وحی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
*در این حوزه که موحی، [[خداوند]] و موحی الیه، همه موجودات است، [[وحی]] به معنای [[الهام]] و [[مشیت]] و [[تقدیر الهی]] است. مانند:  
*در این حوزه که موحی، [[خداوند]] و موحی الیه، همه موجودات است، [[وحی]] به معنای [[الهام]] و [[مشیت]] و [[تقدیر الهی]] است. مانند:  
:۱. '''[[هدایت]] غریزی''': هر موجودی به‌طور غریزی راه بقا و تداوم [[حیات]] خود را می‌داند. که در [[قرآن]] از آن با نام [[وحی]] یاد شده است. {{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ‏‏‏‏‏‏}}. [[وحی]] در مواردی که درباره هدایت‌های غریزی حیوانات یا [[الهام]] به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای [[وحی]] در امور [[تکوینی]] قرار می‌گیرد <ref> [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۰ و ۳۱.</ref>.
:۱. '''[[هدایت]] غریزی''': هر موجودی به‌طور غریزی راه بقا و تداوم [[حیات]] خود را می‌داند. که در [[قرآن]] از آن با نام [[وحی]] یاد شده است. {{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ‏‏‏‏‏‏}}. [[وحی]] در مواردی که درباره هدایت‌های غریزی حیوانات یا [[الهام]] به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای [[وحی]] در امور [[تکوینی]] قرار می‌گیرد <ref> [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۰ و ۳۱.</ref>.
:۲. '''مقدرات هستی''': [[خداوند]] می‌فرماید {{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها‏‏‏‏‏‏}}. [[مفسرین]] معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشته‌اند: برخی گیرنده [[وحی]] را [[اهل]] هر آسمانی می‌دانند<ref>[[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۷، ص۳۶۷.</ref>. برخی دیگر [[وحی]] در [[آیه]] را به معنای تقدیر گرفته‌اند<ref> آیت الله [[محمد هادی معرفت]]، التمهید فی علوم القرآن.</ref>. و دیگری قائل است: "[[آسمان]] و [[زمین]] گوش شنوا دارند و از [[وحی]] [[خداوند]] [[فرمان]] می‌برند<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی وحی و نبوت در قرآن، ج۳، ص۶۱.</ref>. در [[روح المعانی (کتاب)|تفسیر روح المعانی]] آمده که [[وحی]] به معنای [[خلقت]] است و امر موجودات [[آسمان‌ها]]، یا اینکه [[وحی]] به معنای انتقال [[پنهان]] چیزی به دیگری است و مراد از امر، [[تکلیف الهی]] متوجه [[اهل]] هر [[آسمان]] است. اما معنا کردن [[وحی]] به [[خلقت]] و معنا کردن "امر" به موجودات داخل [[آسمان‌ها]] بدون [[دلیل]] است و عبارت [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ‏‏‏‏‏‏}}. بعید است به معنای [[وحی]] معمولی باشد. منتها در [[تفسیر]] آیۀ مذکور، چنین [[استدلال]] شده است:
:۲. '''مقدرات هستی''': [[خداوند]] می‌فرماید {{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها‏‏‏‏‏‏}}. [[مفسرین]] معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشته‌اند: برخی گیرنده [[وحی]] را [[اهل]] هر آسمانی می‌دانند<ref>[[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۷، ص۳۶۷.</ref>. برخی دیگر [[وحی]] در [[آیه]] را به معنای تقدیر گرفته‌اند<ref> آیت الله [[محمد هادی معرفت]]، التمهید فی علوم القرآن.</ref>. و دیگری قائل است: "[[آسمان]] و [[زمین]] گوش شنوا دارند و از [[وحی]] [[خداوند]] [[فرمان]] می‌برند<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی وحی و نبوت در قرآن، ج۳، ص۶۱.</ref>. در [[روح المعانی (کتاب)|تفسیر روح المعانی]] آمده که [[وحی]] به معنای [[خلقت]] است و امر موجودات [[آسمان‌ها]]، یا اینکه [[وحی]] به معنای انتقال پنهان چیزی به دیگری است و مراد از امر، [[تکلیف الهی]] متوجه [[اهل]] هر [[آسمان]] است. اما معنا کردن [[وحی]] به [[خلقت]] و معنا کردن "امر" به موجودات داخل [[آسمان‌ها]] بدون [[دلیل]] است و عبارت [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ‏‏‏‏‏‏}}. بعید است به معنای [[وحی]] معمولی باشد. منتها در [[تفسیر]] آیۀ مذکور، چنین [[استدلال]] شده است:
::۱. [[آسمان]] محل عبور و مرور [[ملائکه]] است: {{متن قرآن|وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ‏‏‏‏‏‏}} <ref> [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۲ و ۳۳.</ref>.
::۱. [[آسمان]] محل عبور و مرور [[ملائکه]] است: {{متن قرآن|وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ‏‏‏‏‏‏}} <ref> [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۲ و ۳۳.</ref>.
::۱. [[آسمان]] محل نازل شدن امر از [[ناحیه]] [[خدا]] به‌ سوی [[زمین]] است {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ‏‏‏‏‏‏}}. بعد از {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ‏‏‏‏‏‏}} از این جهت قرار گرفته است که کلمه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ‏‏‏‏‏‏}} معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان [[امر الهی]] است، در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏‏‏‏‏‏}}  یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر [[آسمان]] پایین‌تر نازل می‌شود.
::۱. [[آسمان]] محل نازل شدن امر از [[ناحیه]] [[خدا]] به‌ سوی [[زمین]] است {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ‏‏‏‏‏‏}}. بعد از {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ‏‏‏‏‏‏}} از این جهت قرار گرفته است که کلمه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ‏‏‏‏‏‏}} معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان [[امر الهی]] است، در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏‏‏‏‏‏}}  یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر [[آسمان]] پایین‌تر نازل می‌شود.
خط ۲۳۳: خط ۲۳۳:
#{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۳-۵ و ۱۰-۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۳-۵ و ۱۰-۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ * كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ}}<ref>«زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن (نیز) با ماست * هرگز! بلکه شما این جهان شتابان را دوست می‌دارید * و جهان واپسین را وا می‌گذارید» سوره قیامه، آیه ۱۶-۲۱.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ * كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ}}<ref>«زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن (نیز) با ماست * هرگز! بلکه شما این جهان شتابان را دوست می‌دارید * و جهان واپسین را وا می‌گذارید» سوره قیامه، آیه ۱۶-۲۱.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست * و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در توصیف پیک [[وحی]] -[[جبرئیل]] - میفرماید: یقیناً این [[قرآن]] [[کلام]] فرستاده [[بزرگواری]] است - [[جبرئیل امین]] - که از سوی [[خداوند]] برای پیامبرش آورده {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}} و این پاسخی است به آنها که [[پیامبر]] را متهم می‌کردند که [[قرآن]] را خود ساخته و پرداخته، و به [[خدا]] نسبت داده است. در این [[آیه]] و [[آیات]] بعد پنج [[وصف]] برای “جبرئیل” پیک [[وحی]] [[خدا]] بیان شده، که در [[حقیقت]] اوصافی است که برای هر فرستاده جامع الشرایط لازم است. نخست توصیف او به “کریم” بودن که اشاره به [[ارزش]] وجودی اوست. سپس به اوصاف دیگر پرداخته، می‌افزاید: “او صاحب [[قدرت]] است، و نزد ([[خداوند]]) صاحب [[عرش]] [[مقام]] والایی دارد” {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}} {{متن قرآن|ذِي الْعَرْشِ}} اشاره به ذات [[پاک]] [[خداوند]] است، گر چه او صاحب تمام [[عالم هستی]] است ولی از آنجا که [[عرش]] - خواه به معنی عالم ماوراء [[طبیعت]] باشد، و یا [[مقام]] [[علم مکنون]] [[خداوند]] - اهمیت بیشتری دارد، او را به صاحب [[عرش]] بودن توصیف می‌کند. و در چهارمین و پنجمین توصیف می‌گوید: “در [[آسمان‌ها]] مورد [[اطاعت]] ([[فرشتگان]]) و [[امین]] است” {{متن قرآن|مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ}} از [[روایات]] استفاده می‌شود که گاه [[جبرئیل امین]] برای [[ابلاغ]] [[آیات قرآن]] از سوی گروه عظیمی از [[فرشتگان]] [[همراهی]] می‌شد و مسلماً در میان آنها [[مطاع]] بود و یک [[رسول]] باید در میان همراهانش [[مطاع]] باشد. سپس به [[نفی]] نسبت ناروایی که به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دادند پرداخته، می‌افزاید: و [[صاحب شما]] - [[پیامبر]] - دیوانه نیست {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ}} تعبیر به “صاحب” اشاره به این است که او سالیان دراز در میان شما [[زندگی]] کرده، و همنشین با افراد شما بوده است، و او را به [[عقل]] و [[درایت]] و [[امانت]] شناخته‌اید، چگونه نسبت [[جنون]] به او می‌دهید؟! بعد برای تأکید [[ارتباط]] [[پیامبر]] با [[جبرئیل امین]] می‌افزاید: او -[[جبرئیل]] - را در افق روشن دیده است {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}} منظور از “افق مبین” همان “افق اعلی” و افق [[آشکار]] کننده [[فرشتگان]] است که [[پیامبر]] [[جبرئیل]] را در آن [[مشاهده]] کرد. سپس می‌افزاید: “و او نسبت به آن‌چه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد” {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بی‌کم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] می‌نهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست می‌یابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] می‌ورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بی‌کران [[علم]] خداست از این‌گونه صفات مبراست<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۲۳.</ref>. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} کلمه {{متن قرآن|بِضَنِينٍ}} صفت مشبهه از ماده “ضن” است، که به معنای [[بخل]] است، می‌فرماید [[رسول خدا]]{{صل}} به هیچ چیز از آن‌چه به او [[وحی]] می‌شود [[بخل]] نمی‌ورزد، و چیزی را از کسی [[کتمان]] و [[پنهان]] نمی‌کند و [[تغییر]] و تبدیل نمی‌دهد، و [[وحی]] را نه همه‌اش و نه بعضی از آن را به چیز دیگر تبدیل نمی‌کند، بلکه همان‌طور که به او [[تعلیم]] داده به [[مردم]] [[تعلیم]] می‌دهد، و آن‌چه را [[مأمور]] به تبلیغش شده [[تبلیغ]] می‌کند<ref>ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست * و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در توصیف پیک [[وحی]] -[[جبرئیل]] - میفرماید: یقیناً این [[قرآن]] [[کلام]] فرستاده [[بزرگواری]] است - [[جبرئیل امین]] - که از سوی [[خداوند]] برای پیامبرش آورده {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}} و این پاسخی است به آنها که [[پیامبر]] را متهم می‌کردند که [[قرآن]] را خود ساخته و پرداخته، و به [[خدا]] نسبت داده است. در این [[آیه]] و [[آیات]] بعد پنج [[وصف]] برای “جبرئیل” پیک [[وحی]] [[خدا]] بیان شده، که در [[حقیقت]] اوصافی است که برای هر فرستاده جامع الشرایط لازم است. نخست توصیف او به “کریم” بودن که اشاره به [[ارزش]] وجودی اوست. سپس به اوصاف دیگر پرداخته، می‌افزاید: “او صاحب [[قدرت]] است، و نزد ([[خداوند]]) صاحب [[عرش]] [[مقام]] والایی دارد” {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}} {{متن قرآن|ذِي الْعَرْشِ}} اشاره به ذات [[پاک]] [[خداوند]] است، گر چه او صاحب تمام [[عالم هستی]] است ولی از آنجا که [[عرش]] - خواه به معنی عالم ماوراء [[طبیعت]] باشد، و یا [[مقام]] [[علم مکنون]] [[خداوند]] - اهمیت بیشتری دارد، او را به صاحب [[عرش]] بودن توصیف می‌کند. و در چهارمین و پنجمین توصیف می‌گوید: “در [[آسمان‌ها]] مورد [[اطاعت]] ([[فرشتگان]]) و [[امین]] است” {{متن قرآن|مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ}} از [[روایات]] استفاده می‌شود که گاه [[جبرئیل امین]] برای [[ابلاغ]] [[آیات قرآن]] از سوی گروه عظیمی از [[فرشتگان]] [[همراهی]] می‌شد و مسلماً در میان آنها [[مطاع]] بود و یک [[رسول]] باید در میان همراهانش [[مطاع]] باشد. سپس به [[نفی]] نسبت ناروایی که به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دادند پرداخته، می‌افزاید: و [[صاحب شما]] - [[پیامبر]] - دیوانه نیست {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ}} تعبیر به “صاحب” اشاره به این است که او سالیان دراز در میان شما [[زندگی]] کرده، و همنشین با افراد شما بوده است، و او را به [[عقل]] و [[درایت]] و [[امانت]] شناخته‌اید، چگونه نسبت [[جنون]] به او می‌دهید؟! بعد برای تأکید [[ارتباط]] [[پیامبر]] با [[جبرئیل امین]] می‌افزاید: او -[[جبرئیل]] - را در افق روشن دیده است {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}} منظور از “افق مبین” همان “افق اعلی” و افق [[آشکار]] کننده [[فرشتگان]] است که [[پیامبر]] [[جبرئیل]] را در آن [[مشاهده]] کرد. سپس می‌افزاید: “و او نسبت به آن‌چه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد” {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بی‌کم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] می‌نهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست می‌یابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] می‌ورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بی‌کران [[علم]] خداست از این‌گونه صفات مبراست<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۲۳.</ref>. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} کلمه {{متن قرآن|بِضَنِينٍ}} صفت مشبهه از ماده “ضن” است، که به معنای [[بخل]] است، می‌فرماید [[رسول خدا]]{{صل}} به هیچ چیز از آن‌چه به او [[وحی]] می‌شود [[بخل]] نمی‌ورزد، و چیزی را از کسی [[کتمان]] و پنهان نمی‌کند و [[تغییر]] و تبدیل نمی‌دهد، و [[وحی]] را نه همه‌اش و نه بعضی از آن را به چیز دیگر تبدیل نمی‌کند، بلکه همان‌طور که به او [[تعلیم]] داده به [[مردم]] [[تعلیم]] می‌دهد، و آن‌چه را [[مأمور]] به تبلیغش شده [[تبلیغ]] می‌کند<ref>ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست * برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد * و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۲- ۲۹.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} این [[قرآن]] فقط ذکر است، که [[شعور]] و [[فطرت]] خفته و به فراموش رفته را بیدار می‌کند و آن‌چه از یاد رفته به یاد می‌آورد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref> و برای جهانیان است، چون همه در اصل چنین شعوری مشترکند، اگر [[شعور]] خفته و [[فطرت]] بیدار شود و به راه آید، راهش همان [[راه خدا]] و بقاء است که [[انسان]] [[گمراه]] آن را از خارج ذات خود و عوارض آن می‌جوید. از این رو راه‌جو و راه یکی است، [[انسان]] از جهت [[عقل]] اکتسابی راه‌جوست و از جهت [[عقل]] و [[شعور]] [[فطری]] راه است. و اگر [[عقل]] مکتسب هماهنگ با [[عقل]] [[فطری]] گردید مستقیم می‌شود و در [[راه مستقیم]] [[سیر]] می‌نماید: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} این ذکر برای کسانی اثر و سود دارد که خواست مستقیم - شدن و به [[راه مستقیم]] درآمدن داشته باشند. اگر چنین خواستی باشد به [[وسیله]] همین ذکر [[قرآن]] است که قوا و [[عواطف]] و خلال‌های [[نفسانی]] هماهنگ و مستقیم می‌گردد و به [[راه مستقیم]] می‌گراید<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۱۰.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست * برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد * و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۲- ۲۹.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} این [[قرآن]] فقط ذکر است، که [[شعور]] و [[فطرت]] خفته و به فراموش رفته را بیدار می‌کند و آن‌چه از یاد رفته به یاد می‌آورد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref> و برای جهانیان است، چون همه در اصل چنین شعوری مشترکند، اگر [[شعور]] خفته و [[فطرت]] بیدار شود و به راه آید، راهش همان [[راه خدا]] و بقاء است که [[انسان]] [[گمراه]] آن را از خارج ذات خود و عوارض آن می‌جوید. از این رو راه‌جو و راه یکی است، [[انسان]] از جهت [[عقل]] اکتسابی راه‌جوست و از جهت [[عقل]] و [[شعور]] [[فطری]] راه است. و اگر [[عقل]] مکتسب هماهنگ با [[عقل]] [[فطری]] گردید مستقیم می‌شود و در [[راه مستقیم]] [[سیر]] می‌نماید: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} این ذکر برای کسانی اثر و سود دارد که خواست مستقیم - شدن و به [[راه مستقیم]] درآمدن داشته باشند. اگر چنین خواستی باشد به [[وسیله]] همین ذکر [[قرآن]] است که قوا و [[عواطف]] و خلال‌های [[نفسانی]] هماهنگ و مستقیم می‌گردد و به [[راه مستقیم]] می‌گراید<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۱۰.</ref>.


۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش