بحث:ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جمع شدن|۱۲. پژوهشگران باشگاه اندیشه.}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
'''پژوهشگران [http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«از جمله محوری‌ترین ویژگی خلیفه‌الله علم او درباره اسما و صفات حق تعالی است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}﴾}}<ref>و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه: ۳۱.</ref>یعنی سخن از رتبه وجودی خلیفه الله در نظام هستی است. از این رو، ما نیز درباره محوری‌ترین نقطه انسان کامل که علم اوست بحث خواهیم کرد تا روشن گردد که انسان کامل چگونه به علم بی‌پایان دست می‌یابد؟ و گستره آن تا کجاست؟ همچنین جنبه‌های بشری و جسمانی او چه تأثیری بر علم وی دارد؟. از مشخصه‌های بارز انسان کامل، آگاهی و علم او به حقایق و اسرار عالم است و این علم، کسبی و حصولی نیست. بنابراین، این کمال وجودی از دو روش برای وی محقق می‌شود: روش نخست، اعطای علوم از سوی حق به بنده است که از آن به علم وهبی و اعطایی نام برده‌اند. روش دیگر، به واسطه سلوک انسان و رسیدن وی به مقام حق‌الیقین است که در این مقام، حقایق عالم را به شکل متحد شدن با آنها درمی‌یابد. آیا گستره علم انسان کامل، همه چیز را در بر می‌گیرد؟ بنابر روایات [[ائمه]]{{عم}}، علم حق به دو دسته تقسیم می‌شود: علمی که تنها حق تعالی از آن آگاه است. این علم را علم مکنون و مخزون نامیده‌اند. علم دیگری که دیگران نیز از آن بهره‌مندند، علمی است که حق تعالی به فرشتگان و پیامبران داده است و [[ائمه]]{{عم}} نیز از آن آگاهند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: همانا خداوند دو علم دارد: علم پنهان و رازآلود که جز خدا کسی آن را نمی‌داند و جایگاه [[بداء]] در این علم است و علمی که خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است و ما نیز آن را می‌دانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}، قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ: عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَايَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ، مِنْ ذلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ؛ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ، فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ"}}؛ کافی (ط - دار الحدیث)، ج۱، ص: ۳۶۱.</ref>. درباره اسمای مستأثره الهی باید گفت: این اسما به دلیل آن‌که جلوه خلقی ندارند و از اسمای بطونی‌اند، امکان دست‌رسی به آنها برای غیر [[رسول الله]]{{صل}} و وارثان آن حضرت که به مرحله تعیّن اول رسیده‌اند، امکان‌پذیر نیست<ref>شرح فصوص الحکم، ص:۱۸.</ref>»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/44238 باشگاه اندیشه]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
==حدیثه عسگری==
==حدیثه عسگری==
در مقاله: بررسی علم ائمه معصومین(علیهم‌السلام) از دیدگاه قرآن   
در مقاله: بررسی علم ائمه معصومین(علیهم‌السلام) از دیدگاه قرآن   
خط ۲۲: خط ۱۶:


http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx
http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx
{{جمع شدن|۳. آیت‌الله شریعتمدار جزایری؛}}
[[پرونده:76355353737.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری|شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:
::::::«[[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}} برای‌ راهنمایی‌ تمام‌ افراد بشر با وجود اختلاف‌ زبان‌، طبیعت‌، رنگ‌، گسترش‌ زمین‌، پراکنده‌ بودن‌ مردم‌ از یک‌دیگر و بسیاری‌ از جهت‌های‌ مختلف‌ که‌ مردم‌را از هم‌ دور می‌کند، باید سخن‌ تمامی‌ آنان‌ را بشنود و با آنان‌ سخن‌ بگوید، آن‌ گاه‌ تمامی‌افراد را در اجرای‌ عدالت‌ و احکام‌ خدا برابر بداند و از حال‌ آنان‌ با خبر باشد؛ این‌ گونه‌ اطلاع‌ و خبر داشتن‌ از مردم‌ را، انسان‌ عادی‌ نمی‌تواند و فقط‌ انسانی‌ این‌ ویژگی‌ را دارست‌ که‌ ازدانش‌ گسترده خدادادی‌ بهره‌ می‌برد. [[امام‌]] باید از دورترین‌ جاهای‌ زمین‌ که‌ مردم‌ در آن‌ زندگانی‌ می‌کنند با خبر باشد تادرد و رنج‌ آنان‌ را دریابد و اگر نماینده‌ای‌ را به‌ آن‌ جاها گسیل‌ کرد، در هر زمان‌ از او با خبرباشد تا مبادا او در مقام‌ خود بر مردم‌ ستم‌ کند. اگر [[امام‌]] مانند دیگر افراد عادی‌ در زمان‌ قدیم‌، پس‌ از گذشت‌ ماه‌ها و سال‌ها از اخبار دور دست‌ خبرگیری‌ کند و یا با وسایل‌ متعارف‌ آن‌ زمان‌ با فاصله‌های‌ زمانی‌ بسیار ازحال‌ دیگران‌ با خبر گردد، ستم‌ زمین‌ را فرا می‌گیرد و فساد بر جامعه‌ استیلا می‌یابد وهدف‌ و غرضی‌ که‌ در فرستادن‌ [[پیامبر]]{{صل}} و انتخاب‌ [[امام‌]]{{ع}} از راهنمایی‌ و هدایت‌ مردم‌ است‌، به‌دست‌ نخواهد آمد و نیک‌بختی‌ دنیا و آخرت‌ مردم‌ بر رغم‌ وجود [[امام‌]] تأمین‌ نخواهد شد.
::::::'''[[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}}، خلیفه‌ و جانشین‌ خدا در زمین‌ هستند:''' زمانی‌ که‌ پروردگارت‌ به‌ فرشتگان‌ گفت‌: من‌ در زمین‌ جانشین‌ قرار می‌دهم‌. و جانشین‌ او [[حضرت‌ آدم‌]]{{ع}} بود که‌ [[پیامبر]] خداست‌ و تمام‌ پیامبران‌ جانشینان‌ خدایند. جانشینی‌ [[پیامبر]] واسطه‌ بودن‌ اوست‌ میان‌ مردم‌ و خدا و فیض‌ رسانی‌ از طرف‌ خدااوست‌. چون‌ پس‌ از آفرینش‌ جهان‌، خداوند خواست‌ جهانیان‌ او را بشناسند تا با او ارتباط‌ برقرار کنند و با چشم‌ دیدن‌ او ممکن‌ نبود و نمی‌شد که‌ ذات‌ خود را آشکار کند تا او راببینند، افرادی‌ از بشر را برگزید و آنان‌ را مظهر صفات‌ خویش‌ قرار داد تا صفات‌ او رابنمایانند و نقش‌ واسطه‌ را ایفا کنند. یکی‌ از صفات‌ خدا علم‌ او به‌ هر چیز و در هر حال‌ است‌، و چون‌ [[پیامبر]] مظهر صفات‌ خداست‌ باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خدا باشد. بر مظهر نبودن‌ پیامبر در علم‌ دلیلی‌ وجود ندارد، بلکه‌ همان‌ دلیل‌ بر خلافت‌ و جانشینی‌ که‌ مظهر بودن‌ [[پیامبر]] درتمام‌ صفات‌ است‌، علم‌ خدایی‌ را نیز برای‌ او ثابت‌ می‌کند. روشن‌ است‌ که‌ مقصود از مظهر صفات‌ بودن‌، همانندی‌ [[پیامبر]]{{صل}} و خدا در تمام‌ صفات‌ از جهت‌ چگونگی‌ و مقدار نیست‌؛ زیرا این‌ باور شرک‌ است‌، بلکه‌ مقصود این‌ است‌ که‌ خداوند بهره سرشاری‌ از علم‌ و دانش‌ خود را به‌ پیامبران‌ داده‌، که‌ دیگر مردم‌ از آن‌ بی‌بهره‌ هستند و علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران‌ داده‌، افراد عادی‌ بشر به‌ آن‌ دسترس‌ ندارند. پس‌ از ثبوت‌ این‌ دانش‌ خدایی‌ برای‌ پیامبران‌، همین‌ علم‌ برای‌ [[امام‌]] نیز ثابت‌ می‌شود؛ زیرا [[امامت‌]]، خلافت‌ [[نبوت‌]] و [[امام‌]] جانشین‌ [[پیامبر]] است‌ و تمام‌ ویژگی‌های‌ رهبری‌ [[پیامبر]] را [[امام‌]] نیز دارد به‌ جز صفات‌ ویژه [[پیامبر]]، مانند؛ [[وحی‌]]»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/2300 مقاله امام حسین و علم شهادت]؛ ص: ۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲۱. آقای افقی؛}}
[[پرونده:11904.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[داود افقی|افقی]]]]
::::::آقای '''[[داود افقی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«ویژگی‌های علمی [[اهل بیت]]{{عم}} در بصائر الدرجات:
:::::#'''معدن علم و سرچشمۀ آن:''' در اولین باب از جزء دوم کتاب بصائر، جناب صفّار ۹ روایت از طرق مختلف نقل می‌کند که در آنها [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان معدن علم معرفی شده‌اند از جمله: {{عربی|اندازه=150%|" عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ الْخُرَاسَانِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}:‏ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ أَهْلُ‏ بَيْتِ‏ الرَّحْمَةِ وَ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ‏ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ‏ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص:۵۶.</ref>. بقیه روایات نیز با الفاظی مشابه از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نقل شده است. در جزء اول نیز ایشان بابی دارد تحت عنوان {{عربی|اندازه=150%|" باب ما أمر الناس‏ بأن‏ يطلبوا العلم‏ من‏ معدنه‏ و معدنه‏ آل محمد {{صل}}‏‏‏‏‏"}} که شش حدیث ذیل باب روایت شده است. در این روایات [[ائمه]]{{عم}} اشاره می‌کنند که اولاً: علم نزد [[اهل بیت]] است و آنان کان دانش هستند و ثانیاً: تنها، علمی که نزد آنان است، علم صحیح و غیرقابل خدشه است، علمی که امکان خطا و اشتباه در آن راه ندارد، علمی که کنه حقیقت را نشان می‌دهد؛ چرا که صاحبان این علم آن را از منبع فیض الهی گرفته‌اند، به روایت زیبایی از این باب اشاره می‌شود: {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ:، قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} قُلْ لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرْقاً أَوْ غَرْباً لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ‏ مِنْ‏ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏{{عم}}‏‏‏‏‏"}}<ref> الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص: ۳۹۹، ح۳.</ref>. در بابی دیگر از جزء اول، از [[آل محمّد]]{{صل}} به عنوان سرچشمه علم یاد شده است: {{عربی|اندازه=150%|" باب في أئمة آل محمد {{صل}} مستقى‏ العلم‏ عندهم‏ و إنهم علماء لا يظلمون و لا يجهلون‏‏‏‏‏‏"}} اولین روایت از این باب چنین است: {{عربی|اندازه=150%|" حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِث‏ بْنِ حَصِيرَةَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ يَا أَخَا أَهْلِ الْكُوفَةِ مُسْتَقَى‏ الْعِلْمِ‏ مِنْ‏ عِنْدِنَا أَ فَعَلِمُوا وَ جَهِلْنَا هَذَا مَا لَا يَكُونُ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۱۲.</ref>. در این روایت علم به آب تشبیه شده است و [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان سرچشمه این آب معرفی می‌شوند. نکته‌ای که حضرت در انتهای حدیث می‌فرماید این است که، سرچشمه‌ای که همه از آب آن سیراب می‌شوند امکان ندارد که خود خالی از آب باشد.
:::::#'''خزانه داران علم الهی:''' در جزء دوم از کتاب، باب نوزدهم، عنوان باب چنین ذکر شده است: {{عربی|اندازه=150%|" باب في الأئمة أنهم‏ خزان‏ الله‏ في‏ السماء و الأرض‏ على‏ علمه‏ ‏‏‏‏‏‏"}} در این باب جناب صفّار ۱۶ روایت به طرق مختلف نقل می‌کند که در آنها [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان گنجوران و خزانه‌داران علم الهی بیان شده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ‏ أَبِيهِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} وَ اللَّهِ‏ إِنَّا لَخُزَّانُ‏ اللَّهِ‏ فِي‏ سَمَائِهِ‏ وَ أَرْضِهِ‏ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۱۰۴ ح:۱.</ref>. در روایت دیگری این گونه [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان خزانه‌دار علم الهی ذکر شده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ‏ نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ‏ اللَّهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۶۱ ح:۳.</ref>.
:::::#'''ظرف علم الهی:''' اگر چه در کتاب باب مستقلی به این موضوع اختصاص داده نشده، اما در لابه‌لای روایات جملاتی نقل شده است که به این مطلب اشاره دارد: {{عربی|اندازه=150%|" قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى انْتَجَبَنَا لِنَفْسِهِ‏ فَجَعَلَنَا صَفْوَتَهُ‏ مِنْ‏ خَلْقِهِ‏ وَ أُمَنَاءَهُ عَلَى وَحْيِهِ وَ خُزَّانَهُ فِي أَرْضِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ عَيْبَةَ عِلْمِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۶۲، ح:۷.</ref>.
:::::#'''وارث علم انبیاء:''' در سومین باب از جزء سوم کتاب، عنوان باب چنین ذکر شده است: {{عربی|اندازه=150%|" باب‏ في‏ الأئمة أنهم‏ ورثوا علم‏ أولي‏ العزم‏ من‏ الرسل‏ و جميع‏ الأنبياء و أنهم {{صل}} أمناء الله في أرضه و عندهم علم البلايا و المنايا و أنساب العرب‏ ‏‏‏‏‏‏"}}. در این باب صفّار چهار روایت با اسناد متفاوت و البته با مضامین مشابه نقل می‌کند که در آنها [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان وارث علوم پیامبران معرفی شده‌اند، در اولین حدیث از این باب می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ: كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع رِسَالَةً وَ أَقْرَأَنِيهَا قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِنَّ مُحَمَّداً ص كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَلَمَّا قُبِضَ مُحَمَّدٌ ص كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ... نَحْنُ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۱۱۸، ح:۱.</ref>. در صفحه ۲۶۹ از کتاب، روایتی نقل شده که ذکر آن در اینجا خالی از فایده نیست: {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} وَ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} وَ قُلْتُ لَهُمَا أَنْتُمَا وَرَثَةُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَرَسُولُ اللَّهِ وَارِثُ الْأَنْبِيَاءِ عَلِمَ كُلَّمَا عَلِمُوا فَقَالَ لِي نَعَمْ فَقُلْتُ أَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى أَنْ تُحْيُوا الْمَوْتَى وَ تُبْرِءُوا  الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ فَقَالَ لِي نَعَمْ‏ بِإِذْنِ‏ اللَّهِ‏ ثُمَ‏ قَالَ‏ ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى عَيْنِي وَ وَجْهِي وَ أَبْصَرْتُ الشَّمْسَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْبُيُوتَ ....‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۲۶۹، ح:۱.</ref>.
:::::#'''راسخان در علم:''' باب دهم از جزء چهارم با این عنوان است: {{عربی|اندازه=150%|" باب في الأئمة {{عم}} أنهم الراسخون في العلم الذي ذكرهم الله تعالى في كتابه‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} در این باب جناب صفّار هشت روایت نقل می‌کند که [[ائمه]]{{عم}} خود را مصداق راسخان در علم در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ  }}﴾}}<ref>اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم»، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی آیات «متشابه»؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> معرفی می‌کنند. {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۲۰۴، ح:۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع‏}} فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ ﴿{{متن قرآن| وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}﴾‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ قَدْ عَلَّمَهُ‏ اللَّهُ‏ جَمِيعَ‏ مَا أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ إِلَيْهِ‏ مِنَ‏ التَّنْزِيلِ‏ وَ التَّأْوِيلِ‏ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۲۰۳، ح:۴.</ref>.
:::::#'''[[اهل بیت]]{{عم}} علم را از یکدیگر به ارث می‌برند و علومشان زائل نمی‌شود:''' در باب اول و دوم از جزء ثالث جناب صفّار ۱۶ روایت نقل می‌کند، مبنی بر اینکه علوم [[اهل بیت]]{{ع}} از بین نمی‌رود و هنگام مرگ به فرد دیگری از [[اهل بیت]]{{عم}} به ارث نهاده می‌شود، به نمونه‌هایی از این روایات اشاره می‌کنیم: {{عربی|اندازه=150%|" عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ‏ إِنَ‏ الْعِلْمَ‏ الَّذِي‏ هَبَطَ مَعَ‏ آدَمَ‏ لَمْ‏ يُرْفَعْ‏ وَ إِنَ‏ الْعِلْمَ‏ يُتَوَارَثُ وَ مَا يَمُوتُ مِنَّا عَالِمٌ حَتَّى يُخْلِفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ يَعْلَمُ عِلْمَهُ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۱۱۴، ح:۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}‏ إِنَّ عَلِيّاً {{ع}} عَالِمُ‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ وَ الْعِلْمُ‏ يُتَوَارَثُ‏ وَ لَا يَهْلِكُ‏ أَحَدٌ مِنَّا إِلَّا تَرَكَ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ يَعْلَمُ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۱۱۸، ح:۴.</ref>. همچنین روایات دیگری در باب هشتم از جزء هفت نقل می‌کند که دلالت دارند بر اینکه، [[ائمه]]{{عم}} علم را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} به ارث برده‌اند و هر کدام از [[اهل بیت]]{{عم}} آن را به فرد بعدی به ارث می‌گذارند<ref>بصائر الدرجات، ص:۱۱۸، ص ٣٢٦ ـ ٣٢٨.</ref>.
:::::#'''علم حدیث [[اهل بیت]]{{عم}} صعب مستصعب است:''' یازدهمین باب از جزء اول تحت عنوان {{عربی|اندازه=150%|" باب في أئمة آل محمد {{عم}} حديثهم‏ صعب‏ مستصعب‏ ‏‏‏‏‏‏"}} نامیده شده است. از مجموع ۲۰ روایتی که در این باب نقل شده، ۱۹ روایت دلالت دارند بر صعب و مستصعب بودن حدیث [[اهل بیت]]{{عم}}، اما در روایتی که در انتهاء باب نقل شده از علم [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان صعب مستصعب یاد شده است: {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: ذُكِرَتِ التَّقِيَّةُ يَوْماً عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ {{ع}} فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَى رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَيْنَهُمَا فَمَا ظَنُّكُمْ‏ بِسَائِرِ الْخَلْقِ‏ إِنَّ عِلْمَ الْعَالِمِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ وَ إِنَّمَا صَارَ سَلْمَانُ مِنَ الْعُلَمَاءِ لِأَنَّهُ امْرُؤٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ {{عم}} فَلِذَلِكَ نَسَبُهُ إِلَيْنَا‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص:۲۵، ص ۲۱.</ref>. به هر حال چه بگوییم حدیث [[اهل بیت]]{{عم}}، صعب مستصعب است یا بگوییم علم [[اهل بیت]]{{عم}}، صعب مستصعب است، در هر حال روایات دلالت بر صعب مستصعب بودن علم [[اهل بیت]]{{عم}} دارند، چرا که احادیث [[اهل بیت]]{{عم}} نیز جزئی از علوم [[اهل بیت]]{{عم}} است»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص۲۸ - ۳۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۳. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).}}
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از آنچه در اخبار و نیز قرآن کریم در رابطه با شخیصت علمی [[امام]] آمده، روشن می‌شود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشت‌های آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمی‌گویند و آنچه بر زبان می‌آورند، یا به تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی. در ترسیمی از سیمای علمی [[امام]]، توسط [[امام باقر]]{{ع}} می‌خوانیم: "[[امام]] باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسان‌ها و راهنمای آدما به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد"<ref>کلینی،کافی، کتاب الحجه، برگرفته از سخنان امام باقر {{ع}} راجع به [[علم امام]].</ref>. از این‌رو در روایات اسلامی، از [[امام]] به عنوان "خزانه‌دار علم خدا" و "ترجمان [[وحی]] الهی" نام برده شده است:
:::::#'''خزانه‌دار علم الهی:''' {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: نَحْنُ‏ خُزَّانُ‏ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏، وَ نَحْنُ‏ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ‏ اللَّهِ‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کلینی،  کافی (ط - دار الحدیث)، ج‏۱، ص: ۴۷۴.</ref>. و نیز [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}}، [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}}، صریحاً [[اهل بیت]]{{عم}} را وارث علم انبیاء معرفی فرموده‌اند.
:::::#'''وارثان علوم انبیاء:'''{{عربی|اندازه=150%|" عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِيِّ عَن‏ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ نَحْنُ وَرَثَةُ كِتَابِ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ‏ صَفْوَتُهُ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ص: ۵۱۳، ح۲۳.</ref>. در زیارت جامعه نیز می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=150%|"السلام علی ائمة الهدی، و مصابیح الدجی، أعلام التقی، و ذوی النُهی و اولی الحجی، و الکهف الوری، و ورثة الأنبیاء و المثل الأعلی، و الدعوة الحسنی، و حجج الله علی أهل الدنیا و الأخرة و الأولی، و رحمة الله و برکاته"}} و بالأخره صفاتی چون؛ اعلم الناس، راسخون فی العلم، معدن العلم و عیش العلم، تنها زیبندۀ دانش آنان است.
:::::#'''داناترین مردم'''{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ {{صل}} يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُؤْتِيهِمْ‏ مِنْ‏ مَخْزُونِ‏ عِلْمِهِ‏ وَ حِكَمِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرَهُمْ فَيَكُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ الزَّمَانِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى}}﴾ وَ قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ ‏﴿{{متن قرآن| وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا }}﴾ وَ قَوْلِهِ فِي طَالُوتَ‏‏ ﴿{{متن قرآن|  إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ }}﴾ ‏‏‏‏‏‏"}}
:::::#'''[[راسخان در علم]]:''' {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}‏ نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل، ص: ۲۰۴، ح۶.</ref>.
:::::#'''معدن و سرچشمه علم:''' {{عربی|اندازه=150%|" عَنْ جَدِّهِ الْجَارُودِ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَقَالَ: مَا يَنْقِمُ‏ النَّاسُ‏ مِنَّا فَنَحْنُ‏ وَ اللَّهِ‏ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref> بصائر الدرجات، ص: ۵۸، ح۹.</ref>.
:::::#'''حیات علم:'''آگاه باشید، هیچ‌گاه راه حقّ را نخواهید شناخت مگر اینکه، آنها را که آن را ترک گفته‌اند، بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه از کسی که آن پیمان را شکسته است، آگاه باشید، و هرگز به آن تمسک نخواهید جست مگر اینکه به کسی که آن را دور انداخته پی‌ببرید. و این آگاهی‌ها را از اهلش بخواهید، زیرا آنها زندگی علم، و مرگ جهلند: آنهایند که حکمشان شما را از علمشان، و سکوتشان شما را از منطقشان، و ظاهرشان از باطنشان آگاهی می‌دهد. اینان نه با دین مخالفت می‌کنند و نه در آن اختلاف دارند، بنابراین، دین در میان آنان گواهی است صادق و ساکتی است سخنگو{{عربی|اندازه=120%|" وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي‏ تَرَكَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَهُ فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ لَا يُخَالِفُونَ الدِّينَ وَ لَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَهُوَ بَيْنَهُمْ شَاهِدٌ صَادِقٌ وَ صَامِتٌ نَاطِق‏ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref> نهج‌البلاغه، خطبه: ۱۴۷.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۱۰ - ۱۱۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
[[پرونده:110354687.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید محمد علی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبایی]]]]
آیت‌الله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقاله ''«[[رساله‌ای در دلالت آیۀ تطهیر بر علم گستردۀ پیامبر و امام (مقاله)|رساله‌ای در دلالت آیۀ تطهیر بر علم گستردۀ پیامبر و امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«مراد از [[امام]] در مورد بحث که می‌گوییم علمش از جهت کمّیّت و کیفیّت عمومیت دارد و به همه چیز عالم است و با کوچک‌ترین توجه می‌داند، آن معنی نیست که در کتب کلام و اصطلاح متکلمین است که عبارت از شخصی است که ریاست عامّه الاهیه بر دین و دنیا به نصّ [[رسول الله]]{{صل}} داشته باشد. و نیز مراد مطلق معصوم نیست که شامل ملائکه نیز باشد که خودشان اعتراف کردند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا  }}﴾}} <ref>  ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم؛ سوره بقره، آیه: ۳۲.</ref> بلکه مراد از [[امام]] در این مقام، مطلقِ آن کسی است که ریاست الاهیه عامه داشته باشد خواه به توسط [[پیغمبر]] باشد مثل اوصیاء و [[ائمه]] یا بلا واسطه [[پیغمبر]] باشد مانند خود [[پیغمبر]]. پس مراد از [[امام]] در مورد بحث شامل [[پیغمبر]] نیز هست، چنان که در آیه شریفه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا }}﴾}} <ref>  من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[نبی]] بود و پس از مدت‌ها به مقام [[امامت]] نائل شد و آن مقام [[ولایت]] کلّیه را دارا گشت. مقام [[امامت]] بالاتر از مقام [[نبوت]] مطلقه است، چنانچه در محل خود تفصیلاً بیان شده است.
::::::مراد از [[علم امام]]{{ع}} علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است با [[الهام]] و [[وحی]] مع الواسطه یا بلاواسطه و یا با هر اسبابی که اختصاص به انبیاء و اوصیاء آنها دارد. و مراد علم ظاهری کسبی آنها که حاصل از امارات و حواس ظاهریه و اکتسابیه است نیست، زیرا بدیهی است که علم ظاهری که برای [[امام]] حاصل می‌شود مانند علم ظاهری حاصل برای دیگران است که تابع اسباب و حواس ظاهری است در کمیّت و کیفیّت، و در این‌باره خلافی در میان علماء وجود ندارد. و اصل عدم [[علم امام]]{{ع}} که از قلم جمعی از بزرگان در فقه و در اصول فقه و یا در مقام‌های دیگر، که تعبیر کرده‌اند: "[[امام]] نمی‌دانست"، و یا "بر ظن وی غلبه کرد" و نظایر آن عبارات، جاری و صادر گشته، نظر به این علم ظاهری است که [[امام]] مکلف است به آن عمل نماید؛ و به این مطلب در اضافات بر کتاب انیس الموحدین نراقی اشارت رفته است و مورد کلام جمعی از بزرگان هم راجع به این علم ظاهری است<ref>و آنچه از [[سید علم‌الهدی]] و [[شیخ طوسی]] درباره [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[سید الشهدا ]]{{ع}} نقل شده و در تنزیه الانبیاء و تلخیص الشافی فرموده‌اند، تماماً راجع به علم ظاهری [[امام]] است و اگر راجع به آن نباشد، خلط بین علم ظاهری [[امام]] و علم باطنی اوست که کاملاً در زمان‌های آن اکابر تحقیق نشده بوده است.</ref>.
::::::مراد از عموم [[علم امام]]{{ع}} و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که [[علم امام]]{{ع}} احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علّیت و معلولیّت، زیرا واضح است که علم به این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعاً در آن با او شرکت ندارند. بلکه مراد از علم حضوری [[امام]]{{ع}} انکشاف معلومات است نزد او فعلاً، در مقابل انکشاف شأنی بر او با قوه و اراده، که از آن تعبیر آورده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" لَو شاءَ اَن یَعلَمَ لَعَلِمَ ‏‏‏‏‏‏"}} در صورتی که می‌خواهد و می‌داند<ref>یعنی خواسته است و دانسته است و به فعلیت رسیده و شانی نیست – استادی.</ref>. و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند، چنانچه با اندک تأمل روشن است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%DB%B1_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) علم امام؛ ص:۴۸۲.]</ref>.


==ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی==
==ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی==

نسخهٔ ‏۱۰ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۵

حدیثه عسگری

در مقاله: بررسی علم ائمه معصومین(علیهم‌السلام) از دیدگاه قرآن

الف- علم امام همیشگی و مستمر است: دانش ائمه، پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش می‌یابد. امام باقر(علیه السلام) می‌فرماید: «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»[الکافی، ج1، ص254؛ الاختصاص، ص312.]؛ «اگر بر دانش ما افزوده نمی‌شد بی‌دانش می‌ماندیم.» بدیهی است که افزایش دانش و معرفت امامان لازمه اتصال وجودی آنان به جهان غیب و ربوبیّت است.

مفضّل می‌گوید که امام صادق(علیه السلام) به من فرمود که: ما را هر شب جمعه شادمانی ویژه‌ای است! گفتم شادمانی‌تان افزون باد! چگونه است آن؟ فرمود: هر شب جامعه روح پیامبر اسلام و امامان تا عرش بالا روند، و روح ما هم با روح آنان بالا می‌رود، و این ارواح به بدن‌های خود باز نمی‌گردند، مگر با معرفتی تازه و جدید! و اگر چنین نبود که علم ما تمام می‌شد.

ب- امام هرگاه بخواهد چیزی را بداند خداوند او را می‌آموزد: بر پایه اصول حکمت متعالیه، درجه‌ی برتر وجودی انسان کامل همه‌ی درجات وجودی پایین را در خود داشته و همه‌ی حوادث را در حیطه وجود و حوزه شهودش داراست. اما به خاطر آنکه هنوز در قید جزئیت عالم ملک و محدودیت‌های مادی این جهان است، تغییرات و تحولات و حوادث جهان مادی، به صورت علم جزئی و متغیّر، مستلزم عنایت و توجه جزئی امام به آن حادثه است، همین عنایت و توجه او مستلزم علم و آگاهی وی به آن مورد خاص خواهد بود. همین نکته است که امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِک»[ الکافی، ج1، ص258؛ بحارالانوار، ج26، ص57؛ بصائرالدرجات، ص315.]؛ «هرگاه امام خواهان دانستن چیزی باشد خداوند به او خواهد آموخت.»

رهبریت معصوم از آن جهت ارجمند است که مورد حمایت و عنایت مستمرّ الهی است. و خداوند نیز با الزام مردم به پیروی از معصوم، از حمایت رهبر معصوم دریغ نخواهد ورزید. امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِیَائِهِ عَلَی عِبَادِهِ ثُمَّ یُخْفِی عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِیمَا یَرِدُ عَلَیْهِمْ مِمَّا فِیهِ قِوَامُ دِینِهِم؟!»[الکافی، ج1، ص261؛ بحارالانوار، ج26، ص149؛ بصائرالدرجات، ص124؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، 1409، ج2،‌ ص870.]

«مگر برای شما باور کردنی است که خدای سبحان طاعت و فرمانبرداری از اولیاء و امامان را بر مردم واجب کند و در عین حال اخبار آسمان و زمین را از انان پوشیده داشته، منابع و مواد علوم مربط به مراجعات مردم به این امامان را که پایه و اساس دین مردم است از آنان دریغ دارد؟!»

ج- علم امامان تنها دانش بدور از خطا و خلاف است: از امام صادق(علیه‌السلام) پرسیدند که علم بدون اختلاف مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهی می‌یابید؟ حضرت فرمود: «کَمَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَّهُمْ لَا یَرَوْنَ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَرَی»[الکافی، ج1،‌ص242؛ بحارالانوار، ج13، ص397.]؛ «آگاهی ما هم از این معرفت بی‌خلاف مانند آگاهی پیامبر خداست با این تفاوت که آنچه را پیامبر می‌دید ما نمی‌بینیم.»


http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx

ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی

«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم‌» "روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."

«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن‌ یَعلَموا عُلِّمُوا» "روایات مربوط به اینکه امامان معصوم(ع) اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ، عُلِّم‏» "از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."

وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ أُعْلِم» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."

وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِک‏» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.

.«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه‏» "در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم(ص) را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."

.«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً» " در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله(ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."

ترجمه در پاسخ آقای رنجبر

«نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»

"ما گنجینه های (علم) خداوند متعال در آسمان و زمین می باشیم."

فعلا در بحث بماند

در پایان نامه علم غیب در روایات

ویژگی های علم امام ع

1- علم امام ارادی است امام صادق(ع) می فرماید هرگاه امام اراده نماید که چیزی را بداند خداوند امام را برآن چیز آگاه می سازد. مفهوم علم ارادی آنچه که از روایات فوق بدست می آید این است که علم ارادی به این معنا است که امام هر گاه اراده کند که چیزی را بداند میداند و در کیفیت این آگاهی یافتن روایات عمودی از نور را مطرح می کند که آن وسیله شناخت امام و اطلاع یافتن او بر امور است. چگونگی اطلاع از وقایع براساس علم ارادی عمود از نور وسیله شناخت امام(ع)بر اشیاء أبی عبد الله ع قال: إن الله إذا أراد أن یخلق الإمام أنزل قطرة من ماء المزن فیقع علی کل شجرة فیأکل منه ثم یواقع فیخلق الله الإمام فیسمع الصوت فی بطن أمه فإذا وقع علی الأرض رفع له منار من نور یری أعمال العباد2 أبو عبد الله ع: قرارداده می شود ستونی از نور از آسمان تا زمین برای امام و امام توسط آن نور اعمال بندگان رامی بیند

أبا جعفر ع یقول: امام صادق(ع) می فرماید هرگاه امام اراده نماید که چیزی را بداند خداوند امام را برآن چیز آگاه می سازد. أبا جعفر ع یقول: إن الإمام ... یرفع له عمودا من نور یری به أعمال العباد امام باقر(ع) می فرماید همانا برای امام ستونی از نور برافراشته می شود که امام بواسطه آن اعمال بندگان را می بیند. روایاتی بسیار زیادی به این مضمون از امام صادق و امام باقر ع در منابع حدیثی شیعه نقل شده است

2- افزایش علمی آنها از ناحیه خداوند و موهبت الهی است سلیمان دیلمی می گوید از امام صادق ع پرسیدم که از شما بارها شنید م که می گویید: اگر ما افزایش علمی پیدا نکنیم بدون علم می مانیم فرمود اما حلال و حرام را خداوند بطور کامل بر پیامبر اش فرو فرستاده است و امام در حلال حرام افزایش علمی پیدا نمی کند به او گفتم پس این افزایش چیست؟ فرمود در سائر چیزها غیر از حلال و حرام گفتم آیا بر چیزی افزایش علمی پیدا می کنید که بر پیامبر مخفی باشد و آنرا نداند فرمود خیر علم از نزد خدا بیرون می آید فرشته آنرا نزد پیامبر می آورد و می گوید ای محمد پروردگارت به تو چنین و چنان دستور می دهد پیامبر می فرماید: آنرا نزد علی ببر پیوسته آنرا چنین نزد یک به یک می برد تا اینکه به ما می رسد و غیر ممکن است که امام چیزی را بداند که پیامبر خدا و امام پیش از او نداندامام رضا ع و امام صادق ع می فرماید ما افزایش علمی پیدا می کنیم و اگر افزایش علمی نداشته باشیم بی علم می مانیم1 زراره از امام باقر ع نقل می کند که حضرت می فرمود: اگر ما افزایش علمی نداشته باشیم بی علم می مانیم زراره می پرسد آیا چیزی بر علم شما افزوده می شود که پیامبر ص نداند حضرت در پاسخ می فرماید اگر آن چیز باشد ابتدا بر پیامبر نازل می شود سپس بر امامان معصوم ع تا اینکه به ما می رسد.

3- علم آنان از خزانه ی غیبی خداوند است امام باقر ع فرمود: به خدا قسم که ما خزانه دار خدائیم در آسمان و زمین اش نه آنکه خزانه دار طلا یا نقره باشیم بلکه خزانه دار علم او هستیم . راوی بنام ابراهیم از امام صادق ع می پرسد فدایت شوم در مورد این آیه از قرآن که می فرماید( یا رشک می ورزند بر آنها بخاطر آنچه که خداوند از فضل خود به آنها عنایت فرموده است همانا ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت عطا کردیم و برای آنان ملک عظیم ) شما چه می فرمایید امام صادق ع می فرماید ما همان مردمی هستیم که خداوند در این آیه اشاره نمود، و ما آنانی هستیم که بر ما رشک می ورزند و ما اهل ملک و حاکمیت هستیم و ما وارثان انبیاء ایم؛ در نزد ما عصای موسی است و ما خزانه داران خدا در زمین ایم نه خزانه داران طلا و نقره و همانا از ماست رسول خدا و علی و حسن و حسین ع

4- علم آنان علم انبیا است و از طریق وراثت به آنان می رسد امام باقر ع می فرماید رسول الله ص می فرمود: همانا اولین وصی برروی زمین هدیهْ خداوند فرزند آدم بود و هیچ نبی نیامده است مگر اینکه وصی داشته و تمامی انبیاء صدوبیست هزار نفر بوده اند و از این تعداد پنج تای آنان اولوالعزم بودند که عبارت اند از نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد ع و علی ابن ابی طالب هدیهْ بود از ناحیه خداوند برای حضرت محمد ص و او وارث علم اوصیاء و کسانی که قبل از خودش بودند می باشد اما حضرت محمد ص وارث علم انبیاء و رسولان قبل از خود می باشد.

امام صادق ع :همانا داود وارث علم انبیاء بود و سلیمان وارث علم او، و همانا محمد ص وارث علم سلیمان است و ما وارث او، و در نزد ما و در نزد ما صحف ابراهیم و لوح های موسی است در ادامه راوی (ابوبصیر) می پرسد: آیا این همان علم کامل است حضرت در جواب می گوید نه ای ابامحمد این علم نیست بلکه علم آن چیزی است که در شب و روز و ساعتی پس از ساعتی و یا روزی پس از روزی دیگر ایجاد می شود. 1

5- حدیث آنها حدیث پیامبر است امام صادق(ع) می فرماید: حدیث من حدیث پدرم و حدیث او حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین(ع) و حدیث حسین(ع) حدیث حسن(ع) و حدیث حسن(ع)حدیث امیرالمومنین(ع) حدیث امیرالمومنین(ع)حدیث رسول الله(ص)و حدیث رسول الله کلام خداوند(ج) می باشد.

6- داناترین مردم3 امام باقر(ع)می فرماید که پیامبر ص فرمود علی ابن ابی طالب و اوصیاء بعد از او همانا داناتر از شما یند و من از پروردگارم خواسته ام که جدایی نیاندازد بین آنها و قرآن تا اینکه در حوض بر من وارد شوند.

امام صادق(ع) در مورد کلام خداوند که فرمود اطاعت کنید خدا و رسول و اولی الامر تان را می فرماید این آیه در مورد علی ابن ابی طالب و حسن و حسین نازل شده است و رسول الله ص در باره آنان فرمود به آنان چیزی نیاموزید که آنها از شما دانا تر اند4

7-راسخان در علم علی ع: ونحن الراسخون فی العلم ونحن منار الهدی1 اباجعفر ع: قال الله ومایعلم تاْویله الا الله والراسخون فی العلم نحن نعلمه2 ابی عبدالله ع: الراسخون فی العلم امیرالموْمنین والائمه ع3 در این سه روایت حضرات امام علی(ع)،امام باقر(ع)و امام صادق(ع) ائمه(ع) را راسخان در علم و آگاهان بر تاْویل آن معرفی می نمایند ابوعبدالله ع: نحن الراسخون فی العلم ونحن المحسودون الذین قال الله تعالی ام یحسدون الناس علی ما اتاهم الله من فضله4 در این حدیث امام صادق ضمن آنکه ائمه(ع) را راسخان در علم معرفی می فرماید ائمه(ع) را از مصداق این آیهْ از قرآن معرفی می کند که می فرماید( مردم بر آنان رشک می ورزند بخاطر آنچه که خداوند از فضل خویش بر آنان عنایت فرموده است)

8- معدن علم ما درخت نبوتیم و محل فرودآمدن رسالت وجای آمد و شد فرشتگان رحمت و کان های دانش و چشمه سار های بینش.

9- علم آنان احیا کننده دانش است علی ع:آنان زنده کنندگان دانش اند و میرانند گان جهل، برد باری شان شما را از دانش شان خبر می دهد و برون آنان از درون شان، و سکوت شان از حکمت شان خبر می دهد.

صفحه 54 تا60