←۱. القای امر از جانب خداوند
برچسب: برگرداندهشده |
برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[خداوند]] در [[سوره شمس]] میفرماید: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه: ۷- ۸.</ref>. مراد از این [[الهام]] آن است که [[خدای تعالی]] صفات [[عمل]] [[انسان]] را به [[انسان]] شناسانده و به او فهمانده است که عملی را که انجام میدهد [[تقوا]] یا [[فجور]] است. در [[آیه شریف]] با آوردن حرف فاء مسئله [[الهام]] را نتیجه تسویه قرار داده است و این اشاره است به اینکه [[الهام]] [[فجور]] و [[تقوا]] همان [[عقل عملی]] است که از نتایج تسویه [[نَفْس]] است، پس این [[الهام]] از صفات و خصوصیات [[خلق]] [[آدمی]] است، همچنانکه در جای دیگر فرمود: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}<ref> بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.</ref><ref>ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۷۸ (ذيل آيه).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۶ - ۴۸.</ref>. | [[خداوند]] در [[سوره شمس]] میفرماید: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه: ۷- ۸.</ref>. مراد از این [[الهام]] آن است که [[خدای تعالی]] صفات [[عمل]] [[انسان]] را به [[انسان]] شناسانده و به او فهمانده است که عملی را که انجام میدهد [[تقوا]] یا [[فجور]] است. در [[آیه شریف]] با آوردن حرف فاء مسئله [[الهام]] را نتیجه تسویه قرار داده است و این اشاره است به اینکه [[الهام]] [[فجور]] و [[تقوا]] همان [[عقل عملی]] است که از نتایج تسویه [[نَفْس]] است، پس این [[الهام]] از صفات و خصوصیات [[خلق]] [[آدمی]] است، همچنانکه در جای دیگر فرمود: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}<ref> بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.</ref><ref>ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۷۸ (ذيل آيه).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
این نوع [[هدایت باطنی]] [[الهی]] که به صورت [[عقل عملی]] در نوع [[بشر]] جریان یافته است، در سطح بالاتر در کسانی که به [[مقام امامت]] رسیدهاند، تحقق یافته است. [[خداوند]] در [[وصف]] پیامبرانی چون [[ابراهیم]]، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۶ - ۴۸.</ref>. | |||
[[علامه طباطبایی]] در مورد معنای [[هدایت به امر]] و [[وحی]] در [[آیه]] مذکور میفرماید: "این [[هدایت]] که [[خدا]] آن را از [[شئون امامت]] قرار داده، [[هدایت]] به معنای [[راهنمایی]] نیست، چون میدانیم که [[خدای تعالی]] [[ابراهیم]] را وقتی [[امام]] قرار داد که سالها دارای [[منصب]] [[نبوت]] بود، و معلوم است که [[نبوت]] جدا از [[منصب]] [[هدایت]] به معنای [[راهنمایی]] نیست، پس هدایتی که [[منصب]] [[امام]] است نمیتواند معنایی غیر از رساندن به مقصد داشته باشد، و معنا یک نوع [[تصرف تکوینی]] در [[نفوس]] است که با آن [[تصرف]] راه را برای بردن [[دلها]] به سوی کمال هموار میسازد. چون این [[تصرف]]، تصرفی است [[تکوینی]]، ناگزیر مراد از امری که با آن [[هدایت]] صورت میگیرد نیز امری [[تکوینی]] خواهد بود نه [[تشریعی]]<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۶ - ۴۸.</ref>. | [[علامه طباطبایی]] در مورد معنای [[هدایت به امر]] و [[وحی]] در [[آیه]] مذکور میفرماید: "این [[هدایت]] که [[خدا]] آن را از [[شئون امامت]] قرار داده، [[هدایت]] به معنای [[راهنمایی]] نیست، چون میدانیم که [[خدای تعالی]] [[ابراهیم]] را وقتی [[امام]] قرار داد که سالها دارای [[منصب]] [[نبوت]] بود، و معلوم است که [[نبوت]] جدا از [[منصب]] [[هدایت]] به معنای [[راهنمایی]] نیست، پس هدایتی که [[منصب]] [[امام]] است نمیتواند معنایی غیر از رساندن به مقصد داشته باشد، و معنا یک نوع [[تصرف تکوینی]] در [[نفوس]] است که با آن [[تصرف]] راه را برای بردن [[دلها]] به سوی کمال هموار میسازد. چون این [[تصرف]]، تصرفی است [[تکوینی]]، ناگزیر مراد از امری که با آن [[هدایت]] صورت میگیرد نیز امری [[تکوینی]] خواهد بود نه [[تشریعی]]<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۶ - ۴۸.</ref>. |