شرک در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←نوع شرک مشرکان عصر نزول
خط ۳۵۲: | خط ۳۵۲: | ||
برخی مانند [[ابن تیمیه]] و [[محمد بن عبدالوهاب]] و [[پیروان]] [[افکار]] این دو قائلاند که مشرکان [[صدر اسلام]]، تنها شرک در عبادت داشتند. این افراد با [[ترویج]] این نظر و نیز با توسعه در مفهوم عبادت به هر گونه [[کرنش]] و [[خضوع]]، کوشیدهاند تا آیات مرتبط با مشرکان عصر رسول خدا را بر مؤمنانی که [[اولیای الهی]] را میخوانند، منطبق کرده و آنان را به شرک عبادی متهم کنند. | برخی مانند [[ابن تیمیه]] و [[محمد بن عبدالوهاب]] و [[پیروان]] [[افکار]] این دو قائلاند که مشرکان [[صدر اسلام]]، تنها شرک در عبادت داشتند. این افراد با [[ترویج]] این نظر و نیز با توسعه در مفهوم عبادت به هر گونه [[کرنش]] و [[خضوع]]، کوشیدهاند تا آیات مرتبط با مشرکان عصر رسول خدا را بر مؤمنانی که [[اولیای الهی]] را میخوانند، منطبق کرده و آنان را به شرک عبادی متهم کنند. | ||
به گفته ابن تیمیه، شرک، به شرک در [[الوهیت]] و [[ربوبیت]] قسمت میشود و [[شرک]] در الوهیت بدین معناست که برای [[خدا]] مانندی در [[عبادت]]، [[محبت]]، [[ترس]] و [[امید]] قرار داده شود و این همان شرکی است که [[رسول خدا]]{{صل}}با آن [[مبارزه]] کرد و با [[مشرکان]] [[عرب]] که گرفتار چنین شرکی بودند جنگید. وی در ادامه به آیاتی مانند | به گفته ابن تیمیه، شرک، به شرک در [[الوهیت]] و [[ربوبیت]] قسمت میشود و [[شرک]] در الوهیت بدین معناست که برای [[خدا]] مانندی در [[عبادت]]، [[محبت]]، [[ترس]] و [[امید]] قرار داده شود و این همان شرکی است که [[رسول خدا]]{{صل}}با آن [[مبارزه]] کرد و با [[مشرکان]] [[عرب]] که گرفتار چنین شرکی بودند جنگید. وی در ادامه به آیاتی مانند {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ}}<ref>«و برخی از مردم به جای خداوند همتایانی میگزینند و آنها را چنان دوست میدارند که خداوند را و مؤمنان، خداوند را دوستدارترند. و کاش کسانی (که با گزینش بتها) به خود ستم کردند آنگاه که عذاب را (در رستخیز) مینگرند، دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵.</ref> و {{متن قرآن|أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ}}<ref>«آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفتهاند (و میگویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم، در آنچه اختلاف میورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمیکند» سوره زمر، آیه ۳.</ref> استناد کرده و ادامه داده است که مشرکان عرب به [[ربوبیت خدا]] [[اقرار]] داشتند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ میگویند: خداوند، بگو: سپاس، خداوند راست اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: اگر میدانید، زمین و هر که در آن است از کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«خواهند گفت: از آن خداوند است، بگو: پس آیا پند نمیگیرید؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۵.</ref> و هرگز احدی از مشرکان به [[نزول]] [[باران]] و روزی و [[تدبیر]] عالم از سوی [[بتها]] [[باور]] نداشته است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۹۲. </ref> | ||
همچنین [[خداوند]]، مسلمانان را از [[سبّ]] خدایان مشرکان، [[نهی]] کرده است؛ زیرا موجب میشود آنها هم از روی جهل خدا را [[دشنام]] دهند: | [[محمد بن عبدالوهاب]] نیز، بر این نظر است که [[کافران]] عصر رسول خدا{{صل}} به [[توحید ربوبی]] اقرار داشتند و [[گواهی]] میدادند که [[خداوند]] [[خالق]]، [[رازق]]، زنده کننده و میراننده و [[مدبر]] همه [[آفرینش]] است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره یونس، آیه ۳۱.</ref> با این حال، این اقرار موجب وارد شدن آنها در قلمرو [[اسلام]] نشد و آنها را در شمار [[مسلمانان]] قرار نداد، از همین رو رسول خدا{{صل}} با آنها جنگید و [[اموال]] و خونشان را [[مباح]] ساخت.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۱۰۹ - ۱۱۰. </ref> این دیدگاه که مشرکان [[دوره جاهلی]] تنها در [[عبودیت]] [[شرک]] ورزیده و در ربوبیت [[موحد]] بودهاند، با [[آیات]] و گزارشها و [[روایات]] [[تاریخی]] ناسازگار است، چنانکه [[ابن تیمیه]] خود در توضیح شرک الوهی، ترس و امید را مقارن [[شرک عبادی]] قرار داده است <ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۹۲. </ref> که نشان میدهد [[مشرکان]]، [[شرک]] در [[ربوبیت]] هم داشتهاند. از [[آیات]] پرشماری که ذیل عنوان "پیوند [[شرک عبادی]] و [[ربوبی]]" در همین مقاله ارائه شد، به روشنی استفاده میشود که شرک عبادی مشرکان، برخاسته از [[شرک]] ربوبی آنها بوده است؛ برای نمونه: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی برگزیدند بدین امید که یاوری شوند» سوره یس، آیه ۷۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۳۰۶. </ref>؛ {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی گزیدند تا برای آنان مایه عزت باشند» سوره مریم، آیه ۸۱.</ref>.<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص۴۱۳. </ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«تنها بتهایی را به جای خداوند میپرستید و دروغی فرا میبافید؛ بیگمان کسانی که به جای خداوند میپرستید اختیار روزی شما را ندارند ، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده میشوید» سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref><ref>التحریر و التنویر، ج۲۰، ص۱۴۸. </ref> این آیات به وضوح دلالت دارند که مشرکان با غرض کسب [[نصرت]]، [[عزّت]] و روزی به [[عبادت بتها]] میپرداختند و برای [[بتها]] اثرگذاری در امور عالم قائل بودند، از همین رو براساس آیاتی دیگر آنها [[رسول خدا]]{{صل}} را از آسیب و [[خشم]] بتها میترساندند: {{متن قرآن|أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«آیا خداوند بنده خویش را بسنده نیست؟ و تو را از کسانی جز او میترسانند و هر کس را خداوند گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۳۶.</ref><ref> تفسیر مراغی، ج۲۴، ص۷. </ref> و در [[مقام]] [[اهانت]] به رسول خدا{{صل}} میگفتند که برخی از [[خدایان]] ما به تو ضرر رسانده و عقلت را ربودهاند: {{متن قرآن|إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«ما جز این نمیگوییم که یکی از خدایان ما به تو آسیبی رسانده است ؛ گفت: من خداوند را گواه میگیرم و (شما نیز) گواه باشید که من از شرکی که در برابر او میورزید، بیزارم» سوره هود، آیه ۵۴.</ref> گزارش [[مورخان]] هم مؤید این نظر است: ابن هشام از برخی [[عالمان]] گزارش کرده است که [[عمرو]] بن لُحَیّ (نخستین کسی که [[بتپرستی]] را در [[جزیرة العرب]] رواج داد) در مسیر خود از [[مکه]] به [[شام]] در [[سرزمین]] عمالقه بتپرستی آنان را دید. وقتی از آنان درباره [[حقیقت]] بتپرستی پرسید، به او گفتند که اینها بتهاییاند که آنها را میپرستیم و از آنها [[باران]] میخواهیم و آنها برای ما باران میفرستند و [[یاری]] میطلبیم و آنها ما را یاری میکنند. عمرو از آنان بتی طلبید و عمالقه به او [[بت]] "هُبَل" را دادند. عمرو آن را به مکه آورد و [[مردم]] را به [[عبادت]] آن فراخواند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۷. </ref> سهیلی<ref> الروض الانف، ج۱، ص۱۰۵. </ref> و ازرقی <ref> اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۶. </ref> نیز از [[ترویج]] [[بتپرستی]] از سوی [[عمرو بن لحی]] گزارشهایی آوردهاند؛ همچنین براساس روایتی، ضمام بن [[ثعلبه]] هنگامی که از نزد [[رسول خدا]] بیرون آمد و بر قومش وارد شد، در نخستین [[اقدام]] به [[ناسزاگویی]] به [[لات]] و عزّی پرداخت. قومش او را از این کار بازداشتند و به او گفتند از بَرَص و [[جذام]] و [[جنون]] بترس. او گفت به [[خدا]] [[سوگند]]، لات و عزّی به شما سود و زیانی نمیرسانند.<ref>المستدرک، ج۳، ص۵۴. </ref> جوادعلی که [[تاریخ]] [[عرب پیش از اسلام]] را از نسبشناسان، [[مورخان]] و [[سیرهنویسان]] معتبری، چون [[محمد بن اسحاق]]، کلبی و ابن حبیب [[بغدادی]] نقل کرده است، درباره [[بتپرستان]] [[عصر جاهلی]] بر این نظر است که آنان [[بتها]] را [[حافظ]] و حامی [[قبیله]] میدانستند و [[اهل]] قبیله بتها را در [[جنگها]] و سفرها همراه میبردند تا از [[یاری]] آنها بهرهمند و از گزند [[دشمنان]] قبیله در [[امان]] باشند.<ref>المفصل، ج۱۱، ص۶۴. </ref> اما در خصوص آیاتی که براساس آنها [[مشرکان]]، [[خلق]] و [[تدبیر]] عالم را به [[اللّه]] نسبت میدهند: {{متن قرآن|لَيَقُولُنَّ اللَّهُ}}<ref> سوره عنکبوت، آیه ۶۱.</ref> یا {{متن قرآن|سَيَقُولُونَ لِلَّهِ }}<ref> سوره مؤمنون، آیه ۸۵.</ref>. برخی گفتهاند این پاسخِ [[باطن]] و [[فطرت]] آنهاست؛ زیرا فطرت و [[سرشت]] [[انسانها]] به [[نیکی]] تشخیص میدهد که همه امور در دست خدایند. تعبیر {{متن قرآن|سَيَقُولُونَ لِلَّهِ }}<ref> سوره مؤمنون، آیه ۸۵.</ref> را نیز شاهدی بر این مطلب گرفتهاند که آنها اگر [[تأمل]] کرده و به فطرت خویش مراجعه کنند، چنین پاسخی میدهند.<ref> تفسیر قرطبی، ج۸، ص۳۳۵. </ref> روایتی از رسول خدا{{صل}} که [[امام باقر]]{{ع}} [[راوی]] آن است همین برداشت را [[تأیید]] میکند. براساس این [[روایت]]، رسول خدا{{صل}} با استناد به این [[آیه]] پذیرش [[خالقیت]] خدا از سوی مشرکان را ناظر به فطرت آنها میداند.<ref>الکافی، ج۲، ص۱۲. </ref> [[قرطبی]] [[اقرار]] مشرکان را به [[فکر]] و [[انصاف]] موکول کرده است. او جمله {{متن قرآن|سَيَقُولُونَ لِلَّهِ }}<ref> سوره مؤمنون، آیه ۸۵.</ref> را به {{عربی|"فسيقولون هو لله إن فكّروا وأنصفوا"}} [[تفسیر]] کرده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۳۳۵. </ref> به گفته [[ابن جوزی]]، با وجود گزارش چنین جوابی از سوی مشرکان، ظاهر [[کلام خداوند]] این است که آنان در هیچ چیز [[موحد]] نبودهاند.<ref> زاد المسیر، ج۴، ص۲۲. </ref> [[بیضاوی]] و شوکانی نیز گفتهاند که آنان جز این اعتراف چارهای ندارند؛ زیرا [[عقل]] [[سلیم]] با کمترین [[تأمل]] آنان را به [[اقرار]] [[توحید در خالقیت]] وا میدارد.<ref>فتح القدیر، ج۲، ص۵۰۴؛ نیز نک: تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۴۳۳. </ref> | ||
از [[کلام]] [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] استفاده میشود که گرچه مشرکانی براساس این آیه اصل [[خالقیت]] و [[ربوبیت]] کلی [[خدا]] را پذیرفته بودند، با این حال متناسب با نیازها و اولویتهای خود به [[خدایان]] دیگری نیز در [[تدبیر]] برخی [[شئون]] عالم [[معتقد]] بودند و آیه درصدد است که [[مشرکان]] را به پذیرش [[توحید در ربوبیت]] و [[عبادت]] وادارد و جملههای {{متن قرآن|أَفَلَا تَتَّقُونَ}} و{{متن قرآن|فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ}}<ref>«این است خداوند پروردگار راستین شما » سوره یونس، آیه ۳۲.</ref> بر این مطلب دلالت دارند.<ref> المیزان، ج۱۰، ص۵۰ - ۵۳. </ref> به هر تقدیر، قاطبه [[دانشمندان]] [[فریقین]]، دیدگاه انطباق [[آیات]] مربوط به مشرکان را بر [[مسلمانان]]، برآمده از [[جهل]] و [[افراط]] برشمرده و آن را با آموزههای [[قطعی]] [[اسلام]]، مانند [[حرمت]] [[تکفیر]] مسلمانان، ناسازگار دانستهاند.<ref>الاغاثه، ص۳۱ - ۳۲. </ref> از [[آیات قرآن کریم]]، که [[باورها]] و [[اعمال]] مشرکان مقارن [[نزول قرآن]] را گزارش کردهاند برمیآید که [[شرک]] آنان و خواندن خدایان و [[بتها]] از سوی آنان به گونهای است که هیچ [[ارتباط]] و سنخیتی با خواندن [[اولیای الهی]] از سوی مسلمانان ندارد؛ از جمله در آیه {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> مشرکان را به سبب خواندن بتها به جای خدا [[گمراهی]] معرفی کرده است:{{متن قرآن|وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ}}<ref>«و گمراهتر از آن کس که به جای خداوند چیزی را (به پرستش) میخواند که تا رستخیز پاسخ او را نخواهد داد، کیست؟ و آنان از خواندن اینان بیخبرند» سوره احقاف، آیه ۵.</ref> نیز از آیات فراوان دیگری که همین محتوا را دارند استفاده میشود که مشرکان نگاه استقلالی به وسایط و آلهه خود داشتهاند. تعبیر {{متن قرآن|مِنْ دُونِ اللَّهِ}} در این آیه و آیات فراوان دیگر بیانگر این [[واقعیت]] است. | |||
همچنین [[خداوند]]، مسلمانان را از [[سبّ]] خدایان مشرکان، [[نهی]] کرده است؛ زیرا موجب میشود آنها هم از روی جهل خدا را [[دشنام]] دهند: {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref> جرئت [[مشرکان]] بر چنین اقدامی، بیانگر این [[حقیقت]] است که آنان برای [[خدایان]] خود، [[منزلت]] و جایگاهی [[برتر]] از [[خدا]] قائلاند و برای [[حفظ حرمت]] آنها حاضرند به خدا هم [[دشنام]] دهند، از همینرو، این ادعای مشرکان که ما خدایان را با غرض نزدیک شدن به [[اللّه]] [[عبادت]] میکنیم: {{متن قرآن|أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ}}<ref>«آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفتهاند (و میگویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم، در آنچه اختلاف میورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمیکند» سوره زمر، آیه ۳.</ref> [[دروغین]] بوده و عبادت آنها برخاسته از [[اعتقاد]] به [[ربوبیت]] و [[خالقیت]] استقلالی خدایان بوده است. بخش پایانی همین [[آیه]] نیز بر [[دروغگو]] بودن مشرکان تأکید کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ}}. در حقیقت، هنگامی که مشرکان در برابر احتجاجهای [[رسول خدا]]{{صل}}پاسخی نداشتند مجبور شدند چنین ادعای دروغینی داشته باشند.<ref>الاغاثه، ص۳۲؛ تصحیح المفاهیم، ص۶۳ - ۶۶. </ref> دلیل [[دروغ]] بودن این ادعا آن است که آنان از [[سجده]] بر [[خداوند]] [[رحمان]] سرباززدند و رسول خدا{{صل}} را به سبب [[فرمان]] به سجده [[نکوهش]] کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا}}<ref>«و چون به آنان گویند: به (خداوند) بخشنده سجده برید میگویند: (خداوند) بخشنده چیست؟» سوره فرقان، آیه ۶۰.</ref> در [[نقد]] دیدگاه [[وهابیان]] در تفاوت [[عقیده]] مشرکان و [[مؤمنان]] گفتهاند که قطعاً مؤمنان [[انبیا]] و [[اولیا]] را خدا و [[شریک]] خدا قرار ندادهاند، بلکه معتقدند آنان [[بندگان خدا]] و مخلوق اویند و آنان را [[خالق]] چیزی و [[مالک]] نفع و ضرر و [[شایسته]] عبادت نمیدانند، بلکه قصد مؤمنان [[تبرک]] به آنهاست، از اینرو که آنان [[دوستان]] خدا، [[مقربان]] درگاه او و برگزیدگاناند و برپایه [[ادله]] فراوانی، خدا به [[برکت]] آنان به بندگانش [[رحم]] میکند. پس اعتقاد [[مسلمانان]] این است که خالق [[نافع]] و ضار تنها خدای یگانه است و هرگز کسی جز خدا [[استحقاق عبادت]] و تأثیری در عالم ندارد؛ ولی مشرکان براساس [[آیات]]، [[بتها]] را خدای خود و شایسته عبادت میدانستند. {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی برگزیدند بدین امید که یاوری شوند» سوره یس، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی گزیدند تا برای آنان مایه عزت باشند» سوره مریم، آیه ۸۱.</ref> | |||
==[[برائت از مشرکان]]== | ==[[برائت از مشرکان]]== |