عایشه در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عایشه]]''' است. "'''[[عایشه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عایشه در نهج البلاغه]] - [[عایشه در تاریخ اسلامی]] - [[عایشه در معارف و سیره نبوی]] - [[عایشه در علوم قرآنی]]</div>
| موضوع مرتبط = عایشه
| عنوان مدخل = [[عایشه]]
| مداخل مرتبط = [[عایشه در نهج البلاغه]] - [[عایشه در تاریخ اسلامی]] - [[عایشه در معارف و سیره نبوی]] - [[عایشه در علوم قرآنی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
==مقدمه==

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰

مقدمه

"عادل نویهض"، عایشه دختر ابو بکر[۱] و همسر رسول خدا(ص) را از مفسران به شمار آورده و از وی با وصف داناترین زنان مسلمان به فقه، تفسیر، شعر، احادیث عرب، اخبار تاریخ و انساب یاد کرده است[۲].

درخور ذکر است که توصیف فوق طبق دیدگاه اهل تسنن است و دلیل قابل اعتنایی برای آن وجود ندارد؛ اما شیعه باتوجه به آیات و روایات فراوان، فاطمه ـ دختر رسول خدا(ص) ـ را برترین و داناترین زنان مسلمان بلکه برترین زنان جهان از آغاز تا پایان می‌داند و در میان همسران پیامبر(ص) نیز به برتری حضرت خدیجه اعتقاد دارد.

یکی از دلایل شیعه بر برترین بودن فاطمه(س) وصف «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» است که برحسب روایات شیعه و سنی، رسول خدا(ص) آن را برای آن حضرت بیان فرموده است؛ برای نمونه:

حاکم نیشابوری با سند صحیح از عائشه روایت کرده که پیامبر(ص) در آن بیماری‌ای که در اثر آن از دنیا رفت، فرمود: «یَا فَاطِمَةُ! أَلا تَرْضِينَ أَنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْمُوْمِنينَ» [۳]

صدوق با سند خویش ضمن روایتی طولانی آورده که وقتی رسول خدا(ص) وصف «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» را در مورد دخترش فاطمه به کار برد، گفتند: ای رسول خدا، آیا وی سید زن‌های عصر خویش است‌؟ پیامبر فرمود: «ذَاكَ لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ»[۴]؛ این وصف (سید بانوان زمان خویش بودن) برای مریم دختر عمران است، ولی دخترم فاطمه، سید بانوان جهانیان از پیشینیان و پسینیان است»[۵].

"محمد حسین ذهبی" نیز او را در شمار افرادی از صحابه که در تفسیر سخن گفته‌اند، آورده، ولی خود تصریح کرده که نقل مطالب تفسیری از آنان بسیار اندک است[۶] و شاید به همین جهت، سیوطی و داوودی در طبقات المفسرین خود از وی یاد نکرده‌اند و "حاج خلیفه" نیز در شمار مفسران صحابی به وی اشاره‌ای ندارد. وی کتاب تفسیری نداشته است، ولی اخیرا با جمع‌آوری آثاری که در کتاب‌های اهل تسنن از عائشه نقل شده، دو کتاب با عنوان‌های مرویات ام المؤمنین عائشة فی التفسیر، تفسیر ام‌المؤمنین عائشه تهیه و منتشر شده است، که البته بیشتر آثار گردآمده در آن کتاب‌ها نیز تفسیری نیست[۷]

منابع

پانویس

  1. ابن سعد تولد عائشه را به نقل از خود وی سال چهارم بعثت و وفاتش را سال ۵۸ ق، و عادل نویهض نیز تولدش را نه سال قبل از هجرت و وفاتش را ۵۸ ق ذکر کرده است (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۹ و ۸۰؛ نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۲۵۱).
  2. نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۲۵۱.
  3. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۶.
  4. الأمالی، ص۵۷۵، ح۷۸۷، مجلس ۷۳، ح۱۸.
  5. برای آگاهی از سایر روایات بیانگر این وصف برای آن حضرت ر.ک: عمر بن شاهین، فضائل سیدة النساء، ص۲۵؛ نسائی، السنن الکبری، ج۴، ص۲۵۲، ج۵، ص۱۴۷؛ ابن ابی شیبة، المصنف، ج۷، ص۵۲۷؛ - طیالسی، مسند، ص۱۹۷؛ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۰؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۷؛ همو، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰؛ همو؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، ح۵۴۰۴ و ص۴۲۰، ح۵۹۱۹؛ همو، الأمالی، ص۲۸، ح۳/۴۵، ص۱۱۲، ح۹/۸۹ و ص۱۷۵، ح۲/۱۷۸ و ص۱۸۸، ح۸/۱۹۷ و ص۲۵۹، ح۱/۲۷۹ و ص۳۷۴، ح۱۱/۴۷۰ و ص۵۶۰، ح۶/۷۴۸. طیالسی، مسند، ص۱۹۷؛ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۰؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۷؛ همو، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰؛ همو، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، ح۵۴۰۴ و ص۴۲۰، ح۵۹۱۹؛ همو، الأمالی، ص۲۸، ح۳/۴۵، ص۱۱۲، ح۹/۸۹ و ص۱۷۵، ح۲/۱۷۸ و ص۱۸۸، ح۸/۱۹۷ و ص۲۵۹، ح۱/۲۷۹ و ص۳۷۴، ح۱۱/۴۷۰ و ص۵۶۰، ح۶/۷۴۸).
  6. ر.ک: ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۶۳.
  7. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۳۱-۱۳۳ و ص۲۸۰-۲۸۲.