بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# [[مقاوم]] شدن در برابر [[سختیها]] به سبب [[زندگی]] سخت، در محیط صحرانشینی. | # [[مقاوم]] شدن در برابر [[سختیها]] به سبب [[زندگی]] سخت، در محیط صحرانشینی. | ||
# [[حمایت]] افراد قبیله از یکدیگر در برابر حوادث تلخ و خطرناک<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۶۱-۳۶۲. </ref> | # [[حمایت]] افراد قبیله از یکدیگر در برابر حوادث تلخ و خطرناک<ref>فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۱۵. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، نظام قبیلگی در عصر بعثت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۳۶۱-۳۶۲. </ref> | ||
==قبیله در سیره سیاسی پیامبر اعظم== | |||
اساسیترین و محوریترین مفهوم در [[جزیرة العرب]] [[جاهلی]]، مفهوم «قبیله» به عنوان بزرگترین واحد [[اجتماعی]] - [[سیاسی]] آن [[روزگار]] بود. به همین دلیل برای تبیین ساختار اجتماعی - سیاسی شبه جزیره در [[دوره جاهلی]] و نیز پس از [[اسلام]]، به ناچار میباید که از قبیله آغاز کرد. قبیله را میتوان یک واحد و ساخت اجتماعی تلقی کرد که گروهی از مردمی که دارای [[حس]] مشترک قبیلگی ([[عصبیت]]) هستند آن را شکل دادهاند. از همین رو آنان دارای تشابهاتی [[فرهنگی]]، زبانی و [[دینی]] هستند که آنان را از سایر واحدها و گروهها متمایز میکند. | |||
آنچه در شبه جزیره اصالت و محوریت داشت قبیله بود. [[محمد]] الجابری میگوید: [[عرب جاهلی]] هر نوع [[رفتار]] سیاسی، دینی و اجتماعی را بیآنکه با معیاری فراگیر ارزیابی کند به سنتهای درونی هر قبیله ارجاع میداد<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام (قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۵ [در دست انتشار])، ص۴۷.</ref>. به [[اعتقاد]] او، ریشه این رفتار در محیط و شرایط جغرافیایی ویژه مناطق صحرایی و بیابانی و [[نظام]] قبیلهای است که از آن با عنوان گسست (انفصال) یاد میکند، یعنی اساس [[روابط]] در بیابان بر گسست [[استوار]] است. در مقابل [[پیوستگی]] (اتصال) که ویژگی [[جامعه]] [[شهرنشین]] و محیط دریایی است<ref>محمد عابد الجابری، بنیة العقل العربی، دراسة تحلیلة نقدیة لنظم المعرفة فی الثقافة العربیة (بیروت، مرکز دراسات الوحدة العربیة، ۱۹۸۶)، ص۲۳۹-۲۴۸.</ref>. بنابراین، این محیط و شرایط است که خود را به عنوان مهمترین عامل [[زندگی]] در صحرا بر انسانهای ساکن در آن تحت عنوان قبیله [[تحمیل]] میکند. از همینرو از مهمترین نتایج پیوند اقلیم و قبیله، [[استقلال]] بیرونی و [[خودمختاری]] و [[خودگردانی]] درونی [[قبایل]] از حیث [[آداب]] و [[سنن اجتماعی]] - سیاسی است، که در روابط درونقبیلهای یا روابط بینالقبایلی پذیرفته شده بود<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۴.</ref>. در شبه جزیره به جز چند منطقه دارای [[جمعیت]] نسبتاً زیاد همچون [[مکه]] و یثرب بیشتر مناطق آن خالی از سکنه بود، البته در شهرهایی همچون [[مکه]] و یثرب نیز ساختاری [[اداری]] و [[سیاسی]] وجود نداشت. در مکه نه [[مجلسی]] برای صدور [[احکام]] یکسان و نه [[حاکم]] [[مدنی]] یا نظامی وجود داشت. [[مورخان]] از هیچ مدیر واحدی که [[شهر]] را اداره کند و [[زندانی]] برای بازداشت افراد اخلالگر داشته باشد، یاد نکردهاند<ref>جواد علی، تاریخ مفصل عرب قبل از اسلام، ترجمه محمدحسین روحانی (بابل، کتاب سرای بابل، ۱۳۶۷)، ج۴، ص۴۸-۴۹.</ref>. در یثرب نیز شرایط به همین گونه بود. دو رکن «اُطم» یا محله - به عنوان ساختار فیزیکی و جغرافیایی و هندسی - و «ربعة» - که ناظر به [[استقلال]] قبیله در [[روابط اجتماعی]] و [[آداب و رسوم]] و [[سنن]] است - ساختار مستقل [[قبایل]] را نشان میدهد<ref>صالح احمد العلی، دولت رسول خدا{{صل}}، ترجمه هادی انصاری (قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۱)، ص۱۷-۴۰.</ref>. به طور کلی [[عرب جاهلی]] با هیچ یک از انواع کنونی یا مشهور [[حکومت]] آشنا نبود، نه [[نظام]] [[قضایی]] روشنی داشت، نه نیروی انتظامی برای [[امنیت]]، نه [[قدرت اجرایی]] متمرکز و نه [[نظام اقتصادی]] و پولی تعریف شده<ref>همان، ص۵۸، به نقل از: حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ص۵۱-۵۲.</ref>. | |||
بنابراین [[سرزمین]] بزرگ شبه [[جزیره عربستان]] در دوره [[جاهلیت]]، هیچگاه [[شاهد]] [[ساختار قدرت]] و دولتی متمرکز نبوده است. [[دلایل]] این ساختار به طور خلاصه عبارتند از: ۱. مانع جغرافیایی: دوری مناطق قابل سکونت و کمبود راههای ارتباطی و وجود بیابانهای خشک و بیآب و علف؛ ۲. مانع [[عقیدتی]]: فقدان نگرش فراقبیلهای و وجود [[مذاهب]] متعدد و مشرکانه و [[نظام فکری]] آنکه باعث [[تفرق]] میشد؛ ۳. پیوندهای نسبی: انشعاب قبیله با افزایش [[جمعیت]] به دلیل تزاید منتقدان؛ ۴. [[عصبیّت]] قبیلگی؛ ۵. فقدان [[دشمن]] و [[تهدید]] خارجی به علت موقعیت اقلیمی و جغرافیایی شبه جزیره و در نتیجه عدم [[احساس نیاز]] به [[دولت]] برای دفع تهدید خارجی<ref>ابراهیم برزگر، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران (تهران، سمت، ۱۳۸۳)، ص۸۳-۸۵.</ref>. | |||
برخی این [[احساس]] که واحد [[سیاسی]] قبیله میتواند نیازهای مختلف خود را با اتکای به قبیله و حداکثر همپیمانی با قبیلهای دیگر برطرف سازد، از مهمترین [[دلایل]] عدم شکلگیری ساخت [[دولت واحد]] و متمرکز در شبه جزیره میدانند<ref>رسول جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت (قم: ۱۳۶۳)، ص۱۷.</ref>.<ref>[[محسن ابوالفتحی|ابوالفتحی، محسن]]، [[توزیع قدرت در دولت نبوی (مقاله)|توزیع قدرت در دولت نبوی]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۹۶.</ref> | |||
===ساخت [[قدرت]] در قبیله [[دوره جاهلی]]=== | |||
[[نظام قبیله]] در [[عصر جاهلی]]، براساس تقسیمات پذیرفتهشده عرفی و مورد نظر و [[رضایت]] افراد قبیله شکل میگرفت<ref>غلامرضا ظریفیان شفیعی، دین و دولت در اسلام (تهران، میراث ملل، ۱۳۷۶)، ص۹۲.</ref>. بر این اساس هر قبیله از دو رکن تشکیل شده بود: اعضای اصلی قبیله و وابستگان. اعضای اصلی قبیله شامل شیخ یا [[رئیس]] قبیله، اشراف قبیله و اعضای عادی قبیله و وابستگان هم شامل پناهندگان یا [[موالی]] و بردگان<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۶-۴۱.</ref>. | |||
[[امیر]] یا [[سید]] یا شیخ قبیله در رأس [[هرم]] قدرت در قبیله قرار میگرفت. معیار برای [[انتخاب]] فردی به [[ریاست]] قبیله، نه [[وراثت]]، بلکه دارا بودن ویژگیهایی همچون [[شرافت]]، [[تعصب]]، [[ثروت]]، [[نفوذ]]، تجربه، [[بردباری]]، [[دانش]]، قدرت بیان و [[دلاوری]] بود<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۷.</ref>. به دلیل [[انتخاب رئیس]] با [[بیعت]] افراد [[صاحب رأی]] یا [[اهل حل و عقد]]، او کمتر میتوانست راه [[استبداد]] در پیش گیرد<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۸.</ref>، اما در عین حال [[اطاعت]] از رئیس و تصمیماتش از جمله محوریترین امور قبیله به شمار میرفت. | |||
[[مسئولیت]] رئیس قبیله عبارت بود از: [[تصمیمگیری]] در امور کلی مربوط به قبیله مانند استقبال از سفرای [[قبایل]]، [[تصمیم]] در مورد [[جنگ]] و [[صلح]]، بستن [[پیمان]] با قبایل دیگر، [[اطعام]] [[ضعفا]] و [[سرپرستی یتیمان]] قبیله<ref>غلامرضا ظریفیان شفیعی، دین و دولت در اسلام، ص۹۴.</ref>. او از امتیازاتی همچون یکچهارم [[غنایم]]، [[گزینش]] غنایم پیش از تقسیم، [[فرماندهی سپاه]]، غنایم پیش از شروع جنگ و غنایم غیرقابل تقسیم بهره میبرد<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۷-۳۸.</ref>. قدرت در قبیله محدود به رئیس آن نبود، بلکه اشراف قبیله به عنوان [[مشاوران]] [[رئیس]] نیز اختیارات و امتیازات زیادی داشتند، از جمله بخشی از یکچهارم [[غنایم جنگی]] که در [[اختیار]] رئیس بود، به آنان تعلق داشت و مهمتر از همه، [[حق]] [[استیمان]] و اعطای [[پناهندگی]] داشتند. اشراف واسط بین رئیس و اعضای عادی قبیله بودند. به هنگام [[جنگ]] و [[بیعت]]، به [[بسیج]] اعضا میپرداختند و در مواقع [[لزوم]]، داور [[اختلافات]] بین اعضا و نیز اعضا و رئیس قبیله بودند<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۸، به نقل از: ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، ص۴۵.</ref>. طبقه اشراف در [[قبایل]] به مثابه فعالان [[سیاسی]] بودند که کارکردهایی [[شبیه]] [[جامعه مدنی]] در اصطلاح امروز داشتند<ref>داود فیرحی، تاریخ تحول دولت در اسلام، ص۳۸-۳۹.</ref>.<ref>[[محسن ابوالفتحی|ابوالفتحی، محسن]]، [[توزیع قدرت در دولت نبوی (مقاله)|توزیع قدرت در دولت نبوی]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۹۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۵۴: | خط ۷۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:1100627.jpg|22px]]، [[محسن ابوالفتحی|ابوالفتحی، محسن]]، [[توزیع قدرت در دولت نبوی (مقاله)|توزیع قدرت در دولت نبوی]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:قبیله]] | [[رده:قبیله]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |