بتریه در فرق و مذاهب: تفاوت میان نسخهها
←بتریه زیدی؟ یا شیعی؟
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
پیشتر اشاره شد که این گروه خود نخواسته بودند که نام [[بتریه]] را برای خود برگزینند و آنان هم انگیزهای نداشتند تا خود را جدا از گروه [[شیعه]] بدانند و از دیدگاه [[سلیمان بن جریر]] به عنوان یک [[زیدی]] [[مذهب]]، بتریه جزئی از [[امامیه]] بودند<ref>جوزف، فان. اس، علم الکلام والمجتمع، ج١، ص٣۴٠.</ref>.<ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۱.</ref> | پیشتر اشاره شد که این گروه خود نخواسته بودند که نام [[بتریه]] را برای خود برگزینند و آنان هم انگیزهای نداشتند تا خود را جدا از گروه [[شیعه]] بدانند و از دیدگاه [[سلیمان بن جریر]] به عنوان یک [[زیدی]] [[مذهب]]، بتریه جزئی از [[امامیه]] بودند<ref>جوزف، فان. اس، علم الکلام والمجتمع، ج١، ص٣۴٠.</ref>.<ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۱.</ref> | ||
==رویکرد بتریه در مواجهه با گروههای غیر [[شیعی]]== | |||
با توجه به [[اختلاف]] رویکرد [[اعتقادی]] در میان [[ائتلاف]] [[زیدیه]]، بتریه به [[سلیمانیه]] [[تمایل]] داشتهاند<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص٢٣.</ref>. آنان با پذیرش [[امامت مفضول]] که گفته میشود سلیمانیه آن را مطرح کرده بودند<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص٢٣؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۵٠.</ref>، در یک موضع [[سیاسی]] سرسختانه، به [[نقادی]] امام پرداخته و تحت تأثیر زیدیه ادعای مفترض الطاعة بودن [[امام صادق]]{{ع}} را رد کردند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢٣٢.</ref> و مواضع و تدبیرهای سیاسی امام را به چالش کشیدند. [[شهرستانی]] هم مینویسد: سلیمانیه [[امامت مفضول]] با وجود أفضل را به طریق [[اجتهاد]] [[اثبات]] میکنند و میگویند [[بیعت]] [[امت]] با [[شیخین]] با [[وجود امام]] [[علی]]{{ع}} [[خطا]] بود، ولی خطای امت به [[درجه]] [[فسق]] نمیرسید، چون خطای [[اجتهادی]] بوده است. وی [[بتریه]] را در قول به [[امامت]] موافق [[سلیمانیه]] دانسته است، جز آنکه نه به [[ایمان]] [[عثمان]] تصریح کرده و نه به [[کفر]] عثمان [[تصدیق]] کردهاند و در [[شأن]] او اخباری مانند «عشرة مبشرة» را پذیرفتهاند. به گفته وی، ایشان [[امامت مفضول]] را اگر به [[رضایت]] [[فاضل]] باشد با وجود أفضل جایز میشمارند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ملل و نحل، ج١، ص١٨۶.</ref>، اما بر پایۀ [[نقلی]] از ناشئ اکبر، [[پیروان]] [[واصل بن عطا]] طرفداران نظریۀ امامت مفضول با وجود أفضل بودند<ref>ناشئ اکبر، عبدالله بن محمد، مسائل الامامه، ص٢٠٧.</ref>. به هر حال، کتاب [[الرد علی المعتزله فی إمامة المفضول (کتاب)|الرد علی المعتزله فی إمامة المفضول]] اثر [[مؤمن]] طاق فرضیه وجود [[تفکر]] امامت مفضول در میان [[معتزله]] را تقویت میکند<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، فهرست، ص٢٢۴.</ref>. ملطی در این زمینه آورده است: به [[زعم]] [[فرقه]] چهارم از [[زیدیه]] که [[معتزله بغداد]] بودند، علت جایز بودن امامت مفضول بر فاضل، واگذاری [[جنگ]] [[ذات السلاسل]] به [[عمرو عاص]] از سوی [[پیامبر]]{{صل}} با وجود فضلا، [[مهاجران]] و [[انصار]] بود<ref>ملطی، ابن عبدالرحمن، التنبیه والرد علی اهل الأهوای والبدع، ص٣٠.</ref>. اگرچه ادعای ملطی به سالها پس از [[عصر امام صادق]]{{ع}} مربوط است، گروهی از معتزله با [[پیوستن]] به زیدیه در [[قیام]] آنان شرکت کردند. در بررسی [[انگیزه]] پیوستن معتزله به زیدیه میتوان به سخن [[اشعری]] استناد کرد که گفته است: اصل [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] در صورت امکان و با [[شمشیر]] به وقت [[قدرت]] داشتن، در میان معتزله جاری بود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص٣٠.</ref>. بر پایه گزارشهای موجود در اواخر [[عهد]] [[اموی]]، بیعتی میان معتزله با زیدیه انجام شده است. اشعری این گروه معتزله را معتزله [[بصره]] میداند<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص٧٩.</ref>. [[مسعودی]] از اینان به عنوان جماعتی از [[اهل]] [[بصره]] که به قول [[معتزله بغداد]] قائل بودند یاد میکند<ref>مسعودی، ابیالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب، ج٣، ص٢٠٩.</ref>. | |||
بنابراین، میان [[زیدیه]] پدیدۀ چند فرقهای گسترده بود و اساساً زیدیه به عنوان یک [[فرقه]] در نیمه اول سدۀ دوم [[هجری]] وجود خارجی نداشته است و اندیشههایی در این جریان [[حاکم]] بود که متأثر از فضای [[فکری]] [[کوفه]] در سالیان گذشته و کنونی بود. حتی [[ابوحنیفه]] که یکی از بزرگترین نظریهپردازان [[ارجاء]] بود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ص٨.</ref>، میکوشید نظریه [[رأی]] و [[اجتهاد]] را میان زیدیه گسترش بخشد و [[فضائل امام علی]]{{ع}} را میان [[امامیه]] کمرنگ جلوه دهد. وی در گزارشی از أعمش میخواهد تا [[حدیثی]] را در [[فضیلت امام علی]]{{ع}} [[انکار]] کند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج٢۴، ص٢٧٣.</ref>. در روایتی [[عمرو بن قیس ماصر]] که بتری [[مذهب]] به شمار میآمد<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص٣٩٠.</ref>، همراه ابوحنیفه [[خدمت]] [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و از [[حضرت]] پرسشی با رنگ و بوی [[تفکر]] ارجاء کردند و گفتند ما همکیشان و اهل [[ملت]] خویش را با [[ارتکاب گناهان]] از [[ایمان]] خارج نمیدانیم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج٢، ص٢٨۵.</ref>. این [[روایت]] افزون بر نشان دادن تأثیر [[اندیشه]] ارجاء بر [[بتریه]]، رابطه تنگاتنگ ابوحنیفه با برخی از شخصیتهای بتریه را نمایان میکند. | |||
پذیرش رویکرد [[سیاسی]] ارجاء از سوی برخی بتریه و [[شیعیان]] به دلیل چنین عملکردهایی سبب شد تا [[امام صادق]]{{ع}} این دسته را مرجئة الشیعه بنامد. اساس دیدگاه [[ابو حنیفه]] از ارائه ارجاء سیاسی [[وحدت]] بخشی میان [[مسلمانان]] بود و در مسیر حل مسئله [[امامت]] [[جامعه]] به [[زعم]] او مؤثر واقع میشد و نزاعهای پیش روی جامعه مسلمانان در باب امامت را پایان میبخشید، زیرا هیچ [[مسلمانی]] - حتی [[خلیفه]] - با [[ارتکاب گناه]] کبیرهای غیر [[مؤمن]] به شمار نمیآمد<ref>نک: اقوام کرباسی، اکبر، «مرجئه شیعه»، نقدونظر، ش۶٧، ص۴١.</ref>.<ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۵.</ref> | |||
==[[عقاید]]== | ==[[عقاید]]== |