آداب ازدواج: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{سیره معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
(ازدواج نکردن خوب است، ولی خوب ازدواج کردن بهتر است). | (ازدواج نکردن خوب است، ولی خوب ازدواج کردن بهتر است). | ||
Herausgeben von karl Rauch, dritte Auflage, sprichworter der volker, Deutscher Taschenbuch verlag GmbH & co. KG, Munchen, Berlin, ۱۹۷۹, p۱۱۲.</ref>؛ و دراینباره، [[آزادی]] و [[اختیار]] در [[انتخاب همسر]]، نوع نگاه به ازدواج و [[زندگی]] [[خانوادگی]]، جهتگیری درست، ازدواج کردن با معیارهای روشن و صحیح، [[پرهیز]] از تشریفاتگرایی، و داشتن برنامه و [[تدبیر]] زندگی اموری حیاتی است.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۳۷.</ref> | Herausgeben von karl Rauch, dritte Auflage, sprichworter der volker, Deutscher Taschenbuch verlag GmbH & co. KG, Munchen, Berlin, ۱۹۷۹, p۱۱۲.</ref>؛ و دراینباره، [[آزادی]] و [[اختیار]] در [[انتخاب همسر]]، نوع نگاه به ازدواج و [[زندگی]] [[خانوادگی]]، جهتگیری درست، ازدواج کردن با معیارهای روشن و صحیح، [[پرهیز]] از تشریفاتگرایی، و داشتن برنامه و [[تدبیر]] زندگی اموری حیاتی است.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۳۷.</ref> | ||
==آزادی و اختیار در انتخاب همسر== | |||
تشکیل خانواده جز بر آزادی و اختیار طرفینی بیمعناست و ازدواج اجباری و تحمیلی در [[منطق]] [[دین]] ملغا و [[باطل]] است. [[راه و رسم پیامبر]]{{صل}} دراینباره کاملاً گویاست. [[رسول خدا]]{{صل}} درباره دختر گرامی خود، زهرا{{س}} چنین عمل کرد. او خواستگاران بسیار داشت، و هرکس که او را از [[پیامبر]]{{صل}} [[خواستگاری]] میکرد، رسول خدا{{صل}} به زهرا{{س}} مراجعه میکرد و خواستگاری آنها را مطرح مینمود و زهرا{{س}} با روی برگرداندن خویش، مؤدبانه [[مخالفت]] خود را ابراز میکرد تا زمانی که [[علی]]{{ع}} از زهرا{{س}} خواستگاری کرد و او سر خود را پایین انداخت و [[سکوت]] کرد، و اینگونه [[رضایت]] خود را اعلام نمود، و رسول خدا{{صل}} نیز با [[خرسندی]] آن وصلت [[مبارک]] را [[تأیید]] کرد<ref>نک: أبوعبد الله محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ج۸، ص۱۹-۲۰.</ref>. [[شیخ طوسی]] به اسناد خود از قول [[ضحاک بن مزاحم]] آورده است که گفت: از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} شنیدم که میگفت: [[ابو بکر]] و [[عمر]] نزد من آمدند و گفتند: نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برو و [[فاطمه]] را از او [[خواستگاری]] کن. پس من نزد [[پیامبر]] رفتم و آن [[حضرت]] با رویی گشاده با من روبهرو شد و فرمود: {{متن حدیث|مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ حَاجَتَكَ}} چه نیازی تو را نزد من آورده است؟ گفتم: {{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِيهَا}} آیا فاطمه را به [[ازدواج]] من درمیآوری؟ پس پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ}}. ای [[علی]]، پیش از تو کسان دیگری نیز فاطمه را از من خواستگاری کردهاند و من خواست آنان را با فاطمه در میان گذاشتهام و ناخواهی را در چهره او دیدهام. ولی [[صبر]] کن تا بازگردم. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواستگاری علی{{ع}} را با دختر گرامیاش در میان گذاشت و پرسید: {{متن حدیث|فَمَا تَرَيْنَ}} نظر تو چیست؟ اینبار عکس العمل او چنین بود: {{متن حدیث|فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تُوَلِّ وَجْهَهَا وَ لَمْ يَرَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} كَرَاهَةً}} فاطمه{{س}} [[سکوت]] کرد و این بار روی خود را برنگردانید و رسول خدا{{صل}} در چهره او ناخواهی [[مشاهده]] نکرد. پس آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ، سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا}}<ref>امالی الطوسی، ج۱، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۹۵.</ref>. [[الله اکبر]]، سکوت او نشانه [[رضایت]] اوست. | |||
پیامبر اکرم{{صل}} با ازدواجهای اجباری و تحمیلی [[مخالفت]] میورزید و به [[پیروان]] خود میآموخت که چنین ازدواجهایی پذیرفته نیست. از [[ابن عباس]] نقل شده است که دختر [[جوانی]] نزد پیامبر آمد و گفت: “پدر من به قصدی مادی مرا به ازدواج پسر برادرش درآورده است درحالیکه من بدان مایل نیستم”. پیامبر فرمود: “نظر پدرت را بپذیر و اجازه بده این ازدواج سر بگیرد”. دختر گفت: “من هیچ تمایلی بدو ندارم و نمیتوانم عمل پدرم را بپذیرم”. رسول خدا{{صل}} فرمود:”پس برو و با هرکه میخواهی ازدواج کن”. دختر گفت: {{متن حدیث|إِنِّي قَدْ أَجَزْتُ مَا صَنَعَ أَبِي وَلَكِنِّي أَرَدتُ أَنْ تَعْلَمَ النِّسَاءُ أَنْ لَيْسَ إِلَى الْآبَاءِ مِنَ اْلَأْمِر شَيْءٌ}}<ref>اسحاق بن [[ابراهیم]] بن [[مخلد]] الحنطلی راهویة، [[مسند]] [[ابن راهویه]]، تحقیق عبدالغفور عبدالحق [[حسین]] برد البلوسی، الطبعة الاولی، مکتبة الایمان، [[المدینة]] المنورة، ۱۴۱۲ ق. ج۳، ص۷۴۷؛ [[أبوعبد الله احمد بن محمد بن حنبل الشیبانی]]، المسند، دار [[احیاء]] التراث العربی، بیروت، ج۶، ص۱۳۶؛ [[أبو عبد الله]] [[محمد بن یزید]] القزوینی المعروف بابن ماجة، [[سنن]] ابن ماجة، تحقیق [[محمد]] فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۹۵ ق. ج۱، ص۶۰۳؛ أبو [[عبدالرحمن]] [[احمد]] بن [[شعیب]] النسائی، سنن النسائی، شرح جلالالدین السیوطی و حاشیة السندی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۶، ص۸۷؛ [[أبو الحسن]] [[علی]] بن [[عمر]] الدار قطنی، سنن الدار قطنی، الطبعة الرابعة، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۳، ص۲۳۲؛ السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۸؛ المبسوط السرخسی، ج۵، ص۱۲؛ موفق الدین [[أبو محمد]] [[عبد الله بن احمد]] [[قدامة]]، المغنی، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۷، ص۳۶۵. این سخن با مختصر [[اختلاف]] به صورتهای دیگر نیز نقل شده است از جمله: {{متن حدیث|أَجَزْتُ مَا صَنَعَ أَبِي، وَإِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أُعَلِّمَ النِّسَاءَ أَنَّه لَيْسَ إلَى الْآبَاءِ مِنْ الْأَمْرِ شَيْءٌ}} | |||
أبوالقاسم [[علی بن الحسین]] الموسوی (الشریف [[المرتضی]])، الناصریات، الطبعة الاولی، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ ق. ص۳۳۱؛ [[أبوجعفر]] [[محمد بن ادریس]] الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، مؤسسة النشر الاسلامی، [[قم]]، ۱۴۱۰ ق. ج۲، ص۵۶۶؛ جمالالدین [[الحسن]] بن [[یوسف]] المطهر (العلامة الحلی)، مختلف الشیعة، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ ق. ج۷، ص۱۰۴. | |||
و نیز بدین صورت: {{متن حدیث|لا رغبة لی عن ما صنع أبی و لکن أردت أن أعلم النساء أن لیس للآباء فی أمور بناتهم شیء}}. | |||
بهاء الدین محمد بن تاج الدین الحسن الاصفهانی (الفاضل الهندی)، [[کشف]] اللثام و الابهام عن کتاب [[قواعد]] الاحکام، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق. ج۷، ص۷۹؛ السید علی الطباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۰ ق. ج۱۰، ص۹۸؛ مستند الشیعة، ج۱۶، ص۱۰۹؛ محمد [[حسن]] النجفی، [[جواهر الکلام]] فی شرح [[شرایع]] الاسلام، تحقیق [[عباسی]] القوچانی، دارالکتب الاسلامیة، طهران، ۱۳۹۲-۱۳۹۸ ق. ج۲۹، ص۱۷۷.</ref>. | |||
من نظر پدرم را پذیرفتهام، ولی میخواستم [[زنان]] بدانند که پدرانشان در امر [[ازدواج]] سلطهای بر آنان ندارند. | |||
مشخص است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چه فضایی فراهم کرده بود که چنین دیدگاه و [[رفتاری]] میتوانست [[ظهور]] و بروز داشته باشد. | |||
نقل شده است که خَنْساء دختر [[خدام بن خالد انصاری]] از [[بنی عمرو بن عوف]] نیز نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و از [[اقدام]] پدرش برای ازدواج او با مردی که [[تمایل]] به ازدواج با وی نداشت [[شکایت]] کرد و [[رسول خدا]]{{صل}} صریحاً با ازدواج اجباری [[مخالفت]] نمود و [[پدر]] او را از چنین رفتاری منع کرد. پس خَنْساء با [[ابو لبابه]] که بدو علاقهمند بود ازدواج کرد<ref>أبوعبد الله مالک بن أنس، الموطأ، صححه و رقمه و خرج أحادیثه و علق علیه محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۲، ص۵۳۵؛ محمد بن ادریس الشافعی، مسند الامام الشافعی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ص۱۷۲؛ کتاب الأم، ج۵، ص۱۷؛ مصنف عبدالرزاق، ج۶، ص۱۴۸؛ أبوبکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة، المصنف فی الأحادیث و الآثار، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، الطبعة الاولی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۳، ص۲۷۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۳۲۸؛ صحیح البخاری، ج۷، ص۳۴، ج۹، ص۶۳۳؛ عبد الله بن عبد الرحمن الدارمی السمرقندی، سنن الدارمی، دار احیاء السنة النبویة، ج۲، ص۱۳۹؛ أبو ابراهیم اسماعیل بن یحیی المزنی، المختصر، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ص۱۶۴؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۶۰۲؛ سنن النسائی، ج۶، ص۸۶؛ سنن الدارقطنی، ج۳، ص۲۳۱؛ أبو محمد علی بن احمد ابن حزم الاندلسی، المحلی، تحقیق احمد محمد شاکر، دار الجیل، بیروت، ج۸، ص۳۳۵، ج۹، ص۴۶۱؛ السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۹، ج۱۰، ص۱۳۲؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۴، ص۲۷۹.</ref>. | |||
همچنین در خبری آمده است که زنی نزد پیامبر آمد و گفت: “پسر عمویم از من [[خواستگاری]] کرده و پدرم با این [[ازدواج]] [[مخالفت]] نموده و مرا به ازدواج کسی که به وی علاقه ندارم درآورده است”. [[پیامبر]] [[پدر]] آن [[زن]] را فراخواند و دراینباره از او [[پرسش]] کرد. آن مرد گفت: “من او را به ازدواج آن مرد درآوردهام و در [[نیکی]] به دخترم کوتاهی روا ندارم”. | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لَا نِكَاحَ، اذْهَبِي فَانْكِحِي مَنْ شِئْتِ}}<ref>«ازدواج اجباری [[باطل]] است، برو و با هر که میخواهی ازدواج کن.» مصنف ابن أبی شیبة، ج۳، ص۲۷۵؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایة، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ج۲، ص۵۹. یا فرمود: {{متن حدیث|لَا نِكَاحَ لَكَ، اذْهَبِي فَانْكِحِي عَمَّ وَلَدِكِ}}. مصنف عبد الرزاق، ج۶، ص۱۴۷؛ المحلی، ج۱۰، ص۳۲۵؛ محمد بن علی بن محمد الشوکانی، نیل الأوطار (شرح منتقی الاخبار من أحادیث سید الاخبار لابن تیمیة)، دار الحدیث، القاهرة، ج۷، ص۱۳۹.</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[سنت]] ازدواج تحمیلی را که سنتی [[جاهلی]] بود زیر پا گذاشت و نشان داد که نخستین شرط ازدواج [[آزادی]] و [[اختیار]] طرفین است. ابن ابی [[یعفور]] گوید به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: “من خواهان آنم که با زنی ازدواج کنم و پدر و مادرم خواهان آنند که من با شخصی دیگر ازدواج کنم”. [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|تَزَوَّجِ الَّتِي هَوِيتَ وَ دَعِ الَّتِي يَهْوَى أَبَوَاكَ}}<ref>«با آنکه خود بدو [[تمایل]] داری ازدواج کن و آن را که پدر و مادرت میخواهند رها کن.» الکافی، ج۵، ص۴۰۱؛ المقنع، ص۳۲۵ [{{متن حدیث|وَ إِذَا أَحْبَبْتَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ وَ أَبَوَاكَ أَرَادَا غَيْرَهَا فَتَزَوَّجِ الَّتِي هَوَيْتَ وَ دَعِ الَّتِي هَوَاهَا أَبَوَاكَ}}] تهذیب الاحکام، ج۷، ص۳۹۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۰؛ یوسف بن احمد البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، حققه و علق محمد تقی الایروانی، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۳۶۳ ش. ج۲۳، ص۲۳۴.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۳۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۶
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث ازدواج است. "آداب ازدواج" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سیره خانوادگی معصومان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
آداب تشکیل خانواده
چنانچه تشکیل خانواده بر اساس آدابی درست صورت گیرد، بسیاری از مشکلاتی که در خانوادهها رخ مینماید، ظهور نمیکند، و یا مشکلات پدید آمده - که در مواردی طبیعی است - به راحتی حل و فصل میگردد. آنچه در تشکیل خانواده مهم و اساسی است، خوب ازدواج کردن است[۱]؛ و دراینباره، آزادی و اختیار در انتخاب همسر، نوع نگاه به ازدواج و زندگی خانوادگی، جهتگیری درست، ازدواج کردن با معیارهای روشن و صحیح، پرهیز از تشریفاتگرایی، و داشتن برنامه و تدبیر زندگی اموری حیاتی است.[۲]
آزادی و اختیار در انتخاب همسر
تشکیل خانواده جز بر آزادی و اختیار طرفینی بیمعناست و ازدواج اجباری و تحمیلی در منطق دین ملغا و باطل است. راه و رسم پیامبر(ص) دراینباره کاملاً گویاست. رسول خدا(ص) درباره دختر گرامی خود، زهرا(س) چنین عمل کرد. او خواستگاران بسیار داشت، و هرکس که او را از پیامبر(ص) خواستگاری میکرد، رسول خدا(ص) به زهرا(س) مراجعه میکرد و خواستگاری آنها را مطرح مینمود و زهرا(س) با روی برگرداندن خویش، مؤدبانه مخالفت خود را ابراز میکرد تا زمانی که علی(ع) از زهرا(س) خواستگاری کرد و او سر خود را پایین انداخت و سکوت کرد، و اینگونه رضایت خود را اعلام نمود، و رسول خدا(ص) نیز با خرسندی آن وصلت مبارک را تأیید کرد[۳]. شیخ طوسی به اسناد خود از قول ضحاک بن مزاحم آورده است که گفت: از علی بن ابی طالب(ع) شنیدم که میگفت: ابو بکر و عمر نزد من آمدند و گفتند: نزد رسول خدا(ص) برو و فاطمه را از او خواستگاری کن. پس من نزد پیامبر رفتم و آن حضرت با رویی گشاده با من روبهرو شد و فرمود: «مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ حَاجَتَكَ» چه نیازی تو را نزد من آورده است؟ گفتم: «يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِيهَا» آیا فاطمه را به ازدواج من درمیآوری؟ پس پیامبر(ص) فرمود: «يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ». ای علی، پیش از تو کسان دیگری نیز فاطمه را از من خواستگاری کردهاند و من خواست آنان را با فاطمه در میان گذاشتهام و ناخواهی را در چهره او دیدهام. ولی صبر کن تا بازگردم.
پیامبر اکرم(ص) خواستگاری علی(ع) را با دختر گرامیاش در میان گذاشت و پرسید: «فَمَا تَرَيْنَ» نظر تو چیست؟ اینبار عکس العمل او چنین بود: «فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تُوَلِّ وَجْهَهَا وَ لَمْ يَرَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص) كَرَاهَةً» فاطمه(س) سکوت کرد و این بار روی خود را برنگردانید و رسول خدا(ص) در چهره او ناخواهی مشاهده نکرد. پس آن حضرت فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ، سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا»[۴]. الله اکبر، سکوت او نشانه رضایت اوست.
پیامبر اکرم(ص) با ازدواجهای اجباری و تحمیلی مخالفت میورزید و به پیروان خود میآموخت که چنین ازدواجهایی پذیرفته نیست. از ابن عباس نقل شده است که دختر جوانی نزد پیامبر آمد و گفت: “پدر من به قصدی مادی مرا به ازدواج پسر برادرش درآورده است درحالیکه من بدان مایل نیستم”. پیامبر فرمود: “نظر پدرت را بپذیر و اجازه بده این ازدواج سر بگیرد”. دختر گفت: “من هیچ تمایلی بدو ندارم و نمیتوانم عمل پدرم را بپذیرم”. رسول خدا(ص) فرمود:”پس برو و با هرکه میخواهی ازدواج کن”. دختر گفت: «إِنِّي قَدْ أَجَزْتُ مَا صَنَعَ أَبِي وَلَكِنِّي أَرَدتُ أَنْ تَعْلَمَ النِّسَاءُ أَنْ لَيْسَ إِلَى الْآبَاءِ مِنَ اْلَأْمِر شَيْءٌ»[۵]. من نظر پدرم را پذیرفتهام، ولی میخواستم زنان بدانند که پدرانشان در امر ازدواج سلطهای بر آنان ندارند. مشخص است که پیامبر اکرم(ص) چه فضایی فراهم کرده بود که چنین دیدگاه و رفتاری میتوانست ظهور و بروز داشته باشد.
نقل شده است که خَنْساء دختر خدام بن خالد انصاری از بنی عمرو بن عوف نیز نزد پیامبر(ص) آمد و از اقدام پدرش برای ازدواج او با مردی که تمایل به ازدواج با وی نداشت شکایت کرد و رسول خدا(ص) صریحاً با ازدواج اجباری مخالفت نمود و پدر او را از چنین رفتاری منع کرد. پس خَنْساء با ابو لبابه که بدو علاقهمند بود ازدواج کرد[۶].
همچنین در خبری آمده است که زنی نزد پیامبر آمد و گفت: “پسر عمویم از من خواستگاری کرده و پدرم با این ازدواج مخالفت نموده و مرا به ازدواج کسی که به وی علاقه ندارم درآورده است”. پیامبر پدر آن زن را فراخواند و دراینباره از او پرسش کرد. آن مرد گفت: “من او را به ازدواج آن مرد درآوردهام و در نیکی به دخترم کوتاهی روا ندارم”. رسول خدا(ص) فرمود: «لَا نِكَاحَ، اذْهَبِي فَانْكِحِي مَنْ شِئْتِ»[۷].
پیامبر اکرم(ص) سنت ازدواج تحمیلی را که سنتی جاهلی بود زیر پا گذاشت و نشان داد که نخستین شرط ازدواج آزادی و اختیار طرفین است. ابن ابی یعفور گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: “من خواهان آنم که با زنی ازدواج کنم و پدر و مادرم خواهان آنند که من با شخصی دیگر ازدواج کنم”. حضرت فرمود: «تَزَوَّجِ الَّتِي هَوِيتَ وَ دَعِ الَّتِي يَهْوَى أَبَوَاكَ»[۸].[۹]
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ در ضرب المثلی لهستانی و آلمانی آمده است: “Wer heiratet, handelt gut, und wer es nicht tut, handelt besser” “ Nicht heirassen, is gut, aber gut heirassen ist besser” و نیز: (ازدواج نکردن خوب است، ولی خوب ازدواج کردن بهتر است). Herausgeben von karl Rauch, dritte Auflage, sprichworter der volker, Deutscher Taschenbuch verlag GmbH & co. KG, Munchen, Berlin, ۱۹۷۹, p۱۱۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۷.
- ↑ نک: أبوعبد الله محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت للطباعة و النشر، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ج۸، ص۱۹-۲۰.
- ↑ امالی الطوسی، ج۱، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۹۵.
- ↑ اسحاق بن ابراهیم بن مخلد الحنطلی راهویة، مسند ابن راهویه، تحقیق عبدالغفور عبدالحق حسین برد البلوسی، الطبعة الاولی، مکتبة الایمان، المدینة المنورة، ۱۴۱۲ ق. ج۳، ص۷۴۷؛ أبوعبد الله احمد بن محمد بن حنبل الشیبانی، المسند، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۶، ص۱۳۶؛ أبو عبد الله محمد بن یزید القزوینی المعروف بابن ماجة، سنن ابن ماجة، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۹۵ ق. ج۱، ص۶۰۳؛ أبو عبدالرحمن احمد بن شعیب النسائی، سنن النسائی، شرح جلالالدین السیوطی و حاشیة السندی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۶، ص۸۷؛ أبو الحسن علی بن عمر الدار قطنی، سنن الدار قطنی، الطبعة الرابعة، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۳، ص۲۳۲؛ السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۸؛ المبسوط السرخسی، ج۵، ص۱۲؛ موفق الدین أبو محمد عبد الله بن احمد قدامة، المغنی، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۷، ص۳۶۵. این سخن با مختصر اختلاف به صورتهای دیگر نیز نقل شده است از جمله: «أَجَزْتُ مَا صَنَعَ أَبِي، وَإِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أُعَلِّمَ النِّسَاءَ أَنَّه لَيْسَ إلَى الْآبَاءِ مِنْ الْأَمْرِ شَيْءٌ» أبوالقاسم علی بن الحسین الموسوی (الشریف المرتضی)، الناصریات، الطبعة الاولی، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ ق. ص۳۳۱؛ أبوجعفر محمد بن ادریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۰ ق. ج۲، ص۵۶۶؛ جمالالدین الحسن بن یوسف المطهر (العلامة الحلی)، مختلف الشیعة، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ ق. ج۷، ص۱۰۴. و نیز بدین صورت: «لا رغبة لی عن ما صنع أبی و لکن أردت أن أعلم النساء أن لیس للآباء فی أمور بناتهم شیء». بهاء الدین محمد بن تاج الدین الحسن الاصفهانی (الفاضل الهندی)، کشف اللثام و الابهام عن کتاب قواعد الاحکام، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق. ج۷، ص۷۹؛ السید علی الطباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۰ ق. ج۱۰، ص۹۸؛ مستند الشیعة، ج۱۶، ص۱۰۹؛ محمد حسن النجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تحقیق عباسی القوچانی، دارالکتب الاسلامیة، طهران، ۱۳۹۲-۱۳۹۸ ق. ج۲۹، ص۱۷۷.
- ↑ أبوعبد الله مالک بن أنس، الموطأ، صححه و رقمه و خرج أحادیثه و علق علیه محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۲، ص۵۳۵؛ محمد بن ادریس الشافعی، مسند الامام الشافعی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ص۱۷۲؛ کتاب الأم، ج۵، ص۱۷؛ مصنف عبدالرزاق، ج۶، ص۱۴۸؛ أبوبکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة، المصنف فی الأحادیث و الآثار، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، الطبعة الاولی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۳، ص۲۷۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۳۲۸؛ صحیح البخاری، ج۷، ص۳۴، ج۹، ص۶۳۳؛ عبد الله بن عبد الرحمن الدارمی السمرقندی، سنن الدارمی، دار احیاء السنة النبویة، ج۲، ص۱۳۹؛ أبو ابراهیم اسماعیل بن یحیی المزنی، المختصر، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ص۱۶۴؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۶۰۲؛ سنن النسائی، ج۶، ص۸۶؛ سنن الدارقطنی، ج۳، ص۲۳۱؛ أبو محمد علی بن احمد ابن حزم الاندلسی، المحلی، تحقیق احمد محمد شاکر، دار الجیل، بیروت، ج۸، ص۳۳۵، ج۹، ص۴۶۱؛ السنن الکبری، ج۷، ص۱۱۹، ج۱۰، ص۱۳۲؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۴، ص۲۷۹.
- ↑ «ازدواج اجباری باطل است، برو و با هر که میخواهی ازدواج کن.» مصنف ابن أبی شیبة، ج۳، ص۲۷۵؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایة، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ج۲، ص۵۹. یا فرمود: «لَا نِكَاحَ لَكَ، اذْهَبِي فَانْكِحِي عَمَّ وَلَدِكِ». مصنف عبد الرزاق، ج۶، ص۱۴۷؛ المحلی، ج۱۰، ص۳۲۵؛ محمد بن علی بن محمد الشوکانی، نیل الأوطار (شرح منتقی الاخبار من أحادیث سید الاخبار لابن تیمیة)، دار الحدیث، القاهرة، ج۷، ص۱۳۹.
- ↑ «با آنکه خود بدو تمایل داری ازدواج کن و آن را که پدر و مادرت میخواهند رها کن.» الکافی، ج۵، ص۴۰۱؛ المقنع، ص۳۲۵ [«وَ إِذَا أَحْبَبْتَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ وَ أَبَوَاكَ أَرَادَا غَيْرَهَا فَتَزَوَّجِ الَّتِي هَوَيْتَ وَ دَعِ الَّتِي هَوَاهَا أَبَوَاكَ»] تهذیب الاحکام، ج۷، ص۳۹۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۰؛ یوسف بن احمد البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، حققه و علق محمد تقی الایروانی، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۳۶۳ ش. ج۲۳، ص۲۳۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۸.