بحث:ولایت فقیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
##در این [[روایت]]، مورد سؤال، دعوا و [[نزاع]] بین دو طرف بود؛ ولی [[امام صادق]]{{ع}} در پایان [[روایت]] یک [[قانون]] کلّی و جامع فرمود که: فاني قد جعلته عليكم حاكما [[حضرت]]، با این بیان، [[فقیه]] را به عنوان [[حاکم]] در میان [[شیعیان]] معرفی کرد و [[حاکم]] یعنی کسی که بر دیگران [[حکومت]] و [[حاکمیت]] دارد و [[سرپرست]] ایشان است و امور آنها را مدیریّت می‌کند.
##در این [[روایت]]، مورد سؤال، دعوا و [[نزاع]] بین دو طرف بود؛ ولی [[امام صادق]]{{ع}} در پایان [[روایت]] یک [[قانون]] کلّی و جامع فرمود که: فاني قد جعلته عليكم حاكما [[حضرت]]، با این بیان، [[فقیه]] را به عنوان [[حاکم]] در میان [[شیعیان]] معرفی کرد و [[حاکم]] یعنی کسی که بر دیگران [[حکومت]] و [[حاکمیت]] دارد و [[سرپرست]] ایشان است و امور آنها را مدیریّت می‌کند.
## [[امام]]{{ع}} افزود که اگر این [[حاکم]] که [[منصوب]] از سوی [[امام]] است حکمی کند، حتماً باید به آن گردن نهند و بپذیرند و اگر آن را رد کنند، [[حکم امام]] را رد کرده‌اند و ردّ [[حکم امام]] همانا ردّ [[حکم]] خداست. [[حضرت]] با این بیان عام، [[فقیه]] را در همه [[احکام]] –فردی و [[اجتماعی]]، [[قضایی]] و غیرقضایی- [[حجت]] بر [[مردم]] قرار داد. [[فقیه]] نامدار [[شیعه]]، [[محمدحسن نجفی]] معروف به صاحب جواهر می‌گوید: [[نصب عام]] [[فقها]] در همه [[امور جاری]] است؛ به طوری که هر چه برای [[امام]] هست برای [[فقیه]] نیز هست؛ چنانکه مقتضی قول [[امام]] (فاني قد جعلته عليكم حاكما)، این است که [[فقیه]]، [[ولیّ]] [[متصرف]] در [[قضاوت]] و غیر آن ولایات و مانند آن است؛ چنانکه در [[توقیع شریف]] [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: فإنهم حجتي عليكم. و مراد این است که [[فقیهان]] در همه آنچه من [[حجت]] هستم، بر شما [[حجت]] هستند، مگر آنچه که با [[دلیل]]، خارج شود.<REF>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷.</REF> شیخ [[انصاری]] می‌گوید: آنچه از کلمه [[حاکم]] در [[مقبوله عمر بن حنظله]] می‌فهمیم، همان متسلّط مطلق است؛ یعنی اینکه [[امام]] فرمود: فاني قد جعلته عليكم حاكما نظیر گفتار [[سلطان]] و [[حاکم]] است که به [[اهل]] [[شهر]] بگوید: من فلان شخص را [[حاکم]] بر شما قرار دادم. از این تعبیر برمی‌آید که [[سلطان]]، فلان شخص را در همه امور کلی و جزئی که به [[حکومت]] برمی‌گردد، مسلّط کرده است<REF>قضا و [[شهادت]]، شیخ [[انصاری]]، ش ۲۲، ص ۸ و ۹.</REF>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۱۱-۲۲۰.</ref>
## [[امام]]{{ع}} افزود که اگر این [[حاکم]] که [[منصوب]] از سوی [[امام]] است حکمی کند، حتماً باید به آن گردن نهند و بپذیرند و اگر آن را رد کنند، [[حکم امام]] را رد کرده‌اند و ردّ [[حکم امام]] همانا ردّ [[حکم]] خداست. [[حضرت]] با این بیان عام، [[فقیه]] را در همه [[احکام]] –فردی و [[اجتماعی]]، [[قضایی]] و غیرقضایی- [[حجت]] بر [[مردم]] قرار داد. [[فقیه]] نامدار [[شیعه]]، [[محمدحسن نجفی]] معروف به صاحب جواهر می‌گوید: [[نصب عام]] [[فقها]] در همه [[امور جاری]] است؛ به طوری که هر چه برای [[امام]] هست برای [[فقیه]] نیز هست؛ چنانکه مقتضی قول [[امام]] (فاني قد جعلته عليكم حاكما)، این است که [[فقیه]]، [[ولیّ]] [[متصرف]] در [[قضاوت]] و غیر آن ولایات و مانند آن است؛ چنانکه در [[توقیع شریف]] [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: فإنهم حجتي عليكم. و مراد این است که [[فقیهان]] در همه آنچه من [[حجت]] هستم، بر شما [[حجت]] هستند، مگر آنچه که با [[دلیل]]، خارج شود.<REF>جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷.</REF> شیخ [[انصاری]] می‌گوید: آنچه از کلمه [[حاکم]] در [[مقبوله عمر بن حنظله]] می‌فهمیم، همان متسلّط مطلق است؛ یعنی اینکه [[امام]] فرمود: فاني قد جعلته عليكم حاكما نظیر گفتار [[سلطان]] و [[حاکم]] است که به [[اهل]] [[شهر]] بگوید: من فلان شخص را [[حاکم]] بر شما قرار دادم. از این تعبیر برمی‌آید که [[سلطان]]، فلان شخص را در همه امور کلی و جزئی که به [[حکومت]] برمی‌گردد، مسلّط کرده است<REF>قضا و [[شهادت]]، شیخ [[انصاری]]، ش ۲۲، ص ۸ و ۹.</REF>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۱۱-۲۲۰.</ref>
===[[ولایت مطلقه فقیه]] و خطر [[دیکتاتوری]]===
با توجه به ویژگی‌هایی که برای [[فقیه]] بیان شد، [[ولایت فقیه]] [[بهترین]] و [[صالح‌ترین]] مرکز تصمیم‌گیری برای [[جامعۀ اسلامی]] است و تمرکز [[قدرت]] در او به هیچ‌وجه به [[دیکتاتوری]] نمی‌انجامد زیرا دیکتاتور نه در چارچوب [[قوانین الهی]] که براساس برداشت‌ها و سلایق شخصی [[حکم]] می‌کند و [[حرص]] او به [[مقام]] و [[حکومت]]، [[مانع]] از [[پرهیزکاری]] و رعایتِ مصالحِ [[مردم]] است و نتیجۀ این دو [[رفتار]]، [[ضعف]] [[مدیریت]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] او نیز خواهد بود؛ در حالی که [[ولی فقیه]] پس از اِحراز سه ویژگی مهم و اساسی بر [[مردم]] [[ولایت]] پیدا کرده است.
ویژگی‌ اول او [[فقاهت]] است تا بتواند [[جامعۀ اسلامی]] را براساس [[احکام الهی]] اداره کند و نه مطابق آراء شخصی یا گروهی. ویژگی دوم او [[عدالت]] و [[پرهیزکاری]] اوست که سبب می‌گردد [[تمایلات]] شخصی و حزبی را در ادارۀ [[جامعه]] دخالت ندهد و در پی [[جاه‌طلبی]] و [[دنیاگرایی]] نباشد و ویژگی سوم او [[تدبیر]] درست [[سیاسی]] و مدیریّت بهترِ [[جامعه]] است که به وسیلۀ [[مشورت]] با صاحب‌نظران [[علمی]] و [[سیاسی]] متعهّد به آن دست یافته است. [[بدیهی]] است که [[ولایت فقیه]] بر [[جامعۀ اسلامی]] تا زمانی است که این شرائط در او موجود باشد.
با توجه به آنچه بیان گردید روشن است که ولایتِ [[فقیه]] محدود به زمان خاصی نیست بلکه تا وقتی که شرائط لازم برای [[ولایت]]، در [[فقیه]] [[حاکم]]، وجود داشته باشد [[ولایت]] او بر [[جامعۀ اسلامی]] [[استمرار]] دارد و همگان [[مکلف]] به [[اطاعت]] و [[پیروی]] از او هستند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۱۱-۲۲۰.</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش