. زمانی که [[یعقوب]] و فرزندانش از یوسف با خبر شدند، مسیر کنعان تا مصر را در نه روز از بیابان‌ها پیمودند. (اما این مردم با اینکه داستان [[حضرت یوسف]] را می‌دانند و بدان [[ایمان]] هم دارند) چگونه [[غیب]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[انکار]] می‌کنند و قبول ندارند که [[خداوند]] می‌تواند ولی خود را از میان مردم [[غایب]] نماید، به گونه‌ای که [[حجت]] او در بازارهایشان رفت و آمد می‌کند و بر فرش‌های آنان پای می‌نهد ولی کسی او را نمی‌شناسد و فقط زمانی او را خواهند [[شناخت]] که [[خداوند]] اجازه معرفی خویش و [[ظهور]] به او بدهد؛ آن گونه که پس از مدت‌ها به [[یوسف]] اجازه داد که خود را به برادرانش معرفی کند و پیش از آنکه یوسف خود را معرفی کند، برادرانش او را می‌دیدند ولی نمی‌شناختند»<ref>{{متن حدیث|عن سدیر، قال: سمعت ابا عبد الله{{ع}} یقول:... فما تنکر هذه الامه ان یکون الله - عز و جل - یفعل بحجته ما فعل بیوسف{{ع}}: ان یکون یسیر فی اسواقهم، و یطا بسطهم، و هم لا یعرفونه حتی یاذن الله ـ عز و جل ـ ان یعرفهم بنفسه کما اذن لیوسف{{ع}} حتی قال لهم: (هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون قالوا ا انک لانت یوسف قال انا یوسف.)}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۳۴۱.</ref>.<ref>ر.ک.[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]. ص ۴۳۶.</ref>  
#'''ناپیدایی و ناشناسی [[حضرت]] بنا به [[صلاح]] دید ایشان''': [[حضرت مهدی]]{{ع}} در مواردی که صلاح بداند از دیدگان [[مردم]] [[پنهان]] است ـ البته با تصرّفی که به [[قدرت الهی]] در دیدگان افراد می‏‌نماید. نه نامرئی کردن [[جسم]] خویش ـ و در مواردی که آن حضرت [[مصلحت]] بداند، به صورت آشکار در [[جامعه]] حرکت می‌‏کند و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند<ref>طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref> با اینکه برای [[اثبات]] دو دیدگاه اول [[دلایل روایی]] فراوانی وجود دارد، امّا از مجموع [[روایات]] می‏‌توان به دیدگاه سوم رسید.
#'''ناپیدایی و ناشناسی [[حضرت]] بنا به [[صلاح]] دید ایشان''': [[حضرت مهدی]]{{ع}} در مواردی که صلاح بداند از دیدگان [[مردم]] پنهان است ـ البته با تصرّفی که به [[قدرت الهی]] در دیدگان افراد می‏‌نماید. نه نامرئی کردن [[جسم]] خویش ـ و در مواردی که آن حضرت [[مصلحت]] بداند، به صورت آشکار در [[جامعه]] حرکت می‌‏کند و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند<ref>طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref> با اینکه برای [[اثبات]] دو دیدگاه اول [[دلایل روایی]] فراوانی وجود دارد، امّا از مجموع [[روایات]] می‏‌توان به دیدگاه سوم رسید.


توجه به این نکته ضروری است که در هیچ یک از دیدگاه‌های فوق، [[غیبت امام عصر]]{{ع}} به معنی [[قطع]] شدن کامل [[ارتباط]] و [[نزول]] فیوضات [[الهی]] به دست آن جناب نیست، بلکه در هر دو حالت ناپیدایی یا ناشناسی، بنابر فرمایش خود آن حضرت، [[لطف]] ایشان جاری است. توصیف وجود [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} به [[وصف]] [[غائب]]، با نگاه به [[محرومیت]] [[جامعه]] از [[درک]] کردن وجود [[مبارک]] اوست. پس باید گفت، [[مردم]] از محضر ایشان غائب‌اند، نه آن [[حضرت]]؛ زیرا او ولی [[حق]] و [[شاهد]] بر [[خلق]] است و هرگز از خود و غیر خود [[غائب]] نبوده و نیست<ref>جوادی آملی،عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۸.</ref>
توجه به این نکته ضروری است که در هیچ یک از دیدگاه‌های فوق، [[غیبت امام عصر]]{{ع}} به معنی [[قطع]] شدن کامل [[ارتباط]] و [[نزول]] فیوضات [[الهی]] به دست آن جناب نیست، بلکه در هر دو حالت ناپیدایی یا ناشناسی، بنابر فرمایش خود آن حضرت، [[لطف]] ایشان جاری است. توصیف وجود [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} به [[وصف]] [[غائب]]، با نگاه به [[محرومیت]] [[جامعه]] از [[درک]] کردن وجود [[مبارک]] اوست. پس باید گفت، [[مردم]] از محضر ایشان غائب‌اند، نه آن [[حضرت]]؛ زیرا او ولی [[حق]] و [[شاهد]] بر [[خلق]] است و هرگز از خود و غیر خود [[غائب]] نبوده و نیست<ref>جوادی آملی،عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۹۸.</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:
توجّه به پیشینه غیبت و اطلاع از وقوع آن برای برخی از [[پیامبران]] گذشته، باعث می‌شود نگاه روشنی نسبت به مسئله غیبت امام مهدی{{ع}} پیدا کنیم. اولین اشارات به این مسئله در سخنان [[معصومین]]{{ع}} به خوبی پیداست. در روایاتی که از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده، [[حضرت]] ضمن بیان خصوصیات [[امام مهدی]]{{ع}} به مسأله [[غیبت]] ایشان نیز اشاره کرده است: «[[مهدی]] از [[فرزندان]] من است نام او نام من و [[کنیه]] او کنیه من است و شبیه‌ترین [[مردم]] به من از حیث [[آفرینش]] و [[خلق و خوی]] است. او غیبت و دوران حیرتی دارد که [[مردمان]] در آن به [[گمراهی]] می‌افتند، سپس همانند [[ستاره درخشان]] می‌آید و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، همان‌طور که از [[ظلم و جور]] پر شده باشد»<ref>{{متن حدیث|الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>.<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۱۷۹-۱۸۸.</ref>  
توجّه به پیشینه غیبت و اطلاع از وقوع آن برای برخی از [[پیامبران]] گذشته، باعث می‌شود نگاه روشنی نسبت به مسئله غیبت امام مهدی{{ع}} پیدا کنیم. اولین اشارات به این مسئله در سخنان [[معصومین]]{{ع}} به خوبی پیداست. در روایاتی که از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده، [[حضرت]] ضمن بیان خصوصیات [[امام مهدی]]{{ع}} به مسأله [[غیبت]] ایشان نیز اشاره کرده است: «[[مهدی]] از [[فرزندان]] من است نام او نام من و [[کنیه]] او کنیه من است و شبیه‌ترین [[مردم]] به من از حیث [[آفرینش]] و [[خلق و خوی]] است. او غیبت و دوران حیرتی دارد که [[مردمان]] در آن به [[گمراهی]] می‌افتند، سپس همانند [[ستاره درخشان]] می‌آید و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، همان‌طور که از [[ظلم و جور]] پر شده باشد»<ref>{{متن حدیث|الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>.<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۱۷۹-۱۸۸.</ref>  


از طرفی دیگر [[ائمه اطهار]]{{ع}} به این نکته توجه داشتند که با وجود همه اطلاع رسانی‌ها، [[غیبت امام]] و عدم دسترسی به محضر ایشان، برای مردمی که در طول [[امامت ائمه]] [[هدی]]{{ع}}، به دیدن [[امام]] و [[رجوع]] به محضر آنان [[عادت]] کرده‌اند، بسیار سخت و [[غریب]] خواهد بود؛ به همین جهت بود که از [[زمان]] [[امام جواد]]{{ع}} به تدریج مردم از دیدن امام کمتر بهره‌مند می‌شدند و در زمان [[امامت]] حضرت [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] ({{ع}}) این امر شدت یافت؛ به گونه‌ای که امام در مواردی از پشت پرده با مردم صحبت می‌کردند تا آنان به ندیدن امام عادت کنند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۳۱.</ref>. البته علّت اصلی کمرنگ شدن [[ارتباط]]، سخت‌گیری و ایجاد [[محدودیّت]] [[حکومت ستمگر]] [[عباسی]] بود، چراکه این دو [[امام]] در [[سامرا]] در یک منطقه نظامی تحت نظر بودند. از این رو [[مردم]] به [[دشواری]] می‌توانستند آنان را ببینند و از [[ترس]] [[حکومت]] مجبور بودند با ترفندهای مختلف و [[پنهانی]] [[خدمت]] [[حضرت]] برسند، ولی [[ائمه]] از این [[محدودیّت]] برای [[آمادگی مردم]] برای [[دوران غیبت]] استفاده کردند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص ۲۶۲؛ صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۲۲۲.</ref>. از سوی دیگر نیز [[امام حسن عسکری]]{{ع}}، در سن ۲۷ سالگی [[رحلت]] کرد و تنها فرزند او که پنج سال از عمرش می‌گذشت از جانب [[خدای متعال]] به [[امامت]] [[منصوب]] گردید. اما به دلایلی [[امام دوازدهم]]{{ع}} از همان [[زمان]] از دیدگان [[پنهان]] شد و دوران غیبتش آغاز گردید. لذا [[غیبت صغری]] که در [[سال ۲۶۰ هجری]] قمری آغاز شد و پس از ۶۹ سال در [[سال ۳۲۹ هجری]] قمری با درگذشت چهارمین و آخرین [[نائب خاص]] امام{{ع}} پایان یافت، علاوه بر موارد گذشته، مقدمه و آغازی برای [[درک]] [[غیبت طولانی]] بود، تا شرایط‍‌ [[پذیرش]] [[موقعیت]] جدید برای [[مردمان]] فراهم گردد و [[شیعیان]] [[آمادگی]] درک دورانی را داشته باشند که در آن از [[حضور امام معصوم]] به‌طور مستقیم بی‌بهره‌اند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۴۷-۵۵.</ref>.
از طرفی دیگر [[ائمه اطهار]]{{ع}} به این نکته توجه داشتند که با وجود همه اطلاع رسانی‌ها، [[غیبت امام]] و عدم دسترسی به محضر ایشان، برای مردمی که در طول [[امامت ائمه]] [[هدی]]{{ع}}، به دیدن [[امام]] و [[رجوع]] به محضر آنان [[عادت]] کرده‌اند، بسیار سخت و [[غریب]] خواهد بود؛ به همین جهت بود که از [[زمان]] [[امام جواد]]{{ع}} به تدریج مردم از دیدن امام کمتر بهره‌مند می‌شدند و در زمان [[امامت]] حضرت [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] ({{ع}}) این امر شدت یافت؛ به گونه‌ای که امام در مواردی از پشت پرده با مردم صحبت می‌کردند تا آنان به ندیدن امام عادت کنند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۳۱.</ref>. البته علّت اصلی کمرنگ شدن [[ارتباط]]، سخت‌گیری و ایجاد [[محدودیّت]] [[حکومت ستمگر]] [[عباسی]] بود، چراکه این دو [[امام]] در [[سامرا]] در یک منطقه نظامی تحت نظر بودند. از این رو [[مردم]] به [[دشواری]] می‌توانستند آنان را ببینند و از [[ترس]] [[حکومت]] مجبور بودند با ترفندهای مختلف و [[پنهانی]] [[خدمت]] [[حضرت]] برسند، ولی [[ائمه]] از این [[محدودیّت]] برای [[آمادگی مردم]] برای [[دوران غیبت]] استفاده کردند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص ۲۶۲؛ صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۲۲۲.</ref>. از سوی دیگر نیز [[امام حسن عسکری]]{{ع}}، در سن ۲۷ سالگی [[رحلت]] کرد و تنها فرزند او که پنج سال از عمرش می‌گذشت از جانب [[خدای متعال]] به [[امامت]] [[منصوب]] گردید. اما به دلایلی [[امام دوازدهم]]{{ع}} از همان [[زمان]] از دیدگان پنهان شد و دوران غیبتش آغاز گردید. لذا [[غیبت صغری]] که در [[سال ۲۶۰ هجری]] قمری آغاز شد و پس از ۶۹ سال در [[سال ۳۲۹ هجری]] قمری با درگذشت چهارمین و آخرین [[نائب خاص]] امام{{ع}} پایان یافت، علاوه بر موارد گذشته، مقدمه و آغازی برای [[درک]] [[غیبت طولانی]] بود، تا شرایط‍‌ [[پذیرش]] [[موقعیت]] جدید برای [[مردمان]] فراهم گردد و [[شیعیان]] [[آمادگی]] درک دورانی را داشته باشند که در آن از [[حضور امام معصوم]] به‌طور مستقیم بی‌بهره‌اند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۴۷-۵۵.</ref>.


==[[انواع غیبت]]==
==[[انواع غیبت]]==
خط ۴۸: خط ۴۸:
==[[شبهات]] [[غیبت]]==
==[[شبهات]] [[غیبت]]==
اکنون که [[علل غیبت]] [[تبیین]] شد می‌‌توان به شبهاتی در این موضوع پرداخت که [[مخالفان شیعه]]، از آغاز غیبت تاکنون، درباره غیبت ساخته و پرداخته‌اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۴. </ref> و در مقابل، [[دانشمندان شیعه]] کوشیده‌اند به آنها پاسخ دهند. برخی از مهم‌ترین [[شبهه‌ها]] عبارت‌اند از:
اکنون که [[علل غیبت]] [[تبیین]] شد می‌‌توان به شبهاتی در این موضوع پرداخت که [[مخالفان شیعه]]، از آغاز غیبت تاکنون، درباره غیبت ساخته و پرداخته‌اند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۴. </ref> و در مقابل، [[دانشمندان شیعه]] کوشیده‌اند به آنها پاسخ دهند. برخی از مهم‌ترین [[شبهه‌ها]] عبارت‌اند از:
# [[شیعیان]] معتقدند امام معصوم، نقشی بسیار حیاتی در [[هدایت]] [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] دارد. حال، چگونه ممکن است چنین کسی غایب شود؟<ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۳، ص۱۱۵- ۱۱۳.</ref> برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به [[عقیده شیعه]] درباره [[جایگاه امام]] معصوم در جهان بنگریم. شیعیان معتقدند [[امامت]] مراتبی دارد و [[حکومت]]، [[قضاوت]] و بیان [[معارف]] و [[تعالیم]] [[الهی]]، تنها از مراتب ظاهری [[امامت]] است. امامت دارای مرتبه‌ای [[باطنی]] نیز هست. [[امام]]{{ع}} بر اساس [[ولایت باطنی]] است که سبب بقای [[جهان]] و [[نزول]] [[برکات الهی]] می‌شود و [[هدایت]] [[معنوی]] و باطنی [[مؤمنین]] را برعهده می‌گیرد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ج۴، ص۸۴۹- ۸۴۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام‌، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین در [[روایات]] آمده است اگر [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی باشد، ساکنانش را فرو می‌برد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۳۷.</ref>؛ پس امام{{ع}} [[هنگام غیبت]] نیز زنده است و [[زندگی]] می‌کند؛ اما وجود او همچون [[خورشید]] در پس [[ابر]] [[پنهان]] است. هر چند دیده نمی‌شود، [[اهل]] جهان را [[نور]] و [[گرما]] می‌بخشد<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>.
# [[شیعیان]] معتقدند امام معصوم، نقشی بسیار حیاتی در [[هدایت]] [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] دارد. حال، چگونه ممکن است چنین کسی غایب شود؟<ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۳، ص۱۱۵- ۱۱۳.</ref> برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به [[عقیده شیعه]] درباره [[جایگاه امام]] معصوم در جهان بنگریم. شیعیان معتقدند [[امامت]] مراتبی دارد و [[حکومت]]، [[قضاوت]] و بیان [[معارف]] و [[تعالیم]] [[الهی]]، تنها از مراتب ظاهری [[امامت]] است. امامت دارای مرتبه‌ای [[باطنی]] نیز هست. [[امام]]{{ع}} بر اساس [[ولایت باطنی]] است که سبب بقای [[جهان]] و [[نزول]] [[برکات الهی]] می‌شود و [[هدایت]] [[معنوی]] و باطنی [[مؤمنین]] را برعهده می‌گیرد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ج۴، ص۸۴۹- ۸۴۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام‌، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین در [[روایات]] آمده است اگر [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی باشد، ساکنانش را فرو می‌برد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۳۷.</ref>؛ پس امام{{ع}} [[هنگام غیبت]] نیز زنده است و [[زندگی]] می‌کند؛ اما وجود او همچون [[خورشید]] در پس [[ابر]] پنهان است. هر چند دیده نمی‌شود، [[اهل]] جهان را [[نور]] و [[گرما]] می‌بخشد<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>.
#اگر [[علت غیبت]]، خطری است که [[جان]] امام{{ع}} را [[تهدید]] می‌کند، چرا [[امامان معصوم]]{{ع}} دیگر [[غیبت]] نکردند؟ باید دانست [[امام زمان]]{{ع}} [[مأمور]] است که [[دادگری]] و [[یکتاپرستی]] را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی [[تقیه]] با [[ستمگران]] [[بیعت]] کند. [[ظهور]] آن [[حضرت]]، پیش از آماده شدن شرایط، موجب می‌شود که نتواند به [[وظایف]] خویش عمل کند و به [[اهداف الهی]] [[دست]] یابد. [[امامان]] پیشین چنین وظایفی برعهده نداشته‌اند<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت‌، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۵.</ref>
#اگر [[علت غیبت]]، خطری است که [[جان]] امام{{ع}} را [[تهدید]] می‌کند، چرا [[امامان معصوم]]{{ع}} دیگر [[غیبت]] نکردند؟ باید دانست [[امام زمان]]{{ع}} [[مأمور]] است که [[دادگری]] و [[یکتاپرستی]] را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی [[تقیه]] با [[ستمگران]] [[بیعت]] کند. [[ظهور]] آن [[حضرت]]، پیش از آماده شدن شرایط، موجب می‌شود که نتواند به [[وظایف]] خویش عمل کند و به [[اهداف الهی]] [[دست]] یابد. [[امامان]] پیشین چنین وظایفی برعهده نداشته‌اند<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت‌، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۵.</ref>


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش