|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
|
| |
|
| وی در [[زمان عثمان]] نیز به نقل [[اسرائیلیات]] پرداخت. سپس به [[شام]] رفت و جزو [[مشاوران]] [[معاویه]] و تحت [[حمایت]] او قرار گرفت و از طریق [[نقل روایات]] [[اسرائیلی]] و [[دروغ]]، پایههای [[حکومت]] وی را تثبیت کرد. [[روایات]] فراوانی که درباره [[فضیلت]] شام و ساکنان آن از وی نقل شده، [[مؤیّد]] این معناست. <ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۸۱. </ref> این [[یهودی]] به ظاهر [[مسلمان]]، توانست به کمک برخی [[صحابه]] از جمله [[ابوهریره]] که بیشترین نقش را در نقل و گسترش روایات کعب برعهده داشت، [[خرافات]] و داستانهای دروغ و جعلی فراوانی را وارد [[معارف دینی]] [[مسلمانان]] کند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۶۴. </ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳.</ref> | | وی در [[زمان عثمان]] نیز به نقل [[اسرائیلیات]] پرداخت. سپس به [[شام]] رفت و جزو [[مشاوران]] [[معاویه]] و تحت [[حمایت]] او قرار گرفت و از طریق [[نقل روایات]] [[اسرائیلی]] و [[دروغ]]، پایههای [[حکومت]] وی را تثبیت کرد. [[روایات]] فراوانی که درباره [[فضیلت]] شام و ساکنان آن از وی نقل شده، [[مؤیّد]] این معناست. <ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۸۱. </ref> این [[یهودی]] به ظاهر [[مسلمان]]، توانست به کمک برخی [[صحابه]] از جمله [[ابوهریره]] که بیشترین نقش را در نقل و گسترش روایات کعب برعهده داشت، [[خرافات]] و داستانهای دروغ و جعلی فراوانی را وارد [[معارف دینی]] [[مسلمانان]] کند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۶۴. </ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳.</ref> |
| ==رشوههای کعب==
| |
| کعب الاحبار میدانست که چگونه [[اعتماد]] مردم را جلب و آنان را با خود موافق کند. او خوب میدانست که چگونه میتوان در [[جان]] و [[روح]] مردم رخنه کرد و چگونه، چه وقت و به چه صورت رشوههای خود را در میان [[پیروان]] و هواداران خویش [[توزیع]] کند تا همچنان به او [[محبّت]]، [[دوستی]] و اعتماد داشته باشند. به مواردی توجّه کنید؛<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۶۵.</ref>.
| |
|
| |
| ===کعب الاحبار و [[خلافت علی]]{{ع}}===
| |
| کعب از سیاستهای کلی [[خلافت]] درباره علی{{ع}} و [[اهل بیت]] او [[آگاه]] بود.
| |
| او به خوبی میدانست که جریانی در کار است که علی{{ع}} و [[خاندان]] او را از خلافت، و خلافت را از آنان دور سازد. از اینرو هنگامی که عمر در خصوص خلافت با کعب الاحبار [[مشورت]] کرد و اسامی نامزدها را به او گفت، چون به [[نام علی]]{{ع}} رسید، کعب سرسختانه با آن [[مخالفت]] کرد<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۸۱.</ref>. او از سیاستهای پنهانی دستگاه خبر داشت و میدانست که ردّ وی به مذاق [[خلیفه]] خوش میآید و با [[آیندهنگری]]، [[دوراندیشی]] و آرزوهای وی [[هماهنگی]] دارد.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۶۶.</ref>.
| |
|
| |
| ===[[لقب]] فاروق===
| |
| [[اهل کتاب]] با اعطای لقب [[فاروق]]، خود را به [[خلیفه دوم]] نزدیک ساختند. این لقب به مذاق عمر خوش آمد. [[منابع تاریخی]] نشان میدهد که اهل کتاب نخستین کسانی بودند که به عمر، فاروق گفتهاند<ref>الطبقات الکبری، ج۳ و ۱، ص۱۹۳.</ref>. شاید از [[روایت]] [[طبری]] به دست آید که شخص کعب الاحبار، پسر خطّاب را فاروق نامید<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۶۷.</ref>.
| |
| این لقب نوعی [[رشوه]] بود و شاید [[پاداش]] کاری که عمر برای [[اهل کتاب]]، انجام داد و دست آنان را بازگذاشت تا ترهات و [[اباطیل]] خود را در میان [[مسلمانان]] واگویند و [[مسلمین]] از [[روایت]] و [[کتابت حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} و حتی [[قرآن]] [[محروم]] بمانند.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۶۶.</ref>.
| |
|
| |
| ===[[تمجید]] [[کعب الاحبار]] از ابو هریره===
| |
| وی در تمجید از [[ابو هریره]] گفت: کسی را ندیدم که [[تورات]] خوانده باشد، امّا به محتوای آن از ابو هریره آگاهتر باشد<ref>التراتیب الاداریه، ج۲، ص۲۲۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۶۰۰؛ السنة قبل التدوین، ص۴۳۳.</ref>. نمیدانیم چگونه ابو هریره به [[علوم]] تورات دست یافت و بدون خواندن این کتاب، از محتوای آن [[آگاه]] شد؟!<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۶۷.</ref>.
| |
|
| |
| ===کعب الاحبار و ابن عبّاس===
| |
| او میخواند: «عین حمئه». کعب الاحبار گفت: کسی را نشنیدم که این [[آیه]] را چنان که در [[کتاب خدا]] هست، بخواند، مگر [[ابن عبّاس]]. ما آن را در تورات چنین یافتیم: {{عربی|فی حمئة سوداء}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۸.</ref>. کعب الاحبار میخواهد با این [[کلام]]، با یک تیر دو نشان بزند: از یک سو به ابن عبّاس [[رشوه]] دهد تا [[محبّت]]، [[اعتماد]] و علاقه او را به مردی جلب نماید که از [[علم]] تورات آگاه است. از سوی دیگر در اذهان [[مردم]] تأکید کند که توراتی که نزد [[یهودیان]] است، همان کتابی است که بر موسی نازل شد و بر خلاف [[پندار]] عدهای، [[تحریف]] نشده است. پس باید آن را گرامی داشت و از علوم و [[معارف]] آن استفاده کرد.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۶۷.</ref>.
| |
|
| |
| ===تمجید کعب الاحبار از پسر [[عمرو عاص]]===
| |
| روایت شده: کعب الاحبار و [[عبدالله بن عمرو عاص]] به هم رسیدند. کعب گفت: آیا فال میدانی؟ گفت: آری. گفت: چه میگویی؟ گفت: میگویم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ لَا طَيْرَ إِلَّا طَيْرُكَ وَ لَا خَيْرَ إِلَّا خَيْرُكَ وَ لَا رَبَّ غَيْرُكَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِكَ}}. کعب گفت: تو فقیهترین [[مردم عرب]] هستی. این [[دعا]] همانطور که تو گفتی، در تورات مکتوب است<ref>الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۶۸.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۶۷.</ref>.
| |
|
| |
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
|
| |
|