جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[امام حسن مجتبی]]{{ع}} آنگاه که مجبور به امضای [[صلحنامه]] با [[معاویه]] شد و [[شیعیان]] او را [[سرزنش]] کردند، به ایشان فرمود: وای بر شما! آیا نمیدانید که به [[خدا]] [[سوگند]]، آنچه انجام دادم برای شیعیانم از آنچه که [[خورشید]] بر آن طلوع یا غروب میکند، بهتر است؟ آیا نمیدانید که من [[امام]] مفترض الطاعة شمایم”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۶.</ref>. | [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} آنگاه که مجبور به امضای [[صلحنامه]] با [[معاویه]] شد و [[شیعیان]] او را [[سرزنش]] کردند، به ایشان فرمود: وای بر شما! آیا نمیدانید که به [[خدا]] [[سوگند]]، آنچه انجام دادم برای شیعیانم از آنچه که [[خورشید]] بر آن طلوع یا غروب میکند، بهتر است؟ آیا نمیدانید که من [[امام]] مفترض الطاعة شمایم”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۶.</ref>. | ||
تعبیر مفترض الطاعة چنانکه به نظر میآید، به معنای کسی است که [[اطاعت]] بیچون و چرای [[مردم]] از او لازم است؛ چنانکه [[امام مجتبی]]{{ع}} در ادامه [[روایت]] پیشین با یادآور شدن داستان [[خضر]] و [[موسی]]{{ع}} به دنبال [[تبیین]] این [[حقیقت]] بودند. ایشان فرمودند: ”آیا نمیدانید هنگامی که [[خضر]]{{ع}} کشتی را سوراخ کرد و دیوار را برپا ساخت و [[غلام]] را به [[قتل]] رسانید، موجب [[خشم]] [[موسی بن عمران]]{{ع}} شد؟ چراکه [[حکمت]] آن [[کارها]] بر او | تعبیر مفترض الطاعة چنانکه به نظر میآید، به معنای کسی است که [[اطاعت]] بیچون و چرای [[مردم]] از او لازم است؛ چنانکه [[امام مجتبی]]{{ع}} در ادامه [[روایت]] پیشین با یادآور شدن داستان [[خضر]] و [[موسی]]{{ع}} به دنبال [[تبیین]] این [[حقیقت]] بودند. ایشان فرمودند: ”آیا نمیدانید هنگامی که [[خضر]]{{ع}} کشتی را سوراخ کرد و دیوار را برپا ساخت و [[غلام]] را به [[قتل]] رسانید، موجب [[خشم]] [[موسی بن عمران]]{{ع}} شد؟ چراکه [[حکمت]] آن [[کارها]] بر او پنهان بود، در حالی که نزد [[خداوند]] دارای [[حکمت]] بودند...”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۶.</ref>. | ||
اهمیت این مفهوم چنان است که بر اساس برخی [[روایات]]، یکی از [[واجبات]] [[عقیدتی]] و [[معرفتی]] [[شیعیان]] راجع به [[امامان]]{{عم}}، [[اعتقاد]] به مفترض الطاعة بودن آنان است. در این باره [[حمزة بن حمران]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: “نوه من در [[سرزمین]] [[خراسان]]، در شهری که [[طوس]] نامیده میشود، کشته خواهد شد. هر کس او را در حالی که [[دانا]] به [[حق]] اوست، [[زیارت]] کند، در [[قیامت]] [[دست]] او را گرفته و وارد [[بهشت]] میکنم... سؤال کردم: [[شناخت حق]] او به چه چیزی است؟ فرمود: اینک بداند او [[امام]] مفترض الطاعة است...”<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}} ج۲، ص۲۵۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۴؛ الامالی، ص۱۲۱.</ref>. | اهمیت این مفهوم چنان است که بر اساس برخی [[روایات]]، یکی از [[واجبات]] [[عقیدتی]] و [[معرفتی]] [[شیعیان]] راجع به [[امامان]]{{عم}}، [[اعتقاد]] به مفترض الطاعة بودن آنان است. در این باره [[حمزة بن حمران]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: “نوه من در [[سرزمین]] [[خراسان]]، در شهری که [[طوس]] نامیده میشود، کشته خواهد شد. هر کس او را در حالی که [[دانا]] به [[حق]] اوست، [[زیارت]] کند، در [[قیامت]] [[دست]] او را گرفته و وارد [[بهشت]] میکنم... سؤال کردم: [[شناخت حق]] او به چه چیزی است؟ فرمود: اینک بداند او [[امام]] مفترض الطاعة است...”<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}} ج۲، ص۲۵۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۴؛ الامالی، ص۱۲۱.</ref>. |