فایده امام غایب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
خط ۸۶: خط ۸۶:
ایشان سپس به بیان این جهات می‌پردازد و در موضوع [[امامت]] در [[باطن]] [[اعمال]] اشاره می‌کند [[امام]] چنانکه نسبت به ظاهر [[اعمال]] [[مردم]] [[پیشوا]] و راهنماست، همچنین در [[باطن]] نیز سمت [[پیشوایی]] و [[رهبری]] دارد و اوست قافله سالار کاروان [[انسانیت]] که از راه [[باطن]] به سوی [[خدا]] [[سیر]] می‌کند. برای روشنشدن این [[حقیقت]] به دو مقدمه باید توجه شود:
ایشان سپس به بیان این جهات می‌پردازد و در موضوع [[امامت]] در [[باطن]] [[اعمال]] اشاره می‌کند [[امام]] چنانکه نسبت به ظاهر [[اعمال]] [[مردم]] [[پیشوا]] و راهنماست، همچنین در [[باطن]] نیز سمت [[پیشوایی]] و [[رهبری]] دارد و اوست قافله سالار کاروان [[انسانیت]] که از راه [[باطن]] به سوی [[خدا]] [[سیر]] می‌کند. برای روشنشدن این [[حقیقت]] به دو مقدمه باید توجه شود:


#جای تردید نیست که به نظر [[اسلام]] و سایر [[ادیان آسمانی]] یگانه [[وسیله]] [[سعادت]] و [[شقاوت]] ([[خوشبختی]] و [[بدبختی]]) واقعی و [[ابدی]] [[انسان]]، همانا [[اعمال نیک]] و بد اوست که [[دین]] آسمانی تعلیمش می‌کند و هم از [[راه وحی]] و [[نبوت]]، این [[اعمال]] را مناسب طرز [[تفکر]] گروه [[بشر]] با زبان [[اجتماعی]] آنها به صورت [[امر و نهی]] و تحسین و تقبیح بیان فرموده و در مقابل [[طاعت]] و [[تمرد]] آنها، برای [[نیکوکاران]] و [[فرمانبرداران]]، [[زندگی]] جاوید شیرینی که مشتمل بر همه خواست‌های کمالی [[انسان]] می‌باشد، نوید داده و برای بدکاران و [[ستمگران]] از [[زندگی]] جاوید تلخی که متضمن هر گونه [[بدبختی]] و ناکامی می‌باشد خبر داده است. و جای [[شک]] نیست که خدای [[آفرینش]] که از هر جهت بالاتر از [[تصور]] ماست، مانند ما [[تفکر]] [[اجتماعی]] ندارد و این سازمان قراردادی آقایی و [[بندگی]] و [[فرمانبری]] و [[امر و نهی]] و مزد و [[پاداش]] در بیرون از [[زندگی اجتماعی]] ما وجود ندارد و دستگاه خدایی همانا دستگاه [[آفرینش]] است که در آن هستی و پیدایش هر چیز به [[آفرینش]] [[خدا]] طبق [[روابط]] واقعی بستگی دارد و بس. بنابراین باید نتیجه گرفت که میان [[اعمال نیک]] و بد و میان آنچه در [[جهان]] [[ابدیت]] از [[زندگی]] و خصوصیات آن هست، رابطه واقعی برقرار است که [[خوشی]] و ناخوشی [[آینده]] مولود آن است و به عبارت ساده‌تر هر یک از [[اعمال نیک]] و بد، در [[درون انسان]] واقعیتی به وجود می‌آید که چگونگی [[زندگی]] [[آینده]] مرهون آن است. [[انسان]] بفهمد یا نفهمد درست مانند [[کودکی]] است که تحت [[تربیت]] قرار می‌گیرد. وی جز دستورهایی که از مربی با لفظ «بکن و نکن» می‌شنود و پیکر کارهایی که انجام می‌دهد، چیزی نمی‌فهمد. ولی پس از بزرگ شدن و گذازنیدن ایام [[تربیت]] به واسطه ملکات [[روحی]] ارزنده‌ای که در [[باطن]] خود مهیا کرده، در [[اجتماع]] به [[زندگی]] سعادتمندی نایل خواهد شد، و اگر از انجام دستورهای مربی نیکخواه خود سرباز زده باشد، جز [[بدبختی]] بهره‌ای نخواهد داشت. خلاصه [[انسان]] در [[باطن]] این [[حیات ظاهری]]، [[حیات باطنی]] ([[حیات معنوی]]) دیگری دارد که از [[اعمال]] وی سرچشمه می‌گیرد و [[رشد]] می‌کند و این بیان [[عقلی]] را [[تأیید]] می‌کند و در [[آیات]] بسیاری برای [[اهل]] [[ایمان]] حیاتی دیگر برشمرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref> وآیه دیگر {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>
#جای تردید نیست که به نظر [[اسلام]] و سایر [[ادیان آسمانی]] یگانه وسیله [[سعادت]] و [[شقاوت]] ([[خوشبختی]] و [[بدبختی]]) واقعی و [[ابدی]] [[انسان]]، همانا [[اعمال نیک]] و بد اوست که [[دین]] آسمانی تعلیمش می‌کند و هم از [[راه وحی]] و [[نبوت]]، این [[اعمال]] را مناسب طرز [[تفکر]] گروه [[بشر]] با زبان [[اجتماعی]] آنها به صورت [[امر و نهی]] و تحسین و تقبیح بیان فرموده و در مقابل [[طاعت]] و [[تمرد]] آنها، برای [[نیکوکاران]] و [[فرمانبرداران]]، [[زندگی]] جاوید شیرینی که مشتمل بر همه خواست‌های کمالی [[انسان]] می‌باشد، نوید داده و برای بدکاران و [[ستمگران]] از [[زندگی]] جاوید تلخی که متضمن هر گونه [[بدبختی]] و ناکامی می‌باشد خبر داده است. و جای [[شک]] نیست که خدای [[آفرینش]] که از هر جهت بالاتر از [[تصور]] ماست، مانند ما [[تفکر]] [[اجتماعی]] ندارد و این سازمان قراردادی آقایی و [[بندگی]] و [[فرمانبری]] و [[امر و نهی]] و مزد و [[پاداش]] در بیرون از [[زندگی اجتماعی]] ما وجود ندارد و دستگاه خدایی همانا دستگاه [[آفرینش]] است که در آن هستی و پیدایش هر چیز به [[آفرینش]] [[خدا]] طبق [[روابط]] واقعی بستگی دارد و بس. بنابراین باید نتیجه گرفت که میان [[اعمال نیک]] و بد و میان آنچه در [[جهان]] [[ابدیت]] از [[زندگی]] و خصوصیات آن هست، رابطه واقعی برقرار است که [[خوشی]] و ناخوشی [[آینده]] مولود آن است و به عبارت ساده‌تر هر یک از [[اعمال نیک]] و بد، در [[درون انسان]] واقعیتی به وجود می‌آید که چگونگی [[زندگی]] [[آینده]] مرهون آن است. [[انسان]] بفهمد یا نفهمد درست مانند [[کودکی]] است که تحت [[تربیت]] قرار می‌گیرد. وی جز دستورهایی که از مربی با لفظ «بکن و نکن» می‌شنود و پیکر کارهایی که انجام می‌دهد، چیزی نمی‌فهمد. ولی پس از بزرگ شدن و گذازنیدن ایام [[تربیت]] به واسطه ملکات [[روحی]] ارزنده‌ای که در [[باطن]] خود مهیا کرده، در [[اجتماع]] به [[زندگی]] سعادتمندی نایل خواهد شد، و اگر از انجام دستورهای مربی نیکخواه خود سرباز زده باشد، جز [[بدبختی]] بهره‌ای نخواهد داشت. خلاصه [[انسان]] در [[باطن]] این [[حیات ظاهری]]، [[حیات باطنی]] ([[حیات معنوی]]) دیگری دارد که از [[اعمال]] وی سرچشمه می‌گیرد و [[رشد]] می‌کند و این بیان [[عقلی]] را [[تأیید]] می‌کند و در [[آیات]] بسیاری برای [[اهل]] [[ایمان]] حیاتی دیگر برشمرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref> وآیه دیگر {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>
#بسیار اتفاق افتاده که یکی از ما کسی را به امری [[نیک]] یا بد [[راهنمایی]] کند در حالیکه خودش به گفتۀ خود عامل نباشد ولی هرگز در [[پیامبران]] و [[امامان]] که [[هدایت]] و [[رهبری]] آنها به امر خداست، این حال تحقق پیدا نمی‌کند. ایشان به [[دینی]] که [[هدایت]] می‌کنند و [[رهبری]] آن را به عهده دارند خودشان نیز عاملند و وقتی [[مردم]] را بسوی [[حیات معنوی]] سوق می‌دهند خودشان نیز همان [[حیات]] را دارند، زیرا تا [[خدا]] کسی را خد [[هدایت]] نکند [[هدایت]] دیگران را به دست او نمی‌سپارد.
#بسیار اتفاق افتاده که یکی از ما کسی را به امری [[نیک]] یا بد [[راهنمایی]] کند در حالیکه خودش به گفتۀ خود عامل نباشد ولی هرگز در [[پیامبران]] و [[امامان]] که [[هدایت]] و [[رهبری]] آنها به امر خداست، این حال تحقق پیدا نمی‌کند. ایشان به [[دینی]] که [[هدایت]] می‌کنند و [[رهبری]] آن را به عهده دارند خودشان نیز عاملند و وقتی [[مردم]] را بسوی [[حیات معنوی]] سوق می‌دهند خودشان نیز همان [[حیات]] را دارند، زیرا تا [[خدا]] کسی را خد [[هدایت]] نکند [[هدایت]] دیگران را به دست او نمی‌سپارد.
از بیان فوق چنین نتیجه گرفته می‌شود که در هر امتی، [[امام]] بالاترین [[درجه]] [[حیات معنوی]] را دارد و [[رهبری]] [[حیات معنوی]] به عهده اوست. [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>
از بیان فوق چنین نتیجه گرفته می‌شود که در هر امتی، [[امام]] بالاترین [[درجه]] [[حیات معنوی]] را دارد و [[رهبری]] [[حیات معنوی]] به عهده اوست. [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>
از این [[آیات]] استفاده می‌شود که [[امام]] علاوه بر [[ارشاد]] و [[هدایت ظاهری]]، دارای یک نوع [[هدایت]] و جذبه [[معنوی]] است که از سنخ [[عالم امر]] و تجرد می‌باشد و به [[وسیله]] [[حقیقت]] و [[نورانیت]] و [[باطن]] ذاتش، در [[قلوب]] [[شایسته]] [[مردم]] تأثیر و [[تصرف]] می‌نماید و آنها را به سوی مرتبه کمال و [[غایت]] ایجاد جذب می‌کند».
از این [[آیات]] استفاده می‌شود که [[امام]] علاوه بر [[ارشاد]] و [[هدایت ظاهری]]، دارای یک نوع [[هدایت]] و جذبه [[معنوی]] است که از سنخ [[عالم امر]] و تجرد می‌باشد و به وسیله [[حقیقت]] و [[نورانیت]] و [[باطن]] ذاتش، در [[قلوب]] [[شایسته]] [[مردم]] تأثیر و [[تصرف]] می‌نماید و آنها را به سوی مرتبه کمال و [[غایت]] ایجاد جذب می‌کند».
سپس در پایان بحث [[امامت]] در جواب اعتراضات به [[اعتقاد]] [[شیعه]] و [[امام غایب]] می‌فرماید: «[[وظیفه امام]] تنها بیان صوری [[معارف]] و [[راهنمایی]] ظاهری [[مردم]] نیست و [[امام]] [[ولایت]] و [[رهبری]] [[اعمال]] را به عهده دارد و اوست که [[حیات معنوی]] [[مردم]] را تنظیم می‌کند و حقایق [[اعمال]] را به سوی [[خدا]] سوق می‌دهد. [[بدیهی]] است که حضور و [[غیبت]] جسمانی ایشان مستور است و وجودش پیوسته لازم است».
سپس در پایان بحث [[امامت]] در جواب اعتراضات به [[اعتقاد]] [[شیعه]] و [[امام غایب]] می‌فرماید: «[[وظیفه امام]] تنها بیان صوری [[معارف]] و [[راهنمایی]] ظاهری [[مردم]] نیست و [[امام]] [[ولایت]] و [[رهبری]] [[اعمال]] را به عهده دارد و اوست که [[حیات معنوی]] [[مردم]] را تنظیم می‌کند و حقایق [[اعمال]] را به سوی [[خدا]] سوق می‌دهد. [[بدیهی]] است که حضور و [[غیبت]] جسمانی ایشان مستور است و وجودش پیوسته لازم است».


خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:


[[حضرت]] در این [[نامه]] تصریح دارند که در بزنگاه‌ها و لحظات [[سرنوشت]] ساز به صورت‌های مختلف به [[یاری]] [[شیعیان]] می‌شتابند و آنان را از گزند [[دشمنان]] [[حفظ]] می‌کنند و دعای خویش را بدرقه آنان می‌نمایند: {{متن حدیث|لأننا من وراء حفظهم بالدعاء الذي لايحجب عن ملك الأرض و السماء}}<REF>چرا که ما پشت سر [[فرد]] [[شایسته]] [[کردار]] با دعایی که از فرمانروای [[زمین]] و [[آسمان]] پوشیده نمی‌ماند آنان را [[حفظ]] و نگهداری می‌کنیم».</REF>
[[حضرت]] در این [[نامه]] تصریح دارند که در بزنگاه‌ها و لحظات [[سرنوشت]] ساز به صورت‌های مختلف به [[یاری]] [[شیعیان]] می‌شتابند و آنان را از گزند [[دشمنان]] [[حفظ]] می‌کنند و دعای خویش را بدرقه آنان می‌نمایند: {{متن حدیث|لأننا من وراء حفظهم بالدعاء الذي لايحجب عن ملك الأرض و السماء}}<REF>چرا که ما پشت سر [[فرد]] [[شایسته]] [[کردار]] با دعایی که از فرمانروای [[زمین]] و [[آسمان]] پوشیده نمی‌ماند آنان را [[حفظ]] و نگهداری می‌کنیم».</REF>
داستان انار که مربوط به [[شیعیان]] [[بحرین]] بوده و راجع به اناری است که [[وزیر]] [[ناصبی]] و [[دشمن اهل بیت]] با [[مکر]] و [[نیرنگ]] می‌خواست به [[وسیله]] آن [[خلافت]] سه [[خلیفه اول]] و دوم و سوم را ثابت کند،<REF>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.</REF> یکی از هزاران نمونه است.<REF>برای اطلاع بیشتر ر.ک [[عنایات]] [[مهدی موعود]] به [[علما]] و [[مراجع تقلید]] نوشته [[علی کریمی جهرمی]] و میرمهر تألیف [[سید مسعود پورسیدآقایی]].</REF>
داستان انار که مربوط به [[شیعیان]] [[بحرین]] بوده و راجع به اناری است که [[وزیر]] [[ناصبی]] و [[دشمن اهل بیت]] با [[مکر]] و [[نیرنگ]] می‌خواست به وسیله آن [[خلافت]] سه [[خلیفه اول]] و دوم و سوم را ثابت کند،<REF>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.</REF> یکی از هزاران نمونه است.<REF>برای اطلاع بیشتر ر.ک [[عنایات]] [[مهدی موعود]] به [[علما]] و [[مراجع تقلید]] نوشته [[علی کریمی جهرمی]] و میرمهر تألیف [[سید مسعود پورسیدآقایی]].</REF>


*'''[[دستگیری از نیازمندان]]'''
*'''[[دستگیری از نیازمندان]]'''
۲۱۸٬۱۶۸

ویرایش