←مدت زمان جنگ
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
==مدت زمان جنگ== | ==مدت زمان جنگ== | ||
[[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]: [[جنگ]] از ظهر تا [[غروب]] [[خورشید]] بود<ref>[[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]، ج ۳، ص ۳۸.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۰-۳۷۵.</ref> | [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]: [[جنگ]] از ظهر تا [[غروب]] [[خورشید]] بود<ref>[[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]، ج ۳، ص ۳۸.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۰-۳۷۵.</ref> | ||
==بزرگواری== | |||
[[امام باقر]]{{ع}}: [[علی]]{{ع}} به منادیاش در [[جنگ]] [[بصره]] (جملْ) [[دستور]] داد که فریاد زند: فراریان از [[جنگ]]، دنبال نمیشوند. زخمیها کشته نمیشوند. [[اسیران]] به [[قتل]] نمیرسند. هرکس در خانهاش را ببندد، در [[امان]] است وهرکس سلاحش را بر [[زمین]] اندازد، در [[امان]] است و هیچ چیز از [[اموال]] آنان (جملیان) [به غنیمت] گرفته نمیشود<ref>چنان که از احادیث برداشت میشود، بازماندگان لشکر جمل، اجازه یافتند که اموالشان را با خود ببرند؛ اگر چه اثاث و اسلحه کشتگان و فراریانی که بازنگشتند، بر جای ماند و امام{{ع}} آنها را میان سپاه خویش، تقسیم نمود. (م)</ref><ref>{{متن حدیث|الإمام الباقر{{ع}}: أمَرَ عَلِی{{ع}} مُنادِیهُ فَنادی یومَ البَصرَةِ: «لا یتبَعُ مُدبِرٌ، ولا یذَففُ عَلی جَریحٍ، ولا یقتَلُ أسیرٌ، ومَن أغلَقَ بابَهُ فَهُوَ آمِنٌ، ومَن ألقی سِلاحَهُ فَهُوَ آمِنٌ»، ولَم یأخُذ مِن مَتاعِهِم شَیئاً}} (السنن الکبری، ج ۸، ص ۳۱۴، ح ۱۶۷۴۷).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==صدور [[فرمان]] [[عفو]] عمومی== | |||
[[أنساب الاشراف (کتاب)|أنساب الاشراف]]: [[علی]]{{ع}}، هنگامی که [[چیرگی]] یافت و [[پیروز]] شد، برای [[سخنرانی]] به پا خاست و فرمود: "ای [[مردم بصره]]! از شما گذشتم. برحذر باشید از [[فتنه]]! بهراستی که شما نخستین مردمانی بودید که [[بیعت]] را شکستید و [[وحدت]] [[امت]] را برهم زدید". آن گاه نشست و [[مردم]] با وی [[بیعت]] کردند<ref>[[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]]، ج ۳، ص ۵۸.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==گفتگوهایی میان [[امام]]{{ع}} و عایشه== | |||
[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]- در گزارش [[عایشه]]-: [[علی]]{{ع}} نزد [[عایشه]] آمد که در [[خانه]] [[عبد الله بن خلف خزاعی]] بود؛ همو که پسرش به "طلحة الطلحات" معروف بود. [[امام]]{{ع}} فرمود: "ای حُمَیرا! از این حرکتْ دست برنمیداری؟". [[عایشه]] گفت: ای پسر [[ابی طالب]]! [[قدرت]] یافتی، پس [[نرمی]] به [[خرج]] ده! فرمود: "به سوی [[مدینه]] حرکت کن و به همان خانهات بازگرد که [[پیامبر خدا]] تو را [[دستور]] داد در آن بنشینی". گفت: چنین میکنم<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==فرستادن [[عایشه]] به سوی مدینه== | |||
[[الجمل (کتاب)|الجمل]]: چون امیرمؤمنانْ [[تصمیم]] حرکت به سوی [[کوفه]] گرفت کسی را نزد [[عایشه]] فرستاد که به وی [[دستور]] دهد به سوی [[مدینه]] کوچ کند. وی برای حرکت، مهیا شد. سپس [[چهل]] [[زن]] را دستار و کلاه پوشانید و [[شمشیر]] در اختیارشان نهاد و به آنان [[فرمان]] داد از [[عایشه]] محافظت کنند و او را از راست و چپ و پشت سر، درمیان گیرند. [[عایشه]] در طول راه میگفت: بار خدایا! با [[علی بن ابی طالب]]، چنان کن که با من [[رفتار]] کرد؛ مردان را به همراهم فرستاد و [[حرمت]] [[پیامبر خدا]] را نگه نداشت. وقتی [[زنان]]، همراه با [[عایشه]] به [[مدینه]] رسیدند، دستارها و شمشیرها را برداشتند و با وی وارد [[مدینه]] شدند. چون [[عایشه]] آنان را دید، از دشنامگویی و [[نکوهش]] [[امیرمؤمنان]]، پشیمان شد و گفت: [[خداوند]] به پسر [[ابی طالب]]، [[پاداش]] [[نیکو]] دهد؛ چرا که [[حرمت]] [[پیامبر خدا]] را درباره من، پاس داشت<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۴۱۵.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==غنیمتهای جنگ== | |||
[[شرح الأخبار (کتاب)|شرح الأخبار]]: [[یاران علی]]{{ع}} آنچه را [[اهل بصره]] برای [[پیکار]] با [[علی]]{{ع}} به لشکرگاه خود آورده بودند، به [[غنیمت]] گرفتند؛ ولی متعرض دیگر [[اموال]] آنان نشدند. [[علی]]{{ع}} جز آن مالها، [[اموال]] کشتگان [[اهل بصره]] را برای ورثهشان باقی گذاشت و از آنچه [سپاهش] به عنوان [[غنیمت]] برداشتند، [[خمس]] گرفت و بدین ترتیب، سنتْ جاری شد<ref>شرح الأخبار، ج ۱، ص ۳۸۹، ح ۳۳۱.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==ورود [[امام]]{{ع}} به [[بیت المال]] بصره== | |||
[[الجمل (کتاب)|الجمل]]: چون [[عثمان بن حنیف]] از [[بصره]] بیرون رفت و [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[بیت المال]] برگشتند و در برابر آنچه در آن بود، درنگ کردند، همین که [[میزان]] طلا و نقرهاش را دیدند، گفتند: اینها، همان غنیمتهایی است که [[خداوند]]، ما را به آنها [[وعده]] داده است و به ما خبر داده است که آن را به زودی در اختیارمان مینهد. ابو الأسود میگوید: این سخن را از آنان شنیدم و پس از آن ماجرا، [[علی]]{{ع}} را دیدم که وارد [[بیت المال]] [[بصره]] شد. وقتی ثروتهای آن را دید، فرمود: "ای [طلاهای] زرد! ای [نقرههای] سفید! دیگری را بفریبید. [[ثروت]]، مقتدای [[ستمگران]] است و من، پیشوای [[مؤمنان]]". به [[خدا]] [[سوگند]]، نه بدانچه در آنجا بود، توجهی کرد و نه در آنچه دیده بود، اندیشید؛ بلکه [[ثروتها]] را نزد او چون خاکی بیارزش یافتم. از آنان ([[طلحه]] و [[زبیر]]) و از وی شگفتزده شدم! از این رو با خود گفتم: "آنان از کسانیاند که [[دنیا]] را میخواهند، و این از کسانی است که [[آخرت]] را میجویند" و آگاهیام نسبت به وی افزون شد<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۲۸۵.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==[[سرزنش]] [[اهل بصره]] از سوی [[امام]]{{ع}}== | |||
[[الجمل (کتاب)|الجمل]]: چون [[امیرمؤمنان]]، نامههای [[پیروزی]] را نوشت، در میان [[مردم]] به [[سخنرانی]] برخاست و [[خداوند متعال]] را [[حمد]] کرد و بر او ثنا گفت و بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] فرستاد. سپس فرمود: "اما بعد؛ بهراستی که [[خداوند]]، [[بخشنده]] [[مهربان]] و عزیزِ صاحب [[انتقام]] است. [[گذشت]] و [[آمرزش]] خود را برای [[اهل]] [[طاعت]] نهاده، و [[عذاب]] و کیفرش را برای کسی که [[نافرمانی]] کند و دستورش را [[مخالفت]] نماید و در [[دین]]، [[بدعت]] گذارَد. [[صالحان]] با [[رحمت]] او مدد یافتند. ای [[اهل بصره]]! [[خداوند]]، مرا بر شما [[قدرت]] بخشید و شما را به خاطر رفتارتان [[تسلیم]] کرد. پس مبادا به کارهایی مانند کارهای گذشته باز گردید؛ چرا که شما نخستین کسانی بودید که [[پیکار]] و [[اختلاف]] را آغاز کردید و [[حق]] و [[انصاف]] را کنار نهادید"<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۴۰۰.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==[[جانشین]] گذاردن [[ابن عباس]] در بصره== | |||
[[الجمل (کتاب)|الجمل]]- به [[نقل]] از واقِدی، از [[رجال]] خودش-: چون [[امیرمؤمنان]] [[تصمیم]] گرفت از [[بصره]] بیرون رود، [[عبد الله]] بن [[عباس]] را بر آن [[[شهر]]] گمارد و به او سفارش کرد. از جمله سفارشهایش این بود که فرمود: "ای [[ابن عباس]]! بر تو باد [[پروای الهی]] و [برقراری] [[عدالت]] در میان کسانی که بر آنان گمارده شدهای و این که برای [[مردم]]، چهره بگشایی و مجلست را عمومیسازی و [[مردم]] را با [[بردباری]] خود، پذیرا باشی. بپرهیز از [[خشم]] که آن، انگیزهای [[شیطانی]] است، و بپرهیز از [[هوا و هوس]] که از راه [[خداوند]]، بازت میدارد! بدان که آنچه تو را به خداوندْ نزدیک میسازد، همان، دورکننده تو از [[آتش]] است، و آنچه تو را از خداوندْ دور میسازد، همان، نزدیککننده تو به [[آتش]] است. [[خدا]] را بسیار یاد کن و از غافلان مباش. و ابومِخْنَفْ [[لوط]] بن یحیی گزارش کرده است که: چون [[امیرمؤمنان]]، [[عبد الله]] بن [[عباس]] را به [[بصره]] گمارْد، برای مردمْ [[سخنرانی]] کرد، [[خداوند]] را [[سپاس]] و ثنا گفت و بر پیامبرش [[درود]] فرستاد. سپس فرمود: "ای [[مردم]]! [[عبد الله]] بن [[عباس]] را بر شما گماردم. از او بشنوید و دستورهایش را- تا وقتی از [[خداوند]] و پیامبرش [[اطاعت]] میکند- [[اطاعت]] کنید و اگر بدعتی گذاشت یا از [[حق]] کناره گرفت، به من خبر دهید تا او را از [[حکومت]] بر شما [[عزل]] کنم. بهراستی که امیدوارم او را پاکدامن، [[پارسا]] و خودنگهدار بیابم. من او را بدین کار نگماردم، جز آنکه میدانم این خصلتها در وی وجود دارد. [[خداوند]] بر من و شما ببخشد!". [[عبد الله]] در [[بصره]] ماند، تا زمانی که [[امیرمؤمنان]] به سوی [[شام]]، حرکت کرد. در آن هنگام، [[زیاد بن ابیه]] را به جای خود بر [[بصره]] گمارد و ابو الأسود دُئلی را نیز معاون او نهاد و خود به [[امیرمؤمنان]] پیوست و با او به سوی صِفینْ حرکت نمود<ref>[[الجمل (کتاب)|الجمل]]، ص ۴۲۰.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
==ورود [[امام]]{{ع}} به کوفه== | |||
[[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفین]]- به [[نقل]] از [[عبد الرحمان بن عبید بن ابی کنود]] و دیگران-: چون [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} از [[بصره]] به [[کوفه]] رسید، روز [[دوشنبه]]، دوازدهم [[رجب]] [[سال]] سی و [[ششم هجری]] بود و [[خداوند]]، پیروزیاش را گرامی داشت و او را بر دشمنش [[پیروز]] گردانید و به همراه او، بزرگان [[مردم]] و [[اهل بصره]] بودند. [[کوفیان]] به استقبال آمدند و در میان آنها [[قاریان]] و بزرگان [[کوفه]] حضور داشتند. سپس برای او به خیر و [[برکت]]، [[دعا]] کردند و گفتند: ای [[امیرمؤمنان]]! کجا اقامت میکنی؟ آیا به [[قصر ]][حکومتی] میروی؟ فرمود: "نه؛ ولی در رُحبه<ref>رُحْبه در این جا به معنای میدان و توقفگاه عمومی شهر است. (م)</ref>، توقفی خواهم داشت". پس در رُحبه، توقف کرد و سپس وارد [[مسجد]] بزرگ [[شهر]] شد و در آن، دو رکعت [[نماز]] گزارْد و بر [[منبر]] رفت و [[حمد]] و ثنای [[خداوند]] گفت و بر پیامبرش [[درود]] فرستاد و فرمود: "اما بعد؛ ای [[مردم کوفه]]! همانا برای شما در [[اسلام]]، فضیلتی است تا زمانی که آن را دگرگون نسازید و [[تغییر]] ندهید. شما را به سوی [[حق]] فرا خواندم و شما [[اجابت]] کردید. و آغاز کردید به [[مبارزه]] با مُنکر و آن را دگرگون ساختید. بدانید که [[فضیلت]] میان شما و [[خداوند]]، در [[احکام]] و تقسیمهاست. شما الگوی کسانی هستید که شما را پاسخ میگویند و در آنچهشما داخلگشتید، داخلمیگردند. بدانید که بیشترین [[هراس]] من بر شما، [[پیروی]] از [[هوا و هوس]] و آرزوهای طولانی است؛ زیرا که [[پیروی]] [[هوا و هوس]]، از [[حق]] باز میدارد و [[آرزوی دراز]]، [[آخرت]] را از یاد میبَرَد. بدانید که [[دنیا]] پشت میکند و میرود و [[آخرت]] روی میآورد و میآید و هریک را فرزندانی است. شما از [[فرزندان]] [[آخرت]] باشید. امروز، [روز] عمل است و حسابی نیست و فردا [روز] حساب است و جای عمل نیست. سپاسْ خدایی را که ولی خود را [[یاری]] کرد و دشمنش را بییاور گذاشت و راستگوی حقمدار را [[عزیز]] گردانید و بیعتشکنِ [[باطل]] مَدار را [[خوار]] ساخت. بر شما باد [[پروای الهی]] و [[پیروی]] [[اهل بیت]] پیامبرتان که از [[خداوند]]، [[اطاعت]] میکنند؛ آنان که در آنچه [[خدا]] را [[اطاعت]] میکنند، از دیگر فرقههایی که خود را به [[دین]] میبندند و ادعا دارند و با ما به مقابله میپردازند، سزاوارتر به [[پیروی]] شدناند، در حالی که آن دیگران، از [[فضیلت]] ما [[فضیلت]] یافتهاند؛ [[ولی امر]] ([[حکومت]]) ما را [[انکار]] میکنند، و در [[حق]] ما با ما [[کشمکش]] میکنند و ما را از آن، دور میسازند. آنان، نتیجه [[رفتار]] خود را چشیدند و به زودی [سزای] گمراهی [خود] را خواهند دید. بدانید که مردانی از شما از [[یاری]] من سر باز زدند و من، آنان را [[نکوهش]] و [[توبیخ]] میکنم. از آنان کناره جویید و آنچه را خوش نمیدارند، به گوششان برسانید تا بازگردند، و از این طریق، به هنگام جدا شدنها، [[حزب]] [[خدا]] شناخته میشود"<ref>وقعة صفین، ص ۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref> | |||
{{جمل}} | {{جمل}} |