بتریه در فرق و مذاهب: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۹: خط ۶۹:


آنان [[تقیّه]] را نیز برای [[امام]] صحیح نمی‌دانستند و می‌گفتند امام نباید جز به آنچه [[خدا]] [[واجب]] کرده، [[فتوا]] بدهد. به گفتۀ عمر بن [[ریاح]] اهوازی، یکی از برجستگان این [[فرقه]]، امام نباید فتوای [[باطل]] دهد و یا [[تقیه]] کند؛ امام نباید درِ خانه‌اش را به روی [[مردم]] ببندد، بلکه بر او واجب است که خروج کند و [[امر به معروف و نهی از منکر]] پیشه سازد. راجع به عمر بن ریاح گفته‌اند چون از جانب [[امام باقر]] {{ع}} تقیّه [[مشاهده]] کرد، از [[پیروی]] انصراف جست و به ابتریان پیوست<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ج۱۳، ص: ۵۹-۶۱، ۶۵، ۶۶؛ طوسی، ۲۳۷، ۲۳۸؛ حلی، ۴۸۹</ref>. پس ابتریان نیز مانند دیگر [[زیدیه]] برای خروج و [[قیام]] اهمیت خاصی قائل بودند و آن را از ارکان [[پیشوایی]] می‌دانستند و حتی در این [[راه]] بر کلیّه [[پیروان]] این [[مذهب]] واجب می‌دانستند که تا حد ممکن به [[مخالفت]] با زعمای [[جائر]] برخیزند. شهرستانی می‌‌گوید که بیشتر بتریّه در [[زمان]] او مقلّد هستند و رأیی از خود ندارند و در [[اصول دین]] پیرو معتزله‌اند و ائمة [[معتزله]] را از [[ائمه اهل بیت]] بزرگتر می‌‌شمارند. در [[احکام]]، پیرو [[ابوحنیفه]] هستند و در مسایل کمی از [[شافعی]] و [[شیعیان]] [[پیروی]] می‌‌کنند<ref>[[مسعود جلالی مقدم|جلالی مقدم، مسعود]]، [[ابتریه (مقاله)|مقاله «ابتریه»]]، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج ۱۱،  ص: ۱۹؛ [[عباس زریاب خویی|زریاب خویی، عباس]]، [[بتریه (مقاله)|مقاله «بتریه»]]، [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، ج۱، ص: ۴۷۶.</ref>.
آنان [[تقیّه]] را نیز برای [[امام]] صحیح نمی‌دانستند و می‌گفتند امام نباید جز به آنچه [[خدا]] [[واجب]] کرده، [[فتوا]] بدهد. به گفتۀ عمر بن [[ریاح]] اهوازی، یکی از برجستگان این [[فرقه]]، امام نباید فتوای [[باطل]] دهد و یا [[تقیه]] کند؛ امام نباید درِ خانه‌اش را به روی [[مردم]] ببندد، بلکه بر او واجب است که خروج کند و [[امر به معروف و نهی از منکر]] پیشه سازد. راجع به عمر بن ریاح گفته‌اند چون از جانب [[امام باقر]] {{ع}} تقیّه [[مشاهده]] کرد، از [[پیروی]] انصراف جست و به ابتریان پیوست<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ج۱۳، ص: ۵۹-۶۱، ۶۵، ۶۶؛ طوسی، ۲۳۷، ۲۳۸؛ حلی، ۴۸۹</ref>. پس ابتریان نیز مانند دیگر [[زیدیه]] برای خروج و [[قیام]] اهمیت خاصی قائل بودند و آن را از ارکان [[پیشوایی]] می‌دانستند و حتی در این [[راه]] بر کلیّه [[پیروان]] این [[مذهب]] واجب می‌دانستند که تا حد ممکن به [[مخالفت]] با زعمای [[جائر]] برخیزند. شهرستانی می‌‌گوید که بیشتر بتریّه در [[زمان]] او مقلّد هستند و رأیی از خود ندارند و در [[اصول دین]] پیرو معتزله‌اند و ائمة [[معتزله]] را از [[ائمه اهل بیت]] بزرگتر می‌‌شمارند. در [[احکام]]، پیرو [[ابوحنیفه]] هستند و در مسایل کمی از [[شافعی]] و [[شیعیان]] [[پیروی]] می‌‌کنند<ref>[[مسعود جلالی مقدم|جلالی مقدم، مسعود]]، [[ابتریه (مقاله)|مقاله «ابتریه»]]، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج ۱۱،  ص: ۱۹؛ [[عباس زریاب خویی|زریاب خویی، عباس]]، [[بتریه (مقاله)|مقاله «بتریه»]]، [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، ج۱، ص: ۴۷۶.</ref>.
====[[بی‌اعتنایی]] بتریه به [[شأن]] و [[منزلت امام]]====
گفتنی است [[اعتقاد]] و [[جدیت]] بتریه به محدود بودن [[علم امام]]، انگیزۀ [[تمایل]] به [[زیدیه]] را در ایشان زنده نگه داشت و آموزه‌هایی مانند [[علم غیب امام]]، عمل [[تقیه]] و [[رجعت]] را دستخوش [[تغییر]] و [[تحول]] کرد‌. به طور مشخص پذیرش [[ادبیات]] [[سیاسی]] زیدیه از سوی برخی افراد بتریه رویکرد اعتراضی بتریه را در برابر [[ائمه]]{{عم}} تقویت می‌کرد و این گروه به این [[باور]] رسیدند که [[امام]] [[مرجع]] واحدی به شمار نمی‌آید<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٣٩٩؛ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص٢٠٩.</ref>. [[نوبختی]] دربارۀ اعتقاد زیدیه به علم امام می‌نویسد: اما دیگر [[فرقه‌ها]] امر را توسعه بخشیده و گفتند [[علم]] مشترک در همه اینها - ائمه{{عم}} - و عموم [[مردم]] است و باهم مساوی و برابرند. پس اگر [[علمی]] که مردم به آن در دینشان احتیاج دارند نزد هیچ یک از ایشان - ائمه{{عم}} - و نه نزد غیر ایشان پیدا نشد، جایز است مردم به [[اجتهاد]] عمل کنند. این قول أقویا و ضعفای آنها (زیدیه) است<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵٧.</ref>.
البته علاوه بر شرایط سیاسی، اعتقاد نداشتن بتریه به علم امام نیز نقش مهمی در مردود شمردن [[عصمت امام]] نزد این گروه داشته است، زیرا بتریه علم امام را به گونه [[تساهل و تسامح]] نزد خود تثبیت کرده بودند، ولی در طرف مقابل و از نگاه برخی [[شیعیان]] [[امامیه]] [[علم ویژه]] سهم عظیمی در [[عصمت امام]] داشت<ref>به نقل از: هاشمی تنکابنی، سیدموسی، عصمت ضرورت و آثار، ص٨١.</ref>.
[[اشعری]] از قول [[سلیمان بن جریر]] با اشاره به دو دیدگاه [[شیعه]] در [[افضلیت امام علی]]{{ع}} می‌نویسد‌: به [[زعم]] فرقه‌ای از امامیه امور [[مسلمانان]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} به دست [[علی بن ابی طالب]] بود تا اگر خواست آن امور به دست گیرد، در غیر این صورت دیگری را عهده‌دار [[کارها]] کند. از نظر اینها چنین عملی جایز است اگر شخص دیگر [[عادل]] باشد.
گروه دیگر امامیه گفته‌اند [[تمام دین]] نزد [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است و [[امامت]] پس از ایشان در [[جماعت]] [[اهل بیت]]{{عم}} خواهد ماند. سپس سلیمان در قول خود می‌افزاید [[فرقه]] دوم با گروه اول در دو چیز [[مخالفت]] کرده است: اول آنکه معتقدند [[علی]]{{ع}} [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به [[درستی]] [[ولایت]] داده و [[بیعت]] علی با آن دو صحیح بوده است؛ دوم، [[عصمت]] را برای اهل بیت{{عم}} [[ثابت]] نمی‌دانند<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۶۴.</ref>. [[شیخ مفید]] هم شیعه را در مسئله عصمت دو گروه دانسته و با اشاره به [[تقابل]] [[اکثریت]] شیعه با [[اقلیت]] آن می‌نویسد: «در [[عقیده]] قاطبه شیعه، [[ائمه]]{{عم}} در [[اجرای احکام]] و... جایگاه [[انبیا]] را داشته و مانند آنها معصوم‌اند و [[سهو]] در اموری از [[دین]] نزد ایشان جایز نیست. امامیه بر این مذهب‌اند، جز گروه قلیلی که به عصمت قائل نیستند»<ref>مفید، محمد بن محمد نعمانی، الإرشاد، ص۶۵‌.</ref>.
از سویی [[امام سجاد]]{{ع}} در روایتی تصریح می‌فرماید که عصمت، خاص [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است و جز با [[نص]] –پیامبر{{صل}} بر [[امام]]{{ع}}- [[عطا]] نمی‌شود<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا‌، ص١٣٢.</ref>. بنابر‌ این [[روایت]] [[بتریه]] با [[اعتقاد]] به نصبی نبودن امام [[توانایی]] [[درک]] عصمت وی را نداشتند، با این همه بتریه در مصداق‌شناسی به [[بیراهه]] نرفته بودند و حتی در حلقه درسی [[اصحاب]] امامیه حضور می‌یافتند. [[شاهد]] این ادعا روایت‌های فراوانی است که بزرگان [[بتریه]] از [[ائمه]]{{عم}} نقل کرده‌اند. [[امام باقر]]{{ع}} نیز از شیعیانی ابراز [[شگفتی]] کرده که با قبول [[وجوب اطاعت]] ائمه{{عم}} به مانند [[اطاعت رسول]]{{صل}}، [[حق]] ائمه را کاهش داده و بر ایشان خرده می‌گیرند. [[حضرت]] خطاب به [[اصحاب]] می‌افزاید: شما می‌پذیرید [[خدای متعال]] [[اطاعت]] اولیائش را بر [[بندگان]] [[واجب]] کند و سپس [[اخبار آسمان‌ها و زمین]] را از ایشان پوشیده دارد؟<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢۶٢.</ref>. [[اشعری]] از دو گروه قائل به [[علم امام]] در میان [[شیعیان]] خبر داده و گفته است گروه دوم [[امام]] را تنها دانای به [[احکام]] و [[شریعت]] می‌دانند و می‌گویند علم امام شامل هر چیزی نمی‌شود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۵٠.</ref>. گروه دوم افزون بر چنین عقیده‌ای، جهت [[اثبات]] جایگاه و [[اقبال]] در میان شیعیان اخباری را [[جعل]] کرده‌اند. [[امام رضا]]{{ع}} به [[ابراهیم]] ابی [[محمود]] فرمود: سه گروه دربارۀ [[فضائل]] ما [[اخبار]] جعل می‌کنند‌. سپس گروه دوم را کسانی معرفی کردند که در حق ائمه{{عم}} کوتاهی کرده و آنان را در ردیف دیگران قرار داده‌اند. ایشان می‌افزاید وقتی [[مردم]] روایت‌های [[تقصیر]] را می‌شنوند، آنها را پذیرفته و بدان [[معتقد]] می‌شوند<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا‌، ج١، ص٣٠۴.</ref>.<ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۳.</ref>


===آراء دیگر===
===آراء دیگر===
۱۱۳٬۱۶۰

ویرایش