جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[بت]]، یعنی آنچه به جای خداپرستیده شود (خدای ساختگی). [[بت]] تندیسی است که [[بتپرستان]] به اشکال گوناگون مانند [[انسان]]، حیوان و یا ترکیبی از آن دو<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب، عاج و...<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> میساختند و به عنوان نمادی از [[معبود]] و [[ملجأ]]<ref>شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref> آن را میپرستیدند و از آن [[حاجت]] میخواستند<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>، لذا شامل [[پرستش]] انواع [[بتها]] نظیر مجسمه، تصویر و نماد [[خورشید]]، ماه، [[ستاره]]، [[فرشته]]<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۲۵۸؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۳؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۲۳۹.</ref>، [[جن]]، [[انسان]]، حیوان، گیاهان و سایر موجودات طبیعی<ref>مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۴، ص۲۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص ۷۷.</ref> میشود؛ بعضی [[بت]] کوچکی به گردن خود آویزان میکردند و بعضی [[بت]] [[خانوادگی]] یا قبیلهای داشتند و در مراسمهای مختلف، حیوانی در پای [[بت]] [[قربانی]] میکردند. | [[بت]]، یعنی آنچه به جای خداپرستیده شود (خدای ساختگی). [[بت]] تندیسی است که [[بتپرستان]] به اشکال گوناگون مانند [[انسان]]، حیوان و یا ترکیبی از آن دو<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب، عاج و...<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> میساختند و به عنوان نمادی از [[معبود]] و [[ملجأ]]<ref>شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref> آن را میپرستیدند و از آن [[حاجت]] میخواستند<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>، لذا شامل [[پرستش]] انواع [[بتها]] نظیر مجسمه، تصویر و نماد [[خورشید]]، ماه، [[ستاره]]، [[فرشته]]<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۲۵۸؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۳؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۲۳۹.</ref>، [[جن]]، [[انسان]]، حیوان، گیاهان و سایر موجودات طبیعی<ref>مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۴، ص۲۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص ۷۷.</ref> میشود؛ بعضی [[بت]] کوچکی به گردن خود آویزان میکردند و بعضی [[بت]] [[خانوادگی]] یا قبیلهای داشتند و در مراسمهای مختلف، حیوانی در پای [[بت]] [[قربانی]] میکردند. | ||
و در اصطلاح [[قرآن]] به [[پرستش]] هر موجود مادی یا غیر مادی<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹، ۲۴۰؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref> و [[حقیقی]] یا اعتباری که انسان<ref>سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۵۹.</ref> شأنی برای آن در نظر بگیرد و او را از [[توجه به خدا]] باز دارد، [[بتپرستی]] گفته میشود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۶۴۰؛ تَهانَوی، محمدبن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۰۹۷ ـ ۱۰۹۸؛ الانباری، ابوطالب، دائرهالمعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۳۵۶.</ref>. همچنین [[قرآن کریم]] ضمن [[نفی]] [[صفات خدایی]] از [[انسان]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>، [[اطاعت]] بیقید و شرط از انسانهای دیگر را که مساوی با [[پرستش]] آنها و شکلی از [[بتپرستی]] است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۶۷.</ref> نیز [[نفی]] میکند و حتی اعلام میدارد [[پیامبران الهی]] و [[فرشتگان مقرب]] نیز [[شایسته]] [[پرستش]] نیستند<ref>سوره آل عمران، آیه ۸۰.</ref>، زیرا هیچکس در برابر [[خداوند]] به صورت مستقل قدرتی ندارد<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵. </ref>. چنانکه [[قرآن کریم]] اشاره میکند<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>، [[یهودیان]]، [[احبار]] و [[رهبان]] خود را ارباب و [[شریک]] [[خدا]] در [[عبادت]] قرار میدادند و [[مسیحیان]]، [[عیسی بن مریم]] را؛ در حالیکه [[پرستش]] و [[عبادت]] مخصوص [[خداوند]] است و فقط به آن امر شده بودند<ref>ر.ک: سعیدیانفر، محمد جعفر، ایازی، محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۸-۲۲۳.</ref>. [[قرآن کریم]] همچنین از پیشنهاد [[مباهله]] [[پیامبر]]{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] به عنوان آخرین حربه و [[سند]] در [[نفی]] هرگونه [[پرستش]] غیر [[خدا]] یاد کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} را از [[احترام]] و [[تقدیس]] [[صلیب]] به عنوان [[بتپرستی]] [[نهی]] فرموده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳؛ الانصاری، انب منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۱۴.</ref>. | و در اصطلاح [[قرآن]] به [[پرستش]] هر موجود مادی یا غیر مادی<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹، ۲۴۰؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref> و [[حقیقی]] یا اعتباری که انسان<ref>سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۵۹.</ref> شأنی برای آن در نظر بگیرد و او را از [[توجه به خدا]] باز دارد، [[بتپرستی]] گفته میشود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۶۴۰؛ تَهانَوی، محمدبن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۰۹۷ ـ ۱۰۹۸؛ الانباری، ابوطالب، دائرهالمعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۳۵۶.</ref>. همچنین [[قرآن کریم]] ضمن [[نفی]] [[صفات خدایی]] از [[انسان]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>، [[اطاعت]] بیقید و شرط از انسانهای دیگر را که مساوی با [[پرستش]] آنها و شکلی از [[بتپرستی]] است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۶۷.</ref> نیز [[نفی]] میکند و حتی اعلام میدارد [[پیامبران الهی]] و [[فرشتگان مقرب]] نیز [[شایسته]] [[پرستش]] نیستند<ref>سوره آل عمران، آیه ۸۰.</ref>، زیرا هیچکس در برابر [[خداوند]] به صورت مستقل قدرتی ندارد<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵. </ref>. چنانکه [[قرآن کریم]] اشاره میکند<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>، [[یهودیان]]، [[احبار]] و [[رهبان]] خود را ارباب و [[شریک]] [[خدا]] در [[عبادت]] قرار میدادند و [[مسیحیان]]، [[عیسی بن مریم]] را؛ در حالیکه [[پرستش]] و [[عبادت]] مخصوص [[خداوند]] است و فقط به آن امر شده بودند<ref>ر.ک: سعیدیانفر، محمد جعفر، ایازی، محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۸-۲۲۳.</ref>. [[قرآن کریم]] همچنین از پیشنهاد [[مباهله]] [[پیامبر]]{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] به عنوان آخرین حربه و [[سند]] در [[نفی]] هرگونه [[پرستش]] غیر [[خدا]] یاد کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} را از [[احترام]] و [[تقدیس]] [[صلیب]] به عنوان [[بتپرستی]] [[نهی]] فرموده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳؛ الانصاری، انب منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۱۴.</ref>. | ||
[[قرآن کریم]] با [[عنایت]] به [[قانون]] عمومی [[حاکم]] بر عالم یعنی [[خضوع]] و [[تسلیم]] موجود [[ضعیف]]، در برابر موجود [[قوی]] که همان [[پرستش]] نیروی [[قوی]] است، همه قدرتها<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۵.</ref>و عزتها را<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> تنها برای [[خدا]] دانسته و تنها او را [[ولیّ]] و شفیع میشمارد که سزاوار [[پرستش]] است<ref>سوره انعام، آیه ۵۱.</ref> و بتها را موجوداتی بیاثر<ref>سوره احقاف، آیه ۴.</ref>، تندیسهایی بیروح و [[جان]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.</ref>، مصنوع [[انسان]]<ref>سوره صافات، آیه ۹۵.</ref>، فاقد [[مالکیت]]<ref>سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، منفعل محض<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۷.</ref>،<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۲.</ref> مخلوقاتی نظیر پرستشکنندگانشان<ref>سوره صافات، آیه ۹۶.</ref> و [[ناتوان]] بر [[یاری]] خویش توصیف میکند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۵۶ و ۵۷.</ref> و در [[آیات]] متعددی آنان را [[ناتوان]] از جلب نفع و دفع ضرر از [[بتپرستان]] معرفی میکند<ref>سوره یونس، آیه ۱۸.</ref> | [[قرآن کریم]] با [[عنایت]] به [[قانون]] عمومی [[حاکم]] بر عالم یعنی [[خضوع]] و [[تسلیم]] موجود [[ضعیف]]، در برابر موجود [[قوی]] که همان [[پرستش]] نیروی [[قوی]] است، همه قدرتها<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۵.</ref>و عزتها را<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> تنها برای [[خدا]] دانسته و تنها او را [[ولیّ]] و شفیع میشمارد که سزاوار [[پرستش]] است<ref>سوره انعام، آیه ۵۱.</ref> و بتها را موجوداتی بیاثر<ref>سوره احقاف، آیه ۴.</ref>، تندیسهایی بیروح و [[جان]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.</ref>، مصنوع [[انسان]]<ref>سوره صافات، آیه ۹۵.</ref>، فاقد [[مالکیت]]<ref>سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، منفعل محض<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۷.</ref>،<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۲.</ref> مخلوقاتی نظیر پرستشکنندگانشان<ref>سوره صافات، آیه ۹۶.</ref> و [[ناتوان]] بر [[یاری]] خویش توصیف میکند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۵۶ و ۵۷.</ref> و در [[آیات]] متعددی آنان را [[ناتوان]] از جلب نفع و دفع ضرر از [[بتپرستان]] معرفی میکند<ref>سوره یونس، آیه ۱۸.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
==[[بت پرستی]] در [[قرآن]]== | ==[[بت پرستی]] در [[قرآن]]== | ||
در بیش از ۳۰ [[آیه]] از [[آیات قرآن]] نیز درباره نامها و اوصاف [[بت]] سخن گفته شده است<ref>دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>. واژههایی که در [[قرآن]] بر [[بتها]] اطلاق شده عبارت است از: | در بیش از ۳۰ [[آیه]] از [[آیات قرآن]] نیز درباره نامها و اوصاف [[بت]] سخن گفته شده است<ref>دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>. واژههایی که در [[قرآن]] بر [[بتها]] اطلاق شده عبارت است از: | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
#"وَدّ"، "[[سُواع]]"، "[[یَغوث]]"، "[[نَسْر]]" و "[[یَعوق]]": نام ۵ [[مرد]] [[صالح]] یا نامهای ۵ [[فرزند]] [[آدم]]{{ع}} است که مجسمه آنها ساخته شده، یا نام بتهایی که در عصر خود [[نوح]] ساخته شده و مورد [[پرستش]] بوده است و [[عربها]] نیز به [[پرستش]] آنها روی آوردند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷.</ref>. | #"وَدّ"، "[[سُواع]]"، "[[یَغوث]]"، "[[نَسْر]]" و "[[یَعوق]]": نام ۵ [[مرد]] [[صالح]] یا نامهای ۵ [[فرزند]] [[آدم]]{{ع}} است که مجسمه آنها ساخته شده، یا نام بتهایی که در عصر خود [[نوح]] ساخته شده و مورد [[پرستش]] بوده است و [[عربها]] نیز به [[پرستش]] آنها روی آوردند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷.</ref>. | ||
#"[[لات]]"، "عُزّی" و "مَنات": بتهای سهگانه [[عرب]] و از [[جایگاه]] ویژهای برخوردار بودند<ref>شکری الألوسی البغدادی، محمود، بلوغالارب، ج ۲، ص ۲۰۳.</ref>. [[لات]] به صورت [[انسان]] و عُزّی به صورت گیاه بود و هر دو [[بت]] در [[مسجدالحرام]] قرار داشت. [[منات]] نیز که از کهنترین [[بتهای عرب]] به شمار میآمده بزرگترین [[بت]] بوده و بیشترین [[پرستش]] کنندگان را داشته است<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۲۹۶؛ طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۴. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۲۹۶؛ طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۶۶؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۵.</ref>. | #"[[لات]]"، "عُزّی" و "مَنات": بتهای سهگانه [[عرب]] و از [[جایگاه]] ویژهای برخوردار بودند<ref>شکری الألوسی البغدادی، محمود، بلوغالارب، ج ۲، ص ۲۰۳.</ref>. [[لات]] به صورت [[انسان]] و عُزّی به صورت گیاه بود و هر دو [[بت]] در [[مسجدالحرام]] قرار داشت. [[منات]] نیز که از کهنترین [[بتهای عرب]] به شمار میآمده بزرگترین [[بت]] بوده و بیشترین [[پرستش]] کنندگان را داشته است<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۲۹۶؛ طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۴. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۲۹۶؛ طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۶۶؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۵.</ref>. | ||
برخی "[[جبت]]" و "[[طاغوت]]" را نیز بتانی شمردهاند<ref>طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین، ج ۱، ص ۳۳۷؛ مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».</ref> که نام آنها در [[قرآن]] آمده؛ اما با توجه به اطلاق و عمومیت معنای این دو واژه، نمیتوان آنها را اسم خاص در نظر گرفت چراکه درباره هر معبودی غیر [[خدا]] به کار رفته است و بر [[معبود]] دروغین و هر [[متکبر]] متظاهر بیحقیقت<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».</ref> اطلاق میشود. همچنین از واژههایی چون "آلهه"، "تماثیل" (جمع تمثال به معنای تصویر و مجسمه که عکسهای روی پرده را نیز شامل میشود)، "[[اولیاء]]"، "انداد"، "ماتنحتون" (آنچه میتراشید)، "شرکاء"، "شفعاء"، "[[شهداء]]" و "ارباب" که به اوصاف بتها ـ اعم از واقعی و ادعایی ـ اشاره دارند نیز معنای [[بت]] داده شده است<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. گفتنی است [[آیات]] مربوط به [[شرک]] که بیشتر درباره [[بتپرستان]] ساکن شبه [[جزیره عربستان]] است<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۲، ص ۴۸۳.</ref> نیز به بحث [[ارتباط]] مییابند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref> | برخی "[[جبت]]" و "[[طاغوت]]" را نیز بتانی شمردهاند<ref>طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین، ج ۱، ص ۳۳۷؛ مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».</ref> که نام آنها در [[قرآن]] آمده؛ اما با توجه به اطلاق و عمومیت معنای این دو واژه، نمیتوان آنها را اسم خاص در نظر گرفت چراکه درباره هر معبودی غیر [[خدا]] به کار رفته است و بر [[معبود]] دروغین و هر [[متکبر]] متظاهر بیحقیقت<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».</ref> اطلاق میشود. همچنین از واژههایی چون "آلهه"، "تماثیل" (جمع تمثال به معنای تصویر و مجسمه که عکسهای روی پرده را نیز شامل میشود)، "[[اولیاء]]"، "انداد"، "ماتنحتون" (آنچه میتراشید)، "شرکاء"، "شفعاء"، "[[شهداء]]" و "ارباب" که به اوصاف بتها ـ اعم از واقعی و ادعایی ـ اشاره دارند نیز معنای [[بت]] داده شده است<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۷.</ref>. گفتنی است [[آیات]] مربوط به [[شرک]] که بیشتر درباره [[بتپرستان]] ساکن شبه [[جزیره عربستان]] است<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۲، ص ۴۸۳.</ref> نیز به بحث [[ارتباط]] مییابند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
==پیشینه [[بت پرستی]]== | ==پیشینه [[بت پرستی]]== | ||
باید توجّه داشت اکثر [[مردم]] [[دنیا]] در طول [[تاریخ]]، [[بت]] پرست بودهاند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref>. برخی از باستان شناسان در آثار کلده و [[بابل]] از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد [[مسیح]] مجسمههایی یافتهاند که [[نشانه]] [[بتپرستی]] [[اقوام]] پیشین است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۸، ص ۱۷۴؛ شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref>، شاید بتوان گفت مهمترین علت این پیشینه قابل توجه، ماهیت [[بتپرستی]] است که نوعی [[تحریف]] در [[عقیده]] [[فطری]] [[خداپرستی]] است؛ با توجه به اینکه [[فطرت خداپرستی]] همواره در میان [[انسانها]] بوده، [[تحریف]] آن نیز در میان افراد [[نادان]] پیوسته وجود داشته است، بنابراین [[تاریخ]] [[بتپرستی]] را میتوان با [[تاریخ]] پیدایش [[انسان]] همراه دانست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۶، ص ۷۴.</ref>، همچنین [[بتپرستی]] [[آیین]] رایج [[عرب پیش از اسلام]] بوده است<ref>سوره حج، آیه ۷۱-۷۲.</ref> | باید توجّه داشت اکثر [[مردم]] [[دنیا]] در طول [[تاریخ]]، [[بت]] پرست بودهاند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref>. برخی از باستان شناسان در آثار کلده و [[بابل]] از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد [[مسیح]] مجسمههایی یافتهاند که [[نشانه]] [[بتپرستی]] [[اقوام]] پیشین است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۸، ص ۱۷۴؛ شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref>، شاید بتوان گفت مهمترین علت این پیشینه قابل توجه، ماهیت [[بتپرستی]] است که نوعی [[تحریف]] در [[عقیده]] [[فطری]] [[خداپرستی]] است؛ با توجه به اینکه [[فطرت خداپرستی]] همواره در میان [[انسانها]] بوده، [[تحریف]] آن نیز در میان افراد [[نادان]] پیوسته وجود داشته است، بنابراین [[تاریخ]] [[بتپرستی]] را میتوان با [[تاریخ]] پیدایش [[انسان]] همراه دانست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۶، ص ۷۴.</ref>، همچنین [[بتپرستی]] [[آیین]] رایج [[عرب پیش از اسلام]] بوده است<ref>سوره حج، آیه ۷۱-۷۲.</ref><ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱۶؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۱۰، ص ۱۴۱.</ref> | ||
برخی اولین رواج دهنده [[بتپرستی]] را در میان [[اعراب]] "ابوکبشه" و برخی دیگر "عمرو بن لحیّ" به [[تقلید]] از [[شامیان]] دانستهاند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۹۰ و ج ۹، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۱۰؛ العروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۸۴.</ref>. براساس گفتهای، پس از سکونت [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در [[مکه]] و زیاد شدن فرزندانش، شرایط برای [[زندگی]] آنان سخت شد و ناگزیر به اطراف کوچ کردند و هر کدام قطعه سنگی از [[حرم]] برای [[بزرگداشت]] آن با خود بردند و آن را [[طواف]] میکردند تا به تدریج [[معبود]] آنان شد<ref>عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۷؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۵، ص ۲۱۰.</ref>. | برخی اولین رواج دهنده [[بتپرستی]] را در میان [[اعراب]] "ابوکبشه" و برخی دیگر "عمرو بن لحیّ" به [[تقلید]] از [[شامیان]] دانستهاند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۹۰ و ج ۹، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۱۰؛ العروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۸۴.</ref>. براساس گفتهای، پس از سکونت [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در [[مکه]] و زیاد شدن فرزندانش، شرایط برای [[زندگی]] آنان سخت شد و ناگزیر به اطراف کوچ کردند و هر کدام قطعه سنگی از [[حرم]] برای [[بزرگداشت]] آن با خود بردند و آن را [[طواف]] میکردند تا به تدریج [[معبود]] آنان شد<ref>عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۷؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۵، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
از [[قرآنکریم]] [[استنباط]] میشود [[گرایش]] به [[بتپرستی]] از زمانی نزدیک به عصر [[حضرت نوح]] وجود داشته است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref>؛<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷.</ref> بعضی گفتهاند: هنگامی که [[نوح]] از [[طواف]] [[قبر]] [[آدم]]{{ع}} جلوگیری کرد، [[مردم]] به تحریک [[ابلیس]] بتهایی ساختند و به [[پرستش]] آنها پرداختند<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج ۱۹، ص ۴۳۳.</ref>. برخی هم شیوع [[بتپرستی]] را اندکی پس از [[طوفان نوح]]{{ع}} [[تصور]] کردهاند<ref>هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ص ۱۶۴.</ref>. اما از زمانهای قبلتر سخنی در میان نیست. پس از آن [[قرآن]] از [[بتپرستی]] [[قوم عاد]]<ref>سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref>، [[ثمود]]<ref>سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.</ref> (که ۷۰ [[بت]] داشتند)<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۴.</ref>، [[اصحاب]] [[مدین]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۸۵.</ref>، [[اهل]] سبا<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۸۵.</ref>، [[اصحاب القریه]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۷، ص ۷۴.</ref>، [[قوم ابراهیم]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲.</ref>، [[مصریان]] در زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}}<ref>سوره یوسف، آیه ۳۹ - ۴۰.</ref> که به گفته [[فخر رازی]] در آن زمان [[ارواح]] فلکی را میپرستیدهاند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref>،<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.</ref> زمان [[موسی]]{{ع}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و [[بنی اسرائیل]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref>، [[حضرت لوط]]، [[یونس]] و [[عیسی]]{{ع}} خبر داده است<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۶۲؛ سمرقندی عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰.</ref>. لذا یکی از نقاط اشتراک تمدنهای هفتگانه، [[بتپرستی]] بوده و اکثر [[مردم]] [[دنیا]] در طول [[تاریخ]] [[بت]] پرست بودهاند<ref>هذلی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی بن عبداللّه، التنبیه والاشراف، ص ۷۹؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref>. هماکنون نیز صدها میلیون [[بت]] پرست در [[شرق]] و [[غرب]] [[جهان]] وجود دارد و شمار آنان از مجموع [[مسیحیان]]، [[یهودیان]] و [[مسلمانان]] که تابع [[توحید]] [[حضرت]] ابراهیماند، بیشتر است<ref>شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref> | از [[قرآنکریم]] [[استنباط]] میشود [[گرایش]] به [[بتپرستی]] از زمانی نزدیک به عصر [[حضرت نوح]] وجود داشته است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref>؛<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷.</ref> بعضی گفتهاند: هنگامی که [[نوح]] از [[طواف]] [[قبر]] [[آدم]]{{ع}} جلوگیری کرد، [[مردم]] به تحریک [[ابلیس]] بتهایی ساختند و به [[پرستش]] آنها پرداختند<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج ۱۹، ص ۴۳۳.</ref>. برخی هم شیوع [[بتپرستی]] را اندکی پس از [[طوفان نوح]]{{ع}} [[تصور]] کردهاند<ref>هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ص ۱۶۴.</ref>. اما از زمانهای قبلتر سخنی در میان نیست. پس از آن [[قرآن]] از [[بتپرستی]] [[قوم عاد]]<ref>سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref>، [[ثمود]]<ref>سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.</ref> (که ۷۰ [[بت]] داشتند)<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۴.</ref>، [[اصحاب]] [[مدین]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۸۵.</ref>، [[اهل]] سبا<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۸۵.</ref>، [[اصحاب القریه]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۷، ص ۷۴.</ref>، [[قوم ابراهیم]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲.</ref>، [[مصریان]] در زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}}<ref>سوره یوسف، آیه ۳۹ - ۴۰.</ref> که به گفته [[فخر رازی]] در آن زمان [[ارواح]] فلکی را میپرستیدهاند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref>،<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.</ref> زمان [[موسی]]{{ع}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و [[بنی اسرائیل]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref>، [[حضرت لوط]]، [[یونس]] و [[عیسی]]{{ع}} خبر داده است<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۶۲؛ سمرقندی عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰.</ref>. لذا یکی از نقاط اشتراک تمدنهای هفتگانه، [[بتپرستی]] بوده و اکثر [[مردم]] [[دنیا]] در طول [[تاریخ]] [[بت]] پرست بودهاند<ref>هذلی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی بن عبداللّه، التنبیه والاشراف، ص ۷۹؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref>. هماکنون نیز صدها میلیون [[بت]] پرست در [[شرق]] و [[غرب]] [[جهان]] وجود دارد و شمار آنان از مجموع [[مسیحیان]]، [[یهودیان]] و [[مسلمانان]] که تابع [[توحید]] [[حضرت]] ابراهیماند، بیشتر است<ref>شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
==انگیزههای [[بت پرستی]]== | ==انگیزههای [[بت پرستی]]== | ||
[[بتپرستان]] به رغم اینکه [[خداوند]] را [[رب]] الارباب و [[خالق]] هستی میدانستند و بتی را که از قطعهای چوب یا سنگ ساخته شده یا جرمی از اجرام آسمانی است، [[خالق]] [[جهان]] نمیدانستند، [[خدا]] را رها کرده و بتها را به جای او میپرستیدند، ازاینرو [[دانشمندان]] کوشیدهاند انگیزههای آغازین [[بتپرستی]] را هرچند بطلان آن در تحلیل [[عقلی]] ثابت شود، توجیه کنند؛ در این [[ارتباط]] وجوهی ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | [[بتپرستان]] به رغم اینکه [[خداوند]] را [[رب]] الارباب و [[خالق]] هستی میدانستند و بتی را که از قطعهای چوب یا سنگ ساخته شده یا جرمی از اجرام آسمانی است، [[خالق]] [[جهان]] نمیدانستند، [[خدا]] را رها کرده و بتها را به جای او میپرستیدند، ازاینرو [[دانشمندان]] کوشیدهاند انگیزههای آغازین [[بتپرستی]] را هرچند بطلان آن در تحلیل [[عقلی]] ثابت شود، توجیه کنند؛ در این [[ارتباط]] وجوهی ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
# [[بزرگداشت]] مردان بزرگ: [[بتپرستی]] با ساختن مجسمه مردان بزرگ بعد از مرگشان برای [[بزرگداشت]] آنان آغاز شد<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۱۱۳؛ رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج ۸، ص ۲۰.</ref>. آنها برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره بزرگانشان تندیس آنان را میساختند و در کنار آن به [[عبادت خدا]] میپرداختند؛ ولی نسلهای جدید که از [[عقاید]] [[نیاکان]] [[خود آگاهی]] نداشتند [[گمان]] کردند پدرانشان آن تندیسها را میپرستیدند، از این رو آنان به [[پرستش]] مجسمهها روی آوردند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روحالبیان، ج ۴، ص ۲۶.</ref> | # [[بزرگداشت]] مردان بزرگ: [[بتپرستی]] با ساختن مجسمه مردان بزرگ بعد از مرگشان برای [[بزرگداشت]] آنان آغاز شد<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۱۱۳؛ رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج ۸، ص ۲۰.</ref>. آنها برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره بزرگانشان تندیس آنان را میساختند و در کنار آن به [[عبادت خدا]] میپرداختند؛ ولی نسلهای جدید که از [[عقاید]] [[نیاکان]] [[خود آگاهی]] نداشتند [[گمان]] کردند پدرانشان آن تندیسها را میپرستیدند، از این رو آنان به [[پرستش]] مجسمهها روی آوردند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روحالبیان، ج ۴، ص ۲۶.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> این مطلب را [[روایات]] نیز [[تأیید]] میکند؛ براساس برخی از این [[روایات]] [[شیطان]] ۵ [[بت]] به نام [[فرزندان آدم]] ساخت و با [[مرگ]] هر یک از آنان تندیسی را به شکل او برای بازماندگانش قرار میداد و بدین سبب نسلهای بعد به تدریج به [[بتپرستی]] روی آوردند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روحالبیان، ج ۴، ص ۲۶.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[اعتقاد]] به واگذاری [[تدبیر]] [[امور دنیوی]] به سیارات: گروهی [[اعتقاد]] داشتند [[خدای بزرگ]] سیارات هفتگانه را [[آفریده]] ـ و آنها همانند [[انسانها]] دارای [[جسم]] و [[روح]] هستند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج ۲، ص ۵۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref> ـ و [[تدبیر]] عالم پایین را به آنان واگذاشته و [[بشر]]، [[بنده]] این سیارات و سیارات، بندۀ خدای بزرگاند، پس بر [[انسان]] [[واجب]] است [[ارواح]] سیارات را [[پرستش]] کند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> و چون [[ارواح]] خارج از عالم اجسام هستند، اجرام سیارات را که به منزله [[بدن]] آنهاست<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج ۲، ص ۵۰؛ دمشقی، شمس الدین، نخبة الدهر، ص ۶۳.</ref> به [[نیابت]] از [[روح]] آنها پرستیدند، اما هنگامی که [[مشاهده]] کردند سیارات همواره حاضر نیستند، برای هر کدام سمبلی از ماده و [[جسم]] ساختند؛ به عنوان مثال [[بت]] [[خورشید]] را از طلا ساختند و با سنگهایی مانند یاقوت و الماس [[زینت]] دادند. [[بت]] ماه را نیز از نقره ساختند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۳.</ref> و به [[عبادت]] آنها پرداختند و [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] را به چگونگی قرار گرفتن آنها در طالعهای آنان میدانستند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref>. آنان برای هر یک از ۷ سیاره انگشتری به شکل آن سیاره ساختند و در ساعتی مخصوص از روز به دست کرده، [[عبادت]] میکردند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۵۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref>. | # [[اعتقاد]] به واگذاری [[تدبیر]] [[امور دنیوی]] به سیارات: گروهی [[اعتقاد]] داشتند [[خدای بزرگ]] سیارات هفتگانه را [[آفریده]] ـ و آنها همانند [[انسانها]] دارای [[جسم]] و [[روح]] هستند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج ۲، ص ۵۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref> ـ و [[تدبیر]] عالم پایین را به آنان واگذاشته و [[بشر]]، [[بنده]] این سیارات و سیارات، بندۀ خدای بزرگاند، پس بر [[انسان]] [[واجب]] است [[ارواح]] سیارات را [[پرستش]] کند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> و چون [[ارواح]] خارج از عالم اجسام هستند، اجرام سیارات را که به منزله [[بدن]] آنهاست<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج ۲، ص ۵۰؛ دمشقی، شمس الدین، نخبة الدهر، ص ۶۳.</ref> به [[نیابت]] از [[روح]] آنها پرستیدند، اما هنگامی که [[مشاهده]] کردند سیارات همواره حاضر نیستند، برای هر کدام سمبلی از ماده و [[جسم]] ساختند؛ به عنوان مثال [[بت]] [[خورشید]] را از طلا ساختند و با سنگهایی مانند یاقوت و الماس [[زینت]] دادند. [[بت]] ماه را نیز از نقره ساختند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۳.</ref> و به [[عبادت]] آنها پرداختند و [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] را به چگونگی قرار گرفتن آنها در طالعهای آنان میدانستند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref>. آنان برای هر یک از ۷ سیاره انگشتری به شکل آن سیاره ساختند و در ساعتی مخصوص از روز به دست کرده، [[عبادت]] میکردند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۵۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref>. | ||
# [[اعتقاد]] به [[حلول]] [[خدا]] در اجسام: علت [[بت پرستی]] گروهی از [[مشرکان]] این بود که آنها [[اعتقاد]] داشتند [[خدا]] در بعضی از اجسام [[شریف]] و اشخاص [[حلول]] میکند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، ج۱۷، ص ۶۰؛ ج ۲، ص ۱۱۳؛ شیرازی(ملاصدرا)، محمد بن ابراهیم، تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص ۱۱۷.</ref>. | # [[اعتقاد]] به [[حلول]] [[خدا]] در اجسام: علت [[بت پرستی]] گروهی از [[مشرکان]] این بود که آنها [[اعتقاد]] داشتند [[خدا]] در بعضی از اجسام [[شریف]] و اشخاص [[حلول]] میکند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، ج۱۷، ص ۶۰؛ ج ۲، ص ۱۱۳؛ شیرازی(ملاصدرا)، محمد بن ابراهیم، تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص ۱۱۷.</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[قرآن کریم]] ضمن [[انتقاد]] شدید از [[شرک]] و [[بتپرستی]] و [[نفی]] همه مظاهر آن، تأکید بر [[ربوبیت]] مطلق [[الهی]] و [[دعوت]] [[مردم]] به [[توحید]] و [[یکتاپرستی]]، اموری را خاستگاه و زمینۀ [[بتپرستی]] میداند که مهمترین آنها عبارت است از: | [[قرآن کریم]] ضمن [[انتقاد]] شدید از [[شرک]] و [[بتپرستی]] و [[نفی]] همه مظاهر آن، تأکید بر [[ربوبیت]] مطلق [[الهی]] و [[دعوت]] [[مردم]] به [[توحید]] و [[یکتاپرستی]]، اموری را خاستگاه و زمینۀ [[بتپرستی]] میداند که مهمترین آنها عبارت است از: | ||
# [[نادانی]]: زمینه اصلی [[بتپرستی]] [[جهل]] و [[ناآگاهی]] است. [[قرآن کریم]] نیز در [[آیات]] متعددی به این نکته اشاره میکند: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref>؛ [[بتپرستان]] با تکیه بر [[حدس]] و [[گمان]] و بدون داشتن [[دلیل نقلی]] یا برهانی نظری یا شاهدی از [[علوم]] و آگاهیهای بشری و تنها با طرح [[شبهات]] [[فکری]] که خود ناشی از [[شهوت]] عملی آنان است، آن را پذیرفتهاند، ازاینرو [[قرآن کریم]] با بیان اوصاف [[بتپرستان]] آنان را انسانهایی [[نادان]] میداند<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>. از یک سو این [[نادانی]]، [[جهل]] به [[خداوند]] و از سوی دیگر [[ناآگاهی]] [[انسان]] از علل اصلی حوادث [[جهان]] که باعث میشود گاهی آنها را به علل خیالی و [[خرافی]] از جمله [[بتها]] نسبت دهد و از سوی سوم کوته [[فکری]] برخی [[انسانها]] که آنها را تا سر حد چارپایان بلکه [[پستتر]] [[سقوط]] داده است، زمینه [[گرایش]] به [[بتپرستی]] را فراهم میکند<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>. | # [[نادانی]]: زمینه اصلی [[بتپرستی]] [[جهل]] و [[ناآگاهی]] است. [[قرآن کریم]] نیز در [[آیات]] متعددی به این نکته اشاره میکند: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref>؛ [[بتپرستان]] با تکیه بر [[حدس]] و [[گمان]] و بدون داشتن [[دلیل نقلی]] یا برهانی نظری یا شاهدی از [[علوم]] و آگاهیهای بشری و تنها با طرح [[شبهات]] [[فکری]] که خود ناشی از [[شهوت]] عملی آنان است، آن را پذیرفتهاند، ازاینرو [[قرآن کریم]] با بیان اوصاف [[بتپرستان]] آنان را انسانهایی [[نادان]] میداند<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>. از یک سو این [[نادانی]]، [[جهل]] به [[خداوند]] و از سوی دیگر [[ناآگاهی]] [[انسان]] از علل اصلی حوادث [[جهان]] که باعث میشود گاهی آنها را به علل خیالی و [[خرافی]] از جمله [[بتها]] نسبت دهد و از سوی سوم کوته [[فکری]] برخی [[انسانها]] که آنها را تا سر حد چارپایان بلکه [[پستتر]] [[سقوط]] داده است، زمینه [[گرایش]] به [[بتپرستی]] را فراهم میکند<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>. | ||
# [[حسگرایی]]: یکی از مهمترین زمینههای [[گرایش]] به [[بتپرستی]] در طول [[تاریخ]]، [[حسگرایی]] بوده است<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>. [[انسان]] همواره در لغزشگاه مجسم ساختن [[امور معنوی]] و تلاش برای محسوس ساختن امور غیر محسوس، از طریق مجسمهسازی و تصویر و نقاشی بوده و هست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۴.</ref> | # [[حسگرایی]]: یکی از مهمترین زمینههای [[گرایش]] به [[بتپرستی]] در طول [[تاریخ]]، [[حسگرایی]] بوده است<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>. [[انسان]] همواره در لغزشگاه مجسم ساختن [[امور معنوی]] و تلاش برای محسوس ساختن امور غیر محسوس، از طریق مجسمهسازی و تصویر و نقاشی بوده و هست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۴.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> عمده مصائبی که در اجتماعات [[دینی]] پدید آمده و از آثار [[بتپرستی]] ابتدایی (که [[مشرکان]] اجسام و اجرام را مورد [[پرستش]] قرار میدادند) است نیز در این [[حسگرایی]] ریشه دارد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۹۴.</ref>. | ||
# [[تقلید کورکورانه]]: پرورش در محیط [[بتپرستی]] و اثرپذیری از فرهنگهای غلط<ref>هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج ۶، ص ۲۲۲.</ref> و [[تقلید]] از [[آیین]] نیاکان از زمینههای تداوم انتقال [[بتپرستی]] از نسلی به [[نسل]] دیگر محسوب میشود. گروهی از [[بتپرستان]] [[فرشتگان]] را [[دختران]] [[خدا]] میپنداشتند و آنها را [[پرستش]] میکردند و چون از علت آن پرسیده میشد، در پاسخ میگفتند: ما به [[آیین]] پدرانمان پایبندیم<ref>سوره زخرف، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. همچنین [[قوم]] [[فرعون]] به [[موسی]] گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref>. [[بتپرستان]] [[مکه]] نیز چون به آنها گفته میشد: از آنچه [[خدا]] نازل کرده [[پیروی]] کنید در برابر این پیشنهاد میگفتند: {{متن قرآن|قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا}}<ref>«میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>. یا زمانی که [[آیات]] روشن [[خدا]] بر آنها خوانده میشد میگفتند: {{متن قرآن|مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ}}<ref>«این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد» سوره سبأ، آیه ۴۳.</ref> . در واقع برای [[اثبات]] [[حقانیت]] [[آیین]] خود و [[قداست]] آن تنها بر [[راه]] و رسم نیاکان تأکید کردند. [[قرآن]] در برابر این [[منطق]] که مبتنی بر [[لجاجت]] و [[عناد]] است، میفرماید: آیا از آنان [[پیروی]] میکنند، هرچند که پدرانشان چیزی نمیفهمیدند و راهیافته نبودند<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>. در واقع [[تقلید]] آنها اگر [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم بود پذیرفته بود؛ ولی چنین نبود، بلکه [[تقلید]] [[جاهلی]] از [[جاهل]] دیگر بود. | # [[تقلید کورکورانه]]: پرورش در محیط [[بتپرستی]] و اثرپذیری از فرهنگهای غلط<ref>هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج ۶، ص ۲۲۲.</ref> و [[تقلید]] از [[آیین]] نیاکان از زمینههای تداوم انتقال [[بتپرستی]] از نسلی به [[نسل]] دیگر محسوب میشود. گروهی از [[بتپرستان]] [[فرشتگان]] را [[دختران]] [[خدا]] میپنداشتند و آنها را [[پرستش]] میکردند و چون از علت آن پرسیده میشد، در پاسخ میگفتند: ما به [[آیین]] پدرانمان پایبندیم<ref>سوره زخرف، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. همچنین [[قوم]] [[فرعون]] به [[موسی]] گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref>. [[بتپرستان]] [[مکه]] نیز چون به آنها گفته میشد: از آنچه [[خدا]] نازل کرده [[پیروی]] کنید در برابر این پیشنهاد میگفتند: {{متن قرآن|قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا}}<ref>«میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>. یا زمانی که [[آیات]] روشن [[خدا]] بر آنها خوانده میشد میگفتند: {{متن قرآن|مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ}}<ref>«این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد» سوره سبأ، آیه ۴۳.</ref> . در واقع برای [[اثبات]] [[حقانیت]] [[آیین]] خود و [[قداست]] آن تنها بر [[راه]] و رسم نیاکان تأکید کردند. [[قرآن]] در برابر این [[منطق]] که مبتنی بر [[لجاجت]] و [[عناد]] است، میفرماید: آیا از آنان [[پیروی]] میکنند، هرچند که پدرانشان چیزی نمیفهمیدند و راهیافته نبودند<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>. در واقع [[تقلید]] آنها اگر [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم بود پذیرفته بود؛ ولی چنین نبود، بلکه [[تقلید]] [[جاهلی]] از [[جاهل]] دیگر بود. | ||
# [[هواپرستی]] و [[پیروی]] از [[گمان]]: یکی از زمینههای [[انحراف]] از [[فطرت توحیدی]] و روی آوردن به [[بتپرستی]] [[پیروی]] از [[گمان]] و [[هوای نفس]] است<ref>سوره نجم، آیه ۲۳.</ref> | # [[هواپرستی]] و [[پیروی]] از [[گمان]]: یکی از زمینههای [[انحراف]] از [[فطرت توحیدی]] و روی آوردن به [[بتپرستی]] [[پیروی]] از [[گمان]] و [[هوای نفس]] است<ref>سوره نجم، آیه ۲۳.</ref><ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۴.</ref> [[قرآن]] با [[تشبیه]] [[بتپرستان]] به چارپایان بلکه گمراهتر از آنها<ref>سوره فرقان، آیه ۴۴.</ref> در [[حقیقت]] به وجه مشترک میان چارپایان و [[بتپرستان]] اشاره میکند که [[تعقل]] نمیکنند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref> اما آنها از چارپایان نیز بدترند، زیرا امکان [[تعقل]] و [[اندیشه]] دارند و از آن استفاده نمیکنند. از سوی دیگر این [[هواپرستی]] موجب میشد زمانی که آنان [[بت]] سنگی دیگری که به نظرشان دلپذیرتر و با [[هوای نفس]] آنها هماهنگتر بود، آن را [[انتخاب]] کرده و مورد [[پرستش]] قرار دهند<ref>سوره فرقان، آیه ۴۳.</ref> و اینگونه برای فریبکاری بیشتر نفس عماره خویش و [[نفوذ]] [[شیطان]]، [[راه]] را باز میکردند<ref>خمینی، سید روح الله، کشف الاسرار، ج ۷، ص ۳۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۶۹.</ref>[[شیطان]] نیز به تصریح خودش در پی [[تغییر]] [[فطرت توحیدی]] انسانهاست<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۳، ص ۳۳۴.</ref>؛ به عنوان مثال در داستان [[قوم]] [[بت]] پرست [[سبأ]] به عنوان تزیین کننده [[خورشید]] پرستی و مانعی بر سر [[راه]] [[پرستش]] خدای یگانه و [[هدایت]] [[انسانها]] معرفی شده است<ref>سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>. | ||
#دنیاگرایی: [[قرآن]]، [[دنیاطلبی]] [[ثروتمندان]] که [[توحید]] را مانع تحقق مطامع [[دنیوی]] خویش میدانستند و به بهانههای واهی به رویارویی با [[پیامبران]] برمیخاستند از زمینههای [[بتپرستی]] میشمارد<ref>سوره مؤمنون، آیه ۳۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در [[آیه]] ۴۴ [[سوره انبیاء]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۴۴.</ref> [[زندگی]] مرفه [[بتپرستان]] و برخورداری آنان و پدرانشان از [[نعمتهای الهی]]، از جمله [[عمر طولانی]] را به عنوان زمینه [[انحراف]] از [[توحید]] و روی آوردن به [[بتپرستی]] مورد تأکید قرار میدهد. و در [[آیه]] ای دیگر<ref>سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref> از زبان معبودهای [[باطل]] میگوید: [[خداوند]] آنها و پدرانشان را از نعمتهای این [[زندگی]] برخوردار ساخت و همین باعث فراموش کاری آنها شد. بدینسان میبینیم [[رهبری]] [[بتپرستان]] بیشتر از طبقه اشراف و [[ثروتمندان]] [[جامعه]] شکل میگیرد. | #دنیاگرایی: [[قرآن]]، [[دنیاطلبی]] [[ثروتمندان]] که [[توحید]] را مانع تحقق مطامع [[دنیوی]] خویش میدانستند و به بهانههای واهی به رویارویی با [[پیامبران]] برمیخاستند از زمینههای [[بتپرستی]] میشمارد<ref>سوره مؤمنون، آیه ۳۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در [[آیه]] ۴۴ [[سوره انبیاء]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۴۴.</ref> [[زندگی]] مرفه [[بتپرستان]] و برخورداری آنان و پدرانشان از [[نعمتهای الهی]]، از جمله [[عمر طولانی]] را به عنوان زمینه [[انحراف]] از [[توحید]] و روی آوردن به [[بتپرستی]] مورد تأکید قرار میدهد. و در [[آیه]] ای دیگر<ref>سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref> از زبان معبودهای [[باطل]] میگوید: [[خداوند]] آنها و پدرانشان را از نعمتهای این [[زندگی]] برخوردار ساخت و همین باعث فراموش کاری آنها شد. بدینسان میبینیم [[رهبری]] [[بتپرستان]] بیشتر از طبقه اشراف و [[ثروتمندان]] [[جامعه]] شکل میگیرد. | ||
# [[خود بزرگ بینی]]: [[خود بزرگ بینی]] ([[استکبار]]) برخی از [[اقوام]] پیشین زمینه [[بتپرستی]] آنان بوده است، چنانکه [[قوم ثمود]]<ref>سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.</ref> و [[قوم شعیب]] نیز با همین [[روحیه]] به [[بتپرستی]] روی آوردند. علاوه براین [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] با اشاره به صفاتی از [[بت پرستان]]، زمینههای [[اخلاقی]] دیگری را نیز برمی شمارد، از جمله: [[متکبر]]<ref>سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.</ref>، هواپرست و [[اسیر]] [[نفس اماره]]<ref>سوره فرقان، آیه ۴۲-۴۳.</ref>، خودپرست، [[بیتقوا]]<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۴-۱۲۵.</ref>، [[دروغگو]]<ref>سوره صافات، آیه ۸۶.</ref>، مقلّد<ref>سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>، پیرو [[شیطان]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۷.</ref>، واپسگرا و [[مخالف]] هرگونه [[نوآوری]]<ref>سوره ص، آیه ۵-۷.</ref>، [[منحرف]] و [[گمراه]]<ref>سوره ابراهیم، آیه ۳۶.</ref> و دارای اعمالی [[باطل]] و پوچ [[وصف]] میکند که با [[عبرت]] نگرفتن از [[تاریخ]]، [[آیات الهی]] را [[تکذیب]] میکنند و با [[افترا]] و [[دروغ]] بستن به [[خدا]]، به [[استهزا]] و [[تمسخر]] [[پیامبران الهی]] و توطئهگری بر ضد آنان و [[گمراه کردن]] دیگران میپردازند<ref>سوره فرقان، آیه ۴۱-۴۲.</ref> | # [[خود بزرگ بینی]]: [[خود بزرگ بینی]] ([[استکبار]]) برخی از [[اقوام]] پیشین زمینه [[بتپرستی]] آنان بوده است، چنانکه [[قوم ثمود]]<ref>سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.</ref> و [[قوم شعیب]] نیز با همین [[روحیه]] به [[بتپرستی]] روی آوردند. علاوه براین [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] با اشاره به صفاتی از [[بت پرستان]]، زمینههای [[اخلاقی]] دیگری را نیز برمی شمارد، از جمله: [[متکبر]]<ref>سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.</ref>، هواپرست و [[اسیر]] [[نفس اماره]]<ref>سوره فرقان، آیه ۴۲-۴۳.</ref>، خودپرست، [[بیتقوا]]<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۴-۱۲۵.</ref>، [[دروغگو]]<ref>سوره صافات، آیه ۸۶.</ref>، مقلّد<ref>سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>، پیرو [[شیطان]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۷.</ref>، واپسگرا و [[مخالف]] هرگونه [[نوآوری]]<ref>سوره ص، آیه ۵-۷.</ref>، [[منحرف]] و [[گمراه]]<ref>سوره ابراهیم، آیه ۳۶.</ref> و دارای اعمالی [[باطل]] و پوچ [[وصف]] میکند که با [[عبرت]] نگرفتن از [[تاریخ]]، [[آیات الهی]] را [[تکذیب]] میکنند و با [[افترا]] و [[دروغ]] بستن به [[خدا]]، به [[استهزا]] و [[تمسخر]] [[پیامبران الهی]] و توطئهگری بر ضد آنان و [[گمراه کردن]] دیگران میپردازند<ref>سوره فرقان، آیه ۴۱-۴۲.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
==[[اعتقادات]] [[بت پرستان]]== | ==[[اعتقادات]] [[بت پرستان]]== | ||
[[بتپرستی]] گرچه به ظاهر یک [[مذهب]] است و تقریباً به یک ریشۀ واحد ([[پرستش]]، [[اعتقاد]] به شفیع گرفتن و وجود واسطه بین [[انسانها]] و [[خدا]]) بازمی گردد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰. </ref>؛ اما آرای [[بتپرستان]] چنان پراکنده و پیرویشان از [[هواهای نفسانی]] و [[پذیرش]] [[خرافات]] به قدری فراوان است که شمارش [[مذاهب]] آنها محال است، لذا اکثر این [[فرقهها]] از اصول ثابت و [[قواعد]] [[منظم]] و هماهنگی برخوردار نیستند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۷.</ref>؛ ولی در عین حال آنچه از میان [[مذاهب]] [[بتپرستی]]، [[منظم]] شده و از [[شهرت]] و موقعیت ویژهای برخوردار گشته است، [[بتپرستی]] [[برهمایی]] و [[بودایی]] است که [[اهل کتاب]] هم از آنان متأثرند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ج ۶، ص ۷۸.</ref>، وجوه مشترک این [[مذاهب]] که بیشتر [[بتپرستان]] به آنها معتقدند چنین است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۱؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ج ۱۳، ص ۲۲۴؛ ج ۶، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۴؛ ج ۱۲، ص ۲۳۸؛ ج ۷، ص ۱۷۵؛ سبحانی، جعفر، الاسماءالثلاثه، ص ۱۸.</ref>: | [[بتپرستی]] گرچه به ظاهر یک [[مذهب]] است و تقریباً به یک ریشۀ واحد ([[پرستش]]، [[اعتقاد]] به شفیع گرفتن و وجود واسطه بین [[انسانها]] و [[خدا]]) بازمی گردد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰. </ref>؛ اما آرای [[بتپرستان]] چنان پراکنده و پیرویشان از [[هواهای نفسانی]] و [[پذیرش]] [[خرافات]] به قدری فراوان است که شمارش [[مذاهب]] آنها محال است، لذا اکثر این [[فرقهها]] از اصول ثابت و [[قواعد]] [[منظم]] و هماهنگی برخوردار نیستند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۷.</ref>؛ ولی در عین حال آنچه از میان [[مذاهب]] [[بتپرستی]]، [[منظم]] شده و از [[شهرت]] و موقعیت ویژهای برخوردار گشته است، [[بتپرستی]] [[برهمایی]] و [[بودایی]] است که [[اهل کتاب]] هم از آنان متأثرند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ج ۶، ص ۷۸.</ref>، وجوه مشترک این [[مذاهب]] که بیشتر [[بتپرستان]] به آنها معتقدند چنین است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۱؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ج ۱۳، ص ۲۲۴؛ ج ۶، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۴؛ ج ۱۲، ص ۲۳۸؛ ج ۷، ص ۱۷۵؛ سبحانی، جعفر، الاسماءالثلاثه، ص ۱۸.</ref>: | ||
# [[اعتقاد]] به [[خداوند]] هستی بخش: آنان در [[اعتقاد]] به [[خداوند]] به عنوان یگانه [[خالق]] هستی مشترکاند<ref>سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>. تنها برای [[خدا]] شریکی مساوی و همطراز او در [[علم]]، [[قدرت]] و [[حکمت]] قائلاند که معتقدند از او نشأت میگیرد<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲؛ شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۱۶.</ref> | # [[اعتقاد]] به [[خداوند]] هستی بخش: آنان در [[اعتقاد]] به [[خداوند]] به عنوان یگانه [[خالق]] هستی مشترکاند<ref>سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>. تنها برای [[خدا]] شریکی مساوی و همطراز او در [[علم]]، [[قدرت]] و [[حکمت]] قائلاند که معتقدند از او نشأت میگیرد<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲؛ شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۱۶.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[اعتقاد]] به [[شفاعت]] و واسطهگری [[بتها]] و [[ترس]] از [[غضب]] آنان: [[بتپرستان]] گرچه [[خدا]] را [[خالق]] هستی میدانستند؛ ولی او را نمیپرستیدند، بلکه [[عبادت]] را مخصوص بتهای خود دانسته، آنها را به عنوان واسطههای [[تکوینی]] بین خود و [[خدا]] [[تقدیس]] میکردند، گرچه برخی از این [[عقیده]] نیز [[منحرف]] شده، برای بتها [[استقلال]] قائل شدند<ref>سبحانی، جعفر، الاسماءالثلاثه، ص ۲۸، ۴۲.</ref>. آنان [[اعتقاد]] داشتند [[خداوند]] [[تدبیر]] موجودات زمینی را به اجرام آسمانی ـ که آنان را دارای [[روح]] میدانستند ـ و [[فرشتگان]] و [[جنیان]] و قدّیسان، به عنوان [[فرزندان]] [[خدا]] که واجد بخشی از [[حقیقت]] [[خدا]] هستند و سایر موجودات قدرتمند طبیعی و [[غیر طبیعی]] که بتها نماد آنهاست واگذاشته و نیز برای هر نوعی از انواع مخلوقات خدایانی وجود دارد؛ مانند خدای [[آسمان]]، خدای [[زمین]] و خدای دریا و [[ذات خداوند]] هیچگونه دخالتی در [[تدبیر]] عالم و [[شئون]] آن ندارد، پس [[پرستش]] او بیمعناست<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۷، ص۳۷؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۵۱.</ref>، افزون بر این از آنجا که آنها [[شفاعت]] را امری [[تکوینی]] برای [[بتها]] و لازمه وجود قویترها برای جلب نفع و دفع [[شر]] در عالم میدانستند؛ [[معتقد]] بودند بتها سمبل قویترها و موجوداتی مستقل، دارای [[قدرت]] نافذ و توانا بر [[آمرزش گناهان]] و در [[سرنوشت]] [[بتپرستان]] مؤثرند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۵۵، ۹۸؛ سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۴۰.</ref>. آنها بدین جهت و نیز به جهت نیازهای فراوانشان برای ادامه [[زندگی]] و بیدفاعی در محاصره [[بلاها]] و [[شرور]]، از یک سو به [[امید]] جلب [[منفعت]] و [[عزت]]<ref>سوره مریم، آیه ۸۱.</ref>و از سوی دیگر به سبب [[ترس]] از [[قهر]] و [[غضب]] بتها ـ که به [[گمان]] آنها بر حوادث [[دنیوی]] [[سلطه]] داشتند ـ جهت دفع [[شر]] از خویش، به [[پرستش]] بتها روی آورده بودند و بر اثر همین [[ترس]] بود که [[ابراهیم]] را به [[انتقام]] [[خدایان]] [[تهدید]] کردند، چنانکه [[قوم]] [[هود]] در پاسخ [[دعوت]] آنان به [[یکتاپرستی]] و رویگردانی از [[عبادت]] بتها میگفتند: بتهای ما به تو [[آزار]] رسانده و تو را دیوانه کردهاند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۵۸.</ref> | # [[اعتقاد]] به [[شفاعت]] و واسطهگری [[بتها]] و [[ترس]] از [[غضب]] آنان: [[بتپرستان]] گرچه [[خدا]] را [[خالق]] هستی میدانستند؛ ولی او را نمیپرستیدند، بلکه [[عبادت]] را مخصوص بتهای خود دانسته، آنها را به عنوان واسطههای [[تکوینی]] بین خود و [[خدا]] [[تقدیس]] میکردند، گرچه برخی از این [[عقیده]] نیز [[منحرف]] شده، برای بتها [[استقلال]] قائل شدند<ref>سبحانی، جعفر، الاسماءالثلاثه، ص ۲۸، ۴۲.</ref>. آنان [[اعتقاد]] داشتند [[خداوند]] [[تدبیر]] موجودات زمینی را به اجرام آسمانی ـ که آنان را دارای [[روح]] میدانستند ـ و [[فرشتگان]] و [[جنیان]] و قدّیسان، به عنوان [[فرزندان]] [[خدا]] که واجد بخشی از [[حقیقت]] [[خدا]] هستند و سایر موجودات قدرتمند طبیعی و [[غیر طبیعی]] که بتها نماد آنهاست واگذاشته و نیز برای هر نوعی از انواع مخلوقات خدایانی وجود دارد؛ مانند خدای [[آسمان]]، خدای [[زمین]] و خدای دریا و [[ذات خداوند]] هیچگونه دخالتی در [[تدبیر]] عالم و [[شئون]] آن ندارد، پس [[پرستش]] او بیمعناست<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۷، ص۳۷؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۵۱.</ref>، افزون بر این از آنجا که آنها [[شفاعت]] را امری [[تکوینی]] برای [[بتها]] و لازمه وجود قویترها برای جلب نفع و دفع [[شر]] در عالم میدانستند؛ [[معتقد]] بودند بتها سمبل قویترها و موجوداتی مستقل، دارای [[قدرت]] نافذ و توانا بر [[آمرزش گناهان]] و در [[سرنوشت]] [[بتپرستان]] مؤثرند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۵۵، ۹۸؛ سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۴۰.</ref>. آنها بدین جهت و نیز به جهت نیازهای فراوانشان برای ادامه [[زندگی]] و بیدفاعی در محاصره [[بلاها]] و [[شرور]]، از یک سو به [[امید]] جلب [[منفعت]] و [[عزت]]<ref>سوره مریم، آیه ۸۱.</ref>و از سوی دیگر به سبب [[ترس]] از [[قهر]] و [[غضب]] بتها ـ که به [[گمان]] آنها بر حوادث [[دنیوی]] [[سلطه]] داشتند ـ جهت دفع [[شر]] از خویش، به [[پرستش]] بتها روی آورده بودند و بر اثر همین [[ترس]] بود که [[ابراهیم]] را به [[انتقام]] [[خدایان]] [[تهدید]] کردند، چنانکه [[قوم]] [[هود]] در پاسخ [[دعوت]] آنان به [[یکتاپرستی]] و رویگردانی از [[عبادت]] بتها میگفتند: بتهای ما به تو [[آزار]] رسانده و تو را دیوانه کردهاند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۵۸.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[انکار معاد]]: [[بتپرستان]] به رغم [[اعتقاد]] به مبدأ، [[روز رستاخیز]] و [[بازگشت به سوی خدا]] را منکر بودند و به خاطر آن با تاکید [[سوگند]] یاد میکردند<ref>سوره نحل، آیه ۳۸.</ref> | # [[انکار معاد]]: [[بتپرستان]] به رغم [[اعتقاد]] به مبدأ، [[روز رستاخیز]] و [[بازگشت به سوی خدا]] را منکر بودند و به خاطر آن با تاکید [[سوگند]] یاد میکردند<ref>سوره نحل، آیه ۳۸.</ref><ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۳۵۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷،ص ۴۵، ۵۵، ۵۷.</ref> | ||
# [[اعتقاد]] به [[جبر]]: [[بتپرستان]] خود را مجبور و بتپرستیشان را بنا به [[اراده خدا]] میدانستند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا}}<ref>«و مشرکان گفتند: اگر خداوند میخواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمیپرستیدیم» سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>؛ [[قرآن کریم]] ضمن [[نفی]] این [[پندار]] [[نادرست]] بر [[اختیار]] و [[آزادی]] [[انسان]] در [[پرستش]] تأکید میورزد | # [[اعتقاد]] به [[جبر]]: [[بتپرستان]] خود را مجبور و بتپرستیشان را بنا به [[اراده خدا]] میدانستند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا}}<ref>«و مشرکان گفتند: اگر خداوند میخواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمیپرستیدیم» سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>؛ [[قرآن کریم]] ضمن [[نفی]] این [[پندار]] [[نادرست]] بر [[اختیار]] و [[آزادی]] [[انسان]] در [[پرستش]] تأکید میورزد | ||
# [[انکار]] [[نبوت]] [[انبیای الهی]]: [[بت پرستان]] [[معتقد]] بودند [[پیامبران]]، بشری همانند سایر [[انسانها]] هستند و [[ادعای نبوت]] ایشان [[حقیقت]] ندارد: {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ}}<ref>«پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.</ref> | # [[انکار]] [[نبوت]] [[انبیای الهی]]: [[بت پرستان]] [[معتقد]] بودند [[پیامبران]]، بشری همانند سایر [[انسانها]] هستند و [[ادعای نبوت]] ایشان [[حقیقت]] ندارد: {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ}}<ref>«پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[اعتقاد]] به تجلی آمیختگی نیروهای آسمانی و زمینی در [[بت]] ها: آنان طلسمات معینی روی بتهای مختلف میگذاردند و سپس به [[بتها]] برای آن طلسمها [[تقرب]] میجستند. طلسم نوعی [[سحر]] است و به گفته برخی از [[مفسران]]، اَشکال و نقشهایی است که میپنداشتند به وسیله آنها قوای آسمانی با زمینی آمیخته و مبدأ آثار شگفتآوری میگردد! این نقشها را بر اشیای مختلف مینهادند و [[معتقد]] بودند به وسیله آنها موجودات موذی و [[آزار]] رسان از آن اشیا دور میشوند<ref>انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۴۴.</ref>. | # [[اعتقاد]] به تجلی آمیختگی نیروهای آسمانی و زمینی در [[بت]] ها: آنان طلسمات معینی روی بتهای مختلف میگذاردند و سپس به [[بتها]] برای آن طلسمها [[تقرب]] میجستند. طلسم نوعی [[سحر]] است و به گفته برخی از [[مفسران]]، اَشکال و نقشهایی است که میپنداشتند به وسیله آنها قوای آسمانی با زمینی آمیخته و مبدأ آثار شگفتآوری میگردد! این نقشها را بر اشیای مختلف مینهادند و [[معتقد]] بودند به وسیله آنها موجودات موذی و [[آزار]] رسان از آن اشیا دور میشوند<ref>انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۴۴.</ref>. | ||
# [[بت]] به عنوان نمادی از [[خداوند]] و [[فرشتگان]]: گروهی نیز [[معتقد]] بودند [[خدا]] و [[فرشتگان]] اجسامی در [[عرش]] و دارای زیباترین صورتاند و [[خدا]]، [[نور]] بزرگ و [[فرشتگان]]، نورهای کوچکترند، ازاینرو [[بت]] بزرگ را که زیباترین [[بت]] بود، [[مجسمه]] [[خداوند بزرگ]] و بتهای دیگر را مجسمههای [[فرشتگان]] قرار داده، آنها را میپرستیدند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱۸، ص ۱۴۱؛ ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر صدر المتالهین، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref>. | # [[بت]] به عنوان نمادی از [[خداوند]] و [[فرشتگان]]: گروهی نیز [[معتقد]] بودند [[خدا]] و [[فرشتگان]] اجسامی در [[عرش]] و دارای زیباترین صورتاند و [[خدا]]، [[نور]] بزرگ و [[فرشتگان]]، نورهای کوچکترند، ازاینرو [[بت]] بزرگ را که زیباترین [[بت]] بود، [[مجسمه]] [[خداوند بزرگ]] و بتهای دیگر را مجسمههای [[فرشتگان]] قرار داده، آنها را میپرستیدند<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱۸، ص ۱۴۱؛ ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر صدر المتالهین، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref>. | ||
# [[اعتقاد]] به [[تناسخ]]: همه یا بیشتر [[بتپرستان]] به [[تناسخ]] [[معتقد]] بودند. آنان چنین میپنداشتند که هنگام مرگِ هر [[انسان]]، جانش به کالبدی دیگر منتقل میشود که در حال [[خلقت]] است و همچنین هنگام مرگِ آن [[بدن]] باز [[روح]] به بدنی دیگر میرود. حال اگر در [[بدن]] پیشین سعادتی کسب کرده بود، در [[بدن]] جدید متنعم و [[سعادتمند]] میگردد و اگر در [[بدن]] قبلی [[شقاوت]] کسب کرده باشد، به بدنی تعلق میگیرد که در آن معذب باشد تا [[کیفر]] عمل خود را ببیند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۹۰؛ ج ۱۸، ص ۱۷۴.</ref> | # [[اعتقاد]] به [[تناسخ]]: همه یا بیشتر [[بتپرستان]] به [[تناسخ]] [[معتقد]] بودند. آنان چنین میپنداشتند که هنگام مرگِ هر [[انسان]]، جانش به کالبدی دیگر منتقل میشود که در حال [[خلقت]] است و همچنین هنگام مرگِ آن [[بدن]] باز [[روح]] به بدنی دیگر میرود. حال اگر در [[بدن]] پیشین سعادتی کسب کرده بود، در [[بدن]] جدید متنعم و [[سعادتمند]] میگردد و اگر در [[بدن]] قبلی [[شقاوت]] کسب کرده باشد، به بدنی تعلق میگیرد که در آن معذب باشد تا [[کیفر]] عمل خود را ببیند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۹۰؛ ج ۱۸، ص ۱۷۴.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
==[[مبارزه]] [[انبیای الهی]] با [[بت پرستی]] و [[ادله]] آنان== | ==[[مبارزه]] [[انبیای الهی]] با [[بت پرستی]] و [[ادله]] آنان== | ||
[[انبیای الهی]] همواره با [[بتپرستی]] که ریشه در [[جهل]] و [[خرافات]] داشت [[مبارزه]] میکردند، آنان با [[توکل بر خدا]]، [[دلسوزی]]، [[مدارا]]<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.</ref> و [[استقامت]] با [[بتپرستان]] مواجه میشدند و با استفاده از ضربالمثلهای ساده اما حکیمانه و اجتناب از هرگونه توهین به [[بت]] ـ که عکسالعمل ناروای آنان را در پی داشته باشد ـ<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref> به [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] آنان میپرداختند<ref>طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۴۰۴.</ref>. اما از سوی دیگر [[بتپرستان]] با توطئههای فراوان، برضدّ آنان و تهمتهای ناروا نظیر [[سفاهت]]، [[جنون]] و [[شاعری]]<ref>سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.</ref> به مقابله با [[پیامبران]] برمیخاستند. | [[انبیای الهی]] همواره با [[بتپرستی]] که ریشه در [[جهل]] و [[خرافات]] داشت [[مبارزه]] میکردند، آنان با [[توکل بر خدا]]، [[دلسوزی]]، [[مدارا]]<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.</ref> و [[استقامت]] با [[بتپرستان]] مواجه میشدند و با استفاده از ضربالمثلهای ساده اما حکیمانه و اجتناب از هرگونه توهین به [[بت]] ـ که عکسالعمل ناروای آنان را در پی داشته باشد ـ<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref> به [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] آنان میپرداختند<ref>طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۴۰۴.</ref>. اما از سوی دیگر [[بتپرستان]] با توطئههای فراوان، برضدّ آنان و تهمتهای ناروا نظیر [[سفاهت]]، [[جنون]] و [[شاعری]]<ref>سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.</ref> به مقابله با [[پیامبران]] برمیخاستند. | ||
[[قرآن کریم]] در بسیاری از موارد از [[مبارزات]] [[پیامبران پیشین]] با [[اقوام]] بتپرستشان سخن گفته است<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>؛ در اینجا به بخشی از این [[مجاهدتها]] اشاره میکنیم: | [[قرآن کریم]] در بسیاری از موارد از [[مبارزات]] [[پیامبران پیشین]] با [[اقوام]] بتپرستشان سخن گفته است<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>؛ در اینجا به بخشی از این [[مجاهدتها]] اشاره میکنیم: | ||
# [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}: در زمان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[قوم]] ایشان بر اثر [[نادانی]] و [[ضعف]] [[فکری]] گرفتار انواع [[بتپرستی]] مانند [[پرستش]] [[ستاره]]، ماه و [[خورشید]] شده بودند و با [[تعصب جاهلی]] به گونهای بر آن [[اصرار]] و [[مداومت]] میورزیدند که [[مردم]] حتی توان [[تصور]] [[مخالفت]] با آن را نداشتند، از همین رو پس از آنکه [[ابراهیم]] با آنان به مقابله برخاست ابتدا سخن او را نوعی [[بازی]] تلقی کردند<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۵.</ref>. [[رهبری]] [[بت پرستان]] را در آن زمان "[[آزر]]" (که عمو یا جد [[مادری]] یا ناپدری [[ابراهیم]] بود<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۹.</ref>) بر عهده داشت<ref>انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>، لذا آن [[حضرت]] [[قیام]] در برابر [[بتپرستی]] را از او آغاز کرد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در آغاز با [[ادب]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۵۸.</ref> و [[مدارا]]<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.</ref> از علت [[گرایش]] [[آزر]] به [[بتپرستی]] جویا شد، آنگاه [[گمراهی]] او و قومش را با صراحت به وی گوشزد کرد<ref>سوره انعام، آیه ۷۴.</ref> و فرمود اگر از او [[پیروی]] نکند به [[عذاب الهی]] گرفتار خواهد شد. [[ابراهیم]]{{ع}} پیش از این نیز [[مخالفت]] عملی خود را با [[غوطه]] ور ساختن [[بتها]] در لجنزار به وی نشان داده سپس در بین [[مردم]] فریاد زد: چه کسی چیزی را که سود و زیانی برایش ندارد میخرد؟! پس از این [[اقدام]] به [[جرم]] توهین به [[بتها]] به [[فرمان]] [[آزر]] زندانی شد<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۱.</ref> | # [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}: در زمان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[قوم]] ایشان بر اثر [[نادانی]] و [[ضعف]] [[فکری]] گرفتار انواع [[بتپرستی]] مانند [[پرستش]] [[ستاره]]، ماه و [[خورشید]] شده بودند و با [[تعصب جاهلی]] به گونهای بر آن [[اصرار]] و [[مداومت]] میورزیدند که [[مردم]] حتی توان [[تصور]] [[مخالفت]] با آن را نداشتند، از همین رو پس از آنکه [[ابراهیم]] با آنان به مقابله برخاست ابتدا سخن او را نوعی [[بازی]] تلقی کردند<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۵.</ref>. [[رهبری]] [[بت پرستان]] را در آن زمان "[[آزر]]" (که عمو یا جد [[مادری]] یا ناپدری [[ابراهیم]] بود<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۹.</ref>) بر عهده داشت<ref>انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>، لذا آن [[حضرت]] [[قیام]] در برابر [[بتپرستی]] را از او آغاز کرد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در آغاز با [[ادب]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۵۸.</ref> و [[مدارا]]<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.</ref> از علت [[گرایش]] [[آزر]] به [[بتپرستی]] جویا شد، آنگاه [[گمراهی]] او و قومش را با صراحت به وی گوشزد کرد<ref>سوره انعام، آیه ۷۴.</ref> و فرمود اگر از او [[پیروی]] نکند به [[عذاب الهی]] گرفتار خواهد شد. [[ابراهیم]]{{ع}} پیش از این نیز [[مخالفت]] عملی خود را با [[غوطه]] ور ساختن [[بتها]] در لجنزار به وی نشان داده سپس در بین [[مردم]] فریاد زد: چه کسی چیزی را که سود و زیانی برایش ندارد میخرد؟! پس از این [[اقدام]] به [[جرم]] توهین به [[بتها]] به [[فرمان]] [[آزر]] زندانی شد<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۱.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[حضرت نوح]]{{ع}}: [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} نه تنها خودشان [[بتپرست]] بودند، بلکه بزرگان ایشان [[سعی]] در [[گمراه کردن]] دیگران نیز داشتند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴.</ref>. [[نوح]]{{ع}} که نخستین [[پیامبر صاحب شریعت]] و کتاب بوده و در [[قرآن]] از نخستین منادیان [[توحید]] به شمار آمده است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۱۹۸.</ref> در برابر آنان [[قیام]] کرد و ضمن [[دعوت]] آنان به [[توحید]] و [[استدلال]] بر بطلان و [[نفی]] [[بتپرستی]]، آنان را از نتیجه عمل [[زشت]] [[بتپرستی]] که [[عذاب الهی]] است بر [[حذر]] داشت. اما [[قوم نوح]] او که برای بتهای پنجگانه [[ودّ]]، [[سواع]]، [[یغوث]]، [[یعوق]] و [[نسر]] ـ که به ترتیب به شکلهای مرد، [[زن]]، شیر، اسب و باز بودند ـ [[احترام]] ویژهای قائل بودند، سخنان [[نوح]]{{ع}} قابل [[تحمل]] نبود لذا به مقابله با او برخاستند و با [[انکار]] [[نبوت]] وی به بهانه عدم صلاحیت [[بشر]] برای [[رسالت الهی]]، به او نسبت [[گمراهی]]، دیوانگی و [[برتریطلبی]] دادند<ref>سوره هود، آیه ۲۷.</ref> و وی را به [[تبعید]] و سنگسار [[تهدید]] کردند. [[قوم نوح]] با توجّه به [[خوی]] استکباری و با [[لجاجت]]، بر [[بتپرستی]] خود [[اصرار]] ورزیده، خواستار تحقق [[عذاب]] گشتند؛ سرانجام [[وعده الهی]] تحقق یافت و [[قوم نوح]] در [[طوفان]] و [[طغیان]] آب [[غرق]] شدند<ref>سوره نوح، آیه ۲۵.</ref> | # [[حضرت نوح]]{{ع}}: [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} نه تنها خودشان [[بتپرست]] بودند، بلکه بزرگان ایشان [[سعی]] در [[گمراه کردن]] دیگران نیز داشتند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴.</ref>. [[نوح]]{{ع}} که نخستین [[پیامبر صاحب شریعت]] و کتاب بوده و در [[قرآن]] از نخستین منادیان [[توحید]] به شمار آمده است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۱۹۸.</ref> در برابر آنان [[قیام]] کرد و ضمن [[دعوت]] آنان به [[توحید]] و [[استدلال]] بر بطلان و [[نفی]] [[بتپرستی]]، آنان را از نتیجه عمل [[زشت]] [[بتپرستی]] که [[عذاب الهی]] است بر [[حذر]] داشت. اما [[قوم نوح]] او که برای بتهای پنجگانه [[ودّ]]، [[سواع]]، [[یغوث]]، [[یعوق]] و [[نسر]] ـ که به ترتیب به شکلهای مرد، [[زن]]، شیر، اسب و باز بودند ـ [[احترام]] ویژهای قائل بودند، سخنان [[نوح]]{{ع}} قابل [[تحمل]] نبود لذا به مقابله با او برخاستند و با [[انکار]] [[نبوت]] وی به بهانه عدم صلاحیت [[بشر]] برای [[رسالت الهی]]، به او نسبت [[گمراهی]]، دیوانگی و [[برتریطلبی]] دادند<ref>سوره هود، آیه ۲۷.</ref> و وی را به [[تبعید]] و سنگسار [[تهدید]] کردند. [[قوم نوح]] با توجّه به [[خوی]] استکباری و با [[لجاجت]]، بر [[بتپرستی]] خود [[اصرار]] ورزیده، خواستار تحقق [[عذاب]] گشتند؛ سرانجام [[وعده الهی]] تحقق یافت و [[قوم نوح]] در [[طوفان]] و [[طغیان]] آب [[غرق]] شدند<ref>سوره نوح، آیه ۲۵.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[حضرت هود]]{{ع}}: [[قوم عاد]] که بعد از [[قوم نوح]] [[زندگی]] میکردند، جمعیتی [[بتپرست]] بودند و [[پرستش]] [[بتها]] را موجب [[قرب به خدا]] و بهرمندی در [[دنیا]] میدانستند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۸.</ref>. سرانِ ایشان نیز بدون داشتن [[دلیل]] و برهانی در برابر [[دعوت]] [[هود]]{{ع}} به [[پرستش]] [[خدای یکتا]] و ترک [[بتپرستی]]، به [[جدال]] برخاسته، به [[بتپرستی]] خویش [[اصرار]] ورزیدند و اعلام کردند ما هرگز بر اثر سخنان تو از [[پرستش]] [[بتها]] [[دست]] برنمیداریم<ref>سوره هود، آیه ۵۳.</ref>. آنان که [[ارتباط]] [[بشر]] با [[عالم غیب]] را محال میپنداشتند، با نسبت دادن [[جنون]] به [[هود]]{{ع}} بر اثر زیان رساندن برخی از [[بتها]] و [[تکذیب]] [[نبوت]] وی، آن [[حضرت]] را به [[تبعید]] [[تهدید]] کردند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۶، ص ۲۷۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۲، ص ۳۰، ۳۳.</ref> ولی [[هود]]{{ع}} از [[بتها]] [[بیزاری]] جست و با این عمل نشان داد نه تنها از [[بتها]] کاری ساخته نیست، بلکه اگر [[خدا]] نخواهد [[بتپرستان]] نیز با همه قدرتشان نمیتوانند زیانی به او برسانند، بنابراین اعلام کرد: با [[توکل بر خدا]] و [[آگاهی]] از اینکه هیچ جنبندهای در [[جهان]] نیست، مگر اینکه در قبضه [[قدرت]] و [[فرمان خداوند]] [[قادر]] است، به شما اخطار میکنم اگر از [[راه]] [[حق]] روی برتابید به من زیانی نمیرسد. من به [[رسالت]] خویش عمل کردم؛ ولی بدانید [[خدا]] به زودی شما را نابود خواهد کرد<ref>سوره هود، آیه ۵۶.</ref>. سرانجام [[قوم عاد]] با وزش بادی ویرانگر به [[کیفر]] [[اعمال زشت]] خود رسیدند و نابود شدند<ref>سوره فصلت، آیه۱۳-۱۶.</ref> و [[لعنت خدا]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] نصیب خود ساختند<ref>سوره هود، آیه ۶۰.</ref>. | # [[حضرت هود]]{{ع}}: [[قوم عاد]] که بعد از [[قوم نوح]] [[زندگی]] میکردند، جمعیتی [[بتپرست]] بودند و [[پرستش]] [[بتها]] را موجب [[قرب به خدا]] و بهرمندی در [[دنیا]] میدانستند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۸.</ref>. سرانِ ایشان نیز بدون داشتن [[دلیل]] و برهانی در برابر [[دعوت]] [[هود]]{{ع}} به [[پرستش]] [[خدای یکتا]] و ترک [[بتپرستی]]، به [[جدال]] برخاسته، به [[بتپرستی]] خویش [[اصرار]] ورزیدند و اعلام کردند ما هرگز بر اثر سخنان تو از [[پرستش]] [[بتها]] [[دست]] برنمیداریم<ref>سوره هود، آیه ۵۳.</ref>. آنان که [[ارتباط]] [[بشر]] با [[عالم غیب]] را محال میپنداشتند، با نسبت دادن [[جنون]] به [[هود]]{{ع}} بر اثر زیان رساندن برخی از [[بتها]] و [[تکذیب]] [[نبوت]] وی، آن [[حضرت]] را به [[تبعید]] [[تهدید]] کردند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۶، ص ۲۷۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۲، ص ۳۰، ۳۳.</ref> ولی [[هود]]{{ع}} از [[بتها]] [[بیزاری]] جست و با این عمل نشان داد نه تنها از [[بتها]] کاری ساخته نیست، بلکه اگر [[خدا]] نخواهد [[بتپرستان]] نیز با همه قدرتشان نمیتوانند زیانی به او برسانند، بنابراین اعلام کرد: با [[توکل بر خدا]] و [[آگاهی]] از اینکه هیچ جنبندهای در [[جهان]] نیست، مگر اینکه در قبضه [[قدرت]] و [[فرمان خداوند]] [[قادر]] است، به شما اخطار میکنم اگر از [[راه]] [[حق]] روی برتابید به من زیانی نمیرسد. من به [[رسالت]] خویش عمل کردم؛ ولی بدانید [[خدا]] به زودی شما را نابود خواهد کرد<ref>سوره هود، آیه ۵۶.</ref>. سرانجام [[قوم عاد]] با وزش بادی ویرانگر به [[کیفر]] [[اعمال زشت]] خود رسیدند و نابود شدند<ref>سوره فصلت، آیه۱۳-۱۶.</ref> و [[لعنت خدا]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] نصیب خود ساختند<ref>سوره هود، آیه ۶۰.</ref>. | ||
# [[حضرت صالح]]{{ع}}: [[حضرت صالح]]{{ع}} با [[معجزه الهی]] برای [[هدایت]] [[قوم]] [[بت]] پرست [[ثمود]] [[برگزیده]] شد. [[حضرت صالح|صالح]]{{ع}} آنان را از [[بتپرستی]] برحذر داشت و با تاکید بر [[آفرینش]] [[انسانها]] به دست [[خداوند]] و خواسته وی مبنی بر [[آبادانی زمین]] به دست [[انسان]] از آنان خواست تا درباره گذشته خود آمرزشطلبیده، از آن پس به [[عبادت خدا]] روی آورند<ref>سوره هود، آیه ۶۱.</ref>. امّا [[قوم ثمود]] با [[روحیه]] استکباری و خود بزرگبینی که زمینهساز [[بتپرستی]] آنان شده بود، به [[نفی]] [[توحید]] پرداختند و با [[اعتقاد]] به عدم امکان [[ارتباط]] [[بشر]] محدود با [[عالم غیب]]، [[حضرت صالح]]{{ع}} را [[تکذیب]] کردند<ref>سوره ابراهیم، آیه ۹-۱۰.</ref>. [[حضرت صالح]]{{ع}} [[استقامت]] کرد و با تاکید بر [[عاقبت]] عملشان که [[عذاب الهی]] را در پی دارد، [[سعی]] کرد آنان را از [[مخالفت]] با [[دعوت]] خویش بر [[حذر]] دارد؛ امّا آنان [[حق]] را نپذیرفتند و برای کشتن [[صالح]] [[توطئه]] کردند و سرانجام [[تصمیم]] خود را مبنی بر نابود کردن شتر ماده ([[ناقه صالح]] یا شتر [[صالح]])ای که با [[معجزه الهی]] [[خلق]] شده و وسیله [[آزمایش]] [[قوم ثمود]] بود، عملی کردند. پس به [[عذاب الهی]] دچار گشته و هلاک شدند<ref>سوره اعراف، آیه ۷۳.</ref> | # [[حضرت صالح]]{{ع}}: [[حضرت صالح]]{{ع}} با [[معجزه الهی]] برای [[هدایت]] [[قوم]] [[بت]] پرست [[ثمود]] [[برگزیده]] شد. [[حضرت صالح|صالح]]{{ع}} آنان را از [[بتپرستی]] برحذر داشت و با تاکید بر [[آفرینش]] [[انسانها]] به دست [[خداوند]] و خواسته وی مبنی بر [[آبادانی زمین]] به دست [[انسان]] از آنان خواست تا درباره گذشته خود آمرزشطلبیده، از آن پس به [[عبادت خدا]] روی آورند<ref>سوره هود، آیه ۶۱.</ref>. امّا [[قوم ثمود]] با [[روحیه]] استکباری و خود بزرگبینی که زمینهساز [[بتپرستی]] آنان شده بود، به [[نفی]] [[توحید]] پرداختند و با [[اعتقاد]] به عدم امکان [[ارتباط]] [[بشر]] محدود با [[عالم غیب]]، [[حضرت صالح]]{{ع}} را [[تکذیب]] کردند<ref>سوره ابراهیم، آیه ۹-۱۰.</ref>. [[حضرت صالح]]{{ع}} [[استقامت]] کرد و با تاکید بر [[عاقبت]] عملشان که [[عذاب الهی]] را در پی دارد، [[سعی]] کرد آنان را از [[مخالفت]] با [[دعوت]] خویش بر [[حذر]] دارد؛ امّا آنان [[حق]] را نپذیرفتند و برای کشتن [[صالح]] [[توطئه]] کردند و سرانجام [[تصمیم]] خود را مبنی بر نابود کردن شتر ماده ([[ناقه صالح]] یا شتر [[صالح]])ای که با [[معجزه الهی]] [[خلق]] شده و وسیله [[آزمایش]] [[قوم ثمود]] بود، عملی کردند. پس به [[عذاب الهی]] دچار گشته و هلاک شدند<ref>سوره اعراف، آیه ۷۳.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[حضرت شعیب]]{{ع}}: [[قوم شعیب]] که [[اهل مدین]] بودند نیز به [[بتپرستی]] روی آورده بودند. [[شعیب]]{{ع}} با [[دعوت به توحید]]، آنان را به ترک [[بتپرستی]] توصیه کرد؛ امّا [[اهل مدین]] گفتند: آیا [[نماز]] تو باعث شده است ما را به ترک [[پرستش]] آنچه پدرانمان میپرستیدند امر کنی؟ آنگاه [[شعیب]]{{ع}} و پیروانش را به [[تبعید]] و سنگسار [[تهدید]] کردند در حالی که در [[آیات]] متعددی آمده است [[شعیب]]{{ع}} با بیّنه و [[معجزه الهی]]، به قصد [[اصلاح]]، آنان را به [[توحید]]، [[استغفار]] و [[رجوع]] به سوی [[خداوند]] فراخواند و از [[عذاب الهی]] مانند آنچه بر [[قوم نوح]]{{ع}} و [[هود]]{{ع}} و [[حضرت صالح|صالح]]{{ع}} فرود آمده بود برحذر داشت<ref>سوره اعراف، آیه ۸۶، ۹۱ ـ ۹۲؛ سوره هود، آیه ۸۴، ۸۹ ـ ۹۰ و ۹۳ ـ ۹۴؛ سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref> | # [[حضرت شعیب]]{{ع}}: [[قوم شعیب]] که [[اهل مدین]] بودند نیز به [[بتپرستی]] روی آورده بودند. [[شعیب]]{{ع}} با [[دعوت به توحید]]، آنان را به ترک [[بتپرستی]] توصیه کرد؛ امّا [[اهل مدین]] گفتند: آیا [[نماز]] تو باعث شده است ما را به ترک [[پرستش]] آنچه پدرانمان میپرستیدند امر کنی؟ آنگاه [[شعیب]]{{ع}} و پیروانش را به [[تبعید]] و سنگسار [[تهدید]] کردند در حالی که در [[آیات]] متعددی آمده است [[شعیب]]{{ع}} با بیّنه و [[معجزه الهی]]، به قصد [[اصلاح]]، آنان را به [[توحید]]، [[استغفار]] و [[رجوع]] به سوی [[خداوند]] فراخواند و از [[عذاب الهی]] مانند آنچه بر [[قوم نوح]]{{ع}} و [[هود]]{{ع}} و [[حضرت صالح|صالح]]{{ع}} فرود آمده بود برحذر داشت<ref>سوره اعراف، آیه ۸۶، ۹۱ ـ ۹۲؛ سوره هود، آیه ۸۴، ۸۹ ـ ۹۰ و ۹۳ ـ ۹۴؛ سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[حضرت یوسف]]{{ع}}: از برخی از [[آیات قرآن]] استفاده میشود [[مردم مصر]] نیز در زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} [[بتپرست]] بودهاند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.</ref>. [[یوسف]]{{ع}} اگرچه در [[زندان]] بود؛ امّا در همانجا به مقابله با [[بتپرستی]] برخاست و به [[شهادت]] [[عقل]] و [[فطرت]] بر [[برتری]] خدای [[قادر]] و یگانه، بر [[خدایان]] [[مقهور]] و [[ذلیل]] [[استدلال]] کرد و [[بتپرستی]] را اندیشهای بدون [[دلیل]] و از روی [[تقلید]] محض و ناشی از [[جهل]] دانست و همبندان خود را به [[توحید]] و [[نفی]] [[بتپرستی]] فرا خواند<ref>سوره یوسف، آیه ۳۹-۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | # [[حضرت یوسف]]{{ع}}: از برخی از [[آیات قرآن]] استفاده میشود [[مردم مصر]] نیز در زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} [[بتپرست]] بودهاند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.</ref>. [[یوسف]]{{ع}} اگرچه در [[زندان]] بود؛ امّا در همانجا به مقابله با [[بتپرستی]] برخاست و به [[شهادت]] [[عقل]] و [[فطرت]] بر [[برتری]] خدای [[قادر]] و یگانه، بر [[خدایان]] [[مقهور]] و [[ذلیل]] [[استدلال]] کرد و [[بتپرستی]] را اندیشهای بدون [[دلیل]] و از روی [[تقلید]] محض و ناشی از [[جهل]] دانست و همبندان خود را به [[توحید]] و [[نفی]] [[بتپرستی]] فرا خواند<ref>سوره یوسف، آیه ۳۹-۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
# [[حضرت موسی]]{{ع}}: [[بتپرستی]] در زمان [[موسی]]{{ع}} نیز در میان [[مصریان]] رایج بود. آنان [[خدایان]] متعددی اعم از کواکب و موجودات زمینی داشتند که برای آنها شکلهای متعدد و مختلفی ساخته بودند. [[فرعون]] که خود [[بتپرست]] بود، خود را خدای [[مصریان]] میدانست و تمثال او مورد [[پرستش]] قبطیان بود<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۱۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۸، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref>، به همین جهت [[فرعون]] در برابر [[دعوت]] [[موسی]]{{ع}} به [[توحید]]، موضع گرفت و گفت: مگر جز من [[پروردگار]] و معبودی هست؟ در حالی که [[بتپرستان]] [[مغرور]] در برابر [[دعوت]] [[موسی]]{{ع}} [[ایستادگی]] میکردند، [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[استوار]] نبودن [[بتپرستی]] بر [[علم]] و [[برهان]] و [[ناتوانی]] بتها از [[اجابت]] هر گونه دعایی در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر [[نفی]] [[بتپرستی]] [[استدلال]] کرد. [[فرعون]] نیز با نسبتهای ناروا نظیر [[جنون]] و [[سحر]] به [[موسی]] وی را به [[زندان]] [[تهدید]] کرد. امّا با [[استقامت]] [[موسی]] در [[راه]] [[حق]] بعد از [[ایمان آوردن]] ساحران، ششصد هزار نفر از [[بنی اسرائیل]] به او [[ایمان]] آوردند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۱۶.</ref> و سرانجام پس از [[مبارزه]] طولانی، [[موسی]] و یارانش [[نجات]] یافتند و [[فرعون]] و همراهان وی به [[هلاکت]] رسیدند<ref>سوره شعراء، آیات ۲۶، ۶۵ ـ ۶۶. </ref>.<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | # [[حضرت موسی]]{{ع}}: [[بتپرستی]] در زمان [[موسی]]{{ع}} نیز در میان [[مصریان]] رایج بود. آنان [[خدایان]] متعددی اعم از کواکب و موجودات زمینی داشتند که برای آنها شکلهای متعدد و مختلفی ساخته بودند. [[فرعون]] که خود [[بتپرست]] بود، خود را خدای [[مصریان]] میدانست و تمثال او مورد [[پرستش]] قبطیان بود<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۱۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۸، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref>، به همین جهت [[فرعون]] در برابر [[دعوت]] [[موسی]]{{ع}} به [[توحید]]، موضع گرفت و گفت: مگر جز من [[پروردگار]] و معبودی هست؟ در حالی که [[بتپرستان]] [[مغرور]] در برابر [[دعوت]] [[موسی]]{{ع}} [[ایستادگی]] میکردند، [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[استوار]] نبودن [[بتپرستی]] بر [[علم]] و [[برهان]] و [[ناتوانی]] بتها از [[اجابت]] هر گونه دعایی در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر [[نفی]] [[بتپرستی]] [[استدلال]] کرد. [[فرعون]] نیز با نسبتهای ناروا نظیر [[جنون]] و [[سحر]] به [[موسی]] وی را به [[زندان]] [[تهدید]] کرد. امّا با [[استقامت]] [[موسی]] در [[راه]] [[حق]] بعد از [[ایمان آوردن]] ساحران، ششصد هزار نفر از [[بنی اسرائیل]] به او [[ایمان]] آوردند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۱۶.</ref> و سرانجام پس از [[مبارزه]] طولانی، [[موسی]] و یارانش [[نجات]] یافتند و [[فرعون]] و همراهان وی به [[هلاکت]] رسیدند<ref>سوره شعراء، آیات ۲۶، ۶۵ ـ ۶۶. </ref>.<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
#تلازم ([[همراهی]]) [[خالقیت]] و [[ربوبیت]]: با توجّه به اینکه [[بتپرستان]] [[آفریدگار]] [[یکتا]] را پذیرفته، ولی [[معتقد]] بودند [[خداوند]]، [[امر]] [[تدبیر]] را به بعضی از مخلوقهای خویش سپرده است که [[بتها]] نماد و سمبل آنها به شمار میآیند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۱؛ ج ۱۶، ص ۱۱۵.</ref> و ازاینرو [[شایسته]] پرستشاند؛ [[ابراهیم]] بارها با تعبیرهای گوناگون گوشزد کرد که این مطلب، ادعایی بی اساس است؛ چرا که ممکن نیست [[تدبیر]] از [[خلق]] جدا باشد، با توجه به اینکه موجودات جسمانی به تدریج کامل میشوند، بنابراین معقول نیست [[خلقت]] موجودات، [[فعل خداوند]] و [[تدبیر]] آنها کار موجود دیگری باشد؛ لذا چون [[خالق]] خداست، مدبّر هم اوست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۳.</ref>. | #تلازم ([[همراهی]]) [[خالقیت]] و [[ربوبیت]]: با توجّه به اینکه [[بتپرستان]] [[آفریدگار]] [[یکتا]] را پذیرفته، ولی [[معتقد]] بودند [[خداوند]]، [[امر]] [[تدبیر]] را به بعضی از مخلوقهای خویش سپرده است که [[بتها]] نماد و سمبل آنها به شمار میآیند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۱؛ ج ۱۶، ص ۱۱۵.</ref> و ازاینرو [[شایسته]] پرستشاند؛ [[ابراهیم]] بارها با تعبیرهای گوناگون گوشزد کرد که این مطلب، ادعایی بی اساس است؛ چرا که ممکن نیست [[تدبیر]] از [[خلق]] جدا باشد، با توجه به اینکه موجودات جسمانی به تدریج کامل میشوند، بنابراین معقول نیست [[خلقت]] موجودات، [[فعل خداوند]] و [[تدبیر]] آنها کار موجود دیگری باشد؛ لذا چون [[خالق]] خداست، مدبّر هم اوست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۳.</ref>. | ||
# [[نفی]] [[شفاعت]] بتها: برخی از [[بتپرستان]] [[عرب]] [[اعتقاد]] داشتند گرچه از بتها مستقلاً کاری ساخته نیست؛ امّا آنان چون قدرتمندان عالم وجودند، [[مقام شفاعت]] در امور [[دنیایی]]<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۵۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۵، ص ۱۴۸؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۵۷.</ref> به آنها واگذار شده است، ازاینرو نسبت به [[ضعیفان]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰ ـ ۳۱.</ref> منشأ سود و زیاناند، اما این پنداری است مردود<ref>سوره انعام، آیه ۵۱.</ref>، زیرا مراد از [[شفاعت]]، شفاعتی به [[اذن خدا]] و [[رضایت]] اوست<ref>سوره نجم، آیه ۲۵-۲۶.</ref> چراکه [[دنیا]] و [[آخرت]] متعلق به اوست، لذا [[بتپرستان]] باید از [[کتب آسمانی]] برای [[اثبات]] چنین مدعایی مدرک و سندی بیاورند. | # [[نفی]] [[شفاعت]] بتها: برخی از [[بتپرستان]] [[عرب]] [[اعتقاد]] داشتند گرچه از بتها مستقلاً کاری ساخته نیست؛ امّا آنان چون قدرتمندان عالم وجودند، [[مقام شفاعت]] در امور [[دنیایی]]<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۵۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج۵، ص ۱۴۸؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۵۷.</ref> به آنها واگذار شده است، ازاینرو نسبت به [[ضعیفان]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰ ـ ۳۱.</ref> منشأ سود و زیاناند، اما این پنداری است مردود<ref>سوره انعام، آیه ۵۱.</ref>، زیرا مراد از [[شفاعت]]، شفاعتی به [[اذن خدا]] و [[رضایت]] اوست<ref>سوره نجم، آیه ۲۵-۲۶.</ref> چراکه [[دنیا]] و [[آخرت]] متعلق به اوست، لذا [[بتپرستان]] باید از [[کتب آسمانی]] برای [[اثبات]] چنین مدعایی مدرک و سندی بیاورند. | ||
#فقدان [[دلیل]] بر بت پرستی: [[بتپرستان]] بهرغم اینکه [[دلیل]] و برهانی [[عقلی]] یا [[شرعی]] نداشتند، به بتپرستی [[گرایش]] پیدا کرده بودند، ازاینرو [[پیامبر]] [[مأموریت]] یافت به آنها بگوید اگر [[صداقت]] دارید برای این کار خود [[برهان]] بیاورید<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از استدلالهای فراوان، وقتی با [[مکر]] و [[فریب]] [[بتپرستان]] و بهانه جوییهای آنان روبهرو میشود به آنان اعلام میکند: «هر موجودی جز [[خدا]] را میخواهید بپرستید؛ ولی [[منتظر]] پیامدهای آن باشید»<ref>سوره زمر، آیه ۱۵.</ref> | #فقدان [[دلیل]] بر بت پرستی: [[بتپرستان]] بهرغم اینکه [[دلیل]] و برهانی [[عقلی]] یا [[شرعی]] نداشتند، به بتپرستی [[گرایش]] پیدا کرده بودند، ازاینرو [[پیامبر]] [[مأموریت]] یافت به آنها بگوید اگر [[صداقت]] دارید برای این کار خود [[برهان]] بیاورید<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از استدلالهای فراوان، وقتی با [[مکر]] و [[فریب]] [[بتپرستان]] و بهانه جوییهای آنان روبهرو میشود به آنان اعلام میکند: «هر موجودی جز [[خدا]] را میخواهید بپرستید؛ ولی [[منتظر]] پیامدهای آن باشید»<ref>سوره زمر، آیه ۱۵.</ref><ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref> | ||
==پیامدهای [[بت پرستی]]== | ==پیامدهای [[بت پرستی]]== | ||
از دیدگاه [[قرآنکریم]]، [[بتپرستی]]، [[رنج]] و زحمتی بیفرجام<ref>سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷.</ref>، عملی خسارتبار<ref>سوره زمر، آیه ۶۴-۶۵.</ref> و ظالمانه<ref>سوره هود، آیه ۱۰۱.</ref> و گناهی نابخشودنی است<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> که [[نکوهش]]، [[خشم]] و [[لعنت خدا]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>سوره هود، آیه ۶۰.</ref> و سرانجام [[هلاکت]] [[بتپرستان]] را در پی دارد<ref>سوره هود، آیه ۱۰۲.</ref> | از دیدگاه [[قرآنکریم]]، [[بتپرستی]]، [[رنج]] و زحمتی بیفرجام<ref>سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷.</ref>، عملی خسارتبار<ref>سوره زمر، آیه ۶۴-۶۵.</ref> و ظالمانه<ref>سوره هود، آیه ۱۰۱.</ref> و گناهی نابخشودنی است<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> که [[نکوهش]]، [[خشم]] و [[لعنت خدا]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>سوره هود، آیه ۶۰.</ref> و سرانجام [[هلاکت]] [[بتپرستان]] را در پی دارد<ref>سوره هود، آیه ۱۰۲.</ref><ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۱ ـ ۲۹۲.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این باره فرمود: هرکس [[دوست]] داشته باشد [[معبود]] واقع شود او هم با عابدانش در [[دوزخ]] خواهد بود [[بدیهی]] است معبودانی وارد [[دوزخ]] میشوند که به [[عبادت]] [[عابدان]] خود [[راضی]] بودند؛ همچون [[فرعون]] که [[مردم]] را به [[عبادت]] خود [[دعوت]] میکرد؛ نه مانند [[مسیح]] که از عمل آنها بیزار بوده و هست<ref>سوره انبیاء، آیه ۱۰۱.</ref>. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] مختلفی<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref> نیز به [[عابدان]] و [[بتپرستان]] [[تذکر]] داده که [[انسان]] به سوی [[خداوند]] باز گشته و به [[اعمال]] او رسیدگی خواهد شد و [[عبادت]] [[خداوند]] یا غیر [[خداوند]] بر [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] در [[آخرت]] تأثیر مستقیم خواهد داشت و در آنجا ضمن [[دشمنی]] با [[بتها]] و [[شیاطین]]، به [[گمراهی]] خویش در مساوی دانستن [[بتها]] با [[پروردگار]] اعتراف خواهند کرد<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>. با توجه به اینکه [[بتپرستان]] (اعم از پرستندگان [[فرشتگان]]، [[پیامبران]] و...) در [[حقیقت]] [[شیاطین]] و هرچه را که [[شیطان]] به آنها [[دستور]] میداد میپرستند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۲۱، ص ۹۳ ـ ۹۴.</ref>؛ [[قرآن کریم]] [[تذکر]] میدهد بتها در [[دنیا]] [[فکر]] [[بتپرستان]] را به [[انحطاط]]، [[پستی]] و [[خرافات]] سوق میدهند، زیانشان از نفعشان نزدیکتر است<ref>سوره حج، آیه ۱۳.</ref> و موجب [[گمراهی]] بسیاری از [[مردم]]<ref>سوره ابراهیم، آیه ۳۶.</ref> و نابودی آنان میشود، ازاینرو آنها [[دشمن]] [[انسان]] به شمار میآیند<ref>سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref><ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۸، ص ۳۷۷.</ref> [[بتپرستی]] در [[قرآن]] اندیشهای ضد [[عقل]] و [[خرد]] دارد<ref>سوره انبیاء، آیه ۶۶-۶۷.</ref> و مستلزم دور شدن از [[حق]] و [[حقیقت]] است<ref>سوره انبیاء، آیه ۲۱.</ref>. [[بت پرستان]] در [[قیامت]] که هنگامه [[ظهور]] [[حق]] است، به سرعت به سوی [[دادگاه]] [[عدل الهی]] میشتابند؛ چنان که در [[دنیا]] به سرعت به سوی بتهایشان میدوند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۳۹.</ref>، آنگاه معبودهایشان اعم از [[انسانها]]؛ [[شیاطین]]، [[بتها]] و... از آنان [[بیزاری]] میجویند<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۵-۱۶۶.</ref>. [[بتپرستان]] نیز هنگام دیدن [[آتش دوزخ]] از بُتها و معبودان [[تبرّی]] میجویند. ولی این [[تبرّی]] جستنها هیچ سودی ندارد، بلکه [[بتپرستان]] و بُتها همگی وارد [[جهنم]] شده، هیزم آن خواهند بود<ref>سوره انبیاء، آیه ۹۸-۹۹.</ref> و در آنجا ضمن [[دشمنی]] با [[بتها]] و [[شیاطین]]، به [[گمراهی]] خویش در مساوی دانستن [[بتها]] با [[پروردگار]] اعتراف خواهند کرد<ref>ر.ک: رضایی بیرجندی، علی، بتپرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |