←معنای دوم: معلوم بالذات
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
جواب: در مورد غیب باید گفت: چیزی از خداوند متعال غایب نیست و در مورد شهادت نیز باید توجه داشت او [[برتر]] از این است که مستقیماً با حواس چیزی را درک کند. پس داخل میشود در آن هر آنچه خود او به صورت حضوری، درک میکند مانند [[علم انسان]] به خودش<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | جواب: در مورد غیب باید گفت: چیزی از خداوند متعال غایب نیست و در مورد شهادت نیز باید توجه داشت او [[برتر]] از این است که مستقیماً با حواس چیزی را درک کند. پس داخل میشود در آن هر آنچه خود او به صورت حضوری، درک میکند مانند [[علم انسان]] به خودش<ref>[[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|'''دفع الریب عن علم الغیب''']].</ref>. | ||
===معنای دوم: معلوم بالذات=== | ===معنای دوم: علم ذاتی و استقلالی به غیب (معلوم بالذات)=== | ||
مراد از معلوم بالذات امر معلومی است که به وسیله [[علم اکتسابی]] حاصل نشده است، به عبارت دیگر عالِم به این معلوم بدون [[تعلیم]] و [[آموزش]] به آن [[علم]] دارد، بلکه [[عالم]] به نفسه، علم به آن دارد و با این قید، آنچه با [[علم مستفاد]] (اکتسابی) حاصل میشود، از مفهوم غیب خارج میشود. | مراد از معلوم بالذات امر معلومی است که به وسیله [[علم اکتسابی]] حاصل نشده است، به عبارت دیگر عالِم به این معلوم بدون [[تعلیم]] و [[آموزش]] به آن [[علم]] دارد، بلکه [[عالم]] به نفسه، علم به آن دارد و با این قید، آنچه با [[علم مستفاد]] (اکتسابی) حاصل میشود، از مفهوم غیب خارج میشود. | ||