|
|
(۱۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| ==[[عصمت]] [[پیامبران]] <ref>[[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص ۱۹۵-۲۰۲. </ref>==
| | #تغییر_مسیر [[عصمت پیامبر خاتم]] |
| * آیا ممکن نیست پیامبر واقعی از روی خطا پیام الهی را وارونه دریافت و ابلاغ کند یا تحت تأثیر هواهای نفسانی واقع شود؟ پیامآور الهی باید از مصونیت کافی نسبت به انتقال پیام الهی، برخوردار باشد<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۷. </ref>.
| |
| * در خصوص عصمت پیامبران، از دیرباز مباحث بسیاری در بین متفکران و متدینان مطرح شده است که در اینجا تنها میتوان به چند مبحث مقدماتی در این زمینه اشاره کرد.
| |
| * بیشک سرآغاز اندیشه عصمت در میان مسلمانان قرآن بوده و از صدر اسلام پدید آمده است. خداوند در مورد برخی از انسانها از زبان شیطان چنین بیان کرده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ}}﴾}}<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۲۹ و ۱۳۰. </ref>.
| |
| ==تعریف عصمت==
| |
| * "عصمت" در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگهداشتن است<ref>تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۸۱ و ۴۸۲. </ref> مقصود از "عصمت" این است که [[پیامبران]] باید در مقابل گناه و خطا مصون و بیمه باشند. [[امام صادق]] {{ع}}، [[معصوم]] را اینچنین تعریف میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيم}}﴾}} "}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>. <ref>[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، ص ۱۳۲. </ref> معصوم کسی است که به کمک خداوند، خود را از همه حرامها، بازمیدارد؛ خداوند متعال [در همین خصوص] میفرماید: "هر کس به خداوند چنگ زند، بهیقین به راه مستقیم هدایت میگردد".
| |
| * در لغت، به معنی "امساک"، حفظ و منع است از ریشه "عصم" یعنی خداوند بنده خویش را از هر ناگواری که موجب هلاکت است و بر او وارد شود نگه میدارد.اعتصام نیز به معنی تمسک نمودن به چیزی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۷ و ۸۸. </ref>.
| |
| * قوه یا ملکهای از سوی خداوند ست که مانع از صدور خطا و گناه میشود. علم کامل، شرط لازمِ تحقق عصمت است تا پیامبر با بیان امری باطل و خلاف حقیقت موجب انحراف مردم نشود. پیامبر باید از ارادهای قوی برخوردار باشد تا در انتقال پیام الهی تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. با توجه به این تحلیل از عصمت، [[معصوم]] بودن با اختیار انسان منافاتی ندارد<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| ==رابطه میان موهبتی بودن عصمت و عدل الهی==
| |
| :چرا عصمت در انحصار گروه اندکی قرار دارد؟ اگر به ما نیز چنین علم و ارادهای داده بودند، ما هم عصمت داشتیم<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| | |
| ==ضرورت عصمت==
| |
| معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسانها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسانها خواهد بود<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| | |
| ==ضرورت عصمت==
| |
| معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسانها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسانها خواهد بود<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.
| |
| | |
| ==اقسام عصمت==
| |
| #عصمت از ارتکاب گناه | |
| #عصمت از خطا و فراموشی در دریافت و ابلاغ وحی
| |
| # عصمت از خطا و فراموشی در اجرای احکام الهی و امور فردی و اجتماعی<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۸۰. </ref>.
| |
| | |
| ==آرای متکلمان و حکمای اسلامی درباره عصمت==
| |
| * متکلمان و حکمای اسلامی، عصمت را نسبت به گناه میسنجند و منشأ صیانت و حفظ [[معصوم]] از گناه را اراده الهی میدانند با تفسیرها و تعبیرهای متفاوت. متکلمان [[اشعری]]، در تعریف عصمت گفتهاند: {{عربی|اندازه=150%|"و هی عندنا: أن آل یخلق الله فیهم ذنباً"}}<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۸. </ref>.
| |
| * زیرا همه اشیاء را بدون واسطه به خداوند متعال استناد میدهند "اما در عین حال" معتقدند که قدرت ارتکاب معصیت برای [[انبیا]] وجود دارد. اینکه هر نوع فعلی انسانی را فعل الهی دانستهاند علاوه بر اشکال جبرگرایی، با قدرت لازم در حقیقت تعریف عصمت منافات دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۵ و ۱۳۶. </ref>.
| |
| * متکلمان [[عدلیه]] گفتهاند: "بدان که عصمت عبارت است از لطفی که خداوند در مورد بنده خود انجام میدهد و به واسطه آن، انسان از فعل قبیح امتناع میورزد. به عقیده [[معتزله]]، با توجه به لطف خدا به [[معصوم]] داعی بر ترک واجب و فعل معصیت در [[پیامبران]] وجود ندارد اگرچه بر آن تواناست" <ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۹. </ref>.
| |
| * [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و... حقیقت عصمت را لطف دانستهاند؛ این تلقی صحیح است اما نیروی تأثیرگذار در عصمت را مشخص نمیکند. حکمای مسلمان معتقدند، [[انسان کامل]] قوای غضبیه و شهویه را مطیع قوه عاقله قرار میدهد؛ اما به نظر میرسد [[پیامبران|پیامبران معصوم]]، علاوه بر رشد عقلانی، از لطف دیگری از سوی خداوند برخوردارند تا به عصمت ویژهای برسند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۱-۱۳۳. </ref>.
| |
| * حکمای اسلامی میگویند: عصمت ملکهای است که از دارنده آن، معصیت سر نمیزند. [[قاضی عضدالدین ایجی]]: این ملکه به واسطه علم به پیامدهای ناگوار گناهان و نتایج ارزشمند طاعات حاصل میشود. مولوی عبدالعزیز فرهادی گفته: "تطبیق نظریه حکما، بر اصول [[اهل سنت]] آسان است. به این بیان که عصمت، ملکهای است نفسانی که خداوند آن را در انسان میآفریند و سبب عادی برای نیافریدن گناه در او خواهد بود". اما دیدگاه دیگری وجود دارد که مطابق آن ساختار آفرینش فرد [[معصوم]] مستلزم عدم اختیار اوست. ابوالحسن اشعری میگوید: معصوم، قدرت بر انجام معصیت ندارد. ازنظر عقل، معصوم به این معنا، مستحق مدح و ستایش نخواهد بود و تکلیف و جزا نیز نامعقول خواهد بود علاوه بر اینها قرآن صریحاً میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ...}}﴾}} و [[حضرت یوسف]] در قرآن تصریح کرده که همچون دیگر انسانها دارای نفس اماره به گناه است. نظریه [[اشاعره]] هم چون با اصل علیت در تعارض است پذیرفته نیست<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۰-۹۲. </ref>.
| |
| * پارهای از متکلمان و بسیاری از حکمای اسلامی، حقیقت عصمت را داشتن ملکه نفسانی دانستهاند؛ اشکال اساسی این تعریف، ابهام و نامفهوم بودن است که حقیقت عصمت را روشن نمیسازد. دستهای از متکلمان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به تبیین ترکیبی از حقیقت عصمت پرداختهاند:
| |
| :#در نفس یا بدن خاصیت و ملکهای است که مانع گناه شود.
| |
| :#علم به بدی و زشتی گناه مانع از گناه شود.
| |
| :#این علوم از طریق [[وحی]] به [[معصوم]] میرسد.
| |
| :#معصوم در ترک اولی یا نسیان، متنبه و معاقبه میشود. اجتماع این عوامل چهارگانه، صدور گناه از معصوم را معدوم و محال مینماید<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۴-۱۳۶. </ref>.
| |
| * دیدگاه حکما نیز، اگر مستلزم اکتسابی بودن عصمت باشد، پذیرفته نیست؛ زیرا لازمه آن این است که [[معصومان]] در آغاز، فاقد عصمت باشند. آری، اگر دیدگاه حکما را به اینگونه تفسیر نماییم که ملکه عصمت، محصول صفای فطرت و علم ویژه پیامبر به صفات خداوند و پیامدهای اعمال است که هرگز میل به گناه در او پدید نمیآید، در این صورت با موهبتی بودن عصمت منافات ندارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۲ و ۹۳. </ref>.
| |
| * پس عصمت هم حیثیت اکتسابی و هم حیثیت اعطایی دارد. امکان دارد که [[معصومین|پیشوایان معصوم]]، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده باشند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۷. </ref>.
| |
| * بسیاری از ما انسانها، در برخورد با برخی گناهان، در هیچ شرایطی حاضر به ارتکاب آن نیستیم مثلاً بسیاری از افراد، گناه قتل و کشتار را چندان عظیم مییابند که حاضر نیستند در هیچ موقعیتی دست خود را به خون شخصی بیگناه آلوده سازند. اما انسان [[معصوم]]، با هر آنچه که خداوند آدمی را از آن نهی کرده است، چنین برخوردی دارد.
| |
| | |
| ==حدود و قلمرو [[عصمت]] [[پیامبران]]==
| |
| * در پاسخ به این سؤال که [[انبیا]] خدا در چه زمینههایی [[معصوم]] هستند، باید گفت: بهحکم عقل، در همه زمینههایی که به مأموریت الهی آنان ارتباط پیدا میکند، اعم از زندگی شخصی، دریافت [[وحی]]، حفظ وحی، ابلاغ وحی، تبیین وحی و عمل به وحی، معصوم هستند. در هیچکدام از این قلمروها کاری که گناه یا خطا و اشتباه باشد چه بزرگ باشد و چه کوچک، از آنان سر نمیزند. [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} این اعتقاد ضروری را بدین گونه تبیین میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَزِيغُونَ وَ لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً"}}.<ref>[[الخصال (کتاب)|الخصال]]، ص ۳۹۹. </ref> [[انبیا]] گناه نمیکنند؛ زیر آنها پاکشدگان و معصومند، گناه نمیکنند و راه کج نمیروند و مرتکب هیچ گناهی، چه صغیره و چه کبیره نمیشوند.
| |
| * با توجه به حکمت الهی، پیامبر باید از هرگونه خطا و گناه در امور مربوط به هدایت "دریافت، راه هدایت، ابلاغ و تبیین راه هدایت" [[معصوم]] باشد. اولاً و الا نقض غرض خواهد بود و به جای هدایت، گمراهی حاصل میشود. در ضرورت [[عصمت]]، فرقی میان معارفی که عین کلام الهی است و معارفی که کلام خود پیامبر است، وجود ندارد. آنچه بر اساس مبانی فلسفی، اهمیت دارد ضرورت رسیدن معارف فرا بشری از راهی مطمئن به انسان است<ref>[[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۹. </ref>.
| |