حوا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۱
خط ۵۰: خط ۵۰:


==[[ایمان]] [[حوا]]==
==[[ایمان]] [[حوا]]==
در [[آیات]] ۱۸۹ - ۱۹۰ [[اعراف]] / ۷ پس از اشاره به پیدایی [[انسان‌ها]] از یک نفر و [[آفرینش]] همسری برای او، سخن آن دو خطاب به [[خدا]] چنین گزارش شده است که اگر فرزند صالحی به آنان دهد، سپاسگزار وی خواهند شد؛ اما آن دو پس از [[تولد]] فرزند و با [[اعتقاد]] به تأثیر موجوداتی دیگر در این [[موهبت]]، برای خدا [[شریک]] و انبازی [[معتقد]] شدند: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وجَعَلَ مِنها زَوجَها لِیسکُنَ اِلَیها فَلَمّا تَغَشـّها حَمَلَت حَملاً خَفِیفـًا فَمَرَّت بِهِ فَلَمّا اَثقَلَت دَعَوُا اللّهَ رَبَّهُما لـَن ءاتَیتَنا صــلِحـًا لَنَکونَنَّ مِنَ الشّـکِرین * فَلَمّا ءاتـهُما صــلِحـًا جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فیما ءاتـهُما فَتَعــلَی اللّهُ عَمّا یشرِکون». (اعراف / ۷، ۱۸۹ ـ ۱۹۰) [[مفسران]] در تعیین افراد مورد اشاره [[آیه]] به اختلاف‌گراییده‌اند: گروهی آنها را آدم و حوّا{{ع}} و آیه را مربوط به داستان [[نامگذاری]]فرزند از سوی آنان و در مقابل، دسته‌ای به سبب [[پیراستگی]] [[ساحت]] [[پیامبران]] از [[شرک]]، افراد مورد اشاره را کسان دیگری دانسته‌اند.
در [[آیات]] ۱۸۹ - ۱۹۰ [[اعراف]] / ۷ پس از اشاره به پیدایی [[انسان‌ها]] از یک نفر و [[آفرینش]] همسری برای او، سخن آن دو خطاب به [[خدا]] چنین گزارش شده است که اگر فرزند صالحی به آنان دهد، سپاسگزار وی خواهند شد؛ اما آن دو پس از [[تولد]] فرزند و با [[اعتقاد]] به تأثیر موجوداتی دیگر در این [[موهبت]]، برای خدا [[شریک]] و انبازی [[معتقد]] شدند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«پس چون به آنان (فرزند) شایسته‌ای داد در آنچه به آنها بخشیده بود برای وی شریک‌هایی تراشیدند و فرابر ترا که خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۹۰.</ref> [[مفسران]] در تعیین افراد مورد اشاره [[آیه]] به اختلاف ‌گراییده‌اند: گروهی آنها را آدم و حوّا{{ع}} و آیه را مربوط به داستان [[نامگذاری]]فرزند از سوی آنان و در مقابل، دسته‌ای به سبب [[پیراستگی]] [[ساحت]] [[پیامبران]] از [[شرک]]، افراد مورد اشاره را کسان دیگری دانسته‌اند.


بر اساس پاره‌ای گزارش‌های [[تفسیری]]، این آیات به نامگذاری فرزند آدم و حوّا اشاره دارند: <ref>تفسیر عیّاشی، ج ۲، ص ۴۳؛ جامع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۳؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> پس از بارداری حوّا [[ابلیس]] به او گفت اگر [[دوست]] دارد فرزندش سالم به [[دنیا]] آمده و زنده بماند، او را «عبدالحارث» بنامد (ابلیس در [[آسمان]] به نام «[[حارث]]» معروف بود)، و گرنه ۶ [[روز]] پس از تولد خواهد مرد. آدم{{ع}} این سخن را شنید؛ ولی نپذیرفت و فرزند آنان ۶ روز پس از تولد مرد و این حادثه آنها را متأثر و مردّد کرد. حوّا علیهاالسلام دوباره حامله شد [[ابلیس]] با تکرار گفته‌های پیشین، او را ترساند که فرزندش به شکل حیوانی چارپا به [[دنیا]] بیاید. پس از [[آگاهی]] [[آدم]]{{ع}} از این سخنان، آن دو دچار [[وسوسه]] شده و به رغم دانستن [[دشمنی]] [[شیطان]]، نام فرزند خود را «عبدالحارث» نهادند. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۷۷ - ۲۷۹. </ref> در [[تفسیر]] این [[آیه]]، احادیثی نیز در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] هست: در [[حدیثی]] منسوب به [[امام باقر]]{{ع}} [[شرک]] مورد اشاره آیه، شرک در [[طاعت]] ـ نه [[عبادت]] ـ خوانده شده است. از [[امام رضا]]{{ع}} گزارش شده که وی شرک را به معنای [[ناسپاسی]] و آن را متوجه همان [[نسل]] صالحی دانسته است که آن دو از [[خدا]] درخواست کردند. براساس این معنا [[مرجع]] [[ضمیر]] تثنیه در «جعلا» [[فرزندان]] دو قلویی‌اند که حوّا هر بار به دنیا می‌آورد؛ ولی این سخن با ظاهر آیه سازگار نیست. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۱۹۵ - ۱۹۷؛ کنزالدقائق، ج ۵، ص۲۶۲ - ۲۶۳. </ref>  در روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} به نقل [[سمرة بن جندب]] آمده که آن [[حضرت]] ضمن [[تأیید]] داستان یاد شده، آن‌را بر اثر القائات شیطان دانسته است. <ref>جامع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۴ - ۱۹۸؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> این داستان را [[ابن عباس]]،<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۳۰ - ۳۲. </ref> اُبیّ بن [[کعب]]،<ref> الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> [[قتاده]]، [[مجاهد]]، [[سعید بن جبیر]]، [[سدی]] و.. نیز نقل کرده‌اند. در [[حدیث]] مرسلی از پیامبر{{صل}} و به نقل ابن [[زید]] نیز آمده است که شیطان آدم و حوّا را یک بار در [[بهشت]] و بار دیگر در [[زمین]] [[فریب]] داد که دومی به همین مورد نامگذاری اشاره دارد.
بر اساس پاره‌ای گزارش‌های [[تفسیری]]، این آیات به نامگذاری فرزند آدم و حوّا اشاره دارند <ref>تفسیر عیّاشی، ج ۲، ص ۴۳؛ جامع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۳؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref>: پس از بارداری حوّا [[ابلیس]] به او گفت اگر [[دوست]] دارد فرزندش سالم به [[دنیا]] آمده و زنده بماند، او را "عبدالحارث" بنامد (ابلیس در [[آسمان]] به نام "[[حارث]]" معروف بود)، و گرنه ۶ [[روز]] پس از تولد خواهد مُرد. آدم{{ع}} این سخن را شنید؛ ولی نپذیرفت و فرزند آنان ۶ روز پس از تولد مُرد و این حادثه آنها را متأثر و مردّد کرد. حوّا {{ع}} دوباره حامله شد [[ابلیس]] با تکرار گفته‌های پیشین، او را ترساند که فرزندش به شکل حیوانی چارپا به [[دنیا]] بیاید. پس از [[آگاهی]] [[آدم]]{{ع}} از این سخنان، آن دو دچار [[وسوسه]] شده و به رغم دانستن [[دشمنی]] [[شیطان]]، نام فرزند خود را "عبدالحارث" نهادند. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۷۷ - ۲۷۹. </ref> در [[تفسیر]] این [[آیه]]، احادیثی نیز در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] هست: در [[حدیثی]] منسوب به [[امام باقر]]{{ع}} [[شرک]] مورد اشاره آیه، شرک در [[طاعت]] ـ نه [[عبادت]] ـ خوانده شده است. از [[امام رضا]]{{ع}} گزارش شده که وی شرک را به معنای [[ناسپاسی]] و آن را متوجه همان [[نسل]] صالحی دانسته است که آن دو از [[خدا]] درخواست کردند. براساس این معنا [[مرجع]] [[ضمیر]] تثنیه در {{متن قرآن|جَعَلَا}} [[فرزندان]] دو قلویی‌اند که حوّا هر بار به دنیا می‌آورد؛ ولی این سخن با ظاهر آیه سازگار نیست. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۱۹۵ - ۱۹۷؛ کنزالدقائق، ج ۵، ص۲۶۲ - ۲۶۳. </ref>  در روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} به نقل [[سمرة بن جندب]] آمده که آن [[حضرت]] ضمن [[تأیید]] داستان یاد شده، آن‌را بر اثر القائات شیطان دانسته است. <ref>جامع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۴ - ۱۹۸؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> این داستان را [[ابن عباس]]،<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۳۰ - ۳۲. </ref> اُبیّ بن کعب،<ref> الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۲۳. </ref> [[قتاده]]، [[مجاهد]]، [[سعید بن جبیر]]، [[سدی]] و.. نیز نقل کرده‌اند. در [[حدیث]] مرسلی از پیامبر{{صل}} و به نقل [[ابن زید]] نیز آمده است که شیطان آدم و حوّا را یک بار در [[بهشت]] و بار دیگر در [[زمین]] [[فریب]] داد که دومی به همین مورد نامگذاری اشاره دارد.


در مقابل، عده‌ای آیه را اشاره به [[مشرکان]] از [[بنی آدم]] می‌دانند. در گزارشی دیگر از [[قتادة]]، مراد آیه [[یهود]] و [[نصارا]] دانسته شده است که فرزندان خود را [[یهودی]] و [[نصرانی]] کردند. از [[حسن بصری]] نقل شده است که مقصود برخی از [[اهل]] [[ملل]] است. <ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۱۹۷. </ref> [[زمخشری]] مخاطب [[آیه]] را [[قریش]]، «نفس واحده» را «قُصَی» و دلالت آن به [[آدم]]{{ع}} را فاقد قرینه دانسته است. براساس این [[تفسیر]]، [[خدا]] پس از [[آفرینش]] «قصی» برای او همسری از جنس وی ـ یعنی [[عرب]] و [[قریشی]] ـ قرار داد و هنگامی که خدا فرزندانی به آنها داد و با توجه به نام بت‌های خویش آنها را [[عبد]] مناف، عبدمنات، عبدالعزّی، عبدالدار و عبد قصیّ نامیدند. با این بیان، [[مرجع]] [[ضمیر]] جمع در «یشرِکون» ([[اعراف]] / ۷، ۱۹۰) قصیّ، [[همسر]] و [[نسل]] ایشان است. <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۸۷ - ۱۸۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۵۰۴. </ref> برخی این تفسیر را [[پسندیده]] و برگزیده‌اند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۷. </ref> [[علامه طباطبایی]]، نخست خطاب آیه را نوع [[انسان‌ها]] و آن را بیانگر قاعده کلیِ [[حاکم]] بر [[جوامع بشری]] می‌داند؛ با این توضیح که [[پدر]] و مادرها هنگام درخواست فرزند [[صالح]]، مانند مسافران کشتیِ در حال [[غرق]] شدن، کاملاً به خدا رو می‌کنند؛ ولی پس از [[استجابت دعا]]، در [[حفظ]] و [[تربیت]] آنها به هر سببی چنگ زده و از توجه به [[منعم]] [[واقعی]] باز می‌مانند. وی مؤید این تفسیر را ضمیر جمع «یشرکون» می‌داند و اینکه اگر آدم و حوّا مراد بودند، باید ضمیر تثنیه به کار می‌رفت؛ نیز او [[آیات]] پسین را قرینه دیگری می‌خواند که ظاهر در [[شرک]] به معنای [[عبادت غیر خدا]] و به دور از [[مقام]] انبیاست. وی سپس با فرض اینکه مراد از «نفس» و همسر او، «آدم و حوّاء» باشد، مقصود از شرک را سرگرم شدن و اهتمام آنها به [[تربیت فرزند]] و اداره زندگی‌شان، در نتیجه بازماندن از توجه کامل و خالصانه به خدا دانسته است. <ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۷۴ - ۳۷۶. </ref> [[فخر رازی]] نیز نخست شرک را به [[فرزندان آدم]] و حوّا نسبت می‌دهد و در ادامه با فرض اینکه اشاره [[آیه]] به [[آدم]] و حوّا باشد، [[شرک]] آنان را از موارد «[[حسنات]] الابرار سیئات‌المقربین» می‌خواند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۷ - ۸۸. </ref> درباره توجیه عبارت «فَتَعــلَی اللّهُ عَمّا یشرِکون»، در [[منابع اهل سنت]]، از [[سدی]] گزارش شده است که پیوند آن با [[آیات]] پیشین، از قبیل موصول و مفصول است و پس از این عبارت، داستان آدم تمام شده و آیات پسین به [[خدایان]] [[عرب]] می‌پردازد؛<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۱۹۸ - ۱۹۹. </ref> ولی این توجیه با فای [[تفریع]] در «فتعالی» درست به نظر نمی‌رسد، چون اگر مراد جز آدم و حوّا باشد، معنا روشن است و در فرض [[رجوع]] [[ضمیر]] به آن دو، چون در وقوع فعل، [[ابلیس]] هم با آنها [[شریک]] بوده است، علت کاربرد ضمیر جمع آشکار می‌شود.
در مقابل، عده‌ای آیه را اشاره به [[مشرکان]] از [[بنی آدم]] می‌دانند. در گزارشی دیگر از [[قتادة]]، مراد آیه [[یهود]] و [[نصارا]] دانسته شده است که فرزندان خود را [[یهودی]] و [[نصرانی]] کردند. از [[حسن بصری]] نقل شده است که مقصود برخی از [[اهل]] [[ملل]] است. <ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۱۹۷. </ref> [[زمخشری]] مخاطب [[آیه]] را [[قریش]]، {{متن قرآن|نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ}} را "قُصَی" و دلالت آن به [[آدم]]{{ع}} را فاقد قرینه دانسته است. براساس این [[تفسیر]]، [[خدا]] پس از [[آفرینش]] "قُصَی" برای او همسری از جنس وی ـ یعنی [[عرب]] و [[قریشی]] ـ قرار داد و هنگامی که خدا فرزندانی به آنها داد و با توجه به نام بت‌های خویش آنها را عبد مناف، عبدمنات، عبدالعزّی، عبدالدار و عبد قصیّ نامیدند. با این بیان، [[مرجع]] [[ضمیر]] جمع در {{متن قرآن|يُشْرِكُونَ}} قصیّ، [[همسر]] و [[نسل]] ایشان است. <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۸۷ - ۱۸۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۵۰۴. </ref> برخی این تفسیر را [[پسندیده]] و برگزیده‌اند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۷. </ref>.


گفتنی است در مقابل روایاتی که ضد حوّا علیهاالسلام در منابع یاد شده‌اند، در دعای اُمّ [[داود]] از او به [[شایستگی]] و [[پاکی]] و با اوصافی چون [[پاک از پلیدی]]، عاری از [[آلودگی]] و رفت و آمد کننده در مکان‌های قدسی یاد و [[درود]] و [[صلوات خدا]] برای او خواسته شده است. <ref>المصباح، ص ۵۳۱. </ref> شمار [[فرزندان]]، سالیان [[عمر]] و مکان [[خاک‌سپاری]] [[حوا]] از دیگر مباحثی‌اند که [[منابع تاریخی]] و [[تفسیری]] به آنها پرداخته‌اند. بیشتر منابع، رقم موالید او را ۲۰ شکم دو قلو یاد می‌کنند <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۸۹، ۹۲؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۴۲۳؛ تراجم اعلام النساء، ص ۱۰۲. </ref> و برخی گزارش‌ها و [[احادیث]]، عدد ۷۰،<ref>اعلام القرآن، ص ۳۲۹؛ قصص الانبیاء جزائری، ص ۷۲. </ref>
[[علامه طباطبایی]]، نخست خطاب آیه را نوع [[انسان‌ها]] و آن را بیانگر قاعده کلیِ [[حاکم]] بر [[جوامع بشری]] می‌داند؛ با این توضیح که [[پدر]] و مادرها هنگام درخواست فرزند [[صالح]]، مانند مسافران کشتیِ در حال [[غرق]] شدن، کاملاً به خدا رو می‌کنند؛ ولی پس از [[استجابت دعا]]، در [[حفظ]] و [[تربیت]] آنها به هر سببی چنگ زده و از توجه به [[منعم]] [[واقعی]] باز می‌مانند. وی مؤید این تفسیر را ضمیر جمع {{متن قرآن|يُشْرِكُونَ}} می‌داند و اینکه اگر آدم و حوّا مراد بودند، باید ضمیر تثنیه به کار می‌رفت؛ نیز او [[آیات]] پسین را قرینه دیگری می‌خواند که ظاهر در [[شرک]] به معنای [[عبادت غیر خدا]] و به دور از [[مقام]] انبیاست. وی سپس با فرض اینکه مراد از {{متن قرآن|نَّفْسٍ}} و همسر او، "آدم و حوّاء" باشد، مقصود از شرک را سرگرم شدن و اهتمام آنها به [[تربیت فرزند]] و اداره زندگی‌شان، در نتیجه بازماندن از توجه کامل و خالصانه به خدا دانسته است. <ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۷۴ - ۳۷۶. </ref>
۱۲۰  
 
<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۹۲. </ref> و ۵۰۰  
[[فخر رازی]] نیز نخست شرک را به [[فرزندان آدم]] و حوّا نسبت می‌دهد و در ادامه با فرض اینکه اشاره [[آیه]] به [[آدم]] و حوّا باشد، [[شرک]] آنان را از موارد {{عربی|"حسنات الابرار سیئات‌ المقربین"}} می‌خواند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۸۷ - ۸۸. </ref> درباره توجیه عبارت {{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}، در [[منابع اهل سنت]]، از [[سدی]] گزارش شده است که پیوند آن با [[آیات]] پیشین، از قبیل موصول و مفصول است و پس از این عبارت، داستان آدم تمام شده و آیات پسین به [[خدایان]] [[عرب]] می‌پردازد؛<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۱۹۸ - ۱۹۹. </ref> ولی این توجیه با فای [[تفریع]] در {{متن قرآن|فَتَعَالَى}} درست به نظر نمی‌رسد، چون اگر مراد جز آدم و حوّا باشد، معنا روشن است و در فرض [[رجوع]] [[ضمیر]] به آن دو، چون در وقوع فعل، [[ابلیس]] هم با آنها [[شریک]] بوده است، علت کاربرد ضمیر جمع آشکار می‌شود.
<ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۷۸؛ مسند امام رضا، ج ۲، ص ۱۲۵؛ امالی، ج ۴، ص ۱۳۸. </ref> را نیز برشمرده‌اند. [[روایات]]، جملگی، مکان [[دفن]] او را در جوار همسرش می‌دانند و اینکه یک سال بیش از همسرش [[زندگی]] کرده است. <ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۹۵ - ۱۹۷؛ کنز الدقائق، ج ۵، ص ۲۶۲؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۶۹. </ref> از آنجا که مکان [[خاک‌سپاری]] و درازای [[عمر]] [[حضرت آدم]]{{ع}} متفاوت ذکر شده‌اند، این چندگانگی در مورد [[حضرت]] [[حوا]] علیهاالسلام نیز تکرار می‌شود. در روایتی از [[علی]]{{ع}}، سنّ [[آدم]]{{ع}} <ref>کنزالدقائق، ج ۱، ص ۳۹۱. </ref> و در نقل‌های دیگر، ۹۶۰،<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۱، ص ۴۹، «آدم».</ref>۱۰۰۰  
 
<ref>بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۶۸. </ref> و ۱۰۳۰  
گفتنی است در مقابل روایاتی که ضد حوّا {{ع}} در منابع یاد شده‌اند، در دعای اُمّ داود از او به [[شایستگی]] و [[پاکی]] و با اوصافی چون [[پاک از پلیدی]]، عاری از [[آلودگی]] و رفت و آمد کننده در مکان‌های قدسی یاد و [[درود]] و [[صلوات خدا]] برای او خواسته شده است. <ref>المصباح، ص ۵۳۱. </ref> شمار [[فرزندان]]، سالیان [[عمر]] و مکان [[خاک‌سپاری]] [[حوا]] از دیگر مباحثی‌اند که [[منابع تاریخی]] و [[تفسیری]] به آنها پرداخته‌اند. بیشتر منابع، رقم موالید او را ۲۰ شکم دو قلو یاد می‌کنند <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۸۹، ۹۲؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۴۲۳؛ تراجم اعلام النساء، ص ۱۰۲. </ref> و برخی گزارش‌ها و [[احادیث]]، عدد ۷۰،<ref>اعلام القرآن، ص ۳۲۹؛ قصص الانبیاء جزائری، ص ۷۲. </ref> ۱۲۰ <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۹۲. </ref> و ۵۰۰ <ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۷۸؛ مسند امام رضا، ج ۲، ص ۱۲۵؛ امالی، ج ۴، ص ۱۳۸. </ref> را نیز برشمرده‌اند. [[روایات]]، جملگی، مکان [[دفن]] او را در جوار همسرش می‌دانند و اینکه یک سال بیش از همسرش [[زندگی]] کرده است. <ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۹۵ - ۱۹۷؛ کنز الدقائق، ج ۵، ص ۲۶۲؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۶۹. </ref> از آنجا که مکان [[خاک‌سپاری]] و درازای [[عمر]] [[حضرت آدم]]{{ع}} متفاوت ذکر شده‌اند، این چندگانگی در مورد [[حضرت]] [[حوا]]{{ع}} نیز تکرار می‌شود. در روایتی از [[علی]]{{ع}}، سنّ [[آدم]]{{ع}} <ref>کنزالدقائق، ج ۱، ص ۳۹۱. </ref> و در نقل‌های دیگر، ۹۶۰،<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۱، ص ۴۹، «آدم».</ref>۱۰۰۰ <ref>بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۶۸. </ref> و ۱۰۳۰ <ref>قصص الانبیاء جزائری، ص ۸۰. </ref> گفته شده است. [[ابن‌عباس]] [[مدفن]] آنها را [[بیت‌المقدس]] و در گزارشی دیگر، [[مسجد]] خیف،<ref>عرائس المجالس، ص ۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۹. </ref> ثابت‌البنانی، سرندیب هند<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۷. </ref> و ابن‌طاووس به نقل از [[صحف]] [[ادریس]]، آن را غاری در [[کوه]] ابی قبیس می‌داند. <ref>قصص الانبیاء، جزائری، ص ۸۰؛ سعدالسعود، ص ۳۷. </ref> در [[زیارت]] [[حضرت علی]]{{ع}}، آدم{{ع}} و [[نوح]]{{ع}} هم [[مرقد]] آن حضرت دانسته شده و بر آنها [[سلام]] می‌شود،<ref>مصباح الزائر، ص ۱۲۴. </ref> پس [[قبر]] حوّا می‌تواند در [[نجف]] هم باشد.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
<ref>قصص الانبیاء جزائری، ص ۸۰. </ref> گفته شده است. [[ابن‌عباس]] [[مدفن]] آنها را [[بیت‌المقدس]] و در گزارشی دیگر، [[مسجد]] خیف،<ref>عرائس المجالس، ص ۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۹. </ref> ثابت‌البنانی، سرندیب [[هند]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۷. </ref> و ابن‌طاووس به نقل از [[صحف]] [[ادریس]]، آن را غاری در [[کوه]] ابی قبیس می‌داند. <ref>قصص الانبیاء، جزائری، ص ۸۰؛ سعدالسعود، ص ۳۷. </ref> در [[زیارت]] [[حضرت علی]]{{ع}}، آدم{{ع}} و [[نوح]]{{ع}} هم [[مرقد]] آن حضرت دانسته شده و بر آنها [[سلام]] می‌شود،<ref>مصباح الزائر، ص ۱۲۴. </ref> پس [[قبر]] حوّا می‌تواند در [[نجف]] هم باشد.


.<ref>[[مصطفی سرداری|سرداری، مصطفی]]، [[حوا (مقاله)|مقاله «حوا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==


۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش