|
|
خط ۱۹: |
خط ۱۹: |
| | توضیحات = | | | توضیحات = |
| }}</onlyinclude> | | }}</onlyinclude> |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| |
| {{ambox | | {{ambox |
| |style= background: #FFFAFA | | |style= background: #FFFAFA |
| |type=content | | |type=content |
| |text= رویکرد این نوشتار بررسی تخصصی موضوع آن در قرآن کریم است. برای مطالعه دیگر ابعاد و سویههای آن به [[ایمان در لغت]] ، [[ایمان در حدیث]] ، [[ایمان در نهج البلاغه]] ، [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] ، [[ایمان در کلام اسلامی]] ، [[ایمان در اخلاق اسلامی]] ، [[ایمان در عرفان اسلامی]] ، [[ایمان در فقه سیاسی]] ، [[ایمان از دیدگاه بروندینی]] ، [[ایمان معصوم]] ، [[مقام ایمان]] و [[ایمان در معارف و سیره رضوی]] مراجعه کنید. | | | image = [[Image:Question book.png|link=|46px]] |
| | |text= رویکرد این نوشتار بررسی تخصصی موضوع آن در قرآن کریم است. برای مطالعه دیگر ابعاد و سویههای آن به [[ایمان در لغت]] ، [[ایمان در حدیث]] ، [[ایمان در نهج البلاغه]] ، [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] ، [[ایمان در کلام اسلامی]] ، [[ایمان در اخلاق اسلامی]] ، [[ایمان در عرفان اسلامی]] ، [[ایمان در فقه سیاسی]]، [[مقام ایمان]] و [[ایمان در معارف و سیره رضوی]] مراجعه کنید. |
| }} | | }} |
| '''ایمان در قرآن''' به بررسی مفهوم ایمان در قرآن کریم میپردازد.[[ ایمان]]، باور قلبی و تصدیق به تمام فرمودههای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان دوازدهگانه]] بعد از اوست. طبق آیات الهی جایگاه [[ایمان]] در [[قلب]] انسان است و شخص با ایمان دارای ویژگیهایی همچون [[رستگاری]]، [[نورانیت]] و [[عقلانیت]] است. | | '''ایمان در قرآن''' به بررسی مفهوم ایمان در قرآن کریم میپردازد.[[ ایمان]]، باور قلبی و تصدیق به تمام فرمودههای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان دوازدهگانه]] بعد از اوست. طبق آیات الهی جایگاه ایمان در [[قلب]] انسان است و شخص با ایمان دارای ویژگیهایی همچون [[رستگاری]]، [[نورانیت]] و [[عقلانیت]] است. |
|
| |
|
| بر اساس آموزههای [[قرآن]]، ایمان مرتبهای بالاتر از [[اسلام]] (تسلیم) است؛ بنابراین، هر مومنی مسلمان است اما لزوما هر مسلمانی مومن نیست. همچنین ایمان، میتواند کم یا زیاد شود و هیچکس را نمیتوان با [[اکراه]] و [[اجبار]] به ایمان رساند. | | بر اساس آموزههای [[قرآن]]، ایمان مرتبهای بالاتر از [[اسلام]] (تسلیم) است؛ بنابراین، هر مومنی مسلمان است اما لزوما هر مسلمانی مومن نیست. همچنین ایمان، میتواند کم یا زیاد شود و هیچکس را نمیتوان با [[اکراه]] و [[اجبار]] به ایمان رساند. |
|
| |
|
| ==معناشناسی ایمان در قرآن== | | ==معناشناسی ایمان در قرآن== |
| واژه "[[ایمان]]" مصدر باب [[افعال]] از ماده "ا، م، ن" است. اَمن در برابر [[ترس]] و [[امانت]] در برابر [[خیانت]] و همچنین "[[ایمان]]" در مقابل [[کفر]] آمده است<ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. همچنین، [[ایمان]] به معنای [[تصدیق]]، [[امنیت]] و [[آرامش]] و نیز، رفع [[خوف]] و [[وحشت]] استعمال شده است<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۶۳ و ۱۶۴؛ العین، ج۸، ص۳۸۹.</ref>. | | واژه "ایمان" مصدر باب [[افعال]] از ماده "ا، م، ن" است. اَمن در برابر [[ترس]] و [[امانت]] در برابر [[خیانت]] و همچنین "ایمان" در مقابل [[کفر]] آمده است<ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. همچنین، ایمان به معنای [[تصدیق]]، [[امنیت]] و [[آرامش]] و نیز، رفع [[خوف]] و [[وحشت]] استعمال شده است<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۶۳ و ۱۶۴؛ العین، ج۸، ص۳۸۹.</ref>. |
|
| |
|
| در اصطلاح [[قرآنی]] [[ایمان]] یعنی [[باور قلبی]] و [[تصدیق]] به [[تمام]] فرمودههای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}}. [[ایمان به خدا]] عبارت است از: [[باور]] داشتن و [[دل سپردن]] به [[خدا]]، همراه با [[اعتماد]] و [[توکل]] به او و [[نیک]] دانستن و [[دوست داشتن]] او ([[ایمان]] و [[امید]]). [[ایمان دینی]] هم، عبارت است از [[جستجوی حقیقت]] و دنبال کردن آن<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | | در اصطلاح [[قرآنی]] ایمان یعنی [[باور قلبی]] و [[تصدیق]] به [[تمام]] فرمودههای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}}. [[ایمان به خدا]] عبارت است از: [[باور]] داشتن و [[دل سپردن]] به [[خدا]]، همراه با [[اعتماد]] و [[توکل]] به او و [[نیک]] دانستن و [[دوست داشتن]] او (ایمان و [[امید]]). [[ایمان دینی]] هم، عبارت است از [[جستجوی حقیقت]] و دنبال کردن آن<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> |
|
| |
|
| [[ایمان]] به معنای [[تصدیق]] تنها یا همراه با [[التزام عملی]] به اموری [[غیبی]]، مانند [[خدا]] و [[آخرت]] است<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۸۹.</ref>. [[ایمان]]، از مفاهیم کانونی [[ادیان الهی]] از جمله [[اسلام]] میباشد که نقش [[تعیین]] کنندهای در [[سعادت انسان]] دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/98 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.]</ref>
| | ایمان به معنای [[تصدیق]] تنها یا همراه با [[التزام عملی]] به اموری [[غیبی]]، مانند [[خدا]] و [[آخرت]] است<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۸۹.</ref>. ایمان، از مفاهیم کانونی [[ادیان الهی]] از جمله [[اسلام]] میباشد که نقش [[تعیین]] کنندهای در [[سعادت انسان]] دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/98 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.]</ref> |
| {{همچنین ببینید|ایمان در کلام اسلامی#ارکان ایمان}} | | {{همچنین ببینید|ایمان در کلام اسلامی#ارکان ایمان}} |
| | |
| | ===روابط معنایی ایمان=== |
| | پیوندهای نسبتاً تنگاتنگی بین مفهوم ایمان و پارهای مفاهیم بنیادی دیگر در [[قرآن]]، موجب شده که [[فهم]] معنای آن بدون بررسی این روابط امکانپذیر نباشد<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۱.</ref>. |
| | |
| | ====ایمان و یقین==== |
| | [[یقین]] نوعی [[تصدیق]] و [[اعتقاد]] جزمی است که احتمال [[کذب]] در آن نمیرود<ref>المنطق، ص۱۷.</ref>. با استناد به آیاتی که میان [[اهل]] ایمان و [[یقین]] تمایز نهاده است، میتوان به دوگانگی ایمان و [[یقین]] نیز [[حکم]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ}} <ref> بیگمان در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است.و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) میپراکند نشانههایی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه: ۳ - ۴.</ref> [[مؤمنان]] در این [[آیه]] کسانی هستند که با استفاده از [[آیات]] و نشانههای آفاقی، [[خدا]] و پیامبرش را [[تصدیق]] میکنند؛ ولی [[اهل یقین]] با [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آفرینش]] خودشان و دیگر جانداران روی [[زمین]] به [[یقین]] میرسند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۹.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۲.</ref>. |
| | |
| | برخی از [[مفسران]] گفتهاند: مقدم داشتن [[اهل]] ایمان بر [[اهل یقین]] در این [[آیات]] از باب ذکر بر اساس [[ترقی]] است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۸۵.</ref>، بنابراین [[یقین]] را میتوان [[برتر]] از ایمان شمرد، چنان که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با وجود اینکه ایمان داشت، خواهان دیدن [[رستاخیز]] مردگان بود تا به [[یقین]] و [[اطمینان قلبی]] [[دست]] یابد. {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۰.</ref>.<ref>روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۱۹۲</ref> |
| | |
| | ====ایمان و عمل==== |
| | در بسیاری از [[آیات قرآن]]، هرگاه سخن از ایمان به میان آمده اشارهای هم به همراهی آن با [[عمل صالح]] شده است: به عنوان نمونه:{{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ}} <ref> و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه: ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ }} <ref> اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند تمام خواهد داد؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ }} <ref> کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۹.</ref> با توجه به عطف [[عمل صالح]] بر ایمان و [[لزوم]] تغایر معطوف با معطوف علیه، به نظر میرسد ایمان غیر از عمل است<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹</ref>. |
| | |
| | بر اساس دیدگاه دیگری ایمان همان عمل نیست، بلکه [[عمل]] نشانه [[صدق]] و [[حقانیت]] ایمان بوده، ایمان به مثابه پایه و [[عمل صالح]] به عنوان بنایی برای ورود به [[بهشت]] و برخورداری از [[اجر]] و [[فوز]] [[الهی]] است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص۱۷۳ـ۱۷۴.</ref>: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ }} <ref> کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره انفال، آیه: ۳ - ۴.</ref> |
| | |
| | ====ایمان و اسلام==== |
| | {{همچنین ببینید|اسلام در قرآن}} |
| | اسلام در قرآن به معانی گوناگونی به کار رفته است؛ گاه به معنای [[شریعت]] [[حضرت محمد]]<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}} <ref> بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه: ۳۵.</ref> و گاه به معنای [[تسلیم]] شدن در برابر [[اراده]] و [[دستورات الهی]] است که در این صورت از [[مراتب ایمان]] است<ref>مفردات، ص۴۲۳، «سلم»؛ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref>: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ }} <ref> و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه: ۸۴.</ref> [[تسلیم]] شدن در برابر [[اراده خداوند]] در کنار ایمان به وی مقدمهای برای رسیدن به [[مقام توکل]] شمرده شده که لاجرم به آن رهنمون است. برخی [[مفسران]] [[همنشینی]] [[اسلام]] و ایمان را در این [[آیه]] از آن جهت شمردهاند که [[اسلام]] از مراتب کمال ایمان به شمار میرود<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۳۶؛ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref>. و گاه از آن به [[اسلام]] اکبر در برابر [[اسلام]] اصغر به معنای اظهار [[شهادتین]] و [[اقرار]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت]] [[محمد]]{{صل}}، تعبیر شده است<ref>رساله سیر و سلوک، ص۳۱ـ۳۲.</ref>، بر این اساس برخی بر این باورند که [[تسلیم محض]] شدن در برابر [[خداوند]]، شرط لازمی در تحقق مفهوم ایمان نیست، بلکه بهتر است [[مؤمن]]، ایمان خود را با چنین تسلیمی، کامل کند<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۳.</ref>. |
| | |
| | ====ایمان و شرک==== |
| | {{همچنین ببینید|شرک در قرآن}} |
| | گرچه ایمان مستلزم [[تصدیق]] [[خداوند متعال]] و [[نبوت]] فرستادگان و کتابهای آسمانی و دیگر ارکان [[دینی]] است و با [[شرک]] [[سازگاری]] ندارد؛ اما در برخی از [[آیات]] نشانههایی از جمع میان ایمان و نوعی [[شرک]] یافت میشود: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ}} <ref> و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۶.</ref> این [[شرک]] که از آن به «[[شرک]] خفیّ» تعبیر میشود هم ممکن است در عمل به صورت [[نافرمانی]] ظاهر شود و هم در [[فکر]] و [[عقیده]] به صورت [[شک]] و تردید در برخی از [[صفات الهی]]، بر این اساس همچنانکه ایمان از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصول الخمسه، ص۴۷۸.</ref> [[شرک]] نیز مراتبی دارد. بسیاری از [[مفسران]] در ذیل این [[آیه]] از نوعی [[شرک]] در [[طاعت]] یاد کردهاند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۸۶؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۰۰؛ حقائقالتأویل، ص۴۹۷.</ref> که موجب [[کفر]] نمیشود<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۰.</ref>. بنابراین گرچه برخی از درجات ایمان به هیچ وجه با برخی از مراتب شرک قابل جمع نیست، با این حال برخی از [[مراتب ایمان]] به گونهای آمیخته به نوعی از شرک خفی است<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۴.</ref>. |
| | |
| | ====رابطه ایمان و کفر==== |
| | با توجه به آموزههای قرآنی، ایمان در برابر [[کفر]] قرار دارد که گونهای از [[ظلم]] است: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}} <ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>؛ زیرا [[کافر]] با [[محروم]] نمودن خود از [[حقیقت]]، [[ستم]] میکند. بنابراین ایمان یعنی دوری نمودن از [[ظلم]] به خود، همراه با [[جدیت]] در [[طلب]] [[حقیقت]] و [[صداقت]] در [[پذیرش]] آن (در صورت روشن شدن آن). |
| | |
| | از [[تقابل]] [[کفر]] و [[تقوا]]{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref> «زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند میگیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بیشمار روزی میرساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> و توجه به معنای [[تقوا]] (دور نگه داشتن خود از [[رذائل اخلاقی]])، فهمیده میشود [[کفر]] گونهای از [[آلوده]] بودن به [[رذائل اخلاقی]] است و در نتیجه ایمان که در مقابل [[کفر]] است به معنای دور نگه داشتن خود از [[رذائل اخلاقی]] است<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. |
| | |
| | از نگاه [[قرآن]]، [[کافران]] کسانی هستند که تنها دنبال متنعم شدن از [[دنیا]] و خوردن در [[دنیا]] به مانند چارپایان هستند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ}}<ref> «و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار میشوند و همچون چارپایان میخورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref>؛ یعنی هیچگونه مسئولیت [[اخلاقی]] اعم از [[اخلاق]] [[معرفتشناسی]] و یا [[اخلاق]] [[رفتاری]] [[احساس]] نمیکنند. بنابراین [[مؤمن]] کسی است که مسؤلیتهای [[اخلاقی]] خود را به خوبی انجام میدهد. به این معنا که در بُعد [[اخلاق]] [[معرفتشناسی]]، خود را موظف میبیند که [[حق]] را بشناسد و طالب آن باشد و هر جا [[حق]] برایش روشن شد آنرا بپذیرد و بر طبق آن [[رفتار]] خود را تنظیم کند<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. |
|
| |
|
| ==ایمان در قرآن== | | ==ایمان در قرآن== |
| واژه [[ایمان]] و مشتقات آن هشتصد و [[دوازده]] مرتبه در [[قرآن]] بهکار رفته است<ref>ایزوتسو، توشی هیکو، ''مفهوم ایمان در کلام اسلامی''، مترجم: زهرا پورسینا. تهران: انتشارات صدا و سیماي جمهوري اسلامی ایران.</ref>. در یک نگاه کلی، میتوان آیاتی را که به موضوع ایمان پرداخته است به چند گروه تقسیم کرد: | | واژه ایمان و مشتقات آن هشتصد و [[دوازده]] مرتبه در [[قرآن]] بهکار رفته است<ref>ایزوتسو، توشی هیکو، ''مفهوم ایمان در کلام اسلامی''، مترجم: زهرا پورسینا. تهران: انتشارات صدا و سیماي جمهوري اسلامی ایران.</ref>. در یک نگاه کلی، میتوان آیاتی را که به موضوع ایمان پرداخته است به چند گروه تقسیم کرد: |
|
| |
|
| ===متعلقات ایمان=== | | ===متعلقات ایمان=== |
خط ۶۷: |
خط ۹۵: |
|
| |
|
| ===ایمان به معنای اسلام=== | | ===ایمان به معنای اسلام=== |
| همچنین گاهی در [[قرآن]] از [[اسلام]] به [[ایمان]] تعبیر شده است: | | همچنین گاهی در [[قرآن]] از [[اسلام]] به ایمان تعبیر شده است: |
| {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«بیگمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آوردهاند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته میکنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۶۲.</ref>، البته گروهی هم میگویند: [[ایمان]] و [[اسلام واقعی]] یکی است امّا [[اسلام ظاهری]] با [[ایمان]] متفاوت و اعم از آن است، امّا در [[حقیقت]] و واقع [[اسلام]] و [[ایمان]] یکی است. به [[دلیل]] [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref> | | {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«بیگمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آوردهاند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته میکنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۶۲.</ref>، البته گروهی هم میگویند: ایمان و [[اسلام واقعی]] یکی است امّا [[اسلام ظاهری]] با ایمان متفاوت و اعم از آن است، امّا در [[حقیقت]] و واقع [[اسلام]] و ایمان یکی است. به [[دلیل]] [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref> |
|
| |
|
| === ایمان به باطل=== | | === ایمان به باطل=== |
| در برخی آیات، واژه [[ایمان]] بار معنایی مثبتی ندارد، بلکه به [[دلبستگی]] [[کافران]] به [[عقاید]] [[باطل]] خویش اشاره دارد. در این موارد از تعبیر "ایمان]] به [[باطل]]" بهرهگیری شده است، به عنوان نمونه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ}}<ref>و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیدهاند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>؛ | | در برخی آیات، واژه ایمان بار معنایی مثبتی ندارد، بلکه به [[دلبستگی]] [[کافران]] به [[عقاید]] [[باطل]] خویش اشاره دارد. در این موارد از تعبیر "ایمان]] به [[باطل]]" بهرهگیری شده است، به عنوان نمونه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ}}<ref>و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیدهاند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>؛ |
| {{متن قرآن|أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا باز هم آنان به باطل ایمان میآورند» سوره نحل، آیه ۷۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۸۹.</ref> | | {{متن قرآن|أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا باز هم آنان به باطل ایمان میآورند» سوره نحل، آیه ۷۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۸۹.</ref> |
|
| |
|
خط ۹۲: |
خط ۱۲۰: |
| [[اعتقاد]] به [[فرشتگان]] از دیگر متعلقات [[ایمانی]] است که در [[قرآن]] آمده و در کنار [[ایمان به خدا]] و [[جهان آخرت]]، لازم شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>، {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ}}<ref>«و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۸.</ref> | | [[اعتقاد]] به [[فرشتگان]] از دیگر متعلقات [[ایمانی]] است که در [[قرآن]] آمده و در کنار [[ایمان به خدا]] و [[جهان آخرت]]، لازم شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>، {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ}}<ref>«و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۹۸.</ref> |
|
| |
|
| ===[[ایمان به غیب]]=== | | ===ایمان به غیب=== |
| {{اصلی|ایمان به غیب}} | | {{اصلی|ایمان به غیب}} |
| به هر آنچه از حواس بشری پنهان است و [[پیامبران]] از آن خبر دادهاند [[غیب]] گفته میشود<ref>مفردات، ص۶۱۶ـ۶۱۷، «عیب»؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۲۰.</ref> و [[ایمان به غیب]] شامل [[ایمان به خدا]]، [[فرشتگان]]، [[پیامبران]]، [[قیامت]]، [[بهشت و جهنم]] و... میشود<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ التبیان، ج۱، ص۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۶۳.</ref>. صرف نظر از این بحث که آیا ایمان دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در [[آیات قرآن]] به مواردی اشاره شده که ایمان به آنها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، [[ایمان به غیب]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref> همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند؛ سوره بقره، آیه: ۳</ref>. | | به هر آنچه از حواس بشری پنهان است و [[پیامبران]] از آن خبر دادهاند [[غیب]] گفته میشود<ref>مفردات، ص۶۱۶ـ۶۱۷، «عیب»؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۲۰.</ref> و ایمان به غیب شامل [[ایمان به خدا]]، [[فرشتگان]]، [[پیامبران]]، [[قیامت]]، [[بهشت و جهنم]] و... میشود<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ التبیان، ج۱، ص۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۶۳.</ref>. صرف نظر از این بحث که آیا ایمان دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در [[آیات قرآن]] به مواردی اشاره شده که ایمان به آنها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، ایمان به غیب است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref> همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند؛ سوره بقره، آیه: ۳</ref>. |
|
| |
|
| گاهی [[غیب]] به موارد خاصی چون [[خداوند]]<ref>تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۱۵.</ref>، [[قرآن]]<ref>مفردات، ص۶۱۷ «عیب»؛ التبیان، ج۱، ص۵۵.</ref>، [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} <ref>التبیان، ج۱، ص۵۵؛ البرهان، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و... [[تأویل]] برده شده که اشاره به برخی مصادیق [[غیب]] دارد<ref>المیزان، ج۱، ص۴۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۶</ref> | | گاهی [[غیب]] به موارد خاصی چون [[خداوند]]<ref>تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۱۵.</ref>، [[قرآن]]<ref>مفردات، ص۶۱۷ «عیب»؛ التبیان، ج۱، ص۵۵.</ref>، [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} <ref>التبیان، ج۱، ص۵۵؛ البرهان، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و... [[تأویل]] برده شده که اشاره به برخی مصادیق [[غیب]] دارد<ref>المیزان، ج۱، ص۴۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۶</ref> |
خط ۱۰۹: |
خط ۱۳۷: |
| برخی از معاصران بر این عقیدهاند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمیتوان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را تعیین کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل شناسایی است<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۲.</ref>. این نظر با مبانی [[شیعه]] و [[معتزله]] که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان میشمرند، هماهنگی دارد<ref>حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصولالخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.</ref>. آیاتی نیز بر کاهش و افزایش ایمان دلالت دارد از جمله: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }} <ref> اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه: ۴.</ref> که میتواند در [[تأیید]] این سخن مورد استفاده قرار گیرد<ref>المیزان، ج۳، ص۲۰۴.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۵.</ref>. | | برخی از معاصران بر این عقیدهاند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمیتوان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را تعیین کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل شناسایی است<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۲.</ref>. این نظر با مبانی [[شیعه]] و [[معتزله]] که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان میشمرند، هماهنگی دارد<ref>حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصولالخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.</ref>. آیاتی نیز بر کاهش و افزایش ایمان دلالت دارد از جمله: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }} <ref> اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه: ۴.</ref> که میتواند در [[تأیید]] این سخن مورد استفاده قرار گیرد<ref>المیزان، ج۳، ص۲۰۴.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۵.</ref>. |
|
| |
|
| ==آثار [[ایمان]] در قرآن== | | ==آثار و فواید ایمان در قرآن== |
| {{اصلی|آثار ایمان}} | | {{اصلی|آثار ایمان}} |
| [[قرآن کریم]] برای [[ایمان]] فواید بسیاری برشمرده است از جمله: | | [[قرآن کریم]] برای ایمان آثار و فوایدی برشمرده است . برخی از این آثار عبارتند از: |
| # [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] در کنار [[جهاد]] در [[راه خدا]]، سرمایۀ [[رستگاری]] و [[رهایی]] از [[عذاب]] دردناک [[دوزخ]] و موجب [[آمرزش گناهان]] و وارد شدن به [[بهشت]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«ای مؤمنان! آیا (میخواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان میبخشد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشتهایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاههایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۰ ـ ۱۲</ref>.
| | * سرمایۀ [[رستگاری]] و [[رهایی]] از [[عذاب]] [[دوزخ]] و موجب [[آمرزش گناهان]] و وارد شدن به [[بهشت]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«ای مؤمنان! آیا (میخواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان میبخشد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشتهایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاههایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره صف، آیه ۱۰ ـ ۱۲</ref>. |
| # [[ایمان]]، موجب [[هدایت]] به مسیر الهی میشود: {{متن قرآن|فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا}}<ref>«بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ}}<ref>«پروردگار کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند آنان را به (پاداش) ایمانشان راهنمایی میکند» سوره یونس، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ}}<ref>«و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند» سوره تغابن، آیه ۱۱.</ref>.
| | * [[هدایت]] به مسیر الهی: {{متن قرآن|فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا}}<ref>«بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ}}<ref>«پروردگار کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند آنان را به (پاداش) ایمانشان راهنمایی میکند» سوره یونس، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ}}<ref>«و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند» سوره تغابن، آیه ۱۱.</ref>. |
| #ایمان، [[انسان]] را از [[رحمت الهی]] بهرهمند میسازد: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ}}<ref>«اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.</ref>.
| | * بهرهمندی از رحمت الهی: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ}}<ref>«اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.</ref>. |
| #با توجه به آیات، مؤمن نورانیت را در [[روز قیامت]] نصیب خود میکند: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد». سوره حدید، آیه ۱۲.</ref>.
| | * نورانیت در [[روز قیامت]]: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد». سوره حدید، آیه ۱۲.</ref>. |
| # [[ایمان]] و [[تقوا]] موجب فراهم آمدن [[برکات]] آسمانی و زمینی از سوی [[خداوند]] میگردد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>، [[مفسران]] [[برکات]] آسمانی را به [[باران]] یا [[اجابت دعا]] و برکات زمینی را به میوهها و دیگر ثمرات [[زمین]] یا برآورده شدن نیازها [[تفسیر]] کردهاند<ref>التبیان، ج۴، ص۴۷۷؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۶۹۷.</ref>
| | * فراهم آمدن برکات آسمانی و زمینی از سوی [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>، [[مفسران]] [[برکات]] آسمانی را به [[باران]] یا [[اجابت دعا]] و برکات زمینی را به میوهها و دیگر ثمرات [[زمین]] یا برآورده شدن نیازها [[تفسیر]] کردهاند<ref>التبیان، ج۴، ص۴۷۷؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۶۹۷.</ref> |
| #از فواید [[ایمان]]، [[تسلط بر نفس]] است که خود از ارکان [[فضایل اخلاقی]] است. [[خداوند]] بر اثر بصیرتی که [[مؤمنان]] از [[اصحاب]] [[رسول اکرم]] {{صل}} به [[حقیقت]] یافته بودند [[طمأنینه]] و آرامشی را بر قلبهای آنان فرو فرستاده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.
| | * تسلط بر نفس، طمأنینه و آرامش: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>. |
| # شخص با ایمان، با یاد [[خداوند]] و ذکر او، خود را از [[ناراحتیها]] هراسها و طوفانهای [[روحی]] محفوظ میکند: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>،زیرا [[ایمان]] در واقع اتصال موجودی ضعیف به اصل وجود و به تبع آن به همه موجودات است<ref>فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۹۶۶</ref>. به طور کلی [[مؤمنان]] با بهرهمندی از حیاتی [[پاکیزه]]، آرام و روشن<ref>(نحل/۱۶،۹۷)، المیزان، ج۱۲، ص۳۴۱ـ۳۴۳</ref> هیچ [[ترس]] و [[ناراحتی]] به دلهای خود راه نمیدهند: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ }}<ref>آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ - ۶۳</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ... وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>مؤمنان هراس و ناراحتی به خود راه نمیدهند سوره بقره، آیه ۲۷۷</ref>.
| | * محفوظ بودن از ناراحتیها، هراسها و طوفانهای روحی: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>،زیرا ایمان در واقع اتصال موجودی ضعیف به اصل وجود و به تبع آن به همه موجودات است<ref>فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۹۶۶.</ref>. به طور کلی [[مؤمنان]] با بهرهمندی از حیاتی [[پاکیزه]]، آرام و روشن<ref>(نحل/۱۶،۹۷)، المیزان، ج۱۲، ص۳۴۱ـ۳۴۳</ref> هیچ [[ترس]] و [[ناراحتی]] به دلهای خود راه نمیدهند: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ }}<ref>آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ - ۶۳</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ... وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>مؤمنان هراس و ناراحتی به خود راه نمیدهند سوره بقره، آیه ۲۷۷</ref>. |
| #از جمله فواید [[ایمان]]، [[محبوب]] شدن [[مؤمن]] نزد دیگران است. [[خداوند]] در [[قرآن]] به [[ایمان]] آورندگانی که [[عمل نیک]] انجام دهند، [[وعده]] داده است آنان را [[محبوب]] دلها قرار دهد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا}}<ref>«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶</ref>.
| | * محبوب شدن نزد دیگران: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا}}<ref>«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶</ref>. |
| #سرانجام ایمان داشتن، بهشتی جاودان: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}} <ref> و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بهشتیاند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ}} <ref> کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۹.</ref> {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref> خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاههایی پاک در بوستانهای جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۷۲.</ref>، [[رضوان]]، [[خشنودی]] و رضای [[خداوند]] از [[بنده]] [[مؤمن]] است<ref>مفردات، ص۱۹۷، «رضی»؛ التبیان، ج۵، ص۲۵۸ـ۲۵۹.</ref> و چنان [[شادی]] و [[سروری]] را در [[قلب]] [[مؤمن]] پدید میآورد که از [[بهشت]] [[برتر]] است<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۷</ref>.<ref>روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۲۰۰</ref>
| | * سرانجام ایمان داشتن، بهشتی جاودان: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}} <ref> و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بهشتیاند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ}} <ref> کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۹.</ref> {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref> خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاههایی پاک در بوستانهای جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۷۲.</ref>، [[رضوان]]، [[خشنودی]] و رضای [[خداوند]] از [[بنده]] [[مؤمن]] است<ref>مفردات، ص۱۹۷، «رضی»؛ التبیان، ج۵، ص۲۵۸ـ۲۵۹.</ref> و چنان [[شادی]] و [[سروری]] را در [[قلب]] [[مؤمن]] پدید میآورد که از [[بهشت]] [[برتر]] است<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۷</ref>.<ref>روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۲۰۰</ref> |
| | |
| ==رابطه ایمان و کفر==
| |
| با توجه به آموزههای قرآنی، [[ایمان]] در برابر [[کفر]] قرار دارد که گونهای از [[ظلم]] است: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}} <ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>؛ زیرا [[کافر]] با [[محروم]] نمودن خود از [[حقیقت]]، [[ستم]] میکند. بنابراین [[ایمان]] یعنی دوری نمودن از [[ظلم]] به خود، همراه با [[جدیت]] در [[طلب]] [[حقیقت]] و [[صداقت]] در [[پذیرش]] آن (در صورت روشن شدن آن).
| |
| | |
| از [[تقابل]] [[کفر]] و [[تقوا]]{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref> «زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند میگیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بیشمار روزی میرساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> و توجه به معنای [[تقوا]] (دور نگه داشتن خود از [[رذائل اخلاقی]])، فهمیده میشود [[کفر]] گونهای از [[آلوده]] بودن به [[رذائل اخلاقی]] است و در نتیجه [[ایمان]] که در مقابل [[کفر]] است به معنای دور نگه داشتن خود از [[رذائل اخلاقی]] است<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
| |
| | |
| از نگاه [[قرآن]]، [[کافران]] کسانی هستند که تنها دنبال متنعم شدن از [[دنیا]] و خوردن در [[دنیا]] به مانند چارپایان هستند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ}}<ref> «و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار میشوند و همچون چارپایان میخورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref>؛ یعنی هیچگونه مسئولیت [[اخلاقی]] اعم از [[اخلاق]] [[معرفتشناسی]] و یا [[اخلاق]] [[رفتاری]] [[احساس]] نمیکنند. بنابراین [[مؤمن]] کسی است که مسؤلیتهای [[اخلاقی]] خود را به خوبی انجام میدهد. به این معنا که در بُعد [[اخلاق]] [[معرفتشناسی]]، خود را موظف میبیند که [[حق]] را بشناسد و طالب آن باشد و هر جا [[حق]] برایش روشن شد آنرا بپذیرد و بر طبق آن [[رفتار]] خود را تنظیم کند<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
| |
|
| |
|
| ==کم و زیاد شدن ایمان== | | ==کم و زیاد شدن ایمان== |
| در [[قرآن]] از ازدیاد [[ایمان]] [[سخن]] گفته شده است: «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است»<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} سوره فتح، آیه ۴.</ref>؛ همچنین آمده است: «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند»<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}} سوره انفال، آیه ۲.</ref>. بر این اساس باید پذیرفت منظور از [[ایمان]] در این [[آیات]] که سخن از ازدیاد [[ایمان]] در آنها گفته شده، باید به معنایی [[تصور]] شود که قابل ازدیاد باشد؛ مانند [[آرامش]] [[قلبی]]<ref>الکشاف، ج۲، ص۱۹۶.</ref> و یا [[اعتماد]] نمودن<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. | | در [[قرآن]] از ازدیاد ایمان [[سخن]] گفته شده است: «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است»<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} سوره فتح، آیه ۴.</ref>؛ همچنین آمده است: «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند»<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}} سوره انفال، آیه ۲.</ref>. بر این اساس باید پذیرفت منظور از ایمان در این [[آیات]] که سخن از ازدیاد ایمان در آنها گفته شده، باید به معنایی [[تصور]] شود که قابل ازدیاد باشد؛ مانند [[آرامش]] [[قلبی]]<ref>الکشاف، ج۲، ص۱۹۶.</ref> و یا [[اعتماد]] نمودن<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. |
| | |
| اکثر بزرگان قائلند امکان زوال [[ایمان]] وجود دارد و برای این گفتۀ خود [[ادله]] ای هم اقامه کردهاند: از جمله استشهاد به آیه: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به معنای آیه مشخص میشود امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.</ref>.
| |
| | |
| ==روابط معنایی [[ایمان]]==
| |
| پیوندهای نسبتاً تنگاتنگی بین مفهوم [[ایمان]] و پارهای مفاهیم بنیادی دیگر در [[قرآن]]، موجب شده که [[فهم]] معنای آن بدون بررسی این [[روابط]] امکانپذیر نباشد<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۱.</ref>.
| |
| | |
| ===[[ایمان]] و [[شناخت]]===
| |
| صورت [[ذهنی]] یک شیء نزد فرد را [[علم]] مینامند که به دو گونه [[تصور]] و [[تصدیق]] است<ref>المنطق، ص۱۳.</ref>. هرگاه صورت [[ذهنی]] چیزی در [[عقل]] با اعتراف و [[اذعان]] و [[حکم]] به آن همراه باشد، گونه دوم [[علم]] پدید آمده است<ref>المنطق، ص۱۵.</ref>. بر پایه همین تعریف، برخی [[معتقد]] شدهاند که میان [[تصدیق]] و [[ایمان]] تفاوت وجود دارد و در صورت [[همراهی]] [[تصدیق]] با [[التزام عملی]]، [[ایمان]] حاصل میشود<ref>الکافی، ج۲، ص۲۴، ۳۸ـ۳۹؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۷۲.</ref>. بااین بیان، [[تصدیق]] با ضد [[ایمان]] نیز قابل جمع خواهد بود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ }} <ref> به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمیرسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان میبرد؛ سوره محمد، آیه: ۳۲.</ref> در این [[آیه]] تبیّن [[هدایت]] به معنای شناختن [[حقیقت]] و پی بردن به [[نبوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، با [[کفر]] و [[امتناع]] از [[پذیرش]] [[دین خدا]] جمع شده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۶۱.</ref>. بر اساس آیه۲۳ [[سوره]] جاثیه نیز [[خداوند]] گروهی را با وجود اینکه [[علم]] و [[آگاهی]] داشتند، [[گمراه]] میکند، چراکه هوای نفس خویش را [[معبود]] خود قرار داده بودند<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۳.</ref>: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ}}.<ref> آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۳</ref> <ref>التبیان، ج۹، ص۲۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۱۲</ref> <ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۲.</ref>.
| |
| | |
| ===[[ایمان]] و [[یقین]]===
| |
| [[یقین]] نوعی [[تصدیق]] و [[اعتقاد]] جزمی است که احتمال [[کذب]] در آن نمیرود<ref>المنطق، ص۱۷.</ref>. با استناد به آیاتی که میان [[اهل]] [[ایمان]] و [[یقین]] تمایز نهاده است، میتوان به دوگانگی [[ایمان]] و [[یقین]] نیز [[حکم]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ}} <ref> بیگمان در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانههایی است.و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) میپراکند نشانههایی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه: ۳ - ۴.</ref> [[مؤمنان]] در این [[آیه]] کسانی هستند که با استفاده از [[آیات]] و نشانههای آفاقی، [[خدا]] و پیامبرش را [[تصدیق]] میکنند؛ ولی [[اهل یقین]] با [[تدبر]] و [[تفکر]] در [[آفرینش]] خودشان و دیگر جانداران روی [[زمین]] به [[یقین]] میرسند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۹.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۲.</ref>.
| |
| | |
| برخی از [[مفسران]] گفتهاند: مقدم داشتن [[اهل]] [[ایمان]] بر [[اهل یقین]] در این [[آیات]] از باب ذکر بر اساس [[ترقی]] است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۸۵.</ref>، بنابراین [[یقین]] را میتوان [[برتر]] از [[ایمان]] شمرد، چنان که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با وجود اینکه [[ایمان]] داشت، خواهان دیدن [[رستاخیز]] مردگان بود تا به [[یقین]] و [[اطمینان قلبی]] [[دست]] یابد. {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۰.</ref>.<ref>روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۱۹۲</ref>
| |
| | |
| ===[[ایمان]] و عمل===
| |
| در بسیاری از [[آیات قرآن]]، هرگاه سخن از [[ایمان]] به میان آمده اشارهای هم به [[همراهی]] آن با [[عمل صالح]] شده است: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ}} <ref> و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه: ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ }} <ref> اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند تمام خواهد داد؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ }} <ref> کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۹.</ref> با توجه به عطف [[عمل صالح]] بر [[ایمان]] و [[لزوم]] تغایر معطوف با معطوف علیه، به نظر میرسد [[ایمان]] غیر از عمل باشد. تمایز [[تبعیت]] و [[فرمانبری]] در عمل از [[پیامبر]] با [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] در [[آیه]] ۱۵۸ [[سوره اعراف]] نیز نشان از جدایی مفاهیم [[ایمان]] و عمل دارد، از اینرو ادعای [[تطبیق]] [[ایمان]] بر عمل با استناد به آیاتی که از ظاهر آنها، کاهش و افزایش [[ایمان]] برمیآید. و تکیه بر این نکته که تنها عمل قابل افزایش و کاهش است نه [[علم]] و [[شناخت]]، چندان پذیرفته نیست، زیرا [[ایمان]] مرکب از [[علم]] و [[التزام عملی]] است و هریک از این دو قابل شدت و [[ضعف]] است، بنابراین [[ایمان]] که مرکب از آن دو است نیز قابل شدت و [[ضعف]] خواهد بود.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹</ref>
| |
| | |
| بر اساس دیدگاه دیگری [[ایمان]] همان عمل نیست، بلکه [[عمل]] [[نشانه]] [[صدق]] و [[حقانیت]] [[ایمان]] بوده، [[ایمان]] به مثابه پایه و [[عمل صالح]] به عنوان بنایی برای ورود به [[بهشت]] و برخورداری از [[اجر]] و [[فوز]] [[الهی]] است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص۱۷۳ـ۱۷۴.</ref>: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ }} <ref> کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره انفال، آیه: ۳ - ۴.</ref> در روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز [[ایمان]]، [[نشانه]] [[عمل صالح]] و [[عمل صالح]] هم [[نشانه]] [[ایمان]] دانسته شدهاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۳</ref>
| |
| | |
| ===[[ایمان]] و [[اسلام]]===
| |
| [[اسلام در قرآن]] به معانی گوناگونی به کار رفته است؛ گاه به معنای [[شریعت]] [[حضرت محمد]]<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}} <ref> بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه: ۳۵.</ref> و گاه به معنای [[تسلیم]] شدن در برابر [[اراده]] و [[دستورات الهی]] است که در این صورت از [[مراتب ایمان]] است<ref>مفردات، ص۴۲۳، «سلم»؛ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref>: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ }} <ref> و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه: ۸۴.</ref> [[تسلیم]] شدن در برابر [[اراده خداوند]] در کنار [[ایمان]] به وی مقدمهای برای رسیدن به [[مقام توکل]] شمرده شده که لاجرم به آن رهنمون است. برخی [[مفسران]] [[همنشینی]] [[اسلام]] و [[ایمان]] را در این [[آیه]] از آن جهت شمردهاند که [[اسلام]] از مراتب کمال [[ایمان]] به شمار میرود<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۳۶؛ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref>. و گاه از آن به [[اسلام]] اکبر در برابر [[اسلام]] اصغر به معنای اظهار [[شهادتین]] و [[اقرار]] به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت]] [[محمد]]{{صل}}، تعبیر شده است<ref>رساله سیر و سلوک، ص۳۱ـ۳۲.</ref>، بر این اساس برخی بر این باورند که [[تسلیم محض]] شدن در برابر [[خداوند]]، شرط لازمی در تحقق مفهوم [[ایمان]] نیست، بلکه بهتر است [[مؤمن]]، [[ایمان]] خود را با چنین تسلیمی، کامل کند<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۳.</ref>.
| |
| | |
| [[اسلام]] جدای از [[شریعت حضرت محمد]]{{صل}} و [[مقام تسلیم]]، گاه تنها به معنای [[پذیرش]] [[خداوند]] و [[یگانگی]] او نیز دانسته شدهاست<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۳۵۸.</ref>: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}} <ref> آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱.</ref> برخی [[مفسران]] با بیان اینکه اسلامآوردن [[حضرت ابراهیم]] پیش از [[نبوت]] وی بوده، [[معتقد]] شدهاند که [[اسلام آوردن]] بر همگان [[واجب]] و ضروری است، هرچند در هر دورهای از زمان در قالب شریعتی خاص بروز مییابد <ref>التبیان، ج۱، ص۴۷۰ـ۴۷۱.</ref>. در این [[آیه]] و نیز [[آیه]] ۱۹ [[سوره]] آلعمران: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ}} <ref> بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> نوعی ترادف بین مفهوم [[ایمان]] و [[اسلام]] به چشم میخورد، همچنانکه در تمایز مفهوم [[ایمان]] و [[اسلام]] به معنای [[شریعت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} گفته شده که از جهتی [[ایمان]] اعم از [[اسلام]] بوده، به طوری که بر [[یهود]] و [[نصارا]] نیز [[مؤمن]] اطلاق میشود و از جهتی نیز اخص از آن است و درجهای [[برتر]] از [[اسلام]] به شمار میآید که تنها با [[عمل]] [[خالص]] و [[اطمینان قلبی]] حاصلمیشود<ref>الفروق اللغویه، ص۳۱۷؛ سلسله مؤلفات، ج۴، ص۴۸، «اوائلالمقالات».</ref>: {{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}} <ref> تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.</ref> [[خداوند]] در این [[آیه]] [[اسلام]] عربهای بادیهنشین را پذیرفته؛ ولی آنها را افرادی باایمان نمیداند. [[اقرار]] و اعترافزبانی به آنچه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آورده است، تنها موجب جاری شدن [[حکم]] [[اسلام]] بر فرد میشود؛ ولی [[ایمان]] حاصل نمیشود، مگر با [[تصدیق]] و [[اطمینان قلبی]] به آنچه بر زبان جاریاست<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.</ref>، بنابراین در [[قرآن]] گاه [[ایمان]] مرتبهای بالاتر از [[اسلام]] به شمار رفته{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}} <ref> تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.</ref> و گاه [[اسلام]] به مثابه درجهای [[برتر]] از [[ایمان]] به کار رفته است. {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ }} <ref> و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه: ۸۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۳.</ref>.
| |
| | |
| ===[[ایمان]] و [[شرک]]===
| |
| گرچه [[ایمان]] مستلزم [[تصدیق]] [[خداوند متعال]] و [[نبوت]] فرستادگان و کتابهای آسمانی و دیگر ارکان [[دینی]] است و با [[شرک]] [[سازگاری]] ندارد؛ اما در برخی از [[آیات]] نشانههایی از جمع میان [[ایمان]] و نوعی [[شرک]] یافت میشود: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ}} <ref> و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۶.</ref> این [[شرک]] که از آن به «[[شرک]] خفیّ» تعبیر میشود هم ممکن است در عمل به صورت [[نافرمانی]] ظاهر شود و هم در [[فکر]] و [[عقیده]] به صورت [[شک]] و تردید در برخی از [[صفات الهی]]، بر این اساس همچنانکه [[ایمان]] از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصول الخمسه، ص۴۷۸.</ref> [[شرک]] نیز مراتبی دارد. بسیاری از [[مفسران]] در ذیل این [[آیه]] از نوعی [[شرک]] در [[طاعت]] یاد کردهاند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۸۶؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۰۰؛ حقائقالتأویل، ص۴۹۷.</ref> که موجب [[کفر]] نمیشود<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۰.</ref>. و مراجعه کنید {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}} <ref> بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان! همان کسانی که زکات نمیپردازند و اینانند که منکر جهان واپسیناند؛ سوره فصلت، آیه: ۶ - ۷.</ref><ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۶۵ـ۲۶۶.</ref> مفهوم [[شفا]] بودن [[قرآن]] نیز ناظر به برطرف کردن شکها و شبهههایی است که [[اعتقادات]] [[مؤمنان]] را [[هدف]] قرار داده است<ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۸۲ـ۱۸۳.</ref>، بنابراین گرچه برخی ازدرجات [[ایمان]] به هیچ وجه با برخی از مراتبشرک قابل جمع نیست، با این حال برخی از [[مراتب ایمان]] به گونهای آمیخته به نوعی از [[شرک]] خفی است<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| ===[[ایمان]] و [[اختیار]]===
| | اکثر بزرگان قائلند امکان زوال ایمان وجود دارد و برای این گفتۀ خود [[ادله]] ای هم اقامه کردهاند: از جمله استشهاد به آیه: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به معنای آیه مشخص میشود امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.</ref>. |
| [[قرآن]] در [[آیات]] متعدد از [[اختیار انسان]] در [[پذیرش]] و عدم [[پذیرش]] [[ایمان]] [[سخن]] گفته است،<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}؛ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.</ref>.<ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بیگمان آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۰.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ}}، و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه:۹۹</ref>.<ref> فرهنگ قرآن، ج۲</ref>تصویر [[قرآن]] از [[ایمان]] به گونهای است که آن را با خواست و [[اراده]] خود [[انسان]] پیوند میدهد. در برخی [[آیات]] [[اختیار]] یکی از ملاکهای ارزشگذاری [[ایمان]] دانسته شده و [[ایمان]] از روی [[اکراه]] یا [[اجبار]] بیارزش تلقی شده است: {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ}} <ref> و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه: ۹۹.</ref> در این [[آیه]] [[خداوند]] [[ایمان]] را امری اختیاری میداند که اکراهی بر آن وجود ندارد و خود او نیز [[بندگان]] را بر این امر [[اجبار]] نمیکند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۶.</ref>، بر همین اساس [[خداوند]] در جایی دیگر تنها بازگویی [[حق]] را از [[پیامبر]] میخواهد؛ تا هر که خواست، [[ایمان]] بیاورد و هرکه نخواست، [[کفر]] بورزد: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}} <ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.</ref>؛ همچنین [[ایمان آوردن]] از روی [[ترس]] و [[اضطراب]] و برای دفع [[عذاب الهی]] درهنگام [[مشاهده]] آن سودمند نیست: {{متن قرآن|فَلَمْ يَكُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ}} <ref> اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند؛ سوره غافر، آیه: ۸۵.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| از دیگر آیاتی که در این زمینه میتوان به آنها استناد کرد، آیاتی است که امر به [[ایمان]] و [[نهی]] از [[کفر]] میکند: {{متن قرآن|وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ }} <ref> و به آنچه فرو فرستادهام، که کتاب نزد شما را راست میشمارد، ایمان آورید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاء اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}} <ref> و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ میگویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان میآوریم؛ و جز آن را انکار میکنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست میشمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را میکشتید؟؛ سوره بقره، آیه: ۹۱.</ref> و آیاتی که به اختیاری بودن [[ایمان]] تصریح میکند: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا }} <ref> بیگمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد؛ سوره مزمل، آیه: ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا }} <ref> بیگمان این یک پند است پس هر که خواهد، راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد؛ سوره انسان، آیه: ۲۹.</ref>، که همگی نشان از وجود شرط [[اختیار]] برای [[ایمان]] دارد و اصولا چون [[اعتقاد]] و [[ایمان]] از [[امور قلبی]] است [[آدمیان]] توان ایجاد آن را با [[اجبار]] و [[اکراه]] ندارند<ref>[[ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۱۹۵.</ref>.
| | ==اکتسابی بودن ایمان== |
| | با توجه به آیات قرآن، ایمان امری اکتسابی است؛ بدین معنا که ارادی و اختیاری است. به بیان دیگر، ایمان امری فطری، وراثتی و یا ژنتیکی نیست، و این انسان است که باید آن را بدست بیاورد. آیاتی که اکتسابی بودن ایمان را میرسانند، میتوان در دسته های ذیل قرار داد: |
| | * دعوت به ایمان و نهی از کفر: دعوت به چیزی، مقدور بودن و قابلیت اکتساب آن را میرساند. |
| | * اختیاری دانستن ایمان یا دین |
| | * مذهت و نکوهش کفار |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |
خط ۱۷۰: |
خط ۱۶۸: |
| {{فهرست اثر}} | | {{فهرست اثر}} |
| {{ستون-شروع|7}} | | {{ستون-شروع|7}} |
| * [[ایمان]] | | * ایمان |
| * [[ابتلائات مؤمن]] | | * [[ابتلائات مؤمن]] |
| * [[آثار ایمان]] | | * [[آثار ایمان]] |