بحث:ایمان در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فهرست قرآنی

حقیقت ایمان

رابطه‌ ایمان و علم

رابطه‌ ایمان و یقین

رابطه‌ ایمان و تصدیق

رابطه‌ ایمان و اسلام

رابطه‌ ایمان و عمل صالح

رابطه‌ ایمان و شرک

رابطه‌ ایمان و کفر

تشبیه ایمان

  • ایمان شبیه چه چیزی است؟

اقسام ایمان

  • ایمان قلبى
  • ایمان لسانی
  • ایمان حقیقی
  • ایمان قلابی

مراتب و درجات ایمان

جایگاه ایمان

متعلقات ایمان

ایمان به حق

ایمان به غیب
  • آثار ایمان به غیب
  • رستگارى
  • هدایت
ایمان به خدا
ایمان به ربوبیت خدا
ایمان به آیات خدا
  • زمینه‌هاى ایمان به آیات خدا:
    • درک صحیح
    • عدم استکبار
    • معجزه
  • آثار ایمان به آیات خدا:
    • آرامش
    • ارزشمندى نزد خدا
    • امنیت
    • جلب رحمت
    • حق‌پذیرى
    • دفع عذاب
    • شتاب در خیر
    • عمل به تکلیف
ایمان به ملائکه
ایمان به کتب آسمانى
  • ایمان به قرآن
  • ایمان به تورات
  • ایمان به انجیل
ایمان به انبیا
  • ایمان به پیامبر خاتم(ص)
  • ایمان به ابراهیم(ع)
  • ایمان به شعیب(ع)
  • ایمان به صالح(ع)
  • ایمان به عیسى(ع)
  • ایمان به موسى(ع)
  • ایمان به نوح(ع)
  • موانع ایمان به نوح(ع)
  • تکبر
  • جهل
  • ایمان به هارون(ع)
  • موانع ایمان به هارون(ع)
  • استکبار
  • تقلید کورکورانه
  • ایمان به هود(ع)
  • موانع ایمان به هود(ع)
  • اشراف
  • اصرار بر شرک
  • تقلید کورکورانه
  • ایمان به تعالیم انبیا
  • ایمان به پاداش
ایمان به معاد
  • ایمان به آخرت
  • ایمان به قیامت

ایمان به باطل

  • ایمان به طاغوت (ایمان به جبت)

ویژگی‌های ایمان

اکتساب ایمان

  • ایمان اکتسابی است

نعمت ایمان

  • ایمان نعمت است

تزیین ایمان

  • ایمان زینت است

افزایش و قوت ایمان

  • ایمان افزایش پذیر است

عوامل افزایش ایمان

  • اعطاى آرامش
  • تحقق وعده‌هاى خدا
  • تلاوت قرآن
  • ذکر تعداد نگهبانان دوزخ
  • عمل به احکام
  • نزول قرآن
  • نزول مائده آسمانى

کاهش و ضعف ایمان

  • ایمان کاهش پذیر است

آثار ضعف ایمان

  • از زمره منافقان
  • کاهش توان رزم
  • گرایش به بیگانگان

زوال و نابودی ایمان

  • ایمان زوال پذیر است

اختیار در ایمان

  • ایمان اختیاری است
  • اکراه بر ایمان

آزمایش ایمان

  • ایمان آزمون پذیر است

علم الهی به ایمان

  • ایمان نزد خدا معلوم است

نشانه‌هاى ایمان

پیدایش و رشد ایمان

منشأ ایمان

  • تقلید در ایمان

زمینه‌هاى ایمان

  • ارسال انبیا
  • باور به قرب خدا
  • بینات
  • تعقل
  • گرایش قلبى
  • معجزات
  • وعده پاداش
  • هدایت‌هاى خدا

استقامت بر ایمان

ثبات بر ایمان

موانع و آفات ایمان

  • استکبار
  • بینش اشرافى
  • تبلیغات سوء
  • ترس از شکنجه
  • تقلید کورکورانه
  • جهل
  • حجاب
  • حسادت
  • حس‌گرایى
  • ختم قلب
  • خودباختگى
  • فسق
  • لجاجت
  • مجرمان
  • محرومیت از رحمت خدا
  • وارونگى قلب
  • هواپرستى

ایمان بى‌اثر

  • ایمان در قیامت
  • ایمان ظاهرى
  • ایمان شرک‌آلود
  • ایمان هنگام مرگ

اعراض از ایمان

تمایل و آرزوی ایمان

آرزوى ایمان

علاقه به ایمان

اظهار و اخفای ایمان

اعلان ایمان

ادعاى ایمان

مدعیان ایمان

  • اهل‌کتاب
  • بادیه‌نشینان
  • منافقان
  • یهودیان

تقیه در ایمان

تشویق به ایمان

دعوت‌شدگان به ایمان

  • انسان‌ها
  • اهل‌کتاب
  • بنى‌اسرائیل
  • جنیان
  • حواریون
  • فرزند
  • فرعونیان
  • کافران
  • مسلمانان
  • منافقان

ایمان اشخاص و گروه‌ها

ایمان انبیا

  • ایمان محمد(ص)
  • ایمان الیاس(ع)
  • ایمان ابراهیم(ع)
  • ایمان لوط(ع)
  • ایمان موسى(ع)
  • ایمان نوح(ع)
  • ایمان هارون(ع)

ایمان خاندان انبیا

  • ایمان آل‌ابراهیم

ایمان اقوام و گروه‌ها

  • ایمان عالمان
  • ایمان مسلمانان
  • ایمان مسیحیان
  • ایمان یهودیان
  • ایمان جنیان
  • ایمان حواریون
  • ایمان قوم ثمود
  • ایمان قوم شعیب
  • ایمان قوم عاد
  • ایمان قوم نوح
  • ایمان قوم موسى
  • ایمان قوم یونس
  • ایمان جادوگران فرعون
  • ایمان اصحاب اخدود
  • ایمان اصحاب کهف
  • ایمان اولواالالباب
  • ایمان اهل کتاب
  • ایمان بادیه‌نشینان
  • ایمان بندگان خدا
  • ایمان بنى‌اسرائیل

ایمان افراد خاص

  • ایمان فرعون
  • ایمان حبیب نجار
  • ایمان مؤمن آل‌فرعون
  • ایمان عبدالله بن سلام

پیش‌گامان در ایمان

پیامدها و نتایج ایمان

آثار ایمان

  • آرامش
  • آسان‌گیرى
  • آسایش
  • آمرزش
  • اجابت دعا
  • اجتناب از باطل
  • اجتناب از تجاوز
  • اجتناب از تکرار گناه
  • اجتناب از تهمت
  • اجتناب از ربا
  • اجتناب از فساد
  • اجتناب از کم‌فروشى
  • اجراى عدالت
  • ارث
  • از زمره صالحان
  • استغفار
  • اصلاح جامعه
  • اطاعت از خدا
  • اطاعت از محمد(ص)
  • اقامه نماز
  • امداد الهى
  • امنیت
  • امیدوارى
  • انفاق
  • ایمان به قرآن
  • ایمنى از کاستى
  • برادرى
  • برترى
  • برکت
  • بشارت
  • بصیرت
  • بهره‌مندى از آیات
  • بهره‌مندى از شفاى قرآن
  • پاکى
  • پذیرش انذار
  • پذیرش بشارت
  • پرداخت خمس
  • پیروزى
  • تبدیل گناه
  • تبرى از دشمنان
  • تثبیت دین
  • تحمل اذیت
  • ترس از خدا
  • تصدیق مثل‌هاى قرآن
  • تقرب به خدا
  • تقوا
  • توکل
  • ثبات‌قدم
  • جلب ولایت خدا
  • جواز ازدواج
  • حیات معنوى
  • خشوع
  • خلافت زمین
  • خیرخواهى
  • درود خدا
  • دوستى
  • رحمت
  • رستگارى
  • رضایت خدا
  • رفع مؤاخذه
  • روشن‌گرى
  • رهایى از جلوه‌هاى دنیا
  • سعادت
  • شایستگى
  • شجاعت
  • شرکت در جهاد
  • عبرت
  • عزت
  • عمل به تکالیف
  • فضل خدا
  • قبولى قضاوت محمد(ص)
  • گواهى به حق
  • محبت به خدا
  • محبوبیت
  • مقام رضا
  • مواهب دنیوى
  • موعظه‌پذیرى
  • نجات از اندوه
  • نجات از پستى
  • نجات از تاریکى‌ها
  • نجات از ترس
  • نجات از خسران
  • نجات از شیطان
  • نجات از عذاب
  • نورانیت
  • هجرت
  • هدایت

پاداش ایمان

فهرست اولیه

مقدمه

  • تعریف ایمان و جایگاه آن در اسلام
  • اهمیت و ضرورت بررسی مفهوم ایمان در قرآن

نخست: مفهوم شناسی و مبانی نظری ایمان

  • ریشه لغوی، معنای اصطلاحی و تعاریف مختلف ایمان
  • واژه‌شناسی ایمان و کلمات مرتبط در قرآن
  • تحلیل آیات مرتبط با ایمان و استخراج مفاهیم کلیدی
  • جایگاه و نقش ایمان در آیات قرآنی
  • مفاهیم مرتبط با ایمان (تقوی، یقین، اسلام و ...)
  • تفاوت ایمان با اسلام و احسان

دوم: ارکان و مبانی ایمان

  • ایمان به خدای یگانه و صفات او
    • توحید و صفات الهی
    • نقش ایمان به خدا در زندگی مؤمنان
  • ایمان به فرشتگان، نقش و وظایف آن‌ها
  • ایمان به کتب آسمانی، اهمیت و تفاوت‌های آن‌ها
  • ایمان به پیامبران، نبوت، رسالت و تأثیر آن در هدایت انسان‌ها
  • ایمان به روز قیامت، معاد و زندگی پس از مرگ
    • تأثیر ایمان به آخرت در رفتار و نگرش انسان‌ها
  • ایمان به قضا و قدر الهی، تقدیر و ارادهٔ انسان
    • رابطه ایمان به قضا و قدر با آرامش و رضایت

سوم: ویژگی‌ها، نشانه‌ها و آثار ایمان

  • ویژگی‌ها و نشانه‌های ایمان در قرآن
    • تقوا، پرهیزگاری و عمل صالح
    • صبر، استقامت و پایداری در ایمان
    • توکل، تسلیم و اخلاص در برابر خداوند
    • محبت و دوستی با خدا و مؤمنان
    • جهاد و مبارزه در راه خدا
    • شکرگزاری، خشوع و فروتنی
    • نشانه‌های ایمان واقعی در رفتار و اخلاق مؤمنان
  • آثار فردی ایمان
    • آرامش روحی، هدایت و نصرت الهی
    • بخشش گناهان و پاداش اخروی
    • زندگی طیبه و پاک در دنیا و آخرت
    • تأثیر ایمان بر اخلاق، رفتار فردی، سلامت روانی و رستگاری انسان
  • آثار اجتماعی ایمان
    • نقش ایمان در استحکام خانواده و روابط اجتماعی
    • ایمان، عامل وحدت، همبستگی و پیشرفت جامعه اسلامی
    • تأثیر ایمان در ایجاد عدالت اجتماعی و تعاون
  • آثار معنوی ایمان
    • تقرب به خدا و رضایت الهی

چهارم: رابطه ایمان با عمل صالح و تقوا

  • اهمیت و نقش عمل صالح در تقویت و پذیرش ایمان
  • مصادیق عمل صالح و تأثیر آن بر ایمان
  • رابطه ایمان با تقوا و پرهیزکاری
  • استمرار و پایداری در ایمان و عمل صالح

پنجم: موانع، آفات و چالش‌های ایمان

  • موانع داخلی ایمان
    • شرک، کفر و بت‌پرستی
    • نفاق، ریا و دورویی
    • گناه، معصیت و نافرمانی خداوند
    • غرور، تکبر و خودبرتربینی
    • غفلت، بی‌توجهی به آخرت و دنیاطلبی
    • پیروی از هوای نفس و تقلید کورکورانه
    • شک، شبهات و وسوسه‌های شیطانی
  • موانع خارجی ایمان
    • تبلیغات ضد دینی و فرهنگ‌های مخالف
    • تأثیرات محیطی و فرهنگی
    • مشکلات و مصائب زندگی

ششم: راهکارهای تقویت و حفظ ایمان

  • راهکارهای فردی
    • تدبر، تفکر در آیات الهی و تلاوت قرآن
    • ذکر، دعا و مناجات با خداوند
    • توبه، استغفار و پاکسازی روح
    • مجالست با صالحان و همنشینی با نیکان
    • انجام واجبات، ترک محرمات و ایثار
  • راهکارهای اجتماعی
    • تشکیل جامعه و محیط ایمانی و حمایتگر
    • تبلیغ، دعوت به نیکی و امر به معروف
    • مبارزه با انحرافات، بدعت‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی
    • ایجاد نهادها و سازمان‌های دینی و تربیتی
    • گسترش فرهنگ قرآنی و ارزش‌های اسلامی در جامعه
  • راهکارهای آموزشی و تربیتی
    • آموزش صحیح مفاهیم و معارف دینی
    • تربیت ایمانی کودکان و نوجوانان
    • تقویت بنیان خانواده و نقش والدین در تربیت دینی
    • استفاده از هنر، ادبیات و رسانه در جهت تقویت ایمان
    • الگوسازی و معرفی شخصیت‌های ایمانی و برجسته

ایمان اول و ایمان دوم

مراحل ایمان

طبق آیات قرآن کریم و روایات مفسر آن، «ایمان» دو مرحله دارد:

  1. یکی ایمانِ همراه تصدیق قلبی، اما بدون عمل و اطاعت، در این مرحله تصدیق هست، اما تسلیم نیست؛ به این معنا که انسان‎ها در درون خود به وجود خدا و حقانیت و صدق رسول خدا(ص) علم دارند و این حقایق برای افراد با دلیل و برهان محرز است و می‌دانند رسول در ادعای نبوت و تبلیغ رسالت صادق، اما با این همه از او متابعت نمی‌کنند. این همان مرحله‌ ایمان اول است که در قرآن کریم فراوان به آن اشاره شده است.
  2. اما، در قرآن کریم برای تبیین ایمان کامل، معمولاً ایمان دوم در نظر گرفته شده است. ایمان دوم، ایمانی است که افزون بر تصدیق، همراه با تسلیم است: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۱]، این همان ایمان همراه تسلیم است. بحث در ایمان اول است یعنی ایمان همراه با تصدیق، اما عاری از تسلیم[۲].

مراتب ایمان در قرآن

آیاتی از قرآن کریم اشاره به دو مرحله‌ای بودن ایمان دارند:

  1. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا[۳]، ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ به خدا و رسول او و به کتابی که بر او نازل شده است ایمان آورید. معلوم می‌شود قرآن کریم یک مرحله از ایمان را مفروض و مسلّم می‌گیرد، بعد به افرادی که این مرحله از ایمان را دارند دستور می‌دهد که ایمان مرحله‎ دوم را به دست آورید. اگر چنین نباشد، جمله‌ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا امر به تحصیل حاصل می‌شود؛ لذا این ایمان که به آن امر شده است ایمانِ مرحله‌ دوم و به معنای تسلیم است، نه ایمان اول که به معنای صِرف تصدیق است و آن را دارا هستند.
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴]‏، این آیه خطاب به کسانی است که صفت ایمان بر آنها صادق است و به ایشان خطاب می‌شود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا؛ سپس همین اهل ایمان را، امر به تقوا و ایمان می‌کند: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ؛ معلوم می‌شود این امر، امر به ایمان دوم است که همراه با تقوا و رحمت الهی است. امت مرحومه‌ای و رحمت الهی وابسته به وجود ایمان دوم است. اول می‌فرماید: ﴿يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ، دوم می‌فرماید: ﴿وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ و سوم می‌فرماید: ﴿وَيَغْفِرْ لَكُمْ. نور و رحمت الهی و قبول توبه از سوی خداوند متعال از آثار ایمان مرحله‌ دوم است. در قرآن کریم دو نوع توبه‌پذیری ‌جمعی و گروهی آمده است؛ یکی آنجا که می‌فرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا[۵]، گروهی که در این آیه‌ به آنها اشاره شده است کسانی هستند که فقط ایمان اول را دارند؛ لذا بعد از ارتکاب گناه، اهل توبه‌ نیستند و دیگری آیه‌ ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶]‏، در این‌ آیه جمله‌ ﴿إِذَا جَاءَكَ آمده است که مفید امید به توبه است و مانند آیه‌ اول «لَو» به کار نرفته است که مفید امتناع از توبه بود؛ لذا نشان دهنده‌ این مطلب است که ماهیت ایمان در این آیه با آیه‌ اول متفاوت است و اهل ایمان در این آیه بر عکس آیه‌ اول، بر ایمان اول (ایمان تصدیقی) توقف نکرده‌اند، بلکه به مرحله‌ ایمان دوم (ایمان تسلیمی) ورود نموده‌اند؛ لذا این گروه اهل توبه هستند که مشمول غفران و رحمت خداوند قرار می‌گیرند.
  3. آیه‌ سومی که به ایمان مرحله‌ دوم (ایمان تسلیمی) اشاره دارد، آیات آغازین سوره‌ بقره است که در آنها آمده است: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ[۷]. ایمان مرحله‌ دوم چند خصلت و ویژگی دارد؛ از جمله ویژگی‌های آن، ایمان به تمام ﴿ ما أَنْزَلَ اللَّه است، درحالی‌که در ایمان مرحله‌ اول این ویژگی موجود نیست و ایمان اول همراه ویژگی تصدیق بعض ﴿ ما أَنْزَلَ اللَّه است که قرآن آن را نکوهش کرده است: ﴿أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ[۸]‏. ویژگی ایمان مرحله‌ اول، تبعیض در ایمان و کتاب است، اما ویژگی ایمان مرحله‌ دوم تسلیم و ایمان به همۀ ﴿ ما أَنْزَلَ اللَّه است. از جمله ویژگی‌های ایمان مرحله‌ دوم، ایمان و یقین به آخرت است. اما در ایمان مرحله‌ اول، ویژگی یقین به آخرت موجود نیست. در ایمان مرحله‌ اول تصدیق به خدا و رسول است، اما یقین به آخرت مقرون آن نیست. این ویژگی‌هایی است که در قرآن کریم برای ایمان مرحله‌ دوم بیان شده است. چنان‌که در آیات آغازین سوره‌ بقره ملاحظه می‌شود، در این آیات هر دو مرحله‌ ایمان آمده است و تکرار ﴿يُؤْمِنُونَ در دو آیه، تکرار تأکیدی نیست، بلکه تکرار تبیینی است که با ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ در آیه‌ سوم، مرحله‌ اول ایمان یعنی «ایمان تصدیقی» تبیین شده و با ﴿والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ در آیه‌ چهارم، مرحله‌ دوم ایمان یعنی ایمان تسلیمی بیان شده است؛ لذا بر اساس این آیات، دو مرحله در فرایند آیمان‌آوری انسان وجود دارد: مرحله‌ اول، ایمان تصدیقی تنهاست، اما مرحله‌ دوم ایمانی است که همراه با تسلیم است و آیه‌ ۶۵ سوره نساء به آن اشاره دارد: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۹]
  4. آیه‌ چهارم در این موضوع در سوره‌ محمد(ص) آمده است که می‌فرماید: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ[۱۰]‏، در این آیۀ شریفه هم ﴿آمَنُوا تکرار شده است و به این موارد عنایتی است[۱۱].

نسبت ایمان تصدیقی و ایمان تسلیمی

در آیاتی که به آنها اشاره شد، به وجود دو مرتبه از مراتب ایمان هم به صورت تصریح و هم به نحو تلویحی پرداخته شده است، اما هر کدام از این دو درجه دارای خصوصیاتی هستند؛ کیفیت این ویژگی‌ها به گونه‌ای است که گاهی آن‌چه در درجه‌ اول است اگر منفی باشد، مثبت آن در درجه‌ دوم وجود دارد. به این معنا که خصوصیت‌های در مرتبه‌ اول ایمان (ایمان تصدیقی) به عنوان ویژگی‌های‌ منفی شمرده می‌شود که مثبت آن در مرتبه‌ ایمان دوم (ایمان تسلیمی) به عنوان یک ویژگی مثبت به شمار می‌آید؛ مثلاً فقدان یقین به آخرت به عنوان یک خصوصیت منفی از ویژگی‌های ایمان اول به شمار می‌آید، در حالی‌که وجود یقین به آخرت به عنوان یک خصوصیت مثبت از ویژگی‌های ایمان دوم شمرده می‌شود.

خصوصیت درجه‌ اول ایمان چند ویژگی است؛ اولاً در درجه‌ اول، اگر چه تصدیق قلبی هست، اما محبت خدا و رسول و بغض نسبت به دشمنان خدا و رسول وجود ندارد. با اینکه بیان کردیم این ایمان همراه با تصدیق است، اما همراه با تسلیم نیست؛ در چند آیه هم به آن اشاره شده است، مانند: ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۲]، یا در آیه دیگری می‌فرماید: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۱۳]. شهادت این گروه در آیه از صِدق است، یعنی به شکل واقعی به حقّانیّت رسول اسلام(ص) شهادت دادند و علاوه بر شهادت لسانی، قلباً هم شهادت دادند و تصدیق کردند. اما، بعد از این همه، کفر ورزیدند و انکار و عصیان کردند!

در قرآن کریم کفرِ بعد از ایمان، معمولاً به معنای کفر به ایمان دوم و بعد از ایمان اول است؛ یعنی کسانی هستند که به مرحله‌ اول ایمان که همان ایمان تصدیقی است نائل می‌شوند و حقانیت پیامبر(ص) را تصدیق می‌کنند، اما از پذیرش مرحله‌ دوم ایمان، یعنی ایمان تسلیمی سر باز زده و نسبت به اطاعت از پیامبر(ع) کافر هستند: ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا[۱۴]؛ در این‌ آیه کفر و عصیان افراد نسبت به عدم اطاعت از رسول(ع) مطرح شده است؛ به عبارت دیگر، قرآن کریم از عدم اطاعت و فقدان تسلیم در برابر پیامبر به کفر تعبیر فرموده که به معنای عصیان و معصیت و مخالفت با رسول است، نه به معنای عدم تصدیق ایشان. این نوع کفر، کفر اطاعت است نه کفر ایمان اول و کفر تصدیق؛ به عبارتی، کفر تسلیمی است نه کفر تصدیقی؛ زیرا قرآن کریم اقوام و افرادی را کافر می‌‎خواند که ابتدا نسبت به حقانیت پیامبران تصدیق داشته‌اند، اما سپس در برابر اطاعت از آنها عصیان و مخالفت کرده‌اند.

برای مثال، قرآن کریم سرگذشت افرادی را بازگو می‌کند که به حضرت موسی(ع) می‌گفتند: ﴿وَقَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ[۱۵]، این افراد قبول داشتند حضرت موسی(ع) خدایی دارد و اگر از خدایش بخواهد خواسته او را برآورده می‌کند. هم‌چنین در آیه‌ دیگر حکایت می‌کند که به حضرت موسی(ع) گفتند: ﴿وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ[۱۶]‏، یعنی تو را اطاعت نمی‌کنیم با اینکه می‌دانیم آنچه آورده‌ای آیه‌ الهی است. این بحث قرآنی بسیار مفصل و مهم است؛ زیرا، مشکلات جوامع بشری عمدتاً در مرحله‌ ایمان دوم بوده و جنگ و اختلاف بر روی آن است، نه بر روی ایمان مرحله‌ اول. برای مثال اروپایی‌های می‌دانند که ما بر حق هستیم اما حاضر نیستند در برابر حقانیت ما تسلیم شوند[۱۷].

ویژگی‌های ایمان تصدیقی

خصوصیات ایمان تصدیقی

جمع‌بندی مباحث ویژگی‌های ایمان

ویژگی‌های نه‌گانه‌ای که بیان شد جنبه‌ منفی آن، علامت ایمان اول و جنبه‌ مثبت آن، علامت ایمان دوم است. در ایمان اول تصدیق هست، اما حب خدا و رسول خدا(ص) به شکلی که آنان محبوب‌تر از هر چیزی دیگر در نزد انسان باشد وجود ندارد. اما در ایمان دوم، علاوه بر تصدیق، تسلیم نیز هست و بر همین مبنا خدا و رسول خدا(ص) در نزد فرد، محبوب‌تر از هر چیزی دیگر است؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۸]‏.

قرآن کریم مؤمنین را دارای شدیدترین مراتب محبّت نسبت به خداوند توصیف می‌کند: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[۱۹]‏، براساس همین محبت شدید است که وقتی امر بین خدا و رسول خدا و زن و فرزند و خانواده دایر شود مؤمنین، خدا و رسول خدا را ترجیح می‌دهند، وقتی امر بین نفس خودشان و خدا و رسول خدا دایر ‌شود، مؤمنین خدا و رسول خدا را ترجیح می‌دهند، وقتی امر بین مال‌شان و خدا و رسول خدا دایر ‌شود، خدا و رسول خدا را ترجیح می‌دهند؛ زیرا خداوند و پیامبر او نزد آنها از مال و جان و فرزند و عشیره و قبیله و هر چیز دیگر محبوب‌تر است.

هم‌چنین در سایر ویژگی‌های که بیان شد هم به همین شکل است. ایمان اول (ایمان تصدیقی) با معصیت خدا و رسول همراه است، در حالی‌ که در ایمان دوم (ایمان تسلیمی) هیچ‌گاه معصیت خدا و رسول وجود ندارد. در ایمان اولِ جدای از ایمان دوم، تبعیض در عمل به احکام دین و کتاب هست، اما در ایمان دوم تبعیض در عمل به کتاب و احکام دین وجود ندارد و این طیف از مؤمنین به همه احکام دین گردن می‌نهند و به کل کتاب ایمان دارند: ﴿وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ[۲۰]‏.

در ایمان اول (ایمان تصدیقی) پیمان‌شکنی نسبت به پیمان «اطاعت» و «نصرت» وجود دارد، اما در مرحله‌ ایمان دوم (ایمان تسلیمی)، افراد بر پیمان «اطاعت» و «نصرت» ثبات و پایداری دارند. در ایمان اول، ایمان معاد و قیامت نیست؛ اما در ایمان دوم ایمان به روز حساب وجود دارد.

قرآن کریم، فرق بین ایمان اول و دوم را تبیین می‌کند و می‌فرماید: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ[۲۱] اولین خصیصه‌ اهل ایمان از دیدگاه قرآن، ایمان به غیب و عالم ماوراء ماده است. این خصیصه، بین جهان‌بینی مادی و جهان‌بینی الهی تفاوت ایجاد نموده و بستر شکل‌گیری تمدن توحیدی را در برابر تمدن‌های مادی فراهم می‌آورد. ﴿وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ[۲۲]: خصیصه‌ دوم اهل ایمان از دیدگاه قرآن مقدس، اقامه‌ نماز و زنده کردن «ذکر خدا» در زندگی و زمین به عنوان راه ارتباط انسان با خداست. ﴿وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۲۳]: خصیصه‌ سوم اهل ایمان از دیدگاه قرآن مقدس، انفاق و کوشش فراگیر در جهت توزیع عادلانه‌ ثروت به عنوان بستر ارتباط سالم با دیگر انسان‌هاست. ﴿وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ[۲۴]: خصیصه‌ چهارم اهل ایمان از دیدگاه قرآن مقدس، باور و اعتقاد راسخ ایت به آنچه بر پیامبر اسلام(ص) و پیامبران قبلی نازل شده است. اینکه در این فراز سوره، دوبار کلمه‌ «یُؤْمِنُونَ» تکرار ‌شده است، شاهد بر مدعای ماست که می‌گوییم: هر جا کلمه‌ ﴿أُنْزِلَ إِلَيْكَ می‌آید به معنای تمام ما انزل إلی الرسول است که متضمن امر «ولایت» و مسأله‌ «ولایت» نیز هست؛ لذا این فراز آیه، لزوم ایمان به ولایت و امامت را نیز در متن و ضمن خود دارد.

خصیصه پنجم اهل ایمان از دیدگاه قرآن مقدس، یقین و باور راسخ به معاد و قیامت است: ﴿وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ[۲۵]؛ لذا، بسیاری از آن ویژگی‌هایی که بیان می‌شود، از همین آیات اول سوره‌ بقره به دست می‌آید[۲۶].

ادله‌ اشتراط ایمان در "ولایت امر"

در باب ادله اشتراط ایمان در "ولایت امر" دلایل متعددی را می‌توان بیان کرد: دلیل اول: بدون شک، تبعیت از اهل ضلال جایز نبوده و شکی هم نیست، کسی که ایمان دوم را ندارد از اهل ضلال است. این موضوع توسط آیات و روایات بسیاری تأیید شده است. البته نیازی به آیات و روایات هم ندارد و عقلاً این مطلب از مسلمات شرعیه است که تبعیت از از اهل ضلال جایز نیست. به دلیل اینکه چنین تبیعتی موجب ضلالت است و تبعیت از فرد گمراه، انسان را به گمراهی می‌کشاند، در نتیجه خود این تبعیت، گمراهی است؛ زیرا، شکی نیست کسی که فاقد ایمان دوم باشد در معرض ضلالت و انحراف است و در طریق خدا و صراط مستقیم الهی نیست؛ لذا تبعیت از چنین فردی که موجب گمراهی است، عقلاً و شرعاً و به طور قطعی جایز نیست.

علاوه بر دلیل عقلی که ذکر شد، آیات کریمه‌ قرآن هم مؤید دلیل مذکور هستند و تبعیت از اهل ضلال را به هیچ وجه جایز نمی‌داند، مانند این آیه: ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۲۷]. از این آیه، مخصوصاً فراز آخر آن: ﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ که متضمن معنای تأکید است این مطلب بر می‌آید که [ای اهل گمراهی] چگونه حکم می‌کنید؟! مگر می‌شود کسی را که خود هدایت نشده سزاوار پیروی دانست و کسی را که خود هدایت شده و دیگران را نیز هدایت‌گر است نادیده گرفت؟!

از این آیه استفاده می‌شود باید از کسی که خود هدایت شده و دیگران را نیز هدایت می‌کند تبعیت کرد. بر اساس مفاد این آیه‌ شریفه، منحصراً اتّباع و پیروی آن کسی جایز است که خود به حق هدایت شده و هادی إلی الحق باشد. بدون شک چنین ویژگی‌ای تنها در کسی موجود است که به مقام ایمان دوم (ایمان تسلیمی) راه یافته باشد. افرادی که در مرحله‌ ایمان اول (ایمان تصدیقی) توقف می‌کنند، در معرض ضلالت و انحراف‌اند؛ لذا چون خود هدایت یافته نیستند به طریق اولی برای دیگران شایستگی تبعیت و پیروی ندارند.

هم‌‌چنین در آیه‌ دیگر می‌فرماید: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۲۸]، از این آیه هم استفاده می‌شود هدفِ اطاعت و غایتِ تبعیت، هدایت است. شکی نیست که کسی که ایمان دوم (ایمان تسلیمی) را ندارد، خود هدایت شده نیست تا اطاعت او موجب هدایت باشد. اجمالاً مسلّم بودن این معنا ما را از اینکه شواهد دیگری را اقامه کنیم بی‌نیاز می‌کند. البته شواهد قرآنی و روایی این موضوع نیز فراوان است.

منظور از تبعیت، در بحث وجوب تبعیت از اهل تسلیم و هدایت، تنها تبعیت در قول و پیروی در گفتار نیست؛ بلکه تبعیت در عمل و پیروی در رفتار، منظور و مطلوب اصلی است. کسی که مهتدی و هدایت شده نیست، عملش توأم با انحراف و ضلالت است، به این دلیل إتّباع و پیروی از او به معنای ضلالت و به گمراهی رفتن است. مسأله‌ "ولایت امر" تنها به معنای صدور دستور و فرمان دادن نیست، بلکه "ولایت امر" توأم با فرمان‌پذیری و نیازمند تبعیت عملی پیروان است. علاوه براین، در مسأله‌ "ولایت" تصرفات گسترده در انفس و اموال عمومی وجود دارد و شخص «ولی امر» اختیارات گسترده برای این تصرفات دارد. این تصرفات در حیطه‌ عمل«ولی امر» قرار می‌گیرد، از این‌روی مسأله‌ «ولایت امر» تنها محدود به قول و گفتار نیست.

دلیل دوم: در بین ادله‌ دال بر جعل «ولایت امر» برای فقیه این است که ادله‌ای وجود دارد که در آنها «جعل ولایت»، مقید به شرط ایمان شده است [با ادله که ذکر شد، روشن است که منظور از ایمان، ایمان دوم (ایمان تصدیقی) است]. نظیر مقبوله‌ عمر بن حنظله که مسأله را چنین مطرح می‌کند: «ینْظُرَانِ مَنْ کانَ مِنْکمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکامَنَا فَلْیرْضَوْا بِهِ حَکماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکمْ حَاکِماً». ضمیر «جعلته» به «من کان منکم» بر می‌گردد؛ «مَنْ کانَ مِنْکمْ» خطاب به سؤال کننده است که درباره‌ «رَجُلَینِ مِنْ أَصْحَابِنَا» دو فرد شیعه سؤال می‌کند که بین شان اختلافی افتاده است و سائل سؤال می‌کند که برای حل این اختلاف نزد چه کسی رجوع کنند؟ حضرت در جواب می‌فرماید: «ینْظُرَانِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ». مراد از «مِنْکُمْ» در اینجا شیعیان آل محمد (ع) هستند. مراد از شیعه هم افراد مؤمن به ایمان دوم با همان خصوصیاتی است که قبلاً بیان شد. کلمه‌ «مِنْکُمْ» دلالت می‌کند بر اینکه جعل در جمله‌ «فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ» جعل مقید است. یعنی آن کسی را که از شما (شیعه و مؤمن به ایمان دوم) است به عنوان حاکم جعل کرده‌ایم. پس دلیل جعل در اینجا مقید (به ایمان دوم) است.

دلیل جعل که مقید شد، با توجه به اینکه می‌دانیم جعل، جعل واحد است ـ یعنی یک جعل صورت گرفته است و آن هم جعل «ولایت امر» برای فقیه است ـ پس ادله‌ جعل‌های دیگر به دلیل اینکه نظر به همین جعل دارند، همه دلالت بر تقیّد جعل خواهند داشت؛ یعنی عملاً جعل در سایر ادله به سبب تقیُّدی که در این روایت آمده است مقید خواهند شد. به دلیل اینکه ما یقین داریم حکم واحد است، زیرا، جعل واحد است. حال اگر جعل واحدی در یک‌جا مقید شد معلوم می‌شود که همه‌جا مقید است. چنان‌که اگر جعل واحدی در یک‌جا مقید شد، براساس وحدت ملاک و مناط، حکم آن نیز در همه جا مقید می‌شود.

مؤیِّد این مطلب هم صحیحه‌ ابی خدیجه است که درباره‌ قضا وارد شده است؛ در این صحیحه هم آمده است: «وَ لَکنِ انْظُرُوا إِلَی رَجُلٍ مِنْکمْ یعْلَمُ شَیئاً مِنْ قَضَائِنَا فَاجْعَلُوهُ بَینَکمْ فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِیاً فَتَحَاکمُوا إِلَیهِ». در اینجا باز هم بیان می‌کند که «انْظُرُوا إِلَی رَجُلٍ مِنْکمْ» معلوم می‌شود که جعل برای قضا هم مقید به این است، کسی که بر شیعیان قاضی می‌شود باید از شیعیان آل محمد (ع) باشد. پس جعل قضا هم مقید (به تشیع و ایمان دوم) است. حال، از آنجایی‌که قضا فرع ولایت امر است، این روایت بالاولویة یا بالتضمن دلالت دارد بر اینکه ولایت امر هم مقید به این معناست؛ زیرا اگر ولایت قضا که از فروع ولایت عامه است مقید به ایمان دوم است، پس «ولایت امر» که اَهَم و اَولی و اصل در ولایت است هم بالاولویة مقید خواهد بود. یا بالتضمن مقید خواهد بود؛ به دلیل اینکه ولایت عامه متضمن ولایت قضاست، پس اگر ولایت قضا مقید به ایمان دوم شد، ولایت عامه هم مقید به این قید خواهد بود.

معنای شیعه هم همان مؤمن به ایمان ثانی است. حال ممکن است مؤمن به ایمان ثانی هم باشد، اما گاهی مصداق این آیه‌ شریفه قرار گیرد: ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۹]، یعنی ممکن است از کسانی باشد که ایمان ثانی را دارد، اما گاهی پایش می‌لغزد و معصیت کرده و مرتکب خطا می‌شود. این لغزش، او را از ایمان ثانی خارج نمی‌کند؛ یعنی ایمان ثانی را دارند اما نه به معنایی که ملکه‌ عدل را هم داشته باشد.

براساس آن‌چه گذشت، ولایت عامه متضمن ولایت قضاست، حال اگر ولایت قضا مقید به ایمان دوم است، پس ولایت عامه هم مقید به ایمان دوم خواهد شد؛ زیرا اگر جزء مقید باشد کل هم مقید خواهد بود.

دلیل سوم در اشتراط ایمان در ولایت عامه، ادله‌ای است که در باب امامت جماعت وارد شده است. ادلۀ وارده در این باب دلالت دارند بر اینکه اقتدا و ائتمام به غیر مؤمن به ایمان ثانی، صحیح نیست و کسی که مؤمن به امامت ائمه‌ اطهار ((ع)) نباشد و به امامت همه‌ دوازده امام ((ع)) باور و اعتقاد راسخ نداشته باشد قطعاً مؤمن به ایمان ثانی نیست.

در مکاتبه‌ برقی آمده است: «بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِی أَنَّهُ قَالَ: کتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی(ع) أَ یجُوزُ الصَّلَاةُ خَلْفَ مَنْ وَقَفَ عَلَی أَبِیک وَ جَدِّک(ص) و سلم فَأَجَابَ لَا تُصَلِّ وَرَاءَهُ»، در این روایت سؤال کننده از امام جواد ((ع)) می‌پرسد آیا نماز خواندن پشت سر واقفیه (گروهی که بر امامت موسی بن جعفر ((ع)) توقّف کرده‌اند و امامت ائمه‌ بعد از امام هفتم را نپذیرفته‌اند)، جایز است؟ حضرت در جواب فرموده است: پشت سر چنین کسی نباید نماز خواند. از این روایت استفاده می‌شود نباید پشت سر کسی که همه‌ ائمه‌ اثنی عشر ((ع)) را به تمام و کمال، به عنوان ائمه‌ واجب التّباع و مُفترضُ الطاعة نپذیرفته است نماز خواند.

حال اگر در امام جماعت ایمان شرط باشد، در «ولایت امر» هم به‌ طریق‌ اولی یا به تضمن ایمان شرط است؛ به دلیل اینکه امامت جماعت ـ لااقل امامت جماعت در نماز جمعه ـ از لوازم ولایت امر است.

دلیل چهارم از ادله‌ای که دال بر لزوم ایمان در ولایت امر است، همه‌ ادله‌ای است که دال بر اعتبار عدالت در ولی امر دارد.

دلیل پنجم هم انصراف ادله‌ دال بر ولایت فقیه از غیر مؤمن است. نکتۀ انصراف هم این است که در ادلۀ دال بر جعل ولایت برای فقیه، اطلاقی که بتواند غیر مؤمن را هم شامل کند، نداریم. به دلیل اینکه اصولاً جعل ولایت برای حفظ دین و حفظ ایمان دوم و هدایت مردم به همان ایمان دوم است؛ لذا، ادله‌ جعل ولایت، اطلاقی که دال بر «ولایت امر» نسبت به غیر مؤمن باشد نداشته و منصرف از چنین شخصی است.

به دلیل اینکه مرتکز عقلایی و مرتکز کسانی که مخاطب این دلیل هستند، قاعدتاً اهل ایمان هستند و آنها هستند که ولایت امر را می‌پذیرند. «ولایت امر» را مؤمنینِ به ایمان ثانی می‌پذیرند و آنها مخاطب هستند و آنهایی که مؤمن به ایمان ثانی نیستند اصلاً ولایت امر را نمی‌پذیرند. بنابراین وقتی دلیل، خطاب به مؤمنین به ایمان دوم است، این دلیل اطلاقی ندارد که شامل مؤمن به ایمان اول هم باشد؛ لذا این دلیل از مؤمن به غیر ایمان ثانی انصراف دارد[۳۰].

پانویس

  1. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  2. اراکی، محسن، درس خارج فقه نظام سیاسی با موضوع ایمان و مراحل آن.
  3. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
  4. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.
  5. «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
  6. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
  7. «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۲ ـ ۴.
  8. «آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟» سوره بقره، آیه ۸۵.
  9. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  10. «و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲.
  11. اراکی، محسن، درس خارج فقه نظام سیاسی با موضوع ایمان و مراحل آن.
  12. «و (یاد کن) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! چرا مرا آزار می‌دهید با آنکه می‌دانید من پیامبر خداوند به سوی شمایم؟ و چون (از حق) بگشتند خدا دل‌هایشان را بگردانید و خداوند قوم نافرمان را راهنمایی نمی‌کند» سوره صف، آیه ۵.
  13. «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
  14. «پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟ در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۱ ـ ۴۲.
  15. «و گفتند: اى جادوگر! پروردگارت را براى ما به عهدى كه نزد تو كرده است، بخوان! (تا عذاب را از ما بردارد) كه ما رهياب شده‌‏ايم و چون عذاب را از آنان برداشتيم ناگاه پيمان مى‌‏شكستند» سوره زخرف، آیه ۴۹ ـ ۵۰.
  16. «و می‌گفتند: هر نشانه‌ای برای ما بیاوری که ما را با آن جادو کنی ما به تو ایمان نمی‌آوریم» سوره اعراف، آیه ۱۳۲.
  17. اراکی، محسن، درس خارج فقه نظام سیاسی با موضوع ایمان و مراحل آن.
  18. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  19. «و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند.» سوره بقره، آیه ۱۶۵.
  20. «و شما به تمام کتاب ایمان دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۹.
  21. «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است همان کسانی که «غیب» را باور دارند» سوره بقره، آیه ۲ ـ ۳.
  22. «و نماز را برپا می‌دارند» سوره بقره، آیه ۳.
  23. «و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.
  24. «و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۴.
  25. «و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.
  26. اراکی، محسن، درس خارج فقه نظام سیاسی با موضوع ایمان و مراحل آن.
  27. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  28. «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهاده‌اند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهاده‌اند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب می‌شوید و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
  29. «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
  30. اراکی، محسن، درس خارج فقه نظام سیاسی با موضوع ایمان و مراحل آن.





مقدمه

ایمان از مادّه اَمن به معنای طمأنینه داشتن روح و زایل‌شدن ترس است و در اصطلاح قرآن در موارد ذیل استعمال شده است: ۱. اقرار به خداوند و شریعت حضرت محمّد(ص)؛ ۲. اعتقاد قلبی به حقّ همراه با تصدیق؛ ۳. هر یک از اعتقاد، گفتار راست و عمل صالح.[۱] مقصود از ایمان در این مدخل خصوص ایمان به خدا نیست؛ بلکه اعمّ از ایمان به انبیا، کتاب‌های آسمانی، قرآن و معاد است. در این مدخل از واژه‌های «امن»، «صدّق» و مشتقّات آن دو استفاده شده است[۱].

واژه‌شناسی لغوی

ایمان در قرآن

  • مشتقات «امن» نزدیک به ۹۰۰ بار در قرآن به کار رفته است[۷] که موارد فراوانی در ساختار باب افعال و با عبارت: ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ است. مراد از این گروه در بیشتر موارد مسلمانان، به معنای خاصّ «پیروان دین اسلام»اند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ [۸]،
  • اگرچه گاهی بر متدینان ادیان دیگر مانند یهودیان: ﴿لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ [۹]
  • و مسیحیان نیز اطلاق شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۱۰][۱۱].
  • آیاتی را که به موضوع ایمان پرداخته است، می‌توان در چند گروه دسته‌بندی کرد: برخی از آنها ضرورت ایمان و نقش آن را در حیات دنیوی و اخروی به یاد آورده است. ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلاَ يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا [۱۲]؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ [۱۳]؛ ﴿آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ [۱۴].
  • دسته‌ای دیگر ویژگی‌های مؤمنان را بازگو کرده ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَالَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ [۱۵]؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ [۱۶].
  • و شماری به پیامدهای بی‌ایمانی پرداخته است: ﴿هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ [۱۷]؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ [۱۸].
  • در گروهی از آیات نیز می‌توان مقوّمات ﴿إِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا يُظْلَمُونَ شَيْئًا [۱۹]؛ ﴿وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخَافُ ظُلْمًا وَلا هَضْمًا [۲۰]؛ ﴿لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [۲۱]،
  • متعلقات ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا [۲۲]؛ ﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ [۲۳]،
  • آثار ﴿فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ [۲۴]؛ ﴿وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلامٌ [۲۵]
  • و موانع ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلاَ يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا [۲۶]؛ ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ [۲۷] ایمان را بازیافت.
  • در چند جا نیز ایمان بار معنایی مثبتی ندارد، بلکه به دلبستگی کافران به عقاید باطل خویش اشاره دارد. در این موارد از تعبیر ایمان به باطل بهره‌گیری شده است[۲۸]﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ [۲۹]؛ ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ [۳۰] همچنین گاه از اسلام در قرآن به ایمان تعبیر شده است. ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ [۳۱][۳۲][۳۳].
  • واژه ایمان یکی از موضوعات کلیدی قرآن است که می‌توان آن را کلمه کانونی یکی از میدان‌های معناشناختی قرآن شامل: ﴿اللَّه، ﴿يَوْمِ الْآخِرِ، ﴿الْكُفْرَ، ﴿الْعِصْيَانَ، ﴿اسْتَنْكَفُوا، ﴿اسْتَكْبَرُوا، ﴿قُلُوب، توکل و مشتقات آن، ﴿هُدى، ﴿اتَّقُوا اللَّهَ، ﴿خَافُونِ، ﴿أَفْلَحَ، ﴿أَطِيعُوا، ﴿سَكِينَة، ﴿يَرْجُونَ و ﴿تُخْبِتَ دانست که مجموعاً یک میدان معناشناختی را تشکیل می‌دهند که بیانگر مطالب گوناگونی است که برخی از آنها عبارتند از: فضیلت اخلاقی حق‌پذیری و این که جایگاه ایمان، قلب آدمی است و نیز لوازم و آثار ایمان. البته باید توجه داشت که برخی از واژه‌های این میدان معناشناختی، تنها بیانگر متعلّقات ایمان می‌باشد.[۳۴]
  • مشتقات «امن» بسیار پرکاربرد و نزدیک به ۹۰۰ بار در قرآن به کار رفته است. به عنوان نمونه آیات ذیل را ملاحظه کنید:
  • ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ[۳۵]؛
  • ﴿وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ[۳۶]؛
  • ﴿وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ[۳۷].[۳۸]
  • صاحب مجمع‌البیان اصل ایمان را معرفت می‌داند و می‌گوید هر کس به چیزی شناخت دارد در حقیقت آن را تصدیق نموده است[۳۹].[۴۰]
  • صاحب الکشاف جمله «آمَنَهُ» را به معنای «صَدَّقَه» (تصدیق نمودن) می‌داند و حقیقت آن را در امان دانستن از تکذیب و مخالفت دانسته است. وی در تفسیر جمله ﴿يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ[۴۱] می‌گوید: اعتراف به آن می‌کنند و اعتماد دارند به این که آن (قرآن) حق می‌باشد[۴۲].[۴۳]
  • فخر رازی در تفسیر همان جمله از سوره بقره می‌گوید: ایمان عبارت است از تصدیق به قلب که در حقیقت همان حکم ذهنی می‌باشد[۴۴].
  • ایمان در قرآن در مقابل کفر قرار دارد. مفهوم ایمان را از طریق تجزیه و تحلیل مفهوم کفر، یعنی از جنبه منفی ایمان به طور غیر مستقیم بهتر می‌توان روشن ساخت تا از طریق مستقیم[۴۵].[۴۶]
  • از نگاه قرآن، کافران کسانی هستند که تنها دنبال متنعم شدن از دنیا و خوردن در دنیا به مانند چارپایان می‌باشند﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ[۴۷]؛ یعنی هیچ‌گونه مسؤلیت اخلاقی اعم از اخلاق معرفت‌شناسی و با اخلاق رفتاری احساس نمی‌کنند. بنابراین مؤمن کسی است که مسؤلیت‌های اخلاقی خود را به خوبی انجام می‌دهد. به این معنا که در بُعد اخلاق معرفت‌شناسی، خود را موظف می‌بیند که حق را بشناسد و طالب آن باشد و هر جا، حق برایش روشن شد آن را بپذیرد و بر طبق آن رفتار خود را تنظیم کند.[۴۸]
  • ایمان در برابر کفر قرار دارد که گونه‌ای از ظلم می‌باشد﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ [۴۹]؛ زیرا کافر به خود با محروم نمودن خود از حقیقت، به خود ستم می‌کند. بنابراین ایمان یعنی دوری نمودن از ظلم، همراه با جدیت در طلب حقیقت و صداقت در پذیرش آن (در صورت روشن شدن آن). از تقابل کفر و تقوا﴿زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۵۰] و توجه به معنای تقوا (دور نگه داشتن خود از رذائل اخلاقی) فهمیده می‌شود که کفر گونه‌ای از آلوده بودن به رذائل اخلاقی است و در نتیجه ایمان که در مقابل کفر است به معنای دور نگه داشتن خود از این رذائل اخلاقی می‌باشد.[۵۱]
  • همچنین از تقابل کفر و شکر﴿إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۵۲] فهمیده می‌شود که ایمان عبارت است از فضیلت اخلاقی شکرگزاری و یا شکر نعمت را دانستن و نیز از تقابل ایمان و فسق، کفر و عصیان﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ[۵۳] که همگی از رذیلت‌های اخلاقی هستند، به دست می‌آید که ایمان، گونه‌ای از فضیلت اخلاقی است.[۵۴]
  • از تقابل ایمان و استنکاف و استکبار﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا[۵۵] نیز، فهمیده می‌شود که ایمان یعنی دوری نمودن از این اوصاف ناپسند.[۵۶]
  • در تمام آیاتی که درباره کفر و ایمان آمده از تعبیراتی استفاده شده است که بر «فعل» یا «فاعل» دلالت می‌کنند، یعنی از نظر قرآن کفر و ایمان موضوع حکم و داوری نیست بلکه «کفر ورزیدن» و «ایمان آوردن» موضوع حکم است به عنوان دو فعل ارادی و اختیاری متفاوت که از آدمی سر می‌زند و چون این دو کار از کارهای ارادی و اختیاری‌اند مانند سایر کارهای ارادی و اختیاری در معرض ارزش داوری اخلاقی قرار دارند و مشمول باید و نباید و حُسن و قُبح اخلاقی واقع میشوند؛ از این تحلیل فهمیده می‌شود که ایمان، صِرف اقرار زبانی نیست﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ [۵۷]. همچنین تعریف ایمان به «عمل صالح» صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا در آیات بسیاری در کنار ایمان از عمل صالح سخن رفته و تعریف ایمان به عمل صالح مستلزم تکرار ناموجه در این آیات است.[۵۸]
  • در قرآن از ازدیاد ایمان سخن گفته شده است﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۵۹]؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[۶۰]. بر این اساس باید پذیرفت منظور از ایمان در این آیات که سخن از ازدیاد ایمان در آنها گفته شده، باید به معنایی تصور شود که قابل ازیاد باشد؛ مانند آرامش قلبی[۶۱] و یا اعتماد نمودن.[۶۲]
  • در ایمان، درجه‌ای از باور لازم است و همین مقدار که شخص احتمال وجود چیزی و کسی و نیکی او را بیش از احتمال عدم او بداند و بر همین اساس خطر کند و به او دل ببندد و امید بورزد و بر اثر پاره‌ای کامیابی‌ها، امید و توکل و باور خود را افزون‌تر کند او را می‌‌توان مؤمن خواند.[۶۳]
  • مفاهیم رجا، ظن، طمع، توکل و... در ارتباط با ایمان و مؤمنان در قرآن به اندازه‌ای کاربرد یافته و تکرار شده که این اندیشه را تقویت می‌کند که ایمان قرآنی از این مواد و مصالح تشکیل می‌شود. به همین جهت، یقین را باید به سمت این مفاهیم سوق داد و نه این مفاهیم را به سمت یقین. به تعبیر دیگر، یقین را باید بر حسب آنها معنی کرد نه آنها را بر حسب یقین: ﴿يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ[۶۴]، ﴿الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۶۵]. بنابراین آیه را به معنی يوقنون انهم ملاقوا ربهم و امثال آن نباید معنا کرد. مدلول سخن فوق، این است که ایمان لزوماً مبتنی بر یقین نیست؛ نه اینکه با یقین جمع نشود یا به یقین ختم نشود[۶۶].[۶۷]
  • از نگاه قرآن، برترین فضیلت اخلاقی عبارت است از ایمان یعنی حق‌پذیری. از دیدگاه قرآن ایمان به خدا منشأ تحول درونی بسیار شگرف و رویکردی معنویت‌گرا به هستی است. انسان مؤمن در پرتو رو آوردن به خدا، خود را در دامن پُر مهر معبودی می‌یابد که سزاوار اعتماد و محبت است و لذا در پرتو آن آرامش سراسر وجود او را فرا می‌گیرد. اشاعره ایمان را به معنای تصدیق و اقرار زبانی به وجود خداوند و پیامبران و آنچه بر آنان نازل شده است، می‌دانند[۶۸].[۶۹]
  • ایمان در نظر معتزلیان افزون بر معرفت و تصدیق خداوند و رسول، شامل انجام دادن اعمال خاصی هم می‌شود[۷۰]. شیخ مفید معتقد است که ایمان، علم و معرفت فلسفی به واقعیت‌ها است و خصوصیتی عقلی و در نتیجه پایدار دارد[۷۱]. سید مرتضی ایمان را تصدیق قلبی دانسته و معتقد است که اقرار زبانی صرف، اعتباری ندارد[۷۲].[۷۳]

روابط معنایی ایمان

  • پیوندهای نسبتاً تنگاتنگی بین مفهوم ایمان و پاره‌ای مفاهیم بنیادی دیگر در قرآن، موجب شده که فهم معنای آن بدون بررسی این روابط امکان‌پذیر نباشد[۷۴].

ایمان و شناخت

  • صورت ذهنی یک شیء نزد فرد را علم می‌نامند که به دو گونه تصور و تصدیق است[۷۵]. هرگاه صورت ذهنی چیزی در عقل با اعتراف و اذعان و حکم به آن همراه باشد، گونه دوم علم پدید آمده است[۷۶]. بر پایه همین تعریف، برخی معتقد شده‌اند که میان تصدیق و ایمان تفاوت وجود دارد و در صورت همراهی تصدیق با التزام عملی، ایمان حاصل می‌شود[۷۷]. با‌این بیان، تصدیق با ضد ایمان نیز قابل جمع خواهد بود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ [۷۸] در این آیه تبیّن هدایت به معنای شناختن حقیقت و پی بردن به نبوت حضرت محمد(ص)، با کفر و امتناع از پذیرش دین خدا جمع شده است[۷۹]. بر اساس آیه‌۲۳ سوره جاثیه نیز خداوند گروهی را با وجود اینکه علم و آگاهی داشتند، گمراه می‌کند؛ زیرا هوای‌ نفس خویش را معبود خود قرار داده بودند[۸۰]: ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ [۸۱]. البته گروهی از مفسران ﴿عَلَى عِلْمٍ را اشاره به علم خداوند بر عدم هدایت آنان دانسته‌اند[۸۲][۸۳].

ایمان و یقین

  • یقین نوعی تصدیق و اعتقاد جزمی است که احتمال کذب در آن نمی‌رود[۸۴]. با استناد به آیاتی که میان اهل ایمان و یقین تمایز نهاده است، می‌توان به دوگانگی ایمان و یقین نیز حکم کرد: ﴿إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ [۸۵] مؤمنان در این آیه کسانی هستند که با استفاده از آیات و نشانه‌های آفاقی، خدا و پیامبرش را تصدیق می‌کنند؛ ولی اهل یقین با تدبر و تفکر در آفرینش خودشان و دیگر جانداران روی زمین به یقین می‌رسند[۸۶][۸۷].
  • برخی از مفسران گفته‌اند: مقدم داشتن اهل ایمان بر اهل یقین در این آیات از باب ذکر بر اساس ترقی است[۸۸]، بنابراین یقین را می‌توان برتر از ایمان شمرد، چنان‌ که حضرت ابراهیم(ع) با وجود اینکه ایمان داشت، خواهان دیدن رستاخیز مردگان بود تا به یقین و اطمینان قلبی دست یابد. ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [۸۹].
  • در مورد کاربرد «ایقان» به جای «ایمان» در آیه: ﴿وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ [۹۰] نیز گفته شده که تقوا با ایمان صرف کامل نمی‌شود، بلکه باید همراه یقین باشد تا هیچ‌گونه فراموشی در پی نیاید[۹۱][۹۲].
  • اهل یقین در این معنا، اصطلاحی است قرآنی که بر کمال ایمان دلالت دارد، افزون بر این، مفهوم ایمان با معنای لغوی یقین نیز تفاوت دارد که از آیه ۱۴ سوره نمل این تفاوت به خوبی روشن است. در این آیه آمده است که گروهی با وجود یقین به نشانه‌های الهی آنها را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند: ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ [۹۳][۹۴].

ایمان و عمل

  • در بسیاری از آیات قرآن، هرگاه سخن از ایمان به میان آمده اشاره‌ای هم به همراهی آن با عمل صالح شده است: ﴿وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ [۹۵]، ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ [۹۶]، ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ [۹۷] با توجه به عطف عمل صالح بر ایمان و لزوم تغایر معطوف با معطوف علیه، به نظر می‌رسد ایمان غیر از عمل باشد. تمایز تبعیت و فرمانبری در عمل از پیامبر با ایمان به خدا و رسول در آیه ۱۵۸ سوره اعراف نیز نشان از جدایی مفاهیم ایمان و عمل دارد، از این‌رو ادعای تطبیق ایمان بر عمل با استناد به آیاتی که از ظاهر آنها، کاهش و افزایش ایمان برمی‌آید. و تکیه بر این نکته که تنها عمل قابل افزایش و کاهش است نه علم و شناخت، چندان پذیرفته نیست؛ زیرا ایمان مرکب از علم و التزام عملی است و هریک از این دو قابل شدت و ضعف است، بنابراین ایمان که مرکب از آن دو است نیز قابل شدت و ضعف خواهد بود. ضمن آنکه عمل با نفاق نیز قابل جمع است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأَذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لاَّ يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [۹۸][۹۹].
  • بر اساس دیدگاه دیگری ایمان همان عمل نیست، بلکه عمل نشانه صدق و حقانیت ایمان بوده، ایمان به مثابه پایه و عمل صالح به عنوان بنایی برای ورود به بهشت و برخورداری از اجر و فوز الهی است[۱۰۰]: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ [۱۰۱] در روایتی از امیرمؤمنان(ع) نیز ایمان، نشانه عمل صالح و عمل صالح هم نشانه ایمان دانسته شده‌است[۱۰۲][۱۰۳].

ایمان و اسلام

  • اسلام در قرآن به معانی گوناگونی به کار رفته است؛ گاه به معنای شریعت حضرت محمد[۱۰۴] ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا [۱۰۵] و گاه به معنای تسلیم شدن در برابر اراده و دستورات الهی است که در این صورت از مراتب ایمان است[۱۰۶]: ﴿وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ [۱۰۷] تسلیم شدن در برابر اراده خداوند در کنار ایمان به وی مقدمه‌ای برای رسیدن به مقام توکل شمرده شده که لاجرم به آن رهنمون است. برخی مفسران همنشینی اسلام و ایمان را در این آیه از آن جهت شمرده‌اند که اسلام از مراتب کمال ایمان به شمار می‌رود[۱۰۸]. و گاه از آن به اسلام اکبر در برابر اسلام اصغر به معنای اظهار شهادتین و اقرار به وحدانیت خدا و رسالت محمد(ص)، تعبیر شده است[۱۰۹]، بر این اساس برخی بر این باورند که تسلیم محض شدن در برابر خداوند، شرط لازمی در تحقق مفهوم ایمان نیست، بلکه بهتر است مؤمن، ایمان خود را با چنین تسلیمی، کامل کند[۱۱۰][۱۱۱].
  • اسلام جدای از شریعت حضرت محمد(ص) و مقام تسلیم، گاه تنها به معنای پذیرش خداوند و یگانگی او نیز دانسته شده‌است[۱۱۲]: ﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ [۱۱۳] برخی مفسران با بیان اینکه اسلام‌آوردن حضرت ابراهیم پیش از نبوت وی بوده، معتقد شده‌اند که اسلام آوردن بر همگان واجب و ضروری است، هرچند در هر دوره‌ای از زمان در قالب شریعتی خاص بروز می‌یابد [۱۱۴]. در این آیه و نیز آیه ۱۹ سوره آل‌عمران: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ [۱۱۵] نوعی ترادف بین مفهوم ایمان و اسلام به چشم می‌خورد، همچنان‌که در تمایز مفهوم ایمان و اسلام به معنای شریعت حضرت‌ محمد(ص) گفته شده که از جهتی ایمان اعم از اسلام بوده، به طوری که بر یهود و نصارا نیز مؤمن اطلاق می‌شود و از جهتی نیز اخص از آن است و درجه‌ای برتر از اسلام به شمار می‌آید که تنها با عمل خالص و اطمینان قلبی حاصل‌می‌شود[۱۱۶]: ﴿قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۱۱۷] خداوند در این آیه اسلام عربهای بادیه‌نشین را پذیرفته؛ ولی آنها را افرادی باایمان نمی‌داند. اقرار و اعتراف‌زبانی به آنچه پیامبر اسلام(ص) آورده است، تنها موجب جاری شدن حکم اسلام بر فرد می‌شود؛ ولی ایمان حاصل نمی‌شود، مگر با تصدیق و اطمینان قلبی به آنچه بر زبان جاری‌است[۱۱۸]، بنابراین در قرآن گاه ایمان مرتبه‌ای بالاتر از اسلام به شمار رفته‌﴿قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۱۱۹] و گاه اسلام به مثابه درجه‌ای برتر از ایمان به کار رفته است. ﴿وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ [۱۲۰] در مواردی نیز نوعی ترادف میان دو مفهوم ایمان و اسلام برقرار است: ﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ [۱۲۱][۱۲۲].

ایمان و شرک

  • گرچه ایمان مستلزم تصدیق خداوند متعال و نبوت فرستادگان و کتابهای آسمانی و دیگر ارکان دینی است و با شرک سازگاری ندارد؛ اما در برخی از آیات نشانه‌هایی از جمع میان ایمان و نوعی شرک یافت می‌شود: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ [۱۲۳] این شرک که از آن به «شرک خفیّ» تعبیر می‌شود هم ممکن است در عمل به صورت نافرمانی ظاهر شود و هم در فکر و عقیده به صورت شک و تردید در برخی از صفات الهی، بر این اساس همچنان‌که ایمان از نظر بسیاری دارای مراتب و درجاتی است[۱۲۴] شرک نیز مراتبی دارد. بسیاری از مفسران در ذیل این آیه از نوعی شرک در طاعت یاد کرده‌اند[۱۲۵] که موجب کفر نمی‌شود[۱۲۶]. و مراجعه کنید ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ [۱۲۷][۱۲۸] مفهوم شفا بودن قرآن نیز ناظر به برطرف کردن شکها و شبهه‌هایی است که اعتقادات مؤمنان را هدف قرار داده است[۱۲۹]، بنابراین گرچه برخی از‌درجات ایمان به هیچ وجه با برخی از مراتب‌شرک قابل جمع نیست، با این حال برخی از مراتب ایمان به گونه‌ای آمیخته به نوعی از شرک خفی است[۱۳۰].

ایمان و اختیار

  • قرآن در آیات متعدد از اختیار انسان در پذیرش و عدم پذیرش ایمان سخن گفته است: ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ[۱۳۱]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۳۲]، ﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ[۱۳۳]، ﴿قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا[۱۳۴]، ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا[۱۳۵][۱۳۶].
  • تصویر قرآن از ایمان به گونه‌ای است که آن را با خواست و اراده خود انسان پیوند می‌دهد. در برخی آیات اختیار یکی از ملاکهای ارزشگذاری ایمان دانسته شده و ایمان از روی اکراه یا اجبار بی‌ارزش تلقی شده است: ﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ [۱۳۷] در این آیه خداوند ایمان را امری اختیاری می‌داند که اکراهی بر آن وجود ندارد و خود او نیز بندگان را بر این امر اجبار نمی‌کند[۱۳۸]، بر همین اساس خداوند در جایی دیگر تنها بازگویی حق را از پیامبر می‌خواهد؛ تا هر که خواست، ایمان بیاورد و هرکه نخواست، کفر بورزد: ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا [۱۳۹]؛ همچنین ایمان آوردن از روی ترس و اضطراب و برای دفع عذاب الهی درهنگام مشاهده آن سودمند نیست: ﴿فَلَمْ يَكُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ [۱۴۰][۱۴۱].
  • از دیگر آیاتی که در این زمینه می‌توان به آنها استناد کرد، آیاتی است که امر به ایمان و نهی از کفر می‌کند ﴿وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ [۱۴۲]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاء اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ [۱۴۳]، ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ [۱۴۴]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا [۱۴۵] کافران را نکوهش کرده، عده عذاب می‌دهد﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ [۱۴۶]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً [۱۴۷]؛ ﴿وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ [۱۴۸]؛ ﴿قُتِلَ الإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ [۱۴۹] کفر را جرم تلقی می‌کند﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ [۱۵۰]؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ [۱۵۱]؛ ﴿وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ [۱۵۲]؛ ﴿وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ [۱۵۳]، از حسرت کافران در روز قیامت خبر می‌دهد ﴿وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لا تَشْعُرُونَ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ [۱۵۴]، سرنوشت کافران را مایه عبرت می‌شمرد﴿فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الأَلِيمَ [۱۵۵]، اکراه در دین را نفی کرده ﴿لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [۱۵۶]و به اختیاری بودن ایمان تصریح می‌کند ﴿إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا [۱۵۷]؛ ﴿إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا [۱۵۸] که همگی نشان از وجود شرط اختیار برای ایمان دارد و اصولا چون اعتقاد و ایمان از امور قلبی است آدمیان توان ایجاد آن را با اجبار و اکراه ندارند[۱۵۹].

متعلقات ایمان

  • برخی از معاصران بر این عقیده‌اند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمی‌توان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را تعیین کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل شناسایی است[۱۶۰]. این نظر با مبانی شیعه و معتزله که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان می‌شمرند، هماهنگی دارد[۱۶۱]. آیاتی نیز بر کاهش و افزایش ایمان دلالت دارد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا [۱۶۲]؛﴿هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [۱۶۳] که می‌تواند در تأیید این سخن مورد استفاده قرار گیرد[۱۶۴][۱۶۵].
  • همچنین گاه از ایمان به اعتباری شرعی یاد‌می‌شود که اساس آن اذعان و علم است؛ اما تحقق این اذعان و علم در افراد، گوناگون است؛ در یکی به صورت طمأنینه و در دیگری به شکل عین الیقین و به همین شکل در هرکسی به‌گونه‌ای ظهور می‌کند[۱۶۶]، بنابراین ایمان حقایق متعددی را دربرمی‌گیرد که شارع همگی آنها را تحت عنوان ایمان خوانده‌است[۱۶۷][۱۶۸].

ایمان به غیب

ایمان به خداوند متعال

  • خدا مهم‌ترین متعلَّق ایمان در قرآن کریم است. در برخی از آیات حتی از «مؤمنان» خواسته شده به خدا ایمان آورند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا [۱۷۷] برخی مفسران معتقدند این آیه به تصدیق آنچه مؤمنان به آن اقرار کرده‌اند دستور می‌دهد[۱۷۸]. برخی دیگر ایمان نخست را ایمان اجمالی و دومی را ایمان تفصیلی معنا کرده‌اند[۱۷۹]؛ همچنین نقل شده است که خداوند با این فرمان از مؤمنان می‌خواهد به ایمانشان تداوم داده، در آینده نیز مؤمن باشند[۱۸۰]. گروهی دیگر معتقدند مراد از ایمان نخست، ایمان ظاهری و ایمان دوم، ایمان باطنی و حقیقی است[۱۸۱]. دسته‌ای نیز بر این باورند که مقصود آیه، اهل کتاب است، بنابراین خداوند از آنان می‌خواهد، همچنان که به پیامبران پیشین ایمان دارند به پیامبر اسلام نیز ایمان آورند و خدایی که او معرفی می‌کند بپذیرند[۱۸۲][۱۸۳].

ایمان به معاد

  • قرآن پس از توحید، بیشترین اهمیت را به معاد و آخرت داده و موضوعاتی بس گسترده را در این باره بازگو کرده است، به گونه‌ای که بسیاری از آیات قرآن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسئله معاد و زندگی اخروی را مطرح کرده است. معاد در قرآن چنان روشن تلقی شده که تنها متجاوزان و گناهکاران از پذیرش آن سر باز می‌زنند: ﴿وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ [۱۸۴]؛ همچنین بر اساس آیه‌ای دیگر همگان برپایی قیامت را باور دارند؛ ولی کافران برای اینکه از قید ایمان آزاد شده، بدون هراس از قیامت در سراسر عمر گناه کنند، آن را انکار می‌کنند[۱۸۵]: ﴿بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ [۱۸۶]، با این حال آیات فراوانی نیز با بیان اینکه خداوند، انسان‌ها را بیهوده نیافریده ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ [۱۸۷] و اشاره به عدم برابری پرهیزگاران و پلیدکاران ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ [۱۸۸] و همچنین با اشاره به توانایی خداوند در آفرینش ابتدایی ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ [۱۸۹]؛ ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ [۱۹۰] و آبادانی زمین‌مرده﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۱۹۱] به نوعی دلیل بر اثبات معاد است. بر پایه برخی آیات دیگر، انکار آخرت به انکار خداوند: ﴿الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ [۱۹۲]، انکار حق و استکبار ﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ [۱۹۳]، عدم درک قرآن و سخنان پیامبر ﴿وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا [۱۹۴]، انحراف از راه راست ﴿وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ [۱۹۵] و سرانجام گرفتار شدن در آتش جهنم ﴿وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ [۱۹۶]؛ ﴿أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلالِ الْبَعِيدِ [۱۹۷] و عذاب دردناک ﴿وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا [۱۹۸] و تباهی و نابودی اعمال ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ [۱۹۹] می‌انجامد[۲۰۰].

ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی

  • ایمان به پیامبران از چنان اهمیتی در قرآن برخوردار است که در آیات متعددی در پی ایمان به خداوند ذکر‌شده است: ﴿فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ [۲۰۱]، ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ [۲۰۲] و نیز: ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاء وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ [۲۰۳]‌؛ ﴿أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ [۲۰۴]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا [۲۰۵]؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۲۰۶] پیامبران از دیدگاه قرآنی، واسطه‌هایی بشری میان خدا و انسان هستند که بدون پیروی از آنان، جلب رضایت الهی ممکن نیست: ﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۲۰۷]؛ همچنین بر اساس آیات قرآنی، ایمان به همه پیامبران و کتابهای آسمانی و پرهیز از تجزیه باور به آنان ضروری است: «ءامَنَ الرَّسولُ بِما اُنزِلَ اِلَیهِ مِن رَبِّهِ والمُؤمِنونَ کُلٌّ ءامَنَ بِاللّهِ‌ومَلـئِکَتِهِ وکُتُبِهِ و رُسُلِهِ لانُفَرِّقُ بَینَ اَحَد مِن‌رُسُلِهِ».... ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ [۲۰۸] در آیات ﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ [۲۰۹]و ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ [۲۱۰] نیز نام‌های چند تن از پیامبران و لزوم ایمان به آنچه بر آنان نازل شده آمده است.
  • اساس پیام الهی در صورتهای متعدد خود، واحد است، ازاین‌رو در آیات ﴿وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ [۲۱۱] و ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ [۲۱۲] تنها اسلام، دین مقبول خداوند معرفی شده که صرف ایمان به خدا و پذیرش فرمانهای او مراد‌است؛ نه شریعت رسول اکرم(ص)[۲۱۳]. تأکید فراوان قرآن بر ایمان به مجموعه پیامبران و کتابهای آسمانی افزون بر اینکه ریشه در وحدت مضمون وحی دارد، نوعی احساس اصالت و اطمینان به سلامت از انحراف نیز در دل آدمی می‌نهد؛ زیرا او راهی را می‌پیماید که انسان در‌طول تاریخ آن را پیموده و پیامبران همگی به‌آن دعوت کرده‌اند[۲۱۴].

ایمان به فرشتگان

  • اعتقاد به فرشتگان از دیگر اصول ایمانی است که در قرآن آمده و در کنار ایمان به خدا و جهان آخرت، لازم شمرده شده است[۲۱۵]: ﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ [۲۱۶]، ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ [۲۱۷][۲۱۸].

فواید ایمان

  • قرآن کریم برای ایمان فواید بسیاری برشمرده است. ایمان به خدا و رسول در کنار جهاد در راه خدا، سرمایه رستگاری و رهایی از عذاب دردناک دوزخ و موجب آمرزش گناهان و وارد شدن به بهشت است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ [۲۱۹] ایمان موجب هدایت به راه مستقیم می‌شود ﴿فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ [۲۲۰]؛ ﴿فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ [۲۲۱]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ [۲۲۲]؛ ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [۲۲۳] و انسان را از رحمت الهی بهره‌مند ساخته ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۲۲۴]؛ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [۲۲۵]. نورانیتی را در روز قیامت نصیب وی می‌کند: ﴿يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم [۲۲۶]؛ ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ [۲۲۷]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۲۲۸] که منافقان را به غبطه وا می‌دارد ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ [۲۲۹]؛ همچنین مؤمنان نسبت به پذیرش اعمال خود از سوی خداوند بدون کم و کاست اطمینان و آرامش دارند[۲۳۰] ﴿وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخَافُ ظُلْمًا وَلا هَضْمًا [۲۳۱]؛ ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يَخَافُ بَخْسًا وَلا رَهَقًا [۲۳۲] و از این جهت هراس و ناراحتی به خود راه نمی‌دهند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ [۲۳۳]سرانجام ایشان نیز بهشتی جاودان ﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [۲۳۴]؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ [۲۳۵] ﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ [۲۳۶] رضوان، خشنودی و رضای خداوند از بنده مؤمن است[۲۳۷] و چنان شادی و سروری را در قلب مؤمن پدید می‌آورد که از بهشت برتر است[۲۳۸]. برخی گفته‌اند: چون رضای الهی سبب بهره‌مندی از نعمت‌های اخروی می‌شود، برتر از بهشت معرفی شده است[۲۳۹]؛ ولی به نظر می‌رسد چون قرآن به عبودیتی فرا می‌خواند که از محبت به خداوند جوشش یابد و به طمع بهشت یا ترس از دوزخ نباشد، برترین سعادت و رستگاری برای مؤمن حقیقی کسب خشنودی و رضایت محبوب خود خواهد بود[۲۴۰][۲۴۱].
  • همچنین ایمان و تقوا موجب فراهم آمدن برکات آسمانی و زمینی از سوی خداوند می‌گردد: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ [۲۴۲] مفسران برکات آسمانی را به باران یا اجابت دعا و‌برکات زمینی را به میوه‌ها و دیگر ثمرات زمین یا برآورده شدن نیازها تفسیر کرده‌اند[۲۴۳] در آیه: ﴿وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ [۲۴۴] به استجابت دعای مؤمنان از سوی خداوند تصریح شده است، چنان‌که در پی دعای حضرت ابراهیم(ع) برای ساکنان مؤمن مکه ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ [۲۴۵] آن سرزمین را برخوردار از همه میوه‌ها و ثمرات قرار داد[۲۴۶]؛ همچنین طبق آیه ۹۷ سوره نحل خداوند هر مؤمنی را که عمل نیک انجام دهد، به حیاتی پاکیزه زنده می‌دارد: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ [۲۴۷]. حیات طیب گاه به روزی حلال یا نعمت قناعت تفسیر شده است[۲۴۸] که به نظر می‌رسد، دانایی، روشن‌بینی، و توانایی و قوتی که خداوند به مؤمن می‌دهد و مؤمن به وسیله آنها زندگی آرام، پربرکت و روشنی را برای خود پدید می‌آورد مراد آن باشد[۲۴۹][۲۵۰].
  • در دیگر آیات، مؤمنان وارثان زمین[۲۵۱] معرفی شده‌اند (نور/۲۴،۵۵) که یاری خداوند در دنیا و آخرت همراه آنان است (غافر/۴۰،۵۱) و خداوند آنان را با امدادهای غیبی خود یاری می‌رساند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا [۲۵۲] رمز پیروزی گروهی از بنی اسرائیل بر گروه دیگر نیز در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ [۲۵۳] ایمان آنان بیان شده است[۲۵۴].
  • یکی از فواید ایمان، تسلط بر نفس است که خود از ارکان فضایل اخلاقی است[۲۵۵] خداوند بر اثر بصیرتی که مؤمنان از اصحاب رسول اکرم(ص) به حقیقت یافته بودند طمأنینه و آرامشی را بر قلبهای آنان فرو فرستاد[۲۵۶]: ﴿هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [۲۵۷] یاد خداوند و ذکر او، انسان را از ناراحتیها و طوفانهای روحی باز می‌دارد ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [۲۵۸]؛ زیرا ایمان در واقع اتصال موجودی ضعیف به اصل وجود و به تبع آن به همه موجودات است[۲۵۹]. پیامبر نیز هرگاه از چیزی ناراحت می‌شد به نماز می‌ایستاد[۲۶۰]: ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ [۲۶۱] ایمان حالتی روحی است که در خود نگرشی کامل به ارزشها و حوادث نهان دارد و چون مؤمن به مبدأ این حوادث مرتبط است آرامش و اطمینانی دارد که جز او از آن بی‌بهره است[۲۶۲]. قرآن یاد خدا را سبب دستیابی به آرامش و اطمینان می‌داند: ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [۲۶۳] و به ما می‌آموزد که مؤمنان با ترس از خدا و بزرگداشت او به رحمت و عفو وی امیدوار شده، آرامش می‌یابند[۲۶۴]: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ [۲۶۵] به طور کلی مؤمنان با بهره‌مندی از حیاتی پاکیزه، آرام و روشن[۲۶۶](نحل/۱۶،۹۷) هیچ ترس و ناراحتی به دلهای خود راه نمی‌دهند: ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ [۲۶۷][۲۶۸].
  • از جمله فواید ایمان، محبوب شدن مؤمن نزد دیگران است. خداوند در قرآن به ایمان آورندگانی که عمل نیک انجام دهند، وعده داده است که آنان را محبوب دلها قرار دهد ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا [۲۶۹] مفسران ذیل این آیه، روایت‌ کرده‌اند که هرگاه خداوند مؤمنی را دوست بدارد به جبرئیل می‌گوید: من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار و به اهل زمین و آسمان ندا‌بده که همه او را دوست بدارند[۲۷۰][۲۷۱].

پانویس

  1. فرهنگ قرآن، واژه «ایمان».
  2. لسان العرب، ج۱، ص۲۲۳.
  3. التحقیق، ج۱، ص۱۶۳ و ۱۶۴؛ العین، ج۸، ص۳۸۹.
  4. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  5. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۸۹.
  6. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.
  7. المعجم المفهرس، ص‌۱۰۳‌ـ‌۱۱۸.
  8. ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۳.
  9. آنان برابر نیستند؛ از اهل کتاب گروهی برخاستگانند که در طول شب آیات خداوند را تلاوت می‌کنند در حالی که سر به سجده دارند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۳.
  10. ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حدید، آیه: ۲۸.
  11. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۸۹.
  12. اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و از بخشش خویش به آنان خواهد افزود و اما آنان را که سر، باز زده و سرکشی ورزیده‌اند دچار عذابی دردناک خواهد کرد و برای خویش در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۳.
  13. آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۲۰.
  14. به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت؛ سوره حدید، آیه: ۷.
  15. بی‌گمان مؤمنان رستگارند. همانان که در نماز خویش فروتنند. و آنان که از یاوه رویگردانند. و آنان که دهنده زکاتند. و آنان که پاکدامنند جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند. پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند. و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند. و آنان که بر نمازهای خویش نگهداشت دارند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱ - ۹.
  16. مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند. کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند. آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایه‌ها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره انفال، آیه: ۲ - ۴.
  17. مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند. کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند. آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایه‌ها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره حج، آیه: ۱۹.
  18. و اما کسانی را که کفر ورزیدند و آیات ما و دیدار رستخیز را دروغ شمردند در عذاب حاضر می‌گردانند؛ سوره روم، آیه: ۱۶.
  19. جز آنان که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که آنان به بهشت درمی‌آیند و هیچ ستم نمی‌بینند؛ سوره مریم، آیه: ۶۰.
  20. و هر کس که کارهای شایسته کند در حالی که مؤمن باشد از هیچ ستم یا کاستی نمی‌هراسد؛ سوره طه، آیه: ۱۱۲.
  21. در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوراتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.
  22. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
  23. بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۶.
  24. پس آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره حج، آیه: ۵۰.
  25. و آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به بوستان‌هایی در آورده می‌شوند که از بن آنها جویباران روان است، به اذن پروردگارشان در آنها جاودانند؛ درودشان در آنجا «سلام» است؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۳.
  26. اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و از بخشش خویش به آنان خواهد افزود و اما آنان را که سر، باز زده و سرکشی ورزیده‌اند دچار عذابی دردناک خواهد کرد و برای خویش در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۳.
  27. خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت. و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند؛ سوره بقره، آیه: ۷ - ۸.
  28. مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۴۵۸؛ کنزالدقائق، ج‌۱۰، ص‌۱۶۰.
  29. بگو: خداوند، میان من و شما گواه بس (که) آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند زیانکارند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۵۲.
  30. آیا ندیده‌اند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمی‌برند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۷.
  31. بی‌گمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آورده‌اند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته می‌کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۶۲.
  32. مفردات، ص‌۹۱، «امن»؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۲۸۰.
  33. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۸۹.
  34. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  35. «بی‌گمان مؤمنان رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱.
  36. «سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.
  37. «امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید» سوره حجرات، آیه ۷.
  38. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  39. مجمع البیان، ج۱-۲، ص۱۲۲.
  40. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  41. «همان کسانی که «غیب» را باور دارند» سوره بقره، آیه ۳.
  42. الکشاف، ج۱، ص۳۸.
  43. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  44. التفسیر الکبیر، ج۱۔۲، ص۲۵.
  45. مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید، ص۲۴۰.
  46. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  47. «و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار می‌شوند و همچون چارپایان می‌خورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.
  48. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  49. «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
  50. «زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.
  51. عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  52. «اگر ناسپاسی کنید خداوند از شما بی‌نیاز است و ناسپاسی را برای بندگانش نمی‌پسندد و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما می‌پسندد و هیچ باربرداری، بار (گناه) دیگری را برنمی‌دارد؛ سپس بازگشت شما تنها به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌گرداند که او به اندیشه‌ها داناست» سوره زمر، آیه ۷.
  53. «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.
  54. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  55. «اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و از بخشش خویش به آنان خواهد افزود و اما آنان را که سر، باز زده و سرکشی ورزیده‌اند دچار عذابی دردناک خواهد کرد و برای خویش در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند» سوره نساء، آیه ۱۷۳.
  56. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  57. «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند» سوره بقره، آیه ۸.
  58. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  59. «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
  60. «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند» سوره انفال، آیه ۲.
  61. الکشاف، ج۲، ص۱۹۶.
  62. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  63. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  64. «به بخشایش خداوند امید دارند» سوره بقره، آیه ۲۱۸.
  65. «همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند» سوره بقره، آیه ۴۶.
  66. ایمان و امید، ص۴۹.
  67. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  68. مذاهب الاسلامیین، ص۵۶۵.
  69. عصیانی، علی رضا، مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  70. شرح الاصول الخمسه، ص۴۷۶-۴۷۹.
  71. اوائل المقالات، ج۴، ص۱۹۰.
  72. الذخیره، ص۵۳۶؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص۱۸۹-۱۹۰.
  73. علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا، ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  74. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۱.
  75. المنطق، ص‌۱۳.
  76. المنطق، ص‌۱۵.
  77. الکافی، ج‌۲، ص‌۲۴، ۳۸‌ـ‌۳۹؛ المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۷۲.
  78. به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمی‌رسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان می‌برد؛ سوره محمد، آیه: ۳۲.
  79. مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۱۶۱.
  80. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۷۳.
  81. آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۳.
  82. التبیان، ج۹، ص۲۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۱۲.
  83. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۲.
  84. المنطق، ص‌۱۷.
  85. بی‌گمان در آسمان‌ها و زمین برای مؤمنان نشانه‌هایی است.و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) می‌پراکند نشانه‌هایی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه: ۳ - ۴.
  86. مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۱۰۹.
  87. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۲.
  88. الکشاف، ج‌۴، ص‌۲۸۵.
  89. و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۰.
  90. و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند؛ سوره بقره، آیه: ۴.
  91. المیزان، ج‌۱، ص‌۴۶.
  92. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۲.
  93. و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود؛ سوره نمل، آیه: ۱۴.
  94. ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۲.
  95. و به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید ده که بوستان‌هایی خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه: ۲۵.
  96. اما (خداوند) پاداش آن کسان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۳.
  97. کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۹.
  98. ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را می‌بخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بی‌رویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام می‌دهند هیچ (بهره) نمی‌توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۴.
  99. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۵۹.
  100. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.
  101. کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند.آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایه‌ها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند؛ سوره انفال، آیه: ۳ - ۴.
  102. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
  103. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۳.
  104. المیزان، ج ۱۶، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.
  105. بی‌گمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راست‌گفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد می‌کنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه: ۳۵.
  106. مفردات، ص‌۴۲۳، «سلم»؛ المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴.
  107. و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه: ۸۴.
  108. تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۲۳۶؛ المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴.
  109. رساله سیر و سلوک، ص‌۳۱‌ـ‌۳۲.
  110. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴.
  111. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۳.
  112. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۵۸.
  113. آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱.
  114. التبیان، ج‌۱، ص‌۴۷۰‌ـ‌۴۷۱.
  115. بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.
  116. الفروق اللغویه، ص۳۱۷؛ سلسله مؤلفات، ج۴، ص۴۸، «اوائل‌المقالات».
  117. تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.
  118. مجمع‌ البیان، ج‌۹، ص‌۲۰۷.
  119. تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.
  120. و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه: ۸۴.
  121. آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱.
  122. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۳.
  123. و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۶.
  124. المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصول الخمسه، ص‌۴۷۸.
  125. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۳۸۶؛ تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۰۰؛ حقائق‌التأویل، ص‌۴۹۷.
  126. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۰.
  127. بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان! همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند؛ سوره فصلت، آیه: ۶ - ۷.
  128. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۶۵‌ـ‌۲۶۶.
  129. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۱۸۲‌ـ‌۱۸۳.
  130. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۴.
  131. برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.
  132. ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۰.
  133. و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه:۹۹.
  134. بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.
  135. و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)؛ سوره کهف، آیه:۲۹.
  136. فرهنگ قرآن، ج۲.
  137. و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه: ۹۹.
  138. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۲۰۶.
  139. و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.
  140. اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند؛ سوره غافر، آیه: ۸۵.
  141. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۴.
  142. و به آنچه فرو فرستاده‌ام، که کتاب نزد شما را راست می‌شمارد، ایمان آورید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۴۱.
  143. و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ می‌گویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان می‌آوریم؛ و جز آن را انکار می‌کنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست می‌شمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را می‌کشتید؟؛ سوره بقره، آیه: ۹۱.
  144. و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۶.
  145. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره بقره،آیه: ۱۳۶.
  146. آنان، زندگانی این جهان را به بهای جهان واپسین خریدند؛ پس، نه از عذابشان کاسته می‌شود و نه یاری خواهند شد؛ سوره بقره، آیه: ۸۶.
  147. خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا راهی به آنان بنماید؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۷.
  148. و می‌گویند: اگر ما سخن نیوش یا خردورز می‌بودیم در زمره دوزخیان نبودیم؛ سوره ملک، آیه: ۱۰.
  149. مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!؛ سوره عبس، آیه: ۱۷.
  150. درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر می‌دهیم؛ سوره اعراف، آیه: ۴۰.
  151. و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمی‌خواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۱.
  152. و اگر (سخن) مرا باور ندارید از من کناره جویید!و پروردگارش را بخواند که: اینان قومی گناهکارند؛ سوره دخان، آیه: ۲۱ - ۲۲.
  153. به کافران ندا می‌دهند که دشمنی خداوند، بزرگ‌تر از دشمنی شما با خودتان است که به ایمان فرا خوانده می‌شدید امّا شما کفر می‌ورزیدید.می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟؛ سوره غافر، آیه: ۱۰ - ۱۱.
  154. و پیش از آنکه ناگهان و بی‌آنکه دریابید عذاب شما را فراگیرد از بهترین چیزی که از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید. و پیش از آنکه کسی بگوید: ای دریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم و بی‌گمان از ریشخندکنندگان بودم؛ سوره زمر، آیه: ۵۵ - ۵۶.
  155. آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم.و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران نیافتیم. و در آن نشانه‌ای برای آنان که از عذاب دردناک می‌هراسند وانهادیم؛ سوره ذاریات، آیه: ۳۵ - ۳۷.
  156. در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوراتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.
  157. بی‌گمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد؛ سوره مزمل، آیه: ۱۹.
  158. بی‌گمان این یک پند است پس هر که خواهد، راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد؛ سوره انسان، آیه: ۲۹.
  159. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۵.
  160. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۵۹‌ـ‌۲۶۲.
  161. حق الیقین، ج‌۲، ص‌۲۳۱؛ المیزان، ج‌۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصول‌الخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.
  162. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
  163. اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه: ۴.
  164. المیزان، ج‌۳، ص‌۲۰۴.
  165. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۵.
  166. حقائق الایمان، ص‌۱۰۳.
  167. حق الیقین، ج‌۲، ص‌۲۳۱.
  168. ابوالفضل روحی| روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۶.
  169. همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند؛ سوره بقره، آیه: ۳.
  170. مفردات، ص‌۶۱۶‌ـ‌۶۱۷‌، «عیب»؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۲۰.
  171. جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۱۴۹‌ـ‌۱۵۰؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۵۵‌؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۱۶۳.
  172. تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۱۱۵.
  173. مفردات، ص‌۶۱۷ «عیب»؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۵۵‌.
  174. التبیان، ج‌۱، ص‌۵۵‌؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۱۲۴.
  175. المیزان، ج‌۱، ص‌۴۶.
  176. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۶.
  177. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
  178. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۸۴؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۱۸۶.
  179. المیزان، ج‌۵‌، ص‌۱۱۱.
  180. التبیان، ج۳، ص‌۳۵۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۹۰.
  181. التبیان، ج۳، ص‌۳۵۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۹۰.
  182. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۴۳۸.
  183. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۶.
  184. و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمی‌شمرد؛ سوره مطففین، آیه: ۱۲.
  185. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۵؛ نمونه، ج‌۲۵، ص‌۲۷۹.
  186. بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد؛ سوره قیامت، آیه: ۵.
  187. آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۵.
  188. آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟؛ سوره ص، آیه: ۲۸.
  189. و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۸ - ۷۹.
  190. بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۹.
  191. و از نشانه‌های او این است که زمین را پژمرده می‌بینی و چون بر آن آب فرو باریم می‌جنبد و می‌بالد، به راستی آن کس که آن را زنده کرد زندگی‌بخش مردگان است که او بر هر کاری تواناست؛ سوره فصلت، آیه: ۳۹.
  192. همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند و آن را کژ می‌شمرند و جهان واپسین را انکار می‌کنند؛ سوره هود، آیه: ۱۹.
  193. خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بی‌ایمانند دل‌هایی ناباور دارند و سرکشند؛ سوره نحل، آیه: 22.
  194. و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پرده‌ای فراپوشیده می‌نهیم؛ سوره اسراء، آیه: ۴۵.
  195. و بی‌گمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشته‌اند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۴.
  196. و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا می‌کنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافته‌ایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافته‌اید؟ می‌گویند: آری آنگاه بانگ برآورنده‌ای در میان آنان بانگ برمی‌دارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!...... همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند و آن را ناراست (و ناهموار) می‌خواهند و به جهان واپسین انکار می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه: ۴۴ - ۴۵.
  197. پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند؛ سوره سبأ، آیه: ۸.
  198. و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کرده‌ایم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰.
  199. و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه می‌کردند کیفر می‌بینند؟؛ سوره اعراف، آیه: ۱۴۷.
  200. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۷.
  201. پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.
  202. و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.
  203. و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان می‌داشتند آنان را سرور نمی‌گرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند؛ سوره مائده، آیه: ۸۱.
  204. آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان می‌آورند؟؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۵.
  205. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
  206. جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند؛ کسانی که از تو اجازه می‌گیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خواستند به هر یک از آنان که خواستی اجازه بده و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نور، آیه: ۶۲.
  207. بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه: ۳۱.
  208. این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و می‌گویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم و می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (می‌جوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۵.
  209. بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۶.
  210. بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۴.
  211. و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۵.
  212. بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.
  213. التبیان، ج‌۱، ص‌۴۷۱‌ـ‌۴۷۲.
  214. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۷.
  215. المنیر، ج‌۲، ص‌۹۶؛ المیزان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.
  216. نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی)؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.
  217. همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۵.
  218. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۸.
  219. ای مؤمنان! آیا (می‌خواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان می‌بخشد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید. تا گناهانتان را بیامرزد و شما را به بهشت‌هایی که از بن آنها جویبارها روان است و به جایگاه‌هایی پاکیزه در بهشت برین درآورد؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره صف، آیه: ۱۰ - ۱۲.
  220. بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید ایمان آوردند، رهیافته‌اند و اگر رو برتافتند جز این نیست که در ستیزند و به زودی خداوند تو را در برابر آنان بسنده خواهد بود و او شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۷.
  221. اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۵.
  222. پروردگار کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند آنان را به (پاداش) ایمانشان راهنمایی می‌کند؛ از بن (جایگاه) آنان در بوستان‌های پرنعمت جویبارها روان است؛ سوره یونس، آیه: ۹.
  223. هیچ بلایی (به کسی) نمی‌رسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی می‌کند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱۱.
  224. بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۱۸.
  225. اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۵.
  226. روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش می‌شتابد؛ سوره حدید، آیه: ۱۲.
  227. و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند؛ سوره حدید، آیه: ۱۹.
  228. ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی؛ سوره تحریم، آیه: ۸.
  229. روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد؛ سوره حدید، آیه: ۱۳.
  230. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۵۱‌.
  231. و هر کس که کارهای شایسته کند در حالی که مؤمن باشد از هیچ ستم یا کاستی نمی‌هراسد؛ سوره طه، آیه: ۱۱۲.
  232. و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمی‌هراسد؛ سوره جن، آیه: ۱۳.
  233. کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و نماز بر پا داشته و زکات داده‌اند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۷.
  234. و کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بهشتی‌اند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۸۲.
  235. کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۹.
  236. خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستان‌هایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاه‌هایی پاک در بوستان‌های جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۷۲.
  237. مفردات، ص‌۱۹۷، «رضی»‌؛ التبیان، ج‌۵‌، ص‌۲۵۸‌ـ‌۲۵۹.
  238. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۷۷.
  239. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۷۷.
  240. المیزان، ج‌۹، ص‌۳۳۹.
  241. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۸.
  242. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم؛ سوره اعراف، آیه: ۹۶.
  243. التبیان، ج۴، ص۴۷۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۷‌.
  244. و (درخواست) کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند اجابت می‌کند و از بخشش خویش بر (پاداش) آنان می‌افزاید و کافران را عذابی سخت (در پیش) است؛ سوره شوری، آیه: ۲۶.
  245. و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۶.
  246. التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۵۱‌.
  247. کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد؛ سوره نحل، آیه: ۹۷.
  248. جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۷۳۴؛ کنزالدقایق، ج‌۷، ص‌۲۶۷.
  249. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۴۱‌ـ‌۳۴۳.
  250. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۹۹.
  251. جامع البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۲۱۱؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۴۵۵.
  252. ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست؛ سوره احزاب، آیه: ۹.
  253. ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند؛ سوره صف، آیه: ۱۴.
  254. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۲۰۰.
  255. بیست گفتار، ص‌۱۹۷.
  256. التبیان، ج۹، ص‌۳۱۵؛ مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۶۹.
  257. اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه: ۴.
  258. همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌های ایشان با یاد خداوند آرام می‌گیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد؛ سوره رعد، آیه: ۲۸.
  259. فی ظلال القرآن، ج‌۶‌، ص‌۳۹۶۶.
  260. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۳۴‌.
  261. و ما به درستی می‌دانیم که تو از آنچه می‌گویند دلتنگ می‌گردی.پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجده‌گزاران باش؛ سوره حجر، آیه: ۹۷ - ۹۸.
  262. فی ظلال القرآن، ج‌۶، ص‌۳۹۶۶.
  263. همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌های ایشان با یاد خداوند آرام می‌گیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد؛ سوره رعد، آیه: ۲۸.
  264. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۷۹۸‌ـ‌۷۹۹.
  265. مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند؛ سوره انفال، آیه: ۲.
  266. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۴۱‌ـ‌۳۴۳.
  267. آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ - ۶۳.
  268. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۲۰۰.
  269. به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد؛ سوره مریم، آیه: 96.
  270. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۸۲۳‌.
  271. روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۲۰۰.