جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
اُبَیْرِق از اعضای [[قبیله اوس]]، از تیره [[بنیظفر]] بود.<ref>المنمق، ص ۲۶۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۳۳.</ref> سه تن از پسران وی یعنی بِشْر، بَشیر و مُبَشِّر به بنی اُبَیْرِق شناخته شدهاند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۷۸؛ جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۰.</ref> تنها عامل توجه منابع تاریخی و [[تفسیری]] به بنی ابیرق به [[شأن نزول]] آیاتی از [[سوره نساء]] باز میگردد که عمدتاً یکی دیگر از اعضای [[بنی ظفر]] به نام [[قتاده بن نعمان]] آن را [[نقل]] کرده است. | اُبَیْرِق از اعضای [[قبیله اوس]]، از تیره [[بنیظفر]] بود.<ref>المنمق، ص ۲۶۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۳۳.</ref> سه تن از پسران وی یعنی بِشْر، بَشیر و مُبَشِّر به بنی اُبَیْرِق شناخته شدهاند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۷۸؛ جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۰.</ref> تنها عامل توجه منابع تاریخی و [[تفسیری]] به بنی ابیرق به [[شأن نزول]] آیاتی از [[سوره نساء]] باز میگردد که عمدتاً یکی دیگر از اعضای [[بنی ظفر]] به نام [[قتاده بن نعمان]] آن را [[نقل]] کرده است. | ||
در حادثهای در سال چهارم<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۵۱.</ref> یا سوم <ref>تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۴۹.</ref> [[هجری]] بنی ابیرق به دزدی مقداری آرد و دو [[زره]] متهم شدند. به [[روایت]] [[قَتادة بن نعمان]] که مشهورترین و مفصلترین گزارش از این حادثه است، [[رِفاعَة بن زید ظفری]] (عموی [[قتاده]]) مقداری آرد مرغوب از تاجران شامی خرید و آن را در اتاقی که دو زره درآن نگهداری میشد مخفی کرد. مدتی بعد آردها وزرههای وی به [[سرقت]] رفت و هنگامی که به پرسوجو پرداختند متوجه شدند [[شب]] قبل، بنیاُبیرق اجاقی در [[خانه]] روشن کردهاند و احتمالا چون این [[خانواده]] تهیدست بودند، به آنها مظنون شدند؛ اما بنی ابیرق از [[لبید بن سهل]]، از [[موالی]] بنیظَفَر به عنوان مظنون یاد کردند. [[مال]] باختگان هنگام پرس وجو در محله، به هیچ فرد مشکوک دیگری برنخوردند.<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۲؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۷۸ ـ۸۰.</ref> قَتادة بن نعمان که خود گزارشگر این حادثه است، با | در حادثهای در سال چهارم<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۵۱.</ref> یا سوم <ref>تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۴۹.</ref> [[هجری]] بنی ابیرق به دزدی مقداری آرد و دو [[زره]] متهم شدند. به [[روایت]] [[قَتادة بن نعمان]] که مشهورترین و مفصلترین گزارش از این حادثه است، [[رِفاعَة بن زید ظفری]] (عموی [[قتاده]]) مقداری آرد مرغوب از تاجران شامی خرید و آن را در اتاقی که دو زره درآن نگهداری میشد مخفی کرد. مدتی بعد آردها وزرههای وی به [[سرقت]] رفت و هنگامی که به پرسوجو پرداختند متوجه شدند [[شب]] قبل، بنیاُبیرق اجاقی در [[خانه]] روشن کردهاند و احتمالا چون این [[خانواده]] تهیدست بودند، به آنها مظنون شدند؛ اما بنی ابیرق از [[لبید بن سهل]]، از [[موالی]] بنیظَفَر به عنوان مظنون یاد کردند. [[مال]] باختگان هنگام پرس وجو در محله، به هیچ فرد مشکوک دیگری برنخوردند.<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۲؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۷۸ ـ۸۰.</ref> قَتادة بن نعمان که خود گزارشگر این حادثه است، با تکیه بر روابطش با [[پیامبر]] و با [[هدف]] [[شکایت]] از بنیابیرق و [[حمایت]] از عموی خود، [[رفاعة بن زید]] نزد آن [[حضرت]] رفته، شکوائیه خود را مطرح کرد و از پیامبر{{صل}} خواست تا از بنی ابیرق بخواهد تا دست کم آن دو زره را بازگردانند. از سوی دیگر [[اُسَیْر بن عُرْوَه]] از بستگان بنی ابیرق، جمعی را گردهم آورد و برای اعاده حیثیت و [[اعتراض]] به [[اتهام]] مزبور، [[خدمت]] [[پیامبر]] رسیدند. وی از [[خویشاوندان]] خود [[دفاع]] کرد و سخنان مدعیان را اتهاماتی بیدلیل خواند. [[قتاده]] که برای ادعای خود شاهدی نداشت، در موضع [[ضعف]] قرار گرفت و پیامبر با او برخورد [[تندی]] کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۴۰۸؛ تاریخ دمشق، ج ۴۹، ص ۲۷۱؛ بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۷۸ ـ ۷۹</ref> همزمان با این امر بنیابیرق که در [[سرقت]] نقش داشتند برای از بین بردن شواهد سرقت، زرههای مزبور را درون [[خانه]] زیدبن سهین <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۶۱.</ref> [[یهودی]] یا [[ابوملیک بن عبدالله]] [[خزرجی]] انداختند.<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۵ ـ ۳۶۶؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۱۷.</ref> در پی آن، نزاعهایی میان مالباخته و مظنون درگیر پدید آمد که با [[نزول]] [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَلاَ تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا هَاأَنتُمْ هَؤُلاء جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً وَمَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَمَن يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا لاَّ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا }} <ref>ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش. و از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده بخشاینده است. و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد. (کارهای خود را) از مردم پوشیده میدارند و از خداوند پوشیده نمیتوانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی میگذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست. هان! (گیرم) این شمایید که در زندگانی این جهان از ایشان دفاع کردید، در رستخیز از آنان در برابر خداوند که دفاع خواهد کرد؟ یا چه کس حامی آنان خواهد بود؟و هر کس کار بدی کند یا بر خود ستم روا دارد سپس از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزندهای بخشاینده خواهد یافت. و هر کس گناهی کند تنها به زیان خویش کرده است و خداوند دانایی فرزانه است.و هر کس خطایی یا گناهی کند سپس آن را به گردن بیگناهی اندازد بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش کشیده است. و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است. در بسیاری از گفتوگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد؛ سوره نساء، آیه: ۱۰۵-۱۱۴.</ref> این ماجرا به پایان رسید.<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۵۹؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۶۱.</ref> بر اساس گزارش [[قتادة بن نعمان]]، [[خداوند]] در این آیات بنی ابیرق را [[خائن]] دانسته و از پیامبر خواسته بنا به آنچه خداوند برای وی آشکار کرده [[حکم]] کند و از [[حمایت]] خائنان بپرهیزد و [[استغفار]] کرده و از [[مجادله]] از جانب کسانی که به خود [[خیانت]] کردهاند دست بردارد. خداوند در ادامه آیات خیانتکاران را کسانی دانسته که خیانت خود را از [[مردم]] پنهان کردهاند، در حالی که خداوند بدان [[آگاه]] است و کسانی که از خیانتکاران حمایت میکنند باید از آنان پرسید که چه کسی در [[قیامت]] حامی ایشان خواهد بود و از هرکس خطایی سر زند به خود [[ستم]] کرده و [[خدا]] بدان آگاه است و چنانچه [[توبه]] کند خداوند را [[بخشنده]] مییابد. کسی که تهمتی به بیگناهی میزند [[گناه]] بزرگی مرتکب شده است. اگر [[فضل]] خدا نبود گروهی به دنبال آن بودند تا تو را [[گمراه]] کنند. در حالیکه خداوند کتاب و [[حکمت]] را بر تو نازل کرد و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت و آنان خود را [[گمراه]] میکنند. | ||
در پی [[نزول]] این [[آیات]] زرههای رِفاعه بدو بازگردانده شد و بشیربن ابیرق که مسبب اصلی این امر بود به [[مشرکان]] پیوست و آنگاه بود که آیات بعدی نیز نازل شد و [[بشیر]] را فردی دانست که چون [[راه راست]] برایش روشن شد، از در [[مخالفت با پیامبر]] درآمد. چنین فردی رها خواهد شد و فرجامش [[جهنم]] خواهد بو{{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>.<ref> سنن الترمذی، ج ۴، ص ۳۱۰؛ جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲.</ref> به نظر میرسد [[قَتادَة بن نعمان]] [[شأن نزول آیات]] را تا حدی یک سویه و مطابق نظر خود گزارش کرده باشد و حتی حادثهای را که به یک تن از بنیابیرق مرتبط بوده به همه [[فرزندان]] ابیرقتعمیم داده باشد. | در پی [[نزول]] این [[آیات]] زرههای رِفاعه بدو بازگردانده شد و بشیربن ابیرق که مسبب اصلی این امر بود به [[مشرکان]] پیوست و آنگاه بود که آیات بعدی نیز نازل شد و [[بشیر]] را فردی دانست که چون [[راه راست]] برایش روشن شد، از در [[مخالفت با پیامبر]] درآمد. چنین فردی رها خواهد شد و فرجامش [[جهنم]] خواهد بو{{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>.<ref> سنن الترمذی، ج ۴، ص ۳۱۰؛ جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲.</ref> به نظر میرسد [[قَتادَة بن نعمان]] [[شأن نزول آیات]] را تا حدی یک سویه و مطابق نظر خود گزارش کرده باشد و حتی حادثهای را که به یک تن از بنیابیرق مرتبط بوده به همه [[فرزندان]] ابیرقتعمیم داده باشد. |