وحی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳٬۲۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ مارس ۲۰۲۲
خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:
# وحی به معنای قرآن. این معنا از وحی به دو گونه است: گاه به کلمه قرآن تصریح شده که [[وحی]] همین نوشته [[قرآن]] است؛ مانند: {{متن قرآن|...أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ}}<ref>«...این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم» سوره یوسف، آیه ۳.</ref>. زمانی هم می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ...}}<ref>«به من این قرآن وحی شده است» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref><ref>نک: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ}} «و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷؛ {{متن قرآن|لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}} «اگر این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده می‌دیدی و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱؛ {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}} «و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمی‌برند می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم» سوره یونس، آیه ۱۵؛ المیزان، ج۷، ص۳۹؛ ج۱۰، ص۳۲۷؛ علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، الوفا، ۱۴۰۳ ه. ق، ج۸، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[محمد مهدی علیمردی|علیمردی، محمد مهدی]]، [[در ساحل وحی (کتاب)|در ساحل وحی]] ص ۱۲.</ref>
# وحی به معنای قرآن. این معنا از وحی به دو گونه است: گاه به کلمه قرآن تصریح شده که [[وحی]] همین نوشته [[قرآن]] است؛ مانند: {{متن قرآن|...أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ}}<ref>«...این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم» سوره یوسف، آیه ۳.</ref>. زمانی هم می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ...}}<ref>«به من این قرآن وحی شده است» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref><ref>نک: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ}} «و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷؛ {{متن قرآن|لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}} «اگر این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده می‌دیدی و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱؛ {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}} «و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمی‌برند می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم» سوره یونس، آیه ۱۵؛ المیزان، ج۷، ص۳۹؛ ج۱۰، ص۳۲۷؛ علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، الوفا، ۱۴۰۳ ه. ق، ج۸، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[محمد مهدی علیمردی|علیمردی، محمد مهدی]]، [[در ساحل وحی (کتاب)|در ساحل وحی]] ص ۱۲.</ref>


==کاربرد وحی در قرآن==
==کاربردهای وحی در قرآن==
در هفتاد [[آیه]] از [[قرآن کریم]]، ۷۸ بار از مشتقات واژه «[[وحی]]» استفاده شده است؛ افزون بر آنکه برخی واژگان دیگر، مانند «تکلیم»<ref>{{متن قرآن|وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا}} «و موسی با خداوند بی‌میانجی سخن گفت» سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref> ([[سخن گفتن]] [[خداوند]] با [[بشر]]) یا ندای خداوند<ref>{{متن قرآن|إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}} «آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند» سوره نازعات، آیه ۱۶؛ همچنین ر.ک: {{متن قرآن|فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}} «پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}} «و آنگاه که ندا سر دادیم تو در سوی (غربی) طور نبودی ولی (این وحی) بخشایشی از پروردگار توست تا به گروهی که پیش از تو بیم‌دهنده‌ای برای آنان نیامده است بیم دهی، باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۴۶.</ref> نیز از واژه‌های مرتبط با وحی‌اند که در [[قرآن]] آمده است. با وجود این، وحی کلمه محوری برای دستیابی به معنا و ماهیت [[علوم]] [[وحیانی]] است. از بررسی کاربردهای [[قرآنی]] وحی می‌توان دریافت که همان معنای لغوی، در کاربردهای قرآنی این واژه [[حفظ]] شده است. بنابراین در قرآن کریم نیز وحی به معنای القای [[امور معنوی]] (غیر مادی) مانند [[نور]]، [[علم]] و [[وسوسه]] به [[ذهن]] یا [[قلب]] دیگران به کار رفته است که به طور مخفیانه و سریع محقق می‌شود.
 
اگرچه [[قرآن کریم]]، اصطلاح جدیدی برای [[وحی]] بیان نکرده است، اما کاربردهای گوناگون این واژه، با وجود اشتراک در معنای اصلی، قیود و ویژگی‌های خاصی همراه دارند که در جای خود به آنها توجه می‌شود؛ مثلا وحی به [[زنبور عسل]] با وحی به [[انسان‌ها]] تفاوت‌هایی دارد؛ هر چند تعریف یادشده هر دو را فرا می‌گیرد. می‌توان کاربردهای [[وحی در قرآن]] [[کریم]] را به دو دسته اساسی وحی مخصوص [[پیامبران]] و وحی به غیر پیامبران تقسیم کرد:
 
===[[وحی پیامبرانه]]===
بیشترین کاربرد [[قرآنی]] وحی، به وحی پیامبرانه اختصاص دارد. [[آیات]] زیر از این نوع وحی سخن می‌گویند: {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ}}<ref>«و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷.</ref> و...<ref>ر.ک: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند» سوره شوری، آیه ۳؛ {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ}} «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲؛ {{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ}} «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران می‌گویند: بی‌گمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲؛ {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}} «ما با این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم، به بهترین (شیوه) داستانسرایی برای تو داستان می‌گوییم و بی‌گمان تو پیش از آن از ناآگاهان بودی» سوره یوسف، آیه ۳؛ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳؛ {{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}} «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱؛ {{متن قرآن|وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ}} «و سخت‌ترین سوگندهایشان را به خداوند خوردند که اگر نشانه ای برای آنان بیاید به آن ایمان می‌آورند؛ بگو: نشانه‌ها تنها نزد خداوند است و شما چه می‌دانید هنگامی که آن (نشانه هم) بیاید ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۱۰۹؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایه‌هایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بی‌گمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵؛ {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}} «و مبادا تو برخی از آنچه را بر تو وحی شده است کنار نهی و دل از آن تنگ داری از آن رو که می‌گویند: «چرا بر او گنجی فرو فرستاده نمی‌شود یا فرشته‌ای همراه وی نمی‌آید؟» تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و خداوند بر هر چیزی مراقب است» سوره هود، آیه ۱۲؛ و….</ref>. مخاطب این [[وحی]]، پیامبران‌اند. [[خداوند]] از این طریق، [[معارف الهی]] و [[حقایق]] [[جهان]] را به آنان [[ابلاغ]] می‌کرد که با [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} این نوع وحی برای همیشه پایان پذیرفت.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۳۸.</ref>
 
===وحی غیر پیامبرانه===
کاربرد دیگر [[وحی در قرآن]]، [[وحی]] غیر پیامبرانه است که خود اقسامی را در بردارد. از این عنوان پیداست که نباید توهم کرد که به غیر [[پیامبران]]، [[وحی پیامبرانه]] نازل می‌شود. با معرفی اقسام این نوع وحی، تمایز این دو قسم بیشتر روشن می‌شود.
 
====وحی به جمادات====
در برخی [[آیات قرآن]]، از وحی به اشیا و [[امور مادی]] سخن گفته شده است. مثال این نوع وحی را می‌توان در این [[آیه]] [[مشاهده]] کرد: {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref>. در آیه‌ای دیگر، [[خداوند متعال]] از وحی به [[زمین]] در [[قیامت]] سخن گفته است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید * زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است» سوره زلزال، آیه ۴-۵.</ref>. طبیعی است که این قسم از وحی را نمی‌توان با وحی به [[انسان‌ها]] مقایسه کرد؛ بلکه با جمادات تناسب دارد.
 
ظاهر برخی [[آیات]]، مراتبی از [[شعور]] و [[فهم]] را به همه موجودات، حتی جمادات نسبت می‌دهد. مانند آیه {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref>. دو [[تفسیر]] برای [[تسبیح]] موجودات در این آیه بیان شده است: تسبیح [[تکوینی]] و تسبیح [[تشریعی]]<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۳۴.</ref>. در تسبیح تکوینی، [[آفرینش]] اشیا به طور تکوینی بر [[عظمت خداوند]] و منزه بودن او از [[عیب]] و [[نقص]] دلالت دارد. چنین تسبیحی، نیازمند [[درک]] و [[شعور]] [[تسبیح]] گوینده نیست. در مقابل، تسبیح [[تشریعی]] با درک و شعور تسبیح کننده همراه است. به نظر می‌رسد مقصود [[آیه شریفه]]، تسبیح [[تکوینی]] موجودات نیست؛ زیرا تسبیح، فعل تسبیح گوینده است که اگر مقصود [[آیه]] را تسبیح تکوینی موجودات بدون شعور بدانیم، چنین نسبت به همه اشیای مجازی و خلاف ظاهر است. افزون بر آن، تعبیر {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}، که در انتهای آیه آمده نیز مؤید آن است که مقصود آیه شریفه تسبیح تشریعی است؛ زیرا ما تسبیح تکوینی موجودات را می‌فهمیم؛ در حالی که در آیه یاد شده آمده است که شما تسبیح آنان را نمی‌فهمید. پس مقصود از تسبیحی که ما آن را نمی‌فهمیم، تسبیح تکوینی نیست؛ بلکه همان تسبیح تشریعی است<ref>ر.ک: محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۵.</ref>.
 
البته [[فهم]] و شعور موجودات، درجات مختلف دارد که به تناسب آن فهم و شعور، تسبیح آنان و [[وحی]] به آنان نیز متفاوت است<ref>ر.ک: محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص۲۱۲؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۴۲؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنا عشری، ج۷، ص۳۸۲.</ref>. بنابراین، وحی به آنان، با وجود اشتراک در معنای لغوی (القای [[علم]] به طور سریع و مخفیانه)، به تناسب فهم و جایگاه وجودی آنان، با وحی به دیگر موجودات متفاوت است. از [[مفسران]] نخستین نیز در این خصوص تعابیری نقل شده است که تسبیح و فهم یاد شده را [[تأیید]] می‌کنند. مثلا آواز بلند خروس، [[نماز]] او معرفی شده است<ref>ر.ک: احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۰۲-۱۰۳؛ عبدالرحمن بن علی بن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۲۶؛ اسماعیل بن عمر بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم ج۵، ص۷۴؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۴، ص۱۸۳.</ref>. این [[تفسیر]]، اگرچه درباره جمادات نیست، اما در بحث [[تسبیح]] با جمادات مشترک است؛ زیرا معمولا بین تسبیح حیوانات و جمادات فرقی گذاشته نمی‌شود. چنین تسبیحی، به معنای تسبیح [[تکوینی]] نیست؛ زیرا بنا بر تسبیح تکوینی، وجود خروس و یکایک کارهای او [[تسبیح خداوند]] است و تسبیحش اختصاص به آواز خاص او ندارد. بنابر این مقصود آن است که خروس به طور [[تشریعی]]، در اندازه [[فهم]] خود، [[خداوند]] را تسبیح می‌کند و آوازش تسبیح اوست.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۳۸.</ref>
 
====[[وحی]] به حیوانات====
نمونه این نوع وحی، وحی به [[زنبور عسل]] است. خداوند در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>.
معمولا از این نوع وحی، به [[هدایت]] غریزی تعبیر شده است<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۹۲؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۹۶؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۶، ص۴۰۱.</ref>. البته این نوع هدایت، به زنبور عسل اختصاص ندارد و حیوانات دیگر را نیز شامل می‌شود؛ هرچند زنبور عسل یکی از مثال‌های روشن آن است. این گونه کاربردهای وحی، توضیح این [[حقیقت]] است که [[خداوند متعال]] به گونه‌های مختلف، [[علوم]] و حقایقی را به موجودات مختلف می‌آموزد که البته در هر مرتبه از وجود، متناسب آن مرتبه است. رساندن این علوم به جمادات، به گونه‌ای است؛ به حیوانات به شکلی و به [[انسان‌ها]] به گونه‌ای دیگر است که همه این اقسام در معنای لغوی وحی مشترک‌اند. [[تفاسیر]] نقل شده از [[مسلمانان]] نخستین نشان می‌دهد که آنان نیز به این [[آیات]] توجه داشته و از این مباحث [[آگاه]] بوده‌اند<ref>ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۷۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۹۳؛ عبدالرحمن بن محمدبن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۲۲۸۹.</ref>.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۴۰.</ref>
 
====وحی به [[فرشتگان]]====
در برخی [[آیات قرآن کریم]]، از [[وحی]] به فرشتگان سخن گفته شده که قسمی دیگر از کاربردهای وحی غیر پیامبرانه است: {{متن قرآن|إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردن‌ها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.</ref>.
با توجه به [[مقام فرشتگان]] و امتیازات آنان، روشن است که این نوع وحی، مرتبه‌ای فراتر از وحی به جمادات و حیوانات است و با وجود اشتراک در معنای لغوی وحی، ویژگی‌های خود را نیز دارد. در برخی [[منابع تفسیری]] اولیه، این وحی، به [[الهام]] به فرشتگان [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، بحر العلوم، ج۲، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۴۱.</ref>
 
====وحی به انسان‌های غیر [[پیامبر]]====
کاربرد دیگر وحی، وحی به [[انسان]] هاست که بخشی از آن با عنوان [[وحی پیامبرانه]] بررسی شد. وحی به [[انسان‌ها]] قسم دیگری نیز دارد که وحی غیر پیامبرانه است. این نوع وحی، به لحاظ ارزشی به دو قسم [[الهی]] و [[شیطانی]] تقسیم می‌شود.
 
'''وحی شیطانی''': در بسیاری از [[آیات]]، به [[صراحت]] بیان شده است که وحی کننده به [[پیامبران]]، [[خداوند متعال]] است<ref>تعابیری مانند {{متن قرآن|أَوْحَيْتُ}}، {{متن قرآن|أَوْحَى رَبُّكَ}} و {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا}} بر همین مطلب دلالت دارند: ر.ک: مائده، ۱۱۱؛ نحل، ۷۸؛ اسراء، ۳۹؛ زلزال، ۵؛ نساء، ۱۱۳؛ اعراف، ۱۹۰ و ۱۷۷؛ یونس، ۲ و ۶۸۷؛ یوسف، ۳ و ۱۵، و....</ref>؛ البته در آیه‌ای بیان شده است که وحی گاهی به وسیله فرشتگان به مخاطب آن می‌رسد<ref>در بخشی از این آیه، وحی، به فرستادگان خداوند (فرشتگان) نسبت داده شده است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}} «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>. در برخی [[آیات]]، بر [[وسوسه]] و القائات [[شیطانی]] نیز [[وحی]] اطلاق شده است: {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ}}<ref>«و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>: مراد از شیطان‌ها در این [[آیه]]، برخی از [[جنیان]] یا [[انسان]] هایند؛ اما مخاطب این نوع وحی شیطانی، یا به عبارت دیگر دریافت کننده آن، برخی انسان‌هایند که با دریافت آن به [[مجادله]] با [[مؤمنان]] می‌پردازند<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۵۷؛ حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج۸ ص۱۵۶؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۳، ص۸۹.</ref>. در آیه‌ای دیگر، از رابطه شیطان‌های جنی با انسی و وحی به یکدیگر سخن گفته شده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref>. در [[تفسیری]] که از [[ابن عباس]] در ذیل این آیه نقل شده، آمده است که شیاطن [[جن]] به شیطان‌های [[انسانی]] وحی می‌کنند (نه عکس آن). ایشان [[تفسیر]] خود را با آیه‌ای دیگر که از وحی شیطان‌ها به دوستانشان خبر می‌دهد<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}} «و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>، [[تأیید]] کرده است<ref>عبدالرحمن بن محمدبن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۳۷۲؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۳۹.</ref>. دیگر [[مفسران]] نخستین نیز توضیحی افزون بر معنای لغوی از [[وحی]] در [[آیه]] یادشده ارائه نکرده‌اند<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۳۷۱؛ احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۸۲؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۲؛ عبدالرحمن بن علی بن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۲، ص۶۸؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنشور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۳۹.</ref>. بنابراین می‌توان گفت که آنان نیز با توجه به روشنی [[آیات]] یادشده، القائات [[شیطانی]] را نوعی وحی غیر پیامبرانه می‌دانستند.
 
'''وحی رحمانی''': در مقابل القائات شیطانی، وحی‌های [[الهی]] به غیرپیامبران قرار دارد که اگر چه [[وحی تشریعی]] و پیامبرانه نیستند، در کاربردهای [[قرآنی]] به آن وحی اطلاق شده است بسیاری از مفسران، این نوع از وحی را به [[الهام]] [[تفسیر]] کرده‌اند. همچنین در برخی آیات، از [[ملاقات]] و گفت و گوی [[فرشتگان]] با برخی از غیر [[پیامبران]] سخن گفته شده که ممکن است به شکل [[وحی الهی]] غیر پیامبرانه باشد.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۴۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۱۸۵

ویرایش