شرک در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸٬۸۶۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
خط ۳۲۸: خط ۳۲۸:
در شرکِ دو گروه [[بت‌پرستان]] و دوگانه‌پرستان تردیدی نیست و در این‌باره که آیا باورهای [[اهل کتاب]] در باره "ابن [[اللّه]]" بودن عُزَیْر و [[تثلیث]]، آنان را در شمار مشرکان قرار می‌دهد یا نه، دو نظر وجود دارد.  
در شرکِ دو گروه [[بت‌پرستان]] و دوگانه‌پرستان تردیدی نیست و در این‌باره که آیا باورهای [[اهل کتاب]] در باره "ابن [[اللّه]]" بودن عُزَیْر و [[تثلیث]]، آنان را در شمار مشرکان قرار می‌دهد یا نه، دو نظر وجود دارد.  
===[[بت پرستان]]===
===[[بت پرستان]]===
کهن‌ترین و شایع‌ترین گونه شرک در طول [[تاریخ]]، [[بت‌پرستی]] بوده است. با [[عنایت]] به گزارش [[قرآن]] از [[مبارزه]] [[نوح]]{{ع}} با بت‌پرستی (نوح / ۷۱، ۲۱ - ۲۴) و نیز بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسان <ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۴؛ نثر طوبی، ج۲، ص۵۸. </ref> می‌توان نتیجه گرفت که بت‌پرستی سابقه‌ای دیرینه دارد. برخی با این [[استدلال]] که بت‌پرستی چیزی جز [[انحراف]] در [[فطرت خداپرستی]] نیست، پیشینه بت‌پرستی را همزاد با پیدایش [[انسان]] دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج۶، ص۷۴. </ref> شیوع بت‌پرستی در [[امت‌های پیشین]] را می‌توان از آیاتی که به گزارش [[رسالت]] [[پیامبران]] پرداخته‌اند به روشنی استفاده کرد. بر اساس این [[آیات]]، [[قوم نوح]] [[پرستشگر]] بت‌های وَدّ، [[سُواع]]، [[یَغوث]]، [[یَعوق]] و [[نَسْر]] بودند. (نوح / ۷۱، ۲۳) پس از نوح، [[هود]]{{ع}}به مواجهه با بت‌پرستی در [[قوم عاد]] پرداخت (هود / ۱۱، ۵۰ - ۵۸) و سپس [[صالح]]{{ع}} با بت‌پرستی شایع در [[قوم ثمود]] مبارزه کرد. (هود / ۱۱، ۶۱؛ [[اعراف]] / ۷، ۷۳) بر اساس [[نقلی]]، قوم ثمود ۷۰ [[بت]] داشتند؛<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۰. </ref> همچنین [[قرآن کریم]] در بیان استمرار [[تاریخ]] بت‌پرستی، از بت‌پرستی [[قوم ابراهیم]]{{ع}} (بقره / ۲، ۲۵۸)، [[قوم لوط]] و [[یونس]] ([[انبیاء]] / ۲۱، ۲۵)، [[اهل مصر]] در [[زمان]] [[یوسف]]{{ع}} (یوسف / ۱۲، ۳۹ - ۴۰) و در دوره [[موسی]] (اعراف / ۷، ۱۲۷)، [[بنی‌اسرائیل]] (اعراف / ۷، ۱۴۸)، [[قوم]] [[سبأ]] و [[قوم عیسی]] (انبیاء / ۲۱، ۲۵) خبر داده است.
کهن‌ترین و شایع‌ترین گونه شرک در طول [[تاریخ]]، [[بت‌پرستی]] بوده است. با [[عنایت]] به گزارش [[قرآن]] از [[مبارزه]] [[نوح]]{{ع}} با بت‌پرستی {{متن قرآن| قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلاَّ خَسَارًا وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالا }}<ref>«نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود. و نیرنگی بزرگ باختند. و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید. و بی‌گمان بسیاری را گمراه کردند، و ستمگران را جز گمراهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۱-۲۴.</ref> و نیز بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسان <ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۴؛ نثر طوبی، ج۲، ص۵۸. </ref> می‌توان نتیجه گرفت که بت‌پرستی سابقه‌ای دیرینه دارد. برخی با این [[استدلال]] که بت‌پرستی چیزی جز [[انحراف]] در [[فطرت خداپرستی]] نیست، پیشینه بت‌پرستی را همزاد با پیدایش [[انسان]] دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج۶، ص۷۴. </ref> شیوع بت‌پرستی در [[امت‌های پیشین]] را می‌توان از آیاتی که به گزارش [[رسالت]] [[پیامبران]] پرداخته‌اند به روشنی استفاده کرد. بر اساس این [[آیات]]، [[قوم نوح]] [[پرستشگر]] بت‌های وَدّ، [[سُواع]]، [[یَغوث]]، [[یَعوق]] و [[نَسْر]] بودند. {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref> پس از نوح، [[هود]]{{ع}} به مواجهه با بت‌پرستی در [[قوم عاد]] پرداخت {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ قَالُواْ يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ إِن نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهِ وَاشْهَدُواْ أَنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ مِن دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ }}<ref>«و به سوی (قوم) «عاد» برادرشان «هود» را (فرستادیم که به آنان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ شما جز (گروهی) دروغباف نیستید. ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست پس آیا خرد نمی‌ورزید؟ و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید. گفتند: ای هود! برهانی برای ما نیاورده‌ای و ما با سخن تو از خدایانمان دست نمی‌کشیم و ما به تو ایمان نمی‌آوریم. ما جز این نمی‌گوییم که یکی از خدایان ما به تو آسیبی رسانده است ؛ گفت: من خداوند را گواه می‌گیرم و (شما نیز) گواه باشید که من از شرکی که در برابر او  می‌ورزید، بیزارم ... از این روی همه هر نیرنگی دارید در برابر من به‌کار برید و به من مهلت ندهید. من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کرده‌ام؛ هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است. پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شده‌ام به شما رسانده‌ام و خداوند قوم دیگری جز شما را جانشین خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمی‌رسانید، بی‌گمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است. و چون «امر» ما در رسید هود و مؤمنان همراه او را به بخشایشی از خویش رهاندیم و آنان را از عذابی سخت رهایی بخشیدیم» سوره هود، آیه ۵۰-۵۸.</ref> و سپس [[صالح]]{{ع}} با بت‌پرستی شایع در [[قوم ثمود]] مبارزه کرد. {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.</ref> بر اساس [[نقلی]]، قوم ثمود ۷۰ [[بت]] داشتند؛<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۰. </ref> همچنین [[قرآن کریم]] در بیان استمرار [[تاریخ]] بت‌پرستی، از بت‌پرستی [[قوم ابراهیم]]{{ع}} {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش  چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>، [[قوم لوط]] و [[یونس]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref>، [[اهل مصر]] در [[زمان]] [[یوسف]]{{ع}} {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> و در دوره [[موسی]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>، [[بنی‌اسرائیل]] {{متن قرآن|وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ}}<ref>«و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوساله‌ای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و راهی به آنان نمی‌نماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref>، [[قوم]] [[سبأ]] و [[قوم عیسی]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref> خبر داده است.


از [[آیات قرآن کریم]] استفاده می‌شود که [[مشرکان]] [[بت‌پرست]] پرستشگر [[ملائکه]]، اجرام آسمانی یا [[صالحان]] بودند و [[بت‌ها]] در [[حقیقت]] نماد و سمبل این [[حقایق]] به شمار می‌آمدند.
از [[آیات قرآن کریم]] استفاده می‌شود که [[مشرکان]] [[بت‌پرست]] پرستشگر [[ملائکه]]، اجرام آسمانی یا [[صالحان]] بودند و [[بت‌ها]] در [[حقیقت]] نماد و سمبل این [[حقایق]] به شمار می‌آمدند.
 
#[[پرستش فرشتگان]]: بر اساس [[آیات قرآن]]، مشرکان ملائکه را [[دختران]] [[خدا]] می‌دانستند و از همین‌رو نام‌های مؤنث بر سه بت معروف "[[لات]]"، "عُزّی" و "مَنات" که نمادی از [[فرشتگان]] بودند، نهاده بودند. قرآن با استفهام توبیخی از آنان می‌پرسد که آیا این سه بت دختران خدایند و آیا سهم شما پسر و سهم [[خدا]] دختر است؟ و چون به [[گمان]] شما [[دختران]] کم‌ارزش‌تر از پسران‌اند این تقسیم شما غیر عادلانه است: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرَى أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الأُنثَى تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى }}<ref>«آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟ و آن سومین بت دیگر «منات» را؟ آیا برای شما پسر و برای او  دختر است؟ آنگاه این بخش کردنی  ستمگرانه است. آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند  پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۱۹-۲۳.</ref> [[قرآن]] از [[ملائکه]] با تعبیر {{متن قرآن|عِبَادُ الرَّحْمَنِ}} یاد کرده و مؤنث خواندن آنها را از سوی [[مشرکان]] بی‌دلیل می‌داند: {{متن قرآن|وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ}}<ref>«و فرشتگان را که بندگان (خداوند) بخشنده‌اند مادینه پنداشته‌اند، آیا در آفرینش آنان گواه بوده‌اند؟ زودا که گواهی آنان نوشته شود و آنان بازخواست گردند» سوره زخرف، آیه ۱۹.</ref>
ا. [[پرستش فرشتگان]]
#[[پرستش]] اجرام آسمانی: از احتجاج‌های [[ابراهیم]] با [[بت‌پرستان]] [[زمان]] خود به روشنی برمی‌آید که آنها برای اجرام آسمانی [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] نوعی [[ربوبیت]] قائل بودند. {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}}<ref>«آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود» سوره انعام، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.</ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى}}<ref>«و اوست که پروردگار (ستاره) شعری  است» سوره نجم، آیه ۴۹.</ref> به کمک [[روایات]] [[شأن نزول]] نیز استفاده شده است که برخی از [[قبایل]] معاصر با [[نزول]] [[قرآن کریم]] ستاره‌پرست بوده‌اند. <ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۳۹؛ جامع البیان، ج۲۷، ص۴۵. </ref>
بر اساس [[آیات قرآن]]، مشرکان ملائکه را [[دختران]] [[خدا]] می‌دانستند و از همین‌رو نام‌های مؤنث بر سه بت معروف "[[لات]]"، "عُزّی" و "مَنات" که نمادی از [[فرشتگان]] بودند، نهاده بودند. قرآن با استفهام توبیخی از آنان می‌پرسد که آیا این سه بت دختران خدایند و آیا سهم شما پسر و سهم [[خدا]] دختر است؟ و چون به [[گمان]] شما [[دختران]] کم‌ارزش‌تر از پسران‌اند این تقسیم شما غیر عادلانه است: "اَفَرَءَیتُمُ اللـتَ و العُزّی * و مَنوةَ الثّالِثَةَ الاُخری * اَلَکُمُ الذَّکَرُ و لَهُ الاُنثی * تِلکَ اِذًا قِسمَةٌ ضیزی". ([[نجم]] / ۵۳، ۱۹ - ۲۳) [[قرآن]] از [[ملائکه]] با تعبیر "عِبادُ الرَّحمَن" یاد کرده و مؤنث خواندن آنها را از سوی [[مشرکان]] بی‌دلیل می‌داند: "و جَعَلوا المَلـئکَةَ الَّذینَ هُمعِبـدُ الرَّحمـنِ اِنـثًا اَشَهِدوا خَلقَهُم سَتُکتَبُ شَهـدَتُهُم و یُسـئَلون". (زخرف / ۴۳، ۱۹)
#پرستش [[صالحان]]: قرآن کریم درباره بت‌های [[قوم نوح]] و اهتمام آنها به [[عبادت]] این [[بت‌ها]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref> به [[نقلی]] در میان قوم نوح{{ع}} مرد [[صالح]] به نام‌های "وَدّ"، "[[سُواع]]"، "[[یَغوث]]"، "[[یَعوق]]" و "[[نَسْر]]" بودند که پس از مرگشان، [[شیاطین]] [[انس]] و [[جن]] برای یادبود آنها تندیس‌هایی ساختند و هر یک را در قبیله‌ای [[نصب]] کردند و به تدریج و به مرور زمان مورد پرستش قرار گرفتند. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۴۳. </ref> کلبی با استناد به قراینی، نخستین پایه‌گذاری [[بت‌پرستی]] را پس از درگذشت [[آدم]]{{ع}} دانسته و به یکی از [[فرزندان]] [[قابیل]] نسبت داده است. <ref> الاصنام، ص۵۱. </ref> شماری از [[مفسران]]، ۵ [[بت]] پیش‌گفته را ساخته [[شیطان]] و به نام [[فرزندان آدم]] دانسته‌اند که پس از [[مرگ]] هر یک از آنان شیطان تندیسی به شکل او برای بازماندگانش می‌ساخت و نسل‌های بعد به تدریج به [[عبادت]] آنها پرداختند. <ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۶۹. </ref>
ب. [[پرستش]] اجرام آسمانی
از احتجاج‌های [[ابراهیم]] با [[بت‌پرستان]] [[زمان]] خود به روشنی برمی‌آید که آنها برای اجرام آسمانی [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] نوعی [[ربوبیت]] قائل بودند. (انعام / ۶، ۷۶ - ۷۸) از [[آیه]] "و اَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعری" (نجم / ۵۳، ۴۹) به کمک [[روایات]] [[شأن نزول]] نیز استفاده شده است که برخی از [[قبایل]] معاصر با [[نزول]] [[قرآن کریم]] ستاره‌پرست بوده‌اند. <ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۳۹؛ جامع البیان، ج۲۷، ص۴۵. </ref>
ج. پرستش [[صالحان]]
قرآن کریم درباره بت‌های [[قوم نوح]] و اهتمام آنها به [[عبادت]] این [[بت‌ها]] می‌فرماید: "و قالوا لا تَذَرُنَّ ءالِهَتَکُم و لا تَذَرُنَّ وَدًّا و لا سُواعًا و لا یَغوثَ و یَعوقَ و نَسرا". ([[نوح]] / ۷۱، ۲۳) به [[نقلی]] در میان قوم نوح{{ع}} مرد [[صالح]] به نام‌های "وَدّ"، "[[سُواع]]"، "[[یَغوث]]"، "[[یَعوق]]" و "[[نَسْر]]" بودند که پس از مرگشان، [[شیاطین]] [[انس]] و [[جن]] برای یادبود آنها تندیس‌هایی ساختند و هر یک را در قبیله‌ای [[نصب]] کردند و به تدریج و به مرور زمان مورد پرستش قرار گرفتند. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۴۳. </ref> کلبی با استناد به قراینی، نخستین پایه‌گذاری [[بت‌پرستی]] را پس از درگذشت [[آدم]]{{ع}} دانسته و به یکی از [[فرزندان]] [[قابیل]] نسبت داده است. <ref> الاصنام، ص۵۱. </ref> شماری از [[مفسران]]، ۵ [[بت]] پیش‌گفته را ساخته [[شیطان]] و به نام [[فرزندان آدم]] دانسته‌اند که پس از [[مرگ]] هر یک از آنان شیطان تندیسی به شکل او برای بازماندگانش می‌ساخت و نسل‌های بعد به تدریج به [[عبادت]] آنها پرداختند. <ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۶۹. </ref>
===دوگانه پرستان===
===دوگانه پرستان===
[[معتقدان]] به [[ثنویّت]]، گروهی دیگر از مشرکان‌اند که [[قرآن]] از آنها یاد کرده است. دوگانه‌پرستان با این [[استدلال]] که لازم است میان علّت و معلول سنخیّت باشد و از طرفی در [[جهان هستی]] [[شاهد]] موجودات متضادی مانند [[خیر و شر]] هستیم، نتیجه گرفته‌اند که [[خالق]] [[خیر و شرّ]] و دیگر امور متضاد مانند [[نور]] و [[ظلمت]] متفاوت است. آنان بر این باورند که جهان هستی دو مبدأ دارد: مبدأ [[خیرات]] و مبدأ [[شرور]]. [[ثنویت]] به [[زرتشتیان]] قائل به یزدان و [[اهریمن]] منسوب است.<ref>اوستا، دفتر یکم، بخش ۳۰، بند ۳ - ۶؛ شرح منظومه سبزواری، ص۱۵۵. </ref> [[باور]] به ثنویّت، اعم از اینکه همراه با [[اعتقاد]] به دو مبدأ [[واجب]] الوجود برای [[جهان]] باشد یا همراه با اعتقاد به دو مبدأ ممکن ولی مستقل در ایجاد خیرات و شرور باشد، موجب [[شرک]] است.
[[معتقدان]] به [[ثنویّت]]، گروهی دیگر از مشرکان‌اند که [[قرآن]] از آنها یاد کرده است. دوگانه‌پرستان با این [[استدلال]] که لازم است میان علّت و معلول سنخیّت باشد و از طرفی در [[جهان هستی]] [[شاهد]] موجودات متضادی مانند [[خیر و شر]] هستیم، نتیجه گرفته‌اند که [[خالق]] [[خیر و شرّ]] و دیگر امور متضاد مانند [[نور]] و [[ظلمت]] متفاوت است. آنان بر این باورند که جهان هستی دو مبدأ دارد: مبدأ [[خیرات]] و مبدأ [[شرور]]. [[ثنویت]] به [[زرتشتیان]] قائل به یزدان و [[اهریمن]] منسوب است.<ref>اوستا، دفتر یکم، بخش ۳۰، بند ۳ - ۶؛ شرح منظومه سبزواری، ص۱۵۵. </ref> [[باور]] به ثنویّت، اعم از اینکه همراه با [[اعتقاد]] به دو مبدأ [[واجب]] الوجود برای [[جهان]] باشد یا همراه با اعتقاد به دو مبدأ ممکن ولی مستقل در ایجاد خیرات و شرور باشد، موجب [[شرک]] است.


احتمال می‌رود [[مشرکان]] با این اعتقاد که [[کارها]] به دست ارباب جزئی است، [[تدبیر]] خیرات و [[منافع]] را در دست [[ملائکه]] و [[مسئولیت]] شرور و مضار را با اجنّه می‌دانستند و برای [[کسب منفعت]] و دفع ضرر، هر دو صنف را عبادت می‌کردند.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۱۰، "توحید در قرآن".</ref> برخی [[آیه]] "و جَعَلوا للّهِ شُرَکاءَ الجِنَّ" (انعام / ۶، ۱۰۰) را ناظر به [[شریک]] قرار دادن [[جنّ]] برای [[خدا]] در [[آفرینش]] شرور دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۳۱ - ۵۳۲. </ref> آیه ۱۵۸ [[سوره]] صافّات / ۳۷ نیز قریب به همین آیه است: "و جَعَلوا بَینَهُ و بَینَ الجِنَّةِ نَسَبًا". در [[تفسیر]] این آیه گفته‌اند که دوگانه‌پرستان، یزدان و اهریمن را دو [[برادر]] پنداشته‌اند که یزدان خیرات را و اهریمن شرور را می‌آفریند،<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۱۹. </ref> چنان‌که بر پایه روایتی [[علی]]{{ع}} آیه "اَلحَمدُ للّهِ الَّذی خَلَقَ السَّمـوتِ و الاَرضَ و جَعَلَ الظُّلُمـتِ و النّورَ" (انعام / ۶، ۱) را ردّ بر دوگانه‌پرستی دانسته است.<ref> البرهان، ج۲، ص۳۹۷ - ۳۹۸. </ref> همچنین آیه ۵۱ [[سوره نحل]] / ۱۶ را ناظر به [[عقیده]] دوگانه‌پرستان دانسته‌اند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۷۷. </ref> در این آیه به [[صراحت]] از باور و [[عبادت]] دو [[خدا]] [[نهی]] شده است: "و قالَ اللّهُ لا تَتَّخِذوا اِلـهَینِ اثنَینِ اِنَّما هُوَ اِلـهٌ وحِدٌ فَاِیّـیَ فَارهَبون". به گفته برخی [[مفسران]]، [[ثنویت]] رایج در برخی [[قبایل عرب]] [[جاهلی]] از باب [[اعتقاد]] به دو مبدأ همعرض نبوده است، بلکه آنان با وجود اعتقاد به اینکه [[آفریدگار هستی]] خداست، می‌پنداشتند [[تدبیر]] [[جهان]] به آفریده‌هایی چون [[فرشتگان]] و [[جنیان]] سپرده شده است و از همین رو [[توجه به خدا]] بدون عبادت و واسطه قرار دادن آنها ممکن نیست.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹. </ref> [[فخر رازی]] این [[آیه]] را برهانی بر [[اثبات]] [[توحید واجب الوجود]] می‌داند. او در بخشی از [[استدلال]] خود آورده است که اگر هریک از آن دو خدا اراده‌ای بر خلاف دیگری کند یا هر دو [[اراده]] محقق می‌شوند که محال است یا هر دو محقق نمی‌شوند و در نتیجه هر دو عاجزند، یا اینکه اراده یکی [[غالب]] شده و محقق می‌شود که او خداست و دیگری خدا نیست، از این‌رو [[الوهیت]] با اثنینیت جمع‌پذیر نیست.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۴۸. </ref> برخی مفسران، آیه ۹۱ [[سوره مؤمنون]] / ۲۳ را نیز در [[ارتباط با مشرکان]] دوگانه‌پرست دانسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۹۳. </ref> در این آیه آمده است که خدا [[فرزندی]] [[اختیار]] نکرده است تا او نیز خدا باشد و هرگز با وجود خدا هیچ معبودی نبوده است؛ زیرا اگر خدایانی وجود می‌داشت، هریک با آنچه [[آفریده]] بود به سویی می‌رفت و [[نظام هستی]] از هم می‌گسست و بعضی از [[خدایان]] بر بعضی دیگر [[غلبه]] می‌یافتند: "مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِن وَلَدٍ و ما کانَ مَعَهُ مِن اِلـهٍ اِذًا لَذَهَبَ کُلُّ اِلـهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ سُبحـنَ [[اللّه]] عَمّا یَصِفون". (برای تفصیل بیشتر => ثنویت)
احتمال می‌رود [[مشرکان]] با این اعتقاد که [[کارها]] به دست ارباب جزئی است، [[تدبیر]] خیرات و [[منافع]] را در دست [[ملائکه]] و [[مسئولیت]] شرور و مضار را با اجنّه می‌دانستند و برای [[کسب منفعت]] و دفع ضرر، هر دو صنف را عبادت می‌کردند.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۱۰، "توحید در قرآن".</ref> برخی [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«و برای خداوند شریک‌هایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بی‌دانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف می‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۰۰.</ref> را ناظر به [[شریک]] قرار دادن [[جنّ]] برای [[خدا]] در [[آفرینش]] شرور دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۳۱ - ۵۳۲. </ref> آیه {{متن قرآن|وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«و میان او  و پریان، خویشی نهادند و بی‌گمان پریان می‌دانند که آنان را (برای حسابرسی) حاضر می‌آورند» سوره صافات، آیه ۱۵۸.</ref> نیز قریب به همین آیه است. در [[تفسیر]] این آیه گفته‌اند که دوگانه‌پرستان، یزدان و اهریمن را دو [[برادر]] پنداشته‌اند که یزدان خیرات را و اهریمن شرور را می‌آفریند،<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۱۹. </ref> چنان‌که بر پایه روایتی [[علی]]{{ع}} آیه {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ}}<ref>«سپاس خداوند را که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را پدید آورد؛ آنگاه کافران برای پروردگار خود همتا می‌تراشند» سوره انعام، آیه ۱.</ref> را ردّ بر دوگانه‌پرستی دانسته است.<ref> البرهان، ج۲، ص۳۹۷ - ۳۹۸. </ref> همچنین آیه {{متن قرآن|وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ}}<ref>«و خداوند فرمود: دو خدا برمگزینید جز این نیست که او خدایی یگانه است پس تنها از من بهراسید» سوره نحل، آیه ۵۱.</ref> را ناظر به [[عقیده]] دوگانه‌پرستان دانسته‌اند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۷۷. </ref> در این آیه به [[صراحت]] از باور و [[عبادت]] دو [[خدا]] [[نهی]] شده است. به گفته برخی [[مفسران]]، [[ثنویت]] رایج در برخی [[قبایل عرب]] [[جاهلی]] از باب [[اعتقاد]] به دو مبدأ همعرض نبوده است، بلکه آنان با وجود اعتقاد به اینکه [[آفریدگار هستی]] خداست، می‌پنداشتند [[تدبیر]] [[جهان]] به آفریده‌هایی چون [[فرشتگان]] و [[جنیان]] سپرده شده است و از همین رو [[توجه به خدا]] بدون عبادت و واسطه قرار دادن آنها ممکن نیست.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹. </ref> [[فخر رازی]] این [[آیه]] را برهانی بر [[اثبات]] [[توحید واجب الوجود]] می‌داند. او در بخشی از [[استدلال]] خود آورده است که اگر هریک از آن دو خدا اراده‌ای بر خلاف دیگری کند یا هر دو [[اراده]] محقق می‌شوند که محال است یا هر دو محقق نمی‌شوند و در نتیجه هر دو عاجزند، یا اینکه اراده یکی [[غالب]] شده و محقق می‌شود که او خداست و دیگری خدا نیست، از این‌رو [[الوهیت]] با اثنینیت جمع‌پذیر نیست.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۴۸. </ref> برخی مفسران، آیه {{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر می‌بود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) می‌برد و بر یکدیگر برتری می‌جستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف می‌کنند» سوره مؤمنون، آیه ۹۱.</ref> را نیز در [[ارتباط با مشرکان]] دوگانه‌پرست دانسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۹۳. </ref> در این آیه آمده است که خدا [[فرزندی]] [[اختیار]] نکرده است تا او نیز خدا باشد و هرگز با وجود خدا هیچ معبودی نبوده است؛ زیرا اگر خدایانی وجود می‌داشت، هریک با آنچه [[آفریده]] بود به سویی می‌رفت و [[نظام هستی]] از هم می‌گسست و بعضی از [[خدایان]] بر بعضی دیگر [[غلبه]] می‌یافتند.
===[[اهل کتاب]]===
===[[اهل کتاب]]===
[[قرآن کریم]] برخی از باورهای [[اهل کتاب]] را گزارش کرده است. درباره [[یهود]] آورده است که عُزَیْر را ابن [[اللّه]] می‌شمردند: "وقالَتِ الیَهودُ عُزَیرٌ ابنُ اللّه". ([[توبه]] / ۹، ۳۰) از نظر [[یهودیان]]، [[عزیر]] کسی است که در ماجرای [[بخت]] نصّر، شاه [[بابل]]، که [[آیین یهود]] بر اثر از بین رفتن کتاب‌ها و معابدشان در حال انقراض بود، نزد [[پادشاه]] رفت و با وساطت او یهودیان به [[سرزمین]] خود بازگشته و [[دین یهود]] از نابودی [[نجات]] یافت. به دلیل چنین نقش ویژه‌ای، در [[باور]] یهود، او فرزند خداست.
[[قرآن کریم]] برخی از باورهای [[اهل کتاب]] را گزارش کرده است. درباره [[یهود]] آورده است که عُزَیْر را ابن [[اللّه]] می‌شمردند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> از نظر [[یهودیان]]، [[عزیر]] کسی است که در ماجرای [[بخت]] نصّر، شاه [[بابل]]، که [[آیین یهود]] بر اثر از بین رفتن کتاب‌ها و معابدشان در حال انقراض بود، نزد [[پادشاه]] رفت و با وساطت او یهودیان به [[سرزمین]] خود بازگشته و [[دین یهود]] از نابودی [[نجات]] یافت. به دلیل چنین نقش ویژه‌ای، در [[باور]] یهود، او فرزند خداست.


[[قرآن]] درباره [[مسیحیان]] نیز گزارش کرده است که آنان می‌پنداشتند [[خدا]] برای خود [[فرزندی]] [[برگزیده]] است: "وقالوا اتَّخَذَ اللّهُ ولَدًا" (بقره / ۲، ۱۱۶) و آن فرزند، [[حضرت مسیح]] است: "و قالَتِ النَّصـرَی المَسیحُ ابنُ اللّه" (توبه / ۹، ۳۰)؛ همچنین از باور مسیحیان به [[تثلیث]] و [[اعتقاد]] به اَب، ابن و [[روح القدس]] خبر می‌دهد و اینکه آنان بر این [[عقیده]] بودند که خدا یکی از این سه نفر است: "لَقَد کَفَرَ الَّذینَ قالوا اِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلـثَةٍ و ما مِن اِلـهٍ اِلاّ اِلـهٌ وحِدٌ و اِن لَم یَنتَهوا عَمّا یَقولونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَروا مِنهُم عَذابٌ اَلیم". ([[مائده]] / ۵، ۷۳) قرآن کریم در آیه‌ای دیگر باور به بنوّت [[عیسی]]{{ع}} و تثلیث را [[غلوآمیز]] شمرده و از مسیحیان می‌خواهد از [[غلوّ در دین]] خود بپرهیزند و در این‌باره از آنچه [[حق]] است [[تجاوز]] نکنند و به [[صراحت]] اعلام می‌کند که عیسی [[فرزند مریم]]، [[رسول خدا]] و کلمه [[الهی]] و [[روحی]] از عالم [[الوهیت]] است که به سوی [[مریم]] افکنده شده است: "یـاَهلَ الکِتـبِ لاتَغلوا فی دینِکُم و لا تَقولوا عَلَی اللّه اِلاَّ الحَقَّ اِنَّمَا المَسیحُ عیسَی ابنُ مَریَمَ رَسولُ اللّه و کَلِمَتُهُ اَلقـها اِلی مَریَمَ و رُوحٌ مِنهُ فَـآمِنوا بِاللّه و رُسُلِهِ و لا تَقولوا ثَلـثَةٌ انتَهوا خَیرًا لَکُم اِنَّمَا اللّهُ اِلـهٌ وحِدٌ". ([[نساء]] / ۴، ۱۷۱) برخی با [[استدلال]] به این [[آیات]] به [[شرک]] [[اهل کتاب]] نظر داده‌اند؛<ref>جواهر الکلام، ج۶، ص۴۲؛ الحدائق، ج۵، ص۱۶۵ - ۱۶۶. </ref> به خصوص که [[قرآن کریم]] پس از طرح [[عقیده]] [[یهود]] و [[مسیحیان]] درباره بنوّت عُزَیْر و [[عیسی]] در [[آیه]] ۳۰ [[سوره توبه]] / ۹ به شرک آنان در آیه ۳۱ اشاره کرده است: "اِتَّخَذوا اَحبارَهُم و رُهبـنَـهُم اَربابًا مِن دونِ [[اللّه]] و المَسیحَ ابنَ مَریَمَ و ما اُمِروا اِلاّ لِیَعبُدوا اِلـهًا وحِدًا لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ سُبحـنَـهُ عَمّا یُشرِکون". [[شرک]] در این آیه، شرک [[ربوبی]] است؛ زیرا [[یهودیان]]، [[عالمان]] خویش ([[احبار]]) و مسیحیان، [[راهبان]] خود را به جای [[خدا]] [[اطاعت]] کردند.
[[قرآن]] درباره [[مسیحیان]] نیز گزارش کرده است که آنان می‌پنداشتند [[خدا]] برای خود [[فرزندی]] [[برگزیده]] است: {{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ}}<ref>«و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند» سوره بقره، آیه ۱۱۶.</ref> و آن فرزند، [[حضرت مسیح]] است: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref>؛ همچنین از باور مسیحیان به [[تثلیث]] و [[اعتقاد]] به اَب، ابن و [[روح القدس]] خبر می‌دهد و اینکه آنان بر این [[عقیده]] بودند که خدا یکی از این سه نفر است: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> قرآن کریم در آیه‌ای دیگر باور به بنوّت [[عیسی]]{{ع}} و تثلیث را [[غلوآمیز]] شمرده و از مسیحیان می‌خواهد از [[غلوّ در دین]] خود بپرهیزند و در این‌باره از آنچه [[حق]] است [[تجاوز]] نکنند و به [[صراحت]] اعلام می‌کند که عیسی [[فرزند مریم]]، [[رسول خدا]] و کلمه [[الهی]] و [[روحی]] از عالم [[الوهیت]] است که به سوی [[مریم]] افکنده شده است: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref> برخی با [[استدلال]] به این [[آیات]] به [[شرک]] [[اهل کتاب]] نظر داده‌اند؛<ref>جواهر الکلام، ج۶، ص۴۲؛ الحدائق، ج۵، ص۱۶۵ - ۱۶۶. </ref> به خصوص که [[قرآن کریم]] پس از طرح [[عقیده]] [[یهود]] و [[مسیحیان]] درباره بنوّت عُزَیْر و [[عیسی]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> به شرک آنان در آیه {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> اشاره کرده است. [[شرک]] در این آیه، شرک [[ربوبی]] است؛ زیرا [[یهودیان]]، [[عالمان]] خویش ([[احبار]]) و مسیحیان، [[راهبان]] خود را به جای [[خدا]] [[اطاعت]] کردند.


در برابر این دیدگاه، بسیاری از [[مفسران]] و [[فقیهان]]، شرک اهل کتاب را نپذیرفته‌اند؛ زیرا [[باور]] به بنوّت [[عزیر]] را [[اعتقاد]] همه یهودیان نمی‌دانند، بلکه آن را مختص برخی از فرقه‌های [[یهودی]] معاصر [[پیامبر]] دانسته‌اند که بعدها منقرض شده‌اند.<ref> مجمع البیان، ج۵، ص۳۶ - ۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۳. </ref> روایتی از [[ابن عباس]] که در بسیاری از [[منابع تفسیری]] گزارش شده است، همین نظر را [[تأیید]] می‌کند.<ref> مجمع البیان، ج۵، ص۳۷. </ref> برخی از عالمان [[مسلمان]] هم بر این نظرند که صرف اعتقاد به پسر داشتن خدا اگرچه عقیده‌ای [[باطل]] و [[کفرآمیز]] است، مستلزم شرک نیست؛ زیرا شرک به معنای قرار دادن [[شریک]] برای خدا در یکی از [[مقامات]] خاص خدایی است.<ref>کتاب الطهاره، امام خمینی، ج۳، ص۴۰۴. </ref>) برخی نیز گفته‌اند که بعضی از تفاسیرِ بنوّت برای خدا توجیه‌پذیر است؛<ref> المیزان، ج۹، ص۲۴۴. </ref> مانند اینکه گفته شود اضافه شدن ابن به خدا تشریفی است؛ مانند اضافه تشریفی "[[بیت]]" و "[[شهر]]" به اللّه در "[[بیت اللّه]]" و "شهر اللّه" که در این صورت مستلزم شرک نیست. آیه "و قالَتِ الیَهودُ و النَّصـری نَحنُ اَبنـو ٔ ا اللّه و اَحِبّـو ٔ هُ" می‌تواند شاهدی بر این برداشت باشد، چنان‌که [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] همین آیه تصریح کرده است که بدون [[شک]] یهود و [[نصارا]] ادعای [[فرزندی]] [[واقعی]] خویش را برای خدا نداشتند، بلکه این عنوان را جهت [[تکریم]] خویش مجازاً به کار می‌بردند.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۳. </ref> شماری از [[فقیهان]] با استناد به [[آیه]] "اِتَّخَذوا اَحبارَهُم و رُهبـنَـهُم اَربابًا مِن دونِ [[اللّه]] و المَسیحَ ابنَ مَریَمَ" ([[توبه]] / ۹، ۳۱) [[اهل کتاب]] را [[معتقد]] به [[ربوبیّت]] غیر [[خدا]] دانسته و بر [[شرک]] [[اهل کتاب]] [[استدلال]] کرده‌اند؛<ref> تفسیر صنعانی، ج۲، ص۲۴۵. </ref> ولی چنان‌که در روایاتی از [[رسول خدا]]{{صل}}و [[ائمه اهل بیت]]{{عم}}آمده است و بسیاری از [[مفسران]] گفته‌اند، اهل کتاب [[عالمان]] خویش را مدبران [[جهان هستی]] نمی‌دانستند، بلکه از آنان [[اطاعت محض]] می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۳. </ref> [[فخر رازی]] ضمن تصریح به اینکه مقصود از "ارباب" در این آیه [[خدایان]] نیست، بلکه مقصود اطاعت محض از [[اوامر و نواهی]] آنان است، می‌افزاید که با اندک توجهی این گونه [[بیماری]] [[شرک]] را در بیشتر [[مردم]] روی [[زمین]] خواهی یافت.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷. </ref> با این حال در این آیه [[حضرت مسیح]]{{ع}} نیز عطف به [[احبار]] و [[رهبان]] شده است که حمل اتخاذ ارباب بر اطاعت محض ممکن نیست؛ زیرا چنین اطاعتی از [[پیامبر خدا]] ([[عیسی]]) نه تنها نکوهشی ندارد، لازم است. بنابراین، آیه فوق می‌تواند نسبت به [[مسیحیان]]، شرک [[ربوبی]] را [[ثابت]] کند، چنان‌که [[آیات]] دیگری به [[صراحت]] از شرک [[نصارا]] [[سخن]] گفته‌اند؛ مانند آیاتی که بیان می‌کنند نصارا حضرت مسیح را خدا می‌دانستند: "لَقَد کَفَرَ الَّذینَ قالوا اِنَّ اللّهَ هُوَ المَسیحُ ابنُ مَریَمَ و قالَ المَسیحُ یـبَنی اِسرءیلَ اعبُدوا اللّهَ رَبّی و رَبَّـکُم اِنَّهُ مَن یُشرِک بِاللّه فَقَد حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الجَـنَّـةَ و مَأوهُ النّارُ و ما لِلظّـلِمینَ مِن [[اَنصار]]" ([[مائده]] / ۵، ۷۲) و آیه ۱۷ [[سوره مائده]] / ۵ و نیز آیه‌ای که بر [[الوهیت عیسی]] و مادرش نزد مسیحیان دلالت می‌کند: "و اِذ قالَ اللّهُ یـعیسَی ابنَ مَریَمَ ءَاَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذونی و اُمِّی اِلـهَینِ مِن دونِ اللّه" (مائده / ۵، ۱۱۶) و آیاتی که از [[اعتقاد]] نصارا به [[تثلیث]] حکایت می‌کنند: "لَقَد کَفَرَ الَّذینَقالوا اِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلـثَةٍ و ما مِن اِلـهٍ اِلاّ اِلـهٌ وحِدٌ". (مائده / ۵، ۷۳ و نیز [[نساء]] / ۴، ۱۷۱) بی‌تردید باورهای گزارش شده در این [[آیات]] موجب [[شرک]] و توجیه‌ناپذیرند.
در برابر این دیدگاه، بسیاری از [[مفسران]] و [[فقیهان]]، شرک اهل کتاب را نپذیرفته‌اند؛ زیرا [[باور]] به بنوّت [[عزیر]] را [[اعتقاد]] همه یهودیان نمی‌دانند، بلکه آن را مختص برخی از فرقه‌های [[یهودی]] معاصر [[پیامبر]] دانسته‌اند که بعدها منقرض شده‌اند.<ref> مجمع البیان، ج۵، ص۳۶ - ۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۳. </ref> روایتی از [[ابن عباس]] که در بسیاری از [[منابع تفسیری]] گزارش شده است، همین نظر را [[تأیید]] می‌کند.<ref> مجمع البیان، ج۵، ص۳۷. </ref> برخی از عالمان [[مسلمان]] هم بر این نظرند که صرف اعتقاد به پسر داشتن خدا اگرچه عقیده‌ای [[باطل]] و [[کفرآمیز]] است، مستلزم شرک نیست؛ زیرا شرک به معنای قرار دادن [[شریک]] برای خدا در یکی از [[مقامات]] خاص خدایی است.<ref>کتاب الطهاره، امام خمینی، ج۳، ص۴۰۴. </ref> برخی نیز گفته‌اند که بعضی از تفاسیرِ بنوّت برای خدا توجیه‌پذیر است؛<ref> المیزان، ج۹، ص۲۴۴. </ref> مانند اینکه گفته شود اضافه شدن ابن به خدا تشریفی است؛ مانند اضافه تشریفی "[[بیت]]" و "[[شهر]]" به اللّه در "[[بیت اللّه]]" و "شهر اللّه" که در این صورت مستلزم شرک نیست. آیه {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ}}<ref>«و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم» سوره مائده، آیه ۱۸.</ref> می‌تواند شاهدی بر این برداشت باشد، چنان‌که [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] همین آیه تصریح کرده است که بدون [[شک]] یهود و [[نصارا]] ادعای [[فرزندی]] [[واقعی]] خویش را برای خدا نداشتند، بلکه این عنوان را جهت [[تکریم]] خویش مجازاً به کار می‌بردند.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۳. </ref> شماری از [[فقیهان]] با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> [[اهل کتاب]] را [[معتقد]] به [[ربوبیّت]] غیر [[خدا]] دانسته و بر [[شرک]] [[اهل کتاب]] [[استدلال]] کرده‌اند؛<ref> تفسیر صنعانی، ج۲، ص۲۴۵. </ref> ولی چنان‌که در روایاتی از [[رسول خدا]]{{صل}}و [[ائمه اهل بیت]]{{عم}}آمده است و بسیاری از [[مفسران]] گفته‌اند، اهل کتاب [[عالمان]] خویش را مدبران [[جهان هستی]] نمی‌دانستند، بلکه از آنان [[اطاعت محض]] می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۳. </ref> [[فخر رازی]] ضمن تصریح به اینکه مقصود از "ارباب" در این آیه [[خدایان]] نیست، بلکه مقصود اطاعت محض از [[اوامر و نواهی]] آنان است، می‌افزاید که با اندک توجهی این گونه [[بیماری]] [[شرک]] را در بیشتر [[مردم]] روی [[زمین]] خواهی یافت.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷. </ref> با این حال در این آیه [[حضرت مسیح]]{{ع}} نیز عطف به [[احبار]] و [[رهبان]] شده است که حمل اتخاذ ارباب بر اطاعت محض ممکن نیست؛ زیرا چنین اطاعتی از [[پیامبر خدا]] ([[عیسی]]) نه تنها نکوهشی ندارد، لازم است. بنابراین، آیه فوق می‌تواند نسبت به [[مسیحیان]]، شرک [[ربوبی]] را [[ثابت]] کند، چنان‌که [[آیات]] دیگری به [[صراحت]] از شرک [[نصارا]] [[سخن]] گفته‌اند؛ مانند آیاتی که بیان می‌کنند نصارا حضرت مسیح را خدا می‌دانستند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است» سوره مائده، آیه ۷۲.</ref> و آیه {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.</ref> و نیز آیه‌ای که بر [[الوهیت عیسی]] و مادرش نزد مسیحیان دلالت می‌کند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانسته‌ای، تو آنچه در درون من است می‌دانی و من آنچه در ذات توست نمی‌دانم، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی» سوره مائده، آیه ۱۱۶.</ref> و آیاتی که از [[اعتقاد]] نصارا به [[تثلیث]] حکایت می‌کنند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref> بی‌تردید باورهای گزارش شده در این [[آیات]] موجب [[شرک]] و توجیه‌ناپذیرند.


با این حال، شماری از [[دانشمندان]] [[مسلمان]] از اینکه این [[عقاید]] به همه [[مسیحیان]] منسوب باشد تردید کرده و چنین عقایدی را به شماری از آنان نسبت داده‌اند، چنان‌که [[طوسی]]،<ref>التبیان، ج۳، ص۴۷۷. </ref> [[طبرسی]]،<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۲ - ۳۵۳. </ref> [[زمخشری]] <ref>الکشاف، ج۱، ص۶۱۶. </ref> و [[فخر رازی]] <ref>التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۱. </ref> [[عقیده]] [[الوهیت حضرت عیسی]] را به [[فرقه]] "[[یعقوبیه]]" و به احتمال "ملکانیه" نسبت داده‌اند؛ نیز طوسی <ref>التبیان، ج۴، ص۷۰. </ref> و [[آلوسی]] <ref> روح المعانی، ج ۴، ص۶۲ - ۶۵. </ref> عقیده به [[الوهیت]] [[مریم]] و [[عبادت]] وی را به برخی [[فرقه‌ها]] مانند "مریمیه" منسوب دانسته‌اند.
با این حال، شماری از [[دانشمندان]] [[مسلمان]] از اینکه این [[عقاید]] به همه [[مسیحیان]] منسوب باشد تردید کرده و چنین عقایدی را به شماری از آنان نسبت داده‌اند، چنان‌که [[طوسی]]، <ref>التبیان، ج۳، ص۴۷۷. </ref> [[طبرسی]]،<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۲ - ۳۵۳. </ref> [[زمخشری]] <ref>الکشاف، ج۱، ص۶۱۶. </ref> و [[فخر رازی]] <ref>التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۱. </ref> [[عقیده]] [[الوهیت حضرت عیسی]] را به [[فرقه]] "[[یعقوبیه]]" و به احتمال "ملکانیه" نسبت داده‌اند؛ نیز طوسی <ref>التبیان، ج۴، ص۷۰. </ref> و [[آلوسی]] <ref> روح المعانی، ج ۴، ص۶۲ - ۶۵. </ref> عقیده به [[الوهیت]] [[مریم]] و [[عبادت]] وی را به برخی [[فرقه‌ها]] مانند "مریمیه" منسوب دانسته‌اند.


==نوع شرک [[مشرکان]] [[عصر نزول]]==
==نوع شرک [[مشرکان]] [[عصر نزول]]==
۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش